کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب فرار کردن

اگر کسی خواب دید از چیزی فرار می کند، دشمنی را مغلوب می کند.

امام صادق (ع) می فرماید: دیدن گریختن دلیل شادی است، وقتی که فریاد و زاری نکند. اگر فریاد کند، دلیل مصیبت است.

محمد ابن سیرین می گوید: گریختن درخواب، دلیل رستگاری است.

جابر مغربی می گوید: اگر دید مردان از زنان می گریختند، دلیل که بیننده از شخص بزرگی می ترسد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

212 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Emooo

Emooo : سلام خواب دیدم در یک بیمارستان بودم و دکتر میخواست مادرم را معاینه کنه و دوتا لیوان اب روی میز دکتر بود ولی دکتر خودش نبود و چقدر تو ماشین صبر کردیم نیومد ... بعدش منو دو برادر کوچیکم (هشت و شش ساله) از اونجا خارج شدیم و رفتیم طرف یک پادگان و تو دستم هم دقیقا یادم نیست ولی فکر کنم یک توپ بود ... بعد از اون راه خاکی که میرفتیم طرف پادگان به برادر های کوچیکم میگفتم زودتر الان دیر میشه ... بعد که رسیدیم خودم را در کوچه ای دیدم و چند تا از دوستام هم پیشم بود و معشوقم هم بیرون بود و به طرف ما نگاه میکرد من اولش فکر میکردم به من نگاه نمیکنه بلکه به دوستام نگاه میکنه واسه همین بی توجه بودم ... بعدش معشوقم رفت داخل حیاط و از اونجا بهم نگاه میکرد بعدش فهمیدم که به من نگاه میکنه خوشحال شدم (چهرش شبیه یه دختر دیگه شده بود)... و چند تا زن چادر سیاه اومدن کنارم و از زیر چادر یکی شگلات ریخت زمین ... بعدش معشوقم بهم اشاره میکرد و میگفت کارت ملی داری ؟ منم با اشاره میگفتم اره (این دفعه قیافش عوض شده بود شبیه مردا یادم نمیاد) بعدش رفتم بالای یک کوه و پیش یه دوستم که گوسفند داشت بعدش دوستم منو از بالای کوه ها جایی برد و رفتیم آهن دزدیم از یک آپارتمان... البته اهن هارو ندیدم اونجوری فکر میکردم و موقع بازگشت دیدم چندتا ماشین دارن چراغ میدن و منو دوستم با سرعت بسیار بالایی میدویدیم از یک کوچه که گذشتیم یک خرس خودشو به ما انداخت ولی نتوست مارو بگیره و ما باز درحال فرار بودیم

پاسخ
لینک۲۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۰۳:۴۸:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مادرتان نگران آینده شماست ولی امیدوار است و مثبت اندیش است. شما نمی خواهید دست روی دست بگذارید تا تقدیر کارتان را درست کند چون می دانید خودتان هستید که باید برای خوشبختی تان قدم بردارید. شما و برادرانتان سعی می کنید که در زندگی نظم و دیسیپلین داشته باشید و سخت کوش باشید تا خیال مادرتان از بابت شما راحت شود. راجع به مسائل احساسی محدودیت هایی برای شما وجود دارد و گاهی خودتان را در شرایط بغرنجی می بینید. اول که اصلا نمی دانید که معشوقتان واقعا شما را می خواهد یا نمی خواهد. بعد هم که از این موضوع مطمئن می شوید، خوشحال می شوید و می خواهید خودتان را قوی کنید و هویت جدیدی برای خودتان فراهم کنید. مجبور می شوید با چالشهای بزرگ زندگی روبرو شوید و برای رسیدن به ثروت تلاش کنید. سعی می کنید کنترل زندگی تان را با همین امکاناتی که دارید، بدست بگیرید و سریعا در زندگی پیشرفت کنید. شما از سختی ها و ناامیدی ها فرار می کنید و به سمت اهدافتان با سرعت به پیش می روید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۴۹:۰۱
Emooo

Emooo : ببخشید نگاه کردن معشوقم به من چه معنا دارد قسمتی که فهمیدم به من نگاه میکنه را میگم

پاسخ
لینک۲۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۳۴:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : دوست خوبم مطمئن باشید من تمام نکات خواب را به شما می گویم و نیاز به کامنت مجدد ندارید. همانطور که قبلا هم گفتم: اول که اصلا نمی دانید که معشوقتان واقعا شما را می خواهد یا نمی خواهد. بعد هم که از این موضوع مطمئن می شوید، خوشحال می شوید.

پاسخ
لینک۲۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۴۶:۵۷
امیر

امیر : سلام.
خواب دیدم رفتم جایی که 3تا بچه حدود 2،3 ساله داشتن بازی میکردن. رفتم پیششون یکم سر به سرم گذاشتن و اذیت کردن منم مثلا خواستم تلافی کنم یه چیزی از پیششون برداشتم و در رفتم، یکیشون که یه پسر بود یه تکه چوب کوچیک برداشت و گذاشت دنبالم که ازم بگیرتش. منم از توی کوچه ها میرفتم اما هرچی فرار میکردم سن اون بچه بیشتر و بیشتر میشد و چوبی که دستش بود بزرگ و بزرگ تر.
تا بالاخره بهم رسید. البته از یه میانبر، حدود 15 سالی شده بود و چوبو برد بالا و خواست منو بزنه که نتونست و منم باز در رفتم و رفتم جایی شبیه خرابه که پام لای سنگ ها و آجرها گیر کرد و نتونستم تکون بخورم، اون پسر رفت پشت دیوار خرابه و دیوارو هل داد و دیوار خواست بریزه روم. اما از خواب بیدار شدم. نه دیواری ریخت روم و نه آسیبی دیدم.

پاسخ
لینک۳۱ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۰:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که بخشی از دوران کودکیتان گم شده و احساسی نسبت به آن موقع ندارید. ممکن است گاهی به حالت بچگی تان برگردید و مشتاق گذشته تان باشید ولی در عین حال از اینکه محدود باشید فرار می کنید و از مواجهه با مشکلاتتان دوری می کنید به جای اینکه با آنها روبرو شوید، از پذیرش مسئولیت کارهایتان خودداری می کنید. شما از یک سنی اجازه نداده اید به شما زور بگویند و به شدت از خودتان مراقبت کرده اید تا خیلی از مشکلاتتان را حل کنید. شاید از 15 سالگی. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۸:۲۷
Lia

Lia : با سلام

میشه لطفا سوالات من فقط پاسخش درج بشه ممنون میشم

با تشکر

پاسخ
لینک۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۳:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس ناامنی می کنید و از یک موقعیتی دوری می کنید یا می خواهید صورت مسئله ای را کلا پاک کنید. کسی از در دوستی با شما وارد می شود که می خواهد سرتان را کلاه بگذارد و این شخص برایتان نقش بازی می کند و می خواهد که شما را به دردسر بیاندازد. سپس او به دشمنان شما خواهد گفت که شما بلد نیستید زندگی کنید و در لذت بردن از خوشی ها در زندگی تان مشکل دارید و باید توبه کنید یا باید از غم خودتان را خلاص کنید. شما می خواهید از غم فارغ شوید ولی می بینید که خیلی ها که به شما تهمت زده اند، خودشان گناهکار هستند و اشتباهاتی را مرتکب شده اند که سعی کرده اند گناهانشان را بشورند و شروعی تازه داشته باشند. شما موفقیت های خودتان را از دست خواهید داد کنترل زندگی تان را از دست خواهید داد... بله آقای پلیس و هنرپیشه ( کسی که خودش را دوست شما جا زده) با هم همدست هستند تا سر شما را کلاه بگذارند. شما هم می ترسید و هدفتان را رها می کنید و آنها پولهایتان را می خورند. اینکاری که می خواهید بکنید اگر حتی یک درصد خلاف باشد ، صد در صد لو خواهید رفت و به ضررتان تمام خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۵۱:۴۰
Mahsa

Mahsa : سلام و عرض خسته نباشید.من ماه پیش خواب دیدم یه جایی هستم که بهم تهمت دزدی زدن ومن فرار کردم و همش می دویدم وپلیسم افتاددنبالم ومن درحین فرار کردن همش می گفتم که بی گناهم ولی حرف منو باور نمی‌کردن.وبالاخره نتونستن منودستگیرکنن.درضمن در حین فرارکردن یه حلقه نامزدی دستم بود.ومن بعداز فرار رفتم خونه.ویه مردازفامیل که بهم حلقه داده والان در بیداری زن و بچه داره و هیچ حسی نسبت بهم نداریم در خواب اومد پیشم وبهم گفت حلقه ای که من انگشتت کردموخوب ازش نگهداری کردی بااینکه فرارمیکردی از دستت نیوفتاده آفرین..ممنون ازتعبیرتون

پاسخ
لینک۲۴ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۵۷:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. به شما می گویند که استحقاق چیزی را که الان دارید، را ندارید و نباید این چیز را بدست می آوردید. یا به شما می گویند که پایتان را از گلیمتان درازتر کرده اید و در کاری دخالت کرده اید که نباید می کردید. در واقعیت شما اینکار ها را نکرده اید و برای رسیدن به خواسته هایتان تلاش کرده اید. شما به انجام کاری متعهد می شوید که با حرف مردم، ناامید نمی شوید و از خواسته ی خودتان دست نمی کشید و گشایش کار می یابید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۵۹:۱۸
مروارید

مروارید : سلام خانم هراتی عزیز
خواب دیدم متاهلم و شوهرم که ناشناس بود رفتیم رستوران غذا بخوریم و غذا قیمت کردیم من گفتم خیلی گرونه و ی سری غذاهای ارزون تر داشت انگار یک شب مونده بود ما ی پرس برنج برداشتیم روش ته دیگ طلایی داشت که اونو شوهرم برداشت خورد و من هم ی مقدار برنج خوردم ولی پولش رو حساب نکردیم و از رستوران فرار کردیم و هی قائم میشدیم که پیدامون نکنه و من میترسیدم بعدش ی جایی داشتیم می دویدیم ی آقایی با موتور اومد گفت اینجا چرا اومدین انگار اون قسمت ملک شخصی اش بود بعدش متوجه شد که ما عمدا نیومدیم بهمون کمک کرد و ما رو سوار موتور کرد و جای امنی رسوند.ممنون.

پاسخ
لینک۲۵ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۲۰:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما نسبت به انجام کاری متعهد هستید و احساس می کنید زیر بار فشار تصمیمات و انتخاب هایی که باید در زندگی بگیرید، دارید له می شوید و نیاز به حمایت روحی دارید. به شما نصایحی می شود که خیلی هم با آنها غریبه نیستید و خودتان هم از قبل بلد بودید. مثبت اندیش می شوید و نگرانی های مالیتان را به کمک کاری که دارید رفع خواهید کرد. بعد هم به ثروت می رسید. شما احساس خواهید کرد که بهترین کار برای رهایی از غمها این است که زیاد خودتان را مسئول حس نکنید، بی خیال و آزاد باشید، و خودتان را بزنید به خوش گذرانی و فکر نکنید و غصه نخورید. اینطوری حالتان خوب می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۱۸:۱۰
Azadi

Azadi : ببخشید توی فضای کوهستان گید افتاده بودیم ی چیزی بود انگار حالت کنترل داشت ک میتونستیم کاری کنیم که سنگا برن کنار.منظورم از دکمخ همچین چیزی بود اونجایی هم گفتم بالشتارو کنار زدیم سنگا برن کنار دقیقا شبیه بالشت بود ک کنارشون زدیم راه خروجی باز شه .ببخشید اینا چیزی بود تو خواب دیدم

پاسخ
لینک۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۰۷:۵۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما با چالشهای بزرگی روبرو خواهید شد و می توانید بر موانع و سختی های راهتان غلبه کرده و کنترل اوضاع را به دست بگیرید. سختی ها گاهی برایتان بسیار راحت حل و فصل خواهد شد و از معلمتان هم در رسیدن به راه درست و اهدافی که دارید موفقتر عمل خواهید کرد. ذهنتان از او بهتر قدرت تشخیص راه حل مشکلات را خواهد داشت. در نهایت شما قادر خواهید بود در زندگی تان علیرغم تمام سختی ها پیشرفت کنید و تصویر ذهنی تان را به عنوان شخصیتی موفق، در ذهنتان حفظ خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۱۶:۱۶
Azadi

Azadi : سلام وقت بخیر خواب دیدم ی جایی بودم با ی عده ادم که دوستم بودن ی دکمه داشت که باعث میشد سنگا برن کنار و ی فضای جدید از پشت دیوار باز میشد یبار ک اینکارو کردیم معلممون اونجا گیر افتاد و ماهم همه فرار کردیم ک گیر نیفتیم پشت دیوار ولی معلممون گیر افتاد .من و دو نفر دیگه بالشتارو کنار زدیم ک راه خروجی رو باز کنیم ازونجا فرار کنیم و فرار کردیم اینبار دیدم ی سنگ بزرگ داره میاد سمتمون ماهم دوباره فرار کردیم و از سر بالای بالا رفتیم حالت تپه سرسبز داشت ما ب سختی بالا رفتیم بعد کنار ی ابشار رسیدیم من دنبال گوشیم گشتم عکس بگیرم .ممنون ار تعبیر

پاسخ
لینک۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۰۹:۵۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. دوست خوبم لطفا فضای خوابتان را دقیق توضیح دهید. دکمه داشت که سنگ بره کنار یعنی چه؟ بعد بالشتارو کنار زدید که راه خروجی باز شود. شما تو رختخوابها گیر افتاده بودید یا در فضای کوهستان. من متوجه نشدم.

پاسخ
لینک۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۱۲:۱۵
Atena

Atena : مرسي بابت تعبيراي خوبتون
ولي رمال و دعانويس چرا!؟

پاسخ
لینک۱۳ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۵:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : از خوابتان احساس کردم چنین کسی می خواهد شما را فریب دهد.

پاسخ
لینک۱۳ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۱۶:۴۳
Atena

Atena : سلام خانم هراتي سال نو مبارك باشه ايشالا سال خوبي باشه براتون
خواب ديدم يه مرد ميخواست بهام حرف بزنه خيلي هم لازم بود كه به حرفاش گوش بدم ولي من نميخواستم تنها بهاش حرف بزنم رفتم خونه ولي پشيمون شدم گفتم ببينم چي ميگه دوباره برگشتم خونش درو باز كردم تو يه سالن بزرگ نشسته بود ولي اوضاع جسمي خوبي نداشت پاش شكسته بود دستش كلا ناجور آسيب ديده بود ولي باوجود اين بازم ميترسيدم بهش نزديك شم بهش گفتم ميام داخل ولي بايد قول بدّي همونجا بشيني بهام هم كاري نداشته باشي همينكه از جاش بلند شد من بدو فرار كردم خونمون روبه رو خونشون بود ولي يكم مسير طولاني بود
تو واقعيت(اون آقا يكي از هنرپيشه هاست ولي اسمش يادم نمياد) باوجوديكه وضعيت جسمانيش خوب نبود ولي بلند شد دنبالم اومد منم از ترس فقط فرار ميكردم و خونمون تو ذهنم بود كه سريع برسم و آرزوم بود يكي از خونمون بياد بيرون ببينه منو...
ترسم بخاطر دست زدن بهم و شايدم تجاوز بوده باشه

پاسخ
لینک۱۳ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۴۲:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. سال نوی شمام مبارک. تشکر. کسی هست که سعی می کند شما را گول بزند و افکار منفی به شما القا کند. حالا یا ظاهرا یا از لحاظ اخلاقی به همان هنرپیشه شباهت دارد ولی خلوص و صداقتی با شما ندارد و شما نباید خودتان را تحت تاثیر افکار منفی او قرا ردهید. او اگر خودش را خیلی عاقل می داند باید به این فکر کند که در زندگی ارتباطات خوبی با دیگران ندارد و استقلال مالی قوی ای هم ندارد! نکند به حرف این رمال ها و دعانویسان گول بخورید!!؟ تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۳۴:۴۸
طيام

طيام : سلام.خواب ديدم يه پسرى دائم بهم اصرار ميكنه دوست شم باهاش و من رد ميكنم..يكم كه جلوتر ميرم از دور ميبينم كه اون پسر داره با كسى كه دوسش دارم حرف ميزنه و پياماى منو ميگه بهش! فهميدم از طرف اونه و ميخواسته امتحانم كنه به روى خودم نميارم و خداروشكر ميكنم كه قبول نكردم..يذره جلوتر ميرم لب يك ساحل يه پسرى بهم اصرار ميكنه كه سوار قايق بشم تا با كسى كه دوسش دارم ازونجا فرار كنم!من بهش ميگم چى ميگى سه تا پسر تو قايق هست تا عشقم نياد من نميرم تو..ديدم داره حركت ميكنه و عجله داره يه تويوپ به قايق وصل بودم رفتم روى اون و همون لحظه عشقم رسيد صداش زدم دستش و گرفتم با اينكه قايق حركت كرده بود كمكش كردم اومد روى تويوپ و خيييييلى برام باور نكردنى بود كه خواسته منو با خودش ببره و روى تلاتم موج ها ما محكم نشسته بوديم روى تويوپ و منو نگه داشته بود تا نيوفتم ادامه داشت خوابم اما خيالى بودو چندان مهم نيست ممنون ميشم تعبيرش رو بفرماييد

پاسخ
لینک۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۳۶:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست پسرتان احتمال قوی شما را امتحان خواهد کرد و اگر از امتحان او موفق بیرون بیایید او احتمال قوی به شما بر می گردد و با هم آشتی می کنید و از هم حمایت خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۴۵:۳۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.