تعبیر خواب مسافرت (سفر)
اگر خواب ببینید به مکانهایی ناشناخته و کشف نشده مسافرت کرده اید، دشمنانی خطرناک خواهید داشت. اگر ببینید هنگام سفر از زمینی سنگلاخ و شیب دار می گذرید، پس از رسیدن به منفعتی آشکار، زیان و نومیدی گریبانتان را خواهد گرفت. اگر ببینید به هنگام مسافرت از تپه ها و کوههای سرسبز و حاصلخیز عبور می کنید، به شکل برجسته ای شادمان و سعادتمند خواهید شد.
اگر ببینید به تنهایی با ماشین مسافرت می کنید، به سفری پر حادثه خواهید رفت. اگر ببینید همراه جمعیتی با ماشینی مسافرت می کنید، با ماجراهایی دلپذیر روبرو خواهید شد و دوستانی تازه پیدا خواهید کرد. اگر ببینید از طریق دریا مسافرت می کنید، علاوه بر گرفتن پاداشِ کارهای دشواری که به ثمر رسانده اید، پول بسیار زیادی نیز به دستتان خواهد رسید.
اگر ببینید هنگام مسافرت از طریق دریا، با فاجعه ای روبرو می شوید، گرفتار عشقهای دروغین خواهید شد. اگر کسی در خواب به جایی سفر کرد و محل جدید را از محل قدیم بهتر دید، کار و بارش روبراه می شود و اگر غیر از آن بود، تعبیر برعکس است. اگر در خواب ببینید سفر می کنید تغییری در زندگیتان پدید می آید. اگر ببینید که کسی را به سفر می فرستید، خبر خوشی به شما می رسد.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی ببیندکه سفر کرد و آنجا که رفت بهتر از آنجا بود که بود، دلیل است که حالش نیکو گردد. اگر کسی آنجا که رفت بدتر از آنجا بود که بود، تاویلش به خلاف این است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که سفر کرد و ندانست که به کجا می رود، دلیل کند که از زن جدا گردد و یا از سرای خود به سرای دیگر رود. اگر به وداع قومی می رفت یا قومی به وداع او آمدند، دلیل است حالش متغیر شود و باز به صلاح آید.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند سفر کرد و با برگ و ساز بود، دلیل که حالش یا کارش نیکو شود. اگر به خلاف این ببیند، دلیل است کارش تباه شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
ارام : صبحتون زيبا نازنينم.
من به همراه خانواده ام قصد يك مسافرت تفريحي رو تا چندهفته اينده داريم كه شايد زمانش زودتر هم بشه، چون همه كاراشو كرديم. من ديروز كمي به فكرش بودم.
ديشب خواب ديدم شب بود و به اون كشور رسيديم. من در خيابوني خلوت و تاريك سربالايي راه ميرفتم و چمدونم دستم بود، فردي سياه پوست كه جنسيتش رو مطمئن نيستم با موهايي كه فرفري ريز بالابسته شده بود و لباس يك سره نارنجي (انگار راننده تاكسي بود) خيلي احترام گذاشت و قرارشد راجبه هتل ها برام بپرسه، اما رفت و خبري ازش نشد.
وارد يك هتل شدم و بدون صحبت با رِسپشن رفتم طبقه اول داخل يك سوئيت بزرگ. خانواده ام هم دنبالم اومدن و همونجا ساكن شديم.
اومدم پايين و از رسپشن راجع به هزينه به انگليسي پرسيدم، يه اقاي مومشكي كه شكل ايراني ها بود به انگليسي جوابمو داد. بعد ديدم با تلفن فارسي صحبت كرد. منم شروع كردم باهاش فارسي حرف زدن. گفت ١١٠ يورو. گفتم يعني ٥شبش ميشه ٥٥٠ يورو يا كلا ١١٠ يورو؟ گنگ حرف ميزد
(مسافرت ما درواقع ٥شبه نيست)
اومديم تو خيابون با ماشين چرخ زديم. اقايي از اشناها از ايران زنگ زد و گفت: مشكل لنگه كفشتون حل شد؟ من درحاليكه باخودم ميكفتم لنگه كفش كه مال مسافرت دفعه پيش بود جواب دادم: بله(درواقعيت هيچ مشكلي درمورد كفش وجودنداشته تابه حال)
صبح شد و من دنبال تعويض هتل بودم به هتلي كه در مركزشهر باشه. روو نقشه هتل فعلي روكه نگاه كردم ديدم در قسمت جنوبي شهر واقع شده. از پسر جوون قدبلندِ سپيدپوست مشكي پوشي تو خيابون راهنمايي خواستم. به فارسي گفت: "اثارتاريخي و ديدني فقط تو مركز شهر نيست، خيابون به موازات خيابون هتلتون كه اسمش خيابون حيدريانه براي خريد خوبه و ..."
من تو دلم گفتم: چه عجيب كه اسم خيابوناشم ايرانيه. و البته خيابون حيدريان خيابون سرسبز و شلوغ و خوشگلي بود. بااينكه تابستون بود اما پوشش خودم و خواهرم روكه يادم مياد با كاپشن بوديم به نظرم. همينطور پسري كه راجع به ادرس ها توضيح داد برامونم كاپشن مشكي تنش بود
اونجا پر از ايراني بود و بخصوص خانومهاي ايراني محجبه بامانتوهاي بلند و روسري. دقت كه كردم ديدم يه سري ها با ماشين شخصي پلاك ايراني اومدن. درحاليكه اين كشور جايي نيست كه بشه با ماشين رفت. به خواهرم گفتم: اينجا احتمالا كشور ارزونيه كه انقد ايراني زياد داره.
يه گربه خوشگل خاكستري(بين موهاش كمي سپيد هم داشت) رو شاخه درخت بود و برف هاي تقريبا دونه درشت داشت رو سر و صورتش ميباريد. من شروع كردم به عكس گرفتن ازش تا واسه دوستام بفرستم. اونم ناز ميكرد و خيلي ملوس و بامزه بود. فقط همون تيكه از خوابم برف داشت.
ميبخشيد طولاني شد. بسيار سپاسگزارم ازتون
فریبا هراتی
: سلام. همانطور که خودتان هم فرمودید، بازتاب افکار شما برای مسافرت در بیداری به خوابتان نقش داده است. خیابان خلوت و سربالایی یعنی شما راه های جدیدی در زندگی تان کشف خواهید کرد که متوجه زندگی های راحت و بی دغدغه و پیشرفت در زندگی و آرامش خواهید شد. و نظر شما راجع به جایی که میروید به این گونه است. شما نه تنها از زندگی روزانه تان فرار می کنید بلکه هویتی جدید در شخصیتتان شکل می گیرد. هر شب به شما بسیار خوش خواهد گذشت و احساس خواهید کرد که این مدتی که در سفر هستید، چیزی کم و کسر نخواهد داشت و لنگه به لنگه و ناقص نخواهد بود. شما دلشوره دارید و فکر می کنید مردم با شما چگونه رفتار خواهند کرد و کمی پیشاپیش جبهه گرفته اید. به رفاه و لوکس بودن آنان نگاه می کنید و تصویر ذهنی تان نسبت به آنان برایتان خواهد ماند. افسوس می خورید که چرا شرایط به گونه ای است که باید اینطور شما دلواپس رفتار مردم آنجا با خودتان باشید و اینکه خودشان را چرا باید از شما بالاتر بدانند. به شما در خواب گفته شده که از دین و اعتقادات خودتان دست نکشید تا ضرر نکنید. ( خیابان حیدریان یعنی از مریدان حضرت علی بمانید). خوش بگذرد و تشکر از همراهیتون.
افسون : با سلام و عرض احترام خدمت شما . خواب ديدم سر كوچه مان يك اتوبوس بود و ما مي خواستيم از اصفهان به شهر ديگري برويم كه الان كه يادم مياد مقصد هم انگار باز اصفهان بود . با مادرم آماده بوديم و منتظر كه اتوبوس بيايد و يك سري مرد غريبه هم بودند كه اونها هم مسافر همان اتوبوس باشند . اونها يا از اين مردهاي با ابهت بودند و صورت يكيشون كه يادم تپل بود و سبيل داشت و يك سري ديگشون كه قيافه يكيشون يادم صورت خودش با دستمال سفيد تا نصفه پوشانده بود و من كمي ازشون مي ترسيدم.و انگار لباس هاشون با ما فرق داشت. سپس يادم افتاد كه يك چك ٦٠ ميليوني از برادرم در جيبم هست ، كه خيلي سريع با مادرم حركت كرديم بيام خونه كه اون به برادرم بدهم كه يكي بهم گفت اتوبوس اومد و يه موقع بريد از اتوبوس جا مي مونيد كه من گفتم نه چمدان هامون همان جاست و بقيه ديدند كه ما هم مسافر بوديم و مطمئن بودم تا بريم خانه و برگرديم منتظر مي مونند.ممنون ميشم خوابم تعبير كنيد.
فریبا هراتی
: سلام. شما برای رسیدن به اهداف شخصی تان، یک عقب گر موقتی خواهید داشت. برادر شما احتمالا به کسی بدهکار است و شما حس می کنید که باید حساب و کتاب کار او را داشته باشید تا به مشکلات برنخورد. بنابراین درست است که اجازه می دهید روال زندگی تان با تقدیر پیش برود و همرنگ جماعت شده و به صورت منفعل عمل خواهید کرد، ولی اکنون باید برگردید و اول مشکلات برادرتان را حل و فصل کنید. تشکر از همراهیتون.
Hani : خیلی ممنون از شما.
Hani : با سلام من خواب دیدم نامزدم بهم زنگ زده میگم کجایی میگه فلان کشورم (در واقعیت نامزدم ده سالی خارج از کشور زندگی کرده) و در خوابم به همون کشور رفته بود من خیلی ناراحت و غمگین میشم و عصبانی میشم میگم چطور تونستی بدون من بری اونم بی خبر چرا این کارو کردی اونم حق و به من میده میگه میدونم فقط میگه متاسفم منظورش این بود اول رفتم که بعد تو رو ببرم فقط میگه متاسفم منظورش این بود میدونم کار بدی کردم ولی چاره ای نداشتم میگم تاسف واسه من چه تاثیری داره گریه میکنم خط هم خراب بود صداش ضعیف میومد خوب نمی اومد داشت دلداریم میداد. ممنون از شما.
فریبا هراتی
: سلام. شما دلشوره دارید که او محددا بخواهد به کشور خارجی سفر کند و شما را تنها بگذارد و رابطه شما بهتر خواهد شد اگر شما گذشته او را رها کنید و او را به خاطر چیزی که امروز هست دوست داشته باشید. تشکر از همراهیتون.
mmd : سلام. خواهرم خواب دید که من و دیگر خواهرمان برای سفر به کربلا وسایل اماده میکند
فریبا هراتی
: سلام. خواهرتان دست به کار خیری می زند و شما و دیگر خواهرتان را در کار خود شریک می کند و اجر و ثواب این کار به اندازه زیارت کربلا برای شما نوشته خواهد شد چون در جهت خدمت به امام حسین ع انجام می شود.
Zohre : سلام
خواب دیدم یک مانتو مشکی بلند خیلی شیک، باروسری بلند ویک بلوز سفید پوشیده بودم که یک آقا به شخص دیگری گفت بلوزش سفیده ، سوار یک ماشین مدل بالا شدم که صندلی های خیلی شکیلی داشت دو نفر دیگر هم سوار اون ماشین بودن یک خانم ویک آقا ، همسرم هم اومده بود بدرقه که اون در ماشین رو بست وقتی حرکت کرد من دو سه بار به جلو پرت شدم که با دستم نگذاشتم سرم به شیشه بخوره از خانمی که بغل دستم نشسته بود جای کمربند رو پرسیدم و اون کمربندو از توی به کیفی که جلوم بود برداشت و به من داد من کمربندو بستم .
با تشکراز لطفتون
فریبا هراتی
: سلام. شما شخصیتی قوی و با وقار و باعزت از خود نشان خواهید داد و از لحاظ مالی و زندگی شخصی احساس می کنید که سفید بخت هستید. زندگی لوکس خوبی خواهید داشت و هم دنیا به شما رو می آورد و هم گشایش کار خواهید یافت. اما اجازه نمی دهید که حب مال دنیا شما را گرفته و مسختان کند. بلکه احساس خودتان را کنترل خواهید کرد تا هیچ موقع حرکت بدی از خودتان نشان نخواهید داد. تشکر از همراهیتون.
Asadi : سلام خسته نباشيد، مادر و خواهر من هردو چند ساليه كه فوت شدن، ديشب خواب ديدم در سفر هستم يه سفر تفريحي و ساده در يك مسافر خانه اقامت داشتيم و من در عين حال كه ميدونستم مادر و خواهرم فوت كردن ولي احساس ميكردم در اين سفر همراه من هستند حتي باهاشون حرف ميزدم از اينكه پتو ي من تميز نبود به خواهرم غر ميزدم و اونم ميگفت چيزي نيست كمي زرد و چرك مرد شده و بعد اتاق يا سوييت مسافر خونه رو بايد عوض ميكرديم كه بيدار شدم، ممنون ميشم تعبيرش كنيد، با سپاس
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. کنترل زندگی شما دست شما نیست و به دیگران اجازه می دهید تا برایتان تصمیم بگیرند. زندگی شما متحول خواهد شد و دوست دارید به صورت موقت هم که شده از واقعیت فرار کنید. احساس می کنید که جنبه ای از هویت خودتان را از دست می دهید و شاید مجبور به انجام کاری می شوید که دوست ندارید یا اینکه خودتان روش خودتان را عوض می کنید و زیر بار زور نمی روید به هر جهت با امروز فرق خواهید داشت. شما معتقدید که اگر خواهرتان زنده بود، شما امروز امنیت و عشق و گرمی و حمایت بیشتری داشتید و شرایط بد خودتان را به دلیل نبود او می دانید. امروز اطراف شما تا حدودی هرج و مرج است و احساس می کنید که اطرافیانتان سرد هستند و به شما عشقی نمی دهند. اما شرایط شما عوض خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Fati : سلام.خواب دیدم که عروسی یکی از عموهام بود البته صحنه هاش دقیق یادم نیس ولی بنظرم اهنگ و رقص بود ولی من نمیرقصیدم و حتی حس خوبی نداشتم انگار تو خواب هم میدونسم خواب خوبی نمیبینم.بعدش دیدم تو یه مغازه قنادی هستم و میخام شیرینی بگیرم شیرینی که من دوس دارمو دیدم که خیلی خیلی بزرگ بود قرار بود وسطش خامه بزنن و بعد برش بزنن.خود قناد میگف خشک شده یکم منم میگفتم اشکال نداره خامه بزنی بهتر میشه.بعدش دیدم که با داداشم و مامانم خداحافظی میکنم و اونا دارن میرن سفر مکه و حج و میدونسم بابام هم میره و اونموقع که خداحافظی میکردم همسرم هم بود با مادرم روبوسی کردم و داداشمو بغل کردم و بغضم ترکید و اشک میریختم یادمه تو دلم غم بزرگی رو حس میکردم میگفتم من 20روز دوری شما رو چطور تحمل کنم.همسرم هم فقط نگا میکرد.بعد راهی کردن اونا با همسرم برگشتیم خونه ما.با ماشین پدرش بودیم.شوهرم زودتر از من پیاده شد رف خونه.من در ماشینو باز کردم که پیاده بشم دره کنده شد و افتاد زمین گلی شد و من درو همونجا گذاشم بعدا همسرم درس کنه.وقت رفتن تو خونه همسرم گف برو لباستو عوض کن بریم بیرون.برام جای تعجب داشت چون هنسرم اهل اینکارا نیس.میخاسم ناز کنم نمیخام تو برو ولی گفتم تنهایی میخای جیکار کنی خونه برو دیگه.تو دل خودم گقتم لباس که دارم حتما منظورش لباس شاد تر و شیک تر هس و حتی ارایش.تو خواب حال گرفته داشتم و حتی اثار گریه مونده بود تو صورتم.شب یود و خونمون اون خونه بیداری نبود.دم در شوهرم بغلم کرد و لب گرفتیم گفتم دیگه بسه کسی میاد میبینه و فک میکردم دوره نامزدی ماست بعد یادم افتاد ما سالهاس عردسی کردیم ولی با این حال فک میکردم زشته کسی بیاد ببینه.چراغ ها رو روشن کردم و اومدم تو.دیدم شوهرم یه سرهم پشمی میخاد تنش کنه رنگش یا نارنجی بود یا صورتی چون میخاسم بهش بگم پلنگ صورتی.دیدم زل زده به اشپزخونه.نگاه کردم گفتم وای.و کابینت دیواری چوبی که زده بودن رو دیدم و زیبا بود گفتم پدر قبل رفتن اینو زده رفته.چون خیلی تعجب کرده بودم گفتم بهتره به روم نیارم جدیده همسرم فک میکنه من که عضو خونه هستم ندیدم اما گفتم دو روز پیش که اینجا بود دید اینا تازه ان.
فریبا هراتی
: سلام. برای عموی شما مشکلی به وجود می آید که زندگی اش را متحول خواهد کرد. چیزهای کوچک و شیرین به زندگی خشک شما نرمی و تازگی می بخشد و باید رفتار خشک و عصبی را از خودتان دور کنید. مادر و پدرتان کار خیری انجام داده اند که برایشان ثواب حج نوشته می شود. شما بسیار خوشحال می شوید. شوهر شما هنوز از شما دلخور است و باید با او خیلی مدارا کنید. اینبار او انتظار دارد که به پدر و مادرش خیلی احترام بگذارید و با اخم و تخم و ترشرویی برخورد نکنید. شما باید شخصیت جدیدی از خودتان بروز دهید تا بتوانید خوشبخت باشید.وقت ناز کردن گذشته این کارها مال اول زندگی است نه الان که کلی مشکل داشتید و تازه می خواهید دوباره رابطه تان را ترمیم کنید. او اولا ژست مغرورانه به خود می گیرد که شما مثلا پررو نشوید. بگذارید حس کند موفق شده. به نفع شماست. شوهر شما به گرما و عشق احتیاج دارد و شما امید را به زندگی او می آورید. حواستان باشد این گرمی زندگی را شما از پدر شوهر و مادر شوهرتان گرفته اید که همسرتان را ترغیب کرده اند که با شما زندگی کند پس دوباره شروع به بدگویی از او و خانواده اش نکنید. خیلی مهربان باشید تا بتوانید به اهداف خود برسید. کوچکترین اشتباه شما و اخم و تخم های بچه گانه کار دستتان می دهد. آنها هنوز هم مطمئن نیستند شما خوب باشید حتی اگر رابطه جنسی با شوهرتان داشتید و او خیلی با شما مهربان بود حواستان باشد کابینت چوبی یعنی ظاهر داری گرم ولی با کمی چاشنی نیرنگ و حقه. پس دوباره کارهای گذشته را نکنید تا اطمینان همسرتان به شما برگردد. هیچ وقت مانند قبل نشوید!!!!
Fati : خیلی ممنون خانوم هراتی از توضیحات شما.من چندین بار خوندم تعبیر شما رو ولی یه چیزایی برام مبهمه. ما الان تو بیداری هیچ تصمیمی برای ترمیم رابطه نداریم همه چی مثل قبله و ماهاس حتی با هم حرف نزدیم.من ازش خبر ندارم که چیکار میکنه.اینکه من در ماشین پدرشو شکستم تعبیر میشه به اخم و تخم و بدگویی از پدر و مادرش؟!و اینکه کابینت چوبی که پدر من زده بود خونه خودمون یعنی من گرم هستم با حقه و نیرنگ یا شوهرم که مات و مبهوت اونارو میدید؟!خیلی ممنون
فریبا هراتی
: سلام. من فکر کردم پدر او کابینت چوبی زده. اگر پدر شما زده یعنی سیاست پدر شما این است که برای گرم نگه داشتن زندگی شما تلاش کند. در ماشین پدرش را شکسته اید یعنی اجازه نمی دهید که او هر وقت می خواهد شما را کنترل کند و این کارهایی که عرض کردم، در شرایطی که بخواهید به هم برسید پیش خواهد آمد. به هر حال بنده شرایط همه کاربرها را متاسفانه نمی توانم حفظ کنم ماشالله تعداد کاربران زیاد است و هر کدام شرایط خاصی دارند. ولی خوابها گاهی از شرایطی می گویند که اگر به او بپیوندید چه خواهد شد. حالا شما به عنوان هشدار در نظر بگیرید و حق انتخاب دارید. اگر نخواهید با او زندگی کنید که هیچ. تشکر از همراهیتون. و ضمنا لطفا خوابهای خودتان را کوتاهتر بنویسید که بنده ته خواب که میرسم اول آن را یادم نرود. تشکر .
Fati : تشکر خانوم هراتی عزیز.بله کاربران زیاد و کارتون بسیار ارزشمند هست.چشم در حد امکان کوتاهتر مینویسم.
فریبا هراتی
: تشکر .
Sahar : سلام خانم هراتی من دیشب خواب دیدم با دوست پسرم رفتیم ترکیه بعد رفته ماشین گرفته گفته حاضر شو میام دنبالت بعد تو این زمان مسج داده گفته دلم برات خیلی تنگ شده بعد میاد باهم میریم تو یه مغازه ۲ تا ساعت برام میخره.در واقعیت ما باهم قهر هستیم
فریبا هراتی
: سلام. شما هر دو به دنده لجبازی با هم زده اید و او دمدمی مزاج شده است و مرتب قهر و آشتی در دلش پابرجاست. اینکه گفته حاضر شو میایم دنبالت یعنی دلش پیش شماست و اینکه دلم برات تنگ شده یعنی از دست شما عصبانی است و نمی خواهد فعلا شما را ببیند. عدد 2 در خواب شما به دوگانگی ها و تضادها اشاره دارد مثل ضعف دوبرابر یا قدرت دو برابر ضمن اینکه بیانگر تعادل و پیوند هم هست. اینکه برایتان ساعت خریده یعنی شما باید بی خیال تر باشید و خیلی احساس تحت فشار بودن و محدود بودن نکنید شما نگرانید که به اطراف خود تسلط ندارید . او می خواهد به شما بگوید که 2 برابر دیگران به شما اهمیت می دهد ولی وظیفه شما هم در برابر او 2 چندان است و نقش خود را باید دو برابر بیشتر از دیگران، اهمیت دهید و جدی بگیرید.
Sahar : ممنون از تعبیر شما دقیقا درسته از لجبازیه منظورتونو از دمدمی بودن و ضعف و قدرت ۲ برابر متوجه نشدم این خواب خبری از آشتی میده؟
فریبا هراتی
: سجر عزیز من که با دقت توضیح داده ام همه چیز را. دمدمی مزاج یعنی یک روز می گوید میخواهم یک روز می گوید شما را نمی خواهد. آخرهم نوشته ام او می خواهد به شما بگوید که 2 برابر دیگران به شما اهمیت می دهد ولی وظیفه شما هم در برابر او 2 چندان است و نقش خود را باید دو برابر بیشتر از دیگران، اهمیت دهید و جدی بگیرید. لطفا خوب تعبیر خود را بخوانید. کامنت های توضیحی آمار سایت را به هم میزند و خلاف قانون هر کاربر یک خواب در روز به نظر می رسد. مگر مواقعی که واقعا تعبیر برایتان گنگ باشد. تشکر از همراهیتون.
Sahar : مرسی ممنون از شما خانم هراتی عزیز
فریبا هراتی
: خواهش میکنم.
rahmani : سلام خانم هراتی.معذرت میخوام که این سوالو میپرسم و نظم سایت رو بهم میزنم تعبیرخوابمو جواب ندادین ایا ثبت نشده ؟؟؟
فریبا هراتی
: سلام. من تعبیر خواب شما را نوشتم و ارسال کردم. مطمئنید که در این صفحه نوشته بودید؟ من یادم نیست خوابتان راجع به چه بود ولی قطعا یادم هست که پاسخ آن را نوشته و ارسال کردم. شاید در صفحه دیگری که راجع به خوابتان باشد ثبت شده باشد.