تعبیر خواب مدرسه رفتن
اگر خواب ببینید در مدرسه درس می خوانید، در بیداری به موضوعی آگاه خواهید شد که موجب عاقبت به خیر شدن شما شده و باعث می شود که با دیدی باز به زندگی نگاه کرده و از زندگی درسی بگیرید که خوب زندگی کنید. اگر خواب ببینید دوباره کودک شده اید و به مدرسه می روید، در اثر ساده لوحی و زود باوری برای شما مشکلی به وجود می آید که موجب ناراحتی شما شده و از زندگی درس می گیرید.
لوک اویتنهاو می گوید :مدرسه رفتن در خواب تعبیرش عاقبت به خیر شدن است. مدرسه پر از شاگرد یعنی وجود مشکلات، جزو شاگردان بودن تعبیرش رنج و زحمت است. اگر خواب ببینید در مدرسه ای حضور دارید، در کارهایی ادبی امتیازی به دست می آورید.
اگر ببینید در هنگام نوجوانی به مدرسه می روید، اندوه و بدبختی زمان حال شما را به یاد تفریحات و صداقت ایام گذشته می اندازد. اگر ببینید در مدرسه کتب علمی یا فلسفی تدریس می کنید، برای به دست آوردن مقامی ادبی تلاش خواهید کرد. اگر ببینید به ساختمان مدرسه ایام کودکی نگاه می کنید، وقایع تلخ و اندوهبار بر زندگانی شما سایه می افکند.
تعبیر خواب معلم
اگر خواب ببینید که معلم شده اید، در بیداری خرد و عقل و داوری درست خود، باعث آگاهی دادن و هوشیار کردن کسی خواهید شد و عزت و جاه خواهید یافت.
تعبیر خواب دانش آموز
اگر در خواب خود را در سنی که اکنون هستید و در حالی که دانش آموز هستید ببینید، در بیداری از اموری آگاه خواهید شد که شما را برای زندگی بهتر و موفق شدن یاری کرده و عاقبت به خیر خواهید شد.
اگر خود را به صورت بچه و سر کلاس درس ببینید، مشکلاتی به دلیل ساده لوحی شما پیش خواهد آمد که از آن درس عبرت خواهید گرفت.
تعبیر دیدن کلاس درس در خواب
کلاس درسی که پر از شاگرد باشد، به وجود مشکلاتی در بیداری تعبیر می شود که همه گیر است و جزو شاگردان بودن به سختی و رنج تعبیر شده است.
تعبیر خواب حیاط مدرسه
حیاط مدرسه به روابط اجتماعی شما با دیگران مربوط می شود. اگر خواب ببینید در حیاط مدرسه به آرامی ایستاده اید، در بیداری زندگی شما آرام و بی تشویش خواهد بود. اگر خواب ببینید در حیاط مدرسه جیغ و داد کرده و بازی می کنید، در بیداری زندگی شلوغ و پر از پستی و بلندی را تجربه خواهید کرد.
تعبیر خواب مدیر مدرسه
مدیر مدرسه در خواب به کسی تعبیر می شود که در بیداری ریاست کاری را به عهده دارد و شما برای او کار می کنید یا به مجموعه قوانین و یا تنظیم کننده قوانینی تعبیر می شود که شما تحت آن مجموعه قوانین و تحت آن ریاست، کار خود را انجام می دهید. یا به معنی هدایت کننده و تصمیم گیرنده نهایی برای تعیین نوع زندگی شما در بیداری است. اگر خواب ببینید مدیر مدرسه با مهربانی کلاس ها را برنامه ریزی کرده، در بیداری زندگی آرام و خوشی در انتظار شماست. اگر مدیر مدرسه بسیار بد اخلاق و تندخو باشد، با قوانینی در بیداری سرو کار خواهید داشت که زندگی را بر شما تلخ و ناگوار می سازد.
تعبیر خواب کلاس
اگر کلاس درس شما تمیز و نوساز بوده و همه امکانات آموزشی در آن وجود داشته باشد، در بیداری زندگی مرفه و خوبی خواهید داشت و اگر خواب ببینید سر کلاس خراب و کثیف و بدون امکانات و پر از شاگرد درس می خوانید، در بیداری تحت فشار و سختی های زندگی قرار گرفته و تعدادی افراد نا موفق و فقیر در جوار شما کار یا زندگی خواهند کرد.
تعبیر خواب کلاس درس دانشگاه
اگر خواب ببینید که در دوره دانشگاه سر کلاس هستید، به مقام بالا خواهید رسید و ارتقای وضعیت اجتماعی خواهید یافت.
تعبیر خواب کلاس دانشگاه
تمیز بودن و با امکانات کامل بودن کلاه دانشگاه، خبر از زندگی مرفه و رسیدن به مقام بالای بیننده خواب در بیداری را می دهد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
ali : سلام، در خواب دیدم وارد مدرسه دختران ای شدم انگار بچه ها سوار مینیبوس برای رفتن به جایی بودن از کنار آنها و ساختمان مدرسه وارد سالن بزرگی شدم که انگار بچه ها منتظر یا نظم امتحان دادن را داشتن، در تمام زمان ورود تا لحظه ای که به انتهای سالن برسم دختران زیبا رو و با چشمانی زیبا و رنگی به من نگاه میکردن، در انتهای سالن یک روحانی بود که رفتم پیش آن نشستم و با آن گفتگو کردم، بعد کم کم چند مرد آشنا از جمعیتی که داریم کار های فرهنگی و روشنگری انجام میدهیم آمدن و باهم بلند شدیم و رفتیم
فریبا هراتی
: سلام. شما به این فکر می کنید که باید از بین کسانی که خانواده هایشان از آنها به خوبی حمایت کرده اند و امتحانشان را هم در زندگی پس داده اند و موفق بیرون آمده و تمیز و با کرامت هستند برای خودتان همسری انتخاب کنید و همینطور باید بسیار ثروتمند باشید و به این فکر می کنید که از چه طریقی می توانید به این خواسته هایتان برسید. شاید این کارهای فرهنگی شما بتواند راهی باشد برای اینکه به خواسته های دیگرتان هم برسید. تشکر از همراهیتون
ali : ممنونم، اما نقش ملکه انگلیس که در دل صحرا بدنبال مدرسه ای میگردد و عدد128 چه میشود
فریبا هراتی
: شخصیت مدرن و کوشا و در حالیکه پول آسان و به راحتی به او رسیده. برایتان در تعبیر هم نوشته ام ولی برای ضیق وقت من نمی نویسم چه = چه است بلکه در مفهوم کلی می نویسم.
ali : سلام، من در یک کلاس داستان نویسی یک ماهی بودم که به آن و دوستان حاضر در آن علاقه هم داشتم با آنکه دغدغه و هدف اصلی من نبود، اما نگاهم با برگذار کنندگان آن متفاوت بود از لحاظ مختلف(من طرفدار ارزش آنها نه، که داشتن اینطور هم آموزش می دادند و میدیدند) در نهایت با یک رای گیری برای اعضای دائم و افتخاری من تنها کسی بودم که دائم نشدم یعنی قریب به اتفاق منفی دادن، یعنی محترمانه طرد شدم، و خودم بهمین دلیل دیگر نمی روم چون دلم گرفت، هیچکادمشان نفهمیدن که بهشان علاقه دارم و میخواهم بهشان کمک کنم چون آنها برایم مهم و ارزشمند هستن، همان موقع خوابی دیدم:
در خواب ملکه انگلیس را دیدم که مسن اما تر و تمیز، در جایی مانند یک انباری یا یک زیر شیروانی تقریبا نیمه مرتب به سبک معماری غربی آمده ایستاده و یک نفر شبیح یک بازرس در پشت یک میز بلند نشسته و سن او را می پرسد، به نظرم میگفت 108 سال اما بعد از چند بار تکرار دوطرف دیدم 128 سال تائید شد، پیش خودم گفتم بهش نمیخوره، بخاطر سن بچه هاش، خلاصه به چشمانم نگاه کرد و گفت دنبال یک مدرسه در دل صحرا میگردد؛
این را بگویم از نظر من ایران یک کشور خشک و بیابانی است، گفتم شاید در تعبیر کمکی کند.
فریبا هراتی
: سلام. اتاق زیر شیروانی بیانگر ضمیر ناخودآگاه و خرد و عقلانیت شماست و شما مدل فکریتان مدرن و امروزی و تا حدودی آمیخته با فرهنگی غربی است و بسیار با پرستیژ و با کلاس رفتار می کنید. شما احساس می کنید که شما را مورد قضاوت قرار می دهند و می خواهند ارزش شما را محک بزنند. در وهله ی اول به نظر می رسد که شما شخصیت موفقی دارید و قدرت و اختیار شما بالاست و برای رسیدن به خواسته تان تمام هم و غم خودتان را روی کاری که در دست دارید می گذارید و نهایت تلاشتان را می کنید که به پیروزی برسید. شما می خواهید جهان را بهبود بخشیده و همه چیز مرتبط با خودتان را به بالاترین صورت ممکن تکامل ببخشید. ولی بعد احساس مردم نیست به شما این است که شما آدمی هستید که همه چیز دارید و پول راحتی به شما رسیده و متوجه نیستید که دیگران چه می کشند حالا در کنار این هم قدرت و اختیارتان بالاست. شما می خواهید به عده ای کمک کنید و درس و پندی به آنها بدهید که از درون شما را طرد کرده اند و خودشان از درون بی احساس و خشک و خالی هستند و چیزی در آن ها رشد نمی کند و به کمال نمی رسد. تشکر از همراهیتون.
مایا : با عرض سلام و احترام
لطفا این پست نمایش داده نشود.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما باید حساب کتاب زندگی را خوب یاد بگیرید و سعی کنید که به دوستتان هم بیاموزید که چطور می تواند در زندگی اش موفق باشد. شما نسبت به این آقا احساس مثبت دارید و تمایل دارید که همسر شما اخلاقیاتی مشابه او داشته باشد. شما به دنبال راهنمایی و مشاوره هستید و فکر می کنید که می توانید مشکلی را از زمینه ی زندگی تان با مشاوره ی او برطرف کنید. شما احساس می کنید که کسی سر خواهرتان را کلاه می گذارد و از خواهرتان سو استفاده می کند و نمی خواهید خواهرتان به او اعتماد کند. تشکر از همراهیتون
مایا : سلام خانم هراتی عزیز اون قسمت خوابم که از شیر اب با لیوان شیشه ایی آب خوردم بقیشو ریختم رو زمین تعبیر چی میشه ؟ ممنون
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم من کلمه به کلمه خوابتان را مثل دیکشنری انگلیسی فارسی ترجمه نمی کنم! تعبیر خوابتان را عرض کردم و هر 2 کامنتی که شما ارسال کنید یک حق خواب از شما کسر می شود. این طرز تعبیر و کلی گویی به دلیل کمبود وقت است و اگر برای هر خوب من بخواهم بنویسم لیوان = دوست آب = شفافیت ریختن = خالص نبودن احساس شما به او، 24 ساعت هم برای تعابیر وقت بگذارم باز وقت کم می آورم. مضافا به این که وقتی که می فرمایید خوابتان را پاک کنم بنده چطور باید خواب شما را بیاد بیاورم و بفهمم اصلا موضوعش چه بوده؟ روزانه من صدها خواب دریافت می کنم و این حقیر خیلی از کامپیوتری که با آن کار انجام می دهم حافظه ی ضعیفتری دارم. تشکر
Vahideh : سلام خانم هراتی گرامی
خواب میدیدم تو کلاسی نشستم که کوچیک بود.. افراد دیگه هم بودن و یکم همهمه بود.. مثل آموزشگاه زبان بود.. معلم خانم مشکی پوشی بود حدودا ۴٠-۵٠ ساله و کاملا لاغر.. منم ردیف ٢-٣نشسته بودم با شلوار و تاپ سفید! نمیدونم چی شد که یهو به معلمه فحش دادم!!! انگار اشتباه گفته بود بهم.. با خشم (یا عقده از راهنمایی اشتباهش) گفتم کثافتِ بیشعور!
(البته ببخشید دیگه عین خواب بود! لطفا متن رو نمایش ندید. ممنون)
فریبا هراتی
: سلام. شما در یک جمع کوچکی درسهایی خواهید آموخت! جایی که کسی حرف دیگری را درک نمی کند و متاسفانه اختلافاتی در جریان است که باعث می شود شما احساس کنید که حمایت کافی ندارید و دیگران شما را اذیت می کنند . شما نباید این اجازه را به کسی بدهید که از شما سو استفاده کنند و می خواهید از خودتان دفاع کنید. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
زهرا : سلام، بعد از طلوع جمعه دیدم از کوچه به طبقۀ دوم مدرسۀ راهنمایی که سالها قبل محصلش بودم نگاه میکنم، ۲کلاس و کارگاهِ طبقۀ ۲ خراب شده بود، غمگین شدم که شهرداری بناست مدرسه را تخریب کند (این مدرسه ۲سال قبل ویران شده). گفتم باید قبل از ویرانی، از مدرسه عکس بگیرم.در کوچه مدیر مدرسه را دیدم،خانمی با چادرمشکی که در بیداری، مدرس جلسات قرآن و احکام منند. با ایشان سلام واحوال کردم و با ورود به مدرسه، به طبقۀ۲ پشت در سالن رسیدم اینجا محصلین روی صندلی نشسته و مشغول امتحان بودند،ناظم دبستان من، مراقب این جلسۀ امتحان بود. درب سالن را باز کردم وآمدم عکس بگیرم که خانممراقب خشمگین جلو آمد و با تشر گفت: "خانممدیر به من گفتند که شما آمدید اینجا و من خیلی خوشحال شدم، اما انتظار چنین رفتاری از شما نداشتم"! من متعجب وخوشحال بودم که خانممدیر با اینهمه مشغله دیدار با من را به خانممراقب اطلاع داده! بملایمت گفتم محصل سابق این مدرسهام، به اینجا علاقمندم و فقط خواستم پیش از ویرانی بنا، عکس یادگاری بردارم.ایشان یکباره آرام و راضی شد و کنار رفت، خشنود شدم که کلامم ایشانرا به آرامش و مدارا واداشته. از سالن، ایوان طبقۀ ۲ و از دورنمای حیاط، چندین عکس گرفتم، ناگهان دیدم کف ایوان زیر نردهها خم شده و از فرسودگی در حال ریزش است، زیر پای من ایوان سالم بود.محصلین بیخیال روی این نیمۀ در حال ریزش بالکن قدم میگذاشتند و گرم گفتگو یا رفتوآمد بودند، با ترس و حیرت از آنها میخواستم به نردهها نزدیک نشوند، اماآنها به نگرانی و توصیۀ من توجهی نداشتند ـ صحنۀ بعد از طبقۀ ۲ به حیاط آمده بودم، دو سمتم چمنکاری بود و کف حیاط آبپاشی شده بود، و عبور از این حیاط زیبا در آن ظهر آفتابی برای من بسیار لذتبخش بود ــــ (شرمندهام من بارها این متن را ویرایش کردم و واقعا بیش از این موفق به خلاصهنویسی نشدم. اگر طولانیتر از حد مجاز است دو خواب حساب بفرمایید. بااحترام و ارادت)
فریبا هراتی
: سلام. استدعا می کنم. ارادت متقابل. به خاطر تضادها و تناقضاتی که در سیستم سنجش ایمان و شخصیت آدمها در جامعه وجود دارد، پایه های آموزشی، حتی با وجود اشخاصی که آماده ی خدمت به جامعه هستند و اعتماد به نفسشان را به این خاطر بالا برده اند، سست شده و تصویر ذهنی شما از این ماجرا برایتان همیشه باقی خواهد ماند. سیستم فکری و اعتقادی شما صحیح و اسلامی است و با این وجود تصدیق می کنید که در بعضی اماکن در گذشته، سنجش ایمان افراد بر مبنایی اشتباه پایه گذاری شده و از این رو پایه های این سیستم آموزشی سست و رو به تخریب است. تشکر از همراهیتون.
Marj : سلام وقت بخیر
من خواب دیدم رفتم توی مدرسه و میخام ازمون بدم.مدرسه خیییلی شلوغ بود و بیشترشون هم آقا بود،من از پله ها میرفتم بالا ،پله ها خیلی شلوغ بود انگار همه به هم چسبیده بودن ولی من با کسی نمیخوردم.من همش توی خواب ترس داشتم وسردرگم بودم،بعد که رفتم طبقه بالا از سردرگمی و ترس نمیدونستم باید چیکار کنم برگشتم اومدم توی حیاط که برم به مدیر بگم که من دیگه نمیام و ازمون نمیدم قبل از اینکه به دفتر برسم یهو چشمم افتاد به یک پسر که انگار فقط منو زیر نظر داشته
تقریبا ۲۵ ساله بود با چشمهای سبز که به دیوار تکیه داده،وقتی دیدمش خیلی بیشتر ترسیدم و از خواب بیدار شدم.ممنونم که تعبیر میکنید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما احساس می کنید که زیر ذره بین هستید و دیگران می خواهند شما را امتحان کنند و توانایی هایتان را به آزمایش بگذارند. شما برای ماجراجویی های جدید در زندگی تان آماده نیستید و از انجام کاری که مد نظرتان هست صرفنظر خواهید کرد. مرد 25 ساله ی خوابتان بیانگر این است که شما نباید مثل کسانی که نسبت به دیگران از نقطه نظر مادی و پولی و یا به صورت حسودانه نگاه می کنند، باشید و زمان گذشتن از یک مساله یا موضوع رسیده است. تشکر از همراهیتون.
محمد : سلام
خواب ديدم تو يه مدرسه شبانه وزي هستم ، بعد شب براي خريدن كفش ميرم بيرون . موقعي كه بر ميگردم مدير مدرسه ناراحت ميشه و با بی انصافی ميگه بايد اخراج بشي. من ميگم بايدهزينه اي كه امروز واسه خوابگاه دادم بدي. بعد بهم ميده و اخراجم ميكنن. ميرم دنبال مدرسه گيرم نمياد بعد بر ميگردم با مدیر صحبت كنم که دوباره بذاره. مدير يه زن پير و بدجنس هست . منم از پنجره براي اينكه بترسه اويزونش ميكنم و ميگم بگو اخراجم نميكني . فقط ميخواستم بترسونمش اما يهو ميفته از پنجره و ميميره. بعد از اون موقع پليس و بقيه ميفتن دنبالم و من هي فرار ميكنم تا بزرگساليم. هي ادما رو ميكشم و اجازه نميدم منو بگيرن. حتي يه بار منو ميگيرن و براي شكنجه جلوي شير نر ميندازن ولي من باز فرار ميكنم. تا اينكه اخراش مث اينكه تسليم ميشم اينو مطمئن نيستم كه تسليم شدم يا نه لطفا در هر دو صورت بگيد چه تعبيري داره
فریبا هراتی
: سلام. شما نسبت به توانایی ها و عملکردتان در مورد بعضی کارها احساس ناکافی بودن می کنید و خیلی چیزها هست که باید از زندگی بیاموزید. شما می خواهید که روش زندگی کردنتان را خودتان انتخاب کنید. موضعگیری ها و جهت گیریهایتان نسبت به مسائل را خودتان انتخاب کنید و نه اینکه دیگران به شما القا کنند که چه کار باید بکنید. شما از اشتباهات گذشته تان درس نگرفته اید و می دانید که هنوز خیلی چیزها هست که باید یاد بگیرید ولی پذیرای نقطه نظرات جدید از طریق زور نیستید. نمی خواهید که دنیا تمایلات شما را سرکوب کند. همیشه همینطور بوده اید از بچگی تا الان. شما از هیچ کسی که بخواهد به شما زور بگوید تبعیت نمی کنید. اگر تسلیم شده بودید یعنی شما باید هر کسی به شما دیکته می کرد که چکار کنید را می پذیرفتید ولی شما تسلیم نشده اید. در مورد قسمت دوم فرمایشات شما باید عرض کنم دنیا محلی است که مثل مدرسه می ماند. ما آمده ایم تا از اینجا یاد بگیریم و بعد در زندگی مان از تجاربمان استفاده کنیم. شما خودتان را نباید مثل تخم چمن در نظر بگیرید که کسی آمده جایی شما را پخش کرده و ناخواسته به دنیا آمده اید. بلکه باید خودتان را اینطور در نظر بگیرید که شما با عشق به دنیا آمده اید. با عشق خداوند. خداوند از روح خودش در وجود انسان دمیده و بنابراین شما با ارزش هستید و احساسات شما، دقیقا همان احساسات خداوندی است که به شما از روحش بخشیده ولی در بعدی کوچکتر. دلیل ناراحتی های شما این است که خودتان را بی پناه می دانید و باز دلیلش این است که عشق خدا را در زندگی تان متوجه نشده اید و به آن توجهی نکرده اید. اگر به شما در زندگی تان خوبی هم شده باشد و خوشی هم داشته باشید، فراموش می کنید و فقط بدیهای زندگی را برای خودتان بزرگ می کنید. دوست خوبم همه ی کسانی که در زندگی شان درک بالایی دارند، به یکباره از شکم مادرشان به این درک نرسیده اند و سختی های زیادی را متحمل شده اند. شما تنها نیستید و خدا با شماست ولی بچه گانه فکر نکنید. اگر برای زندگی تان تلاش نکنید، هیچ وقت به جایی نخواهید رسید چون خداوند به شما اختیار و عقل و اراده داده. امامان فقط واسطه هایی هستند بین خداوند و انسانها چون آنها در مقابل سختی ها تا پای جانشان هم ایستادند ولی عشق خداوند را به بهانه ی از دست دادن رفاه و ثروتشان، از خودشان دور نکردند. شما شناختی از امام حسین ع ندارید و فقط چیزهایی را بلدید که از جامعه به گوشتان رسیده و نه اینکه در مورد او شناخت کافی داشته باشید. من از خدای بزرگ برای شما روشنگری و بخشش و خوشبختی در دنیا و آخرت را خواهانم و انشالله قبل از اینکه اقدام نابخردانه ای بکنید و قسمتی از وجود خداوند را که به شما بخشیده، از خودتان به بهانه ی خودکشی دور بیاندازید، به این دانش مهم برسید که خداوند از مادرتان هم شما را بیشتر دوست دارد. تشکر از همراهیتون.
majid : سلام. بعداز ظهر تو خواب دیدم تو یه کلاس دانشگاه هستم افراد مختلفی هم سر کلاس بودند. یهویی پسرعموم شیر آب رو باز کرد و شیلنگ دست من بود آب میرفت کف کلاس من بهش گفتم شیر رو ببند بعد مجبور شدیم کف کلاس رو بشوییم هنگامی که داشتیم با آب میشستیم کف کلاس خیلی تمیز بود سفید سفید . بعد از یه مدتی همه رفتن و من موندمو خانواده ام و عموم و پسرعموم. عموم و پسر عموم به ما تعارف کردن که ناهار بمونیم وفک میکردن میخواییم بمونیم باهم داشتن حرف میزدن که ناهار چی بدیم و من تصمیم گرفتم که نمونیم. منو مادرم داشتیم از اونجا میومدیم که سراشیبی بود و ما یه کمی هم موقع پایین اومدن سر خوردیم.
فریبا هراتی
: سلام. درک شما بالاست. شما و پسر عمویتان سر مسائل احساسی گفتگو خواهید کرد و یک حریان احساسی در مورد هدف و چیزهایی که باید بیاموزید یا کارتان یا مسائل مالی او و قدرت مالی اش مطرح خواهد شد. شما سعی می کنید که زمینه ی کارتان را شفاف سازی کنید و مشکلات را حل و فصل کنید تا به همه نشان دهید که کاری که به شما محول شود کاملا بی عیب و نقص انجام خواهد شد. عمو و پسرعموی شما می خواهند از شما حمایت کنند و یا فکر می کنند که شما و مادرتان به حمایت آنها احتیاج دارید. ولی شما سعی می کنید که مشکلاتتان را به همراهی مادرتان بدون وابستگی به دیگران حل کنید ولی به هر حال هیچ راهی نیست که مشکلی در آن نباشد. تشکر از همراهیتون.
گلی : سلام.وقتتون بخیر وشادی...
خواب دیدم تویه کلاسی بودم که درسی نبود و نمیدونم کلاس چی بود.دوتا پسرمم باهام بودن و کنارم روی نیمکت جلو نشسته بودیم.وقتی معلم اومد یه خانمی بود که با خوشرویی باهام احوالپرسی کرد و دوتایی میخواستیم باهم دست بدیم ولی مردد بودیم که بلاخره من به احترامشون دستمو دراز کردم وباهام دست دادن..خانم معلمه به پسرام.نگاه کرد و گفت بزرگیت اشکالی نداره وکوچیکیت شاید اذیتمون کنه ...ما رفتیم نیمکت عقب نشستیم که کسی اذیت نشه....کنارمون دوتا آقایی بودن که تو موسیقی معروف هستند.با یکیشون از کلاس اومدم بیرون و رفتیم تو یه اتاق و ایشون لحاف تشکی پهن کردن و خودشون رفتن زیرش و از من خواستن برم پیششون که باهم رابطه داشته باشیم ولی من مردد بودم و پرسیدم شما براتون اشکال نداره هربار با کسی هستید گفتن نه و انگار منم با کسای دیگه بودم و اصلا نمیدونم همسرم کجا بود. از رفتار خودم متعجب بودم و همچنان مردد مونده بودم.....
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به دنبال توصیه یا راهنمایی یا کسب دانش هستید چون دارید در مسیری جدید قدم می گذارید که برایتان نا آشناست. شما می خواهید از کسی الگو بگیرید و از تجربه ی گذشته درس بگیرید. همسرتان در قلبتان نیست و برای پسر بزرگتان هم نگران نیستید ولی فکر می کنید که اگر بخواهید به فکر خوشی خودتان باشید پسر کوچک شما ضربه می خورد و از این جهت از جانب اوست که شما نگران و اذیت می شوید. شما می خواهید که شروعی تازه داشته باشید و به موقعیت و زندگی گذشته تان پایان دهید. می خواهید که در زندگی تان به هارمونی و هماهنگی برسید. ولی شما نمی توانید هر دقیقه با کسی باشید... یا فقط فکر خوشی خودتان باشید و این را می دانید. تشکر از همراهیتون