تعبیر خواب پرده
دیدن پرده کهنه خوب نیست و غم و اندوه را خبر می دهد. پرده نو نیز غم و اندوه است با این تفاوت که بزرگ نیست و می توانید با آن مبارزه کنید. اگر پرده را در اماکن عمومی ببینیم، مثلا اگر در خیابان پرده آوریخته باشند، از یک ناراحتی عمومی خبر می دهد.
اگر ببیند که پرده اش سوخت یا پاره شد، از غم و رنج رهایی می یابید. پرده آویختن و پرده نصب کردن، فراهم آوردن موجبات کدورت و ملال است. اگر پرده را در خانه خودتان می آویزید برای خود دردسر درست می کنید و چنانچه پرده را در خانه دیگری نصب می نمایید برای دیگران ناراحتی به وجود می آورید.
یوسف نبی (ع) می گوید: دیدن پرده نشانه کم شدن خوشبختی است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
سایه : سلام دیشب به یک نیتی سوره توحید خوندم خوابیدم دیدم خونه مادریم دو تا اتاق بالایی خونه به جای در پرده سفید هست و شیاری از گل های سبز روی پرده بود مادرم می گفت این خونه مال تو
فریبا هراتی
: سلام. مادر شما از شما حمایت خواهد کرد و محدودیتی برای شما قائل نخواهد شد. او می خواهد که شما مثبت اندیش باشید و حرفتان را به کسی نگویید ولی امیدوار باشید که انشالله به اهدافتان برسید. تشکر از همراهیتون.
Azita : سلام خانم هراتي عزيز
با سپاس از تعابير خوبتون
خواب ديدم خونه نامزد سابقم هستم. با مامانم و دوستم و دختر كوچكش. من و نامزدم در اتاق خوابيم و مي دانم او از من دلخور است. او مي خواهد با من رابطه داشته باشد اما اشاره مي كنم تا مامانم هست نمي شود. به دستشويي مي روم و إدرار مي كنم. يك دفتر جلوي من و نامزدم است و من ناخواسته قسمت هايي از ان را مي خوانم. دلنوشته هاي تنهايي اوست. من دو گوجه فرنگي خورد مي كنم تا سالاد درست كنم.
مامان من در خانه نامزدم با حوصله نماز مي خواند و من از خونسردي او حرص مي خورم، اما نامزدم خودش براي مادرم چادر مي اورد و رفتارش بسيار مؤدب اما رسمي است. مادرم از زيبايي و تميزي خانه نامزدم تعريف مي كند و از نامزدم مي خواهد پرده را بالا بزند تا نور بيشتري داخل خانه بيايد. أو هم همين كار را مي كند. پرده ها (شيد) عمودي بالا مي رود و خانه روشن مي شود. بعد من اصرار مي كنم بروند و همه مي روند. نامزدم مي خواهد در را روي همه افراد ببندد. اما من مي آيم داخل. نامزدم دستم را مي گيرد و بازصميميت فشار مي دهد.
سپاس از شما بانو
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما با مادر و دوستتان راجع به نامزد سابقتان صحبت می کنید. نامزد شما از شما ناراحت است و شما می خواهید که از غم رها شوید. شما احساسات خودتان را با جزییات ابراز می کنید و می خواهید که اثر مثبتی در زندگی تان به وجود بیاید و رابطه ی شما خوب شود و شادی و هماهنگی به زندگی تان راه یابد. او از نبود شما احساس تنهایی می کند. مادر شما نامزد سابقتان را می بخشد و او هم امیدوار است که مادرتان او را حلال کند و برای مادرتان احترام قائل است. مادرتان می داند که نامزد سابق شما شخصیت خوبی دارد و امیدوار است که او هم امید و نور به زندگی اش بیایدو غصه نخورد. کینه ها و کدورت های درون قلب نامزدتان به صلح و آشتی ختم خواهد شد و رابطه ی شما مجددا قوی می شود. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام وقتتون به خير
من خواب ديدم انگار قرار عروسي كنم و دنبال تالار هستم ،خودم تالار ها رو نگاه ميكردم و مامان زنگ زد بهم گفت بيا يكي يه تالار پيدا كرده ميگه خوبه،رفتيم تالاره مرتب و تميز بود و به مادرم گفتم من اين تالار را قبلاًديدم اما دكور اش خيلي قديمي هست،اما مادرم خوشش اومد اما من گفتم نه اينجا خيلي مدل اش قديميه بعد هم ميز و صندلي رو مثل خانه چيده من نميخوام،باقيه خوابم خيلي يادم نيست اما بعد با مادرم اومديم خانه مان تو اتاقم داشتيم با هم حرف ميزديم خواهرم اومد نشست پايين پرده ي اتاقمون و يهو يه پشه رو با پرده ايي كه سمت تخت من بود كشت،من ناراحت شدم و به مامانم گفتم ببين پرده رو تازه گرفته بوديم الان بايد بشوريمش،يك خط افقي هم وسط پرده بود كه روغني و كثيف بود گفتم عيب نداره اينكه كثيفم شده بود بهتر كه بشوريمش ،رفتم بالاي چهار پايه و پرده رو باز كردم و انداختم زمين كه بشوريمش.(البته در بيداري مدتيه با خواهرم باهم سرسنگين هستيم تو خواب هم همينطور بوديم)
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید به انجام کاری جدید متعهد شده و شروعی تازه داشته باشید. مادر شما شخصیتی سنتی و اصیل دارد و شما ترجیح می دهید که رفتاری مدرن و امروزی داشته باشید. خواهر شما حرفی زده که استرس به وجود شما وارد شده و شما از مسائلی در گذشته ناراحت شده اید که نمی خواهید که کسی از این مسائل با خبر باشد. ولی زمان آن رسیده که کینه ها و کدورت ها را بشورید برود و برای آینده تان برنامه ریزی کنید. تشکر از همراهیتون.
khorshid : سلام،خواب ديدم وارد خونمون شدم و رفتم اتاقم دیدم مامانم و خالم پرده اتاقمو سفارش دادن که عوض کنن و خانم و آقایی پرده رو آورده بودن داشتن آماده نصب میکردن و پرده دو تیکه بود و قرار بود کنار هم زده بشه و پرده ها رو از بالا کامل گرفته بودن روبه روم که من ببینم و خیلی پرده ی زیبایی بود خیلی ذوق داشتم و توی خواب انگار تا حالا همچین پرده ای ندیده بودم جنس مات و ضخیمی داشت و قهوه ای پررنگ بود و وسطش یه نوار مدل مارپیچی کرم روشن رنگ داشت و پرده ی دیگه ای که کنارش قرار میگرفت ست همون پرده بود ولی با رنگی دیگه شاید سبز پسته ای بود و اونم همون نوار رو داشت و هماهنگ با رنگ دکوراسیون اتاقم شده بود و من به خالم اینا گفتم خیلی خوشگله ولی خوشگلتر ازینم داشت؟میخواستم مطمعن باشم که بهترینشو گرفتن و اونا گفتن این جدیدترینش و بهترینش بود. بعد خواب ديدم دوتا آقاي جوان خوشقيافه و شيک نشستن کنارم هرکدوم يه طرفم نشسته بود و بهم نگاه ميکرديم بهم لبخند ميزدن و خيلي خوشحال بودم که همچين مرداي خوش قيافه اي خوششون اومده ازم.بعد رفتم توي جمعي که همه پشت هم روي صندلي نشسته بودن نشستم يه آقاي جوان که چهره و لباساي معمولي داشت پيشم نشست و ابراز علاقه ميکرد ميگفتم چرا اينجا نشستي ميگفت آخه دوستت دارم منم هيچي نگفتم فقط لبخند زدم و توجهي نکردم انگار نميخواستم بهش رو بدم.و دوباره دیدم به همراه چندنفر ناشناس رفتم تو فروشگاهی که صاحب فروشگاه مرد قدبلند و خوشقیافه ای بود و انگار ازم خوشش اومده بود همه از مغازه رفتن بیرون منم به صاحب مغازه گفتم منم دارم میرم کاری نداری با کم رویی و خجالت گفت نه نرو شما،انگار دلش نمیخواست از مغازه برم منم خندم گرفته بود زیرزیرکی و خوشم میومد.و یه صحنه هم دیدم با دختر عمم که مجرده رفتیم که کفش بخره و کفشای خودش صندلای تخت جلو بازی بود که قدیمی و بی رنگو رو بود و دوباره میخواست یه صندل جلو باز بگیره من گفتم دیگه جلو باز نخر هم فصلش نیست هم خودت پات داری ازین،جلو بسته بگیر، ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما به ثروت زیاد خواهید رسید و مادرتان سعی می کند که این موقعیت خوب شما را از دید دیگرانی که به ثروت شما حسادت می کنند مخفی نگه دارد. شما گشایش کار خواهید یافت و کارهایتان مطابق با میلتان به پیش خواهد رفت. مقام و احترام شما بالا خواهد رفت. دختر عمه ی شما می خواهد نگرش و رویکرد جدیدی نسبت به یک مسئله داشته باشد و شما او را راهنمایی می کنید که سربسته حرفش را بزند و خیلی نظریات واقعی اش را برای کسی رو نکند. تشکر از همراهیتون.
مهسیما : سلام وقت بخیر
من خواب دیدم ی نفر اومده خونه و به اصرار میخاد پرده خونمو عوض کنه یه پرده تیره رنگ و زشت ک من اصلا دوسش نداشتم و میگفتم من پرده نمیخام و پرده خودمو دوست دارم این اصلا ازش نور نمیاد ب خونم دوسش ندارم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. کسی سعی می کند که افکار منفی خودش را به شما القا کند و یا اینکه شیطان سعی می کند که در ذهن شما نفوذ کند و ایمانتان را از شما بگیرد تا شما بترسید و ناامید باشید. 7 بار ذکر نام حضرت فاطمه س را به این صورت بگویید: یا فاطمت بنت محمد رسول الله. این ذکر تمام شیاطین و افکار منفی را از شما دور خواهد کرد. آیت الکرسی بخوانید و صدقه هم بدهید. تشکر از همراهیتون.
رزیتا : سلام خانم هراتی عزیز خسته نباشید . خواب دیدم یه پرده مخمل بنفش بود که مال خواهر شوهرم بود مادر شوهرم از من خواست تا کمکش کنم و دور تا دور پرده رو با چسب شیشه ای پهن چسب بزنیم تا فرم پرده ثابت بمونه . یه فرش هم کف زمین بود که مادر شوهرم گفت لوله اش کنم . انگار میخواست ریشه های فرشم چسب بزنیم بعد یه لحظه پرده های حریر خونمونو کنار پرده های خواهر شوهرم دیدم .( در ضمن من با خواهر شوهرم قهرم و با مادر شوهرم رابطه خوبی ندارم ) ممنون از تعابیر زیباتون .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می ترسید گیر بدجنسی های خواهر شوهر و مادر شوهرتان بیافتید و نتوانید از دستشان خلاص شوید. شما نمی خواهید با آنها مشارکت یا تعهدی داشته باشید و به ایشان اعتماد ندارید. هر چند که مادر شوهرتان می خواهد به شما بقبولاند که او زمینه ی زندگی اش را از زندگی شما لوله و جدا کرده و در کارتان دخالت نمی کند و هر چند که خواهر شوهرتان با رفتاری مهربان و صمیمی و لطیف بخواهد با شما برخورد کند. شما هم آدمی صاف و ساده هستید و خوش رفتارید ولی همانطوری برخورد می کنید که با شما رفتار می شود. مادر شوهر شما می خواهد که شما صداقت او و دخترش را باور کنید و جنبه هایی از ایشان را به هم وصله پینه کنید و بدانید که از زندگی شما جدا هستند و دخالتی برای ازار شما در کارتان نمی کنند. تشکر از همراهیتون.
ناری : سلام وقت بخیر
خواب دیدم دوستم که متاهل هست داخل خونه ش دوتا پرده سفید شیک و خیلی خوشکل به اندازه پنجره متوسط خریده و اویزان کرده.این دوتا پرده داخل دوتا اتاق مختلف از خونه ش بود. من هم دوست داشتم یکی از اونها رو بخرم نمیدونم خریدم یا نه اما به نظرم که مطمئن نیستم یه پرده بزرگتر از همون مدل خریده بودم یا داخل خونه دوستم بود.
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست شما سعی می کند که با سیاست و روشی زیبا حرفهای زندگی اش را از دیگران بپوشاند و مسائل شخصی اش را برای کسی مطرح نکند. شما این کار او را تصدیق می کنید و دوست دارید شما هم مثل او رازدار زندگی تان باشید و رفتاری سیاستمدارانه از خودتان نشان دهید. تشکر از همراهیتون.
نرجس : سلام خانم هراتی عزیزم.
من رقیبی احساسی دارم که هر بار خوابش رو میبینم، انگار دارم از بیرون خونه از پشت پردهای حریرمانند اونو دید میزنم. یا اون منو از آن سوی پرده دید میزنه و من متوجه میشم و میبینمش. یه بار هم اون داخل خونه روی مبلی خوابیده بود و من از پنجره از پشت پرده دیدمش.
متشکرم ازتون
فریبا هراتی
: سلام. شما و او هر دو حواستان به هم هست و در مورد هم کنجکاو هستید و هر دو شخصیتی احساسی و مهربان از خودتان نشان می دهید ولی با هم رک و بی رو درواسی نیستید که نظراتتان را با هم مطرح کنید و فاصله و پرده ای بین خودتان و او می بینید. ترجیح می دهید که این فاصله حفظ باشد و نمی توانید با هم قاطی و صمیمی شوید. تشکر از همراهیتون.
Shahrzad : باسلام.دوست من خواب عشق قدیمیشو دیده که داره پنجره ای که خیلی نور داره رو متر میکنه با دوستش بوده و به دوستم میگه پرده چه رنگی دوس داری ولی پشتش به دوستم بوده.
فریبا هراتی
: سلام. عشق قدیمی او چشم انداز مثبتی نسبت به مسائل دارد و امیدوار است که خیلی خوشبخت شود. او دوست شما را پشت سر گذاشته و بین آنان کدورت و فاصله ای برقرار است و هر احساسی دوست شما داشته باشد برای او مهم نیست. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام من خواب دیدم من و همسرم - مادر و پدرم و برادرم و همسرش دوتا دوتا نشستیم و دوباره داریم ازدواج میکنیم اول ما بله گفتیم بعد نوبت رسید به پدر مادرم و اونا هم دوباره ازدواج کردن مامانم یه پرده جدید به مناسبت ازدواجشون خریده بود حالت پرده عادی نبود یه سری رشته پارچه های قرمز و بنفش خوش رنگ بود که به صورت افقی در حدی یکی دومتر از راست به چپ آویزون بود من با خودم گفتم پرده قبلی که هنوز نو هست و خوشگل تره ( پرده قبلی هم همین طور بود با رنگ آبی فیروزه ای ) با خودم گفتم حالا که این پرده رو نمیخواد من بردارم ولی دودل بودم.
فریبا هراتی
: سلام. شما و همسرتان، پدر و مادرتان و برادر و همسرش از زندگی هایتان بسیار راضی هستید و نسبت به هم شدیدا متعهد هستید. شما همدیگر را تایید می کنید و دوست دارید و پدر و مادرتان تازگیها بیشتر به هم ابراز عشق می کنند و محبت و شور وشوق بیشتری نسبت به هم ابراز می کنند و با صراحت می گویند که عاشق همند. شما فکر می کنید که آنها نباید در این سن اینطوری عاشق باشند!! در حالی که قالی هر قدر روی آن پا بگذارند ارزشش بیشتر می شود و عشق را بیشتر درک می کند. تشکر از همراهیتون.