تعبیر خواب لحاف
هر که در خواب ببیند که لحاف نو و زیبایی دارد، همسر پاکیزه و زیبایی درخانه خواهد داشت و پارگی لحاف، دلیل بر بی حیایی و بی آبرویی همسر است. لحاف نشان دهنده رابطه ای است که بیننده خواب با جفت خویش دارد. اگر ببینید لحاف کهنه ای دارید، همسر بدی نصیب شما می شود و اگر متاهل هستید، روابط شما با همسرتان خراب می شود. اگر لحاف سوراخ و پاره باشد که غیر قابل استفاده به نظر برسد، از همسر خود جدا می شوید.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن لحاف درخواب بر سه وجه است:
- زن عالمه،
- کنیزک دوشیزه،
- عز و جاه.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن لحاف درخواب، دلیل زن است. اگر ببیند لحاف نو بخرید، دلیل که کنیزکی دوشیزه بخرد یا زن بخواهد. اگر ببیند که لحاف او چرکین بود، دلیل است زن او سلیطه است.
جابر مغربی می گوید: اگر دید لحافی سبز داشت، دلیل است زنی دیندار بخواهد. اگر سفید بود، آن زن توانگر و پارسا است. اگر سرخ ببیند زن او مطرب دوست است. اگر سیاه ببیند زن او عالمه است و لحاغ زرد، زن بیمار گونه است. اگر لحاف را رنگارنگ ببیند، زن او فرینبده است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
زهرا : سلام و درود
صبح خواب دیدم که جایی هستم با دوست دوران دانشگاهم که متاهل و خیلی خوشبخته توی مسیری که همراهش بودم یه مجلس عروسی میبینم که عروس به لباس و همسر و طلاهایی که هدیه گرفته افتخار میکنه و خوشحاله یه جعبه پراز جواهرات هم اونجا دیدم و متعجب شدم ازینکه اونهمه طلا توش بود و مال اون عروس خانم بود،ازونجا رد شدیم و انگار رفتم خونه ازینجا به بعد نمیدونم یه خواب دیگه دیدم یا ادامه همین خواب بود!
توی خونه ما من و بابام و استادم گرم صحبت بودیم که من متوجه طلوع آفتاب شدم و منو بابام رفتیم که توشک بیاریم استادم بخوابه توی اتاق هی تشک هارو کنار میزدیم انگار انواع تشک بود اونجا از کوچیک تا بزرگ ،تمیز،کثیف خلاصه همه مدلی بود هیچکدوم خوب نبود ببریم براش ولی آخرش دوتا تشک نو و مناسب پیداکردم که زمینش سفید بود و روی اون طرح های رنگی داشت و یکیش که بسیار بزرگ بود انگار بیشتر از یک نفر روش میتونست بخوابه تصمیم گرفتم اینو ببرم براش
بعد بابام یه بسته بزرگ که چندتا ست رویه توشک و بالش بود و نو بودش داد به استادم و استادم بلافاصله یکی از اونهارو داد به من رنگش سفد بود با طرحهای آبی رنگ
(درواقعیت این استادم برای ازدواج به من معرفی شده و من به اون ولی تا الان اقدامی نکرده من ازش خوشم میاد و فکرمیکنم اون هم همینطور باشه نسبت به من،بنظرتون تعبیرش چی هست و آیا مربوط میشه به همین ِآقا؟)
خواب های دیگه ای هم درمورد ایشون دیدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید که مثل دوستتان خوشبخت باشید و به موفقیت های زیادی در زندگی تان برسید. می خواهید که رفتاری عالی داشته باشید که باعث افتخار همسرتان باشید و در قسمت دوم استاد شما به شما فکر می کند و می خواهد شما و پدرتان را بیشتر بشناسد. مشکلات و نگرانی های شما رفع خواهد شد. امید و شروعی تازه به زندگی تان راه می یابد. پدر شما و شما سعی می کنید که بهترین شخصیت خودتان را به استادتان نشان دهید و زمینه ی آرامش و رفاه او را کنار خودتان فراهم کنید. پدر شما از استادتان خوشش خواهد آمد و شما می خواهید که به او بله بگویید. همین که او می خواسته پیش شما بخوابد احتمالا او از شما خواستگاری خواهد کرد انشالله . شما شخصیتی وفادار و مهربان و از خودگذشته به او نشان خواهید داد. تشکر از همراهیتون.
Ommolbanin : سلام شهره هستم
خواب دیدم لحافی خریدم خیلی خوشگله منو شوهرم بازش کردیم و زیرش می شینیم و بهش دست می کشیم و می گیمچقدر نو و خوشگل و بزرگه اصلا دونفره نیست بلکه چهارتاییمون( با دخترام) می تونیم زیرش بخوابیم
همینطور نگاهش می کردم و از نو بودنش لذت می بردم و خوشم اومده بود از خواب بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. رفاه و عشق به خانواده ی شما راه می یابد و زندگی خانوادگی شما با امنیت و ثروت همراه خواهد بود. اشالله همیشه خوشبخت و موفق باشید و از خوشبختی بدرخشید. تشکر از همراهیتون.
منیژه : باسلام خدمت شما . مادرم خواب دیدن که برادر مرحومم دراز کشیدن و میگن که سردشونه و مامانم یه پتو آوردن و سرشون انداختن.
فریبا هراتی
: سلام. طبق قوانین سایت که هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید. درنوبت هستید.
منیژه : سلام بله درسته یادم نبود . پس امروز میشه لطفا تعبیر بفرمایید . ممنون.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. برادر شما نیاز به گرمی و حمایتی دارد که از جانب مادرتان و شما به او می رسد. شما باید برای او خیلی خیرات و صدقات و رد مظالم بدهید و زیاد قرآن و نماز بخوانید و ثوابش را تقدیم روح او کنید. تشکر از همراهیتون.
mohsen : سلام و عرض ادب . خواب دیدم ظاهرا ذر جایی که خانه ام بود ( از نظر ظاهری متفاوت با الان ) روی مبل خوابیده بودم و کسی که عاشقش بودم ( دو سال هست مرا ترک کرده) با من زیر پتو بود و انگار هر دو زیر پتو مخفی شده بودیم چون افراد دیگری در ان اتاق که ظاهرا شب بود و وقت خواب ، بودند و به گرمی مرا نوازش می کرد و در اغوش می گرفت . من صورتش را نگاه می کردم اندامش که ظاهرا نیمه لخت بود و من هم نوازشش می کردم . سینه هایش از حالت واقعی کوچکتر شده بود . (در واقعیت هیچ وقت به من از دوست داشتن حرفی نزد) ازش پرسیدم که حالا که برگشتی ایا منو دوست داری (می خواستم مطیین باشم ) در پاسخ به من گفت تا سر حد مرگ تو را دوست دارم . و مجددا با خیال اسوده از اینکه این تا مرگ خواهد بود معاشقه کردیم. ممنون میشم
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. او به شما فکر کرده و به اینکه اگر با شما ازدواج می کرد یا رابطه اش را با شما حفظ می کرد، در مقابل سختی ها و مشکلاتی که امروز دارد، مقاومت تر بود. او احساس می کند که از احترام و قدرت و اقتدار او کم شده است و دیگر مثل قبل عزیز و خواستنی نیست. شما هردو دلتان برای هم تنگ شده و از هم دور هستید. تشکر از همراهیتون.
mohsen : سپاس فراوان
فریبا هراتی
: استدعا میکنم.
فاطمه زهرا : سلام خانم هراتی عزیز،دیشب خواب دیدم که تو خونمون به ارتفاع یک متر پارچه ی نو وشبیه ابریشم یا فکر کنم ساتن روی هم چیده شده بود،به رنگ طلایی پر رنگ یا سیراما براق،و لابه لای این پارچه که تعدادیش ساده ومات بود،و تعدادی براق وبا برجستگی تصویر ساخه گل های ریز،من با تعجب به پارچه ها نگاه می کردم وهمشونو لمس می کردم،تو ذهنم فکر می کردم که قراره با این پارچه ها بالشت درست کنیم وبفروشیم،اما بعدش،دیدم یه هو بابام از در اتاق وارد شد،(در واقعیت باباومامانم از هم جداشدند ومن کنار مادرم هستم،با پدرم ارتباط تلفنی دارم)بعد بابام اومد پیشم تو خونه ای که با مامانم زندگی می کنم،بهم گفت که این پارچه هارو من برات خریدم و می خوام بدم برات تشک ولحاف بدوزن،من کلی ذوق کردم،تو دلم گفتم چه طور همچین رنگی انتخاب کرد،تعجب کرده بودم،اما باز خوشحال شدم،بعد به ذهنم اومد که پشم شیشه هارو از کجا می خواد بخره،چون پشم شیشه ی زیادی مصرف میشه،نکنه نمی دونه و فکر می کنه ارزونه،اما بعد بی خیال شدم و یه لحظه خودم وتو لحاف وتشک دوخته شده و تمیز وگرم ونرم تصور کردم و خیلی ذوق کردم،تشک ولحافش با همون رنگ طلایی بود،و من می دونستمکه انگار اون پارچه ی طلایی مات برای تشکه،و اون پارچه طلایی براق وبا برجستگی شاخه گل برای لحافه،و حتی تصویر آماده بودنش تو ذهنم خیلی زیبا وگرانبها بود،سپاس از شما
فریبا هراتی
: سلام. پدر شما احتمالا برای شما سرمایه ای فراهم کرده و می خواهد با استفاده از این سرمایه وسایل ازدواج شما را محیا کند او می خواهد که شما زندگی آرام و موفقی داشته باشید. حالا کم کم این شرایط و عناصر و مولفه هایی را که برای شما تدارک دیده را برایتان مطرح خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
نگار : سلام خانم هراتی عزیز
خواب دیدم همسرم برگشته و من گله میکنم که مگه من و دوست نداشتی؟ چرا اینجوری کردی و الان برگشتی؟ و اونم داره من و قانع میکنه که مجبور بوده و... بعد دیدم رفته زیر لحاف و لحاف و میزنه بالا و از من میخواد که بدم زیر لحاف و بغلش باشم و من دوباره انگار گله میکنم اما همسرم بهم میگه که نباید گله کنم و تقصیری نداشته اما این گفتنش زبانی نبود و بهم نگاه میکرد و روی یه صفحه ای نوشته میشد این حرفش. و منم قبول کردم و رفتم بغلش
فریبا هراتی
: سلام. او با تمام وجود معتقد است که در قضاوتش خطا و اشتباهی را مرتکب شده و می خواهد که شما او را ببخشید. انشالله آشتی می کنید. تشکر از همراهیتون.
نازی : سلام خانم هراتی عزیز در خواب قبلی گفتم چند روز پشت سر هم بعداز نما ز صبح این جور خوابا را میدیدم که خیلی برایم عجیب بود. شما گفتید در خواب قبلی دخترم نبوده بله دخترم بود و نگاه میکرد و اینکه دامادم چرا در جواب اعتراض همسرم گفت یکسال رفتم ولی میام یا چرا من هم پاهامو زیر لحافی که دامادم پاهاشو زیرش برده بود بردم..........و دوباره یکروز بعد خواب دیدم در خانه پدر ی خودم هستم انگار خونه خودمونه رفت و آمد هست و مهمونی و من مشغول تدارک و کارا هستم دیدم که دخترم با دامادم انگار آشتی کرده و زندگی میکنند و همون جا هستند باهم انگار میخواستند جایی برند رفتند تا نزدیک در کوچه ولی هنوز در باز نکرده بودند و بیرون نرفته بودند دخترم منو بلند صدا کرد و گفت مامان بیا علی(همسرش) دلش میخواد تو بغلش کنی و بوسش کنی و دامادم هم خجالت زده و سرش پایین بود من برای اینکه بیشتر از این ناراحت نباشه مثل سابق رفتم خیلی صمیمانه بغلش کردم و بوسش کردم و دخترم با لبخند ما رو نگاه میکرد. خانم هراتی اینقدر این چندتا خواب پشت سر هم برایم عجیب بود که عضو سایت شما شدم تا شاید معنی این خوابها را بفهم.
با تشکر
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام در سایت اخیرا مشاهده فرمودید، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بسیار بالای تعابیری که فرستاده می شود، هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است. در صفحه پرداخت قسمتی که که تیک می زنید قوانین رو قبول دارم بالای اون قسمت قوانین نوشته شده. و یک خواب شما امروز تعبیر شد. لطفا مجددا خواب خود را فردا ارسال کنید . تشکر از همراهیتون
نازی : سلام خانم هراتی قبل از اینکه خوابم را بگم دخترم از همسرش با تمام عشق و علاقه ای که همسرش ابراز میکرد و دخترم هم خیلی همسرش را دوست داشت به خاطر اشتباه بزرگی که همسرش کرد از هم جدا شدند من خواب دیدم همه خانواده ما و دخترم و دامام که جدا شدند تو ماشین ۲۰۶ سفید من پشت در خونه ما نشستیم و دامام پشت فرمون است ولی ماشین دم در خونه ما هنوز حرکت نکرده و من و دامام در مورد اشتباهی که در زندگی کرده و باعث جدایی شده در حال بحث هستیم که ناگهان من خیلی غیر منتطره به طرف دامادم رفتم لبانش را بوسیدم که او خیلی تعجب کرد که منی که ازش ناراحت بودم چرا بوسش کردم و ساکت شدیم و دیگه بحث نکردیم همسر من (پدر بچه ها) از طبقه بالا از تراس دامام را صدا زد و گفت این چه اشتباهی بود که کردی و زندگی دخترمون را خراب کردی دامادم در حالی که هم میدیدم تو ماشینه هم بیرون ماشینه با حالت شرمندگی وخجالت که یه ساک کرم رنگ دستش بود و گفت و توجیه میکرد و میخواست شوهرمو قانع کنه یکسال رفتم و اومدم یا گفت میام و بعد دیدم بیرون ماشینیم من و دامادم و نشسته روی زمین و یه لحاف خیلی بزرگ و کرم رنگ و خیلی جنسش لطیف و راحت ن و روی پاهاش کشیده منم وقتی لحاف دیدم نشستم و پاهامو تا زانو زیر این لحاف نرم و زیبا واز پارچه براق بود بردم.و اون با ارامش منو نگاه میکرد. و بیدار شدم. در ضمن دخترم نزدیک یکساله جدا شده و هم از اطراف شنیده بودیم که دامادم داره ازدواج میکنه. من این خواب را بین ساعت ۵ تا ۷ صبح بعداز نماز صبح دیدم....خانم هراتی عزیز من چند تا خواب شبیه همین روز های بعد درست تو همین ساعت پشت سر هم دیدم که در دیدگاه های بعدی خدمتتون عرض میکنم. لطفا تعبیرش را بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. او دلش پیش شماست ولی چاره ای ندارد. هم با شماست و هم بی شماست. شما و همسرتان دامادتان را دوست دارید ولی در خوابتان اثری از از دخترتان نیست. داماد شما تجاربی کسب کرده و حالا بر حسب آن تجارب دارد زندگی مجددی برای خودش می سازد. شاید فکر می کند که دختر شما هیچوقت او را مجددا نمی پذیرد و او هم چاره ای ندارد جز اینکه برود پی زندگی خودش. تشکر از همراهیتون.
پروا : با سلام و احترم ....ان شالله که در سایه پرودگار سالم،سلامت و سرفراز باشید..خانم هراتی بزرگوار من خواب دیدم که در حال دوختن ملحفه یک لحاف بودم (از چهارسوی قسمت هایی که می شود ملحفه رو دوخت) دو قسمت اون رو با نخ سفید دوخته بودم و یه قسمت رو با نخ قرمز و قسمت دیگر رو اصلا ندوخته بودم...در خواب میدونستم که قسمتی که با نخ قرمز دوخته شده مناسب نیست و باید آنرا بشکافم و از ابتدا بدوزم...شکافتن اون قسمت رو بخاطر ندارم...اما یادم هست که رفتم نخ سفید و سوزن آوردم که قسمتی رو که با نخ قرمز دوخته شده بود مجدد بدوزم...در حین رفتن و نخ آوردن من...دیدم که زن داداشم نیز در حال دوختن ملحفه یک لحاف است...اما ایشون سه طرف آنرا با نخ سفید دوخته بود و تنها یک قسمت مونده بود که بدوزد و اون قسمت ندوخته را به طور واضحی به من نشان داد...ممنونم میشم تعبیر بفرمایید...اجرتون با امام حسین
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. تشکر. شما می خواهید رابطه تان را با کسی که باعث امنیت و حمایت و عشق به شمااست را حفظ کنید. ( اگر متاهل هستید با همسرتان و اگر مجردید در یک رابطه ی خاص که تمایل دارید این رابطه را حفظ کنید). این رابطه در حال حاضر از دستتان خارج شده و احساس و فکرتان به خاطر آن آزرده است. شما به تمام جنبه های مختلف مشکلتان و مسائل حل نشده ای که باید به آنها رسیدگی کنید، فکر می کنید. شما مسیر زندگی و سرنوشتتان را تعیین می کنید و موقعیتی را که می خواهید آن را حفظ کنید را با کرامت و پاکی و آرامشی که از خودتان نشان می دهید و با رفتاری صلح طلبانه، حفظ خواهید کرد. شما عصبانیت و کینه ها را دور می ریزید و اجازه نمی دهید که خشمتان یا احساسات تندی که قبلا بروز می دادید زندگی تان را خراب کند. خانم برادرتان هم می خواهد زندگی و رابطه اش را با برادرتان ترمیم کند. او هم با همسرش مشکلاتی داشته و هنوز موفق به رفع تمامی اشکالات رابطه شان نشده ولی مترصد است که به اهداف خودش برسد و زندگی زناشویی اش را تقویت کند. تشکر از همراهیتون.
ساره : سلام خانم هراتی عزیز چند شب پیش خوابی دیدم که ممنون می شم مثل همیشه با نکته سنجیتون تعبیر و راهنمایی بفرمایید.
خواب دیدم در اتاق محل کارم که سالن بزرگی است روی بالش و زیر لحاف گرم و نرمی که رنگش بین صورتی کمرنگ و کرم(تقریبا بژ) بود خیلی راحت خوابیدم و حجاب نداشتم و موهامم به رنگ مشکی(موهای خودم الان بلوند) و معلوم بود. رختخوابم خیلی قشنگ و گرم و نرم بود. همکارم که آقا هستن بالا سرم ایستاده بود و قربون صدقم می رفت. ولی من با اینکه خواب بودم می شنیدم ولی به روم نمیاوردم. یکی دیگه از همکارامم که آقا هستن و باسابقه به حالت شوخی گفت خانم فلانی این چه وضعی که یعنی بی حجاب گرفتی خوابیدی. بعد در ادامه وارد اتاق شدم دیدم همون همکار اولم با یه پیرزن روی یه چیزی مثل کاناپه یا نیمکت رو به هم و دستاشون زیر سرشون با حالت صمیمی حرف می زنن. صورت پیرزن رو به من بود و همکارم پشتش به من بود منو نمی دید. من انگار حسودیم شد به پیرزن چشم غره رفتم و زیر لبی اشاره کردم که دهنتو سرویس می کنم. پیرزن تعجب کرد. بعد یه دختر خیلی کم سن و سال بود که انگار از همکارم خوشش میومد و تو یه فضای دیگه بودم باهاش و اون دختر دراز کشیده بود و من روش بدون اینکه تماس داشته باشیم نشسته بودم. دختر دندونای نامرتبی داشت و قیافه خیلی معمولی. ازش پرسیدم برنامت باهاش(یعنی همکارم) چیه؟ گفت بعد اینکه دیپلم گرفتم یه مدت نامزد می شیم بعدم ازدواج. ولی دلم برای این دختر سوخت و مثل پیرزن حالشو نگرفتم. فقط تو دلم گفتم این نمیدونه که همکارم با خانوما خوبه. بعد دوباره تو اتاق محل کارم روی صندلی نشسته بودم و همون پیرزن قبلی دیدم که مثل کارتون خوابا دور سرش شال پیچیده بود و دستکشهای بدون انگشت دستش بود. پیرزن یه لحظه به من نگاه کرد دیدم چقدر چشمای درشتی داره و خیلی ریمل زده بود و به خودم گفتم همکارم چون منم چشمام درشته از این پیرزن خوشش اومده. پیرزن پشت شیشه که مثل اتاقکهای پذیرش وسطشون شیشه نداره نشسته بود و روی یه کاغذایی می نوشت و امضا می کرد. تو یه بخشی از خوابم هم دیدم همکارم زیر میزش یهو دست منو می گیره و منم نگاه کردم یه وقت همکارا ندیده باشن. آخر خوابم هم از همکارم پرسیدم برای ناهار یه چیزی سفارش بدیم؟ اونم گفت من شیفتم(ساعت کاری) تموم بشه می رم تو خودت بگیر بخور.
خانم هراتی راستش مسئله من با همکارم واقعا از کنترلم خارج شده و وقتی تازگی گفت که از شوهرت جدا شو و منم از خانمم جدا می شم و ازدواج کنیم دیگه از ترس اینکه تصمیم اشتباهی بگیرم یه مدت مرخصی گرفتم تا آرامش روانی پیدا کنم. ببخشید طولانی شد ولی واقعا به راهنماییتون نیاز دارم. اگر حقی از کسی ضایع می شه لطفا دو حق خواب کم کنید. یه خواب دیگه هم فردا شبش دیدم که اون انشاالله فردا شب می فرستم زحمتش رو بکشید.ممنون.
فریبا هراتی
: سلام. شما به آرامش و رفاهتان فکر می کنید و در محیط کارتان با شما با مهربانی و گرمی رفتار می شود و شما جانبداری از کسی نمی کنید بلکه به منافع خودتان فکر می کنید و همه ی احساستان را بروز نمی دهید بلکه مرموزانه رفتار می کنید و هر چه که در فکرتان هست ابراز نمی کنید. شما نسبت به علاقه ی همکارتان خودتان را به بی خیالی زده اید ولی در دلتان شدیدا نسبت به کارهای او احساس نشان می دهید و فکر می کنید. همکار دیگر شما می داند که شما تمایل دارید که آقایی که به شما علاقه دارد به شما فکر کند. دنیا به همکارتان رو می آورد و او به ثروت می رسد و شما از اینکه همکارتان به شما توجه نکند ناراحت می شوید! شما در مقابل همکارتان مثل بچه های کم سن و سال احساسات خامی از خودتان نشان می دهید. شما احساس می کنید که زندگی تان مرتب نیست و می خواهید به شرایط امروزتان تسلط کامل پیدا کنید. شما خودتان هنوز مردد هستید که همکارتان شخصیت با لیاقتی برای ازدواج هست یا خیر و روی او می خواهید تحقیق بیشتری کنید. همکار شما نمی تواند کارهایش را خوب مدیریت کند و در رابطه با شما رفتار درستی ندارد و بیشتر از اینکه ثروتمند و خوشبخت باشد مستاصل و درمانده است. او سعی می کند که شما را خوب درک کند و بینش خودش را قوی کند و شرایط را بهتر بسنجد . شما هم نیاز دارید که چشمانتان را باز کنید و شرایط را بیشتر مورد توجه قرار دهید. شما از امنیت لازم برخوردار نیستید و توافق شما با همکارتان قویا به ضرر شماست. همکار شما سعی می کند که با شما ارتباط برقرار کند ولی زمانی که حسابی فکرتان مشغول شود و نیاز به حمایت روحی داشته باشید، او شما را تنها خواهد گذاشت و آنقدر خودش مشکلات دارد که فرصت نمی کند که به مشکلات شما برسد. من بارها به شما گفتم که این همکارتان می خواهد از شما سو استفاده کند و شما بارها برای من نوشتید که شما عاقلتر از این هستید که منافع و زندگی تان را تحت تاثیر حرفهای او به خطر بیاندازید. ولی همانطور که می گویید شما اختیارتان را در مقابل او از دست داده اید و کافیست به او بله بگویید تا به سر بیافتید به یک چاهی که عمقش پیدا نیست!!! نشکر از همراهیتون.