کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب مقنعه

دیدن مقنعه و یا چادر در خواب به بخت تعبیر شده است. اگر زنی ببیند که مقنعه یا چادر به سر کرد، ازدواج می کند. اگر ببیند از سر او درافتاد، احتمالا از شوهرش جدا می شود.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن مقنعه در خواب بر چهار وجه است:
  1. زن،
  2. کنیزک،
  3. خادم،
  4. منفعت یافتن از زنان.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

66 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

لادن

لادن : سلام خانم هراتی عزیز،وقتتون بخیر
من دختر مجرد هستم،یه آقایی هستن که همدیگر رو ندیدیم و اسم من روهم نمیدونن ایشون...فقط یکی از آشناها من رو به ایشون برای ازدواج معرفی کردن که همدیگر رو ببینیم ولی فعلا در حد حرفه.
چند شب پیش خواب دیدم که یه اقایی که تو خواب میشناختمشون ولی وقتی بیدارشدم یادم نمیومد کی بودن گفتن وقتی اسممو جلوی اون اقا بردن اون اقا غیرتی شدن و من خیلی خوشحال شدم و تو دلم گفتم پس اسممو میدونه و به من فکر میکنه،راه افتادم یجایی برم هوا طوفانی بود و چشم رو اذیت میکرد ولی من چون تودلم خوشحال بودم اهمیت نمیدادم و میرفتم یه مقنعه مشکی بلندم سرم بود که وقتی بهش دست زدم متوجه شدم.
یک دفعه دیدم تویه حیاط مدرسه ام و طوفان قطع شد و بارون شدید گرفت همه دانش اموزان دویدن داخل سالن مدرسه منم دویدم و از همه زودتر رسیدم داخل و خیس نشدم،یک لیوان پلاستیکی برداشتم و از اب سردکن اب ریختم و داشتم میخوردم،اقای مهران مدیری هم اونجا بودن(البته قبل خواب فیلم مهران مدیری دیده بودم)
به محض اینکه خوابم تموم شد و بیدارشدم اذان صبح رو گفتن.
ایا تعبیر خاصی داره؟
ممنونم

پاسخ
لینک۱۳ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۵۶:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. کسی که شما را به او معرفی کرده اند شخصیتی تند و عصبانی دارد و اگر با او ازدواج کنید درسهای زیادی در زندگی به شما می آموزد!! شما مجبور می شوید به دوستی سطحی او که ظاهر سازی هست، تن دهید و برای دیگران نقش بازی می کند و خیلی خوبتر از چیزی که هست خودش را معرفی می کند. شما مجبور می شوید هر چه گفت گوش کنید و فکر می کنید که خیلی هم خوب است و خوشحال خواهید بود ولی در دراز مدت شاید این رفتار تند شما را ناراحت کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۱۱:۲۴
مریم

مریم : سلام خانم هراتی ....دیشب خواب دیدم که یه مانتو آبی روشن بلند با یه مقنعه مشکی سرم کردم در واقعیت من هیچ وقت اینجوری لباس نمیپوشم. میخاستم برم پاساژی کار داشتم یهو وکیل های همسرم سر راه منتظرن بودن که با من صحبت کنند من بهشون گفتم کار دارم وقتی برگشتم باهاتون صحبت میکنم با آسانسور رفتم بالا و میخاستم وارد جایی بشم که اونجا خیلی تنگ بود مثل یه کانال کولر و من نمیتونستم واردش بشم دیگه وارد نشدم میخاستم برگردم که با وکیلاش حرف بزنم راه اصلی را گم کردم و سر از جاهای دیگه مثل بیمارستان سردر می آوردم بالاخره از پاساژ خارج شدم و یه مسیر دیگه میخاستم برم و درب اصلی پاساژ را پیدا کنم که در خیابان اصلی مثل این که تظاهرات بود ترقه میزدن و آتش به سمت هم پرت میکردند و پلیس جلوشون میگرفت میشه تعبیرش را بفرمایید البته این هم بگم دو روز دیگه من و وکیل های همسرم میریم محضر تا جدا شیم.....

پاسخ
لینک۲۳ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۵:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما سعی می کنید که عاقلانه و خردمندانه و با آرامش و صبورانه رفتار کنید ولی فکرتان ناراحت است. به انتخاب های پیش رویتان نگاه می کنید و دوست ندارید با وکلای همسرتان روبرو شوید. می خواهید زندگی تان را بالا ببرید و پیشرفت کنید ولی راهی نیست و به شما سخت گرفته اند. نمی توانید خونسرد باشید و دعواها و تنش های زیادی را پیش روی خودتان حس می کنید. اما این اضطرابات به زودی پایان می پذیرد. انشالله خداوند به زندگی شما برکت بدهد و از امروز تا به ابد به اندازه ای خوشبخت شوید که تصورش را هم نتوانید بکنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۱۶:۰۴
Fati

Fati : سلام من خواب دیدم که بالای یه کوهی هستم و پایین کوه هم مراسم ختم پدر بزرگ شوهرم هست(چن هفته هس فوت شده).بعد میبینم که مادرم با خاله همسرم دارن میان بالا.(ما سالهاس با این خانوم رابطه نداریم و اصلا بهش فک نمیکنم و خیلی ادم شری هست)منم خودمو جابه جا میکنم که منو نبینه.ولی میرسن و منو میبینن من خودمو به خواب میزنم و در این حال میبینم روسری سفید رنگ نخی خودم سرمه که یه بوته خار خشک یهش گیر کرده.تو اون حال توجه نمیکنم و میخام که مادرم و اون خانوم برن که هیچ کدوم به همدیگه توجه تداریم.بعدش حس کردم با این خانوم عروسی رفتیم و ولی خود عروسی رو ندیدم.به این فک میکردم که پدرشو دیروز از دست داده پس چطور رفته عروسی.بعدش با مادرم انگار داریم حاضر میشیم بریم مراسم ختم همسایه که دو ماهه فوت شده.من اولش میگم نریم ولی مادرم میگه گوسفند قربونی کردن منم میگم فک میکنن برای خوردن میریم.مادرم عجله داره من حاضر بشم.وقتی مقنعه رو سرم میکنم میخام کرم ضد افتاب بزنم که مییینم گوشه راست مقنعه ام کرمی شده حتی تو اینه دیدم که اون قسمتش انگار با نخ دوخته شده.یعنی قسمت رویی مقنعه به قسمت زیرش چن کوک خورده که چندان مشخص نبود. مقنعه روفقط از صورتم میکشم پایین و بقیه اش هست ولی میبینم اینطوری نمیشه و کاملا درش میارم.و کرم میزنم در این حال یادم میاد من کرم زده بودم و دوباره با کرم زدن مقنعه رو کثیف کردم تو اینه بخودم نگا میکردم میگفتم کار از کار گذشه بزار کرممو بزنم.صورتم مناسب و خوب بود.دنبال مقنعه جدید گشتم یکی بود که دوخت پایینشو دوس نداشم ولی میدیدم چاره ندارم میخاسم سرم کنم که یهو دیدم اتاق در هم برهم کزدم ولی مامانم میخاس یه چیزی برداره مقنعه ای که میخاسم پیدا شد و خوشحال و حتی بهتر از اولی رفتم که اتو بزنم.تو مراسم هم دختر مرحوم گریه میکرد مامانم دلداریش داد و یه پسر بچه ناشناس با من دعوا میکرد و من ادبش کزدم ولی میترسیدم اون یهم اسیبی بزنه.

پاسخ
لینک۱۴ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۱۴:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. شما با چالشی بزرگ مواجه می شوید و بر مشکلات و سختی هایتان غلبه خواهید کرد. کسی سعی می کند برای شما مزاحمت و دردسر درست کند و فکرتان را مشغول کند و به شما گیر بدهد. شما به این شخص توجهی نخواهید کرد. زندگی همسرتان از شما خیلی پایین تر است و در مقایسه با شما موفق نیست. این خانم خاله همسرتان عصبی و نگران است. روح همسایه تان شاد. شما سعی می کنید شخصیتی آرام و زیبا از خودتان به دیگران نشان دهید ولی کمی مشخص است که قبلا اذیت شده اید و فکرتان ناراحت بوده. شما موفق می شوید که طرز فکر تازه ای داشته باشید و می خواهید افکارتان را مرتب کنید و به آرامش برسید. شما اجازه نمی دهید که هر چیز کوچکی در ادامه ی زندگی تان فکرتان را خراب کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۵۲:۴۸
negar

negar : سلام و عرض ادب
خواب دیدم یکی از آشناهامون آمد پیشم بهم ۲تا مقنعه سفید داد که یکیش سرم‌کردم ولی اون یکی خیلی کوچک بود بعد گفتم این که اندازه من نیست برای بچه خوبه که گفت بعدا احتیاج میشه...
ممنون میشم تعبیر کنید

پاسخ
لینک۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۴۱:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. مقنعه سفید هم به سفید بخت شدن اشاره می کند و هم به مثبت اندیشی و شروعی باکرامت و تازه و در صلح و صفا. اینکه احساس می کنید که مقنعه کوچک به چه دردتان می خورد به این معنی است که شما نمی خواهید بچه گانه فکر کنید . اما مقنعه کوچک در خوابتان دو تعبیر دارد. یا شما بعدا به خاطر مسئله ای مجبور می شوید که خودتان را به سادگی بزنید تا توقعات و انتظارات دیگران از شما بالا نرود ( وانمود کنید که بلد نیستید یا نمی دانید) و یااینکه در آینده فرزند دختری خواهید داشت که مثل خودتان فکر خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۳۱:۴۲
Pardis

Pardis : خانم هراتى عزيزم سلام. ديشب به دليل كار درسم بسيارنگران وكلافه بودم و خوابي ديدم كه راستش نمي دونم تعبير داره يا نه؟ خواب ديدم در جايي مثل اردوگاه با يه سرى افراد ديگه ( مثلاً دانشجوها) هستم كه مي بينم استادم هم هست و بسيار تعجب مي كنم كه يه همچين جايي اومده و مي بينم كه خيلي خاكي داره رفتار مي كنه و خودش رو به عنوان يه پرفسر نگرفته. بعد ديدم رفت روصندليش نشست كمي موزيك گوش داد و بعد هم كمي ساز زد فكر مي كنم يه گيتار كوچيك داشت. اين حس رو داشتم كه داره از وقت استفاده مي كنه. بعد سجاده اي اونجا بود رفت سراغ اون و مقنعه نمازى كه مشابه مقنعه من در بيداري( بلند تا كمر با گل هاى ريز آبى و سبز) بود رو سرش كرد. و من باز هم متعجب بودم چون با اون مقنعه اين ور و اون مي رفت و در واقعيت ايشون اصلا مسلمان نيست كه بخواد سراغ اين امور بره. بعد لباسش رو مي ديدم كه پيراهن مشابه پيراهن هاي مارك دزيگوال به رنگ خاكستري روشن و روش هم يه بته جقه نسبتا بزرگ داره كه كمي رنگ سبزش خاطرم هست. همين طور ايشون با ديگران مشغول صحبت بود كه به همه توجه نشون مي داد كه من احساس كردم وقت رفتن هست . رفتم خداحافظى كنم كه بهم گفت فلاني ميشه بغلت كنم و من باز تعجب كردم چون تا اونجا بودم زياد به من محل نمي ذاشت. ايشون من رو بغل كرد من هم متقابلا و من اومدم. راستش نمي دونم تعبيري داره يا نه؟ خيلي ممنون مي شم راهنمايي بفرمايين

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۲۷:۲۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. استاد شما می داند که همه ی دانشجوها استرس دارند بنابراین با آرامش و راحتی برخورد می کند و می خواهد هارمونی و هماهنگی در کارش را به شما نشان دهد تا دیگران در مقابل او به استرس دچار نشوند. او درست است که مسلمان نیست ولی افکار او سرشار از انسانیت و پاکی و درستی است و او سرشار از انرژی مثبت و فداکاری و گذشت است و کاری که او انجام می دهد با عبادت یکی است. شما نباید هرگز فکر کنید که عبادت و مسلمانی است که شما را شایسته می کند بلکه ایمان قلبی و عمل انسان است که برای او نزد خداوند احترام و مقام می خرد و نه اظهار به مسلمانی یا عبادتی مشابه مسلمانان. او تمام فکر و ذکرش این است که درست و حسابی به شاگردانش علمی را که دارد را بیاموزد و در کارش دزدی نمی کند. او شخصیتی کم حرف و مغرور و با پرستیژ دارد و روشنفکر و هدفگراست. او برای شما احترام قائل است و نسبت به شما محبت دارد. استاد شما هم آدم است!! :)))) همه آدمها گاهی فکر می کنند و دیگران را به یاد می آورند و برایشان آرزوهای خوبی مثل موفقیت در سرشان دارند. او هم برای شما آرزوی موفقیت دارد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۲۵:۵۳
Shahrzad

Shahrzad : باسلام.خواب دیدم کت سبز پوشیدم زیرش هم پیرهن سفید به همراه مقنعه مشکی.

پاسخ
لینک۲۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۵۸:۵۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما شخصیتی پاک دارید و می خواهید در آرامش به سر ببرید. فکرتان را به هر کسی نمی گویید و رازدار خودتان هستید و خانواده شما با عشق و خلوص از شما نگهداری می کنند و سعی می کنند که به شما انرژی مثبت و آرامش ببخشند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۵۲:۲۰
Shamim

Shamim : سلام وقت بخیر
چند شب پیش خواب دیدم مقنعه سرم کردم و با پدرم جایی مثل دانشگاه رفتم و نامزد سابقم هم اونجا بود .بعد با نامزد سابقم رفتم جایی مثل یه قسمت از یه دشت سر سبزکه حصار کشی شده بود و توش دو قسمت گود و مسطح و جود داشت که آب بارون توی اون جمع شده بود و یکیش نسبتا عمیق بود ولی آب خیلی شفافی داشت.به حدی که با اینکه شب بود زیر آب کاملا معلوم بود.
بعد نامزد سابقم بهم گفت اینجا رو دوست داری؟ منم گفتم آره کاش اینجا مال ما بود.
بعد دستش رو به حالت سلام کردن به سمتم دراز کرد میخواست بهم دست بده و منم بهش دست دادم و اون منو از یه تپه کوچیک بالا کشید ،بعد بهم گفت میخوام اینجارو برات بخرم (منظورش این بود اینجارو بخرم که توش زندگی کنیم)منم خوشحال شدم و رفتم کنار گودال بزرگه و پام وارد آب شد.بعد با خودم گفتم خوبه یه قسمتش خونه میسازیم و این گودال بزرگه رو هم استخر می‌کنیم.(تا اینجا هرچی که نامزد سابقم میدیدم صورتش فرق می‌کرد ولی میدونستم که اونه ،تو بقیه ی خوابم صورتش هم خودش بود)
بعد توی یه صحنه ی دیگه دیدم توی یه مسجد یا حسینیه بودم صف نماز بود منم ردیف اول رو به قبله ایستادم،نیت کردم برای یه نماز دو رکعتی(نماز مستحبی بود)اول سوره ها و ذکر های نماز رو اشتباه میخوندم و با خودم گفتم واسه اینه که خیلی وقته نماز نخوندم و یادم رفته.بعد دوباره نیت یه نماز چهار رکعت(مستحبی)کردم و اینبار درست نماز خوندم و در آخر سلام نمازمودادم.
بعد دیدم یه دوچرخه قدیمی ولی با ظاهر تمیز از زیر زمین خونمون در آوردم و رفتم بیرون دوچرخه سواری کردم و تو راه پدرم رو دیدم بهم لبخند زد و با ذوق گفت دوچرخه سواری میکنی!در صورتی که فکر میکردم باهام دعوا میکنه.
بعد با خودم میگفتم برم جلوی نامزد سابقم بازی کنم که ببینه بالاخره دوچرخه گیرم اومد که بازی کنم (تو خواب فکر میکردم اون بهم قولش داده ولی قبل از اینکه اون به قولش عمل کنه من دوچرخه پیدا کردم)نامزد سابقم هم منو سوار دوچرخه دید و بهم لبخند زد.
بعد دیدم که چادر مشکی سر کردم و باهاش رفتم جایی ولی یادم نمیاد کجا.وقتی برگشتم خونمون رفتم ظرف های کثیف توی سینک رو شستم و بعد دیدم حیاطمون خاکیه و با شیلنگ آب شستمش و تمیز شد.
در واقعیت منو نامزدم از هم جداشدیم و چند وقته ازش بی خبرم و راه برگشتی هم به همدیگه نداریم.
ممنون واسه تعبیر میبخشید طولانی شد

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۰۰:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما افکارتان را از باقی مردم مخفی می کنید و عزت و احترامتان بالا خواهد رفت. درک شما نسبت به مسائل بیشتر خواهد شد و کاملا می دانید که در زندگی شما و نامزدتان چه مسائل ا حساسی وجود داشته و چه کسی مقصر است و چه کسی احساساتی تر رفتار کرده. این زمینه ی رابطه ی شما و نامزدتان است. او می خواهد با شما در ارتباط باشد و شما همه ی خاطرات گذشته را همیشه با خودتان حفظ می کنید. شما سعی می کنید که کار درست و منطقی را انجام دهید و خودتان را کامل به خدای بزرگ می سپارید و هر چه که مصلحت او باشد، همان را میخواهید. اینکار اول برای شما سخت است ولی به خدای بزرگ تکیه کامل می کنید و تعادلتان را در زندگی تان بدست می آورید که هم پدرتان خوشحال می شود و هم نامزد سابقتان از اینکه شما در زندگی تان به تعادل رسیده اید خوشحال و راضی خواهد بود.شما سعی می کنید که اشتباهات گذشته تان را بشویید برود و برای آینده تان برنامه ریزی می کنید. تمام مشکلات را از زمینه ی زندگی تان پاک خواهید کرد و نگرانی هایتان رفع می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۴:۲۳
shamim

shamim : سلام خانم هراتی خسته نباشید. در خواب دیدم جایی هستیم به همراه خانواده. و خونمون بود ولی کمی متفاوت تر از خونه قبلمون. در اونجا انگار داشتیم غذا میخوریم. که تیغ ماهی تو گلوی داداشم گیر کرد.( یا شاید یه چیز دیگه و الان برام بیشتر تیغ ماهی جلوه میکنه)در حدی که ازمون خواست به اورژانس زنگ بزنیم. میخواستم زنگ بزنم 125 با اینکه میدونم که واسه اتش نشانی هست اما تو خواب فکر میکردم واسه اورژانسه. که خواهرم میگفت شماره اورژانس 127 و یا شاید هم گفت147 در هر صورت بنا به گفته اش زنگ زدم اونا بدون اینکه ادرسو بپرسن اومدند. و کمک کردن تیغ ماهی در اومد. بعد از تمام این ماجراها من خودمو توی یه اینه دیدم که مقنعه نمازی( مقنعه های که استین دار هستند) خیلی قشنگ و کار شده با گلهایی از جنس خود مقنعه رو استینش هست، روی سرم هست دیدم که چادر سفید هم رو سرم داشتم. خیلی خودم خوشم اومده بود. زیبا شده بودم. مامانمو صدا زدم و بهش گفتم. ان شاالله هروقت خواستم ازدواج کنم دارم میرم واسه عقد همچین لباسی( البته گفتم یکم استینش گلهای بیشتری داشته باشه) و حجابی میگیرم. ممنون از تعبیرتون

پاسخ
لینک۱۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۰:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما افکارتان و روحیاتتان را عوض می کنید و برادر شما با نظرات و افکار و دیدگاه های قدیمی مخالف است و موضع گیری می کند. شما به این فکر می کنید که راه چاره ی مشکلات برادرتان رسیدن به ثروت است و خواهرتان فکر می کند که فقط دستاورد خیلی بزرگ یا قدرت خیلی بزرگ داشتن چاره ی مشکل برادرتان است و وقتی شما به رفاه برسید دیدگاه منفی برادرتان هم از بین خواهد رفت. شما فکرتان راحت خواهد شد و خودتان را شخصیتی موفق با فکری آرام و از لحاظ مالی هم قوی خواهید دید و دوست دارید قبل از اینکه ازدواج کنید هم انشالله دستتان به دهانتان برسد و به خاطر مسائل مالی ازدواج نکنید. دوست دارید که مرفه و عاقل و سفید بخت باشید انشالله. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۰۵:۵۴
narjes

narjes : با سلام، بنده متأهل هستم، خواب دیدم که میخوام برم بیرون، اما دو سه تا مقتعه دارم که هرکودوم رو برمیدارم دستم میگیرم میبینم قیچی قیچی شده، آخری رو که برداشتم یادم اومد که درزش رو قبلا باز کردم و میشه دوخت خیلی هم دیرم شده بود، اومدم گوشه اتاق یه چرخ خیاطی آماده بود که باهاش بدوزم دیدم سوزن نداره و شبیه چرخ خیاطی معمولی نیست و من نمیتونم باهاش کار کنم، بعد دنبال چادر میگشتم دو سه تا چادر هم داشتم که هرکودوم رو برمیداشتم اونا هم یه ایرادی داشتن و نمیتونستم بپوشم.
با تشکر از توجه شما، ممنون میشم اگر تعبیر کنید

پاسخ
لینک۱۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۰۲:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید احساستان را کنترل کنید و آن را بروز ندهید. شما می خواهید صدای خودتان را خفه کنید و نظرتان را مطرح نکنید. اما نمی توانید چون با شما بصورتی گستاخانه رفتار شده و تمرکزتان را از دست داده اید. اصلا انگار هیچ راهی برای ارتباط باقی نگذاشته اند یا هیچ راهی برای حفظ ظاهر باقی نگذاشته اند. شما عصبانی تر از این هستید که بتوانید فکرتان را از دیگران قائم کنید و سیاست به خرج دهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۵۶:۳۲
یوسف

یوسف : سلام خانم هراتی عزیز. خواب دیدم که نامزدم که چند ماه است از همدیگه جدا شده ایم داده به طرفم میاد و دیدم که یک مقنعه سیاه پوشیده و خوشحال است و داره می خنده و بهش سلام میکنم و اون هم در مقابل به من سلام میکنه و رد میشه میره و من هم رفتم که برم دنبالش که از خواب بیدار شدم. (البته بگم که در در دنیای واقعی نامزدم از مقنعه خوشش نمیاد اما داخل خواب مقنعه سیاه پوشیده بود که خیلی باحجاب به نظر می‌رسید و خوشحال بود و میخندید)

پاسخ
لینک۲۱ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۳۲:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. او بسیار ناراحت است و افکار منفی و کینه و کدورتی در سرش دارد ولی نمی خواهد که نگرانی و ناراحتی اش را به کسی ابراز کند. او غصه می خورد و ناراحت است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۵۳:۳۵
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.