تعبیر خواب نماز
اگر کسی در خواب ببیند که به جهتی غیر از قبله نماز می خواند، در امر دین دارای ایمانی ضعیف است و اگر نمی دانست باید به کدام طرف نماز بخواند، و قبله کدام سوی است، در کار دین حیران و سرگردان است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: نماز گذاشتن به خواب بر هفت وجه است:
- ایمنی،
- شادی،
- عز و جاه،
- مرتبت،
- رستگاری،
- یافتن مراد،
- نقصان.
-
دیدن رکوع و سجود در خواب بر پنج وجه است:
- مراد یافتن،
- جمعیت،
- نصرت،
- ظفر،
- امر حق تعالی به جای آوردن. اگر نمازگزار ببیند که نماز را تمام کرد، دلیل که دعای او مقبول است. اگر ببیند تمام نکرد به خلاف این است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند قومی را امامت کرد، دلیل که سروری کند. اگر ببیند که نماز قطع کرد یا نماز نگذارد یا بی وضو نماز کرد، دلیل که طالب چیزی است و نیابد. اگر در مدرسه یا مسجدی به امامت نماز کرد، دلیل که حاکم آن دیار مطیع او گردد. اگر ببیند که در نماز رکوع و سجود تمام کرد، دلیل که کار دنیایی او برآید.
جابر مغربی می گوید: اگر دید به خواب که نماز فریضه پیشین می گذارد، دلیل که به حق تعالی نزدیک گردد. اگر ببیند نماز پیشین می گذاشت، دلیل شادی است. اگر نماز خفتن بود، دلیل که حاجتش روا گردد. اگر ببیند که نماز صبح می کرد، دلیل که به سفر رود. اگر ببیند که نماز در باغ کرد، دلیل که توبه کند.
اگر ببیند که درکعبه نماز گذارد، دلیل که از خلیفه مرداش حاصل گردد. اگر در خواب ببیند که به تشهد نشسته بود، دلیل که از غم برهد. اگر ببیند که سلام اول به دست چپ داد، دلیل که کارش شوریده گردد. اگر ببیند که نماز نشسته می کرد، دلیل که دشمن بر وی ظفر یابد و گناهکار را مدد کند و از وی نپذیرد.
اگر ببیند که درتاریکی نماز کرد، دلیل که از غم ها فرج یابد. اگر ببیند که به پهلو خفته نماز می کرد، دلیل که بیمار گردد. اگر ببیند که نماز جمعه کرد، دلیل که به سفر رود و مال حاصل کند. اگر ببیند که در بیت المقدس نماز کرد، دلیل که میراث یابد و روزی بر وی فراخ گردد.
حضرت دانیال می گوید: دیدن نماز کردن سه نوع است. اول: فریضه. دوم: سنت. سوم: تطوع. اگر ببیند که نماز فریضه می گذارد، دلیل که حق تعالی وی را حج روزی کند. اگر بییند نماز سنت می کند، دلیل که بر مردم شفقت کند. اگر ببیند نماز تطوع بگذاشت، دلیل که راستگو است. اگر به خواب دید در ستور نماز کرد، دلیل که حق تعالی در کسب او برکت کند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
رز : سلام وقت بخیر
خواب دیدم وضو گرفتم در مسجد یا حسینیه نماز خوندم در حین نماز دیدم ناخنم لاک قرمز داره پیش خودم میگفتم با لاک که غسلم درست نبوده ممکنه نمازم قبول نشه ناخنمو پاک کردم مثل جای چسب روی ناخن مونده بود اما نمازمو تموم کردم رفتم دستامو بشورم دیدم خیلی چسبا بد نیستن گفتم لابد قبوله
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما نیاز دارید که تمرکز بیشتری روی کارتان و اهدافتان داشته باشید و می خواهید با شور و شوق به خواسته تان بچسبید و آن را بدست آورید. علاوه بر اینکه برای رسیدن به خواسته هایتان توکل به خدای بزرگ دارید. البته سعی می کنید که به خودتان بقبولانید که باید توکلتان 100 درصد به خدای بزرگ باشد و گرنه می دانید که تمرکز شما زوی کارتان، به تنهایی، نمی تواند پشتوانه ای قوی برای موفقیت شما باشد. تشکر از همراهیتون.
نرگس رستمی : سلام خانم هراتی جان حلول ماه رجب رو تبریک میگن و همچنین تولد امام محمدباقر(ع) صاحب علوم.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تشکر همینطور تبریک به شما. خواب شما به این اشاره می کند که شما باید عزم خودتان را جزم کنید تا از شر ناراحتی هایی که از جانب مردم به شما می رسد و از شر موجوداتی که خداوند خلق کرده و ناقل بیماری ها هستند، خودتان را مصون و محفوظ نگه دارید و خداوند به شما در خوابتان می گوید که سلامتی شما اول ارجح است و مطلقا نباید سلامتتان را در معرض ریسک قرار دهید. شما شخصیتی منطقی و با ایمان و درستکار دارید. عمه ی شما از شما تبعیت می کند و دختر عمه های شما در مقابل شما احساساتی تر هستند و مثل شما منطقی فکر نمی کنند. ولی شما باید مراقب ایشان باشید و راه درست را به ایشان گوشزد کنید. شما نباید افکارتان را در این زمینه با هر کسی در میان بگذارید تا خدای نکرده انگ به شما نزنند. شما در خلوت خودتان باید نمازتان را بخوانید. باید سعی کنید فکرتان را سروسامان دهید و رابطه تان را با عده ای قطع کنید تا بتوانید از خودتان حمایت کنید. اینطور شما معقولتر از قبل به نظر می رسید. خواب شما هشداری به شماست که رفتن به این محل به شدت می تواند به سلامت شما به خاطر بیماری واگیرداری که در جریان است آسیب برساند و خداوند اینطور نمی خواهد که شما خودتان را در معرض خطر قرار دهید. تشکر از همراهیتون.
Fateme00 : سلام. وقت به خیر.. .. لطفاً نمایش داده نشود
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما احساس می کنید که خواسته ها و حوائج شما برآورده نشده و برای دنیا مهم نیست که مسئولیت ها و بارهایی که به دوش شما گذاشته شده چقدر سنگین است. همین امر باعث می شود که شما در شکرگذاری به خدای بزرگ احساس سختی و فشار کنید و به عبارتی از ته دلتان دوست نداشته باشید که خدا را شکر کنید. اما ایراد کار این است که شما نماز را برای رسیدن به موفقیت نباید بخوانید. نماز را برای رسیدن به عشق خداوند و ابراز عشق به او باید بخوانید. در اینصورت است که خداوند پاسخ عشق شما را با عشق خواهد داد. اگر به خاطر موفقیت نماز بخوانید قبله تان موفقیتتان است و نه عشق خداوند. به جای ناامیدی از درگاه خداوند، باید درست فکر کنید و سعی کنید که جایگاه و ارزش هر چیز را بدانید و زندگی تان را قروقاطی نکنید! خانواده ی شما و خداوند شما را دوست دارند ولی فکر شما اشتباه است. تشکر از همراهیتون.
Maryam : سلام بانوی عزیز.من صبح خواب دیدم که تو خونه قدیمیمونم که یه دزد داشت در ورودی هالمونو قفل میزد که من نتونم برم لیرون ولی دیدم در خونمون از چارچوب باز شدخ بود و رو زمین خوابیده بود و دزده هم قفل زد و من میگفتم نگاه کن منکه راحت میتونم برم بیرون!چه کاربیهوده ای .عمه مادرم خدابیامرز را دیدم که میخواست نماز بخونه .اونم تو خونمون بود.من گفتم عمه منم الان میام نماز بخونم از ۶ و ۱۲ دقیقه میخواستم نماز بخونم تا افتاب نزده الان میام .اون رفت تو اتاق قدیمی من نماز بخونه.منم رفتم دیتشویی .نشستم شروع به اجابت مزاج کردم .مدفوع رو یادمه .که دوستم اومد تو و در رو بست و داشت بامن حرف میرد که الان یادم نیس ولی گوش میدادم طوری نشسته بودم که جایی از بدن عریانم معلوم نباشه اون حرف میزد و من شروع کرد م به شستن خودم که یهو متوجه شد معذرت خواهی کرد که نمیدونسته والا نمیومد تو .من در حال شستن خودم بودم و ببخشید احساس میکردم بوی مدفوع تو دسنشویی پیچیده و ووستم استشمام میکنه وخجالت کشیدم ولی گفنم طبیعیه واسه همه این که دستشوییشون بو بده و بقیشو یادم نییت که بیدارشدم .خیلی ممنونم که زحمت تعبیر را میکشید.
فریبا هراتی
: سلام. هیچ ضرری متوجه شما نخواهد شد و هر قدر هم که همسرتان بخواهد جلوی رسیدن شما به موفقیت را بگیرد قادر نخواهد بود. دعای خیر عمه ی مادرتان پشت سر شماست. شما از غم فارغ خواهید شد و به ثروت می رسید و خاطرات این روزهای سختتان را تا اندازه ای برای دوستتان بازگو خواهید کرد. لطف خداوند شامل حال شما می شود و به سعادت خانوادگی و آرامش خواهید رسید. همه ی مشکلاتتان تمام خواهد شد. لطفا خبر خوش خلاصی از مشکلاتتان را برای من هم بعدا تعریف کنید. تشکر از همراهیتون.
زهرا : با سلام. ساعتی پیش از ظهر دیروز پنجشنبه خواب دیدم در اتاقی با دیوارهای آبی روشن، و انگار روشن شده با چندین مهتابی سفید، با تعدادی از دوستانِ همکلاس در جلسات تفسیر قرآن و احکام به نماز ایستادهایم، صف اول چهار پنج نفر، اما صفوف پشتی بمراتب شلوغتر بود، من در صف اول و نفرِ دوم از سمت چپ بودم و مدرس کلاس به عادت بیداری، میان صفوف پرنمازگزارِ پشت سر و جانب راست من بود، گهگاه ذکرهای نماز را بلند میخواند و ما هماهنگ با او ارکان نماز را به جا میآوردیم. نماز گویا چهاررکعتی بود، رکعت دوم نماز مشغول قرائت سورۀ حمد بودیم که من متوجه شدم از لولۀ باریکی روی دیوار اتاق که درست روبروی ما در صف اول بود، جریان آب بافشار بسمت من پاشیده میشود، این لوله مشابه ناودان از سقف پایین میآمد و از آن در پایینِ دیوار و در جهتی عمود، درست روبروی من، آب فواره میزد! نیمۀ راست چادرم بکلی خیس شد، حین حمدخواندن، اشاره به فوارهزدن آب کردم انگار بخواهم با لبخند تلخی به نمازگزاران کناری که از این آبپاشی کاملا مصون مانده بودند بگویم "وجدانا اوضاع من را نگاه کنید"! اما بمرور دیدم با این چادر خیس دیگر نمیشود نماز را پیش ببرم و با نارضایتی فراوان نماز را شکستم. سمت چپ من روی مبلی پالتوی مشکی و چندلباس دیگرم بود، سعی داشتم سریع از بین لباسها یکی را انتخاب کنم اینقدر که در غیاب چادرنماز، پوشش کافی برای نماز داشته باشد. اما از یکطرف موفق به انتخاب سریع لباس نمیشدم و مردد بودم، از یکطرف مدرس و نمازگزاران را میدیدم که بعد از حمد و سوره، رکوع و سجده را یکی یکی انجام دادند و غمگین بودم که چه حیف که در نماز همراهشان نیستم، و اگر هم با لباس مناسب دوباره به نماز بپیوندم، احتمال قوی به این نماز جمعی و هماهنگ دوستان نخواهم رسید ـ تشکر برای توجه و لطف همیشگی شما
فریبا هراتی
: سلام. شما ذهنی شفاف دارید و نسبت به آینده خوشبین هستید. سعی می کنید که خردمندانه و با از خودگذشتگی و مهربانی با دوستانتان تعامل داشته باشید. شما در کار خیر پیشگام هستید و شخصیتی احساساتی دارید و مدرس شما شخصیتی منطقی دارد و نظراتش را با صراحت بیان می کند. به خاطر مسئله ای که با افکار شما در تضاد است شما احساساتی خواهید شد و نمی توانید منطقی رفتار کنید. شما نمی توانید کاری را انجام دهید که خلاف اخلاقیات شما باشد و از ته دلتان با آن موافق نباشید. شما نمی دانید چه رفتاری باید داشته باشید که هم از خودتان محافظت کنید و هم به صورتی مسالمت آمیز با دیگران تعامل کنید و هم احساس واقعی تان را بتوانید از روی سیاست مخفی نگه دارید. شما طرز فکرتان با جمعی از دوستانتان فرق دارد و هر چند که آنها ایمانشان قویست ولی روحیات شما و اخلاقیاتتان با آنها هماهنگ نیست. تشکر از همراهیتون.
زهرا : سلام و با تشکر از توضیح و تعبیر شما، سوالم اینستکه در مجموع بنظر شما پیام این خواب برای من چه میتواند باشد؟ آیا درس این خواب برای من اشاره به نقص یا تزلزل در ایمان منست و باید در جهت تقویت ایمان تلاش کنم؟ آیا باید فضایل این دوستان را بیشتر بشناسم و سعی کنم به جایگاه عقاید و باورهای آنها نزدیکتر شوم؟ یا برعکس، باید بر رویۀ فعلی باقی بمانم و از نظر فکری و اعتقادی خط فعلی و مسیر خودم را دنبال کنم؟ (با این توضیح که این دوستان چندین سال بیش از من سابقۀ حضور در این رشته از دروس را دارند، معاشرت من با این دوستان هم در حد چندساعت محدود حضور در کلاس است و بجز حضور پای درس مدرس و سوال و جوابهای مختصر ضمن درس، بطور معمول فرصتی برای تبادل فکری یا کلامی بین ما پیش نمیآید. اما آنها را چنانکه بدرستی اشاره فرمودید بسیار قاطع و با عزم جزم، و گاهی بیش از حد خشک و بیانعطاف دیدهام. آنچنان که پاسخ به سوالات یا ابراز نظر صمیمی و آزادانه در این جمع خیلی اوقات برای من مشکل بوده و هست)
فریبا هراتی
: سلام. استدعا می کنم. من معتقد هستم که جایی که شما بترسید که حرفتان را بزنید و به محض اینکه بخواهید حرفی بزنید، با شما خشک و بی انعطاف برخورد شود، در چنین جمعی، زمینه ی رشد و پیشرفت وجود ندارد. بعضی از مردم وقتی 4 تا کتاب فرای دیگران مطالعه می کنند، چنان متکبر و مغرور می شوند که نعوذبالله اگر حضرت علی ع هم میان ایشان بخواهد حرف بزند از او هم ایراد می گیرند. تا جایی که من از دین آموخته ام، خوش رفتاری و رئوفت و مهربانی و صبوری نشانه های خاص مومن است و هر کسی جز این رفتار کرد و اخمو و قصی القلب و با کبر و غرور و از موضع قدرت و دیکتاتور منشانه با کسی صحبت کرد، این شخص مومن نیست!! مومن کسی است که وجودش از عشق الهی سرشار شده باشد و لبخندش به دیگران آرامش ببخشد. شما اگر بخواهید صرفا مطیع باشید و هر چه به شما گفتند بپذیرید که اسمش کلاس و جای پیشرفت نیست!! مدرسه جایی است که شما بتوانید آزادانه نظراتتان را ابراز کنید و اگر ترسیدید که اینطور رفتار کنید و با شما دیکتاتور منشانه رفتار شد، دلیل بر این نیست که چون اکثریت مخالف نظر شما را می گویند نظر ایشان درست باشد. فرق گوسفند و انسان همین است که انسان تعقل می کند و تفکر می کند و نظرش را بیان می کند ولی گوسفند با چوبی که بالای سرش نگه می دارند هر طرف هُلش بدهند همانطرف می رود و جز بع بع گویان و اطاعت محض حرفی نمی زند. شما انسان هستید و متفکر و مومن و درستکار!! قدر خودتان را بدانید ولی برای اینکه از شر بُخل و حسد آدمهایی که خودشان را مذهبی جا می زنند ولی رفتاری متکبرانه دارند مصون بمانید، سیاست داشته باشید و هر حرفی را هر جایی نگویید تا زمانی که در جمعی بنشینید که شما را درک کنند. خط فکری خودتان را دنبال کنید ولی با دیدی باز مثل همیشه؛ و نه مانند آنها از روی تکبر. تشکر از همراهیتون.
Maya : سلام وقت بخیرر
خواب دیدم در حال نماز خواندن هستم رو به قبله و چیزیزکه بسیار واضع به خاطر دارم گفتن کلمه سبحان الله یه مرتبه بود درست یادم نمیاد که در حال رکوع یا سجده این کلمه رو می گفتم ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روش شما در زندگی درست است و راه راست را انتخاب کرده اید. به خواسته تان خواهید رسید و خدای بزرگ را شکر خواهید کرد و او را به بزرگی یاد می کنید. در زندگی شما عشق الهی حرف اول را می زند و بعد به احتیاجات دنیایی تان فکر می کنید. تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام . در خانه ای بودیم که پراز وسیله بود ،کمد و...خواهرم در اتاق داشت نماز می خواند ولی بدون روسری وبا بلوز دامن ولی دائم به ما نگاه میکرد که ما نبینیمش و انگار چشم غره میرفت .من رفتم تو اتاق و دیدم خواهرم با چندتا دختر دیگر پشت سر یک روحانی نماز می خواند.من عصبانی شدم و شروع به داد و بیداد و بد و بیراه گفتن کردم که چرا بدون اجازه بابا این ها رو اوردی داخل خانه و جایگاه پدری و فراموش کردی و به اون روحانی میگفتم که اگر تو روحانی بودی میفهمیدی که اول باید با پدر خانه صحبت میکردی خواهرم گفت اگر به بابا میگفتم میگفت پول ندارم من گفتم خوب من از بابا خواهش میکردم،تو جایگاه خواهری رو هم فراموش کردی ..و بیرونشون کردم . در حال ،مامانم داشتند فیلم من وهمسرم رو میدیدند که فیلم شخصیمون که با لباس های باز بود رو دیگران روش آهنگ گذاشته بودند و پخش کرده بودند .بعد دختر داییم گفت یه غذایی با کاهو و .. برام درست میکنی گفتم بله گفتم می خام باهات صحبت کنم ولی چادر سرش کرد و رفت و جلوی در گفت بیا صحبت کنیم گفتم اینجا دیگه نمیشه .خودم رو در آیینه جلوی در دیدم که لباس راسته بلند بنفشی تنم بود و صورتم پر از جوش های ریز ریز و چند تایی هم جوش بزرگ و قرمز بود یکبار دیگه هم خودمرو دیدم که دکلته تنم بود که سینه هام برجسته بود . بعد چند تا پسر اومدند که انگار مهمان خواهرم بودند و من اونها رو هم بیرون کردم و گفتم که مهمانی تمام شده تشریف ببرید .
فریبا هراتی
: سلام. شما به مسائلی که در زندگی تان اتفاق افتاده و رازها و امکاناتی که دارید فکر می کنید و خواهر شما از کسی در زندگی اش پیروی می کند که شما آن شخص و حقانیت یا صداقت او را باور ندارید. خواهر شما افکارش را از شما مخفی نمی کند ولی با شما همفکر نیست. مادر شما در جریان مشکلات شما و همسرتان قرار دارد و بعضی از فامیل این مشکلات شما را آب و تاب بیشتری می دهند و با حساسیت بیشتری راجع به آن صحبت می کنند. دختر دایی شما انتظار دارد که شما از او حمایت کنید ولی خودش افکارش را از شما مخفی می کند و بنابراین شما هم نسبت به او بی تفاوت رفتار می کنید. شما شخصیتی رک و مهربان و بی شیله پیله دارید ولی مسائل زیادی هست که فکرتان را ناراحت کرده. اگر بخواهید قدرت و اقتدارتان را به دیگران نشان دهید، چیزی کم نمی آورید ولی سعی می کنید که با مهربانی کارهایتان را سروسامان ببخشید. شما اجازه نمی دهید که افکار خواهرتان خراب و ناراحت شود و سعی می کنید که از تجربیات خودتان برای بهبود زندگی او استفاده کنید. تشکر از همراهیتون.
Seyamak : سلام و عرض احترام.
لطفا خوابم در فضای عمومی نمایان نشود.
فریبا هراتی
: سلام. عرض احترام متقابل. شما فکرتان به خاطر جریانات موجود و مشکلاتی که در جامعه وجود دارد ناراحت است و امیدوار هستید که به سلامتی و موفقیت برسید و اوضاع به نفع شما شود. هم -نماز شدن با ایشان به این اشاره می کند که شما به خواسته و آرزویتان خواهید رسید و انشالله از شر امراض و نگرانیها مصون خواهید بود. حمایت کافی در زمینه ی درمان و یا جلوگیری از بیماری شایع کرونا در جامعه موجود نیست و شهدا هم صدای اعتراضشان در آمده است! شما هم دعا می کنید و از امام حسین ع و شهدا می خواهید که برای مردم و شما دعا کنند. تشکر از همراهیتون.
sahar : ببخشید انتهای خوابم رو شفاف تر یادم اومد، من داشتم دوباره تو حرم نماز میخوندم که دوست مادرم میاد کنارم، همین که از رکوع بلند میشم، میشینم که برم سجده، انگشترشو از انگشتم درمیارم پس میدم.
sahar : سلام و عرض خسته نباشید، قطعا بعد از نماز صبح و در طول صبح خواب دیدم در کربلا توی حرم هستم در صف نماز جماعت پشت خانم ها ایستاده ام و که نمازو شروع کنیم. به همه یه دعای مخصوص میدن تو نماز بگیم، بعد میگن اقتدا کنین به امام زمان نمازتون رو. امام جماعت امام زمانه. نماز شروع میشه، وسطای نماز یه سریا میان میگن قبله رو اشتباه ایستادین ۹۰ درجه برگردین،
خانمای جلویی رو میبینم که انگار به جای اینکه اروم برگردن نمازشون رو قطع میکنن، صف ها به هم میریزه، اما من دلم نمیخواد نمازمو ول کنم، همین که دارم نماز میخونم ۹۰ درجه آروم برمیگردم، برای اینکه مطمئن بشم، قطب نما از جیبم درمیارم و میبینم جهت درسته. صف های جلو بهم ریخته بود اما من نماز جماعتمو تا اخر میخونم. هرچند به دلم کامل نمیشینه شروع میکنم یه بار هم مغرب و عشا رو فرادا میخونم. انقدر خانما تو حرم شلوغ میکنن یه ذره احساس میکنم عشا رو ۵ رکعت خوندم. بعد از اتمام نمازم یه دفعه دوست مادرم رو تو حرم میبینم میگم ااا شما هم اومدید، با ذوق و گریه میگه نمیدونی چقدر دلم میخواست منم بیام بالاخره جور شد، ۳ چهار تا انگشتر خوشگل دستش بود، بهش میگم یکی از انگشترای طلاش چقدر خوشگله، میگه اصلا یکی از اینا مال تو هست، البته نه اونی که من چشمم گرفته بود. ولی اونی که من چشمم گرفته بود رو درمیاره بهم میده. میگه فعلا دستت باشه. بعد، مراسم حرم طولانی میشه و انگار من یه حالت منگی بهم دست داده بود، پدرم میاد دنبالم منو میبره سرمو میکنه تو حوض آب، بعد یه دفعه با کل بدنم میفتم تو آب، بعد درمیامو و باهاش میرم تو اتاقی که تو هتل گرفته بودیم. انگار اتاق ما از اون خوبا و بالاییا بود. چند تا دوست هم میبرم اما وقتی میرسم اتاق میبینم یکی از هم اتاقیا ۳،۴ تا خانم رو با خودش آورده میرن تو یخچالمون کلی از این خوراکیای اتاق به خصوص اجیل برمیدارن میخورن و خیلی راحت لم میدن. بعد یه جای خوابم دوباره میرم دنبال دوست مادرم پیداش میکنم، انگشترشو بهش پس میدم اول نمیگرفت ولی بعدش گرفت. ولی دیگه اون یکی انگشتر هم بهم نداد.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما برای رسیدن به خواسته تان متوسل به امام حسین ع می شوید و کار خیری انجام می دهید که ثواب زیارت امام حسین ع را برایتان می نویسند. شما باید متوسل به امام زمان ع شوید و او را قسمش دهید که به حق امام حسین ع برایتان دعا کند و راه درست را نشان شما دهد تا انتخاب درستی در زندگی تان داشته باشید. مردم همه اشتباه می کنند و برای بهبود زندگی شان به خداوند تکیه می کنند و نمازشان را به خاطر رسیدن به موفقیت می خوانند در حالی که باید نماز را به عشق خداوند خواند و کار خود را واگذار به خدای بزرگ کرد تا او بنا به مصلحت خویش سرنوشت انسان را رقم بزند. شما می خواهید که با شجاعت و با جسارت مسیر زندگی تان را عوض کنید و حاضر نیستید که به اشتباه تان اصرار کنید. دوست مادرتان احتمالا کار یا موردی برای ازدواج را به شما پیشنهاد می کند که مطابق سلیقه ی شما نیست و آن را نمی پسندید. پدر شما راهنمای شماست و به شما کمک می کند که انرژی مثبت را به زندگی تان راه دهید و عادات و رفتار قدیمتان را فراموش کنید و شخصیت و هویتی تازه به خودتان بگیرید. امکانات مالی شما زیاد خواهد شد و در دنیا به رفاه و مقام بالایی خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.