کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب فرار کردن

اگر کسی خواب دید از چیزی فرار می کند، دشمنی را مغلوب می کند.

امام صادق (ع) می فرماید: دیدن گریختن دلیل شادی است، وقتی که فریاد و زاری نکند. اگر فریاد کند، دلیل مصیبت است.

محمد ابن سیرین می گوید: گریختن درخواب، دلیل رستگاری است.

جابر مغربی می گوید: اگر دید مردان از زنان می گریختند، دلیل که بیننده از شخص بزرگی می ترسد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

212 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

sajjad

sajjad : کسی را که دوستش دارم از من فرار می کرد و من به دنبال او می دویدم و تا اخر خواب به او نرسیدم

پاسخ
لینک۳ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۵۷:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به دنبال رسیدن به او تلاش می کنید ولی قادر نخواهید بود که او را به دست بیاورید. او نمی خواهد که مسئولیت بپذیرد یا شما را بپذیرد یا به شما تعلق داشته باشد و محدود شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۵۳:۴۲
Arezou

Arezou : سلام خانم هراتي صبحتون به خير
خواب ديدم با نامزدم و دوست ايشون و نامزد ايشون رفتيم انگار مسافرت بوديم و انگار جايي كه بوديم مال من بود و اونا مهمون بودن توي خونه ما ، تصميم گرفتيم بريم بيرون همگي ،من مشغول لباس عوض كردن بودم هي ميپوشيدم و در مياوردم تا بالاخره يه كدوم از لباسهام اكي شد اومديم از خونه بيرون اما هنوز داخل ساختمان بوديم يكي دو نفر دختر غريبه داخل ساختمان بود كه من دو سه بار نگاهم به نامزدم افتاد ديدم داره به يه كدوم از دخترا نگاه ميكنه من ناراحت شدم .مشغول درست كردن گردنبدم بودم اومديم بيرون ديدم كلا به من بي توجهي ميكنه و ديگه نتونستم جلوي عصبانيتم وبگيرم صداش كردم گفتم من نميام گفت باشه نيا برو خونه با صداي بلند تر كه دوستش هم بشنوه گفتم تو هم نبايد بري!! داشتم ميرفتم سمتش كه يه دفعه شروع كرد به دويدن خيلي تند ، منم دنبالش اما نتونستم بهش برسم وگمش كردم .... و با حال بد از خواب پريدم
ممنون ميشم تعبير كنيد

پاسخ
لینک۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۶:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : شما و نامزدتان احساس می کنید که زندگی تان در تعادل نیست و می خواهید چشم انداز جدیدی از زندگی داشته باشید و دوست دارید که خودتان برای زندگی تان تصمیم بگیرید و نه اینکه وقتتان را صرف رضایت دیگران کنید. شما در مورد نوع رفتاری که باید از خودتان در زندگی تان نشان دهید مردد هستید و مرتب سعی می کنید که رفتارهای متفاوتی را در برخوردهای مختلف امتحان کنید. نسبت به عشقتان و تعهدات نامزدتان به خودتان شک دارید. نامزد شما شاید خیلی به دنبال کسب ثروت و پول است و شما از اینکه او به شما زیاد توجه نمی کند شاکی هستید و احساس می کنید که دوستتان ندارد. احساس بد بینی و عدم اعتماد به نفس شما به ضررتان تمام خواهد شد. هیچ مردی را نمی توانید اینطوری با حسادت و قاطعیت و خشونت و مستبدانه حفظ کنید. شما باید سیاست داشته باشید اعتماد به نفستان را بالا ببرید. زمان کافی بگذارید تا نامزدتان را بشناسید و کاری کنید که او عاشقانه دنبالتان بدود و نه اینکه از شما فرار کند. ادامه ی این روند اخلاقی باعث خواهد شد که او از شما دور شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۲۴:۰۴
fahime

fahime : سلام .من چند وقته همش خواب ميبينم روي پشت بام هستم و از دست كسي فرار ميكنم كه يا من را پيدا نميكننن يا كاري به من ندارن .ديشب خواب ديدم روي پشت بام نشسته بودم با دوستام و دوستم براي كسي تتو ميزد همون موقع پليس رسيد من از بالا نگاه كردم ديدم پليس أمده وسايلم را جمع كردم و فرار كردم و تصميم داشتم از پشت بام به داخل حياط بپرم .بعد از اونً امدمً روي كُوهي و از اونجا وقتي ديم دنبالمه از كوه پايين اومدم

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۵:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به اوج موفقیت خواهید رسید. اگر دوست شما در بیداری تتو کار نیست، او سلایق و تجارب عجیب و غریبی دارد که می خواهد نسبت به دیگران متفاوت باشد ولی از سوی جامعه به روش زندگی او مثبت نگاه نمی کنند. شما نمی خواهید درگیر مشکلات باشید و یا مسئولیت کارهایتان را بپذیرید و نمی خواهید که دیگران شما را محدود کنند و نظراتشان را به شما تحمیل کنند. شما با چالشی مواجه خواهید شد ولی ختم به خیر خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۰۶:۱۲
hana

hana : سلام خانم هراتي عزيز
من ديشب تو خواب ديدم در يه مكاني كه نميشناسم در واقعيت هستم ولي احساس ميكردم خونه مادر شوهرم هست ووپسراش وخانوادهههاشون اونجا زندگي ميكنند خونه ويلايي بزرگي بود من تو ته يه اتاق فكر ميكنم در حال صاف كردن يه قاليچه بودم جاري كوچيكم كه در واقعيت خيلي من رو اذيت كرده بهم نزديك شد (تو خواب چهرش با خودش كمي فرق داشت چهرش كمي سبزه تر وقدش كمي كوتاهتر از خودش وكلا از خودش بچه تر به نظر ميرسيد) ومتوجه شد كه من دارم خيلي اروم گريه ميكنم من اول خواستم كه صورتم روپنهان كنم ولي صورتم كامل از اشك خيس بود وبرام مهم نبود كه بفهمه خواست براي ارامش من پشتم رو ماساژ بده ولي يه دفعه ناخن يه انگشتش رو به پشتم فشار داد ومن از اين كارش خيلي ناراحت شدم وبهش پرخاش كردم وقتي برگشتم ديدم يه خانمي تو استانه در ايستاده در واقعيت نميشناسم ولي تو خواب فكر ميكردم كه بزرگ خانواده هست واز اينكه ايشون اين صحنه رو از نزديك ديده بود خيلي خوشحال بودم وازشون خواستم پيش مادرشوهرم (كه تو واقعيت مرده ) وبقيه به نفع من شهادت بده تا همه بفهمن كه ايشون بي دليل من رو اذيت ميكنن اون خانم اومد وشهادت داد وهمه حق روبه من دادن ومن گفتم اگه اين خانم روبيرون نكنيد (چون فكر ميكردم از فتنه هاي اون در امان نيستم) والا من از اينجا ميرم رفتم داخل يه اتاق نشستم بيرون از اتاق هياهو بود صداي بازي بچه ها مي اومد همه بيرون در حال تدارك غذاي زيادي براي شام بودن يكي اومد گفت باز خانواده جاريت قشون كشيدن براي دعوا اومدن (البته تو واقعيت هم همينجوري بودن) از بيرون صداهاي زيادي ميشنيدم يه لحظه از جلوي در دخترم رو از بين بچه ها اوردم داخل نميدونم ديگه تو اين قسمتهاي خوابم با اينكه همه چي رو ميديدم چرا فكر ميكردم كورم رفتم توي يه انباري چند تا كيف سامسونت واداري بود كه ميدونستم براي برادر شوهر بزرگم هست دنبال شناسنامم ميگشتم پيداش نكردم وبه خودم گفتم فعلا فرار كنم تا كسي من رو نديده بهتره بعدا شوهرم شناسنامه هام رو مياره واز اونجا فراركردم به همراه دخترم نگران بودم دنبالم بيان پيدام كنن ازيه جا رفتم چند تا شبيه يه كوچه بود ولي پر مغازه بن بست بود بعد يه كوچه پيدا كردم كه راه داشت واز خواب بلند شدم ( درواقعيت به خاطر اذيتهاي جاريم به خواست همسرم چندين سال هست با كل خانواده شوهرم قطع رابطه هستيم)

پاسخ
لینک۲۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۱۴:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در شرایط روحی و احساسی جدیدی قرار می گیرید. روح مادر شوهرتان شاد. جایگاه او در آخرت خوب است و در رفاه زندگی می کند و شما سعی می کنید که زمینه ی زندگی صادقانه و یکدستی داشته باشید و مشکلاتتان را حل کنید. جاری شما مرموز است و احساسش را بروز نمی دهد و احترامش نسبت به قبل کمتر شده و بچه گانه برخورد می کند. شما نمی توانید نگرانی ها و ناراحتی هایتان را مخفی کنید و جاری تان وانمود می کند که می خواهد از شما پشتیبانی و حمایت کند ولی برای دفاع از خودش پشت سر شما ممکن است حرف بزند. خداوند نیت ها و کارهای همه را می بیند و الان مادر شوهرتان می داند که شخصیت واقعی شما چیست و شخصیت واقعی جاریتان چگونه است. شما می خواهید این قائله را ختم کنید و تکلیفتان را مشخص کنید. شما نمی توانید درک کنید که باید چکار کنید و هویت خودتان را دست کم گرفته اید و فکر می کنید که به تنهایی از پس مشکلاتتان بر نمی آیید. شما فکر می کنید که کاش می شد از برادر شوهرتان راهنمایی بگیرید. اما نمی توانید از او هم راهنمایی بگیرید و هر کار می کنید می خورید به بن بست و راه چاره ای نیست. این خواب شما در واقع مربوط به گذشته است و اینکه چه وقایعی رخ داده که شما مجبور به قطع رابطه با آنان شده اید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۴۴:۴۴
حسنا

حسنا : سلام خانم هراتی جان،من خواب دیدم از دست چند نفر دارم فرار میکنم که خیلی فرار کردن برام سخت بود، متوسل به حضرت زهرا شدم نجات پیدا کردم،بعد رسیدم به چند نفر(مرد)در حال اجرای یه برنامه قرآنی بودن.ممنون میشم تعبیر بفرمایید

پاسخ
لینک۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۷:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما مشکلاتتان را رها می کنید و با توسل به حضرت زهرا س حاجت روا خواهید شد. گشایش کار می یابید و خداوند را شکر خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۴۵:۰۳
معصومه

معصومه : سلام وقت بخیر،من چندشب پیش خواب دیدم خونه زنعموم بودم البته خونه واقعیش نه ولی توخواب خونه زنعموم بود بعد اونا نمی دونستن که من اونجام داشتن میومدن خودش وعروسش بیرون که من تافهیمیدم سریع اومدم فرار کنم از در خونشون برم بیرون که منو نبینن فقط بدو بدو می خواستم فرار کنم تا نفهیمدن منم ومنو ندیدن ولی این که فرار کردم رو ادامه شو یادم نمیاد یاتوخوابم در خوشون هم یه در آهنی سفید بود زنعموی من خیلی آدم بدیه وخیلی منو اذیت کرده تو خواب تمام تلاشمو میکردم خودش یاعروسش منو نبینن چون می ترسیدم که اگه بفهمه کسی که تو خونشه من هستم بعدا بیچاره ام می کنه.ممنون میشم خوابمو تعبیر کنید.

پاسخ
لینک۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۵۰:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما سعی می کنید که از افکار زن عمویتان با خبر شوید. او در ظاهر خوش برخورد است و صلح جو اما بسیار قوانین سرسختانه ای برای خودش و دیگران وضع می کند و هر کسی را به ذهنش راه نمی دهد و با کسی درددل نمی کند. اما با عروسش رابطه ی خوبی دارد و او را به قلب و روح خودش راه داده. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۰۳:۵۲
mahsa11111

mahsa11111 : سلام خانم هراتی عزیز.خواب دیدم که از دست یه مردی ناشناس فرارمیکنم و یادمه از یه جایی
که زمینش خاکی بود هم عبور کردم وبه یه مکانی رسیدم که وقتی واردش شدم باریک و کم عرض و حالت مارپیچی داشت و من در حال دویدن و فرار بودم و داخل اون مکان درهای زیادی میدیدم که چوبی و قدیمی اما سالم بود به اخرین در که رسیدم در و بازکردم و داخلش رفتم جای کوچیکی بود حس کردم دستشویی باشه ولی بازم هم دقیق یادم نیست و اون مرد هم دروباز کرد ولی بامن کاری نداشت و ادم بدی نبود وبهش گفتم به خاطرت خیلی دویدم برای بستنی بخرواون شخص سه تا بستنی خرید که داخل هر پاکت دوتا بستنی بود پیش خودم گفتم این بستنی ها دوقلو هست داخل پاکت من دوتا بستنی حصیری کاکايویی بود و من شروع به خوردن کردم وبه اون شخصم گفتم یکی از بستنی هایی که دستته برو.پس بده چون داخل هرکدوم دوتاست.

پاسخ
لینک۱۷ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۵۰:۰۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما خیلی نگرانی و استرس الکی دارید و گشایش کار خواهید یافت. رشد و تولدی دوباره در پیش رو دارید و زندگی تان متحول خواهد شد. همه ی درهای موفقیت به روی شما باز است و نگرانی هایتان را در نهایت به دور خواهید ریخت. باید سعی کنید در زندگی تان خونسرد باشید و مسائل را برای خودتان بیخود دوبرابر بزرگ نکنید. افراط و تفریط در هر کاری بد است چه در دلشوره داشتن و چه در بی تفاوتی و الکی خوش بودن. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۱:۱۳
maria

maria : سلام.دیشب همسرم خواب دیده تو خونمونه و یه خانومی که انگار منم ولی من نبودم نشستن میگه یه لباس نارنجی بلند که مال اوایل عقدمون بود تنش بود.میگه بهش گفتم با حنا روی پای منم بنویس ت تا همیشه کلمه طلسم یادم باشه ولی میگه با ت نوشت.میگه قبل نوشتن گفتم نه ننویس من وصو میگیرم همیشه .اونم گفته که نه این حناس دیگه با اب بشوری میره.بعدش میگه یهو چراغ خاموش روشن میشد و خیلی ترسناک بود میگه در اتاق هم بسته بود باهم رفتیم بازش کردیم یهو از پشت کمد به روح سفید پرید بیرون و ماهم درو بستیم و فرار کردیم خونه همسایه پایینی.

پاسخ
لینک۲۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۰۲:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. کسی به اسم صمیمیت و با ظاهری دوستانه و اجتماعی به شما نزدیک شده و می خواهد به خیال خودش شما را جادو کند. لطفا توجه داشته باشید که همه ی این سعی و تلاشهای این افراد بی فایده است اگر باور داشته باشید که هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خداوند نیست. زندگی همسر شما خوب خواهد شد به شرط اینکه هم متنی که برایتان ارسال می کنم کامل بخوانید و به آن عمل کنید و هم اینکه مداومت کنید به ذکر نام حضرت فاطمه س به این صورت : یا فاطمت بنت محمد رسول الله. این ذکر باعث می شود تمام شیاطین و جنیان و افکار منفی از زندگی شما خارج شوند. هر وقت نا امید و ناراحت شدید یا ترسیدید یا قبل از خواب 7 بار اسم حضرت فاطمه س را به همین صورت که گفتم بگویید که بسیار مجرب است. اما نظر قرآن را راجع به جادو بخوانید تا بدانید که همه ی این کارها بی ثمر است برای کسی که واقعا مومن است و نباید شما از چیزی بترسید: همانطور که در قرآن آمده هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر اینکه خدا بخواهد. جادو فقط برای کسانی موثر واقع می شود که به جادو ایمان دارند و قدرت آن را بالاتر از قدرت خدا می دانند. آیه 6 سوره جن می فرماید: یک عده از انسان ها و نوع بشر، به جای پناه بردن به خدا، به جن پناه می برند در صورتی که اجنه نمی توانند پناه آنها باشند. ( پس این کارهای دعا نویسان برای اجیر کردن اجنه برای موفقیت انسان ها در زندگی شان وعده ای دروغ و باطل است. هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست! ) در جای دیگری در قرآن در سوره بقره آیه 102 آمده که (عده ای از بنی اسرائیل از دو فرشته که در بابل نازل شده بودند، به اسم هاروت و ماروت که دعاهایی می آموختند، که بین زن و شوهران جدایی می انداخت، و جدایی نمی انداخت مگر آنکه خدا می خواست!! ) و این به این معنی است که حتی اگر جنیان بخواهند کاری کنند، موفق نمی شوند مگر اینکه خدا بخواهد! حالا جای سوال است که مگر خدا می خواهد؟ مگر خدا دوست دارد که کسی بد بخت شود؟ حقیقت این است که اگر جنیان به خودی خود می توانستند به انسان ها آسیب برسانند، احدی بر پشت زمین باقی نمی ماند زیرا شیطان از بدو خلقت انسان با او دشمنی داشت!! خداوند انسان ها را دوست دارد و عاشق آنان است زیرا از روح خود در بدن انسان دمید. تنها کسانی اسیر جادو جنبل می شوند و آسیب می بینند، که معتقد هسنند که قدرت شیاطین از قدرت خداوند بیشتر است. معتقد هستند که خداوند مهربان نیست و حامی بنده های خود نیست. معتقد هستند که خدا نمی بیند و نمی شنود و آنان را رها کرده تا شیاطین و اجنه بتوانند آنان را اذیت کنند. خداوند به واسطه چن ها، باور انسانها را نسبت به قدرت خودش آزمایش می کند. تا بفهمد که چه کسانی به او توکل می کنند و چه کسانی به اجنه!! این باور منفی انسانها، انرژی منفی دشمنانشان و اجنه را جذب کرده و آنان را آسیب پذیر و مغلوب می کند. اگر شما به خدای بزرگ و الرحم الراحمین ایمان داشته باشید و مطمئن باشید که عشق او شامل حال بندگانش است، هرگز آسیبی از هیچ جنی نخواهید دید. برای کارهایتان هم مطلقا از این دعا نویسان کمک نگیرید. گر اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی!! تشکر از همراهیتون..

پاسخ
لینک۲۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۱۲:۰۴
MeRd

MeRd : سلام خانم هراتی عزیز.......خواب دیدم که همه فامیل خونه یکی از بستگانم جمع هستیم و همه دارن دونگ میزارن از من سوال شد که شاغلم یا نه و من پاسخ دادم نیستم ولی به زودی شاغل میشم و اونها برای من هم دونگی در نظر گرفتن برای یه سفر بزرگ
بعدش همه اماده شدن تا اون مکان رو ترک کنن جای ما توی اون کشور امن نبود میخواستن دستگیرمون کنن
حدود 20 نفری بودیم همه گروه گروه شدیم و مکان رو ترک کردیم
من با 3نفر از دختر پسرای فامیل اون مکان رو ترک کردیم و رفتیم یجای دیگه و منتظر موندیم تا کسی بیاد دنبالمون و فرار کنیم
توی این فاصله من از دخترای فامیل درخواست کردم بهم لوازم ارایش بدن تا ارایش کنم
توی آینه که داشتم به خودم نگاه میکردم موهای زائد صورتم درامده بود و دستامم همینطور ولی همچنان میخواستم ارایش کنم
لباس طوسی پوشیده بودم
همین موقع امدن دنبالمون و بهمون گفتن به محض اینکه پاتون رو گذاشتید بیرون فقط باید بدوید
من منتظر بقیه نشدم فوری رفتم بیرون و شروع به دویدن کردم
برگشتم پشت سرم رو نگاه کردم وسط یه جمعیت از زن های چادر مشکی گیر افتاده بودم و فامیلامون رو گم کرده بودم
حسابی ترسیده بودم خیابون اشفته بود به یه چهار راه رسیدم و سریع یه تاکسی گرفتم و سوار شدم و به مکان امنی رفتم که خانواده خودم اونجا بودن

توی این خوابم چهره های چند تن از فامیل رو به خاطر دارم و یکی از بچه های 2ساله که بین ما داشت با خوشحالی بازی میکرد
خصوصا یکی از اقوام که اصلا به من توجه نداره خیلی بهم توجه میکرد
و اما نمیدونم چرا داشتیم فرار میکردیم انگار بر خلاف اون کشور کاری انجام داده بودیم


پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۰۶:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که زندگی تان در هرج و مرج قرار گرفته و می خواهید خیالتان راحت شود و از این نگرانی های فکری بیرون بیایید. دوست دارید خودتان برای زندگی تان تصمیم بگیرید و تمام مدت به این فکر نکنید که برای رضایت دیگران باید کاری را انجام دهید. شما مغرور و کم حرف هستید و با هرکسی هم قاطی نمی شوید. نیاز به حمایت دارید و می خواهید با سیاست رفتار کنید و احساس واقعی تان را بروز ندهید. خاطر شما به خاطر مسائل مالی مکدر است و فکرتان مشغول است. باید تصمیم و انتخابی را بگیرید تا بتوانید در زندگی پیشرفت کنید و این تصمیم خود شماست و باید به تنهایی این تصمیم را عملی کنید. به امنیت خاطر خواهید رسید و گشایش کار خواهید یافت. احتمالا به شما پیشنهاد کار می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۷:۲۴
بهار

بهار : با سلام و احترام
خواب دیدم با پدر و مادر و... بیرون بودم و ازشون خداحافظی کردم که برم خونه خودم.با خوشحالی برمیگشتم وارد ساختمان آپارتمان که شدم روی راه پله ها یک مرد رو دیدم که ظاهرا خدمتکار بود و چون تنها بودم ترسیدم برم توی خونه.با کلیدی که داشتم قفل در رو باز کردم ولی مجددا قفل کردم و پیش خودم گفتم شاید بیاد داخل این مرد.وقتی داشتم برمیگشتم همان مرد اومد و کلید دست من رو کشید گفت بده به من داخل کار دارم.من بهش ندادم و فرار میکردم.تا اینکه وارد مدرسه راهنماییم شدم.کمی خیالم راحت شد اما دفتر مدرسه رو نگاه انداختم دیدم کسی نیست.چند کلاس چند پله پایین تر بود .رفتم اونجا و دو کلاس درس رو دیدم که یکی درش کامل پلمپ بود (با در خاکستری چوبی )و یکی دیگه باز احساس کردم خالی هست.پیش خودم گفتم باید برم طبقه آخر چون سال آخر راهنمایی اونجا بودم و حتما اونجا هستن اعضای مدرسه ؛که بیدار شدم از خواب.لازم به ذکر هست که من وارد مدرسه که شدم فقط یک فرد بزرگسال رو دیدم که روی راه پله ای که به طبقات بالا میرفت ایستاده بود و داشت پایین میومد ازش اما نمیدونم کی بود

پاسخ
لینک۲۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۵:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. اگر مجرد هستید کسی عاشق شما شده و می خواهد به زندگی شما بیاید ولی شما مردد هستید و نیاز به راهنمایی دارید. احساستان این است که به خاطر غرورتان و یا کم حرف زدنتان نمی خواهید راجع به این مسئله با کسی صحبت کنید یا اینکه نصیحیتی که به شما می شود، معلوم نیست که واقعا مفید و درست باشد. اگر متاهل هستید کسی می خواهد در کارتان دخالت کند و باز نیاز به راهنماییی دارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۵۷:۲۳
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.