تعبیر خواب مهمانی
اگر کسی خواب ببیند در اجتماعی به مهمانی رفته، و به خوردن شیرینی مشغول است، درگفتگویی به رفع اختلافات مردم می پردازد. اگر ببیند او را در باغی به مهمانی بردند و در آن باغ میوه بسیار بود، دلیل که در جنگ شهید شود. اگر کسی ببیند که در ضیافتی با شکوه شرکت دارد، تعبیرش این است که دوستان با محبتی دارد که در صدد لطف و ابراز محبت به او هستند.
اگر ببینید کسانی که در آن ضیافت هستند همگی لباس های شاد و رنگی بر تن کرده اند و در ظروف گرانبها غذا می خورند، نشانه این است که در هر راهی که قدم بر می دارید، نیکی و خیر و منفعتی برایتان وجود خواهد داشت و دوستان شما نیز انسان های خوب و با محبتی هستند.
اگر ببینید در ضیافتی حضور دارید که همه در آن به قهقهه مشغول هستند و رقص و پایکوبی می کنند، تعبیرش رسیدن مصیبت به کسی است که آن ضیافت را ترتیب داده است و اگر ببینید که دیگران در آن ضیافت، افرادی نا آشنا هستند و روی میز ها خالی از ظروف زیبا و غذا است، موردی نا خوشایند مانند سوء تفاهم یا نا امیدی، در بیداری پیش خواهد آمد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر دید مهمانی با چنگ و چغانه و نای و رقص بود، دلیل مصیبت است.
تعبیر خواب مهمان امام صادق (ع)
اگر کسی در خواب ببیند که به مهمانی رفته، به رفع اختلافات مردم می پردازد و اگر خواب ببیند که برای او مهمان آمده، خیر او به دیگران خواهد رسید.
اگر در مهمانی غذای خوبی مانند شیرینی بین مهمانان پخش شود، بین آنان صلح و صفا قرار خواهد گرفت و دوستی و یاری آنان به یکدیگر زیاد خواهد شد و مشکلات آنان حل خواهد شد.
اگر در مهمانی به رقص و پایکوبی مشغول شوند، ناراحتی و مشکلی برای آن جمع پیش خواهد آمد که بهتر است با صدقه دفع بلا شود.
تعبیر خواب مهمان داشتن
اگر خواب ببینید به منزل شما مهمان آشنا آمده و صحبت های آنان مهربانانه و دوستانه است، دوستان زیادی خواهید داشت. اگر مهمانان شما غریبه بودند، و صحبت های آنان مهربانانه بود، در کاری با دیگران به توافق خواهید رسید.
اگر رفتار مهمانان با شما به صورت اغراق آمیزی با خوش و بش و شادمانی همراه بود، دشمنانی دارید که بر علیه شما رفتار سویی در سر می پرورانند.
اگر خواب ببینید در مهمانی، دیگران با شما دعوا کردند، از رفتار و اعمال شما در بیداری تمجید خواهد شد و شما را به نیکویی یاد خواهند کرد.
تعبیر خواب مهمان سرزده
مهمان سر زده به دوست یا خواستگار تعبیر می شود و کاری پیش خواهد آمد که موجب می شود از زندگی و کار روزمره خود، کمی عقب بمانید.
اینکه رفتار مهمان سر زده با بیننده خواب چگونه باشد، در تعبیر خواب بسیار موثر است. اگر مهمان سرزده، مرتب به بوسیدن و فشار دادن شما در آغوش خود پرداخت، از جانب شخصی که انتظار آن را ندارید، با شما رفتاری خواهد شد که باعث آزردگی شما از او شده و سعی خواهید کرد که از او دور شوید.
اگر مهمان سرزده، کاملا آرام و با متانت با شما برخورد کرد، دوستی های جدیدی در زندگی شما برقرار خواهد شد که پایدار و طولانی مدت خواهد بود.
اگر مهمان ناخوانده با شما دعوا کرد و یا با شما به فحاشی و زد و خورد پرداخت، دیگران در بیداری به تعریف و تمجید از شما خواهند پرداخت و به شما لطف و محبت و یاری خواهند رسانید.
تعبیر خواب پذیرایی کردن و غذا دادن به مهمان
اگر به مهمان خود غذا می دهید، بسته به نوع غذایی که می دهید به دیگران خیر و برکت خواهید رساند.
اگر خواب ببینید از مهمانان خود با غذاهای خوب و شیرینی و میوه پذیرایی می کنید، از جانب شما به دیگران محبت و خیر و نیکویی خواهد رسید.
اگر به مهمان خود نان بدهید، روزی پاک و تمیز و برکت به آنان خواهد رسید.
اگر غذای چرب و پر روغنی به آنان بدهید، موجب خواهید شد تا دیگران به ثروت و مال فراوان برسند.
پذیرایی با غذاهای گوارا و نوشیدنی های شیرین نشانه رسیدن خبرهای خوب و شاد کامی و نوشیدنیهای تلخ یا غذاهای شور نشانه خبرهای بد و رسیدن اختلافات با کسانی است که در خواب دیده اید.
تعبیر خواب پذیرایی شدن و غذا خوردن در مهمانی
تعبیر غذا خوردن در مهمانی مانند تعبیر غذا دادن به مهمان است.
اگر غذای چرب تناول کنید به ثروت می رسید.
غذای شیرین خوردن به تعبیر پایداری در دوستی و حل مشکلات است.
نان زیاد نشانه برکت و شربت نوشیدن، نشانه شاد کامی است.
غذاهای شور یا تلخ و نوشیدنیهای بد طعم نشانه اختلافات و بروز ناراحتی بین کسانی است که خواب دیده اید به نزد آنان به مهمانی رفته اید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Amerr : سلام. من سه شنبه(دیروز) حدود ساعت سه و نیم یا چهار صبح خواب دیدم که توی خونه خیلی خیلی بزرگی هستم که خیلی خونه مجللی هست و آدم هایی هم نشستن که ظاهرا مهمونیه و منم دعوت شدم و من داشتم با یک دختری حرف میزدم که توی خواب میشناختمش انگار ولی بیدار شدم نمیشناختم، همچنین آدمای مهمونی غریبه بودن برای من.
چه تعبیری دارد؟
فریبا هراتی
: سلام. ایده های مثبت و ناب و تازه ای به ذهن شما می رسد و زندگی تان متحول خواهد شد. روابط شما با دیگران قویتر خواهد شد و شما به ثروت و رفاه بیشتری خواهید رسید. گشایش کار خواهید یافت. تشکر از همراهیتون.
nedaaa : خانم هراتي جانم خيلي ممنون از لطف بي كرانتون،من كه از خدامه هر روز باهاتون حرف بزنم و پيام بدم ولي نميخام خيلي مزاحمتون بشم. خانم هراتي باورم نميشه كه خدا منو به اين زودي بخشيده باشه ولي مطمينم ائمه واسطه شدن، ديشب كه حرم بودم با گريه از امام علي خاستم كه شما كه منو دوست داريد شما كه بزرگواريد پيش خدا شفيع بشيد خدا منه گناهكار رو ببخشه، الان اشكم بند نمياد كه چقدر خدا بخشنده و مهربونه كه اينقدر زود ميبخشه بنده هاشو، خانم هراتي جانم انشاءالله به حق دعاي امام علي و بزرگيشون خيلي زود حاجت روا بشيد و عاقبت به خير هم اين دنيا هم اخرت بعد از ١٢٠ سال. شما خيلي به من كمك كرديد و واسطه خدا هستيد براي من كه حس ميكنم خدا داره بإهام حرف ميزنه.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. خواهش میکنم. البته که خداوند شما را دوست دارد و به خاطر اشتباهاتتان شما را بخشیده ولی مهم این است که منبعد سعی کنید که با قلبی رئوف و پاک زندگی کنید و اشتباهات گذشته تان را تکرار نکنید. خدای بزرگ منت بر سر این حقیر گذاشته اگر که واسطه ی شما باشم. التماس دعا.
nedaaa : سلام خانم هراتي عزيزم، ببخشيد من الان از خواب بيدار شدم و ديشبم تا سحر حرم بودم، الان يه خوابي ديدم كه از خواب پريدم و حس خوب دارم به اين خواب ، خواب ديدم خونه ي قديميمون بوديم كه خيلي هم قيمت داشت ولي فروختيم و خونمون خييلي بزرگ بود و مامانم كه سيد هستن مهموني گرفته بودن و كل فاميل را دعوت كرده بودن و من ديدم مامانم يك عالمه ديس هاي آلبالو پولو درست كرده بودن و يك عالمه الويه و چيزهاي ديگه كه يادم نيست چي بود و من تعجب كردم كه مامانم كه دستش درد ميكنه چجوري اين همه غذا و تشريفات تنهايي درست كرده و يكي از فاميلامون اومد بهم گفت اين مهموني براي حضرت ابوالفضل هست و سفره ي ابوالفضل ميخاد بندازه و من توي كابينت هاي اشبزخونه رو باز ميكردم همه پر از غذا بود و خاله هام كه سيدن و خيلي از فاميلهامون هم كه سيد هستن هم بودن و بعد يهو ديدم دايي جوان خدابيامرزم كه خيلي سال هست فوت شده و در خواب هم جوان و سرحال بود و من ميدونستم مُرده و رفتم پيشش بهش گفتم محمد چه خبر يه چيزي به من بگو( منظورم از چه خبر راجب مشكل و حاجتي كه خيلي وقته دارم بود) و داييم لبخند زد و گفت حالا بعدا بهت ميگم و منم گفتم پس يعني هنوز هيچ خبري نيست كه گفت نه خبر كه هست يه خبرايي شده كه ميخنديد و اين حرف رو ميزد اينگار خوشحال بود و بهش گفتم ميشه بگي چه خبري شده كه گفت حالا بعدا ميگم و منم حس كردم اجازه نداره بگه ولي يه سؤال ديگه ازش كردم گفتم باشه حالا اون خبر رو نگو ولي خواهش ميكنم اين سوال منو جواب بده به من بگو كه خدا منو بخشيده يا نه؟ كه اول نگام كرد و بعد لبخند زد و گفت بله بخشيده و منم خيلي خوشحال شدم و داييم محو شد و منم از خواب پريدم. خانم هراتي الان با گريه اين خواب رو نوشتم چون خوشحالم از اينكه داييم به من گفت خدا منو بخشيده البته معبر شما هستيد به نظرتون خدا منو بخشيده؟ چون من كربلا اومدم فقط واسه طلب بخشش گناهانم و جهالتم و باور كنيد حاجتم رو يادم رفته و خيلي تو فكرش نيستم و هر وقت زيارت ميرم ميگم خدايا اگه منو بخشيدي يه نشونه يه خابي به من بده. و اينكه حضرت ابالفضل اومد توي خابم بهشون ارادت پيدا كردم چون راستش به همه ائمه و أهل بيت متوسل شده بودم جز حضرت عباس. ببخشيد خابم هم طولاني شد و هم اگه خلاف مقرراته هيچ إشكالي نداره دوباره ميفرستم ولي گفتم چون ديشب پيامم خواب نبود شايد قبول كنيد. خانم هراتي من عاشقتونم و تا زماني كه در اين سفر هستم هر روز براتون نماز ميخونم.
فریبا هراتی
: سلام ندای عزیزم. شما و خانواده تان با اصالت هستید و انشالله به مراد دلتان می رسید و شیرینکاام خواهید شد. خداوند به قلب پاکتان نگاه کرده و حاجتتان را خواهد داد. شما باید نذر کنید انشالله حاجتتان را که گرفتید یک سفره حضرت ابوالفضل به اندازه ی وسعتان به پا کنید. ایشان بسیار سریع الاجابه هستند و محال است دست رد به سینه ی کسی که واقعا مستاصل است و باو پناه آورده تا شفیع او باشد، بزند. روح دایی تان شاد. او در واقع فقط جسمش مرده و روحش زنده است و از همه ی ما آگاهتر است که چه پیش خواهد آمد و هرگز نباید او را مرده حساب کنید. خبرهای خوشی برای شما در راه است و مهمترین خبر عشق خداوند به شماست. شما آمرزیده و پاک هستید و الان هر دعایی بکنید مستجاب می شود انشالله. (ولی بگویید خدایا منوط به مصلحت تو که اگر صلاح دانستی دعایم مستجاب شود). مقام حضرت عباس ع نزد خداوند بسیار بالاست و من ارادت خاصی به ایشان دارم. از شما نه به خاطر کامنت زیبایتان نه به خاطر این خواب هیچ حق خوابی کسر نشد تا انشالله بتوانید بدون دردسر برای ثبت نام مجدد باز هم اگر دوست داشتید برایم پیامتان را بفرستید. این هم یک کادوی کوچک حضرت علی ع به شماست. مرسی عزیز دلم خداوند خیر و برکت به زندگی تان بدهد. تشکر از همراهیتون.
Maryam : سلام بانو .من خواب دیدم با مادر وبرادرم رفتیم خونه شوهرم که انگار اشتی کنیم . قرار بود بابا و خواهرام بعدا بیان .مادرم رانندگی میکرد .اومدیم پیاده شیم داداشم گفت پشتت لکه خونه.انگار پریودبودم و لکه های بزرگ خون پس داده بودم .اتفاقا مانتو سفید عقدم رو هم پوشیده بودم .مادرم گفت زشته چرا مواظب نبودی بگیم از خونه باپیک مانتو بیارن.و گفت من میرمطبقه بالا میگم مریم یکساعت بعد میاد .من ناراحت بودم میخواد دروغ بگه و رفتم طبقه اول یواشکی تو حمومشون.یه وان داشت که کفش مشماع زده بودن ولوله و...نو بود خلاصه تو دلم گفتم تو این یکسال اینجارو تعمیر کردن.میخواستم لباسمو لکه گیری کنم که دوش بالا بود و اب ریخت روسرم و خیس شدم و مجبورشدم که حموم کنم ولی لباسامتنگ بودن و نمیتونستم درشون بیارم که مامانم کمکم کرد .وان پراب شد و بخشی از مشماع از لکه خونهای شسته شده سیاه بود پاکش کردم و از ترس مادرشوهرم که دعوانکنه کل مشماع رو برداشتم .بعد یهو رفتم تو خونه خودمون دنبال مانتو تو کمد بودم که دیدم دوتا دزد اومدن خونمون من بابامو بیدار کردم و اون بااونا حرف میزد و ازش چیزمیخواستن که بابام داشت بهشون میداد.من دوباره برگشتم خونه مادرشوهرم .طبقه اول فامیلاشون اومده بودن من به مامانم گفتم قرارنبودکه فامیل بیاد ماکه نگفتیم.رفتم حموم رو وارسی کنم تمیزه دطدم کلش کثیفه دوباره اب گرفتم .انگار فاضلاب زده بود بالا تو وان .باخودم میگفتم یعنی من دستشویی کردم قبلا اینجا؟و یکی هم سبزی شسته بود کف حموم .همه را شستم خوشحال که اومدم چک کردم وگرنه خانواده شوهرم همه چیو تقصیر من مینداختن.از مهمونا ردشدم رفتم بالا دیدم جاری و خواهرشوهرم بااینکه منو دیدن بی اعتنا بهم میگفتن خوب شد گفتیم که اینا ( یعنی ما )غذابپزن .اگه یه شنی چیزی بره زیر دندون کسی نیوفته گردن ما.من فهمیدم مادر شوید پلو درست کرده اونجا واسه مهمونا.اونجارو هم میخواستم جارو کنم .دنبال شوهرم بودم که ندیدمش.ممنون که تعبیرشو باتوجه به شرایطی که از من میدونید میکنید.
فریبا هراتی
: سلام. مادر شما می خواهد که از شما حمایت احساسی و روحی کند و نمی خواهد که شرایط منفی و بد روی شما اثری بگذارد. مادرتان می خواهد که کنترل امور را بدست بگیرد و برای مصالحه بین شما و همسرتان قدم بردارد و شما از این بابت هم استرس دارید و هم خوشحالید و امیدوارید که از غم رها شوید. اما احساس می کنید که تحت فشار هستید و نمی خواهید که استرس شما واضح باشد و بنابراین سعی می کنید که خونسرد عمل کنید. شما سعی می کنید که یک سری موانع و مشکلات را از بین ببرید و احساس مثبتی به زندگی تان وارد کنید و به فکر انجام نقشه هایی برای شروعی تازه هستید. در اینصورت جاری شما و خواهر شوهرتان خواهند گفت که اگر فردا هر اتفاقی بیافتد از گردن آنها خارج است که آنها مانع تراشی کردند و این دیگر انتخاب خودتان است که چه پیش بیاید. اینها تصمیمات و افکار و یا نقشه های شماست ولی عدم حضور همسرتان در آن جمع یعنی این افکار یک طرفه و از جانب شما هستند و مشخص نیست که قطعا کارساز باشند. تشکر از همراهیتون.
majinaz : باسلام خدمت خانم هراتی عزیز.
ممنون میشم متن خواب غیرقابل نمایش گردد.
. با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما شخصیتی رقابتی دارید و می خواهید افکار و نگرانی های قدیم خودتان را در خصوص کارتان با خانواده تان مطرح کنید و از اینکه این مسائل را پشت سر گذاشته اید و موفق شده اید تعریف کنید. شما درسهای زیادی از تجارب تلخ گذشته تان گرفته اید و در پرونده ی شما در رابطه با شرکت قدیم، اوضاع به نفع شما پیش می رود و حقتان را پس خواهید گرفت و به ثروت می رسید. این خانم نقشی در آینده ی شما ندارند ولی به عنوان سمبلی برای اینکه اوضاع به نفع شما پیش خواهد رفت و به ثروت می رسید، در خوابتان معنی و تعبیر می شود. تشکر از همراهیتون.
نسرین : سلام ببخشید خواب رو دوباره نوشتم. خواب دیدم تو ی خونه نا آشنا و در آشپزخانه هستم.در خواب ازدواج کرده بودم (با آقایی که نا آشنا بودن) و قرار بود خانواده این آقا بیان خونه ما برای شام.داشتم ی لیست می نوشتم که بدم به همسرم که خرید کنه برای مهمونی.یکدفعه خودش از راه رسید و کلی خرید کرده بود.قرار بود برای شام مرغ بپزم و به فکر ی غذای دوم بودم.که همسر میگفت نه همین کافیه و تمام پولم رو خرج کردم و تموم شده.من تصمیم گرفتم برم از ی مغازه نزدیک آش بخرم و به این فکر می کردم که کاسه بزرگ همراه خودم ببرم تا توی اون آش بریزم و تزیین آش روی سفره قشنگ باشه.همسر گفت خسته است و میخواد یکم بخوابه.من با خودم گفتم از پول خودم خرید میکنم و بعدا از همسر میخوام که پس بده. خونه هم بهم ریخته بود و نیاز به تمیز کردن و مرتب شدن داشت که مشغول تمیز کاری شدم.با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. زندگی شما متحول خواهد شد و ایده های تازه ای به ذهنتان می رسد. شما به گرمی و راحتی در زندگی تان فکر می کنید و خودتان را به انجام کاری متعهد خواهید کرد و می خواهید که به بهترین صورت کارتان را به پیش ببرید. شما از همه ی امکانات لازم برای پیشبرد کارتان برخوردار نیستید و نگران هستید که اینکار را نتوانید با موفقیت به پیش ببرید. ولی مصمم هستید که قطعا در رسیدن به هدفتان موفق شوید. اینکه کارتان را با موفقیت به پیش ببرید و شایستگی تان را برای همه ثابت کنید، برای شما از هر چیز مهمتر است حتی اگر تمام سختی های کار را به دوش بکشید چون می دانید موفقیت شما در انجام کارتان بعدا برای شما منافع زیادی به همراه خواهد داشت. تشکر از همراهیتون.
نسرین : سلام ممنونم از لطف شما. خواب دیدم تو ی خونه هستم.در خواب ازدواج کرده بودم و قرار بود خانواده همسرم بیان خونه ما برای شام.داشتم ی لیست می نوشتم که بدم به همسرم که خرید کنه برای مهمونی.یکدفعه خودش از راه رسید و کلی خرید کرده بود.قرار بود برای شام مرغ بپزم و به فکر ی غذای دوم بودم.که همسر میگفت نه همین کافیه و تمام پولم رو خرج کردم و تموم شده.من تصمیم گرفتم برم از ی مغازه نزدیک آش بخرم و به این فکر می کردم که کاسه بزرگ همراه خودم ببرم تا توی اون آش بریزم و تزیین آش روی سفره قشنگ باشه.همسر گفت خسته است و میخواد یکم بخوابه.من با خودم گفتم از پول خودم خرید میکنم و بعدا از همسر میخوام که پس بده. خونه هم بهم ریخته بود و نیاز به تمیز کردن و مرتب شدن داشت تا قبل رسیدن مهمون ها که مشغول تمیز کاری شدم.با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. خواهش می کنم. دوست خوبم شما ننوشته اید که در واقعیت کسی را که در خوابتان همسرتان بوده را می شناسید یا خیر یا اصلا در واقعیت از کسی خوشتان می آید که بخواهید با او ازدواج کنید یا خیر و بدون دانستن اینها، خوابتان تعبیر درستی با این اطلاعاتی که شما در اختیارم قرار دادید نخواهد داشت. لطفا خوابتان را تکمیل بنویسید و توجه داشته باشید که با وجود صدها کاربری که هر روز خواب ارسال می کنند به یاد آوردن شرایط آنها یکی یکی برای من غیر ممکن است. بابت ارسال تکمیل خوابتان از شما حق خواب کسر نخواهد شد.
سودابه : سلام خانم هراتی عزیز.اوقاتتون خوش..
من خواب دیدم یک سری خانم محجبه چادری خونه ما مهمون بودند که در واقعیت اونا رو نمیشناختم... یک سفره بزرگ پهن کرده بودیم که برنج و مرغ بود .. خانما با لهجه اصفهانی مرتب از غذا و دستپختم تعریف میکردند .. منم رفتم بقیه رو صدا کنم بیان سر سفره .. سر و صدای بچه ها می اومد .. تو اتاقا رو صدا کردم .. یکی از حاج خانما هم تو حموم نماز می خوند .. تو ذهنم اومد که حموم روچون کاشیاش سفیدند و تمییز انتخاب کرده ..چه جالب... .. تو همین موقع بابام ازم یک چیز شیرین خواست بهش شیر و شکر دادم.. و بعد رفتم غذا رو تو سالنم پهن کنم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. اگر مهمان ناخوانده بودند برایتان خواستگار می آید. در هر صورت دنیا به شما رو می آورد و بسیار ثروتمند خواهید شد. شما در کارتان بسیار موفق عمل خواهید کرد و شروعی تازه خواهید داشت. برای این موفقیتی که به دست می آورید پدرتان به شما خواهد گفت که باید شیرینی بدهی! شما هم با خبرهای خوشتان باعث شادی پدرتان می شوید و هم ثروت و سرمایه تان بالا خواهد رفت و سور و شیرینی خواهید داد و جشن به پا خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام من خواب دیدم واسمون سه چهار پرس قیمه آوردن من روی یکیش لیمو ریختم خوشمزه تر بشه اما همه رو برداشتم دربسته بردم دوتاشو به همسایه بغل دادم که یه پیرمرد و پیرزن هستن . در خونشون باز بود و خوابیده بودن من غذاهارو گذاشتم روی جاکفشیشون و کلی تشکر کردن به همسایه دیگه یکی دادم و اومدم اما یادمه خودمون نخوردیم بعد مامانم اومد دنبالمون گفت باید بریم همه رفتیم یه جایی مثل مجلس ترحیم انگار یه کسی که خیلی جوون بود و انتظار نمیرفت مرده بود و من اون و خوب میشناختم نمیدونم انگار پسر یکی از دوستای نزدیک مامانم بود خیلی ناراحت و تو فکر بودم انتظار مرگش و نداشتیم بعد با همسرم سوار ماشین شدیم دم یه مغازه نگه داشت من رفتم ساق دست بگیرم ساق دست ها از بیرون مغازه خیلییی خوشگل بود و همش هم قرمز بود اما مدل هایی که در واقعیت ندیدم فروشنده عمه همسرم بود من ساق دست برداشتم اما داخل مغازه لباسهای دیگه ای هم بود که حراج زده بود من دوتا شورت برداشتم که چون همون پشت ویترینی ها مونده بود یه کم خاک داشت اما نصف قیمت بود رنگشون انگار یاسی کمرنگ یا کرم بود بعد واسه پسرم هم جوراب و شالگردن بافتنی برداشتم که رنگارنگ بود اما شال کوچیک و عجیبی بود که تاحالا ندیدم اومدم بیرون دنبال همسرم و بچم بودم که پسرعمه همسرم با خانوم و بچش و دیدم گفتن میرسونیمت ماشینشون خیلی کهنه بود من بچه رو بغل گرفتم تا بزارم تو صندلی کودک خودشون جلو نشستن من با بچه عقب ولی با هر ترمز صندلی کودک کلی تکون میخورد گفتم این همینطوریه گفتن اره...... با خودم گفتم صندلی بچه من خیلی خوبه تو ماشین بهتری هم هست دلم سوخت و ناراحت شدم که امکانات خوبی ندارن.....
فریبا هراتی
: سلام. شرایط مالی زندگی شما رو به بهبودی خواهد رفت و به شکرانه ی آن به فقرا هم کمک مالی خواهید کرد دلتان برای کسانی که شرایط خوبی ندارند می سوزد. پسر یکی از دوستان مادرتان روحیه اش خراب شده و افسرده شده و شما دلتان برای او هم می سوزد. شما سعی می کنید که عملکرد خودتان و شرایط مالی تان را از دیگران مخفی کنید و در مورد پسرتان هم سعی می کنید که احساساتش را کنترل کند و منطقی فکر کند. همسر شما شخصیتی اصیل دارد و شما مطابق با اصول و فرهنگ او زندگی می کنید. سعی می کنید که روابط صمیمی خودتان را هم با همسرتان بهبود ببخشید و مهربانتر باشید. زندگی پسر عمه ی همسرتان خیلی غنی نیست و بچه ی آنها تحت فشار و استرس ناشی از موانع و مشکلاتی که در زندگی ایشان قرار دارد، زندگی می کند. شما اگر وسعتان می رسد و زندگی آنها استاندارد پایینی دارد باید سعی کنید که برای رفاه بچه ی او هم قدم خیری بردارید. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام من خواب دیدم جایی شبیه بیمارستانم و کنارمم یه خانمی بستریه مرخص شدیم و اون خانم پاشنه کفشش که شیشه ای بود و جا گذاشت من رفتم بهش دادم اومدیم بیرون احساس کردم با اون خانم نسبتی دارم رفتیم وارد خونه ای شدیم که روی میز یه سری غذا بود به من تعارف کردن از ترشی کلم رو میز یه تیکه هویجش و خوردم اون خانم و دخترش مادرشوهر و خواهر شوهر جدیدم بودن انگار و شوهرمم اسمش شهرام بود ( اصلا تو واقعیت اینارو نمیشناسم و همسرم کس دیگه ای هست) بعدرفتیم تو آشپزخونه من داشتم وسایل و میبردم میذاشتم سر سفره ها که مادرشوهرم گفت نیازی نیست هرکی هرچی بخواد از سفره برمیداره منم شش تا سفره رو چیده بودم سه تای دیگه رو نچیده گذاشتم(نه تا سفره بود) بعد رفتم سر میز خواهرشوهرم گفت غذا بردار من یواشکی سه تا تیکه پنیر سفید برداشتم و شروع کردم به خوردن با اصرار خواستن برم سرسفره بشینم منم پنیرارو زیر چادرم قایم کردم و یواش گذاشتم دهنم مشغول خوردن شدم سیر ترشی سیاه رسیده هم بود که من یه حب خوردم آخر غذا دیدم از شلوار من و جاریم (در واقعیت ندارم) یه عالم مورچه سیاه داره بالا میره بلند شدم خودم و تکوندم و بیدار شدم ممنون
فریبا هراتی
: سلام. فکر شما ناراحت است و نیاز به حمایت و شفا دارید. شما باید به خدای بزرگ توکل کنید و افکار منفی را از زندگی تان بیرون کنید. مسائلی مثل طلاق یا جدایی به صورت غیر واقعی گاهی به ذهنتان می رسند و شما فکر می کنید که بدی و سختی و کسادی کار و فقر و ناراحتی به زندگی تان می آید و زحمت زیاد می کشید و مزدتان کم است و کسی قدرتان را نمی داند. اما اینها افکار منفی شما هستند و دلیل نیست که واقعیت داشته باشند. اگر این خواب را دیشب دیده اید احتمال قوی فکرتان فقط ناراحت بوده و این خواب را دیده اید چون خواب اول ماه باطل است. با این وجود برای دفع شر و نگرانی هایتان علاوه بر اینکه هر روز آیت الکرسی بخوانید، باید صدقه بدهید و هر روز 7 باز ذکر نام حضرت فاطمه س را به این صورت بگویید: یا فاطمت بنت محمد رسول الله. ذکر این نام برای دفع شر و سختی ها و افکار منفی و دور کردن شیاطین از زندگی تان بسیار مجرب است. تشکر از همراهیتون.