تعبیر خواب فرار کردن
اگر کسی خواب دید از چیزی فرار می کند، دشمنی را مغلوب می کند.
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن گریختن دلیل شادی است، وقتی که فریاد و زاری نکند. اگر فریاد کند، دلیل مصیبت است.
محمد ابن سیرین می گوید: گریختن درخواب، دلیل رستگاری است.
جابر مغربی می گوید: اگر دید مردان از زنان می گریختند، دلیل که بیننده از شخص بزرگی می ترسد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
علی : سلام
دیروز صبح خواب دیدم، هوا گرگ و میش بود نمی دونم از چی یا از کی فرار می کردم که سریع به خانمم گفتم سوار ماشین بشو فرار کنیم که سوار شدیم (جالبه ماشین فولکس قورباغه ای بود) که باید سریع در می رفتیم وگرنه اگه ما رو می دیدن کار خراب می شد که یک جا شیب زیادی بود که به‌نظر ممکن نبود ماشین از اون شیب رد بشه ولی به لطف خدا رد شدیم و از محدوده خطر دور شدیم. چند لحظه بعد که از محدوده خطر دور شدیم یک پراید سفید با سرعت بسیار بالا از پشت داشت می اومد که از کنار ما سبقت بگیره ولی عرض جاده فقط در اندازه یک ماشین بود و جایی برای سبقت نبود که در یک لحظه اون پراید محکم به پشت ما برخورد کرد، من و خانمم و ماشین مون هیچ آسیبی ندیدیم حتی یک خراش؛ ولی اون پراید مچاله شد و سرنشینانش زخمی شدن و از بدن و زخمشون خون راه گرفته بود و پای یکیشون هم قطع شده بود.
فریبا هراتی
: سلام. شما به خاطر یک شرایط یا موقعیت قدیمی فکرتان ناراحت می شود و می خواهید که کنترل زندگی تان را بدست گرفته و از محدودیت ها فرار کنید. می خواهید به سمت اهداف خودتان حرکت کنید و خودتان را متعهد نمی دانید که مطابق سنت ها و آداب مرسوم و قدیمی رفتار کنید. شما قادر خواهید بود علیرغم سختی ها و موانعی که برای پیشرفت شما در زندگی وجود دارد، خیلی خوب به سمت اهدافتان پیشرفت کنید ولی شاید اشخاصی که عجولانه قضاوت می کنند و درک درستی از واقعیت ها ندارند، بخواهند نظرات خودشان را به شما تحمیل کنند. در اینصورت، فقط خود آنها هستند که متضرر می شوند چون شما تغییری در سبک زندگی تان بوجود نمی آورید. آنها عصبانی و ناراحت شده و حتی پایشان از زندگی تان قطع می شود. تشکر از همراهیتون
امیر : سلام من خواب دیدم داخل یه بنگاه املاکی معامله خانه بودم که عموی کوچک و عموی بزرگم هم اونجا بودن و از من هم انتقاد میکردن و هم تشویق به گونه ای که هم خنده رو لبم اوردن هم حس ناراحت بودن اینم بگم با خانواده کلا رفت امد کمی دارم خیلی کم اما هیچ مشکلی خانوادگی نداریم فقط من دوری میکنم ، و در ادامه بعد از خداحافظی خروج من از دفتر املاکی که موقعیت و اون مکان رو به خاطر دارم و یکی از محله ها سطح شهر هستش شخصی پشت سر من راه افتاد به گونه ای که انگار مسافره صدا زد ((محل سکونت مارو)) یعنی اونجایی که ما زندگی میکنیم رو گفت که اونجا میری منم بیام از همون اولش حس کردم دزد هستش به روی خودم نیووردم ادامه دادم دزدی بود که تو خواب حس میکردم به دنبالم هستش سوییچ ازم بگیره ماشینم که تو خواب جلوی چشم بود رو بدزده ، خلاصه چند بار صدا زد من فهمیدم از قصدش برگشتم نگاهش کردم مرد وحشی نصف صورتش مثل ربات بود بود نصفش ادم که چشم نورانیی داشت اون سمت صورت و من با دیدن این صحنه پا به فرار گذاشتم به میدون رسیدم چراغ قرمز بود و مردم هم همه پشت چراغ ایست کرده بودن حتی پلیس هم اونجا نظاره گر بود من که همینطوری فرار میکردم به طرف دور میدون دو نفر دزد دیگه هم اضافه شدن این دو نفر مرد سالم ولی وحشی بودن که در کل ۳تا دزد بودن و با من درگیر شدن و میزدن منو یکیشون از گردن بلندم کرد جوری که نمیتونستم تکون بخورم و از خودم دفاع کنم بلندم کرد کوبیدتم زمین همه داشتن تماشا میکردن فقط نگاه میکردن و اونجا هم حتی دیدم دوتا عمو هام دارن مثل بقیه نگاه میکنن کمکم نمیکنن (( بازم میگم رابطه خوبی داریم با هم و مشکلی نداریم به ظاهر تا جایی که میدونم دوستی و علاقه هست بینمون )) خلاصه بین دعوا بین اینکه اون ۳تا دزد با من درگیر بودن تلاش میکردن از من سوییچ بگیرن ماشینمو ببرن منم در حد توانم سعی داشتم دفاع کنم و هرچقد درخواست کمک از اطرافیان مردمی که همه داخل ماشین هاشون هستن نظاره گر هستن میکردم انگار صدام رو نمیشنون یا شاهد این صحنه نیستن حتی پلیسا و در اخر یادمه وقتی اون ۳ نفر منو زدن زمین جوری که کارم تموم بود احساس بی جون بودن میکردم اونا سوییچ رو ازم برنداشتن و اون حسی که داشتم و مطمنم بودم اونا دزد بودن قصد دزدیدن ماشینم رو داشتن انگار یهو قصدشون عوض شد یا نمیدونم نخواستن بیخیال من شدن و به راهشون ادامه دادن ماشینم سرجاش بود منم سالم من از خواب پاشدم با کلی استرس ترس
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت که در تمام صفحات تعبیر خواب ذکر شده است هر 750 کاراکتر معادل یک حق خواب است و خواب شما شامل 2054 کاراکتر و 3 حق خواب و از حد مجاز طولانی تر است. لطفا یک خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. نوبت شما محفوظ خواهد بود تشکر.
فریبا هراتی
: سلام. شما از تعامل با بعضی از مردم و یا بعضی از فامیل و دوستان فراری هستید چون به این فکر می کنید که می خواهند از محبت شما سو استفاده کنند؛ وقتتان را حرام کنند؛ انرژی تان را از شما بگیرند و ایده های شما را بدزدند و یا خلاصه شما را بطریقی غارت کنند. این اشخاص می خواهند در کارتان دخالت کنند و کنترل زندگی تان را از شما بگیرند و هیچ عاطفه و صمیمیت و رئوفت قلبی نسبت به شما ندارند. به همین دلیل، با وجودی که می دانید وقتی این افراد که شاید خیلی هم باهوش باشند بخواهند مثلا نصیحت و راهنمایی به شما بکنند، حتی زمانی که می خواهید برای آینده تان تصمیمی بگیرید و خطری متوجه ی شماست؛ از پذیرفتن نصایح و گوش دادن به حرفهایشان پرهیز می کنید و در نتیجه عجولانه قضاوت می کنید و سریع دست به کار می شوید تا هدفتان را عملی کنید و خودتان را به خطر می اندازید. این اشخاص همیشه در کار شما دخالت کرده اند و خواهند کرد و باعث می شوند که شما حس کنید که دارید در زندگی تان دور باطل می زنید و به جایی نمی رسید. برایتان اخذ تصمیمات عاقلانه سخت می شود و احساس استیصال می کنید. گاهی مردد و دو دل می شوید که آیا این فامیل شما مثل عموهایتان، دوستان واقعی تان هستند یا خیر و آیا اینها مسببین این عصبانیت و لجبازی شما برای گوش دادن به حرفها و نصایحی که به شما می کنند هستند یا خیر. وقتی می بینید که تلاش آنان این نیست که زندگی تان را از چنگتان در آورند و به شما امر و نهی کنند، خودتان را مقصر حساب می کنید و از این بدبینی و خشم درونی تان نسبت به آنها، خودتان را سرزنش می کنید. واقعیت این است که چیزی درون شما هست که دوست دارد هر کاری که دوست دارید را بدون در نظر گرفتن عواقب آن، انجام دهید ولی خرد و عقلانیت شما به شما نهیب می زند که نسبت به هر نصیحتی که می شنوید نباید جبهه بگیرید و باید به این فکر کنید که شما، قوی ترین حامی خودتان هستید، پس باید اجازه دهید که بهترین حرفها را بشنوید و از بین آنها بهترین راه کارها را انتخاب کنید. کسی اختیاردار و رئیس شما نیست. اما خردمند آن است که با خودش دشمنی نکند و حرفهای خوب را به بهانه ی اینکه از دهان دیگران ابراز شده، بی جهت پس نزند. تشکر از همراهیتون.
فریبا هراتی
: سلام. شما از تعامل با بعضی از مردم و یا بعضی از فامیل و دوستان فراری هستید چون به این فکر می کنید که می خواهند از محبت شما سو استفاده کنند؛ وقتتان را حرام کنند؛ انرژی تان را از شما بگیرند و ایده های شما را بدزدند و یا خلاصه شما را بطریقی غارت کنند. این اشخاص می خواهند در کارتان دخالت کنند و کنترل زندگی تان را از شما بگیرند و هیچ عاطفه و صمیمیت و رئوفت قلبی نسبت به شما ندارند. به همین دلیل، با وجودی که می دانید وقتی این افراد که شاید خیلی هم باهوش باشند بخواهند مثلا نصیحت و راهنمایی به شما بکنند، حتی زمانی که می خواهید برای آینده تان تصمیمی بگیرید و خطری متوجه ی شماست؛ از پذیرفتن نصایح و گوش دادن به حرفهایشان پرهیز می کنید و در نتیجه عجولانه قضاوت می کنید و سریع دست به کار می شوید تا هدفتان را عملی کنید و خودتان را به خطر می اندازید. این اشخاص همیشه در کار شما دخالت کرده اند و خواهند کرد و باعث می شوند که شما حس کنید که دارید در زندگی تان دور باطل می زنید و به جایی نمی رسید. برایتان اخذ تصمیمات عاقلانه سخت می شود و احساس استیصال می کنید. گاهی مردد و دو دل می شوید که آیا این فامیل شما مثل عموهایتان، دوستان واقعی تان هستند یا خیر و آیا اینها مسببین این عصبانیت و لجبازی شما برای گوش دادن به حرفها و نصایحی که به شما می کنند هستند یا خیر. وقتی می بینید که تلاش آنان این نیست که زندگی تان را از چنگتان در آورند و به شما امر و نهی کنند، خودتان را مقصر حساب می کنید و از این بدبینی و خشم درونی تان نسبت به آنها، خودتان را سرزنش می کنید. واقعیت این است که چیزی درون شما هست که دوست دارد هر کاری که دوست دارید را بدون در نظر گرفتن عواقب آن، انجام دهید ولی خرد و عقلانیت شما به شما نهیب می زند که نسبت به هر نصیحتی که می شنوید نباید جبهه بگیرید و باید به این فکر کنید که شما، قوی ترین حامی خودتان هستید، پس باید اجازه دهید که بهترین حرفها را بشنوید و از بین آنها بهترین راه کارها را انتخاب کنید. کسی اختیاردار و رئیس شما نیست. اما خردمند آن است که با خودش دشمنی نکند و حرفهای خوب را به بهانه ی اینکه از دهان دیگران ابراز شده، بی جهت پس نزند. تشکر از همراهیتون.
فرشاد : سلام خواب دیدم بهمراه خانواده ام مادر و خواهرام و خانومم البته پدر و برادرم انگار اصلن نبودن اانگار از یه چیزی فرار میکردیم هر کدوممون لباس پوشیدیم و هممون بغچه ای لباس گذاشتن زیر بغل از اون جایی که انگار خونمون بود دسته جمعی راه افتادیم تو پیاده رویی کنار رودخانه ای از یه چیزی داشتیم فرار میگردیم بخاطر اون چیز داشتیم محل زندگیمونو ترک میکردیم بریم جایی دیگه تو راه هر کدام چند تا لباس جدید هم به بغچه لباسا اضافه کردیم ممنون میشم تعبیرش رو بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. شما شخصیتی احساساتی دارید و به خانواده تان وابسته هستید. شما نمی خواهید سنت های قدیمی و افکار قدیمی شما را محدود کند. می خواهید گذشته را پشت سر گذاشته و به سمت آینده حرکت کنید. سعی می کنید که پیشرفت مستمر و آرامی در زندگی تان داشته باشید و رفتارهای بهتر و شایسته تری نسبت به گذشته بروز دهید. باورها و نگرش های قدیمی را پشت سر می گذارید و می خواهید مدرنتر زندگی کنید. نمی خواهید که محدودتان کنند. ولی شاید پدر و برادرتان سنتی تر از شما زندگی می کنند و بیشتر بر حسب انتظارات فرهنگی و سنتی شان رفتار می کنند. تشکر از همراهیتون.
هدی : سلام،پارسال خواب،لطفا نمايش ندين خوابمو
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. درک شما نسبت به زندگی و واقعیات بالاتر رفته. مادر بزرگ شما می تواند در خوابتان نمادی از دنیا باشد و در اینصورت تعبیر این است که شما به این درک رسیده اید که دنیا جای خیلی بدیست و دوست ندارید اسیر امیال دنیایی شوید و زندگی دنیایی به نظرتان زیبا نیست. شما می خواهید معنویت در وجودتان تقویت شود و به زنده بودن روح پسر دایی تان ایمان دارید. دیدن گاو در خوابتان نمادی از ماهیت منفعل و مطیع شماست. همچنین گاو بیانگر ویژگی های معنوی باروری، تغذیه و مادری است. شما می خواهید شخصیت معنوی خودتان را تقویت کنید و از نظر روحی، روحیات مشابه پسر دایی تان را داشته باشید. در اینصورت اگر بخواهید آرمانهای او را دنبال کنید، دور از جان زندگی تان به خطر می افتد. من معتقدم زنده بودن و پیرو فرامین خدای بزرگ شدن بسیار سخت تر از مردن و شهید شدن!! اینکه شما یک عمر پیرو فرامین خدای بزرگ باشید و از اوامر او مطلقا تخطی نکنید کار ساده ای نیست. اگر واقعا هدفتان خداست، آرزوی مرگ و شهادت نکنید بلکه آرزو کنید که آبرویتان در درگاه پروردگار نرود. تشکر از همراهیتون
دینا : سلام
وقتتون بخیر
دیشب خواب دیدم تو یه خونه بودم که انگار خونه بابام بود ولی نبود! انگار چند نفری اومده بودن تو خونه دقیق یادم نیس مسلح بودن یا نه ولی ازشون می‌ترسیدم باه یکی که باز یادم نیس کیه گفتم تا حواسشون نیس بیا فرار کنیم و هردومون با جوراب و بدون کفش دویدیم تو کوچه که من گفتم کاش برگردیم کفشامونو برداریم، عجیبش اینه که همون لحظه با خودم می‌گفتم تعبیر کفش تو خواب چیه یعنی؟!
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما نمی خواهید که دیگران نظراتشان را به شما تحمیل کنند. می خواهید از محدودیت ها فرار کنید و آزادانه زندگی کنید ولی امکانات مالی تان کم است و جاپای قرص و محکمی در زندگی تان ندارید که بتوانید با تکیه بر آن بصورت مستقل مطابق با میل خودتان زندگی کنید. اعتقادات شما نسبت به باورهای قبلی تان شاید عوض شود و اعتماد به نفستان را از دست بدهید. همه ی اینها همان تعبیر بی کفشی شماست. تشکر از همراهیتون.
Maryam : سلام وقت بخیرخداقوت، پریشب خواب دیدم انگار توسط دو زن چادری گرفتار شده بودم و مامانم هم در خواب بود و سعی میکرد بدون اینکه اونا متوجه بشن به من چیزی با لب خونی بگه ولی من نمی فهمیدم به بهونه دستشویی یک لحظه اومد کنارم و بهم گفت اگه بتونی با همجنس خودت رابطه برقرار کنی می تونی از دستشون فرار کنی ، و بعد اون دوتا اومدن و ما حرفمون رو قطع کردیم وبا اونا رفتم و توی خیابون و جایی مثل بازارچه باهاشون میرفتم و اونا رفتارشون با من بد نبود وبا من حرف میزدن ولی میدونستم گرفتارشون هستم و تمام مدت تو فکر حرف مامانم بودم که از دستشون خلاص بشم، تا یکی از دوستان خودم رو دیدم و اونا لحظه ای از من غافل بودن و‌من فرصت کمی داشتم به دوستم (دختر)می خواستم توضیح بدم ولی خیلی فرصتم کم بود و فقط گفتم بیا با هم رابطه برقرا کنیم و اونم که تعجب کرده بود حالت شوخی جدی اومد جلو منو بوسید و کمی حالت معاشقه کرد، و وقتی از پیشش اومدم اون دو تا زن دیده بودن من خوشحال بودم که دیدن و اونا گفتن چون با زن ارتباط برقرار کردی باید در مورد تصمیم گرفته بشه و تو خلاف کردی و من اینطوری تونسته بودم بابت کاری که اونا میخواستن با من بکنن( که یادم نیست)تاخیر ایجاد کنم و زمان بخرم، اونا ناراحت بودن و درگیر شور مشورت و اینا و یه گروهی پسر بودن برای نجات من از دست اونا اومدن و من تونستم فرار کنم، من از مامانم خواستم برای حل مشکلی (جبران ضررمالیم)برام ذکر برداره وبرام دعاکنه، ممنون از تعابیرتون،
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. این که مادرتان در خواب گفته که با همجنس خودتان رابطه داشته باشید و دیده اید او را بوسیده اید، در تعبیر یعنی شما باید خودتان را دوست داشته باشید و برای خودتان بعنوان یک زن، ارزش و اعتبار قائل باشید. دلتان باید برای خودتان بسوزد و عاشق خودتان باشید تا کسی نتواند به شما ضربه بزند. شما خیال می کنید که دنیا به شما بد کرده و بد آورده اید در حالی که مقصر ضرر مالی تان خودتان هستید. دعا در کنار رفتار درست خودتان موثر واقع می شود وگرنه اگر اشتباهات گذشته تان را تکرار کنید 100 بار هم ذکر بگویید، دوباره همین اتفاق برایتان خواهد افتاد. مادرتان می خواهد که شما خردمندانه تر رفتار کنید. تشکر از همراهیتون
نیلوفر : ببخشید خانم هراتی شرمنده یادم رفت بگم که اون کاغذبازی ها برای کارای فارغ التحصیلیم بود و تموم شده بود دانشگاهم و آخرین روز بود که دانشگاه میرفتم، و اون مرد که دنبالم بود احساس میکردم دزد هست و چیزی با ارزش داخل کوله ی من هست که دنبال اونه ولی نمیدونستم چه چیزی، اون خانوم آشنامون هم که گفتم بچه دار شده بود هنوز پیر بود و شوهرم نداشت و من خیلی تعجب میکردم که چطور بچه بدنیا آورده. دو حق خواب ازم کسر کنید تشکر میکنم از صبر و حوصله و تعبیرهای خوبتون.
نیلوفر : سلام خواب دیدم با یه کوله پشتی داخل دانشگاه مشغول کاغذبازی اداری ازین اتاق به اون اتاق هستم و ینفر هم همش منو زیر نظر داشت و تعقیب میکرد، وقتی کارم تموم شد از دانشگاه به سمت خونه دوران کودکیم با کلی ترس فرار کردم از دست اون آدم، وقتی داخل خونه شدم دیدم خونمون رو یکی از آشناهای قدیممون خریده (او یه خانم مسن بیوه و مهربان و خوش اخلاقی بود و ۵۰سال از پسر عقب افتاده اش نگهداری کرد و ۲سال پیش فوت کرد) و داره اونجا زندگی میکنه با همون پسرش و اینکه یه بچه هم بدنیا آورده بود و نوزاد بود و بابا و خواهر کوچیک من اومده بودن اونجا دیدن اون خانم و بچه هاشون، من سریع رفتم داخل یکی از اتاقا در رو بستم و کوله ام رو کنار گذاشتم و خوابیدم، بعد خواهر کوچکم اومد و بیدارم کرد و گفت تو در امان هستی کسی دنبالت نیست تموم شد، بیا بیرون بچه رو با هم ببینیم. مرررسی.
فریبا هراتی
: سلام. شما روابط خشک و بی احساس بخشی از زندگی تان ( شاید در زمان تحصیل ) را به یاد می آورید و اینکه در آن زمان صرفا کارهایی را از سر عادت انجام می داده اید. شما از اینکه وقتتان گرفته شود و انرژی تان و عمرتان بیهوده به هدر برود ناراحتید. دلتان می خواهد به همان امنیت و آرامشی که در گذشته داشته اید برسید. روح ایشان شاد. شما شخصیتی با وجدان و مهربان دارید و اشخاص با وجدان و مهربان هم در قلب شما برای همیشه می مانند. او از سختی ها رها شده و الان شروعی تازه را آغاز کرده. اگر پسر او زدنده است، او نگران فرزندش است و امیدوار است که شما و پدرتان هم به این آقا سر بزنید و او را در غیاب مادرش تنها نگذارید. دورانهای سخت برای شما هم تمام شده و نباید اجازه بدهید که مسائل قدیمی فکرتان را ناراحت کنند. تشکر از همراهیتون.
سحرم : سلام خانم هراتی عزیز متنم مخفی بشه
فریبا هراتی
: سلام. ماشین جدیدتان مبارک. شما سعی می کنید که مستقل زندگی کنید و برای خودتان تصمیمات درستی در زندگی بگیرید. سعی می کنید که به ثروت و رفاه برسید و دلتان می خواهد که بینش تان قوی باشد و ساده دل نباشید و گول نخورید. شما از سختی ها فرار می کنید و به موفقیت های زیادی خواهید رسید. شرایط سخت و بغرنج را پشت سر می گذارید و به ثروت زیادی می رسید. سپس قادر خواهید بود کم کم اختیار زندگی تان را به صورت کامل در دست بگیرید و به میل خودتان زندگی کنید. شما خرد و عقلانیت تان را همیشه به کار می برید و درست فکر خواهید کرد. خواب شما 1435 کاراکتر و 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.
Kaver : سلام خانم هراتی
خواب دیدم دارم فرار میکنم یه روحی اومده بودداشت روح ادمارو تسخیر میکرد مثل فیلم احضارحتی یادمه یه کسی اومد گفت بنام روح القدوس اینو ترکش کن منم داشتم فرار میکردم از اولش داخل خونه بود برگشتم دیدم داخل یه کلاس نیمکتهای خالین وفقط یه پسر بچه کوچیک نشسته بقیه رو نبودن وفک کنم بقیه داخل اون اتاق داشتن با اون روح مبازره میکردن منکه داشتم فرار میکردم دیدم از داخل بیمارستان فرار کردم وحین فرار چندتا بچه رو از دیوار داشتن میزاشتن اون سمت گفتن شما فرار کنید منم کمکشون کردم اوردمشون پایین وبه بچه ها گفتم بدوید یکیشون وایستاد بهش گفتم چرا وایستادی گفت من کشمش می خوام منم گفتم الان کشمش ندارم دوباره احساس کردم همون روح داره دنبالم میگرده الان داخل خیابون بودم وهرکدوم از بچه ها رو گذاشتم داخل یه خونه ی که پیداشون نکنه
ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که نیرویی منفی علیه شما کار می کند و اهدافی دارید که سعی می کنید این اهداف را به ثمر برسانید. عادات منفی و احساس ترسی به شما غلبه کرده و احساس بی یاوری می کنید و فکر می کنید که کنترل کارهایتان دستتان نیست. شما باید سعی کنید که بینش و آگاهی هایتان را بیشتر کنید و از ظرفیت های ذهنی تان استفاده کنید. فکرتان را به کار ببرید و منتظر مسائل منفی نباشید. شما نمی خواهید یک سری مسائلی را که در گذشته اتفاق افتاده اند را دوباره تجربه کنید و نمی خواهید تاثیر منفی این مسائل را روی زندگی تان احساس کنید. شبها قبل از خواب باید آیت الکرسی بخوانید و 7 بار نام حضرت فاطمه س را به اینصورت ذکر بگویید: یا فاطمت بنت محمد رسول الله. قدرت نام حضرت فاطمه س تمام شیاطین و جنیان افکار منفی و تمام انرژی های بد را قطعا از زندگی تان دفع خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.