کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب قطار

معبران خارجی ترن و قطار را زندگی تعبیر کرده اند و کوپه را خانواده دانسته اند. اگر ببینید قطاری می آید و بیگانه ای از آن پیاده شود خبری خوش به شما می رسد یا مهمانی برایتان می آید. اگر خودتان در قطار بودید که قصد عزیمت داشتید تحولی در زندگی شما پدید می آید. اگر دیدید قطاری توقف کرده و شما از آن پیاده شدید، از انجام کار بزرگی فراغت می یابید.

اگر در خواب دیدید که ایستاده اید و ترن از راه می رسد و قطار حرکت می کند و یا از دور، حرکت یک ترن را می بینید، سفری برای شما پیش می آید. دیدن ترن به شرطی که سوار آن نباشید، صرفا یک مسافرت است که بیننده خواب، در آینده در پیش دارد. صدای سوت ترن خبری است که از مسافر یا غایبی به شما می رسد.

اگر دیدید خودتان سوار قطار هستید و از پنجره، آن مناظری را می بینید که از پیش چشم شما می گذرند، تحولی بنیادی در زندگی شما پدید می آید. کسانی که در ترن با شما هستند، در سرنوشت شما شریک خواهند بود. اگر ترن شلوغ باشد، عده زیادی با شما سرنوشتی مشترک خواهند داشت و اگر تنها بودید راه را به تنهایی می پیمایید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

157 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

رز

رز : سلام خواب دیدم از یجای شلوغی رد میشدم به همرام مادرم ،بیابان بود
مادرم گفت پام درد میکنه گفتم بیا سوار این قطارها که از اینجا رد میشن بشیم اما قطارها شبیه قطارها ی واقعی نبودن
سوار شدم مادرم نرسید سوار بشه یه مقدار از راه که رفتیم‌نگاه کردم دیدم مادرم نمیتونه سوار بشه گفتم بیا گفت نمیتونم منم از قطار در حال حرکت که تازه داشت شتاب میگرفت پریدم بیرون رفتم سمت مادرم

پاسخ
لینک۲۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۵۰:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و مادرتان احساس می کنید که در زندگی تان به اندازه کافی نسبت به شما محبت یا حمایت مالی نمی شود و خودتان را به نوعی ایزوله می بینید. مادر شما از اینکه نتواند استقلال خودش را حفظ کند نگران است و می خواهد زودتر به اهدافش برسد ولی روش مادرتان برای سریع رسیدن به اهدافش صحیح نیست و او نمی تواند مسئولیت زیادی را به عهده بگیرد و کار سنگینی را تقبل کند. برای همین شما هم سعی می کنید که از انجام کاری که در صدد انجامش بودید دست بکشید و کنار مادرتان باشید و پشت او را خالی نکنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۰۹:۵۲
نسترن سیاه

نسترن سیاه : با سلام.عصرتون بخیر و شادی.

با تشکر بسیار.

پاسخ
لینک۲۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۰۰:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما سعی می کنید که کارها و زندگی تان را به صورت خیلی روشمند و خاص سازماندهی و برنامه ریزی کنید و با سرعت به سمت اهدافتان حرکت کنید. کسی که دنبال قطار شما می دوید نمی خواهد قبول کند که فرصت او برای رسیدن به شما از دست رفته است و از تلاش برای رسیدن به شما دست بر نمی دارد. ( لااقل برای مدتی ....) تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۱۵:۰۷
Leila

Leila : سلام این خواب دوستم دیده و من از زبان خودش برای شما مینویسم
تو قطار بودیم قطار به آرامی شروع به حرکت کرد  دونفر مرد اومدن با مهربونی گفتن شما کوپه چند هستین منم یه چیزی گفتم ولی مامانم که یکم اونور تر بود بهش گفتم که کوپه چند هستیم بعد اون دوتا مرد راهنماییمون کردن کجا بریم ولی من همونجا سر جای خودم مونده بودم و مشغول یه چیزی شده بودم و  داشتم با خودم حرف میزدم و میگفتم انگار امام رضا به دلم انداخته بود که بیام بعد گریه ام گرفته بود و با امام رضا راجب مشکلی که داشتم حرف میزدم بعد انگار یکی از پاهام دمپایی مردانه بود و یکی دیگه از پاهام یه تیکه موکت بود که گذاشته بودم‌زیرپام و دنبال لنگ دیگه دمپایی میگشتم
البته تو خوابی گه دیدم یکی از آشناها هم بود که با گوشه چشمش نگاهم کرد بعد انگار رفته بود دستشویی که در دستشویی باز بود بعد با خودم گفتم الان این دو تا آقا که اومده بودن راهنماییمون کنن میبینن که البته یکیشون رفت در دستشویی ببنده ولی دوباره باز شد
این خواب من چندبار ارسال کردم اگه جایی دیگه ثبت شده لطفا خودتون حذفش کنید.باتشکر

پاسخ
لینک۱۲ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۵۵:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما سعی می کنید که خیلی روشمند و به صورتی سازماندهی شده کارهایتان را انجام دهید. ذهنتان مشغول است و می خواهید در مسیر درستی در زندگی تان حرکت کنید. شما متوسل به امام رضا ع می شوید و گشایش کار می یابید. دوست شما در حضور همه درددل می کند و حریم خصوصی برای خودش قائل نیست. شما احساس می کنید که جاپایتان قرص نیست و کسی را دوست دارید که احساس می کنید که دلش کامل پیش شما نیست. یا می خواهید کار سختی را انجام دهید که اعتماد به نفستان برای آن کار کم است و احساس می کنید که از پس آن بر نمی آیید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۵۴:۰۱
مریم

مریم : سلام خانم هراتی عزیز. خواب دیدم من و پسرم و پسر همسایه مان که از من چند سال کوچکتر هست در قطار زیرزمینی یا مترو نشسته بودیم. من و پسر همسایه مون داشتیم در مورد یک موضوع علمی یا یک نقشه با هم صحبت می کردیم. قطار در یک ایستگاه نگهداشت. همه پیاده شدند. من خواستم کیف و کفشم را که در مترو از پایم انگار درآورده بودم بردارم که یهو قطار شروع کرد به حرکت و من مجبور شدم قبل از اینکه وارد اولین تونل بشه بپرسم پایین. رفتم توی ایستگاه که خیلی شلوغ هم بود. به پسرم گفتم تو برو خونه تا من برم وسایلم رو پیدا کنم. توی ایستگاه یه خانوم چادری بود که یه شماره موبایل به من داد و گفت از این طریق میتونی وسایلت رو پیدا کنی. دیگه نیمه شب شده بود و کاری از دستم ساخته نبود. کفشم نداشتم. تاکسی هم که گیر نمیومد. مجبور شدم نصفه شب با پای پیاده از ایستگاه قطار تا خونه مون رو طی کنم. توی مسیر دو سه تا سگ گنده وسط درخت‌ها در نزدیکی من حرکت می‌کردند که باعث ترس خفیفی در من شدند ولی خودم رو نباختم و البته اونا هم حمله نکردند به من. تا اینکه رسیدم خونه و دیدم همه دم در نگران من دم در ایستادند و از دیدن من خوشحال شدند. ابن بود رویای من.

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۵:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید خیلی سریع به اهدافتان برسید و تصمیمات عجولانه ای می گیرید و گاهی ناخودآگاه در مسیری قرار می گیرید که فکرش را هم نمی کردید. بنابراین شما باید برای ارزیابی مجدد اهداف و مسیر و موقعیتتان بیشتر زمان بگذارید، فکر کنید تا بتوانید زندگی تان را متحول کنید. شما نمی توانید با بی فکری و بی خیالی و با عدم اعتماد به نفس به اهدافتان برسید. شما باید صبور باشید چیزهایی را که برایتان نامفهوم و روشن نیست را به آرامی درک کنید از نگرانی های خیالی و اما و اگرهای احتمالی نترسید و قطعا در نهایت قادر خواهید بود که درست تصمیم بگیرید و راهنمای خوبی برای پسرتان و پسر همسایه تان باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۰۱:۴۹
امید

امید : سلام خواب دیدم سوار یه کوپه ی قطار شلوغ شدم بعد در حالی که قطار آرام حرکت میکرد پیاده شدم و سوار کوپه ی بعدی شدم دیدم دختر مورد علاقه م تو اون کوپه هست و برام یه بشقاب برنج آورد و قطار با سرعت به حرکتش ادامه داد تعبیرش لطف کنیدالبته اینو هم بگم من و آون دختر ارتباطی با هم نداریم

پاسخ
لینک۱۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۵۲:۲۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما خیلی روشمند کارهایتان را انجام می دهید و سعی می کنید که زندگی تان را به صورتی خاص سازماندهی کنید. شما در مسیر زندگی تان قرار گرفته اید و کارها همه درست می شوند و لزومی ندارد که فکرتان را نگران کنید. در حال حاضر، فکرتان خسته و شلوغ است و اگر کمی آرامشتان را بیشتر کنید و زندگی را خیلی سخت نگیرید متوجه خواهید شد که شانس و انرژی مثبت و ارامش و موفقیت و ثروت به زندگی تان راه می یابد و دوستی های گرمی در زندگی تان پیدا می شود که می تواند باعث شادی و آرامش شما در خانه تان شود و به سرعت در زندگی تان پیشرفت خواهیدکرد. این دختر هم می تواند به خود او تعبیر شود که به زندگی تان راه می یابد و هم می تواند به ثروتمند شدن شما اشاره داشته باشد که با رسیدن ثروتی بیشتر به زندگی تان به اهدافتان خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۰۶:۱۳
رعنا

رعنا : سلام و عرض ادب. ديشب من و پدر و خواهرم حرفمون شد. در خواب ديدم ٣تايي سوار يه ترن هوايي در خارج از كشور هستيم، من يه سري سوغاتي خريده بودم و روي يكي از صندلي ها گذاشته بودم . يكيش شمع مشكي بزرگي بود به شكل بودا و شبيه مجسمه هاي عرفاني. ترن حركت كرد و عين ترن هاي شهربازي يهو به صورت كاملا عمود شيب تندي رو با سرعت اومد پايين، من خيلي ترسيدم و چشمامو بستم، فقط خودمو سفت نگه داشتم كه نيفتم. خواهرم جيغ ميزد و لذت ميبرد، پدرم هم خنثي بود. درهاي ترن باز مونده بود و سوغاتي هايي كه من خريده بودم پرت شده بودن بيرون! خيلي ناراحت شدم، خواهرم گفت تو اصلا شمع مجسمه شكل نخريده بودي! اون شمعي كه گرفتي شمع زنوشوهر بود! نتونستم قانعش كنم، از ترن پياده شديم و فكركنم سوار دوچرخه بوديم. فروشنده سوغاتي ها كه مرد جواني بود اونم با دوچرخه از كنارمون رد شد و ركاب زنان و بالبخند به من گفت: خواهرتون موقع خريد هرچي از دهنش درومد به من گفت! ممنونم مهربانو

پاسخ
لینک۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۱۴:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. زندگی شما در هرج و مرج قرار دارد و شما راجع به بالا پایین های زندگی با هم صحبت می کنید. شما این بالا پایین ها را به خاطر موقعیتی که در آن هستید یا به خاطر روش زندگی تان تجربه می کنید. شما به دنبال روشنفکری روحانی هستید ولی از تمام ظرفیت فکریتان استفاده نمی کنید و احساس ناامیدی و عصبانیت می کنید. خواهر شما نسبت به شما هیجاناتش را بیشتر ابراز می کند و شما خوددارتر از او هستید. شما احساس می کنید که کسی از عقابد و ایده های شما حمایت نمی کند و ارزشهای شما برای آنان مهم نیست. خواهر شما باور ندارد که شما با فراست و عاقلید. او شما را متهم می کند که امید واهی به ازدواج دارید. شما سعی می کنید که از دعوا کوتاه بیایید و تعادل را در زندگی تان حفظ کنید. شما احساس می کنید که خواهرتان عصبانی که می شود با کمال بی عقلی هر چه که دوست دارد به زبان می آورد در حالی که شما عاقلید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۰۴:۳۱
Neda

Neda : با سلام خدمت خانم هراتی نازنینم.خوبین خسته نباشیدمن خواب دیدم انگار جایی بودم که میخواستن جایی رو بسازن.فاز دیگری از خوابم انگار در قطار بودم بسیار قطار تمیزی بود کلی نظافت کرده بودن من میگفتم چقدر تمیز و زیباس کلی نظافت کردن قطارها اینقدر تمیز نبودن.الان بسیار به نظافت میرسن انگار یک اقایی بود کمی تپل بود و مامور قطار بود کلی حواسش به من بود و کلی به من علاقه نشون میداد و میخندید.انگار میخواست با من نزدیکی کنه ولی من بدم نمیومد.من میخواستم حمام برم دو سه بار میخواستم حمام برم ولی انگار دوش حمام خراب بود اون اقا اومد تعمیرش کرد ولی بعدش گفتم رسیدم مقصد حمام میکنم و قطار هم داشت به سمت مقصدی میرفت و من مسافرش بودم.از زحمات شما سپاسگزارم و اربعین را تسلیت میگم بزرگوار

پاسخ
لینک۲۷ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۵۸:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. تشکر. شما تغییر و تحولاتی در زندگی تان خواهید داشت. سعی می کنید که درست تر و بهتر از همیشه باشید و در زندگی تان به پیش بروید. شما گشایش کار خواهید یافت و اوضاع زندگی تان به خوبی به پیش می رود. تمام نگرانی های گذشته از بین خواهند رفت و مثبت اندیش خواهید شد و چرخ روزگار به خوبی برایتان خواهد چرخید. تشکر از محبت شما و تسلیت متقابل.

پاسخ
لینک۲۷ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۳۰:۵۵
Seyamak

Seyamak : با سلام و احترام
در خوابم در ایستگاه کوچک ، قطاری را با یک واگن دیدم.اطراف آن و درب ورودی را برای سوار شدن کنترل می کردم.
یکباره قطار حرکت کرد. من فورا خودم را با یک صندلی شبیه صندلی تابهای شهر بازی به بدنه قطار وصل کردم.
قطار با سرعت خیلی زیاد حرکت می کرد و از شتاب آن هیجان و ترس داشتم.
در حال محکم کردن خودم در صندلی بودم که قطار ایستاد متوجه شدم دختر یکی از دوستان قدیمی ام در اندیمشک از قطار پیاده شده . انگار اون را برای رساندن به مقصد همراهی کرده ام.مادر خانم و خانم دوستم به استقبالمان آمدند و درحال احوال پرسی خواستند دست بدهند که بلحاظ محرمیت رعایت کردم اما احساس کردم بی احترامی است و با آنها روبوسی و دست دادم. داخل منزل شدم متوجه شدم همسر خودم هم همراه من داخل منزل دوستم شدیم و اتاقی را برای استراحت برای ما آماده می کردند.دوستم در آن لحظه حضور نداشت.
با تشکر از تقبل تعبیر خواب

پاسخ
لینک۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۶:۵۹:۵۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. زندگی شما در حال تحول است و شما می خواهید قبل از هر تحولی مسیر زندگی تان را بررسی و شرایط تان را ارزیابی کنید. زمان آن رسیده که قبل از هر تصمیم عجولانه ای از کار دست بکشید و استراحت و تفکر کنید. شما حایگاه خودتان را مطمئن نمی دانید و نمی خواهید که در شرایطی قرار بگیرید که تصمیم گیری اشتباهی انجام دهید. ولی بهتر است به دوستانتان سر بزنید و ارتباطتان را با آنها قویتر کنید. خانم شما هم از پیشنهاد یک سفر حمایت خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۵۱:۲۵
ta

ta : سلام خواب دیدم همسر سابقم با خانمش و پسر یکی دوساله اش(در واقعیت نمیدونم که صاحب فرزندی شدن یا نه) سوار ماشین ماتیز با رنگ بژ بودن و میرفتن من نگاه کردم دیدم خیلی خوشحالن وقتی گردش کرد داخل فرعی از کنار ماشین پراید داغون و قرمز رنگی بود(قبلا ماشین نداشت الان اطلاع ندارم) بعد مدتی گفتن تصادف شده متوجه شدم ماشین همسر سابقم بوده وقتی همکارای من(در خواب تازه وارد بخشی از راهنمایی و رانندگی شده بودم و راضی نبودم) از محل حادثه اومدن همسرم با موهای تراشیده و نامرتب و خانمشون روی ویلچر که یک طرف صورتش کبود شده بود و زخمی بودن و پسرشون که ازماهیچه دچار آسیب شده بودن به برادرم که کنارم بود گفتم ماشین خریده ؟ دیدم همسرسابقم جواب داد مال پنج تا خواهرامه من سوارش میشم و انگار خودمون منتظر بودیم با قطار بریم خونه و هنوز حرکت نکرده بود کلافه بودیم و بعد خودم خونه دیدم که رسیدم

پاسخ
لینک۱۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۰۱:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به همسر سابقتان فکر می کنید که اوضاعش به چه صورت است و کارش چگونه است. او در ظاهر به نظر می رسد که سرش به کار خودش گرم است و جانبداری از هیچ کسی را نمی کند و جبهه ای نمی گیرد. اما در اصل در خلوت خودش رفتاری تند و زندگی خیلی بدی دارد. او گناه می کند و به استرس دچار می شود. افکارش نامرتب است و زن او به او وابسته است و اختیاز هیچ کاری ندارد و تحت فشار و استرس زیادی قرار دارد. از لحاظ کاری هم شرایط خوبی ندارد و گشایش کار نیافته. همه خانواده اش روی زندگی او تاثیر گذار هستند و هر که هر چه بگوید، او همان کار را می کند و همه شان در کار هم دخالت می کنند. شما فکر می کنید که هنوز سروسامان نگرفته اید. اما شما هم به هدفتان خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۲۵:۳۷
zahra

zahra : سلام خانم هراتی عزیز ، پریشب خواب دیدم توی قطاردر حال حرکت که شبیه مترو با دخترم نشسته بودیم ردیف دیگه مادرم هم بود توی یک ایستگاه از قطار پیاده شدیم یک مقدار وسایلم دست مادرم بود قطار داشت حرکت می کرد که از پشت شیشه بهش می گفتم وسایلم یه وقت جابمونه بعد از پیاده شدن با برادرشوهرم که در واقعیت فوت شده اند داشتیم به سمتی می رفتیم من ساندویج داشتم بهش گفتم اگه گرسنه هستی ساندویچ دارم، به خونه ای اشاره کرد گفت که اونجا غذا خوردم سیرم . انگار غذای نذری محرم بوده. داشت با خوشحالی صبحت می کرد من گفتم صبر کن، عینک دودی از کیفم درآوردم جدید بود روش دکمه داشت و با اون مثل موبایل شماره می گرفتم عینک را پاک کردم و با خودم می گفتم من که قبلا تصمیم گرفته بودم عینک مدل خاصی بگیرم چرا دوباره دقت نکردم ، این مدلی گرفتم و بعد دوباره به صحبت ادامه دادیم. درضمن مدتیه که با نامزد دخترم اختلاف داریم. ببخشید طولانی شد، نتونستم کوتاهترش کنم.

پاسخ
لینک۵ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۱۷:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و دخترتان می خواهید که سریعا به هدفتان برسید ولی از روندی که زندگی تان پیش می رود خوشنود نیستید و می خواهید این روند عوض شود. پیاده شدن شما از این قطار اشاره به این موضوع دارد که شما فشار زیادی را روی خودتان حس می کنید و می گویید بس است! روح برادر شوهرتان شاد. برای او باید محرم خیلی دعا کنید و برای شادی روحش نذری بدهید ( اگر وسعتان می رسد) و دعای خیر او پشت سر شماست که نگرانی های شما رفع خواهد شد. شما دیدتان را عوض خواهید کرد سعی می کنید بدبین نباشید و ارتباطتان را از طریقی دیگر با اشخاصی حفظ می کنید. سعی می کنید که احساس واقعی تان را کمتر بروز بدهید. برای حل مشکلتان با نامزد دخترتان باید متوسل به امام حسین ع شوید. انشالله خداوند راه درستی پیش پای شما می گذارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۹:۵۸
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.