کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب قطار

معبران خارجی ترن و قطار را زندگی تعبیر کرده اند و کوپه را خانواده دانسته اند. اگر ببینید قطاری می آید و بیگانه ای از آن پیاده شود خبری خوش به شما می رسد یا مهمانی برایتان می آید. اگر خودتان در قطار بودید که قصد عزیمت داشتید تحولی در زندگی شما پدید می آید. اگر دیدید قطاری توقف کرده و شما از آن پیاده شدید، از انجام کار بزرگی فراغت می یابید.

اگر در خواب دیدید که ایستاده اید و ترن از راه می رسد و قطار حرکت می کند و یا از دور، حرکت یک ترن را می بینید، سفری برای شما پیش می آید. دیدن ترن به شرطی که سوار آن نباشید، صرفا یک مسافرت است که بیننده خواب، در آینده در پیش دارد. صدای سوت ترن خبری است که از مسافر یا غایبی به شما می رسد.

اگر دیدید خودتان سوار قطار هستید و از پنجره، آن مناظری را می بینید که از پیش چشم شما می گذرند، تحولی بنیادی در زندگی شما پدید می آید. کسانی که در ترن با شما هستند، در سرنوشت شما شریک خواهند بود. اگر ترن شلوغ باشد، عده زیادی با شما سرنوشتی مشترک خواهند داشت و اگر تنها بودید راه را به تنهایی می پیمایید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

157 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

علیرضا مفتاحی

علیرضا مفتاحی : سلام و عرض ادب من خواب دیدم که وارد ایستگاه مترو شدم که با ایستگاه های مترو معمول فرق داشت اول که وارد شدم بعد از زدن کارت آقایی که مسیول بودن گفتن که باید سوار آسانسور بشم بعد که از آسانسور پیاده شدم به ایستگاه رسیدم که تقریبا شبیه ایستگاه مترو معمولی بود ولی قطارش کلا اندازه یک واگن بود و بسیار کوچیک و کلا 2 نفر داخل قطار بودن که چهرشون واضح نبود وقتی وارد شدم احساس کردم دستشویی دارم قطار راه افتاد و بعد از رسیدن به هر ایستگاه یک در قطار به یک دستشویی عمومی ختم میشد وارد دستشویی شدم اما دیدم تمیز نیست خیلی و استفاده نکردم دوباره قطار راه افتاد و ایستگاه دوم شبیه همون دستشویی ولی اینبار کثیف تر بود دوباره استفاده نکردم و در ایستگاه سوم دوباره دستشویی عمومی همون شکلی بود ولی بسیار کثیف و پر از دستشویی همه جا فضولات وکثافت بود با حال افتضاح اومدم که بیرون برم کارت مترو که دستم بود افتاد داخل دستشوری با حال افتضاح برداشتم و شیر آب دستشوری کار میکرد حتی مایع هم داشت کارتم رو شستم با مایع و آب یه قسمت خیلی ریز پیرهنم کارتم خورده بود پاک کردم و با حال بسیار بد وقتی خواستم برم بیرون دیدم قطار نیست یک فردی که اونجا بود و باز چهره اش واضح نبود گفت این آخرین قطاره که میاد اگه نرسی دیگه قطار نیست منم وحشت کردم همون لحظه یک واگن مانند رد شد اما انگار روی ریل نمیرفت با ترس و خشم و وحشت دنبال اون واگن دویدم رسیدم کنار قسمت رانندش اینبار برعکس قبلی رانندش معلوم بود یک آقای ریشدار بود اما چهرش خیلی واضح نبود خواهش کردم سوارم کنه اما دقیق حرف نزد فقط یه چیز ناواضخی شنیدم که گفت این قطار مسافری نیست یا شک دارم گفت من کسیو سوار نمیکنم منم بعدم رفت منم با ترس و وحشت خیلی زیاد موندم اونجا

پاسخ
لینک۱۴ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۲:۳۰:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. دوره ی تحولی در زندگی شما فرا رسیده و شما باید برای ارزیابی موقعیت تان وقت بگذارید و به تصمیمات و برنامه هایی که برای زندگی تان دارید، خوب فکر کنید. شما نیاز دارید که در بعضی از جنبه های زندگی تان منظم تر و با دیسیپلین تر رفتار کنید. اگر با آسانسور پایین آمده اید، بیانگر بدشانسی است و این که با موانعی در زندگی تان مواجه خواهید شد. شما در زندگی تان می خواهید تصمیمات عجولانه ای بگیرید و از روشهای ناخودآگاه، به اهدافتان برسید. شما می خواهید با کسی مشکلتان را مطرح کنید و از غم رها شوید ولی نمی خواهید که حریم خصوصی تان شکسته شود و رازهایتان بر ملا شود. شما دچار نوعی سردرگمی و ابهام خواهید شد. شما بارها و مشکلات زیادی را در زندگی تان حمل می کنید ولی هنوز آماده نیستید که به فاز جدید زندگی تان بروید و در نتیجه فرصتی را از دست خواهید داد. شما احساس خواهید کرد که از شما حمایت نمی شود. ( اول خوب روی کار و اهدافتان فکر کنید و بعد آن را عملی کنید. این خواب هشداری برای شماست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۳۸:۱۲
VA

VA : سلام و عرض ادب به پدرش بیدار شدم

پاسخ
لینک۱۶ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۴:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در مسیر زندگی تان به سرعت پیشرفت می کنید و با موانع و مشکلات کوچکی که در زمان اتفاق افتادنشان، علیرغم کوچکی این موانع، اما سخت جلوه می کنند، مواجه خواهید شد. وقتی سخت می گذرد مثل این است که دیر می گذرد! شما اجازه نمی دهید که آرامش و راحتی شما و فرزندانتان به هم بخورد و یا اعتبارتان کم شود یا با محدودیت هایی مواجه شوید یا حتی کوچکترین آسیبی به شخصیت شما وارد شود. شما در زندگی تان به مقام بالایی خواهید رسید و کار یا پروژه ای که در واقعیت به کسی دیگر سپرده شده بود را بدست می گیرید و آن را با موفقیت به اتمام می رسانید. شما کارها را خیلی خوب انجام می دهید و نتیجه ی موفقیت آمیز آن را برای کسی که برایش کار می کنید، مطرح خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۱۹:۵۷
علیرضا

علیرضا : سلام
من خواب دیدم با مادرم و مادربزرگم و پدربزرگم به سیاره ای رفتیم که معدن سنگی آنجا بود.
به معدن سنگ رفتیم و گوشه آن تونل قطاری را دیدیم.
من و مادرم و مادربزرگم به داخل تونل رفتیم.
ناگهان قطار آمد و ما نتوانستیم فرار کنیم و قطار ما را له کرد.
ولی من زنده ماندم و خودم را کنار تونل دیدم.
و رفتم پیش پدربزرگم نشستم و بعد با او کمی در معدن قدم زدم و با فردی به زمین برگشتیم.
من دوباره با پسر عمه و دختر عمه ام به آن سیاره رفتم.
وقتی به آنجا رسیدیم دختر عمه ام گفت میخواهم عکس بگیرم .
من گفتم باشه بیا به آن معدن برویم آنجا عکس بگیر .
پسر عمه ام گفت : مگر معدن هم جایی عکس گرفتن است؟
آنها مشغول عکس گرفتن شدند و من هم به آن معدن رفتم.
وقتی به معدن رفتم دایی ام و زنش و دخترش را دیدم.
من وقتی دیدم دایی ام کنار ریل قطار است سریع دستش را گرفتم و او را از ریل دور کردم.
من ناگهان مادرم و مادربزرگم را دیدم و خیلی خوشحال شدم.
به کنار آنها رفتم و از مادرم پرسیدم مگر شما نمردید ؟
او گفت ما هنوز زنده نشده ایم.
من گفتم خب دعا کنید تا خدا به شما جان دوباره ببخشد.
از مادرم پرسیدم آیا وقتی قطار ما را له کرد دردی احساس کردی ؟
او گفت بله به مدت هفت ساعت درد له شدن را احساس میکردم.
(ولی من هیچ چیزی حس نکردم.)
ناگهان دیدم قطار آمد و ایستاد و راننده اش پیاده شد تا آب بخورد.
با عصبانیت پیش او رفتم و به او گفتم چرا وقتی کسی جلوی قطار است ترمز نمیزنی و آن را له میکنی.
او گفت: من مقصر نیستم ، قطار من به گونه ای است که از داخل نمیتوان بیرون را دید.
من به داخل قطار نگاه کردم و دیدم راست میگوید شیشه قطار سیاه است و نمیتوان بیرون را دید.
او گفت صاحبان قطار دوست ندارند من بایستم و برای همین این کار را کردند.

پاسخ
لینک۱۱ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۲۳:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. قبل از تعبیر خوابتان از شما استدعا می کنم هرگز خوابهایتان را اینطور سطر به سطر ننویسید و همه ی جملات را پشت سر هم نوشته و ارسال کنید چون هنگام پاسخ در باکس تعبیر، بنده قادر نیستم که همه ی خوابتان را به اینصورت که الان نوشته اید، یکجا مشاهده کنم. شما شخصیتی خلاق دارید و می خواهید که خودتان را بهتر بشناسید و از استعدادهایی که هرگز نمی دانستید که از آنها برخوردار هستید، بیشتر با خبر باشید. شما تلاش می کنید که از واقعیتی در بیداری تان فرار کنید. شما سعی می کنید که خودتان را بیشتر بشناسید و به عمق و ریشه ی نگرانی ها و مشکلاتتان فکر می کنید. به باورها و اعتقاداتتان دقت بیشتری می کنید تا خودتان را بیشتر بشناسید. شما جنبه هایی از ناخودآگاه خودتان را کشف می کنید و سعی می کنید که به علایقتان توجه بیشتری کنید و واقعیت ها را بیشتر درک کنید و صرفا دیدتان بسته و محدود نباشد. شاید شما خیلی روشمند زندگی می کنید و از دیگران اطاعت می کنید و خودتان را با شرایط وفق می دهید و کاری را انجام می دهید که همه انجام می دهند. چشم انداز و دید شما محدود است. شما در مسیر زندگی تان مرتکب اشتباهاتی می شوید و نیاز دارید که روش زندگی تان را عوض کنید. مادر و مادر بزرگ شما به این درک رسیده اند که تاوان بزرگی برای این اشتباهاتشان داده اند و مرتکب گناهانی شده اند که باعث شده نتوانند در زندگی به کمال و خوشبختی برسند ولی برای شما هنوز دیر نیست. شما می خواهید افکار تان و درک جدیدی که نسبت به خودتان راجع به عقایدتان پیدا کرده اید را با دختر عمه ( یا کسانی که با شما از یک فرهنگ هستند) مطرح کنید ولی آنان مثل شما درایت و آگاهی ندارند و صرفا " حال" را می بینند و خیلی آینده نگر نیستند. شما نمی خواهید که منبعد فقط مطیع باشید و هر چه به شما گفتند چشم و گوش بسته بپذیرید و اطاعت کنید چون می دانید که این کار گناهی بزرگ است و ممکن است که نادانسته به کسی آسیب برسانید. می خواهید با آگاهی و چشم و گوش باز و دانش کافی برای هر کار اقدام کنید و درست فکر کنید. این روش اطاعت محض باعث گناه می شود. در قرآن کریم مرتب آمده است که چرا نمی بینید.... چرا تفکر نمی کنید... چرا تعقل نمی کنید... وصرفا پیروی از آبا و اجداد و تطبیق پذیر بودن و اطاعت محض کردن در داستانهای مختلف قران نکوهش شده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۴۱:۲۶
حسین

حسین : سلام خواب دیدم که توی یه روستا که محل زندگی پدربزرگمه دارن ریل قطار میسازن ولی جوری بود که اون قطار حرکت میکرد و با تخریب خانه ها راه خودشو باز میکرد من سوار قطار نبودم و ناظر بر این قضیه و ریل ها ساخته میشدن قطار رسید خانه ها را تخریب کرد و ایستاد و من بررسی کردم این موضوع را و بعد شروع به حرکت کرد
و من خیلی راضی نبودم از اینکه خانه ها تخریب میشوند

پاسخ
لینک۱۴ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۳۸:۲۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوره ی تحول در زندگی تان فرا رسیده است. شما سعی می کنید که برای ارزیابی مجدد موقعیت تان و تعیین مسیر و اهدافتان، وقت بگذارید و بیشتر اندیشه کنید. شما پیشرفتی ثابت و آرام، اما آهسته و پیوسته به سمت اهدافتان خواهید داشت. زندگی تان با نظم و ترتیب و امنیت به پیش می رود. طرز فکر خطی و محدود و قدیمی مردم عوض خواهد شد و زندگی شان از یکنواختی خسته کننده ی امروزی خارج می شوید. موانعی که در مسیر رسیدن شما به اهدافتان وجود دارد، یکی یکی از بین می روند. شما به تکمیل وظائف و اهدافتان می پردازید و خلاف مسیری که دیگران برایتان طرح کرده اند به پیش می روید. شما کار خودتان را انجام می دهید و نه کاری را که دیگران از شما انتظار یا توقع دارند که انجام دهید. گذشته از این، افرادی که برای شما مانع تراشی می کرده اند که به هدفتان نرسید، یکی یکی در اثر کهولت سن فوت خواهند کرد و این شما را ناراحت می کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۵۵:۳۶
Narc

Narc : خواب 8 صبح روز 9 ام. شب قبلش برای زندگی و ازدواجم استرس داشتم.
خواب دیدم یه جایی که حالا نمیدونم قطار بود یا نه با زن داداشم دعوا کردم و هرچه از دهنم درومد گفتم و اون ساکت نگام میکرد.میترسیدم اما دعوا رو تموم نکردم.(تو واقعیت خوبیم)
بعد دیدم بیرون قطارم و قطار میرفت احساس کردم برادرم و زنش وشاید بقیه خانوادم در آن هستند که قطار آتش گرفت و شاید منفجر شد و من ناراحت نشدم
بعدش بازمانده های قطارو برا درمان جم کردن. دکتر گف برو شب بیا
بعد تو سالن سینما و بعد حیاط یه جای متروک و شاید جنگ زده رهاشدم وهیچکس نبود جز دوستم.
دنبال غذاگشتیم بعد از خوردنم گشتیم نمیدونم دنبال چی؟ آشفته بودم.فهمیدم به هواپیمای ایرانی حمله شده و همه کشته شدن. گویا لاشه ی هواپیما بود اما نه مصدومی بود نه جنازه ای.
خیلی ناراحت شدم اما بازم به گشتن تو ویرانه ها ادامه میدادم

پاسخ
لینک۱۰ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۲:۰۵:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما از زندگی تان ناراحت هستید و فکر می کنید که از زندگی و برنامه هایتان فاصله گرفته اید و عمرتان دارد می گذرد. شما می خواهید نگرانی هایتان را تخلیه کنید و برایتان نگرانی های دیگران مهم نیست. شاید احساستان این است که چون فکر می کنید که دیگران هم به شما و خواسته هایتان خیلی اهمیت نمی دهند. شما سعی می کنید که به اطرافتان توجه کنید و از دیگران بیاموزید، در خلوت خودتان و در مشکلاتی که دارید، همه را به تنهایی تحمل می کنید و کسی نیست که یاریتان دهد. به همین دلیل افسردگی و نگرانی به سراغتان می آید. شما به دنبال کسی هستید که از شما حمایت کند. فکر می کنید که هرگز به آرزوهای بلندی که برای خودتان درنظر گرفته اید نمی رسید و همه ی این نگرانی هایتان صرفا از روی حدس و گمان شماست و نه بر حسب دلائل منطقی و قوی. از نگرانی خودتان را دور کنید و فکر و خیال الکی نکنید چون اینکار باعث می شود که نه تنها آرزوهایتان برآورده نشوند بلکه همه شما را به عنوان یک آدم تندخو و افسرده بشناسند. مثبت اندیش باشید تا اتفاقات خوب برایتان رخ دهد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۳۶:۵۷
Yazdan

Yazdan : سلام خواب دیدم من و مادرم سوار قطار ترن شدیم که شبیه مترو بود قطارش صندلی‌اش شبیه اتوبوس بود و مردم نشسته بودن روال این قطار اینجور بود که مسیری رو سه بار میرفت. قطار بعضی جا ها تند میرفت و مردم جیق می‌کشیدن. مادرم نشسته بود روی صندلی ولی من سرپا بودم توی مسیر دیدم دو نفر با فاصله ی زمانی استفراغ کردن. دیدم که نفر دومی تا خواست بالا بیاره رفت توی راه پله و مادرم و یه آقایی رفتن دنبالش واسه کمک. بعد توی قطار بعضی جاها جای استفراغ بود و دیدیم دیگه قطار آروم میرفت قطار خواست یه دور دیگه بزنه من توی مسیر پیاده شدم و پیاده برگشتم در حین حرکت هی میگفتم پیش خودم چطور بعضی جا ها انقد تند میره! که وقتی پیاده شدم ازش دیدم یه جاهایی ریل توی مسیر سرازیری هستش بعد گوشیم رو باز کردم ویه فلشی مسیر برگشت به ایستگاه رو به من نشون میداد که اونجا کرج بود ولی مادرم هنوز توی قطار بود. توی مسیر که میومدم یه چنتا جوان دم در خونشون نشسته بودن صحبت میکردن و من به یکیشون گفتم لحجت شوشتریه؟ تو داری به لحجه ی شیرین شوشتری صحبت میکنی. منم بچه ی فلان شهر نزدیکتونم و رفتم و زنگ زدم به پدرم که بیاد دم ایستگاه دنبالمون و وقتی قطار رسید و مادرم پیاده شد دیدم پدر دم در ایستگاه اومده دنبالمون که اونجا کرج بود.

پاسخ
لینک۲۲ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۴:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و مادرتان کارهایتان را به صورتی روشمند سازماندهی می کنید و انجامشان می دهید و از قوانین پیروی می کنید. شما در طرز فکرتان تطابق و اطاعت است و کاری را انجام می دهید که همه انجام می دهند. می خواهید که در مسیر درستی زندگی کنید و به پیش بروید. عده ای در بالا پایین های زندگی با ترس و خشم زیادی در شرایط مختلف مواجه می شوند و نیاز به کمک و پشتیبانی دارند و عموما بدون اینکه نیاز باشد، همیشه نگران هستند که کارها خوب پیش نرود؛ هر چند که در آخر همه ی کارها ختم به خیر می شود. مادرتان شخصیتی حمایتگرایانه دارد ولی شما ترجیح می دهید که سرتان به کار خودتان باشد و زیاد درگیر مشکلات مردم نمی شوید. شما ترجیح می دهید که از خودتان اصالت و ابتکار بیشتری به خرج بدهید و با روش خودتان زندگی کنید. البته این به معنی جدایی از مردم نیست چرا که با کسانی که فرهنگ مشترکی با شما داشته باشند و بهتر از دیگران درکتان کنند، احساس صمیمیت بیشتری دارید. زندگی شما در حال تحول است و می خواهید برای ارزیابی مجدد موقعیتی که در زندگی دارید و نیز تعیین مسیر و اهدافتان با دقت بیشتری فکر کنید و بعد وارد عمل شوید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۴۸:۲۱
Yazdan

Yazdan : سلام خواب دیدم من و مادرم سوار قطار ترن شدیم که شبیه مترو بود قطارش صندلی‌اش شبیه اتوبوس بود و مردم نشسته بودن روال این قطار اینجور بود که مسیری رو سه بار میرفت. قطار بعضی جا ها تند میرفت و مردم جیق می‌کشیدن. مادرم نشسته بود روی صندلی ولی من سرپا بودم توی مسیر دیدم دو نفر با فاصله ی زمانی استفراغ کردن. دیدم که نفر دومی تا خواست بالا بیاره رفت توی راه پله و مادرم و یه آقایی رفتن دنبالش واسه کمک. بعد توی قطار بعضی جاها جای استفراغ بود و دیدیم دیگه قطار آروم میرفت قطار خواست یه دور دیگه بزنه من توی مسیر پیاده شدم و پیاده برگشتم در حین حرکت هی میگفتم پیش خودم چطور بعضی جا ها انقد تند میره! که وقتی پیاده شدم ازش دیدم یه جاهایی ریل توی مسیر سرازیری هستش بعد گوشیم رو باز کردم ویه فلشی مسیر برگشت به ایستگاه رو به من نشون میداد که اونجا کرج بود ولی مادرم هنوز توی قطار بود. توی مسیر که میومدم یه چنتا جوان دم در خونشون نشسته بودن صحبت میکردن و من به یکیشون گفتم لحجت شوشتریه؟ تو داری به لحجه ی شیرین شوشتری صحبت میکنی. منم بچه ی فلان شهر نزدیکتونم و رفتم و زنگ زدم به پدرم که بیاد دم ایستگاه دنبالمون و وقتی قطار رسید و مادرم پیاده شد دیدم پدر دم در ایستگاه اومده دنبالمون که اونجا کرج بود.

پاسخ
لینک۲۱ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۳۱:۰۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب سومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۳۷:۱۶
Rosita

Rosita : سلام وقت به خیر
من خواب دیدم با خانواده سوار قطاری شدیم داریم میریم مشهد ولی من بین راه فک کنم گم شدم به اتوبوس یا قطار دیگه ای سوار شدم و مسیر پر پیچ بود از بین سبزه زار ها که راننده خیلی سریع و تند میرفت که من میترسیدم ،و قبل از رسیدن به مقصد پدرم هم سوار شد و در مشهد پیاده شدیم بعد دیدم عروسکهای دارم که پدرم آنها رو دور می انداخت که من با بگو مگو اونها رو ازش پس گرفتم که البته یکیش خراب شده بود ولی قابل تعمیر بود و بعد دیدم خاله ام نبچه حدودا یکی دو ساله پسر داره که روی من ادار کرده بود ،
من معمولا خواب قطار رو میبینم که مسیر سرسبزی هم داره میره که یا در خال سوار شدن در قطارم یا داخل قطارم برخی مواقع هم خواب میبینم داخل قطارم ولی بیرون قطار و مسیرهای که دارم میرم در آنجاها جنگ هست .
سپاس

پاسخ
لینک۳۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۳۳:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما در سفر زندگی تان در مسیر درستی هستید و برای رسیدن به خواسته هایتان متوسل به امام رضا ع می شوید تا دعای خیر او راهگشای شما باشد. شما به خاطر فرهنگ خانواده تان مجبور به تطابق و اطاعت از بعضی موازین هستید و شاید شما را ملزم می کنند که کاری را انجام دهید که همه انجام می دهند. خانواده ی شما کارهایشان را به صورت خاصی سازماندهی می کنند و روشمند هستن که به صورتی منظم کارهایشان را انجام دهند. سیستم فکری شما تا اندازه ای با خانواده تان مغایرت دارد و هر چیزی را نمی توانید بپذیرید. شما آرزوها و اهدافی دارید که از نظر پدرتان جالب نیستند و شما می خواهید به آرمانهای خودتان دست پیدا کنید. خاله ی شما هدفی دارد که در رابطه با آن گشایش کار می یابد ولی شما را تحقیر می کند و مورد سرزنش قرار می دهد. شما گاهی به فرصت های از دست رفته تان فکر می کنید و آماده ی وارد شدن به فاز جدیدی از زندگی تان نیستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۳۷:۰۱
Zahra

Zahra : سوار قطاری بودم و در واگن‌های آن می‌دیویدم و فرار میکردم از موجودات عجیب ،چند چشمی و چند دستی و چند ملیتی، که قصد تجاوز به من را داشتند.و بیرون قطار را می‌دیدم که همه ساختمانها به زیر آبهای تیره رفته بودندو هشت پاهای بزرگ را میدیدم ولی خانواده ام مرا در کوپه راه نمی‌دادند چون جا تنگ بودو آسمان آبی تیره بود که بعد آفتاب درآمد وحشرات کله قرمزی ازدستم بالا می‌رفتند در آفتاب شدید .بعد انگار فردی به من تجاوز کرده بود با چهره دکتر مشاورم و اسم معلم سابقم و دوستانم به من خیانت کرده بودند.بعد دیدم که مادرم به انگشت حلقه ام.حلقه طلایی انداخت و نامزدیم را اعلام کرد .

پاسخ
لینک۵ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۴۲:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما سعی می کنید که در زندگی تان روشمند باشید و کاری را انجام دهید که همه انجام می دهند و اهل یاغی گری نیستید. شما خودتان را با دیگران تطبیق می دهید و از قانون اطاعت می کنید. سعی می کنید که کارهایتان را سازماندهی کنید و در مسیر زندگی تان به شیوه ای درست و منظم زندگی کنید. می دانید که اگر کسی از روش شما در زندگی استفاده نکند با مشکلات بسیاری مواجه می شود. ولی در همین شرایط خودتان هم احساس می کنید که همه روی کارهای شما زوم کرده اند و قدرت درک شما را ندارند. حتی خانواده تان با شما همفکر نیستند و شما نسبتا از بهبود شرایط تان ناامید هستید. ولی بعد انرژی مثبت به زندگی تان می آید و افکار منفی و نگرانی هایتان همه از ذهنتان بیرون خواهند رفت. شما احساس می کنید که همه کسانی که با شما در ارتباط بوده اند حقوق شما را نادیده گرفته و نظراتشان را به شما تحمیل کرده اند و به شما زور گفته اند. اما این شرایط همه از بین خواهند رفت. مادر شما امیدوار است که عشق به زندگی تان راه یابد و شما ازدواج کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۵۳:۳۲
تینا

تینا : سلام وقت بخیر
خواب دیدم از مجموعه ای که الان همکاری میکنم جدا شدم ولی قبل از رفتن ریس مجموعه اومد ودستم رو محکم گرفت باخودش به داخل قطاری برد گفت باید تا آخر اینکار باشی بقیه افراد انگار سفید خاکستری بودند و فقط من و ریس لباسهامون رنگی بود.به رییس گفتم تمام مشاوره ها رو دادم همونها رو عمل کنید من میخوام به شهر پدری برم قبول نکرد و به زور وارد قطار شدم در بین راه برای اینکه بتونم کار رو درست انجام بدم مدام آیت الکرسی میخوندم و ذکرمیگفتم بین راه به یک منطقه کوهستانی جنگلی رسیدیم از داخل قطار نگاه میکردم یکی از روسریهامو اونجا دیدم با خودم گفتم اشکالی نداره بعدا یکی میخرم و بعد از پایان کار از شهر مقصد رییس به شهر پدری میرم.
ممنون

پاسخ
لینک۲۱ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۹:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما از اینکه با آنها همکاری کنید خسته شده اید ولی رئیس شما معتقد است که شما باید تا اخر کار او را همراهی کنید. شما شخصیتی درستکار و با ایمان دارید و در کارتان موفق خواهید شد. افکار شما در زمینه ی کاری تان موجب موفقیت شما در کارتان و پیشبرد اهداف رئیستان خواهد شد. شما در زندگی شخصی تان هم در ادامه مثبت و موفق عمل خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۵۶:۳۱
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.