تعبیر خواب مرغ
محمد ابن سیرین می گوید: هرچند در خواب مرغ را بزرگ ببیند، همت بیننده خواب در آن چه طلبد عظیم تر است. اگر ببیند مرغان بسیار در جایی صدا کردند، دلیل که مصیبتی پیدا شود. دیدن ماتحت مرغ، دلیل فرزند است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند مرغ با او سخن گفت، دلیل که کارش خوب شود. اگر ببیند مرغ پاره ای گوشت از اندام او را کند، دلیل که مال از وی به زور بستاند.
جابر مغربی می گوید: دیدن خروس در خواب بهتر از مرغان دیگر است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Maryam : سلام . خواب دیدم به دستور برادرم یه چیزی مثل شراب رو در مرغ زنده پنهان کردیم که برسد سپس من ان مرغ زنده را بدون کشتن قورت دادم تا به وقتش ان مرغ را بالا بیاورم . اما زمانش ک فرا رسید ب من گفت اب بخور و مرغ را بالا بیاور اما اینکار انقدر سخت بود ک من از خواب پریدم خواستم تعبیرشو بدونم ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما بنا به نصیحت برادرتان، و از ترس پچ پچ و غیبت کردن مردم، سعی می کنید که امانت کسی یا ثروتتان را که باعث شادی و نشاط شما می شود و بعضا" کاملا از راه حلال هم به دست نیامده، از دیگران مخفی کنید و راجع به آن صحبتی نکنید تا وقتش برسد. بعد می خواهید از علاقه به این ثروت دست بکشید و روزی حلال کسب کنید و از گناه توبه کنید. ولی این کار بسیار سخت است! برای شما سخت خواهد بود که ظاهر سازی کنید و وانمود کنید که اصلا گناهی را مرتکب نشده اید. تشکر از همراهیتون.
آسمان : سلام، خواب دیدم که وفقط تعبیر آن را بفرمایید. با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. او غیبت شما را می کند و از نظر او شما شخصیتی ترسو یا محافظه کار دارید که خیلی با دیگران صمیمی نمی شوید و کم حرف و خوددار و درون گرا هستید. شما آنقدر روحتان مهربان و پاک است که آدمها را به خاطر شرایطی که دارند قضاوت نمی کنید و قلبتان صاف و بی گناه است. برادر شما و یا اشخاص دیگری شاید خواسته اند شما را به شجاعت و خوش بینی بیشتر تشویق کنند و نگذارند که با ناامیدی و منفی بافی فکرتان را ناراحت کنید. شما روحیه ای خانگی و آرام دارید ولی می خواهید با وجود این به انتخاب های پیش رویتان نگاه کنید و خواسته های خودتان را از دنیا بدست بیاورید. تشکر از همراهیتون.
آرمی : روزتون بخیر
خواب دیدم خانه پدربزرگم هستم(که در حال حاضر در واقعیت هم عذادار هستند)، بعد از توی حیاطشون صدای مرغی میامد که میخواست تخم کنه، اولش آروم صدا میکرد بعد صداش هی شدیدتر و تندتر شد تا لحظه ای که تخم کرد.(در حین صدا کردنش من لحظه تخم گذاشتنش را در خواب توی ذهنم تصور میکردم)
من هم به پدرم میگفتم من میتونم همین صدای مرغ را تقلید کنم.(با حالت شوخی)
باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روح امواتتان شاد. اتفاقی جدید در شرف وقوع است. زنی عرادار گریه می کند و شما به دستاوردهای مالی خواهید رسید. شاید ارث بین شما تقسیم می کنند. توحه شما به یک مسئله جلب می شود و شما با آن موضوع موافق خواهید بود. تشکر از همراهیتون.
الهه : سلام وقت بخیر
بنده در عالم خواب با برادرم سوار ماشین بودیم و دنبال جایگاه سوخت میگشتیم که ما راهنمایی کردن به جایی که انقدر متروکه بود من ترسیدم و محکم داداشمو چسبیدم که وقتی نگاه کردم اون فرد داداشم نبود و اینکه در همون خواب با برادرزادم برا خرید نان رفتیم ولی من به برادرزادم گفتم خودت برو من نمیام گفت میترسم گفتم من حواسم بهت هست که یدفعه پسرداییمو که چند سال به خاطر دعوای فامیلی دیدم گفتم اون آقا هست برو نترس آشنا و بعد هم اومدیم خونه داداشم یه مرغ شکم پر درست کرده بود که ما ۴تا خواهربرادر سرش نشسته بودیم که یه خواهرم که خیلی رعایت نمیکنه یه تیکه کند و فرار کرد و من و اون خواهرم و داداشم پتوهایی داشتیم که با اینکه طرحش قدیمی بود ولی جنس خوبی داشت.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و برادرتان خسته اید و نیاز به مراقبت و استراحت دارید و از اینکه تنها بمانید و حمایت همدیگر را از دست بدهید نگران هستید. روزی شما زیاد خواهد شد ولی در کل شما همگی نگرانی و ترس در وجودتان هست و به امنیتی که از قدیم نسبت به هم دارید بیشتر اعتماد می کنید تا به آدمهای جدید و دوستی های جدید. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام.. مادرم سه ماهه که فوت کردن من خواب دیدم دختر برادرم مریض بود و کسی مرغی به مادرم اونم زنده داد یهو تو خونه کسی نبود من بودم و مادرم.. مادرم سر مرغ رو با بدترین شکل با گذاشتن گردن مرغ لای در جدا کرد و شکمشو فشار داد گف اینی هم ک افتاد بچشه.. و برام اینجور بیرحمی عجیب بود.. یه بچه دوساله هم دیدم اومد ک کاراش عجیب بود و خیلی کارای عجیب میکرد.و همش بالا می اورد و کارابی میکرد ک حال ادم ب هم میخورد ب نظرتون تعبیرش چیه
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. شما باید به برادرتان بگویید که یک مرغ برای دخترش قربانی کند و اینکار را هم خیلی زود انجام دهد و گوشتش را درسته به فقرا ببخشد. بلا و خطری از سر دختر او دفع خواهد شد و از نگرانی خارج می شوند. این خواب هشداری است که باید اینکار را زود انجام دهند وقربانی برای دخترشان بکنند. تشکر از همراهیتون.
نیکی : سلام خانم هراتی .روزتون بخیر
من چندین سال پیش با پسرخالم ازدواج کرده بودم و جدا شدم و سر این ماجرا با مادربزرگم و خانواده مادری چندین ساله رفت و امد ندارم.دیشب خواب میدیدم خونه مادربزرگم رو باغچشون دوتا تاب اویزون بود این تا به شکل دایره سه تا صندلی با زنجیر به هم وصل بودن که من رو یه صندلی نشسته بودم و بابامم که یه بچه بغلش بود رو صندلی دیگه و من که تاب میخوردم بابام همراه تاپ میخورد و هی به من میگفت درست تاب بده بچه اذیت مشه میفته و از اینا بعد پیاده شدم اومدم یه کفش سوتی پای خواهرزادم کردم و به خواهرم گفتم این به خاطر این سوت کفشه راه میفته( خواهرزادم یه سالشه) بعدشم دستشو گرفتم که راه بره اونم پاشو میزد زمین و ذوق میکرد بعد دیدم تو حیاط مادربزرگم چند تا مرغ پر قرمز بود اما خب بین مرغ و خروس بودنشون شک داشتم تو خواب اما تو خواب میگفتم مرغه و میترسیدم ازش هی کیششون میکردم برن ولی نمیرفتن و منم ازشون فرار کردم و در رفتم که یه دفه نوکم نزنن بعد اومدم بیرون یه نفر یه کاغذی داد دست یکی که خونی بود و توش شماره نوشته بود اون شخصم گوشه کاغذو کرد تو دهنشو پاک کرد و فقط من یه گوششو دیدم که نوشته 72 گفتم بقیش گفت نوشته .
من خواب عدد زیاد میبینم ایا عدد تعبیر داره بعضی عددا رنده بعضیا نه مثلا 0928 یا مثلا 7899 ولی خب عدد رند مثل تابلو طبقه که زده 17 یا سیزده یا همینجور نوشته رو کاغذ یا داد میزنم جفت شش اوردم یا چهارده روز دیگه امتحان دارم اگه قبول بشم میرم برا مرحله بعدی و اینا .
ایا عددم و ارقامم تعبیر داره ؟
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما در یک موقعیت یا تصمیمی در رابطه با مادر بزرگتان و خانواده ی مادریتان، مدام عقب و جلو می روید و مردد هستید که تصمیمی که می گیرید درست است یا خیر. پدر شما کار و پروژه ای در دست دارد که این کار منوط به تصمیم شما تحت تاثیر قرار می گیرد و پدر شما از شما می خواهد که درست تصمیم بگیرید و باعث نشوید که او هدفی که دارد یا کاری را که در دست دارد را از دست بدهد و متضرر شود. شما تصمیم می گیرید که کلا از این موضعی که در آن قرار گرفته اید منصرف شوید و کاری نکنید که به ضرر پدرتان تمام شود. شما سعی می کنید که کارهای خودتان را به پیش ببرید ولی هر کار که شما می کنید سرو صدا دارد!!! ( توجه همه را جلب می کند). خیلی ها نشسته اند خانه مادر بزرگتان پچ پچ می کنند و می خواهند تا شما کاری انجام دهید تا از شما صحبت کنندو راجع به شما جرف بزنند. 72 به این معنی است که شما از زندگی تان لذت می برید ولی علیرغم اینها، دوگانگی ها و تضادهایی هم در زندگی تان وجود دارد که شما را ناراحت می کند. شما سعی می کنید که از استرس و نگرانی فاصله بگیرید. فروغ عزیزم عدد به تنهایی تعبیر ندارد مگر اینکه در رابطه با چیزی ببینید. مثلا الان 72 را برای شما تعبیر کردم. ضمن اینکه نوشتن 2 خواب در یک خواب خلاف مقررات سایت است. لطفا خواب کاملتان را با عدد مربوط به خودش در تعبیر خواب اعداد ثبت بفرمایید. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام.دیشب در عالم رویا،مرغی بزرگ وخیلی زیبا به خانه ما آمده بود.رنگش سفید و گل های آبی روی تنش بود.که زیبایی مرغ را دو چندان میکرد.نوک آن شبیه به مرغابی بود.من ومادرم هاج و واج به مرغ نگاه میکردیم.مادرم هی با مرغ ور میرفت.نوکش را دست میزد.منم میگفتم:مامان بهش دست نزن.چکارش داری.با اینکه من از پرندگان ترس دارم.ولی این مرغ آنقدر آرام و زیبا بود.که نترسیدم .ممنون از تعابیر زیبا تون.در پناه پروردگار بی همتا باشید.
فریبا هراتی
: سلام. شما به آرمانها و آرزوهای خودتان خواهید رسید. آرامش و حس وفاداری و از خودگذشتگی را در زندگی تان تجربه خواهید کرد. راجع به موقعیتی که برایتان پیش می آید حسابی بررسی می کنید و از وجودش سورپرایز خواهید شد. مادرتان کلی راجع به این موقعیت برجسته صحبت خواهد کرد. انشالله به اهدافتان می رسید. تشکر از همراهی و دعای خیر شما.
zahra : سلام.دیشب خواب دیدم توی یکی از اتاقهای منزل ما،مرغ بسیار بزرگی نشته بود.واطراف آن جوجه های رنگی بسیاری داشت.رنگ مرغ قهوه ایی قشنگی بود.از بزرگ بودن مرغ تعجب کردم.از اتاق خارج شدم.ولی جوجه ها پشت سر من آمده بودن.چون در واقعیت من از پرندگان ترس دارم.در خواب میخواستم در را به روی جوجه ها ببندم.ولی بعضی از آنها از در وارد شدن.برادرم مرغ سفیدی را به طرف من انداخت.و من از ترس از خواب پریدم...دوستدار شما
فریبا هراتی
: سلام. شما به ثروت و سرمایه ای می رسید که راضی خواهید شد. شخصیت شما محافظه کار است و به سعادت خانواده تان می اندیشید. عملگرا هستید و می خواهید آرامش داشته باشید و البته کمی هم ترسو هستید و از نظر برادرتان شما شخصیتی با کرامت و پاک دارید. تشکر از همراهیتون.
عبدالله یزدانی : سلام خواب دیدم یک مرغ چاق و چله سفید آمده در حیاط خانه ما. بسیار مرغ عجیبی بود همه چیزش چاق و چله بود مثلا تاج قرمز بالای سرش. تا حالا ندیده بودم همچین مرغی. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. اگر مجرد هستید ازدواج خواهید کرد و اگر متاهلید به ثروت خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
yasin137364 : سلام خسته نباشید
من خواب دیدم پسر داییم آمده بود خونه ی ما یه مرغ برای ما آورده بود،من توذهنم فکر میکردم مرغ سفید هست،مرغ زنده نبود فکر کنم،من آن مرغ را ندیدم فقط میدانستم برای ما مرغ آورده،من میگفتم حالا که برای ما مرغ آورده ما باید به او ماست بدهیم،بعدش روی فرش جلوی حیاط ما نشسته بودیم و صحبت میکردیم،پسر داییم میگفت که باید به ترکیه بروم،چون درسم هنوز تمام نشده است.بقیه صحبت ها یادم نیست.قرار بود دو روز بماند.یعنی من اینجور فکر میکردم.پسر عمویم از کنار ما میگذشت،اولش قصد نداشت به پسر داییم سلام کند،ولی بعد منصرف شد و آمد سلام کرد،و من دیدم که قد پسرعمویم بلندتر از پسر داییم است.و بعد ما به داخل حیاط رفتیم من قصد تعویض لباس داشتم رفته بودم در توالت منزلمان،عمه من به من میگفت که لباسات زیاد قشنگ نیست به پسرداییم هم میگفت مگه نه،؟پسر داییم چیزی نگفت.من به عمه ام گفتم لباسای من که تو برداشتی،پسر داییم هم کنار من در توالت بود،من دیدم قدم تا شانه ی او می رسد(در واقعیت هم همین است)بعدش پسر داییم با تلفن صحبت می کرد،من به دو دخترخالم گفتم شما باید به من کمک کنید خشت درست کنیم ما میخواهیم خانه درست کنیم،پسر داییم آمد کنار من گفت خشت چه جوری درست میکنند،فکر کنم قصد داشت به من کمک کنه.در داخل خانه رفتیم دیدم همان عمه که به من میگفت لباس قشنگ بپوش،ادکلن زد از داخل اتاق خانه ما آمد بیرون من بهش گفتم چرا ادکلن من زدی اونم گفت همونجا گذاشته بودی منم زدم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. پسر دایی شما از احساسات خودش و از عصبانیتش و ترسهایش برای شما می گوید و شما هم می خواهید او را حمایت کنید و به او یاد بدهید که باید در موقعیت ها و فرایندهای مختلف درست رفتار کند تا با مشکلی مواجه نشود. پسر عموی شما هم خیلی با پسر دایی تان صمیمی نیست و برایش مهم نیست که چه اتفاقاتی در زندگی او در شرف وقوع است. او موفقتر است از پسر دایی تان . عمه شما می خواهد که شما رفتار بهتری از خودتان نشان دهید و شادتر باشید. شما به عمه تان می گویید که اوست که شما را ناراحت می کند نه اینکه شما همیشه ناراحت باشید. پسر دایی تان می خواهد برای شما درددل کند. شما می خواهید سخت بکوشید و از خودتان در مقابل مشکلات زندگی تان حمایت کنید. عمه ی شما خیلی از خودش تعریف می کند. تشکر از همراهیتون.