کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب مهمانی

اگر کسی خواب ببیند در اجتماعی به مهمانی رفته، و به خوردن شیرینی مشغول است، درگفتگویی به رفع اختلافات مردم می پردازد. اگر ببیند او را در باغی به مهمانی بردند و در آن باغ میوه بسیار بود، دلیل که در جنگ شهید شود. اگر کسی ببیند که در ضیافتی با شکوه شرکت دارد، تعبیرش این است که دوستان با محبتی دارد که در صدد لطف و ابراز محبت به او هستند.

اگر ببینید کسانی که در آن ضیافت هستند همگی لباس های شاد و رنگی بر تن کرده اند و در ظروف گرانبها غذا می خورند، نشانه این است که در هر راهی که قدم بر می دارید، نیکی و خیر و منفعتی برایتان وجود خواهد داشت و دوستان شما نیز انسان های خوب و با محبتی هستند.

اگر ببینید در ضیافتی حضور دارید که همه در آن به قهقهه مشغول هستند و رقص و پایکوبی می کنند، تعبیرش رسیدن مصیبت به کسی است که آن ضیافت را ترتیب داده است و اگر ببینید که دیگران در آن ضیافت، افرادی نا آشنا هستند و روی میز ها خالی از ظروف زیبا و غذا است، موردی نا خوشایند مانند سوء تفاهم یا نا امیدی، در بیداری پیش خواهد آمد.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر دید مهمانی با چنگ و چغانه و نای و رقص بود، دلیل مصیبت است.

تعبیر خواب مهمان امام صادق (ع)

اگر کسی در خواب ببیند که به مهمانی رفته، به رفع اختلافات مردم می پردازد و اگر خواب ببیند که برای او مهمان آمده، خیر او به دیگران خواهد رسید.
اگر در مهمانی غذای خوبی مانند شیرینی بین مهمانان پخش شود، بین آنان صلح و صفا قرار خواهد گرفت و دوستی و یاری آنان به یکدیگر زیاد خواهد شد و مشکلات آنان حل خواهد شد.

اگر در مهمانی به رقص و پایکوبی مشغول شوند، ناراحتی و مشکلی برای آن جمع پیش خواهد آمد که بهتر است با صدقه دفع بلا شود.

تعبیر خواب مهمان داشتن

اگر خواب ببینید به منزل شما مهمان آشنا آمده و صحبت های آنان مهربانانه و دوستانه است، دوستان زیادی خواهید داشت. اگر مهمانان شما غریبه بودند، و صحبت های آنان مهربانانه بود، در کاری با دیگران به توافق خواهید رسید.

اگر رفتار مهمانان با شما به صورت اغراق آمیزی با خوش و بش و شادمانی همراه بود، دشمنانی دارید که بر علیه شما رفتار سویی در سر می پرورانند.
اگر خواب ببینید در مهمانی، دیگران با شما دعوا کردند، از رفتار و اعمال شما در بیداری تمجید خواهد شد و شما را به نیکویی یاد خواهند کرد.

تعبیر خواب مهمان سرزده

مهمان سر زده به دوست یا خواستگار تعبیر می شود و کاری پیش خواهد آمد که موجب می شود از زندگی و کار روزمره خود، کمی عقب بمانید.

اینکه رفتار مهمان سر زده با بیننده خواب چگونه باشد، در تعبیر خواب بسیار موثر است. اگر مهمان سرزده، مرتب به بوسیدن و فشار دادن شما در آغوش خود پرداخت، از جانب شخصی که انتظار آن را ندارید، با شما رفتاری خواهد شد که باعث آزردگی شما از او شده و سعی خواهید کرد که از او دور شوید.

اگر مهمان سرزده، کاملا آرام و با متانت با شما برخورد کرد، دوستی های جدیدی در زندگی شما برقرار خواهد شد که پایدار و طولانی مدت خواهد بود.
اگر مهمان ناخوانده با شما دعوا کرد و یا با شما به فحاشی و زد و خورد پرداخت، دیگران در بیداری به تعریف و تمجید از شما خواهند پرداخت و به شما لطف و محبت و یاری خواهند رسانید.

تعبیر خواب پذیرایی کردن و غذا دادن به مهمان

اگر به مهمان خود غذا می دهید، بسته به نوع غذایی که می دهید به دیگران خیر و برکت خواهید رساند.

اگر خواب ببینید از مهمانان خود با غذاهای خوب و شیرینی و میوه پذیرایی می کنید، از جانب شما به دیگران محبت و خیر و نیکویی خواهد رسید.
اگر به مهمان خود نان بدهید، روزی پاک و تمیز و برکت به آنان خواهد رسید.
اگر غذای چرب و پر روغنی به آنان بدهید، موجب خواهید شد تا دیگران به ثروت و مال فراوان برسند.
پذیرایی با غذاهای گوارا و نوشیدنی های شیرین نشانه رسیدن خبرهای خوب و شاد کامی و نوشیدنیهای تلخ یا غذاهای شور نشانه خبرهای بد و رسیدن اختلافات با کسانی است که در خواب دیده اید.

تعبیر خواب پذیرایی شدن و غذا خوردن در مهمانی

تعبیر غذا خوردن در مهمانی مانند تعبیر غذا دادن به مهمان است.
اگر غذای چرب تناول کنید به ثروت می رسید. غذای شیرین خوردن به تعبیر پایداری در دوستی و حل مشکلات است. نان زیاد نشانه برکت و شربت نوشیدن، نشانه شاد کامی است. غذاهای شور یا تلخ و نوشیدنیهای بد طعم نشانه اختلافات و بروز ناراحتی بین کسانی است که خواب دیده اید به نزد آنان به مهمانی رفته اید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

830 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

گلی

گلی : سلام خانم هراتی عزیز من امروز ساعت ۱۰الی ۱۱ خورده ای خواب دیدم یه سری مهمون خونمون بود انگار یه پسر مذهبی با نامزدشون و مادرش (این دومین باره خواب میبینم یه دختر پسر نامزد خونمونه)بعد من خواب بودم وقتی اومدن من داشتم رختخوابمو جمع میکردم بعد بلوز شلوار بودم انگار اونا براشون مهم نبود منم نبود اما بعدش رفتم یه مانتو پوشیدم گفتم زشته بلوز شلوار خلاصه پسره گفت ما خیلی وقت همسایتونیم نمیدونم من بودم یا خانواده ام پرسیدیم شما دقیق تو کدوم خونه اطراف ما مستاجر هستین اونم گفت مثلا خونه فلانی بعد دیدم پسره به دختره گفت بریم تو حیاط یاجایی میخواستن برن بعد انگار اونا سفره پهن کردن و داشتن غذامیخوردن اما من دوباره رفتم خوابیدم گفتن توام بیا من گفتم فعلا غذا نمیخورم بعد زیر پتو ریز میخندیدم بعد رفتم تو آشپزخانه دیدم رواجاق گاز دیس های برنج رنگی رنگی یا با حبوبات یا مغز پست و بادام تزیین شده بود و یه دیگ شله زرد با دارچین زیاد تزیین شده که مادر پسره درست کرده بود غذاهارو (البته دیشب به شله زرد فک کردم که چقد خوب درست میکنم)بعد یه کاسه ریختم خوردم میگفتم مال خودم همیشه بهتر در میاد بعد دایی ام اونجا بود اونم خورد (دوتا دایی دارم باهم مشکل دارن) دایی بزرگم به کنایه به دایی دیگه ام گفت ظرفا مال خودشون نیست انگار یه لحظه حس کردم خونه مادربزگمیم یکی گفت نه اینا ظرف خوباشونو نشون نمیدن(منظورش به دایی ام بود) درصورتی که خونه خودمون بود بعد دوباره نشستم پیش مهمونا بالای سفره انگار دوتا دخترو دیدم دوتا شلوار راحتی پاشون بود یکی گفت اینارو از کربلا براشون اوردن دیدم راس میگه روش نقش و نگار های عربی داشت گفتم درسته یه پسر بچه از پشت منو بغل کرده بود دستش میخورد به سینه هام دستشو پس زدم

پاسخ
لینک۲۱ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۰۰:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما گاهی به ازدواج فکر می کنید ولی تمایل دارید که راحت باشید و آزادانه برای خودتان زندگی کنید. تمایل دارید آرامش داشته باشید و شاد باشید. می خواهید از ثروت و نعمت زندگی تان لذت ببرید و آزادانه برای خودتان زندگی کنید. هر چند که شاید خواستگاران زیادی داشته باشید. دایی شما هم تمایل دارد که شاد باشد و مشکلاتش زودتر تمام شود. عده ای فکر می کنند که دایی شما از خوشیهای زندگی اش حرفی نمی زند و فقط مشکلاتش را برای دیگران مطرح می کند. شما رفاه و آرامش و راحتی را یک نعمت بزرگ می دانید و دعایتان این است که این آرامش و رفاه زیادتر شود. از حمایت و پشتیبانی کسانی که بخواهند در زندگی تان بچه گانه رفتار کنند و ادای حامی بودن را برایتان در بیاورند خوشتان نمی آید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۵۱:۵۵
Sahel mohamadi

Sahel mohamadi : سلام خانم هراتی عزیزم دوستم خواب دیده وارد ويلاي پدرم شده ايشون تو بيداري ويلا ندارن ديده اونجا پراز جمعيت بودتعدادي خانوم بودن كه چادراي مشكي پوشيده بودن و خانوادمون هم بودن ولي دوستم ما رو نميديده ميدونسته كه تو اتاقیم احساس ميكرده فاميلامون دارن كم كم ميان دوستم میره توي يه اتاقي كه مثلا براي پرو لباس بود ديده يه سري لباس به رگال آويزونه بعد متوجه میشه كه مراسم مذهبي تواون خونه برقراره احساس میکنه مولودي براي حضرت زهرا هستش میبینه دو تا خانم دو تا شكلات پرتاب كردن بعد از يه خانمي می پرسه اين مراسم براي كيه گفته براي ام ابيها ست گوشه سالن يه سكو میبینه بعد پدر من رو ديده كه يه نوزاد سفيد پوش تو دستشه و ميخواد اونو به مادرش بده خيلي با احتياط بچه رو حمل ميكرد يه لحظه سر نوزاد می خوره به چهار چوب در و گريه ش در میاد و ميدونسته كه نوه ي بابام هست ولي نميدونه نوزاد براي كدوم یکی از ماهاست من یا خواهرام و دمن رو خيلي خوشحال و بانشاط ديده من در واقعیت و بیداری با همسرم مشكل دارم ولي دوستم تو خواب احساس كرده ديگه مشكلم بر طرف شده يه لحظه ام صداي داد و عصبانيت پدرمو رو از تو اتاق شنيده

پاسخ
لینک۱۱ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۴:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خیال پدرتان از بابت مسئله ای راحت خواهد شد. او به هدفش خواهد رسید هر جند که این هدف، شاید کمی برای شما دردناک باشد، و فکرتان را ناراحت کند، اما، سیستم باوری شما و زندگی شما عوض خواهد شد. به شکرانه ی آنننن، خانواده تان مولودی حضرت زهرا س را برگزار خواهند کرد و دوستتان اگر شکلات گرفته انشالله او هم حاجت روا خواهد شد. ام ابیها لقب حضرت فاطمه س است به این دلیل که حضرت فاطمه نسبت به رسول خدا جوری رفتار می کردند که انگار دارند از فرزندشان پرستاری می کردند و برای رسول خدا "مادری" می کردند. به این دلیل حضرت محمد ص وقتی می خواستند که حضرت فاطمه را صدا بزنند او را ام ابیها خطاب می کردند. نوه ی پدرتان در خواب دوستتان به خط خانوادگی و سنت خانوادگی تان اشاره دارد و اینکه شما مطابق با میل پدرتان بی گناه و پاک زندگی خواهید کرد و انشالله مشکلاتتان برطرف می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۱۱:۴۱
نرگس رستمی

نرگس رستمی : سلام و ارادت. خواب دیدم که اقای ایت الله رییسی تشریف اوردن منزل ما وبسیار با ما گرم و صمیمی هستن انگار سالهاست که مارو میشناسن بعد وارد اشپزخونه ما شدن و دستشون رو شستن و از من حال یک دختری رو پرسیدن که اسمش فریبا بود و من نمیشناختم. اما گفتم حالش خوبه. چون نمیخواستم تابلو کنم من نمیشناسم فریبارو.
و توی خواب مادرم پزشک بودن و کمک کرده بودن تا بیماری فریبا نام. خوب بشه.و ماتعارف غذا کردیم به اقای رییسی ولی ایشون نخورد و فقط دستش رو شست. و من رفتم چون کمی کار داشتم و اعضای خانواده ام هم کار داشتن خلاصه متفرق شدیم. و اقای رییسی دید که هر کدوم مشغله داریم. ایشون بدون خداحافظی منزل مارو ترک کردن.به نوعی نمیخواستن خیلی مزاحمت داشته باشن برای ما.
انتهای خوابمم دیدم بابت کاری که نکردم بازداشت شدم البته من و یک عده ای خانم و اقا. اما میدونستم این بازداشت طولانی نمیشه و ماجرا حل میشه
و دیدم یک حلقه طلا و نازک در دست راستم دارم.حلقه طلا قطر کمی داشت.نازک بود.

پاسخ
لینک۱۵ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۲:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما برای رسیدن به امنیت بیشتر در زندگی تان باید سعی کنید که کنترل و خویشتنداری بیشتری داشته باشید. ممکن است کسی سعی کند که از شما اخبار و اطلاعاتی را بیرون بکشد و شما به این دلیل شاید خودتان را تحت فشار بدانید. اما به هر جهت شما قادر خواهید بود افکارتان را مدیریت کنید و اشتباهاتتان را بشویید برود. دعای خیر مادرتان پشت سر شماست و او مراقب است که شما گول نخورید و از ظاهر مردم، روی شخصیت آنان قضاوت اشتباه نکنید. شما به تعهداتتان پایبند هستید و به رسیدن به ریاست و مقام اهمیت نمی دهید و اهل جاه طلبی افراطی نیستید. شما قطعا در رسیدن به خواسته هایتان موفق خواهید بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۱۱:۰۳
Luna

Luna : باسلام ، ممنون از توضیحات اخیرتون که بسیار دقیق بود ، دیشب خواب دیدم منو خواهرم سر زده داشتیم میرفتیم خونه ی آینده م ( چون هنوز عقد نکردم) و من خیلی زیاد غذا درست کرده بودم بردم واسه نامزدم ایشون تا منو دید کلی ذوق زده شد،وقتی رفتیم توی خونه کلی ادم دعوت بودن ک همه از اقوام من بودن، بیشتر خانم های مسن و مادر ایشون ،من غذا هارو روی میز چیدم همه خوشش اومد و خانما مدام دعای خیر میکردن واسم و نامزدمم کلی تعریفمو میداد همه مشغول حرف زدن بودن یهو منو خواهرم دیدیم همه ی غذاهای باقیمونده و شیرینی هارو مورچه ها خوردن و تعدادشون انقد زیاد بود که کف اشپزخونه سیاه شده بود از مورچه ، خیلی ناراحت شدم اومدم یه تعدادیشو بکشم اما همه شون از بین رفتن ....( چند وقت اخیر زیاد خواب مورچه دیدم به همین شکل که حمله کردن دارن چیزی میخورن)

پاسخ
لینک۱۷ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۵:۱۶:۱۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما همه جوره برای نامزدتان از خودتان مایه می گذارید و از او حمایت می کنید. امیدوار هستید که بتوانید باعث افتخار و آرامش او باشید و وقتی که کارهای شما را مورد قضاوت و بررسی قرار می دهند، شخصیت شما و تلاشتان را قدردانی کنند. اما در عین حال شما بسیار سخت می کوشیدو خودتان را نادیده می گیرید! شما از زندگی روزمره تان به نحوی احساس نارضایتی دارید. حس می کنید که فراموش شده اید، یا نادیده تان گرفته اند و یا اینکه چیزهای کوچکی در آینده، شما را آزار خواهد داد. شاید هم شما احساس بی صبری و بی قراری داشته باشید. اما این نگرانی های شما بی مورد هستند و انشالله همه ی مشکلاتتان از بین خواهند رفت. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۷ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۰۷:۰۱
مریم

مریم : سلام خانم،نمایش داده نشه،

پاسخ
لینک۱۹ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۰۹:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۳۶:۴۵
Mojgan

Mojgan : با سلام خدمت خانم هراتی عزیز
یه جوان ۲۰ ساله ای داشتیم که یک هفته ای فوت شده
خواب دیدم از دست چند نفر فرار میکنم و داخل یه غاری رفتم داخل غار چند آبشار داشت که خیلی غار قشنگی بود
دم در غار که دیدم امید (که تازه فوت شده)
دم در غار وایستاده بود با لباسای بسیار تمیز و صورتی بسیار زیبا
برگشتم بهش نگاه کردم بهم گفت بیا بریم بهش گفتم میترسم گفت تا کی میخوای اینجا بمونی ، بالاخره که چی؟
گفتم انقدر میمونم تا تو بری
گفت منم انقدر وایمیستم تا تو بیا
و خیلی میخندید
ممنونم از پاسخگویی تون

پاسخ
لینک۱۷ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۱۰:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست عزیز از شما خواهش می کنم همیشه خوابتان را در صفحه ی تعبیر خواب مربوط به خودش ثبت کنید! عدم توجه به قوانین سایت در صورت تکرار، مانع از این خواهد شد که خوابهایتان تعبیر شوند. شما خواب مرده یا غار دیده اید نباید در تعبیر خواب مهمانی خوابتان را ثبت کنید! این کار خلاف مقررات سایت است و ممکن است خوابهایتان گم شوند. تعبیر خوابتان این است که شما از اینکه دیگران محدودتان کنند و بخواهند نظراتشان را به شما تحمیل کنند و یا در حقتان اجحاف کنند، ناراحتید و در خلوت خودتان غصه می خورید و به فکر فرو می روید. این مرحوم ( روحش شاد) می داند که شما غصه می خورید ولی او الان از غم رها شده و تمام نگرانیهایش را دور ریخته است. حالا که او می داند که مرگ پایان زندگی نیست، بلکه به معنی از دست دادن بدن فیزیکی، و شروع زندگی در کالبد روح است، و چون خودش را زنده و آزاد می داند، تعجب می کند که شما چرا وابستگی به دنیا دارید. شما فکرتان ناراحت است و باید برای سلامتی و آرامش خودتان، صدقه بدهید تا انشالله خداوند مشکلاتتان را حل کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۱۲:۳۰
Mojgan

Mojgan : سلام خدمت خانم هراتی عزیز
خواب دیدم خونه مادربزرگم هستم مستاجرش آش با نخودچی درست کرده بود اورد و من خوردم بابام گفت این‌دیگه چه آشیه ، گفتم مهم نیست بخورید‌ باید بهشون احترام بزاریم ، بعد مادربزرگم آبگوشت گذاشته بود روی گاز( فقط گوشت هاشو لوبیاش خیلی خوب یادمه) ، گفتم داره آب آبگوشت تموم میشه مادربزرگم گفت نه ولش کن بزار بجوشه، بعد سفره ای پهن شد که عموم در واقعیت فوت شده کنار سفره بود به همراه من و بابام و یکی از پسرعموهام ( که مشکل بزرگی برایش پیش آمده ) کنار سفره بود، عموی فوت شده ام گفت این سبزی ها خیلی بدجور پاک شده و با من شوخی میکرد که منم گفتم اون سبزی ها رو من پاک کردم و باهم خیلی میخندیدیم و پسرعموم فقط غذاشو میخورد....
ممنونم از پاسخگویی تون

پاسخ
لینک۸ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۷:۲۵:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مستاجر مادر بزرگتان به خاطر مشکلات مالی اش بشدت غصه می خورد و می خواهد که مادر بزرگتان و شما او را درک کنید و به او در پرداخت اجاره سخت نگیرید. مادر بزرگتان از او متمولتر است ولی احساس کمتری از خودش بروز می دهد چون او هم دلشوره های خودش را دارد و نگران است که با مشکلات اقتصادی مواجه شود. روح عمویتان شاد. او از اینکه طرز فکر شما پر از اشتباه است ناراحت و نگران شماست. اگر اشتباهات و تفکرات غلط را از ذهنتان پاک نکنید، خدای نکرده با مشکلاتی مواجه می شوید. پسر عمویتان سعی می کند از حمایت مادر بزرگتان برای رفع مشکلاتش استفاده کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۰۹:۳۳
Sahar

Sahar : :با سلام خانم هراتی عزیزم .در شی گذشته خواب دیدم خانواده نامزدم یک مهمانی بزرگ ترتیب داده که خیلی خیلی شلوغ هست و همه هستن اما پدر و مادرم را ندیدم .حتی من همه مهمان ها رو نمیشناختم .اواسط مهمونی من هم به تنهایی به آن مهمانی رفتم ام برام جالب بود که تمام اعضا مهمانی شبیه به نیمکت مدرسه نشسته بودند در اتاقی و رو به یک تلویزیون بزرگ بازی می کردند.انگار بازی حدث و گمان بود مثل مسابقه .من به انتها سالن رفتم و نشستم پیش دختر خانمی که از فامیلها بودن.مادر همسرم را میدیدم که وسط سالن نشسته.یهو یکی بهم گفت اگر قرار نبود تو با اقا نامزد کنی ما این خانمو(خانمی که من بغلش نشستم) در نظر داشتین معرفی کنیم.یهو نامزدم اومد با ما شروع کرد به خندیدن.من در گوشش گفتم حواست باشه و مراقب رفتارت باش.دختر خانم بهم گفت چرا الکی بهش گیر میدی.مادر همسرم منو به عنوان عروسش به همه معرفی کزد.و لحظه خداحافظی خیلی محکم بغلم کرد و باهام خدافظی کرد.خواستم با خواهر همسرم خدافظی کنم گفتن تو یه اتاق دیگس .رفتم دیدم اون اتاق مراسم عقد هست .و میگن عروسی پسر عمو نامزدمه.اما خواهر همسرم لیاس سفید تنش بود و خوشگل شده بود لنز آبی داشت.هیچی رو میز عقد نبود و صورت عروس ندیدم داشتن خطبه میخوندن.مادر همسرم گفت که با نامزدت برو به کارت برس.که دیگه از خواب پریدم.پیشاپیش کمال تشکر را دارم
با عرض شرمندگی قسمت مهم خواب را فراموش کردم که در خوابم یهو حرم امام رضا جلو چشمم اومد و گفتم من چرا به امام رضا متوسل نمیشم

پاسخ
لینک۲۱ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۱۲:۳۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام شما یک بار دیگر هم این خواب را ارسال کرده بودید و از شما خواستم تا تمدید کنید. اما بعد از گذشت چند روز خوابتان را تمدید نکرده اید. برای هر 750 کاراکتر خواب، یک حق خواب از شما کسر می شود و این خواب شما معادل 1280 کاراکتر و 2 حق خواب است. خواب شما از حد مجاز طولانی تر است. لطفا یک خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. نوبت شما محفوظ خواهد بود. تشکر.

پاسخ
لینک۲۱ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۷:۲۲
Sahar

Sahar : با عرض شرمندگی قسمت مهم خواب را فراموش کردم که در خوابم یهو حرم امام رضا جلو چشمم اومد و گفتم من چرا به امام رضا متوسل نمیشم

پاسخ
لینک۱۴ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۱۰:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. نظر به اینکه بعد از گذشت 2 روز از اطلاع رسانی به شما مبنی بر تمدید اکانت تان، هنوز آن را تمدید نکرده اید، از تعبیر خوابتان معذور هستم. یک حق خواب شما به شما عودت داده می شود. تشکر.

پاسخ
لینک۱۷ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۳۹:۱۴
Sahar

Sahar : با سلام خانم هراتی عزیزم .در شی گذشته خواب دیدم خانواده نامزدم یک مهمانی بزرگ ترتیب داده که خیلی خیلی شلوغ هست و همه هستن اما پدر و مادرم را ندیدم .حتی من همه مهمان ها رو نمیشناختم .اواسط مهمونی من هم به تنهایی به آن مهمانی رفتم ام برام جالب بود که تمام اعضا مهمانی شبیه به نیمکت مدرسه نشسته بودند در اتاقی و رو به یک تلویزیون بزرگ بازی می کردند.انگار بازی حدث و گمان بود مثل مسابقه .من به انتها سالن رفتم و نشستم پیش دختر خانمی که از فامیلها بودن.مادر همسرم را میدیدم که وسط سالن نشسته.یهو یکی بهم گفت اگر قرار نبود تو با اقا نامزد کنی ما این خانمو(خانمی که من بغلش نشستم) در نظر داشتین معرفی کنیم.یهو نامزدم اومد با ما شروع کرد به خندیدن.من در گوشش گفتم حواست باشه و مراقب رفتارت باش.دختر خانم بهم گفت چرا الکی بهش گیر میدی.مادر همسرم منو به عنوان عروسش به همه معرفی کزد.و لحظه خداحافظی خیلی محکم بغلم کرد و باهام خدافظی کرد.خواستم با خواهر همسرم خدافظی کنم گفتن تو یه اتاق دیگس .رفتم دیدم اون اتاق مراسم عقد هست .و میگن عروسی پسر عمو نامزدمه.اما خواهر همسرم لیاس سفید تنش بود و خوشگل شده بود لنز آبی داشت.هیچی رو میز عقد نبود و صورت عروس ندیدم داشتن خطبه میخوندن.مادر همسرم گفت که با نامزدت برو به کارت برس.که دیگه از خواب پریدم.پیشاپیش کمال تشکر را دارم

پاسخ
لینک۱۴ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۰۸:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام خواب شما از حد مجاز طولانی تر است. لطفا یک خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. نوبت شما محفوظ خواهد بود. تشکر.

پاسخ
لینک۱۴ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۲۴:۱۰
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.