تعبیر خواب مهمانی
اگر کسی خواب ببیند در اجتماعی به مهمانی رفته، و به خوردن شیرینی مشغول است، درگفتگویی به رفع اختلافات مردم می پردازد. اگر ببیند او را در باغی به مهمانی بردند و در آن باغ میوه بسیار بود، دلیل که در جنگ شهید شود. اگر کسی ببیند که در ضیافتی با شکوه شرکت دارد، تعبیرش این است که دوستان با محبتی دارد که در صدد لطف و ابراز محبت به او هستند.
اگر ببینید کسانی که در آن ضیافت هستند همگی لباس های شاد و رنگی بر تن کرده اند و در ظروف گرانبها غذا می خورند، نشانه این است که در هر راهی که قدم بر می دارید، نیکی و خیر و منفعتی برایتان وجود خواهد داشت و دوستان شما نیز انسان های خوب و با محبتی هستند.
اگر ببینید در ضیافتی حضور دارید که همه در آن به قهقهه مشغول هستند و رقص و پایکوبی می کنند، تعبیرش رسیدن مصیبت به کسی است که آن ضیافت را ترتیب داده است و اگر ببینید که دیگران در آن ضیافت، افرادی نا آشنا هستند و روی میز ها خالی از ظروف زیبا و غذا است، موردی نا خوشایند مانند سوء تفاهم یا نا امیدی، در بیداری پیش خواهد آمد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر دید مهمانی با چنگ و چغانه و نای و رقص بود، دلیل مصیبت است.
تعبیر خواب مهمان امام صادق (ع)
اگر کسی در خواب ببیند که به مهمانی رفته، به رفع اختلافات مردم می پردازد و اگر خواب ببیند که برای او مهمان آمده، خیر او به دیگران خواهد رسید.
اگر در مهمانی غذای خوبی مانند شیرینی بین مهمانان پخش شود، بین آنان صلح و صفا قرار خواهد گرفت و دوستی و یاری آنان به یکدیگر زیاد خواهد شد و مشکلات آنان حل خواهد شد.
اگر در مهمانی به رقص و پایکوبی مشغول شوند، ناراحتی و مشکلی برای آن جمع پیش خواهد آمد که بهتر است با صدقه دفع بلا شود.
تعبیر خواب مهمان داشتن
اگر خواب ببینید به منزل شما مهمان آشنا آمده و صحبت های آنان مهربانانه و دوستانه است، دوستان زیادی خواهید داشت. اگر مهمانان شما غریبه بودند، و صحبت های آنان مهربانانه بود، در کاری با دیگران به توافق خواهید رسید.
اگر رفتار مهمانان با شما به صورت اغراق آمیزی با خوش و بش و شادمانی همراه بود، دشمنانی دارید که بر علیه شما رفتار سویی در سر می پرورانند.
اگر خواب ببینید در مهمانی، دیگران با شما دعوا کردند، از رفتار و اعمال شما در بیداری تمجید خواهد شد و شما را به نیکویی یاد خواهند کرد.
تعبیر خواب مهمان سرزده
مهمان سر زده به دوست یا خواستگار تعبیر می شود و کاری پیش خواهد آمد که موجب می شود از زندگی و کار روزمره خود، کمی عقب بمانید.
اینکه رفتار مهمان سر زده با بیننده خواب چگونه باشد، در تعبیر خواب بسیار موثر است. اگر مهمان سرزده، مرتب به بوسیدن و فشار دادن شما در آغوش خود پرداخت، از جانب شخصی که انتظار آن را ندارید، با شما رفتاری خواهد شد که باعث آزردگی شما از او شده و سعی خواهید کرد که از او دور شوید.
اگر مهمان سرزده، کاملا آرام و با متانت با شما برخورد کرد، دوستی های جدیدی در زندگی شما برقرار خواهد شد که پایدار و طولانی مدت خواهد بود.
اگر مهمان ناخوانده با شما دعوا کرد و یا با شما به فحاشی و زد و خورد پرداخت، دیگران در بیداری به تعریف و تمجید از شما خواهند پرداخت و به شما لطف و محبت و یاری خواهند رسانید.
تعبیر خواب پذیرایی کردن و غذا دادن به مهمان
اگر به مهمان خود غذا می دهید، بسته به نوع غذایی که می دهید به دیگران خیر و برکت خواهید رساند.
اگر خواب ببینید از مهمانان خود با غذاهای خوب و شیرینی و میوه پذیرایی می کنید، از جانب شما به دیگران محبت و خیر و نیکویی خواهد رسید.
اگر به مهمان خود نان بدهید، روزی پاک و تمیز و برکت به آنان خواهد رسید.
اگر غذای چرب و پر روغنی به آنان بدهید، موجب خواهید شد تا دیگران به ثروت و مال فراوان برسند.
پذیرایی با غذاهای گوارا و نوشیدنی های شیرین نشانه رسیدن خبرهای خوب و شاد کامی و نوشیدنیهای تلخ یا غذاهای شور نشانه خبرهای بد و رسیدن اختلافات با کسانی است که در خواب دیده اید.
تعبیر خواب پذیرایی شدن و غذا خوردن در مهمانی
تعبیر غذا خوردن در مهمانی مانند تعبیر غذا دادن به مهمان است.
اگر غذای چرب تناول کنید به ثروت می رسید.
غذای شیرین خوردن به تعبیر پایداری در دوستی و حل مشکلات است.
نان زیاد نشانه برکت و شربت نوشیدن، نشانه شاد کامی است.
غذاهای شور یا تلخ و نوشیدنیهای بد طعم نشانه اختلافات و بروز ناراحتی بین کسانی است که خواب دیده اید به نزد آنان به مهمانی رفته اید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
ترنم : سلام. من دیشب خواب دیدم در جمع فامیل مادری م هستم و همه دور هم جمع هستیم، و خاله ام که حدود چندماه هست عروس دار شده با دخترها و عروسش بجای اینکه توی جمع ما باشند با ورود ما به منزل پدربزرگم رفتند توی حیاط نشستند و من از حرکتشون خیلی ناراحت شدم.(لازم به ذکر هست پسر ایشان قبلا از من خواستگاری کردندو به دلایلی توی همون خواستگاری اولیه منتفی شد،ومن دیگه هیچوقت به ازدواج با ایشون فکر نکردم) ولی گویا توخواب خیلی از حرکت خاله ام رنجیدم ولی پسرش تو جمع ما بود و خیلی هم خوشحال بود و با وجوداینکه میدونست من حرف نمیزنم مرتبا توی جمع حرف میزد که حواس من رو به خود جلب کنه، و داداش من هم کلی باهاشون شوخی میکرد که حتی من آروم صداش کردم کافیه! موقع خداحافظی هم به همراه بقیه فامیل خاله م نیز ما رو تادم در بدرقه کرد و عروسش هم منو نگاه کرد و خداحافظی کرد و من خیلی سرد باهاش برخورد کردم.( لازم به توضیح هست هردو در یکسال هست کردیم ولی ایشون رفتند سر خونه زندگی شون ولی متاسفانه من درشرف جدایی هستم، و اصلا هم به پسرخاله م فکر نمیکنم)
چند شب قبل از این خواب هم خواب دیدمکه منزل یکی از اقوام جمع شدیم و این خاله ام از خواستگاری رفتن پسرش صحبت میکرد که کلی تحویلشون گرفتند و... تا ما وارد اون جمع شدیم حرفش را نیمه تمام گذاشت گویا دوست نداشت جلوی ما حرفی بزند که مبادا حسرت زندگی پسرش را بخوریم!
ممنون میشم تعبیرش رو بفرمائید
فریبا هراتی
: سلام. خاله ی شما از اینکه شما به پسرش پاسخ منفی داده اید هنوز از شما ناراحت است چون پسر او هنوز قلبا به شما توجه دارد و احتمالا زیاد به خانم خودش وابسته نیست. به همین دلیل او تمایلی ندارد که جز در یک رابطه ی سطحی، با شما ارتباط بیشتر یا همفکری داشته باشد. شما احساس خاله تان و تمایل قلبی پسر او را بصورت تله پاتی در خوابتان دریافت کرده اید. دوست خوبم شما در هر کامنت فقط مجاز به ثبت یک خواب هستید و نه بیشتر. اینکار خلاف مقررات سایت است و خدای نکرده شما را مدیون سایت و کارمندان آن می کند. لطفا از تکرار اینکار اجتناب کنید. اینکه پسر خاله ی شما خوشبخت خواهد شد و یا نه را صرفا زمان مشخص می کند و شما نباید فکرتان را ناراحت کنید. معمولا هر کسی که حساسیت زیاد ( مثل خاله تان) به خرج می دهد، در واقع به خاطر رنجش زیادی است که در زندگی از این بابت به آن مبتلاست. اگر پسر خاله تان خوشبخت بود مادرش خیلی هم حرص نمی خورد که چرا با شما ازدواج نکرده است. تشکر از همراهیتون.
Farangis : سلام خواب دیدم پدر و مادر شوهرم که هر دو فوت شدند سرزده اومدند خونه مون پدرشوهرم را یک آقایی با تختش آورده بود و من گفتم کاش از قبل می گفتید که جا باز کنم خونه پر وسایل خودمون بود ولی بعد نگاه کردم دیدم راحت ثخت پدر شوهرم تو اتاق جاگیر شده و مادرشوهرم هم کنارم بود قبول کردم که مدتی پیشمون بمونند
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. آنها می خواهند که شما از ایشان زیادتر یاد کنید و با خیرات و صدقات ایشان را مهمان کنید و دعایشان کنید. تشکر از همراهیتون.
عبدالله یزدانی : سلام دوستم خواب دبده از زبان خودشان میکم: خواب دیدم زنی از بستگان با عده ای (ترجیحا بچه هاش و دخترش و بچه های دخترش) آمده خانه ما که با هم دور میز بزرگی غذا صرف میکردیم و آنها خانه ما دعوت بودند. بعد این خانم پشت صندلی من ایستاد و به صورت غیر منتظره دوتا دستاش رو روی سرم گزاشت و با حالت ناز کردن دستاش کشید به پایین سرم و برام دعا کرد. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. خانم فامیل شما شرایط شما را مورد قضاوت و بررسی قرار می دهد و دوست دارد از شما حمایت و پشتیبانی کند. او افکار شما را تصدیق و تایید می کند و امیدوار است که به خواسته هایتان برسید. تشکر از همراهیتون.
مهسا : سلام روز بخیر
خواب دیدم رفتم خونه ی پسری که قبلا دوست داشتم و الان رابطه مون اونقدر صمیمانه نیست. اون تو یه شهر دیگه زندگی میکنه. من قبلا یه بار اونجا رفته بودم حالا تو خواب میدیدم دوباره با مامانم رفتیم اونجا. صبح بود همه خواب بودن من بیدار شدم برم دسشویی. پاورچین میرفتم که کسی بیدار نشه ولی اونا با صدای مامانشون بیدار شدن و اون پسر منو دید منم که موهام بهم ریخته بود با انگشتام موهامو شونه کردم. دستشوییشون درش بسته نمیشد خواهرش اومد جلوی در که کسی منو نبینه. بعد که اومدم بیرون یه آلبوم عکس از سفرهام آوردم نشون دادم بهشون. خانواده ی اون پسر خیلی خوشحال بودن هی ازش میپرسیدن بالاخره آشتی کردین؟ اونم میگفت آره خودش پا پیش گذاشت آشتی کردیم. منم خجالت میکشیدم به خودم میگفتم من نباید میومدم اینجا اونا باید میومدن خونه ما.
با آرزوی سلامتی برای شما
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به او فکر می کنید و دوست دارید که افکارتان مرتب تر باشد و نسبت به شرایط او آگاهی بیشتری داشته باشید. این آقا و کلا خانواده اش خیلی مرید و مطیع مادرشان هستند و او زندگی آرام و راحتی دارد. شما می خواهید نگرانی هایتان را دفع کنید ولی آنان حریم خصوصی برای هم قائل نیستند و حرفهایشان را با هم می زنند و از همه کار هم با خبرند. شما به خانواده و فامیلتان و یا خاطرات گذشته تان اهمیت می دهید و روی گذشته ها زیاد فکر می کنید. اگر او شما را دوست داشت خودش با شما تماس می گرفت و هر گونه تلاش شما برای ارتباط بیشتر با او، از ارزش و اعتبار شما پیش او کم می کند مگر اینکه خودش تمایل به این آشتی نشان بدهد. تشکر از همراهیتون.
ملیکا : سلام من خواب دیدم دوستم خونمومه و قراره بره ناگهان مادر پدر من میرسند و با دوستم اشنا میشوند و دیدم که یوب دیگه از دوستام هم تو تونمون ضاهر شد و انها پسر بودند و پدر من با انها به طور عجیبی خوب بود و من تصمیم گرفتم یک مهمانی راه بتدازم و یهو خودم را اماده دیدم و کلی مهمان امده بودند و هنه دوستانم بودن و من انشب هر چه منتظر دوست پسر که نمیدانست مهمانی است ولی یرار بود برای دیدن من بیاید وایسادم او نیامد یادمه یا یکی از دوستام که ماشین داشت رفتیم مشروب گرفتیم بعد ک برگشتیم من دیدم خانواده مادر بزرگم و دایی هام هم انجا هستم و تمام مدت به مامانم میگفتم چرا به اینا گفتی بیان اینا مذهبی هستم و در مجموع مهمانی بد برگزار شد و به هیچکس خوش نگذشت و من یادمه صبح بعد به دلیل مستی زیاد در شب مهمانی یادم نمیامد جژییات انشب را و هی از مامانم میپرسیدم چیشد دیشب چی شد و حس بدی داشتم حس میکردم گند زدم
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید که از زندگی تان بیشتر لذت ببرید و استرس کمتری داشته باشید ولی به صورت روشمند رفتار نمی کنید و همه چیز را بر طبق شانس و بی خیالی می خواهید به پیش ببرید. بخشی از خواب شما بازتاب افکار شما مبنی بر واقعیت هایی در بیداری شماست. نگران هستید که خانواده تان و دوستانتان با هم هماهنگ هستند یا خیر. شما از مهارت های اجتماعی تان خیلی مطمئن نیستید. شما بی دقت و بی حس و حال عمل می کنید، واقعیت ها را ول می کنید و احساس می کنید که کنترل تان را از دست می دهید. شما تلاش می کنید که از یک موقعیت در زندگی بیداری تان فرار کنید و شاید همه ی اینها به خاطر کم توجهی دوست پسرتان به شما باشد. تشکر از همراهیتون.
سیما سحرابی : سلام خانم هراتی
خواب دیدم داییم زنگ زد و گفت بیا کارت دارم و خواست که همدیگرو ببینیم.منم با یکی از دوستام رفتم و از همه جا بی خبر داییم بردمون خونشون(که در واقعیت اون خونه ی عموم میشه)بعد داییم مارو برد تو یه سالن که دختر دایی و زن داییم داشتن صندلی میچیدن برای مهمونی و جشن و ... و وقتی منو دیدن از دیدنم اصلا خوشحال نشدن و باهام دعوا میکردن که چرا اومدم اینجا چرا سر زده بوده و من شاکی بودم که دایی شما منو اوردی اینجا منکه خبر نداشتم پس چرا ساکتی و... بعد کفشامو پوشیدم و از خونشون رفتم بیرون. وقتی داشتم میرفتم دیدم دوتا از مهمونایی که دعوت بودنا شناختم و همه ی مهمونا لباس قرمز پوشیده بودن.
ممنون از شما
فریبا هراتی
: سلام. دایی شما به شما فکر می کند و می گوید که اگر می دانستی در زندگی من چه خبر است!!؟ شما نیت بدی راجع به دایی تان ندارید ولی در زندگی او تعادل وجود ندارد. خانم و دختر او نمی خواهند که کسی از مشکلاتشان با خبر شود و نگران هستند که دیگران از ناراحتی آنان سو استفاده کنند. مشکلی در زندگی آنان هست که همه عصبی و مضطرب هستند. تشکر از همراهیتون.
Mojgan : با سلام خدمت خانم هراتی عزیز
خواب دیدم یک نفر که نمیدیمش به بازوی راست من تیر زد و من جراحی شدم و خوب شدم دوباره به همان جای قبلی تیر زد و هرچی به مادر و پدرم میگفتم اهمیت نمیدادن نفسم بند میومد بهشون میگفتم به اورژانس خبر بدین اهمیت نمیدادن و من خیلی عصبانی میشدم و وقتی دکتر اومد انها هم کار زیادی برام انجام ندادن و داشتم میرفتم بیمارستان که از خواب بیدار شدم
ممنونم از پاسخگویی تون
فریبا هراتی
: سلام. شما شخصیتی منطقی و بالغ و حمایتگرایانه نسبت به دیگران دارید و دوست دارید که از دیگران مراقبت و به آنان رسیدگی کنید. همینطور اگر در زندگی تان با کشمکش ها و چالشی مواجه شوید، نیاز دارید که از خودتان هم حمایت کنید، تهاجمی تر باشید و روی چیزی که می خواهید به آن برسید، پافشاری کنید. همینطور شما نیاز به حمایت و پشتیبانی خانواده و خصوصا پدرتان دارید. اما شما با مشکلاتی یا بی مهری هایی از جانب دیگران مواجه شده اید که در مراقبت از خودتان ناتوان هستید و حس می کنید که آزادی تان یا فعالیت هایتان محدود می شود. شما شخصیتی دوستانه دارید و همیشه دوست دارید که با دیگران در ارتباط باشید و وقتی به شما بدی می کنند، شما ضربه می خورید. از دوستی با دیگران منصرف می شوید، باز روی خودتان کار می کنید و این بدبینی یا بی مهری های قدیمی را فراموش می کنید اما باز به شما بد می کنند. تشکر از همراهیتون.
نیلوفر : سلام خانم هراتی وقت بخیر،دوستم وحیده خوابی در مورد من دیده:
میدیده اومده خونهما.یعنی دعوتش کرده بودم که بیاد خونمون و با هم صحبت کنیم(مثل اون باری که تنهایی اومده بودش خونمون).محیط خونمون متفاوت بود کمی(نه از نظر متراژ،از نظر نقشه)آشپزخونمون اوپن بود و من توی آشپزخونه بودم و به درِ رو به روم، که باز بود نگاه میکردم ببینم کیا میان.نزدیک آشپزخونه یه تخت مربعی چوبی و سفید بود.مثل سکوی چوبی.٢-٣تا مرد۵٠--۶٠ ساله از مدعوین،نشسته بودن لبهء تخت. مامان وحیده هم یک سمت تخت بود و خودش اون وسط نشسته بود و لبخندزنان با حال خوش بهش تکیه داده بود.نگاهم کرد و با خودش فکر کرده نیلوفر چرا بقیه رو دعوت کرده؟اینجوری که نمیشه صحبت کرد(یه جورایی مثل زمانی بود که جلسات عرفان با اون استاد کذایی برگزار میشد.انگار هرکی که میشناختم رو دعوت کرده بودم)بعد وحیده اومد بلند شه،لباس تنش طلایی شد.حوصلهاش سر رفته بود،بلند شد رفت تو اتاق.اونجا یه میز تلویزیون بود که طبقاتش شیشهای بود و قبلا از اونا داشتن.حس اتاق خونهء مادربزرگش رو داشته که زمان فوتش از ضبطی که داخل میز تلویزیون بود نوحهء سوزناک ترکی پخش میشد.دستمالی دستش بود و خاک طبقات میز رو داشته میگرفته.بعد از در دیگهء اتاق یه مردی اومد داخل،و به مرد دیگهای که کنار وحیده ایستاده بود و او تازه متوجهش شد گفت شما باید با ما بیایین(به اداره آگاهی).اما مرد دوم که موهاش فرفری بود و حالت پریشون و اخمو داشت نمیخواست بره و گفت چرا باید بیام؟نمیام!مرد اول بهش گفت پسرتون و همسرش از شما شکایت دارن.اونجا متوجه شده مرد دوم،پدر مجید،همسر منه.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما از شرایط خودتان برای وحیده تعریف خوهید کرد. از نظر مالی اوضاع خوبی دارید و گشایش کار یافته و شرایط برایتان بهتر هم می شود. شما در بیان دیدگاه خودتان از همان قدرت و استحکام و ثباتی که در گذشته استفاده می کردید، حالا هم استفاده می کنید ولی در ابراز خودتان محدود هستید. شرایط دوستانتان را مورد قضاوت قرار می دهید و از نظر شما حمیده رفتاری موفقیت آمیز در زندگی دارد. وحیده می خواهد خاطرات تلخ گذشته را از ذهنش پاک کند و دیگر به تمام مسائلی که باعث عصبانیت و ناراحتی اش می شده اند، اجازه ندهد که الان هم روی او تاثیرگذار باشند. او می خواهد خردمندانه و مثبت اندیش رفتار کند و زندگی آرامی داشته باشد. پدر شوهر شما فکرش ناراحت است و کارها برایش هموار به پیش نمی روند. او باید مراقب رفتار خودش باشد تا همسرش و شوهر شما را از خودش نرنجاند و باید بیشتر خودش را کنترل کند و خویشتندارتر باشد. تشکر از همراهیتون.
Nasssrin : سلام وقتتون بخیر ،خواب دیدم رفتیم با مامانم خونه همسرم خونشون مهمونی بود خیلی آدم بود اونجا بعضی از دختر خاله هامم بودن من استرس داشتم و پریشون مامانم نگران، همسرم انگار اصلا منو نمیدید اصلا محلم نمیذاشت نگامم نمیکرد گرم صحبت بود باهاشون یه نفرم بود شبیه بهش اما انگار برادرش بود که اومده بود ایران ،ولی توبیداری برادرش اصلا شبیه بهش نیست رفتم دستشو گرفتم که باهاش حرف بزنم برادرش خندید گفت من همسرت نیستم بعد دیدم تو دستش یه حلقه است اما شبیه حلقه ما نبود تو ذهنم بود به مامانم برم بگم اونم نامزد کرده آخه تو واقعیت از همسرش جدا شده منم از همسرم جدا شدم ،بعد رفتم پیش همسرم دیدم هنوز سرگرم خوشحالی و صحبته ولی صحبتی که صداشو نمیشنیدم لباش تکون نمیخورد من همش دستشویی داشتم اما همه دستشوییا پر بود یا جایی بود که همسرم میومد من روم نمیشد برم فقط یدونه پیدا کردم اونم رفتم آرایشمو بیشتر کردم ولی آرایش تمیزی نبود تودلم گفتم من که دارم میرم خونه خودمون میرم اونجا دستشویی ، تو آینه خودمو دیدم به خودم گفتم همه اونا از من قشنگترن همسرم منو نگاه نمیکنه دنبال رژی که همسرم دوست داشت میگشتم که همین برادرش برام فرستاده تو واقعیت وخواستم بزنم گم کرده بودم رفتم تو کیف یه نفر دیگه رو میگشتم پیداش کنم توش پر پول بود دیدم مادرشوهرم داره با تعجب نگام میکنه ولی رژ نبود بعد دختر خالم که تو بیداری به من حسادت میکنه گفت ببین خودت نتونستی دل به دل همسرت بدی کنارنیومدی انداختی گردن من ببین با همه چه خوبه ،منم گفتم حالا هر کی خدا جوابشو میده تو خواب میگفتم کاش همسرم اینا منو استخدام کنن حقوق خوبیم میدن من به پولش احتیاج دارم ۵صبح دیدم مرسی
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به این فکر می کنید که همسرتان ارتباطات قوی و خوبی با دیگران دارد و از لحاظ مالی قویست. شما می خواهید که دوباره با او ارتباط داشته باشید هرچند که او به شما توجهی ندارد و شما هم در واقع قادر به درک افکار و حرفهای او نیستید و فقط چیزی را می بینید که دوست دارید ببینید!! شما تمایل دارید که اقلا با کسی که مثل همسرتان باشد ازدواج کنید. فکرتان ناراحت است و نمی توانید با هرکسی درددل کنید. احساسات منفی زیادی را ار وجودتان جمع کرده اید که نیاز به تخلیه ی آن دارید. می خواهید با سیاست رفتار کنید ولی نمی توانید و غصه می خورید و دیگر حتی نمی توانید دروغ بگویید که غصه نمی خورید. دوست دارید که مثل دیگران زیرکتر بودید و احساس واقعی تان را بروز نمی دادید و اعتبارتان بالاتر بود. شما خودتان را به خاطر از دست دادن زندگی مشترکتان با همسرتان سرزنش می کنید ولی در عین حال می دانید که مقصر اصلی شما نبوده اید. بخشی از نگرانی های مالی شما هم به این نگرانی های عاطفی دامن زده. تشکر از همراهیتون.
pegah : سلام.خواب دیدم تولدمه چندتا از دوستام قرار بود عصر بیان ظهر اومدن گفتم من هنوز خرید نرفتم غذا ندارم یه دوستم یه کیف بزرگ داشت کلی غذای خوب توش بود چید توی سفره همه شروع کردن خوردن تا من برم خودمم غذا بخرم مشغول خوردن شدن .مادر بزرگم که فوت شده هم نشسته بود کنار سفره
فریبا هراتی
: سلام. زندگی شما تحولی مثبت خواهد داشت و شما وارد فاز جدیدی از زندگی تان می شوید. دوستان شما از شما حمایت و پشتیبانی خواهند کرد. شما هم سعی می کنید که خودتان را قوی کنید تا بتوانید از دوستانتان حمایت کنید. روح مادر بزرگتان شاد. دعای خیر او پشت سر شماست. تشکر از همراهیتون.