تعبیر خواب نماز
اگر کسی در خواب ببیند که به جهتی غیر از قبله نماز می خواند، در امر دین دارای ایمانی ضعیف است و اگر نمی دانست باید به کدام طرف نماز بخواند، و قبله کدام سوی است، در کار دین حیران و سرگردان است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: نماز گذاشتن به خواب بر هفت وجه است:
- ایمنی،
- شادی،
- عز و جاه،
- مرتبت،
- رستگاری،
- یافتن مراد،
- نقصان.
-
دیدن رکوع و سجود در خواب بر پنج وجه است:
- مراد یافتن،
- جمعیت،
- نصرت،
- ظفر،
- امر حق تعالی به جای آوردن. اگر نمازگزار ببیند که نماز را تمام کرد، دلیل که دعای او مقبول است. اگر ببیند تمام نکرد به خلاف این است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند قومی را امامت کرد، دلیل که سروری کند. اگر ببیند که نماز قطع کرد یا نماز نگذارد یا بی وضو نماز کرد، دلیل که طالب چیزی است و نیابد. اگر در مدرسه یا مسجدی به امامت نماز کرد، دلیل که حاکم آن دیار مطیع او گردد. اگر ببیند که در نماز رکوع و سجود تمام کرد، دلیل که کار دنیایی او برآید.
جابر مغربی می گوید: اگر دید به خواب که نماز فریضه پیشین می گذارد، دلیل که به حق تعالی نزدیک گردد. اگر ببیند نماز پیشین می گذاشت، دلیل شادی است. اگر نماز خفتن بود، دلیل که حاجتش روا گردد. اگر ببیند که نماز صبح می کرد، دلیل که به سفر رود. اگر ببیند که نماز در باغ کرد، دلیل که توبه کند.
اگر ببیند که درکعبه نماز گذارد، دلیل که از خلیفه مرداش حاصل گردد. اگر در خواب ببیند که به تشهد نشسته بود، دلیل که از غم برهد. اگر ببیند که سلام اول به دست چپ داد، دلیل که کارش شوریده گردد. اگر ببیند که نماز نشسته می کرد، دلیل که دشمن بر وی ظفر یابد و گناهکار را مدد کند و از وی نپذیرد.
اگر ببیند که درتاریکی نماز کرد، دلیل که از غم ها فرج یابد. اگر ببیند که به پهلو خفته نماز می کرد، دلیل که بیمار گردد. اگر ببیند که نماز جمعه کرد، دلیل که به سفر رود و مال حاصل کند. اگر ببیند که در بیت المقدس نماز کرد، دلیل که میراث یابد و روزی بر وی فراخ گردد.
حضرت دانیال می گوید: دیدن نماز کردن سه نوع است. اول: فریضه. دوم: سنت. سوم: تطوع. اگر ببیند که نماز فریضه می گذارد، دلیل که حق تعالی وی را حج روزی کند. اگر بییند نماز سنت می کند، دلیل که بر مردم شفقت کند. اگر ببیند نماز تطوع بگذاشت، دلیل که راستگو است. اگر به خواب دید در ستور نماز کرد، دلیل که حق تعالی در کسب او برکت کند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
محمدباقر : با سلام
خواب دیدم در محله ی دختری که ازش خواستگاری کردم هستم و برق برخی از همسایه هاشون قطع بود در حالیکه برادر دختره نیز حضور داشت من تلاش کردم و درست کردم در این حین اذان صبح شد و من رفتم مسجد ، به جماعت نرسیدم ولی به صورت فرادا خواندم در حین خواندن امام جماعت آمد و به قرائت من گوش می کردم تا ایراد من را پیدا کند و بقیه آموزش دهد یه مورد ایراد گرفت و ان درباره نحوه ایستادنم متذکر شد که پاهایم را باید با فاصله بیشتر قرار دهم و یه مورد قرائتی بود که به نظرم قرائت من اصلا مشکل نداشت و بیشتر شبیه این بود که میخواست به کسانی که اطرافش هستن بگوید که من هم چیزی بلدم. پس از اتمام نماز با برادر اون دختره راه افتادیم به سمت خونه ما در راه من یک امامزاده دیدم و فاتحه ای خواندم ولی تا به خانه برسیم ساعت زنگ خورد و از خواب برخواستم
فریبا هراتی
: سلام. شما باعث به وجود آمدن امید و شادی در زندگی دختری هستید که از او خواستگاری کرده اید و خبرهای خوش خواهید شنید. شما شروعی تازه خواهید داشت و خودتان روی پای خودتان استقلال خواهید داشت و اصالت و ابتکار دارید و اینطور نیست که همرنگ جماعت شوید و هر کاری که باقی کردند شما هم همانکار را انجام دهید. به همین دلیل کسانی که عادت دارند تا باقی مردم به آنها رو بیاورند و از آنها نصیحت و راهنمایی بخواهند، وقتی ببینند که شما به تنهایی خیلی راحت از پس کارهایتان برمی آیید می خواهند نشان دهند که شما هم بدون کمک آنها به جایی نمی رسیدید و راهنمایی و هدایت آنها بوده که شما را به خوشبختی رسانده است. بنابراین در کارتان دخالت خواهند کرد و به شما یاد می دهند که چطور استقلال داشته باشید ( انگار که خودتان بلد نباشید) یا چطور صحبت کنید که حرفتان خریدار داشته باشد ( و شما می دانید که اینها فقط عرض اندام و حرف است). مع الوصف شما عاقلید و سیاست دارید و تو ذوق کسی نمی زنید و حال کسی را نمی گیرید! شما به سمت هدفتان حرکت می کنید و ازدواج هم انشالله خواهید کرد و خدارا شکر می کنید که این کار را هم انجام داده اید و حالا باید بروید سراغ مقصد بعدی در زندگی تان... تشکر از همراهیتون.
عسل صادقی : سلام و وقت به خیر خدمت شما
نقل قول خواب از دختر داییم : عروسی بود بین پسرخالم با خواهر دوست پسر سابق دختر عمم، پسره روزهای قبل ماشینمو برده بود و تصادف کرده بود و منم بهش تیکه می انداختم. البته من و دخترعمم تو خواب باهاش مستقیم حرف نمیزدیم . به یکی گفتم خطاب به اون که ماشینمو بردی خراب کردی متوجهی ؟آروم گفت متوجهم متوجهم خودم درستش میکنم من خراب کردم . بعد دخترعمم( من ) رفت حموم و منو اون و خواهرم نماز خوندیم .دخترعمم با همون چادر رفت بیرون یکی صداش زده بود،بدون آرایش بود و اصلا خجالت نکشید دوست سابقش اونو با این حالت ببینه.با هاش حرف نزد ولی خیلی باوقار نشسته بود پسره هم خیلی سر به زیر یه گوشه بود. منم دیدم ماشینمو. خراب کرده تو میگفتم مگه من هنوز دارمش ؟؟ ( ماشینمو سال پیش طی یه کلاهبرداری ازم گرفتن )
ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. رابطه ی بین پسر خاله ی شما و دوست دخترش به هم خورده و چند وقتی است که پسر خاله ی شما مرتکب اشتباهی بزرگ شده و کنترل زندگی اش را از دست داده و شما او را مقصر می دانید. شما معتقدید که او کنترل زندگی شما و وجهه ی شما را خراب کرده. دختر عمه ی شما می خواهد شروعی تازه داشته باشد و نگرانی های قبلی را بشوید برود و از این به بعد نمی خواهد که برای کسی نقش بازی کند و احساسش را مخفی کند. کسی که دیده اید سربه زیر نشسته ( که نمی دانم کیست چون بد توضیح داده اید)، احساس شرمساری می کند. ماشین شما در خوابتان جاه طلبی های شما و اراده ی شما برای پیشبرد اهدافتان در زندگی است نه صرفا یک اتومبیل. تشکر از همراهیتون.
Mehrsa : سلام وقتتون بخیر خسته نباشید دیشب خواب دیدم من و خواهرم کنار ساحل دریا و داخل آب داریم نماز میخونیم دو یا سه تا مرد هم پیش ما بودن , که توی قنوت انگار یه ندایی به آقایون گفت دستهاتون رو بالاتر از خانم ها بگیرین تا نماز شما هم قبول بشه , یه آقایی هم کنار من بود و اون این کار رو کرد ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما بین منطق و احساس خودتان گیر کرده اید و نمی دانید که کاری که انجام می دهید درست است یا خیر و امیدوارید که به حاجتتان برسید بدون اینکه بدانید این حاجت به نفع شما هست یا نه!!! در واقع کاری که می خواهید انجام دهید بیشتر به نفع دیگران است تا به نفع شما و آنها باید بیشتر از شما التماس کنند که به خواسته هایتان برسید چون خواسته های شما بیشتر به نفع آنان است. تشکر از همراهیتون.
نیکی : سلام خانم هراتی.تو رو خدا تو رو به صاحب این ماه قسم من حالم دوماهه اصلا خوب نیست من هرچقد بگید هزینه تعبیر خوابمو میدم اما پیام منو کامل بخونید و نگید خلاصش کنم و جوابمو بدید.من دوماهه نذر زیارت عاشورا کردم که خدا پای مرگ منو امضا کنه تا من دیگه به این زندگی ادامه ندم.
من یه دختر چادری بزرگ شده بندر هستم که مقید نماز بودم اما چند سالی کاهل نماز شدم.یه پسری رو دوس داشتم و دارم و اونم همینطور اما دو ماهه که اون پسر با یه دختری ازدواج کرده که بهش هیچ علاقه ای نداره.تو این دو سال خواب زیاد دیدم و هربار تعبیر کردم که من بهش محمد میرسم یه بار خواب دیدم تو بین الحرمین زیر بارون گریه میکردم و نماز میخوندم و دعا کردم که با محمد ازدواج کنم.یه بار خواب دیدم حضرت فاطمه تو صحن امام رضا تو جمعیت وایساده نماز جماعت خوندن و بعد اومد سمت من دستشونو گرفتم و سرمو گذاشتم رو دستشون گریه کردم و گفتم میخواستم بگم محمد رو میخوام که حضرت فاطمه گفتن دیدی بالاخره چه جوری عروس شدی.
تا اینکه اون ازدواج کرد و من از همه چیز بریدم و دیگه به هیچ چیزی اعتقادی ندارم و این ماه محرمی همش خواب میدیدم یا حرم امام حسین زیارت بودم یا روزه امام حسین پشت هیئت و دسته .یه بار خواب دیدم داشتم یه سر بالایی رو داشتم میرفتم بالا و هی میگفتم السلام علیک یا اباعبدالله.یه بار خواب دیدم تو حرم امام حسین خیلی خلوت شاید در حد چند نفر بودن و داشتن تو ضریح رو تمیز میکردن چند تا خانم اما جسد امام رو از تو قبر دراورده بودن که اونجام تمیز کنن و تو ضریح خاکی و کثیف بود.بعد جسد امام رو از تو به ضریح میچرخوندن که مردم دست بزنن و حاجت بخوان اما یه پرده از ضریح اومد پایین ولی همه دست زدیم به ضریح که پشتش جسد امام رو داشتن میچرخوندن.بعدشم چند روز پیش خواب میدیدم یه جایی بودم مثل نمایشگاه بهم گفتن محمد داره میره منم دوییدم پشت سرش و از پنجره با گریه داد زدم محمد تو رو خدا نرو تا اخر گفتم مرگ من نرو وایسا بعد وایساد چند دقیقه ای و برگشت اومد.
همه این خوابام پاراگراف دومم مال ماه محرم امساله.
تا دیشب خواب دیدم که یه جا توی فضای باز نماز جماعت بود پشت سر اخوند خانمهای چادر مشکی داشتن نماز میخوندن و مردا هم کنارشون بودن اما خانما پشت سر امام جماعت بودن یه خانمی جاش نبود اومده بود جلوی امام جماعت وایساده بود اما تو جهت افقی منم دیدم جام نیست اومدم جلوتر کنار درخت رو به امام جماعت یه کم تو حالت سه کنج نه کامل رو به امام جماعت نماز خوندن.امام جماعت نمازشو شکوند و اومد سمت من وسط نمازم گفت من توبه کردم تو هم توبه کن و نمازتو تموم کن من داشتم نگاش میکردم اما حرف نزدم وقتی حرفاش تموم شد نگاه مهرم کردم و نمازمو خوندم و بعد رفتم تو مسجد که کفش خاکی و سنگی بود داشتن نذری میدادن.
دم دمای صبح بود که خواب دیدم محمد عکس پروفایلشو عوض کرده و عکس یه زن با یه بچه بغلش کنار دریا گذاشته و خودشم تو عکس نبود.عکس پروفایلش عکس خودشه تا الان
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز کار شما از ریشه و بنیان و اساس خراب است!! شما کلا اصلا نمی دانید که نقش خداوند در زندگی تان چیست و علاقه ی به خدا یعنی چه و هر قدر هم که به خدای بزرگ نزدیک می شوید فقط به خاطر رسیدن به خواسته های دنیایی تان است. من شخصیتی نیستم که بخواهم به شما درس دین و اخلاق بدهم ولی برای خوب شدن زندگی تان به نفعتان است که به حرف بنده خوب گوش کنید تا فکرتان باز شود و تکلیف خودتان را خوب بدانید. همه ی انسانها زمانی که پا به این دنیا می گذارند، صرفا شانسی و بی پایه و اساس نبوده که یکی تخم بپاشد زمین و علفی یک جا سبز شود. هر انسانی طبق قرآن کریم زمانی که به دنیا می آید با نقشه ی قبلی و بر پایه و اساس اهدافی درست خلق شده. هر روحی که در بدنی دمیده می شود باید سعی کند که شخصیت خودش را تقویت کند و خودش را به کمال برساند و راه رسیدن به شناخت خداوند را پیدا کند. البته انسان احتیاجات غریزی هم دارد که بر مبنای این احتیاجات باید بتواند احساس آرامش کند تا فکرش درست کار کند. مثلا شما اگر گرسنه باشید و نیاز به غذا را در خودتان نادیده بگیرید، فکرتان اصلا کار نخواهد کرد که بفهمید چه چیزی درست است چه چیزی غلط. پس نکته اول این است که شما برای رسیدن به شناخت خداوند، باید احتیاجاتی که دارید ( مادی و احساسی و غریزی) همه برآورده شوند. نکته ی دوم این است که انسان طبق قرآن کریم هر انسانی از قبل از خلقت جسمش، مشخص است که در کدام رحم بدنیا خواهد آمد. شما تصمیم نمی گیرید که مادرتان یا پدرتان چه کسی باشد این را خداوند مقرر کرده و زمان مرگ شما را هم خداوند مقرر کرده. اما اینکه شما در مسیر زمان تولد تا مرگتان چطور رفتار می کنید، کاملا بر اختیار خودتان است و این را نمی توانید زورکی و تحمیل شده بر خودتان بدانید. اینکه اصلا حرکتی بکنید یا نکنید فعالیت کنید یا نه و درست رفتار کنید یا نه است که بهشت و جهنم را در آینده تان می سازد. حالا با توجه به این مسائل شما آزادی عمل دارید. این یعنی اینکه من اگر بنشینم روزی صد هزار بار قل هوالله احد بخوانم که خدایا فروغ نیک چهره را عاشق من کن، این شدنی نیست!!!!!!! مگر این که عشق شما نسبت به من در وجودتان تجلی پیدا کند. اگر شما عاشق من شدید و من به دلائلی مثلا مامانم گفت که فروغ دختر خوبی نیست مثلا فریده بهتر است و باید فریده را بگیری، تصمیم گرفتم که با فریده ازدواج کنم، این تقصیر شما نیست. تقصیر خدا هم نیست. این نامردی من است که شما را به خودم وابسته کرده ام و حالا که عاشقم شدید می روم و فریده را می گیرم!! حالا این وسط طبق قانونی که خداوند در بدو خلقت انسان برای آزادی او گذاشته، خداوند خلاف وعده نمی کند که من را وادار کند که عاشق شما شوم. کما اینکه شما هم با زور عاشق من نشده اید. پس اینها که می گویند اگر 400 بار فلان سوره را بخوانی به نخ گره بزنی در آب فوت کنی بخوری فلانی عاشقت می شود صرفا مزخرف عرض کرده اند!! شما و خیلی از انسانهای دیگر، خرافه و مذهب را با هم قاطی کرده اید و حالا بر حسب این اشتباهی که دارید، با خودتان عهد کرده اید که یا حاجت مرا می دهی یا من دیگر تو را دوست ندارم. یا اصلا تو دیگر وجود نداری. مثل این است که شما به مادرتان بگویید پری خانم من بستنی می خواهم. مادرتان بگوید فروغ جان بستنی را فریده خورد. الان سیب هست. شما می گویید بستنی نمی دهی؟؟؟؟؟ پس تو نیستی !! تو وجود خارجی نداری من اصلا به بودن تو شک دارم تو چگونه مادری هستی که بستنی مرا فریده خورد! خوب به حرفهای من گوش کنید فروغ غزیز. حرفهای شما با خداوند همینطور است !! به همین مسخرگی به همین پوچی. مگر عشق زورکی است؟ حسن آقا شما را رها کرده رفته فریده خانم را گرفت شما به خداوند بدوبیراه می گویید؟ توقع دارید که امام حسین با زیارت عاشورا شما را به حسن آقایتان برساند؟ این که نذر نیست این مسخره بازیست. نذر یعنی اینکه شما می دانید که کاری شدنی است. و می خواهید که اینکار بدون مشکل برایتان حل و فصل شود. دعا می کنید که خدایا مشکلی پیش نیاید و من راحت به کارم برسم. آخرین نکته و ختم کلام اینکه شما اگر خودتان، خودتان را دوست نداشته باشید و بخواهید با کله به درون درک جهنم بپرید، حسن و فریده برای چه باید دلشان به حال شما بسورد؟ اگر شما خودتان قدر خودتان را ندانید و ارزش خودتان را درک نکنید، مثل این است که مادرتان شما را با زحمت به دنیا آورده با زحمت بزرگتان کرده، عاشق شماست و شما می گویید که حالا که به من بستنی ندادی من خودم را پرت می کنم زیر ماشین. نه تنها خودتان را دست کم گرفته اید و قدر و ارزش خودتان را ندانسته اید بلکه زحمات مادرتان را هم دست کم گرفته اید و اینجاست که اگر شما زحمات خداوند را دست کم بگیرید، خداوند شما را نخواهد امرزید. اینجاست که دنیایتان بد بوده و اخرتتان هم بد خواهد بود. با خدای بزرگ بچه گانه و ببخشید احمقانه حرف نزنید. با خدای بزرگ از روی شناخت و آگاهی و درست صحبت کنید. دوست من!!! عشق را گدایی نکنید. قدر خودتان را بدانید و مطمئن باشید در این کره ی خاکی خیلی ها هستند که آرزویشان است که شما فقط کنار آنها راه بروید. این آقای بی مغز را هم بریزید دور. تعبیر خواب آخر شما این است که شما به جای اینکه در صف جماعت باشید رفته اید برای خودتان ساز جداگانه می زنید و با آخوند روبر هستید. ( توی روی خداوند و ائمه ایستاده اید و از آنها تبعیت نمی کنید) می خواهید که خلاف قبله ( نه در راه خدا بلکه در راه بنده ی خدا) قرار بگیرید و خداوند شما را دوست دارد که به شما می گوید برگرد داخل صف جماعت. برگرد به سمت من . من همچنان عاشق تو هستم. زندگی و دین را درک کن و از خرافه و حماقت دست بردار. شما حرف های من را اگر لازم شد 10 بار بخوانید به خداوند به نفعتان است و ضرر نخواهید کرد. آن آقا هم نسبت به خانمش و فرزندی که او برایش بیاورد احساس دارد و هویت خودش را با آنها می داند. ( عکس پروفایل) خوابهای دیگرتان هم بنابه مقتضیات شرایط وقتی که خواب را دیده اید به احوال او در آن زمان اشاره کرده و ربطی به آینده نداشته است. به دلیل صرف وقت زیاد برای شما از شما 2 حق خواب کسر کردم. تشکر از همراهیتون.
شروین : سلام در خواب دیدم دارم با توپ فوتبال بازی می کنم و تیممان شکست خورده من می خندم اما در ادامه دارم در حالت نشسته در تاریکی در حال ذکر نماز می خوانم که نوری بر من تابید تعبیرش چیست؟
فریبا هراتی
: سلام. شما ماهیتی رقابتی دارید ولی در زمینه ی خاصی از زندگی تان، هیچ حمایتی از کسی دریافت نمی کنید. شاید احساس کنید که در زندگی تان شکست خورده اید و ندانید که آینده برای شما چه چیزی به همراه می آورد. اما توکل شما به خداوند و شکر نعمت هایی که به شما داده، باعث می شود که قطعا راه حل مشکلاتتان را متوجه شوید و خداوند راهگشا و راهنمای شما خواهد بود. مهم نیست که دیگران حامی شما هستند یا نه، تا زمانی که خداوند را داشته باشید و توکلتان را نسبت به او از دست ندهید، او هرگز پشتتان را خالی نخواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
لادن : سلام و عرض ادب
من دختر مجرد هستم
خواب دیدم عروس هستم البته روز عروسیم نبود دامادم نبود فقط میدونستم تازه عروسم،چادر نماز سرم بود و جانمازم در دستم تو خیابون بودیم همینجور که داشتم دنبال یجایی میگشتم که نمازمو بخونم با مادرم داشتم با صدای بلند بحث میکردم(در بیداری با مادرم بحث و دعوا داشتم که البته میدونستم کارم اشتباهه)،در آخر یه جارو پیدا کردم که نمازمو بخونم جانمازمو پهن کردم چند نفر که بیشتر پسر بودن کنارم وایساده بودن رو به من و داشتن نگام میکردن یکی گفت به افتخار عروس خانم و یادم نیست دست زدند یاصلوات فرستادن،بعد من شروع کردم به نماز خوندن برای سجده دیدم فاصلم از مهر زیاده کمی رفتم جلوتر و سجده کردم بعد رکوع رفتم دیدم دارم اشتباه میخونم یه دفعه گیج شدم نمازمو باطل کردم و جوری وانمود کردم جلوی بقیه که نماز واجب نبوده و نذاشتم بفهمن اشتباه خوندم،بعد رفتیم سمت در خونه دیدیم شیرینیایی که پختیم تقریبا همش مونده شاید چندنفر خورده بودن یا شاید هیچکس نخورده بود از زنداییم پرسیدم چرا نخوردن گفت خشکه این نوع شیرینیا،من یکیشو برداشتم امتحان کنم دیدم بد نیست مزش و چون گشنم بود میچسبید گفتم من میخورم اینارو،میزان شکرش اندازه بود زیاد شیرین نبود و داخلش هم چیزای سبز رنگ بود چنتا دونه فلفل دلمه سبزم توش بود که من تندیشو حس نکردم.
با سپاس فراوان
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما متعهد به انجام هدفی هستید که برای رسیدن به آن از خودتان سرسختی و مقاومت زیادی نشان می دهید و می خواهید با انرژی زیاد برای رسیدن به هدفتان مبارزه کنید. اما روش شما برای رسیدن به این هدف کاملا اشتباه است و دقیقا نمی دانید که باید چه کار کنید تا در کارتان موفق باشید. رفتار خشک و مستبدانه و یا بداخلاقی کردن شما به ضرر شما تمام می شود و کسی به حرفتان توجه نمی کند یا با شما در راه رسیدن به خواسته هایتان همکاری نمی کند. شما می دانید که قدرت انجام این کار را دارید و می خواهید موفق باشید ولی افتادگی شما کم است و منیت دارید و خودسرانه تصمیم می گیرید. اما با این وجود نصایح بنده یا مادرتان را نمی پذیرید و از نظر خودتان کارتان درست است. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام من خواب دیدم در حال نماز خوندنم و عشقم پشت سرم رو سجاده نشسته و منتظره ک نمازم تموم بشه و بعد بیاد جلوی من نماز بخونه میخواست حکم اینکه مرد باید جلوتر از زن باید باشه رو رعایت کنه ممنون میشم تعبیرشو بگید
فریبا هراتی
: سلام. عشق شما خلوص و پاکی شما را تایید و از شما حمایت می کند. او زمانی که مطمئن شود که شما احساستان نسبت به او واقعی است و حاجت قلبیتان اوست، اقدام می کند و برای رسیدن به شما پیشقدم می شود. تشکر از همراهیتون.
mary : سلام من خواب دیدم که ختم نماز حاجت و زیارت عاشورا داشتم و این ختمو باید قبل از غروب آفتاب انجام میدادم ما به مهمونی رفته بودم و خونه فردی که مهمون بودیم میخواستم ختممو انجام بدم. نماز حاجت ۱۲ تا دو رکعتی بود ۳تا دو روغنی رو به جا آوردم بعد توی خواب خوابم برد وقتی از خواب توی خواب بیدار شدم به ساعت نگاه کردم نزدیک غروب آفتاب بود تو خواب به خودم گفتم نمی رسم ختمو بخونم از روز بعد مجددا از نو شروع میکنم..لطفا تعبیرشو به من اطلاع دهید. با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما دو تعبیر متفاوت می تواند داشته باشد. اول اینکه این خواب، بازتاب افکار شما در بیداری مبنی بر ترستان از اینکه نتوانید این ختم را درست بجا بیاورید می تواند باشد و دوم اینکه غروب به پایان یک دوره اشاره می کند و گویای این مسئله است که با وجودی که هنوز شما ختمتان را کامل انجام نداده اید ولی انشالله حاجت روا خواهید شد و همین که نیت کردید ( مقدار کمی از ختمتان را بجا آوردید) خداوند دعایتان را پذیرفته و با وجودی که مقدار زیادی از ختمتان باقی مانده ( 12 در مقبل 3) شما حاجتتان را خواهید گرفت که می شود در طول 1/4 دوره ای که شما ختمتان را به جا بیاورید حاجتتان را می گیرید ولی باید تمام ختمتان را کامل اجام دهید. تشکر از همراهیتون.
مائده : سلام، در دنیای واقعی من مقید به نماز یومیه نیستم. خواب دیدم توی نمازخونه ی یه مسجد بین راهی شروع کردم به نماز خوندن.. گمونم نماز ظهر بود و دورکعت اول رو موفق شدم بخونم ولی بعد از تشهد هرچی سعی کردم بلند شم از سر جام نتونستم و سعی کردم نشسته نماز رو تموم کنم.. سرم رو که روی مهر گذاشتم برای سجده ی رکعت بعدی سرم رو نمی تونستم حتی از روی مهر بلند کنم.. همون حالت ادامه دادم تا نمازم کامل بشه ولی با خودم هم می گفتم نماز من شکسته باید باشه همون دو رکعت کافی بوده! صبح که از خواب بیدار شدم دیدم دختر خواهر سه ساله ام شبانه همون مهری که توی خواب دیده بودم رو بدون اینکه من بفهمم بالای سرم قرار داده بوده.
فریبا هراتی
: سلام. شما در مسیر زندگی تان جایی که گیر کرده اید، خداوند شما را نجات داده و بر شما سخت نگرفته است. شما که نیروی مقتدر و قوی خداوند را در زندگی تان حس می کنید و او گرما بخش و روشنی دهنده و باعث امیدتان بوده است، منتظر شماست که پاسخ عشق او را بدهید. شما در هر حال ایستاده نشسته خوابیده فارسی عربی چینی...... خدا را بخوانید می فهمد می بیند می شنود. او شما را دعوت کرده تا به عشق او پاسخ مثبت دهید و دختر معصوم خواهرتان که از هیچ چیز خبر ندارد برای شما مهر آورده و این ندای خداوند را به شما رسانده که اوست که شما را سر پا نگه می دارد و به زندگی تان استقلال می بخشد. اوست که خستگی هایتان را درک می کند و زمانی که قدرت ایستادن ندارید با شما مهربان است. اوست که اگر به زمینتان بزند قدرت ندارید که هرگز از جایتان بلند شوید. و شما همچنان همیشه در پی خلاصه کردن زمان ارتباطتان با او بوده اید. نمازتان را شکسته اید و از آن اجتناب کرده اید. به سوی خداوند برگردید و عشق او را بپذیرید. خداوند تنها کسی است که درکل کائنات از رگ گردن به شما نزدیک تر است و او به شما مهربانتر از همه است چطور به همه احترام می گذارید و ابراز عشق می کنید ولی برای او نه؟ اگر مرتب به کسی خدمت کنید و دوستش داشته باشید ولی هرگز او به شما ابراز عشق نکند حس خوبی نسبت به او خواهید داشت؟ خدا به نماز شما احتیاج ندارد ولی شما به نماز احتیاج دارید چون نماز به شما روزی 5 بار یاد آور می شود که عشق خدا منتظر شماست تا در آغوشتان بگیرد. تشکر از همراهیتون.
Shima : سلام خدمت شما
من با يه پسري مدتي بود در ارتباط با ازدواج صحبت مي كرديم، من به اين نتيجه رسيدم كه ما مناسب هم نيستيم و به ايشان گفتم ، فردا صبح خواب ديدم كه من زنگ مي زنم خونه ايشان و دختر خانومي كه در خواب خواهرشان بود ( البته ايشان در واقعيت خواهر ندارن) گفت ايشان در حال نماز هستن ( در واقعيت ايشان نماز خوان نيستن) و خونه دو طبقه اي در خواب داشتن ( در واقعيت اين گونه نيست) بعد ديدم كه قرار است ما ازدواج كنيم و مادرم هم با من هستن و موافقن. (خيلي ممنون از تعبيرتان، نمي دانم اين خواب به دليل فكر من به ايشان است يا واقعا تعبير دارد)