کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب فرشتگان

اگر کسی از فرشتگان را در خواب ببینیم که با چهره ای شاد به ما نگاه کرد، نشانه خیر و برکت و اگر با ترشرویی یا غمگینانه به ما نگاه کرد، نشانه رسیدن غم یا ناراحتی است. دیدن فرشتگان مقرب الهی در خواب" جبرائیل" و "میکائیل" و "اسرافیل" و "عزرائیل" در حالت شاد، برای بیننده خواب نشانه خیر و برکت است.

دیدن جبرائیل در حالت شاد، نشانه رسیدن خبری خوش، میکائیل در حالت شاد، نشانه نعمت و فراوانی رزق و روزی، اسرافیل در حالت شاد، نشانه درست و پذیرفته بودن اعمال دینی بیننده خواب و عمر طولانی و گسترش عدل و داد و دیدن حضرت عزرائیل شاد، نشانه داشتن مرگی راحت است و غمگین دیدن آنان، تعابیری برعکس دارد.

اگر کسی که بیمار است، ملائک مقرب را در خواب ببیند که بشاش و گشاده رو باشند، از بیماری شفا می یابد. وامدار، دین خود را می پردازد و ادا می کند و محبوس، از زندان رهایی حاصل می نماید. اگر این فرشتگان عبوس و گرفته و غمگین باشند، تعبیر خلاف آن است که گفته شد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

123 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Zahra

Zahra : سلام خانم هراتی عزیز ممنونم از تعبیرات قبلی ام.

پاسخ
لینک۱۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۰۵:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. لعنت خدا بر دل سیاه کسی که تابع شیطان می شود و به جای کمک به بچه ای که ناتوانی ذهنی دارد او را با کتک و تنبیهاتی خشن به مرگ می کشاند. این مرد کثیف خودش به افسردگی شدید مبتلاست و عاقبتش را به جهنم کشیده است. روح پسرتان شاد. شاید او اوتیسم داشته و یا به هر دلیل در درس استعدادی نداشته ولی با کتک که انسان باهوشتر نمی شود. همسر شما لیاقت شما را ندارد. شما به خاطر دخترتان باید بمانید و مراقب او باشید و امیدوارم فداکاری و گذشت شما برای دخترتان باعث شود که این بچه اقلا آینده ای خوب و در امنیت داشته باشد. خداوند همسرتان را به شدت مجازات خواهد کرد. خداوند به شما صبر عطا فرماید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۲۹:۲۱
Zahra

Zahra : سلام با تشکر از تعبیر قبلی،لطفا متن خوابم نمایش داده نشود.



پاسخ
لینک۱۷ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۰۱:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما سرشار از شور و شوق هستید ولی همسرتان نمی تواند احساس شما را درک کند و یا شانس دوباره ای برای بهبود رابطه تان بدهد هر چند که شما خردمند و فداکار هستید. سه نفر در زندگی شما وجود دارند که یکی از آنها باعث می شود که زندگی به شما زهر شود و شما را آزار می دهد. ولی شما می دانید که خداوند تحت هر شرایطی با شماست و به او اعتماد می کنید. برای همین به قدرت معنوی و کمال الهی بالا می رسید. شما در وجودتان حس همکاری، تعادل، آرامش، کمال، گرما، اتحاد، ازدواج، خانواده و عشق وجود داشته و اینکه حالات ذهنی احساسی و معنوی تان هماهنگ هستند و قابلیت دارید تا به سعادت خانوادگی برسید ولی همسرتان با این وجود قدرتان را نمی داند. شما می دانید که امیدی به بهبود روابط شما نیست و دختر شما یکی از این فنجانهاست و مرحوم پسرتان فنجان دوم است. همسر شما همان زهری است که نوشیده اید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۵۰:۳۴
کامبیز

کامبیز : یا خداااا
اگه اشتباه نکنم همون شب یاقبلش روی تلگرام تبلیغ کانال ماورا دیدم و یه ده دقیقه ای مطالبش دیدم وانصافن یجورای برام جذاب نبود ولی من را به فکر برد که چرا انسانها اینطور بدی هم را میخواهند و برای هم بد میخواهند و..و..
بسیار سپاسگذارم که مستند از قران کریم را تایپ کردین ودل و ذهن ما را به نور قران روشن کردین.
روزتان عالی ومنعالی

پاسخ
لینک۸ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۲۵:۰۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : خداوند همه چیز را می بیند و راهگشای کسانی است که امید به رحمت او بسته اند. تشکر از محبت و همراهی شما.

پاسخ
لینک۸ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۵۸:۱۹
کامبیز

کامبیز : باسلام
خانم هراتی گرامی.
هفته گذشته خوابی دیدم چند روزه تردید داشتم که تعبیر داشته باشه ولی بلاخره ثبت میکنم.
درخواب دقیق نمیدونم کجا بود واز یک مکان خارج شدم دیدم مردی رو زمین وحالت جنین بود وحالش خوب نبودوداشتم کمکش میکردم فقط یکلام گفت پشت سرم درد میکند و یهوی گفتم این که فلان کس است واز اشنایان ودوستان پدرم وناخوداگاه پدرم صدا زدم که بیا کمک!! درهمین حین هم یک دختر خانم بنظرم با کوزه ابی که دستش بود از درب منزل خارج شد واحساس کردم دختر این مرد است و اجازه ندادم بدونه پدرش حالش بده ورفت.بعد همینطور نگاه میکردم که دخترنگاهش برنگرده از دور دیدم یک سایه مانند قوی جثه ظاهر شد وبخودم گفتم این عزرائیل است واومده سراغ این مرد ودر کثر تانیه اسمان ابری ونسبتن تاریک و گردوخاک و...شد و یهوی به ترتیب یه قبر اول روی سنگ اون اشکال عجیب وغریب وحیوانات روش ظاهر شد وشک ندارم قبر زن بود و دومی هم یک مرد بود و همان اشکال ترسناک وحیوانات روش ظاهرشد وسومین قبر را همین مرد که من کمکش اومدم داخلش گذاشتن و روی سنگ او هم اشکال ترسناک و..ظاهرمیشد وقبر چهارم انگاری از قبل بود و فقط سنگش دیدم.خانم هراتی هیچ کس اونجا نبود ویا شخصی دخالتی در دفن ها نداشت !!! قبرها بکی پس از دیگری کنارهم شکل میگرفت وانگاری یکی به من میگفت اینها گناه کار هستن که اینطور سنگ قبرهاشون شکل ظاهر میشه و...
بعد از سومین قبر که تموم شد واین مرد داخلش گذاشتن یهوی دوباره اون باد وابرهای سیاه وسفید رفتن و اسمان وزمین عادی شد و دیدم دونفر همون سمت قبر اول که خانم بود وایسادن و پدرم بالای قبر سوم و برام جالبه انگار من کودک بودم وپدرم خیلی جوانتر ومن پاهای پدرم بغل کردم وازش پرسیدم پدر اینها کی هستن داخل این قبرها وایا شما مبشناسی که دیگه پدرم سرش پایین بود و حالت غم وناراحتی و جواب نمیداد منم گریه کردم وشاکی شدم و گفتم من میدونم اینها ادمهای درست وخوبی نیستن و همین قبر اول یه خانم است وگناهکار و...و..
که دیگه یکنفر از اون دونفر غریبه که بنظرم روی چهارپا بود گفت قضاوت نکن اینطور نیست ولی من قبول نکردم وهی میگفتم من چشمام دیدم اینها چطور دفن شدن.
خانم هراتی خدا رحمت کند همه اموات را پدر من حدود بیست سال است فوت کردن و اون شخص هم که در خواب گفتم حس کردم از دوستان پدرم است چند سال بعد از پدرم فوت کردن.
باتشکر

پاسخ
لینک۸ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۴:۲۴:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست پدر شما در زندگی اش اهل دعا و جادو جنبل و توسل به جنیان بوده و هر چه که می شده سریعا می رفته و از ایشان تقاضای کمک می گرفته. پیش دعانویسان و کسانی که به این کارها رو می آوردند می رفته و از ایشان کمک می گرفته و شما شاهد بوده اید که پدر شما ( روحش شاد) روحش زنده است و سلامت تر و جوانتر از قبل و برای دوستش که اینگونه به استیصال رسیده بوده، ناراحت است. دختر او پی احتیاجات دنیایی خودش رفته و اصلا توجهی به حال پدرش ندارد و زمانی که لعنت و غضب خداوند فرابرسد، چیزی که باید بشود می شود و هیچ جنی یا دعانویسی نمی تواند ورق را برگرداند!! خواب شما به شما می گوید که شما شخصیتی شاید کم تجربه ( یا معصومانه) دارید و فرصت دارید که بیاموزید تا درست زندگی کنید. عده ای از مردم که در دنیا به قدرت و اختیاری رسیده اند، به واسطه ی همین راهنمایی های اشتباه مردم به رو آوردن به جنیان به ثروت و مقام رسیده اند ولی این حروف عجیب غریب و عکس های حیوانات روی قبرها به شما می گوید که عاقبت کسی که به این کارها رو می آورد جهنم است. حالا یا کسی به شما پیشنهاد داده از این کارها کنید یا کسی قرار است در زندگی تان پیدا شود که این پیشنهاد را به شما بدهد. اما من برای شما ادله ای از قرآن کریم می آورم که بدانید دلیل صحبتم مبنی بر گناه بودن استفاده از کمک این اشخاص بر چه مبنایی است. لطفا این متن را چند بار با دقت بخوانید تا ملکه ی ذهنتان شود: همانطور که در قرآن آمده هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر اینکه خدا بخواهد. جادو فقط برای کسانی موثر واقع می شود که به جادو ایمان دارند و قدرت آن را بالاتر از قدرت خدا می دانند. آیه 6 سوره جن می فرماید: یک عده از انسان ها و نوع بشر، به جای پناه بردن به خدا، به جن پناه می برند در صورتی که اجنه نمی توانند پناه آنها باشند. ( پس این کارهای دعا نویسان برای اجیر کردن اجنه برای موفقیت انسان ها در زندگی شان وعده ای دروغ و باطل است. هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست! ) در جای دیگری در قرآن در سوره بقره آیه 102 آمده که (عده ای از بنی اسرائیل از دو فرشته که در بابل نازل شده بودند، به اسم هاروت و ماروت که دعاهایی می آموختند، که بین زن و شوهران جدایی می انداخت، و جدایی نمی انداخت مگر آنکه خدا می خواست!! ) و این به این معنی است که حتی اگر جنیان بخواهند کاری کنند، موفق نمی شوند مگر اینکه خدا بخواهد! حالا جای سوال است که مگر خدا می خواهد؟ مگر خدا دوست دارد که کسی بد بخت شود؟ حقیقت این است که اگر جنیان به خودی خود می توانستند به انسان ها آسیب برسانند، احدی بر پشت زمین باقی نمی ماند زیرا شیطان از بدو خلقت انسان با او دشمنی داشت!! خداوند انسان ها را دوست دارد و عاشق آنان است زیرا از روح خود در بدن انسان دمید. تنها کسانی اسیر جادو جنبل می شوند و آسیب می بینند، که معتقد هسنند که قدرت شیاطین از قدرت خداوند بیشتر است. معتقد هستند که خداوند مهربان نیست و حامی بنده های خود نیست. معتقد هستند که خدا نمی بیند و نمی شنود و آنان را رها کرده تا شیاطین و اجنه بتوانند آنان را اذیت کنند. خداوند به واسطه چن ها، باور انسانها را نسبت به قدرت خودش آزمایش می کند. تا بفهمد که چه کسانی به او توکل می کنندو چه کسانی به اجنه!! این باور منفی انسانها، انرژی منفی دشمنانشان و اجنه را جذب کرده و آنان را آسیب پذیر و مغلوب می کند. شما باید از ارتباط با جن ها و دعانویسان پرهیز کنید و اینکارها واقعا گناه است شر کارتان گردنتان را می گیرد و در نهایت به ضعف اعصاب یا دیوانگی خدای نکرده دچار می شوید. اگر شما به خدای بزرگ و الرحم الراحمین ایمان داشته باشید و مطمئن باشید که عشق او شامل حال بندگانش است، هرگز آسیبی از هیچ جنی نخواهید دید. برای کارهایتان هم مطلقا از این دعا نویسان کمک نگیرید. گر اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی!! تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۸:۱۲
مریم

مریم : سلام خانوم هراتی عزیز دیشب خواب می دیدم یه فرشته اومده پشت در خونمون من در رو باز کردم دیدم یه خانومه سفید پوشه حتی دستاش هم دستکش سفید داشت باخودم می گفتم قران باید بیشتر بخونم تا فرشته ها بیشتر بیان تعبیرش چی میشه با تشکر

پاسخ
لینک۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۵۲:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به آرامش و راحتی و خوشی می رسید. از شما حفاظت می شود و شخصیتی پاک و خالص دارید و سعی می کنید که بی گناه باشید. خدا فرشته اش را برای حفاظت و هدایت شما فرستاده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۲۱:۰۵
مری

مری : سلام خسته نباشید خانوم هراتی این خواب مادرم دیدن و نقل قول از جانب ایشونه : توی یه خانه ی خیلی بزرگی هستم با یک حیاط خیلی بزرگ و بیشتر اقوام من حضور دارن و جشنی اونجا برپا بود و همه شاد بودن.ناگهان از کوچه سروصداهایی اومد و همه ساکت می شن، دخترخاله ی من که در کوچه بود با عجله زیاد وارد خونه می شه و با حالتی وحشت زده در رو می بنده و به در با دو دستش تکیه داده و به ما می گه همه باید خودتون قایم کنین چون در کوچه عزراییل اومده و چشمش به هر کی بیفته اون ادم میمیره و من از دستش فرار کردم و خودم رو به اینجا رسوندم، همین موقع یه نیرویی خواست به شدت از داخل کوچه در خونه رو باز کنه دختر خالم جلوی در ایستاده بود و اجازه نمی داد و به همه ی ما می گفت برید و خودتون قایم کنید ولی خودش جلوی در برای حفاظت موند و هر کس به طرفی فرار کرد. خیلی ممنون

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۴۸:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما باید برای سلامتی خودتان و خانواده تان به اندازه وسعتان گوسفند یا مرغ قربانی کنید و به فقرا ببخشید. هر کدام از فامیلتان که با شما در خانه بودند باید اینکار را بگویید انجام دهند. این هشداری به شماست برای دفع قضا بلا. در غیر این صورت اتفاقاتی در شرف وقوع است که ممکن است به کسی آسیبی برسد. دختر خاله شما هم از شرایط بغرنجی خلاص می شود و باید سریعا همه تان قربانی انجام دهید. مطلقا از گوشت قربانی هم نخورید و همه را به فقرا ببخشید تا دفع شر شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۵۹:۳۶
Neda

Neda : ممنونم خانم هراتی بزرگوار.بله مادرم استرس نگرانی خودش و ما و زندگی رو خیلی داره افسردس و همیشه نگران.سختی زیاد در زندگی کشید و مریضی.بهترین دکترها هم مراجعه کردیم الان در حد چند قدم با واکر توی خونه راه بره یاروی ویلچر بشینه. توکل بر خدای مهربان خدا خودش هر چه صلاح میدونه انجام بده.خدا مادر بزرگوار شما رو هم قرین رحمت بفرماید که دختر بزرگواری مثل شما بزرگ‌کردن و تحویل جامعه دادن روحشان شاد و با ائمه اطهار مشهور شوند

پاسخ
لینک۱۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۹:۵۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : تشکر عزیزم. با آرزوی سلامتی برای شما و مادرتان و شادی و آرامشی همراه با ایمانی قوی.

پاسخ
لینک۱۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۰۱:۵۹
Neda

Neda : ببخشید خونه و طبقه ای که مامانم بود تاریک بود مادرمم روی ویلچر بود در واقعیت مامانم ویلچر استفاده میکنه.ببخشید یکبار دیگه کامنت گداشتم اینقدر استرس داشتم که یادم رفت بود اینا رو ببنویسم

پاسخ
لینک۱۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۲۸:۴۰
Neda

Neda : سلام خانم هراتی بزرگوار دیشب خوابی دیدم کمی نگران شدم.شاید هم چون مسافرم این خواب رو دیدم خواب یادم رفته و کمی بخاطر دارم.خواب دیدم انگار جایی بودم.اومدم با چند نفر به سمت منزلمون.گوبا از دوستام و خانواده بودن بعد دیدم انگار ۴ تا فرشته توی خونه بودن. حالا نمیدونم چه فرشته های انگار فرشتهای محافظ بودن اگر اشتباه نکنم برای مامانم بودن ولی گویا میخواستن مامانمو با خودشون ببرن.من پله های طبقه رو رفتم بالا و رسبدم به طبقمه دوم.ولی ما زود رسیدم مخصوصا من. مامانم تو عالم خواب افسرده بود و‌گفت دارم باهاشون میرم یعنی اینکه اون دنیا ی. ولی ما رو که دیدن فرشته ها غیب شدن منم و یک اقایی که ایستادیم داشتیم مامانمو دلداری میدادیم.ومنم بلند به فرشته ها ببخشید با اینکه نبودن فحش دادم که بیخود میخوان ببرن ولی انگار به مامانم تایم رفتن داده بودن که رسیدم و اونا غیب شدن.و نتونستن کارشون بکنن.و زود رفتن منم بلند بلند داشتم توهین میکردم بهشون و مادرم هم خسته و افسرده. ببخشید خیلی نگران مادرم شدم گفتم شما زحمت تعبیر رو بفرمایید

پاسخ
لینک۱۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۱۸:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. ندای عزیزم فکر مادر شما ناراحت است و افسرده و نگران است. او احساس می کند که در تمام زمینه های زندگی نیاز به کمک و یاری خداوند دارد و می خواهد که مشکلاتش تمام شود. من لازم می دانم برای درک بهتر شما یک خاطره کوچک از مادرم برایتان تعریف کنم. مادر من در سنین جوانی و در حالی که کاملا سالم بود، ورزشکار و زیبا و قوی... به یکباره سرطان مغز گرفت از بدترین نوع ممکنه و دکتر گفتند که اگر عمل کنید نهایتا تا یکسال دیگر زنده است و اگر نه 2 هفته دیگر فوت می شود. من که نمی خواستم مادرم زود بمیرد نهایت سعیم را کردم و بهترین جراح مغز تهران را برای عمل مادرم انتخاب کردم و این عمل انجام شد. ولی درست یکسال بعد، دوباره علائم بیماری مادرم نمایان شد و او مثل یک بچه معصوم که هیچ درکی ندارد شده بود. وقتی یکبار داشتم برای او مسواک می زدم، خمیر دندانش را قورت داد در حالیکه از چیزی که متنفر بود این بود که خمیر دندان را خوب شستشو نکند. او درست مثل یک کامپیوتر با ظاهری بسیار زیبا ولی کاملا خالی از حافظه نشسته بود و مرا نگاه می کرد. در آن موقع در دلم گفتم خدایا من مادرم را خیلی دوست دارم. آنقدر زیاد که حاضر نیستم به خاطر من زنده بماند ولی خودش زندگی را داشته باشد که اگر می دانست چه می گذرد از شرایطش متنفر می بود!! به خاطر عشقی که به مادرم دارم از تو می خواهم که او را از این زجر رها کنی و به آغوش گرم خودت او را می سپارم. 2 روز بعد مادرم فوت کرد و هنگام جان دادنش به او گفتم مامان تولدتون مبارک. مطمئن هستم دیگر هیچ زجری نمی کشید و الان خدای مهربان حافظ و نگهدار شماست. اینها را گفتم تا بدانید که همیشه زنده ماندن بهترین راه حل نیست و هیچ انسانی هم عمر ابد ندارد. اما در عین حال این را هم بدانید که خواب 4 صفر دیر تعبیر می شود و به این معنی نیست که مادرتان مرگشان نزدیک است. اما شما باید واقعگرا باشید. وقتی که یک بچه 9 ماه در شکم مادرش می ماند و کامل و پخته می شود باید به دنیا بیاید و ار خانه ی اول خودش رحم جدا شود. اگر شما مادرتان را دوست دارید باید به او اجازه رشد در دنیای ابدی که دیگر هیچ مرگی در آن نیست را بدهید. او را وادار نکنید که با شرایط سخت روحی و معلولیت خودش تا ابد زجر بکشد. مردن یک انسان به معنی مردن جسم اوست ولی روح هرگز نمی میرد. کما اینکه برای من مادرم همیشه زنده است نه در خاطره ام بلکه در واقعیت زنده است. او به خوابم می آید. با من مشاوره می کند. با من حرف می زند... همیشه زنده است و فقط جسمش را از دست داده. این راهیست که من شما و همه ی آدمها یک روز خواهیم رفت پس برای کمک به مادرتان سعی کنید که استرس و نگرانی را از خودتان دور کنید تا او نترسد. فکر نکند که قرار است جای بدی برود. شما با ایمان هستید و می دانید که او جایگاهش پیش خداست و قلبش همیشه با شماست. نگران هم نباشید. سفر خوبی داشته باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۳۷:۰۳
mahtab

mahtab : سلام .خواب دیدم در اتاقم بودم و یه تشک بزرگ توی اتاقم پهن بود و کلی کاه روی اون تشک بود پنجره اتاقم باز بود بعد یه باد اومد دراتاق باز شد کمی از این کاه ها به بیرون رفت بعد خواهرم گفت چه بوی بدی گفتم بوی کاه هست بعد در اتاق بستم یه مجسمه از اقایی که در بیداری دوستش دارم و از اون دور هستم تو اتاقم بود مجسمه به رنگ زرد بود.یه دفعه دیدم روح اون اقایی که دوستش دارم به یه فرشته تبدیل شد حس میکردم فرشته هست بعد بلند گفت که باید کمکش کنم از پنجره اتاقم اومد داخل بعد دیگه خودمو بیرون از جسمم دیدم و تبدیل شده بودم به یکی از خدمتکارای اون اقا..یه چیزی شبیه تیر کمان دستش بود بعد تیرکمان رها کرد چند تا تیر خورد به دختره که از قبل خودم بودم افتاد زمین و بیهوش شد بعد همه جا شلوغ شد وزنگ زده بودن اورژانش اون اقا به یکی از کسایی که اونجا بود گفت که نمیدونم کی منو فرستاده که ازش مواظبت کنم نفهمیدم گفت کی ، یه خدمتکار دیگه هم داشت که کاملا لباس مشکی پوشیده بود خودم یه دامن سفید بلند پوشیده بودم اما رنگ لباسمو نمیدونم به کسایی که اونجا بودن گفتم که حتما خدمتکارانش از او مراقبت خواهند کرد خیلی هم رسمی حرف میزدیم.در بیداری من مدت تقریبا زیادی زندگی یکنواختی داشتم و بخاطر مشکلاتم و دشمنی ها و بدیهایی که خواهرم در حقم کردند و باهم خوب نیستیم.. ایا اصلا تعبییری داره یا فقط زاییده ذهنم هست .تشکر از شما

پاسخ
لینک۲۰ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۰۲:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که زندگی تان را به پوچی حرام کرده اید و احساس سردرگمی و بیهودگی دارید. به هر کاری اهمیت نمی دهید و احساستان را به خوبی بیان نکرده اید. خواهر شما این رفتار و طرزفکر شما را دوست ندارد. شما کسی را که دوستش دارید به عنوان سمبل پاکی ها و خوبیها برای خودتان می دانید و فکر می کنید که تنها با کمک او می توانید زندگی تان را عوض کنید. شما امیدوارید که بتوانید در خدمت او باشید و تصور می کنید که او کشته مرده زیاد دارد و خیلی ها هستند که اسیر عشق او شده اند. این ها احساس شما هستند و نه اینکه شخصیت آن آقا واقعا این باشد. رابطه شما و خواهرتان هم از خوابتان مشخص است. در واقع شما امیدوار هستید که کسی که دوستش دارید بیاید و شما را نجات دهد ولی اینها احساس و فکر شماست و نه اینکه قطعا اینطور خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۴۵:۵۳
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.