تعبیر خواب بلند و کوتاه بودن قد
تعبیر خواب کوتاه شدن قد مرد از دیدگاه جابر مغربی: اگر کسی در خواب ببینید (دختر یا پسر) که مردی قدش کوتاه و کوتاه تر میشود دلیل بر اینکه مال و یا سرمایه ای حرام وارد زندگی او شده است که در اینجا کم شدن و کوتاه تر شدن قد تاویلی بر کم شدن برکت و یا مال است.
بیشتر معبران و یا کسانی که بر علم تعبیر خواب تسلط دارند کوتاه شدن قد را نشانه ای از کم شدن عمر هم تفسیر کرده اند.
تعبیر خواب کوتاه شدن قد مرده از دیدگاه شیخ طوسی : اگر کسی در خواب ببیند مرده ای که فرق نمی کند از آشنایان باشد یا غریبه قدش کوتاه شده است و یا قبلا او را با قد و قامت بلند دیده ولی الان کوتاه شده دلیل بر مرگ و یا بیماری نا علاج است.
تعبیر خواب دیدن مرد یا مردان قد بلند از دیدگاه ابن سیرین : خبر خوش اتفاقی نیکو نعمت و یا زیاد شدن عمر و مال از معانی و تعابیر دیدن مرد های قد بلند است .
اگر در خواب، آنچنان قد بکشید که از همه اطرافیانتان بلند قدتر باشید، یعنی به دیگران به دیده حقارت مینگرید. همچنین این خواب، به این معنا است که از اعتماد به نفس، شهامت، جسارت، غرور، قدرت و نفوذ مضاعف و نویافتهای برخوردار شدهاید.
تعبیر خواب مرد قد کوتاه از دیدگاه ادوارد: اگر کسی خواب ببینید که مردی قد کوتاه را می بیند و بیشتر از همه کوتاهی اندازه و قد و قامت فرد جلب توجه کند دلیل بر اینکه مال و روزی اش اندک شود و یا بخشی از ثروت خودش را از دست بدهد که در این مورد حتما لازم است برای دریافت معانی دقیقتر تشریحی از خواب خود را بنویسید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
رسول : سلام خدمت شما
شب قبل خواب دیدم که من و مادرم از خونمون که خیلی سبز و بزرگ و قشنگ بود خیلی سبز بود اومدیم بیرون تا بریم توی مراسم عروسی دختر داییم توی خواب این حس و داشتم که خیلی پولدار شده بودم خیلی زیاد
انگار که سالن عروسیشون مثل راهرو بیمارستان بود دراز و ته راهرو یه اتاق بود که عروس توی اون بود پدر عروس یعنی دايم یه چهره ی خیلی شرمنده و درمانده ایی داشت و انگار جلوی من خیلی شرمنده بود و توی چهرش یه حالتی بود که به آدم بگه میدونم کارم اشتباهه ولی ناچارم البته همه اینا حسی بود نه کلامی
توی این مراسم عروسی فقط من و مادرم و دوتا دایی دیگم و همین دایی و زن دائم عمه ی مامانم که نمیدونم چرا. توی خواب زن دائم بهش میگفت مامان و دخترشون بود که لباس عروس هم به تن داشت بودیم که البته همه چهره ی ما ناراحت و عصبی بودیم بجز مادر عروس یعنی زن دايم
وبقیه مهمانها که از فامیلای داماد بودن و خود داماد، همشون چهره های عجیب و غریبی داشتن همشون قدهای کوتاه و پاهاشون هم شبیه پای مرغ به عقب خم میشد صورتهای کریه و بدنهای خیلی پشمالویی داشتند صورتهای خیلی زشت پاهای لاغر و خمیده به عقب سرای کچل و بدنهای پشمالو و میزدن و میرقصیدن که توی رقصشون دیدم یه دختره بسیار زشت و لاغر و برخلاف اونا بسیار دراز با یه سگ زرد و پشمالو میرقصید که هر دودقیقه بین رقصش انگار خسته بشه خوابش میرفت و دوباره بیدارمیشدو اون وسط باز میرقصید
البته این و بگم که در عالم واقعی نه خواب من از این دختر داییم قبلا خواستگاری کرده بودم ولی مادرش جواب منفی دادن
خلاصه همه فامیلهای داماد میزدن و میرقصید ولی ما چند نفری که گفتم از خانواده عروس همه ساکت و انگار ناراحت نشته بودیم و فقط نگاه میکردیم حتی از میوه و شیرینی ها نمیخوردیم فقط یه دایم بود که میوه میخورد ولی با یه حالت عصبانی و درواقع انگار تو چهرش معلوم بود که یه جورایی داره پدر عروس و سرزنش میکنه مثلا این که اینا دیگه کین که دختر بهشون دادی البته صحبت نمیکرد از چهرش این حس و میگرفتم
من و مامانم نشته بودیم که دیدم عمه ی مامانم یه کاغذی رو که چیزی توش نوشته بود داد دست یکی از این کوتوله ها که برسونه به من اونم داد و وقتی من نوشته رو خوندم البته یادم نیست چی توش بود ولی انگار که بهم گفته که دیدی دخترشون و دادن به اینا اما به تو ندادن یه همچین حسی بهم داد که من و آنقدر عصبانی شدم که رفتم بیرون از مجلس عروسی
تا پامو بیرون از اون ساختمون عروسی گذاشتم دیدم یه جوون خیلی خوشتیپ و ریشو با موتور اومد نزدیکم و یه کارت عروسی خیلی زیبا بهم دادو گفت حاجی این و بگیر. فقط دیر نکنیا بقدری این کارت نورانی بود که انگار یه لامپ تو دستم گرفتم در کارت و باز کردم دیدم کارت عروسی خودم که اسم خودم با عروس و حتی تاریخ و ساعت و بصرف شام و آدرس همه روش نوشته شده بود به قدری با دیدن این کارت به من شعف و خوشحال دست داد که انگار تمام وجودم شد آرامش و اعتماد کارت و گذاشتم توی جیب کت سمت قلبم و دوباره برگشتم توساختمون که مامان و بردارم و برم وقتی رفتم تو اون کاغذی و که عمه مامانم بهم داده بود و به مامانم نشون دادم و گفتم ببین مامان عمه برا من چی نوشته بایه حالت عصبانیت این و گفتم
مامانم کاغذو ازم گرفت و با عصبانیت رفت توی اتاق عروس پیش زن دائم یعنی مادر عروس و بهش گفت و در حین گفتن داشت روی درب خط و نشون میکشید و گفت ببین این خط اینم نشون حالا شما به ما دختر ندادین فکر کردین کار خوبی کردین حالا ببین پسرم چه عروسی برپا کنه که همه شما پشیمون میشین
من دنبال مامانم رفتم که بهش بگم بیا بریم که دیدم دختر دائم تو لباس عروسی تو اتاق روی صندلی نشته خیلی مستاصل و انگار که می دونه داره کار اشتباهی میکنه ولی چاره ایی نداره خیلی تو فکر دوتا از این کوتوله ها رفته بودن روی زانوهای عروس تا قدشون برسه تا بتونن صورت عروس و بزک کنن یکیشون با انگشت رنگی براش سورمه میکشید اون یکی لب
تنها کسی که این عروسی و احساس میکنم مدیریت میکرد مادر عروس بود
خلاصه من دست مامانم و گرفتم و اومدیم بیرون تا رفتم بیرون خاله ام و بچه هاش و دیدم که به مامانم گفت آخه شما کجایین بیاین زودتر بریم به عروسی خودمون برسیم . یعنی من همه منتظرن
انگار این حس و گرفتم که همه ی فامیل برای عروسی من رفتن و فقط باید ما هم خودمون و برسونیم بعد از خواب بیدارشدم
لطفا تعبیرش و بهم بگین ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خواب شما این است که دختر داییتان که شما قبلا به خواستگاری او رفته بودید، در آینده بسیار بسیار مستاصل و بدبخت خواهد شد. او با آدمهای کوته فکر، مادیگرا، و پستی تعامل خواهد کرد و همه ی این تحولات منفی او، باعث خواهد شد که او به ضعف اعصاب و بیماری دچار شود. متاسفانه عمه ی مادر شما به کارهای غیر اخلاقی و دعانویسی، یا استفاده از دعاهای دعانویسانی که با توسل به جنیان، از خودشان موکلانی می گیرند تا مردم جاهل و کم ایمان را بفریبند و آنها را مسخر خودشان کنند، دست زده است . معنی زن دائم او، در اصل همین جنی است که موکل و اجیر شده ی کمک به عمه مادرتان است. او و زن دایی تان خیال می کرده اند که می توانند با استفاده از شیاطین در زندگی شان به مقام و موقعیت بالایی برسند و شما را دست کم گرفته اند. سرکتاب باز کردن و دعانویسی در اصل توسل به جنیان و شیاطین کردن است و هر چند که آنان از بعضی مسائل با خبر باشند اما کمک گرفتن از ایشان، گناه است. آیه 6 سوره جن می فرماید: یک عده از انسان ها و نوع بشر، به جای پناه بردن به خدا، به جن پناه می برند در صورتی که اجنه نمی توانند پناه آنها باشند. ( پس این کارهای دعا نویسان برای اجیر کردن اجنه برای موفقیت انسان ها در زندگی شان وعده ای دروغ و باطل است. هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست! ). در جای دیگری در قرآن در سوره بقره آیه 102 آمده که (عده ای از بنی اسرائیل از دو فرشته که در بابل نازل شده بودند، به اسم هاروت و ماروت که دعاهایی می آموختند، که بین زن و شوهران جدایی می انداخت، و جدایی نمی انداخت مگر آنکه خدا می خواست!! ) و این به این معنی است که حتی اگر جنیان بخواهند کاری کنند، موفق نمی شوند مگر اینکه خدا بخواهد! حقیقت این است که اگر جنیان به خودی خود می توانستند به انسان ها آسیب برسانند، احدی بر پشت زمین باقی نمی ماند زیرا شیطان از بدو خلقت انسان با او دشمنی داشت!! خداوند انسان ها را دوست دارد و عاشق آنان است زیرا از روح خود در بدن انسان دمید.((( تنها کسانی اسیر جادو جنبل می شوند و آسیب می بینند، که معتقد هسنند که قدرت شیاطین از قدرت خداوند بیشتر است. معتقد هستند که خداوند مهربان نیست و حامی بنده های خود نیست. معتقد هستند که خدا نمی بیند و نمی شنود و آنان را رها کرده تا شیاطین و اجنه بتوانند آنان را اذیت کنند. خداوند به واسطه جن ها، باور انسانها را نسبت به قدرت خودش آزمایش می کند. تا بفهمد که چه کسانی به او توکل می کنند و چه کسانی به اجنه!! این باور منفی انسانها، انرژی منفی دشمنانشان و اجنه را جذب کرده و آنان را آسیب پذیر و مغلوب می کند.))). حالا زن دایی شما هم با استفاده از دعا و جادو خواسته مثلا دخترش را خوشبخت کند ولی او بسیار سختی خواهد کشید و شاید خدای نکرده حتی ضعف اعصاب بگیرد و پای جنیان به زندگی آنان باز شده. اما شما در عوض به ثروت و مقام و آرامش و خوشبختی و رفاه و آسودگی بسیار بسیار زیادی خواهید رسید. شما که توکلتان به خدای بزرگ است، تقدیرتان را هم خدای بزرگ رقم زده و انشالله به وقتش شما هم بسیار خوشبخت خواهید شد چون راه درست را برای زندگی تان انتخاب کرده اید و فقط به خدای بزرگ توکل می کنید. تشکر از همراهیتون.
Arezu : سلام خدمت شما
ابتدا در خوابم کنار خانواده ام بودم و خاله ام آمد و برام تعریف کرد که یک غذایی برای یکی از آشنایانمان پخته و خیلی سخت درست میشده و تخم مرغ هم داشته و کمی از ان به من داد که از طعمش خوشم نیامد،به من گفت ان خانم مسن اشنایمان نیاز دارد کسی برود و برایش این غذا رل درست کند چون خود خاله ام اون روز نمیتوانست برود و من قبول کردم و خودم را خانه آن خانم دیدم که با او درباره جوانی اش صحبت میکردیم و خواستگارهایش در حالی که داشتم ظرفی را برای پختن غذا میشستم و بعد با وسواس زیاد شروع به پختن غذا کردم و آدم های خانه زیاد شده بودند که من با انها صحبت نمیکردم بعد از پخت غذا دختر و پسر ان خانم که هردو خارج از کشور هستند به همراه مادرم من پشت سر و جلوی من راه میرفتن تا بیرون رفتن از آشپزخانه در همین حال سرم را بالا اوردم و دیدم قدشان به قدری بلند شده که باید سرشان را خم کنند تا به سقف نخورد و با خودم فکر میکردم مادرم از وقتی با انها میگردد قدش اینقدر بلند شده،در همین حال میخواستم خاطره ای از همسر ان خانم بگویم که در انجا حضور داشت ولی اسمش به خاطرم نمیومد و مادرم بهم یاداوری کرد بعداز ان دختر ان خانم دست مرا گرفت تا به من چیزی را نشان بدهد و در خانه میدویدیم تا از پله ها بالا رفتیم و در همین حال من برای اینکه به او نگاه کنم سرم را بالا گرفته بودم و میدیدم که سقف خانه اشان از طلا و از سنگه،در نهایت در پله ها چند دختر اروپایی دیدم و با خود سعی میکردم انهارا بشناسم چون فکر میکردم وقتی به خارج بروم به شناختشان احتیاج دارم ولی انها قدشان کوتاهتر ازمن بود.با تشکر فراوان
فریبا هراتی
: سلام. کسی احتیاج به کمک و دلسوزی شما دارد و خاله ی شما سعی کرده که به این شخص کمک کند و خواسته های او را فراهم و اهداف او را درک کند و از نظر روحی احساسات او را درک کند. شما قبول می کنید که به جای خاله تان از این شخص موقتا مراقبت کنید. او بسیار پولدار و متمول است و فرزندانش مقام و ثروت بسیاری دارند. مادر شما نزد این خانم و فرزندانش از احترام بالایی برخوردار است. شما فکر می کنید که شاید روزی بخواهید مثل او خارج از کشور زندگی کنید ولی نباید خودتان را دست کم بگیرید چون شخصیت و احترام و درک شما بسیار بالاتر از مردمی است که این دختر و پسر آشنای شما، در کشور آنان زندگی می کنند. تشکر از همراهیتون.
راضیه : سلام خانم هراتی
خاله شوهرم یه پسر داره تقریبا 20سالشه که حتی جواب سلام من هم نمیده خواب دیدم که داخل خونمون روی مبل نشسته بودم و داشتم تلویزیون نگاه میکردم که اونو دیدم که خیلی کوچک شده بود انگار بند انگشتی بود و داشت پای منو میبوسید و هر لحظه انگار من هم داشتم بزرگ تر میشدم و داشتم خدارو شکر میکردم که بالاخره به سزای عملش رسیده
فریبا هراتی
: سلام. او مغزش کوچک است و تکبر و خودبزرگ بینی دارد. ولی روزی می رسد که شما در زندگی تان پیشرفت زیادی می کنید و او این راه و روش زندگی تان و تلاشی که برای رسیدن به موفقیت داشته اید را تحسین می کند و در مقابل شما احساس حقارت خواهد کرد. اگر خوابتان را دیشب یا پریشب دیده اید احتمال کمی هم وجود دارد که خوابتان برعکس باشد و در اینصورت باید سعی کنید که قوی و موفق باشید تا شما را تحقیر نکند. تشکر از همراهیتون.
راضیه : سلام
این خواب رو مادرم دیده بود.مادرم یه خانم مذهبی هست که تا قبل از کرونا میرفتن مسجد .خواب دیده بود که با خانمهای دیگه نشسته بود داخل مسجد بعد مورچه های زیادی میبینه که روی فرش مسجد دارن حرکت میکنن اما دقیق تر که نگاه میکنه جمعیت زیادی از مردم میبینه از یه خانم که پیشش بوده پرسیده چرا اینها اینقدر کوچیک شدن اون هم بهش میگه خدا به خاطر گناه کار بودن کوچیکشون کرده و مادرم هم به خاطر این کار خدا شریک باشه روی اونا پا میذاره موقعی که میاد خونه میبینه چند تا از اونا به کف پاش چسبیده بود که یکیشون هم برادرم بود مادرم هم همشون رو میندازه داخل سطل اشغال به جز برادرم که لای انگشت پاش قایم شده بود بعد به برادرم میگه لیاقت داری همون جا زندگی کنی
فریبا هراتی
: سلام. مورچه ها در خواب مادرتان به انسانهایی تعبیر می شوند که سخت می کوشند و برای زندگی شان تلاش می کنند ولی وجودشان نادیده گرفته می شود! کسانی که از زندگی شان ناراضی هستند، شکایت می کنند، احساس می کنند که فراموش شده اند و کسی به آنها اهمیتی نمی دهد. اما عده ای متمول، وانمود می کنند اگر کسی از شرایط سخت زندگی اش شکایت کرد، آشوبگر و گناهکار است! و مادر شما به تبعیت از این اشخاص متاسفانه این انسانها را نادیده می گیرد و برادر شما یکی از همین آدمهای زحمت کش است. اینطور نیست که کسی به خاطر گناه فقیر شده باشد!! خداوند هرگز فقر را در جامعه ترویج نمی کند! امام و الگوی همه ی شیعیان دنیا و رهبر شیعیان جهان حضرت علی ع هر شب بعنوان عبادت به فقرا کمک می کرد و به صورت ناشناخته به فریاد آنها می رسید! چطور می توانیم مسلمان باشیم و فقرا را نادیده بگیریم؟ تشکر از همراهیتون.
راضیه : سلام .
خواب دیدم که مادرم از مکه اومده بود و تمام فامیل اومده بودن خونمون همه چیز عادی بود فقط تنها برادرم بود که خیلی کوچیک شده بود انگار بند انگشتی بود داشت میرفت سمت مامانم اما خانم های زیادی داخل خونمون بودن روی اون پا میذاشتن
بعدش دیدم زن عموم داشت جارو میزد تا اینکه برادرم با همه اشغال های روی فرش جارو شدن خیلی واسش ناراحت بودم
فریبا هراتی
: سلام. مادر شما کار خیری انجام داده اند که ثواب زیارت خانه ی خدا برای او نوشته می شود. اما برادرتان نیاز شدیدی به حمایت مادرتان دارد. او عاقلانه فکر نمی کند و احساسات و شخصیت او توسط زنها نادیده گرفته می شود. خانم عموی شما می خواهد مشکلات زندگی اش رفع شود، و او نیز برای شخصیت برادرتان ارزشی قائل نیست و صحبت های او را نادیده می گیرد. باید مراقب برادرتان باشید و به او بیاموزید که درست رفتار کند تا دیگران شخصیت او را خورد نکنند. تشکر از همراهیتون.
Saria : سلام وقت بخیر
من دیشب دوستم خوابمو دیده ولی واضح یادش نمونده فقط گفت: توخواب مانتو کوتاه تنت بود قدتم کوتاهتر بود آدم ریاکاری بودی و نمیدونم چرا حجابت مسئله ی بدی بود یعنی یجوری بود که انگار همین حجاب عامل بدی بود واست و باعث میشد به آدم بهتری تبدیل نشی
خودمم دیشب خوابه گربه ی سفید میدیدم.
البته در واقعیت من اصن مانتو کوتاه ندارم و بد حجابم نیستم و اینکه حسه خوبی به گربه ها ندارم یه جورایی میترسم ازشون.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. رفتار شما در واقعیت به گونه ایست که عملکردتان را می توان به راحتی تشخیص داد و از این جهت، نمی توانید سیاستمدارانه برخورد کنید و اگر بخواهید احساس واقعی تان را نسبت به مسئله ای بپوشانید، به راحتی می توان متوجه شد که چه در فکرتان می گذرد. گربه ی سفید دیدن شما اخطاری به شماست که زمانهای سختی در پیش است. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام. این خواب رو پریروز یکشنبه صبح دیدم. دختر مجردی هستم که مدتیه با پسری که دوستش دارم کات کردیم. خواب دیدم که یه جای ناآشنا بودم یه خونه ای بود شاید مسافرت بودم دقیق یادم نیست و با یه سری آدمهایی بودم که یادم نیست کیا بودن ولی انگار بچه هم بینشون بود که من باهاشون بازی میکردم و انگار مثل خوابگاه اونجا تختهای دوطبقه داشتن. بعد یهو دوست پسرم از در خونه اومد تو پرسیدم کیه و اسمشو بهم گفتن و من از دور که دیدمش اومد از در تو رفتم به استقبالش و بغلش کردم. در اون حالت که بغلش کردم یه کفش پاشنه بلند مشکی پوشیده بودم. و در واقعیت قد دوست پسرم حدودا سیزده سانت از من بلندتره ولی توی خوابم وقتی بغلش کردم انگار برعکس شده بود و من ازش مقداری بلندتر بودم. من نمیخوام خودم برم سمتش برای آشتی و میخوام اون بیاد جلو.میخواستم ببینم تعبیر این خوابم چی میشه؟
فریبا هراتی
: سلام. شما شخصیتی بی گناه دارید و می خواهید چشم انداز تازه ای در زندگی تان داشته باشید، و تمایل ندارید که کسی به شما زور بگوید و نظراتش را به شما تحمیل کند. ولی دیدگاه های شما در رابطه با نیازها و تمایلات جنسی با دیدگاه های دوست پسرتان متفاوت است و شما نمی توانید به راحتی نظرات و افکارتان را در این خصوص به او بیان کنید. شما تمایل دارید که خانمانه رفتار کنید و از شما با احترام حمایت شود. ولی او احترام خودش را پیش شما پایین آورده و مانند قبل از اختلافتان، به او نگاه نمی کنید. اینکه برای آشتی اقدام کنید به نفعتان است یا خیر، از خوابتان مشهود نیست ولی احتمال دارد که او خودش دوباره بخواهد با شما آشتی کند. تشکر از همراهیتون.
Pari1400 : سلام بااقای دوست بودم که الان نیستم ایشون در واقعیت کمی قدشون از من بلندتره اما درخواب دیدم روبه روم ایستاده وتقریبا به اندازه یه سر از من کوتاه تره
فریبا هراتی
: سلام. او دیگر به اندازه ی سابق برای شما مهم نیست و از مقام و منزلت او پیش شما کم شده و ارزشش را از دست داده است. تشکر از همراهیتون.
Shanaaa : سلام خدا قوت لطفاً
فریبا هراتی
: سلام. با پوزش مجدد از اشتباهی که رخ داد و تعبیر خوابتان به تاخیر افتاد، تعبیر خوابتان این است که شما و مادرتان با چالشی در زندگی تان مواجه می شوید و همه چیز در ابتدا به نظر مثبت و امید بخش می آید. اما مادرتان اعتماد به نفسش را از دست می دهد، به دلائلی احساس ضعف و ناراحتی می کند و نیاز به حمایت و مراقبت شما خواهد داشت. او از اینکه افکارش را به وضوح با شما در میان بگذارد، اجتناب می کند. شما می خواهید شخصیتی برون گرا، پر انرژی، دوستانه ، متواضع، امیدوار و سرزنده داشته باشید. شما می خواهید افق های خودتان را گسترش بدهید و به علایق جدیدی در زندگی تان فکر می کنید. شما متوسل به ائمه ی اطهار می شوید تا مادرتان از نگرانی و ناراحتی بیرون بیاید. برای سلامتی او و رفع نگرانی هایش ختم انعام نذر کنید. روح امواتتان شاد. شما توانایی رها کردن گذشته و خاطرات تلخ قدیمی را ندارید و احساس بدشانسی می کنید. روح پدر بزرگتان شاد. او آمرزیده شده و نمی خواهد که ناراحتی شما را ببیند. شما از او و مادر بزرگتان خواهید خواست که برای شفا و سلامتی مادرتان دعا کنند. عمه ی شما فکرش ناراحت است و نسبت به شرایط بدبین است ( یا از مادرتان خوشش نمی آید و از او کینه دارد) ولی عمه ی دیگرتان سعی می کند خردمندانه رفتار کند و خوشبین و مثبت اندیش باشد. مادر شما احساس افسردگی می کند و باید روی جسم و ذهن او کار کنید و او را تقویت کنید تا او مثبت اندیش باشد. شاید شما فکر می کنید که دختر عمه ی شما به نحوی در ناراحت کردن یا بیماری مادرتان نقشی داشته است. شما احساساتتان را رک و صریح با او در میان می گذارید و سعی می کنید که نظراتتان را به او تحمیل کنید یا وادارش کنید که مطابق با میل شما رفتار کند. خواهر شما خیلی شیک و مجلسی ولی با اقتدار با او رفتار خواهد کرد. برادر شما فکر می کند که شما مادرتان را وادار کرده اید که برای این برنامه ریزی جدیدی که در زندگی تان طرح ریخته اید، برای شما اعتبار زیاد قائل شود و شما البته هرگز مادرتان را وادار نکرده اید که موقعیت یا تصمیمات خودتان را بخواهید به او تحمیل کنید. پدر شما مثبت اندیش و آرام است و نسبت به احساسات مادرتان خونسرد و بی خیال و راحت و کم حرف خواهد بود. کسی پدرتان را به مادیگرایی و یا فریبکاری متهم می کند. کوتاه بودن قد او صرفا به کوتاهی عمر اشاره ندارد بلکه به این که او احساس می کند که از ارزش و اهمیت و اعتبار او برای همه کم شده است، تعبیر می شود و اینکه او اعتماد به نفسش را از دست می دهد و احساس افسردگی و ناراحتی زیاد خواهد داشت. لطفا برای دفع شر صدقه بدهید و برای سلامت مادرتان بگویید به اندازه ی وسعتان گوسفند یا مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. تشکر از همراهیتون.
Z : سلام بعد از ۶ صبح امروز ۸ مهره ۱۳۹۹ هست خواب دیدم با برادر دوست پسر قبلیم تو خونشونن دارم حرف میزنم و به من میگه تو چرا حرفات رو به من خیچوقت نزدی بیا حرف بزنیم تعجب کردم حرفات رو به من نزدی و رفتی ، و من با گریه حرف زدم و دوست دختر دوست پسر قبلیم رو دیدم کلی آرایش کرده و شیک کرده و قدش از دو متر بیشتره، خودم تو دستم ساک بود رفتم سالن با دخترهای دیگه که قبلا دوست دختر برادرهاش بودن یک چیزی میخواستن بردارن و خدافظی کنن و داشتیم میرفتیم که بیدار شدم، دوست پسرم رو ندیدم فقط به برادرش اتاقش رونشون دادم که چراغش روشن بود و گفتم یعنی دختره میخوابه تو اتاقش؟ اونم گفت نه بابا بچه ست. حالا اینا در صورتی هست، من تو بیداری نزدیکه دو ساله بهم زدم ، ۵ سال با هم دوست بودیم. من ان برادرش که تو خوابم بود تنها برادری بود که دوستش داشتم، و باورم نمیشه بکدونه حال منو نپرسید، کلاً من دیروزم یاد کارهاشون و خاطراتم و عمرم که باهاشون رفت رو راجش حرف میزدم، نمیدونم... و دوست پسرم الان با یکی یک ساله دوسته ، عکس هاشونم دیدم.
فریبا هراتی
: سلام. همانطور که فرمودید، شما راجع به آنها صحبت کرده اید و تصویر ذهنی تان راجع به ایشان باعث شده که خوابشان را ببینید. ولی در کل، تعبیر خوابتان این است که برادر دوست پسرتان در واقعیت از اینکه شما با او درددل نکردید، تعجب می کند. دوست دختر او شخصیتی سیاستمدار و موفق است و شما هم برای موفق بودن در روابط تان نیاز دارید که با سیاست بیشتری با مردم تعامل کنید. خیلی از دخترها به زندگی این آقا و برادرانش می آیند و می روند و این تنها شما نیستید که به خاطر او فکرتان ناراحت شده است. تشکر از همراهیتون.