کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب مسجد

اگر خواب ببینید در مسجد نماز می گذارید، کاری بزرگ و خوب انجام می دهید. اگر وامداری یا محبوسی یا بیماری در خواب ببیند که در مسجد نماز می گذارد، از سختی و بدبختی نجات می یابد. اگر کسی ببیند در مسجد نماز می گذارد یا در وضو خانه وضو می گیرد که بعدا نماز را اقامه کند، زن می گیرد و زن او پارسا و اهل دین خواهد بود.

اگر بیننده خواب، رو به قبله در خواب نماز می گذارد، کاری خوب و خداپسندانه انجام می دهد و اگر ببیند در جهتی غیر از قبله نماز می خواند، کاری خلاف انجام می دهد که او را خسران دنیا و عاقبت نصیب می کند. اگر ببینید خانه شما مسجد شده، به بزرگی و مجد و عظمت می رسید و اگر ببینید در مسجد خانه گزیده و اقامت کرده اید، از بزرگی حمایت می طلبید و او شما را مورد عنایت و حمایت قرار می دهد. اگر ببینید مسجدی خراب شد، دلیل که عالمی از آنجا بمیرد.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن مسجد بر یازده وجه است:
  1. پادشاه،
  2. قاضی،
  3. عالمی بزرگ،
  4. رئیس،
  5. امام،
  6. خطیب،
  7. موذن،
  8. قیّم،
  9. نام نیکو،
  10. خیر و برکت،
  11. زن نیکو.

جابرمغربی می گوید: اگر دید به مسجد یا مکه یا مدینه رفت، دلیل که از همه ترس ها ایمن شود و مرادهای دنیوی و اخروی حاصل کند.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

264 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

aminhoseini

aminhoseini : سلام من کرد زبان هستم . خواب دیدم جبهه بودم و داشتم از جبهه برمیگشتم که یکدفعه خودم را با لباس کردی بسیار زیبایی به رنگ کرمی مایل به سفید در میان رهبران کرد عراق و خانواده‌شان به همراه خانمم دیدم و همگی شروع کردیم به پایکوبی کردی . خیلی با هیجان و تحرک زیاد پایکوبی میکردم و خانمم را دیدم که به یکی دو نفر آموزش پایکوبی میداد ، در حین پایکوبی یکدفعه دیدم جوراب سفید رنگم قسمت انگشت بزرگش سوراخ شده ، از حلقه پایکوبان خارج شدم خواستم جورابم را دربیارم که یکدفعه دیدم جورابم خودبخود درست شده در همین گیرودار بودم یکدفعه خودم را داخل آسانسوری دیدم به همراه چند نفر که احساس میکردم آسانسور مسجدالحرام یا کعبه است و همان لباس نو و زیبا و کرم مایل به سفید رنگ را که توی پایکوبی تنم داشتم باز تنم بود و با خودم میگفتم کاش الان که اینجای مبارک هستم کاش ریشم را که از ته ریش کمی بیشتر سر درآورده بود میزدم ، از داخل آسانسور یک مرغ محلی بسیار بزرگ دیدم به اندازه یک گاو که دانه میخورد و احساس میکردم برای قربانی کردن اونجاست و چند نفر خدمه هم دورش بودند از آسانسور پیاده شدم روبروم دیواری بود که روش جای دست و پیشانی به حالت برجستگی و تورفتگی بود و میگفتند این جای دست و پیشانی حضرت محمد و اصحابش است و در خواب احساس میکردم هرکس دست روی جای دست و پیشانی روی جای پیشانی آنها بگذارد و دعا کند دعایش مستجاب میشود . این کار را کردم و دست و پیشانیم را روی آنجا گذاشتم و یکدفعه احساس کردم مستقیم به خدا وصل هستم و داشتم از خوشحالی هق هق گریه میکردم و با خودم میگفتم چرا دعای همیشگیت را نمیگویی بگو دیگه بگو دیگه دیر میشه این لحظه از دستت میره و دعای همیشگیم را در دلم نه با زبان بلکه تو دلم گفتم و احساس میکردم خدا مستقیم ندای درونم را بدون اینکه بر زبان بیاورم شنید و احساسی داشتم شبیه به اینکه خدا دعایم را قبول کرد و پذیرفت و از خواب بیدار شدم ۱۰ ثانیه بعد صدای اذان صبح مسجد را شنیدم . باتشکر

پاسخ
لینک۱۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۰۷:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما تحت فشار و استرس شدیدی در زندگی تان قرار دارید و سعی می کنید که به حقوق خودتان برسید. سعی می کنید که بی طرفانه و صلح طلبانه موضع گیری کنید ولی نگران مسائلی هستید که از بابت آن مسائل مدتهاست عصبانی هستید نه تنها شما بلکه همه ی خانواده و دوستانتان هم نگرانی های مشابهی دارید. شما احساس می کنید که گرمی و آرامش شما کم شده و بنابراین نمی توانید به سمت اهدافتان پیشروی کنید ولی این احساس شما اشتباه است. شما نگرانی خیلی بزرگی دارید که به خاطر آن هراسان هستید و این نگرانی را در دلتان بزرگ کرده اید و احساس واقعیتان را همانگونه که هست ابراز خواهید کرد و خودتان را سانسور نمی کنید. قلب شما با خدای بزرگ است و شما برای رسیدن به رضای خدا، در تلاش هستید و در زندگی به پیش می روید. شما وصل به خداوند شده اید و قلب شما با خلوص نیت خدای بزرگ را می خواند و برای شما ثواب زیارت خانه ی خدا نوشته شده است. انشالله حاجت روا خواهید شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۵۹:۴۷
الهه

الهه : با سلام
من قبل از خواب از خدا خواستم منو در مورد مسئله ای راهنمایی کنه. در خواب دیدم که من در خانه خودمان هستم و از داخل خانه خودمان می دیدم که گنبد مسجد کنار خانه خودمان به وسیله آب خیلی شدیدی در حال خراب شدن. و این اب یه جوریایی انگار از خانه ما میومد و شیر فلکه اصلی آن در خانه ما قرار داشت. آب خیلی شدت گرفت من خیلی ترسیدم و در حال خراب کردن گنبد مسجد بود من دنبال شیر فلکه گشتم شیر فلکه آب بستم و آب قطع شد اما مسجد کنار خانه ما کلا ویران شده بود و من از این بابت خیلی ناراحت بودم.خیلی نگران شدم میشه لطفا خواب منو تعبیر کنید.

پاسخ
لینک۲۲ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۵۹:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما جیزی را از خداوند می خواهید که شدنی نیست. ارتباط شما با خداوند متاثر از فشار احساسات شدیدی که در این رابطه از خودتان نشان می دهید، قرار گرفته و باید سعی کنید که خودتان را کنترل کنید. اگر به خواسته تان نمی رسید لابد حکمتی دارد که شما از آن خبر ندارید. نباید بگذارید که پایه های ایمانتان به خاطر یک حاجت شما متزلزل شود و همه ی خوبی های خداوند را نادیده نگیرید! گنبد بیانگر حمایت روحی و روشنگریست. شما الان متوجه نیستید که چرا .... و احساس می کنید که حمایت روحی ندارید. ولی بعدا خواهید فهمید که آنچه که به خیر و صلاح شماست برایتان پیش می آید اگر و اگر و اگر فقط به خداوند توکل و تکیه کنید و به او بگویید با من همان کن که تو صلاح می دانی و نه آنچه که من می خواهم. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۰۶:۰۷
فرنوش

فرنوش : سلام...وقت بخیر.. پسر عموم این خوابو دیده.. که همراه خونواده باهم تو یه جایی مثل مسجد یا زیارتگاه خیلی مجلل وخوشگل و با سنگای مرمر سفید و خیلی زیبا بودیم، اونجا یه ورودی به جای دیگه بوده که ارتفاعش حدود یه متر بوده، پسرعمو دست مامانو مامانمو میگیره و خم میشن و از زیرش رد میشن و میان اینور.. اونجا اونقدددر زیبا و مجلل و قشنگ بوده که میگه نمیشه وصف کرد و همچین زیبایی تو واقعیت ندیدم.. متوجه میشه که بالای اون در که رد شدن یه رحل بزرگ هست که روش یه قران باز هست.اینا در واقع از زیر قران رد شدن ... داشته به مامان میگفته که اینجا مسجد ( یا کاخ) ارزوهاس و هر چی بخوای براورده میشه...بعد منو دیده که ازطرف دیگه اومدم طرفشون و گفتم من ۲۵۰ هزار تومن صدقه گذاشتم تو ( مسجد احتمالا) و فقط ۱۰ هزار تومن برا خودم نگه داشتم..
ممنون میشم تعبیر کنین

پاسخ
لینک۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۳۵:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. زندگی شما متحول خواهد شد و قادر خواهید بود که در زیر سایه ی قران کریم، به آرزوهایتان برسید. زمان گذشتن از یک مسئله یا موضوع مهم برای شما فرارسیده و شما به دستاورد و موفقیت بسیار بزرگی خواهید رسید. ثروت و آرامش و ایمانی قوی و امنیت خواهید داشت. باید اگر وسعتان می رسد همین مبلغی که دیده اید صدقه گذاشته اید را به فقرا صدقه بدهید تا مشکلاتتان به زودی تمام شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۵:۱۳
kootiahang

kootiahang : سلام
خواب دیدم تولد حضرت رقیه است و براشون سفره گذاشتن و من وارد مسجد میشم با چادرنماز سفید و یک چیز کلاه مانند سبز که وقتی وارد مجلس شدم و همه به من نگاه کردن دوتا خانوم همون جا ازم خواستگاری کردن و منم چون به کس دیگه ای علاقه داشتم ردشون کردم و مسجد یه دیوار مدل دار مثل امامزاده با رنگ خیلی سبز و درخشان بود که باش نگاه کردم و بعدم از در مسجد به بیرون نگاه کردم و به اسمان نگاا کردم و دیدم ول اسمون سبز شده و طرح ابرها شبیه شمشیر ذولفقار حضرت علی شده بود و یک روح خانم جوان هم تو مسجد وجود داشت ممنون میشم تلبیرشو بگید باتشکر

پاسخ
لینک۲۵ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۲:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما باید برای رسیدن به حوائجتان نذر کنید که سفره ی حضرت رقیه س را بیاندازید و به امام حسین ع و پدر و مادرشان متوسل شوید که انشالله خوشبخت و عاقبت به خیر شوید و به مرادتان برسید. حاجت شما برآورده خواهد شد. حضرت فاطمه س محب شما هستند و حضرت علی ع با قدرت برای آرزوهای شما به درگاه خداوند دعا می کنند و شما به مقام و پرستیژی که می خواهید، خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۱۸:۱۱
Naqar nikneya

Naqar nikneya : با سلام خدمت خانوم هراتی عزیز من دیشب خواب دیدم به مسجدی رفتم که تعدادی قبر اونجا بود من احساس ترس میکردم و از یه خانومی که متولی اونجا بود خواستم تا منو همراهی کنه تا از اونجا رد بشم همراه اون خانوم شروع به دویدن کردیم و از پله های اون مسجد میپریدم و در حین دویدن و پریدن مدام ذکر یا الله یا خدا رو میگفتم تا بجایی از مسجد رسیدم که شیر اب واسه وضو گرفتن بود و صدای اذان میومد که من بسمت اب رفتم تا وضو بگیرم از خواب بیدار شدم و صدای اذان صبح میومد ممنون میشم تعبیر بفرمایید

پاسخ
لینک۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۲۵:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما انرژی های منفی و ناراحتی ها و ناامیدی هایتان را با امید خداوند از خودتان دور می کنید و نگرانی هایتان را می شویید می رود و وجهه ی خوبی خواهید یافت. از نگرانی بیرون می آیید و خبرهای خوشی خواهید شنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۴۳:۴۲
Neda

Neda : با سلام خدمت شما خانم هراتی ببخشید هفته ی پیش خواب دیدم درمنزلمون روی یک‌میز سفید.در واقعیت این میز رو داشتیم در منزل سابقمون. بشقاب غدا بود برای من فک کنم برنج یا دمپخت بود اگه اشتباه نکنم دو تا تیکه هم نان بود.در فاز دیگه ی خوابما انگار در یک منزل دو طبقه بودیم که رفیم طبقه بالا با دختر عموهام بودیم از داخل منزل از پنجره ببرون نگاه کردم دیدم بارون اومده زمین خیسه البته فقط دیدم زمین خیسه.به دختر عموهام گفتم بیرون میچسبه بارون هم قبلا اومده زیباست و دور دور میچسبه با ماشین بریم دختر عموهام گفتن علی (داداش من)ی وقت چیزی نگه نرین بیرون.منم رفتم به داداشم گفتم میخوام برم داروخانه داداشم گفت حالا بعدا برو گفتم الان میخوام برم.دست داداشم هم یک بسته مژه مصنوعی بود.بعدش گویا رفتیم بیرون.میخواستم برم دنبال کسی یک اقای جون و سفید روداشتم میرفتم دنبالشون که همراهم بیاد.رفتم به سمت یک مسجد که این مسجد در منزل و خیابون سابقمون در شهرستان بنام مسجد مهدی منتظردر واقعیت هم این مسجد همون جاس.کنار مسجد هم منزل یکی از دوستانمون .اونجاس در خواب منزل اونا مسجد بود وارد شدم همه مردا داشتن نماز میخوندن ی سری پیرمرد و جوان اون اقای جون(در خواب عشقم بود) هم نشسته بود.گفتم بریم ولی نشسته بود ایشون گفت حالا بعد بریم منم منتظر شدم که نماز مردا تموم شه که باهاش برم.روبروی مردا جلوی در ایستاده بودم اون پسر جون هم نشسته بود مردا هم ایستاده بودن تازه نماز رو شروع کردن.از خواب بیدارشدم ممنونم از بزرگواریتون

پاسخ
لینک۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۵۴:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خانواده ی شما با صداقت و پاکی می خواهند از شما حمایت کنند. شما گاهی ممکن است احساس کنید که نسبت به خانوده تان درکتان بالاتر است و می خواهید چشم انداز مثبتی از زندگی داشته باشید و احساسات پاک و انرژی مثبت به زندگی تان راه پیدا کند. برادر شما می داند که شما کی راست می گویید و کی دروغ می گویید. شما دنبال گشایش کار و بختی خوش هستید. برای رسیدن به خواسته هایتان باید متوسل به امام زمان ع شوید و کارتان را به خدای بزرگ واگذار کنید تا وقتش برسد که شما هم به آرزوهایتان برسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۵۶:۳۷
zahra

zahra : سلام خواب دیدم از خونه قدیمی مامان بزرگم اومدیم بیرون رفتیم تو خونه همسایه روبروییشون همه داشتیم کمک میکردیم آش میپختیم اونجا (صاحبش فوت کرده) مانان بزرگم نشسته بود اونجا و روزه بود من تعجب کردم (آخه مریضه فشار داره سکته هم کرده چندساله دیگ نمیگیره) مامانم گفت بدنش به این روزه نیاز داشت بعد مامان بزرگم گفت که یه سال یکی از بچه هاش و توی ماه رمضون سقط کرده و از این کارش پشیمون بود میگفت اگر بود الان برای منم بهتر بود بعد دم اذان اومدیم بیرون رفتیم مسجد نماز بخونیم یه خانمی توی مسجد برای همه بادکنک تزیین میکرد خیییلیییی قشنگ و ساده و مجانی یاد میداد من بچم کوچیکه کنارم توی کریر بود اومد پیش من تزیینات روی بادکنک و روی سینه و شکم من انجام داد یه چیزی شبیه اوریگامی خوشگل درست کرد با پارچه و کلی شمع توش جا داد روی همون شکمم و قسمت بالای اون پارچه ها هم نزدیک قلبم یه شمعدون شیشه ای با شمع روشن گذاشت بعد یه خانمی به هرکس تو صف بود دوتا چادر رنگی میداد به مامانمم داد ولی به من ندادن بعد به همه یه پتو مسافرتی دادن من خودم یه گل گلی که از همه قشنگتر بود برداشتم کریر بچم و گذاشتم تو صف نماز پرده رو زدم کنار ببینم تو صف آقایون بچه هست یا نه دیدم امام خامنه ای جلو ایستادن برای نماز و چندین صف پسر بچه کوچیک پشت سرشون تعجب کردم چجور به اینا اقتدا کنیم که تکلیف نشدن؟

پاسخ
لینک۲۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۵۳:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما باید برای سلامتی خودتان و شادی روح امواتتان آش بپزید. مادر بزرگ شما احتمال قوی به زودی فوت می کند و بدن او نیاز به این آرامش دارد چون ادامه ی زندگی او در این شرایط برایش مشکل است. او از گناهانی که کرده پشیمان است و توبه می کند. شما باید سعی کنید در زندگی تان خلاقیت داشته باشید. شما باید همیشه با تدبیر و سیاست احساساتتان را کنترل کنید و امید را در قلبتان زنده نگه دارید. باید مایه ی امید فرزند و همسرتان باشید. شما سعی می کنید به بهترین صورت از فرزندتان مراقبت کنید. متاسفانه بعضی از پیروان امام، کم عقلی می کنند و از روی تدبیر و منطق کار نمی کنند و پیروان واقعی ایشان محسوب نمی شوند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۳۶:۰۱
یاش گین

یاش گین : ممنون . حتما

پاسخ
لینک۴ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۵:۰۷
یاش گین

یاش گین : ببخشید من چون بار اول هست تو سایت شما خوابمو مینویسم خواب پریشبم هم میذارم ممنون میشم تعبیر کنید. خواب دیدم با خانوادم نشستیم تو ماشین. از جاده ای پر پیچ و خم میگذریم یکدفعه ته جاده قطع میشه و ما با ماشین سقوط میکنیم. انگار به فاصله زمین تا آسمان سقوط کردیم‌ ولی صحیح و سالم رسیدیم به زمین. حتی بدون درد فرود آمدیم. کنار یه سفره افطار که روش گوجه و خیار بود. متوجه شدیم که شهر عوض شده زمان تغییر کرده. دورمون پر از مسجد بود. از یک نسجد هیئت عزاداری امام حسین اوند بیرون. من گفتم بذارید برم تو مسجد بپرسم اینجا کجاست. رفتم داخل از یه خادم مسجد پرسیدم اینجا چه شهریه و چه زمانی. گفت فلان شهر و الان ماه محرمه. من فهمیدم که ما تقریبا دو ماه تو زمان سفر کردیم و به جلو رفتیم . انگار رفته بودیم به آینده. مردم تو مسجد دور من جمع شدن و من بلند میگفتم ما تقریبا دو ماه تو زمان سفر کردیم. دقیقا مثل الان که تقریبا دو ماه دیگه ماه محرم میشه. ممنون میشم تعبیرش کنید واسم. شرمنده که طولانی شد خواستم همه چیزو گفته باشم.

پاسخ
لینک۴ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۲۸:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت هستید. خواب اولتان در نوبت است و این خواب را یک روز دیگر ارسال بفرمایید.

پاسخ
لینک۴ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۰:۲۷
yasin137364

yasin137364 : سلام خسته نباشید
تو محله ی ما یه سری مسائل درباره ی هیئت امنا حسینیه پیش آمده،که یه سری خانواده ها گفته بودن ما دیگه شرکت نمیکنیم تو حسینیه... من یه شب خواب دیدم تو حسینیه بودم ،ظرفهای غذا نشسته کلی تو حسینیه بود،دیگ بزرگ برنج که ته دیگ با یه ذره برنج داشت که من میگفتم با خودم میبرم خونه،من میگفتم چرا کسی نیست که بیاد کمک کنه همه فقط برای خوردن آماده هستند،یه خانومی دیگه هم بود به من گفت به دختر عمه ات بگو بیاد کمکمت کنه،منم گفتم اون اینجا نیست،بعدش من اومدم خونه تو حیاط خونه بودم در حیاط باز بود دیدم یه عده خانوم دارن میرن حسینیه(خانوم های محله بودن)من با خودم گفتم حالا دیگه،که کارا تموم شده،دارن میرن.
یه قسمت دیگه از خوابم یه آقایی میخواست کلید حسینیه از من بگیره که من بهش نمیدادم
به من حمله کرد،منم بهش گفتم اگه حتی منو بُکشی هم کلید حسینیه بهت نمیدم.
ممنون میشم تعبیر کنید.

پاسخ
لینک۴ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۵۹:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. ناامیدی ها و نارضایتی های زیادی در حسینیه شما وجود دارد. پولهای حسینیه گم می شود یا خرج شده و معلوم نیست چرا. کسی هم حاضر نیست مسئولیت و نقشی به عهده بگیرد و به دیگران کمک کند. شما می خواهید مشکلات را حل کنید ولی به تنهایی نمی توانید. مسائل مالی حسینیه تان رو به بهبود می رود. شما می خواهید نظارت کامل بر کارها داشته باشید. از پیشرفت کارها ناامید نمی شوید . تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۱۱:۵۵
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.