تعبیر خواب مبل
لوک اویتنهاو می گوید :دیدن مبلمان در خواب تعبیرش خوشبختی خانوادگی است و اگر در حال چیدن مبلمان باشید، به زودی ازدواجی صورت خواهد گرفت و یا جابجایی مسکن خواهید داشت.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
ارام : عرض ادب
ديشب هم خواب ديدم منزل شاگردانم هستند (متفاوت با خونشون در واقعيت) بعد از يه بحث و دلخوري ازونجا اومدم بيرون. بلافاصله خيابوني شيك و خوشگل رو ديدم كه پر از مغازه هاي فروش مبلمان بود. روز بود و من در شروع و ابتداي خيايون ايستاده بودم. مطمئن بودم كه در مركز شهر هستم، خيابون نسبتا باريك، سنگفرش و سرازيري بود(شيب كم به پايين) و چندتا اقاي جوون كه مشخص بود فروشنده هستند دم مغازه هاشون مشغول به صحبت بودن. من اولين مغازه دست چپ رو ديدم كه كوچيك اما پر از مبل و صندلي هاي خوشگل بود. داشتم باخودم فكر ميكردم كه "ايا برم اين خيابون رو بگردم يا وقت نميشه؟"
يه پسر جوون قدبلند خيلي خوشتيپ از روبروم اومد، درحاليكه اونم مشغول تماشاي مغازه ها بود. چندرهگذر ديگه هم در خيابان حضور داشتند.
سپاس از شما
فریبا هراتی
: سلام. افکار دوستان شما زیاد منطبق با افکار شما نیست. در زندگی شما برخی مشکلات و مسائل حل نشده وجود دارد که شما تلاش می کنید آنها را حل کنید. سعی می کنید هویت خود را شناسایی کرده و به افکار سرکوب شده خود فکر کنید. به خود و دوستان و خانواده تان فکر می کنید و مسئولیتی که در قبال آنان دارید و گاهی شاید حس کنید که بار سنگینی است... اینکه به خاطر خوشایند دیگران از مسیر خودتان خارج بشوید یا خیر.. شما فکر می کنید که به خاطر آنان مسیر خود را عوض می کنید یا نه. روابط و نگرشهای خود را مجددا ارزیابی می کنید و فکر می کنید که باید به موفقیت خودتان فکر کنید و اینکه هدف اصلی برای شما باید همین باشد. درست مثل همه آدمهای دیگر... تشکر از همراهیتون.
افسون : با سلام و عرض احترام خدمت شما خانم هراتي عزيز.خواب ديدم كه در خانه مادر بزرگم ي مبل بود و حس مي كنم پر از لباس تو خونه اي ( در هم بر هم )بود و روي لبه بالاي مبل ي خانم زيبايي با مقنعه سفيد چانه دار بود. در كنار آن مبل ،مبل ديگري بود كه آن هم پر از لباس هاي در هم بر هم بود و روي مبل چند خانم كه چندان زيبا نبودند ، بودند و مقنعه چانه دار سفيد سرشان بود من رفتم روي مبل و روي لبه بالاي مبل نشستم و ديگر همه آن زنها نبودند فقط يك زن كنارم نشسته بود . آن زن هم باز مقنعه چانه دار سفيد سرش بود.( زنها را نمي شناختم.)ممنون ميشم خوابم رو تعبير كنيد.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. خواب شما نشاندهنده ی احساس شما نسبت به خانواده تان و رابطه ی شما با دیگران است و نسبت به بعضی ها روابط درهم برهمی دارید ولی آدمهای خوبی هستند و محترم. بعضی ها هم وجوه مختلف شخصیتی شان با هم گروهی را می سازد و اخلاق خیلی جذابی ندارند. شما هم شخصیت و اخلاق خودتان و دنیای خودتان را دارید. از نظر شما بعضی فامیل خیلی قابل احترامند بعضی کمتر. تشکر از همراهیتون.
فرينا : سلام عزيزم خواب ديدم با خواهر زاده ام كه دو ساله هست رفتم خونه داييم اينا كه در بيدارى با همهشون قهر هستيم، اونها تا حالا خواهر زاده منو نديدن اما اونجا رفته بودم با خواهر زاده ام ، به خواهرم هم نگفته بودم كه دخترش رو بردم اونجا، خونه داييم اين با بيدارى فرق داشت قديمى ساخت بود اما تميز و مرتب بود رفتم دستشويي داييم اينا كه توى حياط بود، شلنگ دستشويي خيييييلى مدرن بود كه توجه منو جلب كرده بود اما درب توالت چوبى قديمى بود كه رنگش كرده بودن رنگش رو يادم نمياد كه چه رنگى بود. اما درش قديمى چوبى بود،اومدم بيرون از دستشويي مامانم رو ديدم توى خونه همسايه داييم اينا بود ميخواستيم منو مامانم و هواهر زادم بيايم خونمون كه از توى حياط ديدم توى اتاقشون مبل برادرم هست و مبلمان خودشون، برادرم همه مبلهاى خودش رو جمع كرد از خونه اونا برد بيرون، فقط مبلمان خودشون مونده بود با يه ميز چوبى كه ميدونستم گرون قيمت هست و روش نوشته بود يزد، يعنى ساخت يزد بود روى ميز هيچى نبود،توى حياط خونه داييم بودم و ميخواستم بيام خونمون كه بيدارشدم
فریبا هراتی
: سلام. شما به زندگی دایی تان کنجکاو هستید و تصویر ذهنی تان راجع به آنان با واقعیت فرق دارد. شما می دانید که آنها آرامش دارند و قدیمی فکر می کنند و شرایط مالی شان خوب است و دروغگو هستند و سیاستمدارانه رفتار می کنند. شما احساس می کنید آنها از برادرتان تقلید می کنند و سعی می کنند مانند او خوب به نظر بیایند. اما از شما هیچ چیزی ندارند که بخواهند شما را قضاوت کنند و شما هم بیشتر از این چیزی ندارید که قضاوت آنها را بکنید. تشکر از همراهیتون.
Hani : سپاس فراوان از شما و زحماتی که میکشید موفق باشید.
Hani : با سلام خدمت خانم هراتی عزیز من دیشب خوابی دیدم ساعت تقریبا بیست دقیقه به سه بود از ترس پریدم خواب دیدم خانه ما مثلا آپارتمان هست و ما طبقه بالا هستیم تقریبا بزرگ هم بود ولی در واقعیت خانه ی ما ویلایی هست من در شمال زندگی میکنیم میرم خانه مون خواهر بزرگم هم که ازدواج کرده آمده خانه مان بعد منو میخوان تقریبا سورپرایز کنن چون من تهران خانه نامزدم بودم و مثلا برگشتم بهم میگن ببین اینجا رو میبینم خواهرم و دامادم برای خانه پدریم یه تخت دو نفره خریدن بعد من میگم وای چه خوشگله سرم و انور میکنم میبینم مبلمان هم خریدند و مبلمان خیلی خوشگل رنگ شاد صورتی و زرد و آبی و سبز همه رنگ بود رنگارنگ بود مبل و تخت و میز غذا خوری همه شبیه هم بودند رنگای شاد و خوشگل از مبلمان واقعی خودمان خبری نبود و خانمان آپارتمانی بود به من میگن ببین اینارو خریدیم واسه خانه شما بعد من یهو به خودم میام میگم من در حال ازدواج هستم و شما به فکر من نیستین به جای اینکه وسایل منو جمع و جور کنین رفتین واسه اینجا اسباب خریدین ببه جای اینجا واسه من میخریدین براتون مهم نیست زندگی دو تا جوان داره به هم میخوره با خواهرم دعوا میکنم میگم حالم داره از کارات به هم میخوره حالم داره به هم میخوره چند بار تکرار میکنم اونم لباساشو میپوشه که بره با قهر منم با قهر میرم توو اتاقم درب اتاق چوبی و تقریبا قدیمی بود ولی خونه کلا قشنگ بود دو بار با دعوا درب اتاق و میکوبم میبندم صدا میده میرم با قهر توو اتاقم یه دفعه میشنوم صدای جیغ میاد در و باز میکنم میرم توو حال میبینم بابام عصبانی دنبال خواهرم میکنه ما همه جیغ میزنیم میره رو بالکن خونه خواهرم از اون بالا پرت کنه پایین نمیخواست پرتش کنه میخواستش بترسونتش از بالکن آویزونش میکنه ما همه جیغ میزنیم میخوایم جلوشو بگیریم من و مامانم و خوده خواهرم از ترس از خواب پریدم خیلی بد بود ممنون میشم تعبیر کنید ببخشید خیلی طولانی شد مرسی از شما.
فریبا هراتی
: سلام. شما در مسیر درستی در زندگی پیش رفته اید و شرایط مالی تان بهبود پیدا خواهد کرد. درک و بینش شما قوی است. شما به دنبال استقلال مالی و احساسی هستید. خواهر شما به خاطر خوشایند دیگران، از مسیر خودش و افکار قدیمی خودش دست می کشد و او باید روابط و نگرش های خودش را مجددا ارزیابی کند. او بی خیال است و زمان و وقت خودش و دیگران را هدر می دهد. خواهر شما روی تصمیماتی که شما می گیرید اثر می گذارد و شما سعی می کنید با سیاست، توجه دیگران را به خواسته های خودتان جلب کنید. پدر شما از ولخرجی خواهرتان نگران است. تشکر از همراهیتون.
Paryy : سلام وخسته نباشید.
خواب دیدم که در یک کوچه آشنا با یکی از دوستان خانوادگی هستم ، بعد وارد یک کوچه باریک شدیم به تصور اینکه بعد از این کوچه وارد خیابان و یا کوچه پهنتری شویم و برویم،اما بعد از پیمودن کوچه که طولانی هم نبود وارد یک خانه قدیمی و خیلی بزرگ شدیم داخل که رفتم وسط حیات ایستادم و دور وبرم را نگاه میکردم داخل سالن خانه فقط پر از مبل سلطنتی به رنگ قرمز و خیلی نو وشیک بودند من دورتادور خانه را نظاره کردم بعد یک آقایی مسن در کنار در سالن روی پله ایستاده بود من به خودم گفتم چقدر اینها ثروتمند ند،در ضمن درخواب حس میکردم که تعدادمبلها ۸۰ {هشتاد}عدداست.
فریبا هراتی
: سلام. شما ممکن است احساس کنید که گزینه های محدودی در زندگی دارید و می خواهید زندگی تان را بهتر کنید. اما با ایده ای مواجه می شوید که آن را عملی خواهید کرد. روابط خانوادگی شما با کسی باعث خواهد شد که به اوج موفقیت برسید. عدد ۸۰ در خوابتان به موفقیت و درک و تحقق اهدافتان اشاره دارد. شما در زندگی با موفقیت به پیش می روید. تشکر از همراهیتون.
kami : سلام خانم هراتی من دیشب خواب دیدم یکی از دوستانم زنگ در را زد که برای میهمانی بیاید البته ان خانه فقط در خواب خانه من بود و در واقعیت اینطور نیست
من در را که باز کردم دیدم یک کامیون نیمه پر از وسایل منزل مثل مبلمان و میز و صندلی هم هستکه میگه کجا خالی کنم بهر حال خالی کردیم وقتی اومد بالا لباسش را در اورد یک پیراهن زیبای کاملا بدون استین پوشیده بود در حالیکه در واقعیت محجبه است و فقط گاهی با من دست میدهد اومد کنار سفره بغل من نشست بعد از دو رقیقه من را بوسید و همه اونهایی که دور سفره بودن چون میدونستن من متارکه کرده ام و واقعا هم کرده ام خوشحال شدند و گفتند شما قراره با هم ازواج کنید من که مبهوت از رفتار این خانم مونده بود گفتم نمیدونم
فریبا هراتی
: سلام. شما با دوستتان از لحاظ روحی مدلی برخورد می کنید که در اصل با شخصیتتان تا حدی مغایرت دارد و در واقعیت با مردم این مدلی رفتار نمی کنید. او می خواهد بار مشکلات و افکارش را همه را پیش شما تخلیه کند. ظاهرا او وجهه ی خوبی پیش شما دارد ولی از نظر مالی مستاصل است و دستش کوتاه است. او به شما ابراز محبت خواهد کرد و شما نمی دانید که این خانم به درد شما می خورد یا خیر. تشکر از همراهیتون.
Sahar : درود برشما،دیشب خواب دیدم من هنوز مجرد و در خانه ی پدریم زندگی می کنم اما خانه ی الانم بود جابه جا شده بودیم و مبلامونو داده بودیم پارچه شو عوض کنند،پدرم با برادرم از راه رسیدن و مبلا ها رو اوردن بالا(در ضمن پدر من چند ساله فوت شدن)بعد من دیدم پارچه ش خیلی زتشه و وصله کاری کرده بودن همین که داشتم غر میزدم به بابام که چرا از پیش خودش پارچه رو انتخاب کرده و نظر نورسیده ناراحت بودم که یکدفعه دستم خورد به پارچه دیدم کنده شد و متوجه شدم که پارچه اصلی رنگ ابی فیروزه ای خیلی خوشکل وچرم بود و گفتم وای ببخشید اینا کاور بودن خوب خداروشکر و کاورها رو باز می کردم اما بعضی از مبل ها کمی رنگ ابیش پریده بود یا کثیفی کوچیکی داشتند.خلاصه مشغول چیدمان خونه شدم وچیدمان رو نظاره می کردم،اشنایی هم ایستاده بود که به پدرم کمک کرده بود یه جورایی تو اوردن مبل هارفتم ازش تشکر کردم و گفتم حالامی تونم شمارتو داشته باشم شماره موبایلشو با خوشرویی بهم داد و توی خوابم تاکید زیادی بر دو شماره ی اخرش داشت که صفر یک بود که مدام باهم تکراش می کردیم ایا تعبیری داره؟با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما طرز فکرتان مدرن تر شده است و روابط دمده ی قدیمی را کنار گذاشته اید ولی به اعتقادات پدر و مادرتان و سنت های آنان احترام می گذارید. روح پدرتان شاد. پدر شما برای شما آرزوی خوشبختی می کند و شفا و انرژی و خوشی را برای شما می خواهد به سبب اینکه شما در زندگی آدمی خوب هستید و کارما، به شما خوبی شما را برمی گرداند همانطور که شما به پدرتان محبت کردید، خوشی به زندگی تان می رسد. شما با کسی در ارتباط خواهید بود که الان خلاء و نبود او را در زندگی تجربه می کنید و او بهترین است و برنده است یا یک نیروی معنوی بالاتر است و اوست که رهبری شما را به دست می گیرد. تشکر از همراهیتون.
Fati : سلام.خواب دیدم تنها از خونمون دارم میرم بازار.وسطای راه پشیمون شدم ولی یه نمایشگاهی نزدیک اونجا دیدم که گفام تا اینجا اومدم لااقل اینجارو ببینم.یادم نیس دقیقا نماایشگاه چی بود ولی ادمای مختلفی توش بودن و من چن تا دختر گرم گرفتم و با هم حرف میزدیم.یکی بهم گف اینجا جاهای خوشگلی داره و منو برد که نشون بده.وارد یه اتاقی شدیم که خیلی شیک چیده شده بود.مبلمان کرمی رنگی داشت که طرحای خوشگل روش بود و من خیلی خوشم اومده بود و یه تخت خواب که اسمش تخت خواب دوبل میگفتن یعنی که خیلی بزرگه.بزرگ بود ولی نه خیلی.من گفتم این همون اندازه تخت خودمه که.و روش رفتم که ببینم چطوره.کل اتاق زیبا چیده شده یود و میز ارایش و اینه و اینا داشت.و رنگشونم کرم.خیلی گرون میومد به چشم به رختر کناریم گفتم چنده اینا بنظرت؟!اونم قیمتایی گف که زیاد هم بالا نبودن.از اون اتاق به جاهای دیگه هم رفتیم اشتباه نکنم تو یکی از اتاقا لحاف تشک بود که رو هم چیده بودن چن عدد و دست ما هم نمیرسید.یکی رو برداشتیم نگاه کنیم ولی چون دستمون نمیرسید نمیشد بزاریم سر جاش.تو دلم یجوری غبطه میخوردم به اون شرایط زندگی.ممنون میشم تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. این که خواب دیده اید که در یک نمایشگاه هستید، به این تعبیر است که شما نیاز دارید نگاهی نزدیک تر به جنبه های مختلف زندگی خود بیاندارید. نمایشگاه های مختلف، نمادی از جنبه های مختلف زندگی شماست. اتاق خواب جنبه ای از زندگی خودتان است که به صورت خصوصی و مخفی نگه میدارید. مبل هم به روابط شما با دیگران اشاره می کند و اینکه در مورد خودتان و خانواده تان چه احساسی دارید. شما از یک زندگی پاک و بی غل و غش خوشتان می آید و فکر می کنید که چگونه می توان به آن رسید.
Yas : سلام وقت بخیر من دیشب خواب میدیدم خونه ای که ارث پدری خانواده شوهرم هست بزرگتر شده و ۴ دست مبل مجلل مادر شوهرم و برادر شوهرم داخلش گذاشته بودن ٠ما با اونا رفت و امد نداریم تو وتقعیت ولی تو خواب رفتیم با همسرم اونجا که دیدیم مهمون دارن وقتی با مهموناشون جلسشون تموم شد رفتن بیرون مادر شوهرم و پسرش ،و سفره همینجور پهن بود به ما و باقی مهمونا گفتن شما غذاتونو بخورید و رفتن مادر شوهرم گفت میرم دندونامو بکشم دو تاشو اذیتم میکنه ممنون میشم تعبیرشو بگید .
فریبا هراتی
: سلام. روحیات مادر شوهر شما قوی تر شده و دید او وسیعتر و امکانات او بیشتر از قبل شده است. او مدرنتر فکر می کند و روابط خانوادگی اش را قویتر از قبل خواهدساخت. به دیگران بیشتر محبت می کند و خیرش به دیگران هم خواهد رسید. مادر شوهر شما می خواهد که باعث و بانی ناراحتی های فکری اش را از زندگی اش بیرون کند تا اعصابش سرجایش باشد و دیگر کسی با کسی مشکلی نداشته باشد. او معتقد است که 2 نفر هستند که زندگی او و خانواده اش را خراب می کنند و قصد قطع رابطه با آنان را دارد. تشکر از همراهیتون.