تعبیر خواب مدرسه رفتن
اگر خواب ببینید در مدرسه درس می خوانید، در بیداری به موضوعی آگاه خواهید شد که موجب عاقبت به خیر شدن شما شده و باعث می شود که با دیدی باز به زندگی نگاه کرده و از زندگی درسی بگیرید که خوب زندگی کنید. اگر خواب ببینید دوباره کودک شده اید و به مدرسه می روید، در اثر ساده لوحی و زود باوری برای شما مشکلی به وجود می آید که موجب ناراحتی شما شده و از زندگی درس می گیرید.
لوک اویتنهاو می گوید :مدرسه رفتن در خواب تعبیرش عاقبت به خیر شدن است. مدرسه پر از شاگرد یعنی وجود مشکلات، جزو شاگردان بودن تعبیرش رنج و زحمت است. اگر خواب ببینید در مدرسه ای حضور دارید، در کارهایی ادبی امتیازی به دست می آورید.
اگر ببینید در هنگام نوجوانی به مدرسه می روید، اندوه و بدبختی زمان حال شما را به یاد تفریحات و صداقت ایام گذشته می اندازد. اگر ببینید در مدرسه کتب علمی یا فلسفی تدریس می کنید، برای به دست آوردن مقامی ادبی تلاش خواهید کرد. اگر ببینید به ساختمان مدرسه ایام کودکی نگاه می کنید، وقایع تلخ و اندوهبار بر زندگانی شما سایه می افکند.
تعبیر خواب معلم
اگر خواب ببینید که معلم شده اید، در بیداری خرد و عقل و داوری درست خود، باعث آگاهی دادن و هوشیار کردن کسی خواهید شد و عزت و جاه خواهید یافت.
تعبیر خواب دانش آموز
اگر در خواب خود را در سنی که اکنون هستید و در حالی که دانش آموز هستید ببینید، در بیداری از اموری آگاه خواهید شد که شما را برای زندگی بهتر و موفق شدن یاری کرده و عاقبت به خیر خواهید شد.
اگر خود را به صورت بچه و سر کلاس درس ببینید، مشکلاتی به دلیل ساده لوحی شما پیش خواهد آمد که از آن درس عبرت خواهید گرفت.
تعبیر دیدن کلاس درس در خواب
کلاس درسی که پر از شاگرد باشد، به وجود مشکلاتی در بیداری تعبیر می شود که همه گیر است و جزو شاگردان بودن به سختی و رنج تعبیر شده است.
تعبیر خواب حیاط مدرسه
حیاط مدرسه به روابط اجتماعی شما با دیگران مربوط می شود. اگر خواب ببینید در حیاط مدرسه به آرامی ایستاده اید، در بیداری زندگی شما آرام و بی تشویش خواهد بود. اگر خواب ببینید در حیاط مدرسه جیغ و داد کرده و بازی می کنید، در بیداری زندگی شلوغ و پر از پستی و بلندی را تجربه خواهید کرد.
تعبیر خواب مدیر مدرسه
مدیر مدرسه در خواب به کسی تعبیر می شود که در بیداری ریاست کاری را به عهده دارد و شما برای او کار می کنید یا به مجموعه قوانین و یا تنظیم کننده قوانینی تعبیر می شود که شما تحت آن مجموعه قوانین و تحت آن ریاست، کار خود را انجام می دهید. یا به معنی هدایت کننده و تصمیم گیرنده نهایی برای تعیین نوع زندگی شما در بیداری است. اگر خواب ببینید مدیر مدرسه با مهربانی کلاس ها را برنامه ریزی کرده، در بیداری زندگی آرام و خوشی در انتظار شماست. اگر مدیر مدرسه بسیار بد اخلاق و تندخو باشد، با قوانینی در بیداری سرو کار خواهید داشت که زندگی را بر شما تلخ و ناگوار می سازد.
تعبیر خواب کلاس
اگر کلاس درس شما تمیز و نوساز بوده و همه امکانات آموزشی در آن وجود داشته باشد، در بیداری زندگی مرفه و خوبی خواهید داشت و اگر خواب ببینید سر کلاس خراب و کثیف و بدون امکانات و پر از شاگرد درس می خوانید، در بیداری تحت فشار و سختی های زندگی قرار گرفته و تعدادی افراد نا موفق و فقیر در جوار شما کار یا زندگی خواهند کرد.
تعبیر خواب کلاس درس دانشگاه
اگر خواب ببینید که در دوره دانشگاه سر کلاس هستید، به مقام بالا خواهید رسید و ارتقای وضعیت اجتماعی خواهید یافت.
تعبیر خواب کلاس دانشگاه
تمیز بودن و با امکانات کامل بودن کلاه دانشگاه، خبر از زندگی مرفه و رسیدن به مقام بالای بیننده خواب در بیداری را می دهد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Röya : سلام
در کلاس درس همه دختر،کارشناسی ارشد ،به تازه واردا خوش آمد میگفتم مثل مبصرا، همکلاس دوره راهنمایم و یه دخترناشناسی تازه وارد کلاسمون شدن که چیزی مستطیلی درون پارچه رنگ جیگری دست دختر ناشناس بود افتاد صدای شکستن اومد گفتم چیزی نیس درست میشه،خم شد برداره ناراحت نبود، چیز شکستنی ندیدم ، به بچها گفتم ما 4تا استادپسر که ازدواج نکرده داریم - یک خانم بلندتر ازمن پاشنه داشت وارد کلاسمون شد باهش بحثم شد رفت بیرون، بهم گفت برو دفتر، از اوبه بعد منو انتقال دادن به اتاقی کنار راه پله مارپیچ توخالی سفید که دیدم فیک نرفتم ازش بالا، یک مرد اوردن در اتاق ک لغت انگلیسی bitch بلد نبود که بهش نوشتنش یاد دادم باخودم گفتم منو با دیوانه انداختن ، رفتم دم دفتر شلوارم گشاد روی کفشم افتاده بودکفشم بوت فقط مشکیش کدربود در واقعیت دارمش و مشکیه، یک خانم قدش کوتاهتر من بود بیرون اومد باهم نگاه(راه پله دیگر)کنار دفتر میکردیم که استادا بیان پایین و میگفت به استادا زیاد میرسند اینجا من گفتم باید باشه مدرسمون مجلل ، قد خانم کوتاه بود من با اشاره دستم قدش هم تراز خودم کردم ،ازپله اول یک آقانیمی کچل بور، قد بلندترازمن اومد پایین بعدش استادما شخصیت سوپرمن که هم قد من بود و کفشش مثل بوت من بود حرف زدم باهاش برای چی انداختنم منو تو اون اتاق، بعد دیدم خودش تو اون اتاق هست گفتم که برم توضیح بدم خودمو، همکلاسیم از کنار دفتر رد میشد گفت میدونم دوست نداری من جای تو باشم! بعدش گفتم برم دم در کلاس بگم کی حق به من میده یا اون خانم که باهاش بحثم شد ، که هم مطمئن بودم منو انتخاب میکنن همم شک داشتم!!
----------------
متشکرم
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم خواب شما باطل است و تعبیری ندارد.
Röya : سلام
میخاستم برم مدرسه هوا روشن بود توجهم به پدربزرگ جلب شد دایم گفت برادر پدر بزرگ مرده چیزی بهش نگو!رفتم کنار پدربزرگ ناراحت. لب پنجره نشسته بود طبقه چندم بودیم از بالا بیرون نگاه کردم ،به خودم گفتم چطور نفهمه همه میدونن! شمعی روشن کنارش بود گفتم ناراحت نباش شمع عشق ، بعد وارد مدرسه ی ک با هر زبانی آنجا بودن شدم فقط من مقنعه سرم بود ، با پسری دعوایم شد زدمش ازکلاس هلش دادم به حیاط،انگار کل مدرسه باهم دعوا داشتن ، ما رفتیم در حیاط ، استادان در اتاقی جمع شدن برای طرح سوأل ،بعد با دختری که غذا روی ( لباسم بلند بود قسمت پایین دامنم) ریخت منم اورا با صندلی زدم ، وارد کلاس شدیم نیمکت اول. بودم ،بمحض ورود استاد فقط تعدادی بلند شدن (کسانى ک آماده بودن) استاد طبع زنانه داشت ولی مرد بود،گفت پسری به او گلدان داده و اسم پسر از این بعد گلدان صدا میکند،اسم کسی راصدازد سوأل پرسید جواب داد سوأل درون کتاب نبود ولی دختر بغل دستیم گفت هست از اینکه اومیدانست ولی من نه! مثل اینک من خرخون گردن کلفت کلاس بودم، من سوألا قطور سخت خوانده بودم ، از دومی پرسید پربازدید کننده ترین ویدیو رونالدو چقدر؟! که از دختر بغل دستم پرسیدم در چندین بار جواب بهم گفت نشنیدم گفتم در کتاب نشانم بده که نشانم داد 37 میلیارد! ذکر وجعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فأخشیناهم فهم لایبصرون خواندم که از من سوألی نپرسد که آشنا نیستم با سوالا !! استاد گفت انتخاب باشماس یا از این سوالا میپرسم یا مدلم تغییر میدم پسری گفت اگرمدل عوض کنید بهتره،البته با خلاصه گوی باشه!!
-------------------
متشکرم
فریبا هراتی
: سلام. پدر بزرگ شما احساس می کند در اهدافی که می خواسته در زندگی به آنها برسد خیلی موفق نبوده ولی شما می دانید که او با عشق همه کارهایش را انجام داده. شما در زندگی حالت رقابتی خواهید داشت و این موضوع که خیلی فکرتان خوب کار می کند را از دیگران می پوشانید و افکارتان را رو نمی کنید. دعایی که خوانده اید واقعا در برابر اینکه شما را در مقابل دشمنانتان یا در مقابل کسی که نمی خواهید شما را ببیند، موثر عمل می کند! باید با دنیا کنار بیایید تا گشایش کار داشته باشید. همیشه نمی توان تهاجمی و سخت گیر و رقابتی رفتار کرد. تشکر از همراهیتون.
Sepide : سلام. من خواب دیدم توی کلاس دانشگاهم هستم. ولی اون کلاس اتاق خوابم بود. تختم ته کلاس بود. بعد دیدم استاد داره یه چیزایی میگه که متوجه نشدم. بعد استاد اومد ته کلاس و میز و همه وسایلش رو اورد ته کلاس. بعد دیدم همه چی برعکس شد ینی تخته من و همه وسایل ته کلاس رو بردن سر کلاس و استاد رفت ته کلاس و شروع به درس دادن کرد. با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. یک روز شما از استاداتان برتر و استادتر خواهید شد و او پیش شما مقامی پایین خواهد داشت. تشکر از همراهیتون.
Sepide : سلام. من خواب دیدم با عشقم سر یک کلاس دانشگاه هستیم. من بهش بی توجه بودم و با افراد دیگه صحبت میکردم حتی رفتم پیش یک پسر دیگه نشستم. چون ما در بیداری هم با هم خوب نیستیم و کامل قطع رابطه کردیم. ولی احساس میکردم اون منو زیر نظر داره و منم احساس علاقه داشتم بهش. در نهایت دیدم داریم به هم پیام میدیم و با هم دعوا میکنیم باز. و بعد خودم رو جلوی یک ویترین لباس عروس فروشی دیدم که لباسای عروس های خیلی شیکی داشت. دیدم یکی از لباس عروسا دستمه و انگار میخام ببرم مدل بالا تنه اس رو تغییر بدم یا قسمت بالا تنش یه ایرادی داشت که میخاستم درستش کنم ولی فکر کنم اون لباس مال من نبود و داشتم واسه کسی میبردم. ولی دامن پفیش که دستم بود خیلی جلب توجه میکرد.
فریبا هراتی
: سلام. شما و عشقتان به هم فکر می کنید و می خواهید لج همدیگر را هم درآورید!! من نمی دانم اسم این رابطه را عشق می گذارند یا خیر. به هر جهت شما به ازدواجی موفق فکر می کنید که مربوط به کسی دیگر است و می خواهید نظر او را نسبت به غرور و اعتماد به نفس در رابطه تغییر دهید. اما شرایط دیگر آن ازدواج از نظر شما عالیست. تشکر از همراهیتون.
الناز : سلام عزیزم وقت بخیر من خوابدیدم ک با وارد حیاط مدرسه ای میشم ک خیلی بزرگ و تمیز بود و من از تمیزیش و بزرگیش لذت میبرم و در بزرگ آهنی داشت یه قسمتی از خوابم هم دیدم که سوار دوچرخه ام اما دوچرخه برام کوچیک بود و با اون میرم رفتم ب همون مدرسه دوباره یه قسمت دیگش دیدم که اونجا بادکنک های سفید هست ک آدما از اون بادکنکا میگیرن و میرن بالا مثل بالن و منم میگم ک منم بگیرم برم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما درسهای زیادی دارید که از زندگی بگیرید و خوش بین و امیدوار هستید. سعی می کنید در زندگی تان تعادل به دست بیاورید و بین کار و تفریح رفتاری معقولانه داشته باشید اما امکانات شما کم است و متوجه می شوید که مردم در دنیا به امیدهای واهی دلخوش کرده اند و بلند پروازی می کنند و جاپایشان قرص و م حکم نیست. شما به هر حال امیدوار و مثبت اندیش خواهید بود. تشکر از همراهیتون.
الياس : خراب ديدم
رفتم به جايي انگار اطلاعات دانشگاه باشه متصديان (دوتا دختر دانشجو چادري)بودن گفتن كه ظاهراً استادي كه باهاش كالاس دارين نيم ساعت دير مياد بعد ظاهراً پيامكشم واسه گوشي و اينستاگرامم اومد گوشيمو در حالي كه أز متصديان اطلاعات پنهان مي كردم چك كردم رفتم كه به بچه ها بگم گفتم كلاس نيم ساعت ديگست بعداً ميگم ديدم ته راهرو يه عده آدم انگار مسؤلي چيزي باشن نشستن يكي أز اعضاي بسيج دانشجويي هم پيششون بود منو كه ديدن احترام گذاشتن و يكمم بلند شدن كلاً انگار من اونجا پارتي داشتم منم واسه رها كردن خودم رفتم جهت ديگه كه باهاشون روبه رو نشم رفتم دنبال هم كلاسيام ديدم يه جايي شبيه نماز خونه قديمي نشستن كلاس تشكيل نشده بردنشون اونجا و دخترا يه جاي ديگه يكي دوتاشونم جلوي در اونجا انگار اعتراض داشتن تا اينجاي داستان همش حواسم دنبال دختر مورد علاقم بود ولي نديدمش وقتي رفتم پيش پسرا دعوا شد انگار يكي از مسولين اونجا به زن يكي از بچه ها (كه برام آشنا نبود ) توهين كرده باشه دوتاشون (يكي از دانشگاهم بود اونيكي از دبيرستانم)اومدن بچه ها جداشون كردن (نذاشتن بزننش) حولشون دادن منم سعي مي كردم وانمود كنم كه دخالت ندارم خصوصاً به خاطر پارتيم گرچه طرف بچه ها بودم ، كلاً موضوع حول وضعيت سرسام آور قيمت ها بود بعد بچه ها ناپديد شدن و اون مسول به صحبتش با ديگري خيلي مغرضانه ادامه داد من سه تا زن احتمالا پير ديدم با لباس سفيد مدلاي خيلي قديمي ، خيلي پوشيده كه از پايين پاهاشون كه ظاهراً توسط دامن پوشونده نميشد مثل سانسوراي تلوزيون بود (محو بود) ولي مشخص بود كاملاً پوشيده هست كه مي چرخيدن
كلاً فضا خيلي مذهبي گونه بود و من اذيت ميشدم
فریبا هراتی
: سلام. خوابتان نشان می دهد که شما نگران مسائل مالی و شرایط بعد از تحصیلتان هستید و اینکه شرایط دوستانتان را می بینید که یکی خیلی پولدار است و دیگری به خاطر بی پولی، از او بدش می آید... از جهتی فکرتان دنبال این است که آینده چه می شود دختر مورد علاقه تان چه می شود و تازه شرایط شما از خیلی ها بهتر است... دنیا به شما رو می آورد و به ثروت خواهید رسید. آینده فقط دست خداست و او عادل است و به او توکل کنید. تشکر از همراهیتون.
leili : سلام خانم هراتی عزیز
خواب دیدم در طبقه ی آخر یه دبیرستان بودم و کاملا برهنه بودم.
زن شاهزاده ی انگلیس خانم کیت هم اونجا بودن صداشون کردم و ازشون خواستم که به بقیه بگن به من لباس بدن گفت اما کسی لباس نداد بعد از چند دقیقه دونفر مانتو شلوار مدرسه ای برام اوردن و تنم کردم و همینطور یه مقنعه صورمه ای بعد با زن شاهزاده در حیاط مدرسه راه میرفتیم، انگار زن شاهزاده هم مثل من جز شاگردان مدرسه بودیم، همسماندمر کیت( شاهزاده) در یه اتومبیل رو به روی کالج منتظر خانمش بود ، زنگ مدرسه خورد و همسر شاهزاده رفت سوار ماشین شاهزاده شد.
ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما دیدتان وسیع است و خیلی ذهنتان باز است ولی درسهای زیادی دارید که از زندگی بگیرید و راجع به احساسات خودتان شفاف هستید و دروغ نمی گویید. شما به مقام بالایی خواهید رسید ولی خیلی مطابق باورهای دیگران رفتار می کنید. باید سعی کنید به خودتان فکر کنید و خودتان باشید. شما منیت ندارید. تشکر از همراهیتون.
leili : سلام خواب دیدم سر کلاس درسیم اولش جلو نشسته بودم بعد جامو عوض کردم یکی از پسرای فامیلمون که قبلنا به من ابراز علاقه کرده بود سر کلاس بود برای من کتاب خریده بود منم بهش هشت هزار تومن دادم . ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما در زندگی درس مهمی یاد می گیرید و در ابتدا فکر می کردید که از همه بیشتر می دانید ولی پسری که به شما ابراز علاقه کرده بود، باعث شده تا شما دانش و خرد بیشتری بدست بیاورید و در زمینه ی خاصی مجرب تر شوید. شما یاد گرفته اید که به غرایز و شهود خودتان اعتماد کنید و در کارهایتان موفقتر عمل کنید. تشکر از همراهیتون.
Mehrnoosh : سلام خواب دیدم داخل یه مدرسه پر از دانش اموز شدم و فکر کردم مدرسه دوران راهنمایی خودمه، به درو دیوارش نگاه میکردم وپله های بلندی که بالاشو بسته بودن ومیگفتم چقد تغییر کرده وخیلی احساساتی شده بودم داخل یکی از اتاقهاش رفتم ویه فرش خوشگل با حاشیه های فلزی نقشکوب بود که احساس کردم رنگش یه کم پریده و دست میکشیدم روش ومیگفتم چقد رو این فرش بازی کردم ونزدیک بود گریه ام بگیره از مدرسه رفتم بیرون و متوجه شدم مدرسه من مدرسه کناری بود داخل اونم رفتم تو حیاطش با مدیرش حرف میزدم وبه میگفت یه کم بدنتو بپوشون بی حجابی اون ور حیاط هم چندتا زن وشوهر خواب بودن بدنهای لختشون بیرون بود ودانش آموزها هم نگاهشون میکردن بعد رفتم داخل درو دیوارش خیلی قشنگ بود چندتا فوتبالیست ایرانی وخارجی هم اونجا بودن و ایستادن کنار یه در تا ازشون عکس گرفتم
فریبا هراتی
: سلام. شما به احساس خوش کافی بودن و امنیت زمان کودکی تان فکر می کنید و خاطرات زیبای آن دوران. به اینکه هنوز هم مثل آن وقتها بی شیله پیله و ساده دل هستید و افکارتان و احساساتتان را راحت به زبان می آورید. همان آدمهای خوب آن دوران امروز رقبای سرسخت یکدیگر هستند و حرف همدیگر را درک نمی کنند اما بچه های قدیم خیلی با صفا و پاک بودند. تشکر از همراهیتون.
Mehrnoosh : سلام روزتون بخیر
خواب دیدم بالباس مدرسه ای ویه کوله تو کمرم تو یه مدرسه ام ونمیدونم به چه قصدی اونجا بودم وتو دلم گفتم الان این بچه ها فکرمیکنن من همس اونام،با همون لباسا رفتم خونه مادرشوهرم که شبیه مغازه بود یه یخچال بزرگ هم توش بود چندتا سیخ گوشت بره خام برداشتم گذاشتم تو کیفم دیدم کمه دو سیخ قلوه هم برداشتم بردرزاده شوهرم تو کیفمو به قصد فضولی نگاه کرد منم خجالت کشیدم، تو ادامه خوابم خونه بودم که پسرعموم که در واقعیت مریض وخیلی لاغروضعیفه اومده بود خونمون، صورتش پر شده بود منم ازش پذیرایی کردم بعد دیدم رو بند دوسه تا پالتو نو دارم که یکیش قرمز بود به یکی از برادرزاده های شوهرم گفتم باورت میشه هنوز یه بارم نپوشیدمشون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما درسهای زیادی دارید که از زندگی بگیرید و اعتماد به نفستان هم کم شده است. مسئولیت های زیادی هست که به دوش می کشید. شما سعی می کنید از مادر شوهرتان چیزهایی یاد بگیرید یا به منفعتی برسید . ذهنتان خسته است و به انتخاب های مختلف پیش رویتان نگاه می کنید. از اینکه دیگران بفهمند که از مادر شوهرتان چیزی یاد می گیرید خجالت می کشید. پسر عموی شما وجهه ی خوبی پیش شما دارد و شما امکانات و منابع خوبی دارید که بتوانید با شور و شوق زندگی کنید ولی از امکاناتتان استفاده نکرده اید. تشکر از همراهیتون.