تعبیر خواب مسافرت (سفر)
اگر خواب ببینید به مکانهایی ناشناخته و کشف نشده مسافرت کرده اید، دشمنانی خطرناک خواهید داشت. اگر ببینید هنگام سفر از زمینی سنگلاخ و شیب دار می گذرید، پس از رسیدن به منفعتی آشکار، زیان و نومیدی گریبانتان را خواهد گرفت. اگر ببینید به هنگام مسافرت از تپه ها و کوههای سرسبز و حاصلخیز عبور می کنید، به شکل برجسته ای شادمان و سعادتمند خواهید شد.
اگر ببینید به تنهایی با ماشین مسافرت می کنید، به سفری پر حادثه خواهید رفت. اگر ببینید همراه جمعیتی با ماشینی مسافرت می کنید، با ماجراهایی دلپذیر روبرو خواهید شد و دوستانی تازه پیدا خواهید کرد. اگر ببینید از طریق دریا مسافرت می کنید، علاوه بر گرفتن پاداشِ کارهای دشواری که به ثمر رسانده اید، پول بسیار زیادی نیز به دستتان خواهد رسید.
اگر ببینید هنگام مسافرت از طریق دریا، با فاجعه ای روبرو می شوید، گرفتار عشقهای دروغین خواهید شد. اگر کسی در خواب به جایی سفر کرد و محل جدید را از محل قدیم بهتر دید، کار و بارش روبراه می شود و اگر غیر از آن بود، تعبیر برعکس است. اگر در خواب ببینید سفر می کنید تغییری در زندگیتان پدید می آید. اگر ببینید که کسی را به سفر می فرستید، خبر خوشی به شما می رسد.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی ببیندکه سفر کرد و آنجا که رفت بهتر از آنجا بود که بود، دلیل است که حالش نیکو گردد. اگر کسی آنجا که رفت بدتر از آنجا بود که بود، تاویلش به خلاف این است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که سفر کرد و ندانست که به کجا می رود، دلیل کند که از زن جدا گردد و یا از سرای خود به سرای دیگر رود. اگر به وداع قومی می رفت یا قومی به وداع او آمدند، دلیل است حالش متغیر شود و باز به صلاح آید.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند سفر کرد و با برگ و ساز بود، دلیل که حالش یا کارش نیکو شود. اگر به خلاف این ببیند، دلیل است کارش تباه شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
ارام : صبحتون بخير بانو،
خواب ديدم به امريكا مسافرت كردم و سوار اسانسور شيشه اي استوانه اي شكلِ خيلي بلندي بودم كه به سمت بالا ميرفت. اسانسور خارج از مجتمع و در فضاي بازِ پر از درختان بلند قرار داشت. ارتفاع و سرعت اسانسور زياد بود. يه دختر پسر غريبه امريكايي هم داخلش قرار داشتن كه من زوتر از اونها پياده شدم. دختر لاغر بود با موهاي روشنِ بافته شده. به انگليسي صحبت كردنِ من خنديدن و مسخرم كردن. در اصل اونها كلمه رو اشتباه متوجه شده بودن.
از اسانسور پياده و وارد پاساژي شدم، همون ابتدا ١جفت بوت خوشگل كه سبزِ خوشرنگ بود توجهم رو جلب كرد و خواستم بخرمش. فروشنده اش يه خانوم جوون باحجاب بود.ديدم بوت هاي زيباي ديگه هم داره، مثلا يه جفت بوت مشكي. به خودم گفتم: "بااينكه الان فصل بوت نيست، اما چقدر قيمتاش بالاست!"
يهو نگاهم رفت سمت كيف پول هاي خردلي رنگِ كوچيك، بازشون كردم. عمه ام كه ايران زندگي نميكنه و سالهاست نديدمش، يا اونجا حضور داشت يا صداش تو گوشم بود كه ميگفت: "من ازينا خريدم خيلي خوبه، وقتي ادم ميره سفر ارز رو ميذاره داخلش"
من عاشق رنگ خردلي هستم ، دوست داشتم بخرمشون. اما اول اينكه خيلي كوچيك بودن، دوما قيمتشون ٤٠ دلار بود. با خودم حساب كردم ميشه ٢٨٠ هزار تومن و گرونه. بعد دوباره گفتم: "نه گرون نيست، تو ايران هم قيمت همينه"
برگشتم سمت بوتها و ديدم كه خريداري شدن، توسط يكي از همراهان خودم. (براي خودش البته) فرد همراعم دوستم بود كه در بيداري چنين دوستي ندارم.
ممنون و روز خوبي داشته باشين عزيزم
فریبا هراتی
: صبح شمام به خیر. شما در زندگی به سرعت پیشرفت خواهید کرد به صورتی که دیگران هم ناظر بر پیشرفت شما هستند و نمی توانید موفقیت های خود را از دیگران پنهان کنید. اعتماد به نفستان کمی پایین است ویا فکر می کنید که مردم شما را درک نمی کنند و کلا فازتان با آنان یکجور نیست و قربانی شرایط شده اید. با آدمهای پولداری آشنا می شوید که می توانند همسر خوبی برای شما باشند ولی فکر می کنید که زندگی کردن با اینها خیلی دردسر دارد ولی دوست شما با یکی از اینها ازدواج خواهد کرد. ثبات و امنیت مالی خواهید یافت و از لحاظ ثروت از عمه تان کمتر نخواهید بود. روز شمام خوش.
افتاب : سلام
خسته نباشید
انشالله که حالتون خوب باشه
من چندوقت پیش خابی دیدم اون موقه باسایت شما اشنانشده بودم که بگم تعبیرکنید
ده روز پیش خواب دیدم با عشقم ک الان ترکم کرده و عشقم که هنوز ترکم نکرده بود وعشق قبلیم که 7 سال پیش منوترک کرده بود و یه دختر ک هیچکدوم نمیشناختیم داشتیم.پیاده میرفتیم کربلا هنوز توشهرمون بودیم داشتیم راه میرفتیم و من دیدم لباس نیاوردم حتی باکفش پاشنه بلند دارم راه میرم همه میرفتن من باکفشم اذیت میشدم چون مناسب پیاده روی نبود بعد عشقم متوجه من شد ک نمتونم تند راه برم نگام کرد
و دیگه نمیشد برگردیم و برم لباس و کفش بیارم بعدش از یه در بزرگ رد شدیم وقتی م ازون در رد میشدی نمیتونستی پشیمون شی نری کربلا. وقتی از درگذشتم وارد ک فروشگاه لوازم ارایش شدم هرچی دنبال لباس گشتم نبود بعد ازفروشگا اومدم بیرون خاله م و خاهرم و مادربزرگم و دخترخالمو دیدم اونجابودن هرچی گشتم لباس نبود بالاخره نشستم که غذابخورم و ناراحت بودم چرا اومدم شاید داعش بیاد
درضمن وقتی از اون دربزرگ رد شدم بعد اون در عشقم و عشق سابقم و اون دختره دیگ نبودشون
ببخشید زیادشد خابم
ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست عزیز من متوجه قسمت هایی از خوابتان نشدم خیلی نامفهوم بیان کرده اید. شما 3 تا عشق دارید؟ عشقتان که الان ترکتان کرده و عشقتان که هنوز ترکتان نکرده بود یعنی چی؟ 2 نفرن یا 1 نفر و سومی که مال 7 سال پیشه باز به عشق خطابش می کنید! مظافا به اینکه در آخر هم بعد آن در بزرگ، عشقتان و عشق سابقتان و آن دختر دیگه نبودن. اون دختره کیه؟ تو هیچ جای خوابتان زا دختر دیگه ای حرف نزده اید. لطفا درست بنویسید آدم بهفمد چه می گویید.
Hani : با سلام من خواب دیدم نامزدم بهم زنگ زده میگم کجایی میگه فلان کشورم (در واقعیت نامزدم ده سالی خارج از کشور زندگی کرده) و در خوابم به همون کشور رفته بود من خیلی ناراحت و غمگین میشم و عصبانی میشم میگم چطور تونستی بدون من بری اونم بی خبر چرا این کارو کردی اونم حق و به من میده میگه میدونم فقط میگه متاسفم منظورش این بود اول رفتم که بعد تو رو ببرم فقط میگه متاسفم منظورش این بود میدونم کار بدی کردم ولی چاره ای نداشتم میگم تاسف واسه من چه تاثیری داره گریه میکنم خط هم خراب بود صداش ضعیف میومد خوب نمی اومد داشت دلداریم میداد. ممنون از شما.
فریبا هراتی
: سلام. شما دلشوره دارید که او محددا بخواهد به کشور خارجی سفر کند و شما را تنها بگذارد و رابطه شما بهتر خواهد شد اگر شما گذشته او را رها کنید و او را به خاطر چیزی که امروز هست دوست داشته باشید. تشکر از همراهیتون.
mmd : سلام. خواهرم خواب دید که من و دیگر خواهرمان برای سفر به کربلا وسایل اماده میکند
فریبا هراتی
: سلام. خواهرتان دست به کار خیری می زند و شما و دیگر خواهرتان را در کار خود شریک می کند و اجر و ثواب این کار به اندازه زیارت کربلا برای شما نوشته خواهد شد چون در جهت خدمت به امام حسین ع انجام می شود.
محمد مهران فر : سلام من با دوستم داشتم قدم میزدم که یک دفعه وارد ترمینال راه آهن شدیم و آنجا بچه های قدیمی دانشگاه رو دیدم و ناگهان وارد جایی شدیم که اسم هر کس رو میخوندند، سوارسوار قطار میشد .همه ی بچه ها سوار قطار شدند ولی من هر چقدر منتظر موندم که اسممو بخونه نخوند .رفتم بهش گفتم .اونم گفت باید خودت میگفتی بعد گفت باشه الان در قطار رو باز میکنم برو بشین و دیگه از خواب بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. شما وارد یک دوره تحول در زندگی خود شده اید و باید موقعیت تان و تعیین مسیر و اهداف خود را ارزیابی کنید. اینکه گفته اند باید خودت می گفتی که اسمت را بخوانند یعنی شما باید نزد خودتان به این اعتماد به نفس و آمادگی لازم برسید تا بتوانید روشمند عمل کرده و کارهای خود را به صورتی خاص سازماندهی کنید. بعد کاری را می کنید که همه می کنند و در سفر زندگی خود، در مسیری درست قرار خواهید گرفت. البته این می تواند نمادی از شخصیت شما هم باشد که عموما همیشه بدون اینکه واقعا نیازی به نگرانی باشد، نگران هستید حتی برای موقعیت هایی که در آخر معمولا می دانید که درست می شوند هم نگران هستید. اینکه دیده اید از قطار دارید جا می مانید به این دلیل است که به فرصت های از دست رفته فکر می کنید شاید زیادی کارها را به تاخیر انداخته اید یا وقت کشی کرده اید. ولی در نهایت همانطور که عرض کردم نگرانی شما بیخود است و به محض اینکه تصمیم جدی بگیرید زندگی تان وارد فاز جدید خواهد شد و روی غلطک خواهد افتاد.
Fati : سلام.خواب دیدم که عروسی یکی از عموهام بود البته صحنه هاش دقیق یادم نیس ولی بنظرم اهنگ و رقص بود ولی من نمیرقصیدم و حتی حس خوبی نداشتم انگار تو خواب هم میدونسم خواب خوبی نمیبینم.بعدش دیدم تو یه مغازه قنادی هستم و میخام شیرینی بگیرم شیرینی که من دوس دارمو دیدم که خیلی خیلی بزرگ بود قرار بود وسطش خامه بزنن و بعد برش بزنن.خود قناد میگف خشک شده یکم منم میگفتم اشکال نداره خامه بزنی بهتر میشه.بعدش دیدم که با داداشم و مامانم خداحافظی میکنم و اونا دارن میرن سفر مکه و حج و میدونسم بابام هم میره و اونموقع که خداحافظی میکردم همسرم هم بود با مادرم روبوسی کردم و داداشمو بغل کردم و بغضم ترکید و اشک میریختم یادمه تو دلم غم بزرگی رو حس میکردم میگفتم من 20روز دوری شما رو چطور تحمل کنم.همسرم هم فقط نگا میکرد.بعد راهی کردن اونا با همسرم برگشتیم خونه ما.با ماشین پدرش بودیم.شوهرم زودتر از من پیاده شد رف خونه.من در ماشینو باز کردم که پیاده بشم دره کنده شد و افتاد زمین گلی شد و من درو همونجا گذاشم بعدا همسرم درس کنه.وقت رفتن تو خونه همسرم گف برو لباستو عوض کن بریم بیرون.برام جای تعجب داشت چون هنسرم اهل اینکارا نیس.میخاسم ناز کنم نمیخام تو برو ولی گفتم تنهایی میخای جیکار کنی خونه برو دیگه.تو دل خودم گقتم لباس که دارم حتما منظورش لباس شاد تر و شیک تر هس و حتی ارایش.تو خواب حال گرفته داشتم و حتی اثار گریه مونده بود تو صورتم.شب یود و خونمون اون خونه بیداری نبود.دم در شوهرم بغلم کرد و لب گرفتیم گفتم دیگه بسه کسی میاد میبینه و فک میکردم دوره نامزدی ماست بعد یادم افتاد ما سالهاس عردسی کردیم ولی با این حال فک میکردم زشته کسی بیاد ببینه.چراغ ها رو روشن کردم و اومدم تو.دیدم شوهرم یه سرهم پشمی میخاد تنش کنه رنگش یا نارنجی بود یا صورتی چون میخاسم بهش بگم پلنگ صورتی.دیدم زل زده به اشپزخونه.نگاه کردم گفتم وای.و کابینت دیواری چوبی که زده بودن رو دیدم و زیبا بود گفتم پدر قبل رفتن اینو زده رفته.چون خیلی تعجب کرده بودم گفتم بهتره به روم نیارم جدیده همسرم فک میکنه من که عضو خونه هستم ندیدم اما گفتم دو روز پیش که اینجا بود دید اینا تازه ان.
فریبا هراتی
: سلام. برای عموی شما مشکلی به وجود می آید که زندگی اش را متحول خواهد کرد. چیزهای کوچک و شیرین به زندگی خشک شما نرمی و تازگی می بخشد و باید رفتار خشک و عصبی را از خودتان دور کنید. مادر و پدرتان کار خیری انجام داده اند که برایشان ثواب حج نوشته می شود. شما بسیار خوشحال می شوید. شوهر شما هنوز از شما دلخور است و باید با او خیلی مدارا کنید. اینبار او انتظار دارد که به پدر و مادرش خیلی احترام بگذارید و با اخم و تخم و ترشرویی برخورد نکنید. شما باید شخصیت جدیدی از خودتان بروز دهید تا بتوانید خوشبخت باشید.وقت ناز کردن گذشته این کارها مال اول زندگی است نه الان که کلی مشکل داشتید و تازه می خواهید دوباره رابطه تان را ترمیم کنید. او اولا ژست مغرورانه به خود می گیرد که شما مثلا پررو نشوید. بگذارید حس کند موفق شده. به نفع شماست. شوهر شما به گرما و عشق احتیاج دارد و شما امید را به زندگی او می آورید. حواستان باشد این گرمی زندگی را شما از پدر شوهر و مادر شوهرتان گرفته اید که همسرتان را ترغیب کرده اند که با شما زندگی کند پس دوباره شروع به بدگویی از او و خانواده اش نکنید. خیلی مهربان باشید تا بتوانید به اهداف خود برسید. کوچکترین اشتباه شما و اخم و تخم های بچه گانه کار دستتان می دهد. آنها هنوز هم مطمئن نیستند شما خوب باشید حتی اگر رابطه جنسی با شوهرتان داشتید و او خیلی با شما مهربان بود حواستان باشد کابینت چوبی یعنی ظاهر داری گرم ولی با کمی چاشنی نیرنگ و حقه. پس دوباره کارهای گذشته را نکنید تا اطمینان همسرتان به شما برگردد. هیچ وقت مانند قبل نشوید!!!!
Fati : خیلی ممنون خانوم هراتی از توضیحات شما.من چندین بار خوندم تعبیر شما رو ولی یه چیزایی برام مبهمه. ما الان تو بیداری هیچ تصمیمی برای ترمیم رابطه نداریم همه چی مثل قبله و ماهاس حتی با هم حرف نزدیم.من ازش خبر ندارم که چیکار میکنه.اینکه من در ماشین پدرشو شکستم تعبیر میشه به اخم و تخم و بدگویی از پدر و مادرش؟!و اینکه کابینت چوبی که پدر من زده بود خونه خودمون یعنی من گرم هستم با حقه و نیرنگ یا شوهرم که مات و مبهوت اونارو میدید؟!خیلی ممنون
فریبا هراتی
: سلام. من فکر کردم پدر او کابینت چوبی زده. اگر پدر شما زده یعنی سیاست پدر شما این است که برای گرم نگه داشتن زندگی شما تلاش کند. در ماشین پدرش را شکسته اید یعنی اجازه نمی دهید که او هر وقت می خواهد شما را کنترل کند و این کارهایی که عرض کردم، در شرایطی که بخواهید به هم برسید پیش خواهد آمد. به هر حال بنده شرایط همه کاربرها را متاسفانه نمی توانم حفظ کنم ماشالله تعداد کاربران زیاد است و هر کدام شرایط خاصی دارند. ولی خوابها گاهی از شرایطی می گویند که اگر به او بپیوندید چه خواهد شد. حالا شما به عنوان هشدار در نظر بگیرید و حق انتخاب دارید. اگر نخواهید با او زندگی کنید که هیچ. تشکر از همراهیتون. و ضمنا لطفا خوابهای خودتان را کوتاهتر بنویسید که بنده ته خواب که میرسم اول آن را یادم نرود. تشکر .
Fati : تشکر خانوم هراتی عزیز.بله کاربران زیاد و کارتون بسیار ارزشمند هست.چشم در حد امکان کوتاهتر مینویسم.
فریبا هراتی
: تشکر .
Naz : سلام.ببخشید من شب ها بعد از نماز صبح میخوابم و دیشب خواب دیدم که از سبزوار تا مشهد خودم تنها پیاده بدون موبایلم و پول و هر چیز دیگه به سمت مشهد اومدم و از زمین های کشاورزی و طبیعت و این پیزا از کنار جاده همینطور اومدم به سمت مشهد(ما مشهدی هستیم و مشهد زندگی میکنیم و اصلا با سبزوار ارتباطی نداریم)همینطور میومدم که به تابلویی رسیدم نوشته بود دو کیلومتر تا مشهد مونده و من گویا میخواستم به خونه مامانیم برم.اونجا با خودم گفتم من این همه راه اومدم به مشهد برسم حوصله ندارم تا خونه مامانی هم پیاده برم.اونجا یادم اومد که نه موبایلمو برداشتم و نه پول.گویا همونجاها یه کافه مانندی چیزی بود که یکی از اقوام کار میکرد اونجا رفتم پیشش و گفتم دو هزار تومن به من میشه پول بدی من تاکسی سوار بشم برم تا خونه مامانی؟اونم دو هزار تومن پول داد و من دوباره به راه افتادم تا برسم به مشهد.خودمم تعجب کرده بودم که این همه راه رو پیاده اومدم و تنها.واقعا ببخشید طولانی نوشتم سرتونو درد اوردم اما این تعبیر داره؟
فریبا هراتی
: سلام. شما به آرامی در حال ارتقای سطح زندگی و روحی خودتان هستید و زندگی شما رو به پیشرفت است. برای رسیدن به هدفتان پارتی و ارتباطات خاصی ندارید و خدارو شکر مشکلی هم فکرتان را ناراحت نمی کند. ولی نوعی دوگانگی و تضاد در عملکرد شما وجود دارد که خودتان می توانید بدانید کجاها و کی این تضاد نمودار می شود. عدد 2000 هم تعادل است هم ضعف و قدرت، نور و تاریکی، بهشت و جهنم، مرد و زن... این گونه افکار در ذهن شما هست و گاهی خیلی پر انرژی هستید گاهی خیلی تنبل گاهی خوشگذرانی می کنید گاهی گوشه گیری... تشکر از همراهیتون.
Ramin : سلام ، ديشب خواب ديدم رفته بودم مسافرت اسپانيا ، نميدونم كدوم شهر بودم ولى شهر قشنگى بود پر بود از ساختمان هاى بلند منم يه جاى بلند وايساده بودم يهو همه اسلحه هاشون رو درآوردن و تيرندازى هوايى ميكردن بعد تيراندازى يه دود كوچك سياه از اسلحه و ماشينشون ميومد بيرون منم همون جاى بلند كه وايساده بودم يهو يه پسر جوان اومد پيشم گفت من دوستتم ولى من نميشناختمش و گفت اين شماره ى خارجه منه من يه خواهرى دارى دوست دارم باهاش ازدواج كنى من از اين حرفش متعجب شدم ، ولى جاى خوب و خوش آب و هوايى بودم شهر زيبايى بود ، همون موقع يه مرد ميانسال اومد اذيتم كنه منم بهش حمله كردم بغلش كردم ميخواستم از بالاى ساختمان بندازمش پايين ولى دلم به حالش سوخت لبه ى پشت بام ولش كردم رفتم خونه دوستم كه خواهرش رو ببينم مادر دوستم و خواهر بزرگش خونه بودن ( البته اون خواهرش كه قرار بود با هم ازدواج كنيم خونه نبود يا من نديدمش ) مادرم هم اونجا بود مادرم دراز كشيده بود ميگفت از كمر به پايين بى حس هستم يهو ديدم خودش رو خيس كرد و منم تمييزش كردم من و مادرم معذرت خواهى ميكرديم اونا هم ميگفتن پيش مياد اين حرفا چيه ولى همون جا حس پاهاش دوباره خوب شد ، لطفا تعبير كنيد ، ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما به امکانات مالی زیادی خواهید رسید و گشایش کار خواهید یافت. مادرتان احساس بی یاوری یا نداشتن امکاناتی که آرزویش را دارد، را در ذهن خود دارد ولی با ثروتمند شدن شما مادرتان هم ثروتمند می شود و احساس سرزندگی می کند و اینکه می تواند روی پای خودش بایستد و مستقل عمل کند. تشکر از همراهیتون.
ريحانه : سلام
خسته نباشيد
من خواب ديدم با يك تعداد آدم كه بعضي هاشون خانواده و فأميل بودن و بعضي ها را اصلا نميشناختم رفته بوديم سفر،در جايي كه بوديم شروع به بارش باران كرد،يك عده داخل خونه بودن و يك عده بيرون زير بارون حرف ميزدن و مي خنديدن،من هم خيس شده بودم و امدم داخل لباسم و روسريم را پهن كردم روي بخاري و حواسم بود كه با شعله بخاري نسوزه،در اين جمع يك بچه هم بود كه فكر ميكنم دختر بود و من باهاش بادي ميكردم.
در ادامه يك چيز ديگه خواب ديدم كه واسش خيلي دعا كردم،ادمي كه باهاش بودم و مي خوام دوباره به زندگيم برگرده باهم در ماشين بوديم و داشت ميگفت كه امده بابام صحبت كرده كه برگرده و بابام هم خيلي شاكي بوده...اما با خود من رابطمون خوب شده بود و ميگفت كه داره تلاش ميكنه پدرم را راضي كنه
فریبا هراتی
: سلام. سلامت باشید. شروعی تازه و چشم اندازی جدید به زندگی شما می آید. برکت و رحمت و شادی به زندگی شما می آید و شما مواظب هستید تا احساسات خود را کنترل کنید و نگذارید که هیجانات احساسی شما را بسوزاند و سعی کنید که منطقی تر فکر کنید. دختر بچه در خواب ثروت است و پولدار می شوید. احتمال دارد که او واقعا برگردد چون به شما فکر می کند.
Shantia : سلام
وقت بخیر
من خواب دیدم با تعدادی از فامیل به مسافرت رفته ایم و در خانه ای هستیم. در خواب این طور فهمیدم که انگار در مشهد هستیم. بعد موقع برگشت من مدت زمان زیادی در حال جمع کردن وسایل بودم و خیلی با وسواس همه چیز را بر می داشتم و همه اش نگران بودم چیزی را جا نگذاریم.
ممنون می شوم تعبیر این خواب را بگوئید.
فریبا هراتی
: سلام. شما و عده ای از افراد فامیل که مشکلاتی دارید و تا اندازه ای که راضی باشید کنترل زندگی تان را ندارید به امام رضا ع متوسل شوید و انشالله آرامش خاطر خواهید یافت. شما همه خواسته های خود را از امام رضا طلب می کنید و دقت می کنید که چیزی را جا نیاندازید و فراموش نکیند. تشکر از همراهیتون.