تعبیر خواب فرشتگان
اگر کسی از فرشتگان را در خواب ببینیم که با چهره ای شاد به ما نگاه کرد، نشانه خیر و برکت و اگر با ترشرویی یا غمگینانه به ما نگاه کرد، نشانه رسیدن غم یا ناراحتی است. دیدن فرشتگان مقرب الهی در خواب" جبرائیل" و "میکائیل" و "اسرافیل" و "عزرائیل" در حالت شاد، برای بیننده خواب نشانه خیر و برکت است.
دیدن جبرائیل در حالت شاد، نشانه رسیدن خبری خوش، میکائیل در حالت شاد، نشانه نعمت و فراوانی رزق و روزی، اسرافیل در حالت شاد، نشانه درست و پذیرفته بودن اعمال دینی بیننده خواب و عمر طولانی و گسترش عدل و داد و دیدن حضرت عزرائیل شاد، نشانه داشتن مرگی راحت است و غمگین دیدن آنان، تعابیری برعکس دارد.
اگر کسی که بیمار است، ملائک مقرب را در خواب ببیند که بشاش و گشاده رو باشند، از بیماری شفا می یابد. وامدار، دین خود را می پردازد و ادا می کند و محبوس، از زندان رهایی حاصل می نماید. اگر این فرشتگان عبوس و گرفته و غمگین باشند، تعبیر خلاف آن است که گفته شد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
سایه : دیشب خواب دیدم با زن داداشم از باغی رد شدم درخت پر از هلویی سرراهم بود هلوهایی درشتی داشت ولی هلو را حیوانات ریز سیاهی داشت می خورد خیلی عجیب بودن انگاری یکی ایت حشره ها را انداخته بود به جان هلوها می خواستم هلو بزرگی بچینم یک کم تو بلندی بود چیدنش سخت بود منصرف شدم از چیدن ، یهو دیدم فرشته ها آمدن احساس کردم ۴ تا فرشته ان می خواستن هلوها را به خاطر من از شر حشرات نجات بدن چون دیدن من انصراف دادم آمدن هلوها را از حشره ها پاک کن فرشته ها زیبا و پرواز می کردن
بعدش دیدم آقایی را که از قدیم می شناسم و متاهل هم هست با دختری رفته قشم ، بهش که زنگ زدم گفت سوار شتر تو دره ای هست بعدش دیدم تو شهر ایلام تو ترمینال هستن می خواد با دختره سوار اتوبوس بشه دنبال دختره خیلی ها بودن دختره یک بار ازدواج کرده بود خیلی ها می خواستن مانع بشن که این دختره سوار اتوبوس بشه احساس کردم دختره یک دختر هم داره مادرش هم به گمانم همراهش بود اتوبوس رنگ آبی نفتی بود من نتونستم سوار بشم تمام خروجی های ترمینال را بستن من آنجا مونده بودم انگار شبیه زندان شده بود از درهایی که داشت بسته می شد لحظه آخر خارج شدم آخرین در ، در پارکینگ بود دیدم جایی مثل سوئیس هستم از آنجا خارج شدم دیگه امینت داشتم آنجا بی نهایت زیبا بود نم بارون هم زده بود طبیعت بکر ، آنجا پر از کلبه های زببا بود چند تا دختر را هم دیدم لباس مدرسه پوشیده بودن داشتم می رفتم به آن آقا زنگ زدم انگاری تو راه بودن انگاری آن دختر را من بهش معرفی کردم
خانم هراتی از دیروز موضوعی باعث ناراحتیم شده دارم سعی می کنم اهمیت ندم و واکنشی نشون ندم و ازس بگذرم ولی خودخوریم را هم دارم حتی نتونستم اشک هم بریزم
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید به آرامش و رفاه در زندگی تان برسید و استرس زیادی به خاطر مسائل متفاوت روحیه تان را خراب کرده است. خدای بزرگ به شما نظر محبت و رحمت دارد و خبرهای خوشی در تمام زمینه های زندگی تان خواهید گرفت. آقایی که قبلا می شناختید به مشکلی برخورده و حسابی تحت فشار و تنش عصبی قرار دارد. او سعی می کند که مسئولیت کارهای بزرگی را به عهده گرفته و برای موفقیت تلاش کند ولی الان شرایط اقتصادی یا روحی او بسیار افت کرده. زندگی او هم متحول خواهد شد و به ثروتی خواهد رسید که خیلی ها چشمداشت به آن دارند. شما قادر خواهید بود که شرایط زندگی تان را عوض کنید و به آرامش برسید. موفقیت و ثروت به شما خواهد رسید و احساس پاکی خواهید داشت که روحیه تان مثبت می شود. شما دلتان می خواهد که این آقا هم به ثروت برسد و مسیر زندگی اش عوض شده و به موفقیت برسد. مشکل شما برطرف خواهد شد عزیزم. انشالله زودتر به آرامش می رسید. تشکر از همراهیتون.
فقط خدا : سلام خانوم هراتی وقتتون بخیر یادتونه لطفا خوابم مشخص نشه ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما یک خواب واقعی است و تعبیر درستی دارد. فرشتگان خداوند به شما مژده ی خوشبختی و آرامش و عشق الهی داده اند و قطعا همین هم خواهد شد. ساعت اخبار غیب فقط دست خداست ولی قطعا در اوج سختی هایتان و وقتی که به ناامیدی و خاطرات تلخ گذشته رجوع می کنید خداوند عشق خودش را به شما اثبات خواهد کرد. این روش الهی است که مردم را به صبرشان می آزماید. امیدوارم هرچه سریعتر به آرزوهای خوبتان برسید و خداوند شما را به امتحان های سخت آزمایش نکند. تشکر از همراهیتون.
Behnaz : سلام خانم هراتی عزیزم
خیلی ممنونم از تعریف و لطف و محبتتون ،ولی شما که قایمکی اومدید به پیج من سر زدید :)))))من همچنان چهره زیبای شما رو با همون لبخند زیبا و گونه هایی برجسته تجسم میکنم :* ؛)
خانم هراتی عزیزم من بعد از ظهر یکشنبه که توی تقویم نوشته ۲ ماه عربی و خوابها تعبیر عکس دارن من خواب دیدم که نمیدونم این شامل حال خواب من میشه یا نه...
در همان لحظه چرت اول خواب که به خواب هم نرفته بودم یک فرشته نووورانی دیدم همه بدنش نور بود و بالای سرش هم حلقه نور و هیچ چهره ایی ندیدم فقط نور که یک صدایی گفت :فرشته نجات و نمیدونم همون صدا بود یا صدای دیگه که دوباره گفت:میفرستمش
و نگفت چی رومیفرسته
برای ثانیه ایی این تصویر رو دیدم و بیدار شدم چون خیلی کوتاه بود حتی فکر میکنم خواب نبودم وحالت توهم قبل از خواب بود
ممنون میشم اگر تعبیر داره بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. قایمکی که نبود تقریبا دعوتم کردید که سر بزنم. ولی من چون خودم به شخصه اینستاگرام ندارم، از طریق فیس بوک وارد شدم و اینطوری ملاقاتتان کردم. تجسم شما خالی از واقعیت نیست ولی در شرایط حاضر و بنا به قوانین مربوط به سایت من موقعیت و یا اجازه ی رونمایی ندارم :))))) به هر جهت، این رفرنس های مربوط به زمان که برعکس هستند یا باطل هستند همیشه صدق نمی کند ولی احتمال برعکس یا باطل بودن خوابها در بعضی روزها بالاست. ایمان شما قویست، خدا با شماست و به خاطر قلب پاکتان فرشته ی نگهبان او از شما مراقبت خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
Parya : سلام وقتتون بخیر،خواب دیدم ک توی یه سالن منتظر ملاقات عزراییل نشسم ب کسی ک همراهمه میگم من خیلی می ترسم ک برم پیشش بعد همونجا هم مسواک میزنم برای شستن دندونم ک میرم پایین تابرگردم میبنم عزراییل تا جلو در اون سالن اومده دنبالم ی حالتی داش ک انگار میخوام فرار کنم بعد میگ ک نوبت منه برم اتاقش بعدش ک میرم پیشش برخلاف تصورم ک میترسیدم خیلی راحت باهم حرف میزنیم و باهم بگو و بخند میکنیم خیلی مهربون مث ی دوس باهم حرف میزدیم بمن میگه دندون عقلتو کامل دراوردی؟ من میگم که دوتام مونده که دربیارم(تو واقعیتم همینطوریه)بعد اونم میگم ک دندون عقل منم درد میکنه منم میگم ک اگه شما برین دندون پزشکی همه میترسن بعدمیگه که برام شعر بخون منم میخواسم که شعر بخونم مامانم از خواب بیدارم کرد.تو خوابم چهرش خیلی واضح بود طوری ک الانم یادم میاد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما دوست ندارید که از شما انتقاد بشود و حالت تدافعی به خودتان می گیرید و سعی می کنید که خودتان را از اشتباهات پاک و دور نگه دارید. حضرت عزرائیل ع در مورد مسائل هوشمندانه عمل می کنند ولی از اینکه دیگران بابت مرگشان غصه می خورند و می ترسند، از کارش راضی و خوشحال نیست و متاسف است. او شخصیتی بسیار مهربان و دوست داشتنی دارد و می خواهد که شما هم عاقلانه رفتار کنید و سعی کنید که در زندگی تان اشتباه نکنید و در مقابل او حالت تدافعی نداشته باشید. او را دشمن خودتان ندانید.
منظور او از اینکه شعر بخوانید این است که او می خواهد که شما خطوط ارتباطی تان را با او قوی کنید و او را درک کنید و از او نترسید. تشکر از همراهیتون.
نرگس رستمی : سلام و عرض ادب. من روز دوشنبه این خواب رو دیدم. یعنی قبل از ماه رجب.
دیدم یک شخصی توی گوش راست من میگه در منزل امام سجاد(ع) اعزائیل و فرشتگان قبض روحی که زیر دست اعزرائیل کار میکنن... در منزل امام سجاد دارن زندگی میکنن. و امام سجاد (ع) هم در جریان هستن و مطلع هستن.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیر خواب شما این است که حضرت عزرائیل ع مطیع فرمان خداست و هر وقت عمر کسی به پایان برسد، او را قبض روح می کند و بنابر این او و فرشتگان مرگ بندگان سجده کننده و مطیع خداوند هستند و در قبض روح کردن مردم تقصیری ندارند که یک سری مرتب می گویند این عزراییل جان آدم را می گیرد و به عنوان فرشته ای که تعمدا جان می گیرد به او نگاه می کنند. این اشتباه است. تشکر از همراهیتون.
لیلاگنج نما : سلام علیکم....خواب مادرم خ صبوری ...اول روز ماه رمضان حدودا ۲۰ سال پیش....بعداز نماز صبح ...خواب دیدند آسمان آبی یه حلقه ای از فرشتگان تشکیل شده و فرشتگان درحال دور زدن بودندو میرقصیدند و داخل اون حلقه ی فرشتگان دوجمله نوشته بود...موازی همدیگه یک جمله (یاعلی.).....جمله ی بعدی (السلام علیک یا لا اله الله)بعدش دیگه بیدار شدند....این خواب درحالی بود که همسرشون غدغن کرده بودند که جلسات روضه و قران خانمها رو شرکت کنند و ایشون خیلی دلشون شکسته بود و اون روز نتونسته بودند اون جلسه رو شرکت کنند با حال دل شکسته خوابیدند و این خواب رو دیدند....راستی خانم هراتی جان این صفحه ی ثبت دیدگاه و خواب خیلی اذیت میکنه و خوب باز نمیشه اعصاب آدمو خورد میکنه لطفا این مورد رو درست بفرمایید...ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. خدای مهربان خواسته به مادرتان بگوید که اگر او نتوانسته در جلسه قرآن شرکت کند، در عوض فرشتگان خداوند به شیعه بودن او شهادت داده اند و سلام و درود خداوند را بر مادرتان فرستاده اند که حضور فرشتگان در خواب مادرتان، مثل جلسه ی قرآنی است که به جای خانمها فرشتگان هم نشین با مادرتان بوده اند. در رابطه با ثبت دیدگاه ها، به خاطر سرعت پایین اینترنت شماست که صفحه خوب باز نمی شود و مشکل دیگری هرگز در این مورد گزارش نشده است. مع الوصف بنده به واحد پشتیبانی نظر شما را انتقال دادم اما من فقط تعابیر را می نویسم و از موارد فنی اطلاعی ندارم. شما می توانید از طریق ایمیل آدرس سایت و یا از طریق تلگرام یوتاب با واحد پشتیبانی به صورت مستقیم تماس بگیریدو مشکلاتتان را آنجا مطرح کنید. تشکر از همراهیتون.
Marjanehhhhh : سلام،وقت بخیر،من حدودا دو سال پیش ی خوابی دیدم که هنوز شدیدا درگیرشم،خواب دیدم تو یه شهر دیگه انگار با دوستم و ی دختر دیگه که انگار دوسته دوستمه همخونه هستم،و اون خونه،خونه یکی از اقواممون هست(که البته خونه اونا هم باز توی یه شهر دیگه هست)بعد دوست من خونه نبود،ولی اون دختری که هم خونمون بود تو خونه بود ولی انگار نمیبینم چهرشو،من توی اتاق بودم داشتم تلویزیون نگاه میکردم دیدم یه سایه افتاده رو دیوار من سایه رو که دیدم اصلا نترسیدم،بعد دوباره نگاه کردم به سایه بعد بلند شدم رفتم ببینم کیه،دیدم یه اقایی که به حالت نیمرخ در چهارچوب در حمام ایستاده،صورتش لاغر یک مرد جوان ولی ی چیزی شبیه لباس اخوندا به تن داشت،لباس مشکی بلند،و هیکل تنومند،انگار داشت وسایلشو اماده میکرد که بره حمام،بعد ی لحظه که حمام رو دیدم،انگار حمام قدیمی بود ی خورده فرسوده،من از دیدن این آقا به قدری ارامش گرفتم که تا به اون روز همچین ارامشی رو نداشتم،بعد رفتم تو اتاق،مامانم و خالم اومدن که بهم سر بزنن،بعد مامانم با خوشحالی گفت این فرشته نگهبانته این خیلی خوبه،نمیدونم چرا با شنیدن این جمله چنان وحشتی گرفتم که از خواب با همون ترس بیدار شدم،ممنونم از پاسخگوییتون
فریبا هراتی
: سلام.تشکر. شما از لحاظ فکری با دوستتان شباهت هایی دارید و روحیه تان مثل هم بوده است و ایمانتان قویست. شما ویژگی هایی در وجودتان دارید که کمتر به آن توجه می کنید و آن این است که قدرت دارید از خودتان حمایت کنید و قاطعانه و منطقی و یا حتی رقابتی رفتار کنید. احترام شما بالاست و می دانید که در سایه ی شخصیت با اعتماد به نفس خودتان است که می توانید احترام تان را حفظ کنید. شما می خواهید نگرانی های گذشته تان را بشویید برود و شروعی تازه داشته باشید. اراده و شخصیت شما قویست و می توانید به خوبی از خودتان حمایت کنید و مراقب باشید تا شیطان شما را گول نزند. از اینکه اینقدر قوی هستید باید بترسید؟؟؟!! تشکر از همراهیتون.
Reyhan : سلام خانم هراتی عزیز.ببخشید که خوابم طولانیه
حدودا 4 سال پیش ماه رجب یا شعبان بود خواب دیدم یه جایی مثل باغ هستم که زیر درختاش تختایی بود که از زیرشون جوی اب میگذشت و روی هر تخت چند نفر بودن و انگار باهم در حال صحبت بودن همه در حدود سن 20 تا 25 ساله در اوج زیبایی بودن با چشمانی زیبا و من روی تختی نشسته بودم که 9 یا ده نفر به صورت نیم دایره دورم بودن و باد بزنی از پرهای سفید بزرگ داشتن اروم باد میزدن و من تو ذهنم بود که فرشته هستن و خدمتگذار من. در کنارم سمت راستم یه نفر بود که حس کردم مسئولشونه یا حداقل اینکه از اونا بالاتره بهم گفت کسایی که اینجان روح افرادی در کل دنیا هستن که الان در خوابن و روحای اونا اینجا در کنار هم و همنشین هم هستن گفت در اصل اونا زمانی که در خوابن بیدارن و وقتی بیدارن در خواب بسر میبرن و وقتی میخوان از خواب بیدار بشن حافظشون پاک میشه که بتونن دنیا رو تحمل کنن وگرنه هیچ وقت حاضر نمیشن به اون دنیا برگردن.کمی جلوتر از اونجا کسایی بودن که لباس مشکی تنشون بود و به جایی که نور بود نزدیک میشدن به اونجا که نزدیک میشدن ملائکه لباس مشکیشون از تنشون در میاوردن و لباس سبز یا سفید تن اون ادما میکردن و سمت نور میرفتن و دیگه چیزی دیده نمیشد تو همون لحظه شوهرمو دیدم که اومد و رفت سمت نور لباس مشکیشو در اوردن و لباس سبز تنش کردن داشت به سمت نور میرفت که من گفتم کجا میبرنش من دوست دارم اول برم اخه خیلی اون نور زیبا و جذاب بود تا دیدن من میخوام برم اونجا جلومو گرفتن گفتن تو نباید بری اون وقت رفتنشه ولی تو هنوز زمانش نرسیده خیلی گریه و التماس کردم ولی نذاشتن برم ازم خواهش کردن که اروم باشم ولی شوهرم وارد نور شد و رفت.ادامه ی خوابم خودمو تو دشتی از نور دیدم که تا چشم کار میکرد تو اسمون و دشت ملائکه بودن و من لباسی سفید و نورانی تنم بود حس میکردم تو آسمون چهارم هستم اونجا یه جوون نورانی که حس میکردم میشناسمش بود و من بینهایت دوسش داشتم و انگار تو خواب لحظه ی وصال بود بی قرارش بودم و به سمت هم اومدیم و من زمزمه کردم یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم در میان لاله و گل آشیانی داشتیم بعد بهم رسیدیم اشک شوق ریختیم همو بغل کردیم یهویی از قلب هر دومون نور بیرون زد نوری بسیار زیبا ملائکه از این وصل اشک شوق میریختن و شاد بودن بعد آسمون باز شد از جایی بالاتر که تو ذهنم آسمون هفتم یا یه چیزی تو این مایه ها، نور از آسمون تابید از جنس نوری که از قلبمون بیرون میتابید صدایی از اون نور اومد که خداوند خطاب به ملائکه گفت اگر تمام ادمها چنین عشقی بهم داشتن همه وارد بهشت میشدن.لطفا تعبیرشو بهم بگید
فریبا هراتی
: سلام. شما کار خیری انجام داده اید که پاداش این کار بهشتی است که به شما نشان داده شده است. در اصل زندگی واقعی دور از غم ها و سرشار از آرامش زمانی حاصل می شود که خداوند روح انسان را بالا می برد که این یا در خواب اتفاق می افتد و یا در عالم بعد از مرگ جسمانی. خداوند ناامیدی ها را از انسانها می گیرد و آنها را با نور معرفت خودش آشنا می کند و این باعث می شود که آرامش و صلح درونی به انسان ها برسد. شوهر شما هم ایمانش قوی خواهد شد و خداوند او را خواهد بخشید و عمر شما طولانی تر از اوست. شما در آخرت با کسی که همیشه عاشق او بوده اید و قلبتان مشتاق اوست تماس خواهید داشت و زوجی خواهید داشت که همیشه آرزوی داشتن او را در سرتان می پروراندید. شما از بهشتیان هستید. خداوند در این خواب به شما می گوید که چیزی که بالاترین رتبه را در بهشت به انسان می بخشد، عشق و محبت خالصی است که در قلب او وجود دارد. خداوند منبع نور و عشق است و هر کسی که در قلبش قساوت و دشمنی و بدجنسی داشته باشد، لیاقت بهشت را ندارد. بهشت متعلق به کسانی است که با تمام وجود انسانیت و مهربانی و عشق به دیگران را آرزو می کنند. تشکر از همراهیتون.
sama : عرض ادب واحترام خدمت شما بزرگوار
چندین وقت پیش خواب دیدم بلوز شلواری بدون روسری روی چمن میدون دراز کشیده بودم وهمینطور ب آسمون آبی نگاه میکردم ی دفه دیدم دو تا فرشته خیلی کوچیک و حوشگل مث فرشته های کارتنی اومدن سمت چپ وراست دست من با من دست دادن و خوش وبش کردن بعد گفتن ما از طرف خداییم و دوتا برگه ب من دادن هر کدوم وقتی یکیشو باز کردم دیدم فال تاروته متوجه نشدم چی نوشته بعد اینطور تو عالم خواب با خودم گفتم ب خدا اعتماد کن با توست بعد روبروم ی رن دیدم بچه بغل مانتو شلوار مشکی این دو فرشته رفتن ب سمتش گفتم خدایا اینا بچه این خانم بودن ممنونم از تعبیرات عالیتون
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب و احترام متقابل. شما می خواهید از آینده و اسرار زندگی تان بیشتر با خبر شوید و ارتباط معنوی شما با خدای بزرگ قویست. شما شروعی تازه خواهید داشت ولی نباید به فالگیر رو بیاورید و توکلتان باید فقط به خدای بزرگ باشد. معمولا فالگیرها یا دعانویسان از جنیان به عنوان موکلانشان استفاده می کنند و خبرهایی به شما می دهند که همیشه هم درست نیست. بگذارید خداوند روال زندگی تان را بر حسب برنامه ی خودش به پیش ببرد. در قرآن کریم آمده است که هرگز از چیزی که شما، اگر آن را بدانید، ناراحتی می شوید، سوال نکنید!! اشاره به فالگیریست! حتی در قصه ی موسی و خضر پیامبر آمده است که حضرت خضر مامور بود که کارهایی را از جانب خداوند انجام دهد که موسی دلیل این کارها را نمی دانست و چون این کارها در ظاهر به نظر بی رحمانه می امدند، موسی اعتراض می کرد که مثلا چرا دیوار خرابی را از نو ساختی یا چرا کشتی را سوراخ کردی یا چرا... و خضر پیامبر به موسی می گفت تو کم طاقت هستی و نمی توانی صرفا کارهای من را که از روی مشیت و خواست خداست، درک کنی. به همین دلیل دوستی اش را با موسی به هم زد. این اشاره می کند که حتی اگر پیامبر خدا هم باشی، نمی توانی همه چیز را از آینده بدانی ( اجازه نداری). فالگیری به نظر وسوسه انگیز و جالب است ولی اگر به این حوزه وارد شوید، شیطان شما را فریب خواهد داد حتی اگر در قالب فرشتگان بی آزار به شما جلوه کنند. تشکر از همراهیتون.
Xanum : سلامخانمهراتی عزیز وقت بخیر...داداشم خواب دیده عزرائیل کنار تختشه بینشونم یه مرد ناشناس بوده که داداشم به عزرائیل گفته منو ببر ولی اون مَرد داداشمو برده...با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. برادر شما بسیار خسته و مستاصل شده و شاید آرزوی مرگ کند. اما گشایش کار او بسیار نزدیک است و برادرتان قرار نیست فعلا فوت کند بلکه حالا حالاها باید بکوشد و خوشبختی و موفقیتش را نظاره کند. اما همچنین او باید به این مسئله دقت کامل داشته باشد که مرگ همیشه یک قدم با او فاصله دارد. او باید جوری رفتار کند که اگر به موفقیت بسیار بالا رسید مغرور نشود و گناه نکند و فریب شیطان را نخورد و اسیر شهوات دنیایی نشود. او باید اعمالش را کنترل کند و از قهر خدا بترسد. تشکر از همراهیتون.