کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب پله

هر چیزی که می تواند وسیله ترقی ما قرار بگیرد، در خواب به شکل پله ظاهر می شود از آن جمله می توان به پول، تحصیلات، هنر، هوش، نسبت و پیوندهای خانوادگی و غیره اشاره کرد.

اگر در خواب ببینیم که بالای پلکان هستیم، پیشرفت حاصل می کنیم و اگر دیدیم که از پله فرود می آبیم تنزل مقام می یابیم. اگر پله در جابی تاریک بود، مشکلات ما را نشان می دهد و اگر پله سست بود، تردید و فقدان اراده و همت خود ما است. پله باریک و طولانی، سختی راهی است که در پیش دارید. نرده های اطراف پله ها، فرزندان و دوستان هستند.

اگر به سرعت و شتاب از پله ای بالا رفتید و آن جا چیزی را که می خواستید نیافتید، تلاش بیهوده ای خواهید کرد. پله بی نهایت که تا اعماق آسمان وجود داشته باشد نیکو نیست. پلکانی که از سنگ و آهن باشد بهتر از پلکان آجری و خشتی و گلی است. پرت شدن از پلکان هم خوب نیست. اگر بالای پله بودید و به دعوت و اشاره کسی پایین آمدید، فریب می خورید و زیان می بینید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

183 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Ad0rina

Ad0rina : سلام خواب ديدم بادوست پسرم(كه شديداازش ناراحتم وارتباطم روباهاش محدودكردم)از پله هاي يك ساختمان ٢طبقه پايين مي امديم(اول ميخواستيم با آسانسوربياييم ولي يك اكيپ ناجوررفتن تو آسانسورودوست پسرم گفت اينا بدكاره ان با پله ميريم)من پشت دوست پسرم شروع كرديم پايين اومدن.يك طبقه كه اومديم اون خسته شدوزانوهاش درد گرفت و دنبال يه وسيله بودمثل طي كه بهش تكيه كنه ولي باز به راه ادامه دادومنم پشت سرش وقتي رسيديم پايين من كلامي تشويقش كردم كه آفرين ديدي تونستي!

پاسخ
لینک۱۳ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۴۳:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید با او قطع رابطه کنید ولی او تمایلی به این که رابطه تان بهم بخورد ندارد. شما از یک سری تضادها و دوگانگی ها در ارتباط با او خسته هستید و او معتقد است که نباید عجولانه تصمیم بگیرید و بخاطر مسائل مالی و پولی، مرتکب اشتباه شوید. او به خاطر غرورش وانمود می کند که حاضر است مثل شما به جدایی فکر کند، ولی او نیاز به حمایت و پشتیبانی شما دارد و دلش می خواهد که این نگرانی ها را از زندگی اش پاک کند. او به خاطر شما حاضر خواهد شد که ارتباط تان را کم کند و یا حتی قطع کند و شما از این جدایی زیاد هم ناراحت نیستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۳۴:۵۸
Fatemeh

Fatemeh : با سلام لطفا سوالم نمايش داده نشود.

،خيلي ممنون

پاسخ
لینک۲۵ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۴۶:۵۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به خودتان افتخار می کنید و فکر می کنید که با تمام تحصیلات و تجاربی که این آقا دارد، شما از جایگاه بالاتری نسبت به او برخوردار هستید که نه تنها شما بلکه دوست او هم تمایل دارد با شما ارتباط برقرار کند. اما احساس غرور شما به نحوی برای او مشخص می شود و او از اینکه تلاش کند تا به شما برسد، پشیمان خواهد شد. شاید او شما را برای ازدواج با خودش انتخاب کرده باشد ولی اگر بخواهید نسبت به او فخر فروشی کنید یا خودتان را خیلی بالا بدانید و افکاری جاه طلبانه در ارتباط با او داشته باشید، او نسبت به شما بی تفاوت خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۵۷:۳۹
Ana

Ana : سلام و وقت بخیر

خانم هراتی من خواب دیدم در حال بالا رفتن از پله های یک ساختمان بسیار بلند هستم که راهرو و طبقات تاریک بودند، من هم از تاریکی ترس داشتم که مبادا باعث افتادن من از پله ها شود یا کسی من رو اذیت کنه. حین بالا رفتن متوجه شدم اقای دکتری مشهور که نگران من بودن پشت سرم اومدن که به خاطر تاریکی از من مراقبت کنن. خیلی حواسشون به من بود که اتفاقی نیوفته بعد من متوجه شدم که ایشون به من علاقه دارن. ما کل طبقات را تا یک طبقه مانده به پشت بام بالا رفتیم که من از خواب پریدم. البته من پله ها رو راحت و سریع بالا میرفتم ولی ترس از افتادن هم داشتم که بعد از اومدن اون اقا ترس من برطرف شد. لطفا خواب من نمایش داده نشود. تشکر.

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۰۱:۵۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما در زندگی تان پیشرفت خواهید کرد و زندگی تان متحول خواهد شد. شما برای اتخاذ یک تصمیم روشن و واضح، در ابتدای این تصمیم گیری، اطلاعات کافی را کسب نکرده اید و مطمئن نیستید که مسیر زندگی تان به نفع شما هست یا خیر. ولی بعد با آرامش و بدون اینکه عجله کنید، تحقیق می کنید و انتخاب درستی برای زندگی تان خواهید داشت. اگر با این آقا در بیداری ارتباط و تعامل دارید؛ رابطه ی شما با او تقویت خواهد شد ولی اگر در بیداری او را نمی شناسید، بودن او کنار شما به این معنیست که شما تصمیم درستی برای زندگی تان می گیرید و نباید از چیزی بترسید. گشایش کار خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۶:۴۳
Sahel mohamadi

Sahel mohamadi : خواب دیدم یه مجلس مذهبی بود ولی نمیدونم چه برنامه ای بود خیلی از مردم داشتن میرفتن من و شوهرمم داشتیم میرفتیم داخل و از پله های باریک و مارپیچی که داشت بالامیرفتیم که یک خانم مسن دست همسرم رو گرفت و آشنایی داد و بوسیدش که من باوجود اینکه از همسرم دل خوشی ندارم لجم گرفت که چرا بااعتقادی که داره خودشو خوشحال نشون میده و اصلا براش مهم نیس از پله ها که بالا رفتیم به چنداتاق تودرتو رسیدیم که خانومها و آقایون از هم جدا مبشدند و من در قسمت خانومها نشستم و منتظر بودم تلفنی که اونجا بود و هرکس می خواست ازش استفاده کنه خالی شه و من بتونم به کسی که دوسش دارم زنگ بزنم و از اونجا باهاش صحبت کنم و همینطور تو دیدم اون خانم مسن بود که خیلی خوشحال بود و داشت برای بقیه تعریف میکرد که از دیدن شوهر من چقدر خوشحال شده ولی متوجه نشدم آشناییشون فامیلی بود یا چیزِ دیگه

پاسخ
لینک۹ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۴۸:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. زندگی شما متحول خواهد شد. همسرتان به ثروت خواهد رسید. شما از اینکه در این شرایط که همسرتان را دوست ندارید، او به ثروت بیشتری می رسد زیاد راضی نیستید. احتمالا ارتباط تان با همسرتان خیلی کمتر خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۳۵:۴۱
Foroozan

Foroozan : سلام وقت بخیر, دیشب خواب دیدم که در یک کلاس یک نفر که مثلا دوستم است گفت فلان فروشگاه آف خوبی زده و گفت سوشرتی(رنگ زرشکی مات و اسپورت که قشنگ هم بود بنظرم) که پوشیده بود از اونجا خریده که منم خواستم برم اونجا که متوجه شدم جمعیت زیادی دارن میرن و حالت ازدحام ایجاد شده بود که من از یک مسیر دیگه داشتم میرفتم و با خودم فکر میکردم نکنه یه جایی به این ازدحام برخورد کنم و تو فروشگاه چقد شلوغ خواهد بود (نگرانی از بابت ماسک و کرونا داشتم). داشتم از 4یا 5 پله سنگی (یک سنگ کمی متخلل و کرم رنگ) میرفتم پایین که چون پله هاش لیز بود، فردی به من معجونی را داده بود که از 7تا(خوب یادم نیست شایدم 5 تا)ماده تشکیل شده بود و وقتی خوردمش با قدرت پامو رو پله ها میگذاشتم و سر نمیخوردم. در بخشی دیگر یادمه که قرار بود با خواهرم از خانه شخصی که معجون رو درست کرده بود بازدید کنیم برای خرید که گفته بودن نور زیادی داره خانه اش، من زنگ در خانه را زدم اما نیومد باز کنه احتمال دادم بعد از ظهره و وقت خوابشونه و برم بعدا بیام، دیوارهاش کمی کوتاه بود که داخل کمی دیده میشد و دیدم که بچه کوچیکشو فرستاده که ببینه کی هست (چون دیوارها کمی کوتاه بود از داخل بیرون دیده میشد)، و همینطور اینکه دیدم زیاد هم نور نداره داخل خونه و پنجره زیاد نداره و منزل خودمون بهتره بعد البته فکر میکنم در رو باز کرد اون خانم. خواب دیگرم:سه شب پیش خواب دیدم سه قلو باردار بودم و سه خوراکی نرم سفید رنگ به من دادن که روش چیزی مثل پوست پسته ریخته شدم (مثل شیرینی یا گز نرم مستطیلی) و میخواستم بخورم برای تقویت اون سه تا.

پاسخ
لینک۳۱ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۵:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما فرصت جدیدی به دست می آورید که روی پروژه یا علت جدیدی سرمایه گذاری کنید. می خواهید که خیالتان راحت باشد و به امنیت کامل و رفاه برسید. ولی نگران هستید که در این راه شکست بخورید و چاپای قرص و محکمی در رابطه با موقعیتی که در آن قرار دارید، نداشته باشید. اما اگر شما خردمندانه فکر کنید و ایمانتان هم قوی باشد و کمال ذهنی پیدا کرده باشید، زندگی تان به هماهنگی و هارمونی خواهد رسید. شما مسیر جدیدی را برای رسیدن به موفقیت انتخاب می کنید که در آن پیشگام هستید و ریسک شکست در آن بالاست ولی اگر عقلانی برخورد کنید شکست نخواهید خورد. شما می توانید به راحتی به درک بالایی راجع به سرمایه گذاری تان برسید و یادگیری راه حل مشکلات و چالش های مربوط به آن برای شما سخت نیست. شما خودتان فکرتان به خوبی کار می کند. شما مجاز به ثبت فقط یک خواب در هر کامنت و در هر 24 ساعت هستید و نه بیشتر چون خدای نکرده مدیون سایت و کارمندان آن خواهید شد. لطفا خواب دومتان را جداگانه ارسال بفرمایید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۳۳:۵۴
زهرا

زهرا : با سلام و احترام، بامداد دوشنبۀ گذشته بدون
لطفا در صورت امکان، متن خواب نمایش داده نشود.

پاسخ
لینک۱۳ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۲۷:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما خودتان را در کاخ سفید مشاهده کرده اید و ترامپ را اصلا جدی نمی گیرید کما اینکه او هم از مقام و موقعیت خود خیلی پایین تر آمده است ( شاید به خاطر پایین آمدن قدرت و یا شاید به خاطر سلامت جسمی و بیماری اش)؛ ولی به نفعش است که خونسرد باشد ( که در واقعیت نیست). آنان سعی می کنند که آگاهانه و با برنامه ریزی منطقی تحول جدید پیش رویشان را طی کنند، در مسیر درستی حرکت می کنند و راستگرا هستند. آنها تصمیم دارند که قاطعانه پای حقوقشان بایستند و به پیش بروند و شما که خلاف تفکرات آنان به پیش می روید، شاهد این تحولات خواهید بود. به نظر می رسد که او تصمیم ندارد شکست بخورد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۰۰:۲۳
زهرا

زهرا : سلام،صحنۀ اول رویای بامداد یکشنبه/در آمفی‌تئاتر دانشجوهانشسته بودند، من ایستاده نزدیک ردیف ۱و۲، تالار تاریک تا اسلاید روی پرده دیده شود، صندلیم در ردیف یک یا دوبود اما گفتم بروم خانه و بعد ازغذا واستراحت برگردم، مرحوم مادرم خانه بود، شب بود و به خانه برگشتم/دوم، خواهرم مرا جایی می‌بُرد، نگرانِ کلاسم در تالار گفتم بایدبرگردم،اما او به اصرار دست چپم راگرفته بود.‌به پلکانی رسیدیم، مثل ورودیِ یک تالار لوکس و روشن، ۵یا۶پله مرمرسفید، نرده‌ها فلزیِ طلایی‌، من با لباس سفیدبلند ونارضایتی سمت راست و او در چپ از پله‌ها پایین آمدیم، از عمد با کفش پاشنه‌‌‌دارطوری پایین آمدم که صدای قدمهایم شنیده شود! پایین پله‌ها وارد سرسرایی شدیم از مرمرسفید،اینجا هم بسیار روشن انگارجشنی در کاراست،اما جز این سرسرا و سراپردۀ سفید ورودیِ سالن اصلی، فضای بیشتری دیده نمیشد

پاسخ
لینک۲۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۰۳:۱۷:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید دانش و خردتان را در مورد خاصی افزایش دهید و الان ذهن شما نسبت به بعضی مسائل تاریک است. شما نیاز به آرامش روحی و حمایت دارید. روح مادرتان شاد. او در کنار شماست و نباید احساس تنهایی کنید. خواهر شما می خواهد شما را راهنمایی کند و از نظر احساسی از شما حمایت کند تا در زندگی تان پیشرفت کنید. شما رفتاری باکرامت و پاک از خودتان بروز می دهید و به خاطر شرایط حاضر غصه می خورید. می خواهید به کسی نشان دهید که بلدید از خودتان به خوبی حمایت کنید و نیاز به پشتیبانی مالی و پول کسی ندارید. نمی دانید که آینده چه خواهد شد ولی نگرانی مالی ندارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۵۱:۱۱
masi

masi : با سلام وارزوی سلامت وبهبودی برای شما.خانم هراتی جون دیروز خواب دیدم رفتم خونه قبلی جاریم که (باخواهرش توی یک خونه زندگی میکردن) .هردو درحال اسباب کشی بودن وخونه شلوغ وکثیف بود دختر خواهر جاریم شده یه بچه چهار پنج ساله وبا صدای بلند از درد گریه میکرد وهرکاری میکردن اروم نمیشد که من خوابوندم وپشتشو ماساژ دادم وکلی قلنجشو شکوندم واین بچه اروم شد (یه تیشرت کهنه داشتم که انداختم رفته )اون تنم بود.داشتم سینم رو میخاروندم که پاره شد وسط سینم دیده میشد که یه شال نو وقشنگ بهم دادن انداختم رو لباسم وپارگی رو پوشوند .بعد گفتم این دختر چشم خورده اسپند براش دود کردم و تخم مرغ دادم مادرم براش بشکونه مادرم تخم مرع رو دور سر یه مرغ تو حیاط چرخوند و پرت کرد تو حیاط .میخاستم بیام بیرون یادم افتاد شورتم توی حمومشون جا مونده .حموم توی زیرزمین بود چندتا پله به پایین رفتم دیدم نمیشه پله های فوق العاده وحشتناکی داشت باریک و صاف و حدود صدتا پله از ترسم برگشتم بالاو باخودم فکر میکردم که اینا چطور حموم میرن با این پله ها وجاریم گفت من برات میارم اومدم بیرون ازخونشون یه چادر خیلی قشنگ مشکی وگرون قیمت سرم بودخوشحال بودم پارگی لباسمو پوشونده. اومدم سرکوچه از خونه دوستم لحاف نوجهیزیم رودور خودم محکم پیچیدم . وبه سمت خونه خودم رفتم ودیدم لحاف کهنه قبلیم هم اونجاست وموند همونجا نیاوردمش.(بیست سال پیش هم خواب دیدم جاریم وخواهرش منو انداختن توی یک قبر ورفتن که بعدش یه بیماری طولانی مدت سخت گرفتم.)
.خیلی مراقب سلامتی خودتون باشین یه خانم هراتی فرشته که بیشتر نداریم

پاسخ
لینک۱۱ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۲۱:۵۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر از محبت شما. دختر جاری شما فکرش ناراحت است و خیلی بچه گانه و اشتباه رفتار می کند. شما او را نصیحتش می کنید و سعی می کنید که او را ترغیب یا وادار کنید که نظرات و نصایح شما را قبول کند و می خواهید که مشکلاتش را برایش حل کنید. شما مانند گذشته سعی می کنید که رفتاری فداکارانه و سینه چاک از خودتان نشان دهید و حالتی حمایتگرایانه به او می گیرید. شما البته باید برای او اسفند دود کنید و برای خودتان هم تخم مرغ بشکانید و بگویید یک مرغ هم قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. آنها گاهی بسیار مرموزانه رفتار می کنند و اشتباهات زیادی را مرتکب می شوند و شما نمی توانید از لحاظ احساسی مانند آنان باشید. شما فکرتان درست کار می کند احترامتان بالاست و در امنیت و رفاه به سر می برید. خواب 20 سال پیشتان معنی متفاوتی داشته و آنها باعث افسردگی شما شده بودند اما این تعبیرش متفاوت است و در واقع شما باعث خیر برای آنان خواهید شد. تشکر عزیزم. شما هم مراقب خودتون باشید و تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۱۰:۴۵
نرجس

نرجس : سلام بانو جان. امامزاده ی شهرمون که شاید ده ساله که نرفتم زیارتش، و گنبدی کاشی کاری شده ی آبی داره. خواب دیدم گنبدش طلایی هست و خییییییلی بزرگتر از واقعیت. فقط گنبدش رو‌ دیدم در نزدیکی آسمون. عمارت زیارتگاه رو‌ندیدم و لابه لای ابر ها بود. از پشتش یا از کنارش تعداد بسیار زیادی پله ی مرمری سفید دیدم که میرفت و تا آسمون میرسید. پله ها پهن و با ارتفاع کم بودن. و ارتفاع ها و اندازه هاشون مساوی نبود تقریبا. این خواب رو زمانی دیدم که شرایط روحی خوبی نداشتم.ممنونم از زحماتتون.

پاسخ
لینک۹ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۳۷:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. امامزاده ی شهرتان خواسته به شما بگوید که شما با توسل به او، به حمایت روحی و روشنگری خواهید رسید و اگر به خدای بزرگ توکل کنید و قلبتان را به خدای بزرگ نزدیک کنید، مقام شما امن و احترامتان نزد خداوند بالا خواهد رفت و زندگی خوب و موفقی خواهید داشت. خداوند کسانی را که به او توکل کنند هرگز ناامید نخواهد کرد منوط به اینکه برای خداوند تعیین تکلیف نکنید و بگویید خدایا بر من همان کن که تو خواهی و نه آنچه که من از روی نادانی به داشتنش اصرار می کنم. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۱۱:۲۹
psl22

psl22 : سلام و عرض ادب من خواب دیدم از پله‌های زیادی که کنارش باغ بود بالا رفتم و وقتی خواستم برگردم پایین میترسیدم چون ارتفاع زیاد بود و پله‌ها شیب تندی داشت. طرف دیگر باغ پله‌های دیگری بود که فکر میکردم اون پله‌ها هم مثل همین طرف شیب تندی داره تا اینکه برادم گفت از اون پله‌ها بریم پایین و وقتی آمدیم جلوی پله‌ها دیدیم شیب ملایمی داره و راحت و با آرامش پایین آمدم تا به زمین رسیدم. اونجا بازارچه بود و کمی گشتم و خرید کردم. وقتی خریدم تمام شد دوباره خودم رو بالای پله‌ها و در همان ارتفاع دیدم اما این بار دیگر ترسی نداشتم چون میدونستم اونطرف پله‌های راحتی داره و پرای پایین رفتن مشکلی ندارم. اون بالا مادرم که تازه چند ماهی هست که به رحمت خدا رفتن منو صدا کردن و من برگشتم مادرم رو در آغوش گرفتم اما وقتی نگاه کردم دیدم پدرم هستند که در آغوش گرفتم

پاسخ
لینک۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۳۲:۰۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما می خواهید در زندگی تان پیشرفت کنید و افکار زیادی در سرتان هست. شما از اینکه نتوانید در کارتان موفق باشید و شکست بخورید می ترسید. نگران هستید که شرایط ثابت و پایداری نداشته باشید و لغزش و اشتباهی از شما سر بزند. برادر شما برای شما یک دوست و همفکر خوب است که با راهنمایی او می توانید در شرایطی که اوضاع زیاد به نفعتان نیست، دوام بیاورید. شما انتخاب هایی پیش رویتان دارید و شاید مجبور شوید که اقتصادی تر رفتار کنید. اما به خواسته هایتان خواهید رسید و رشد سریع اقتصادی و یا اجتماعی خواهید داشت. روح مادرتان شاد. دعای خیر او پشت سر شماست و او می خواهد که شما در زندگی تان همیشه قوی باشید و پیشرفت کنید. در آغوش گرفتن پدرتان به این موضوع اشاره می کند که شما بسیار بسیار خردمندانه تر فکر خواهید کرد و مجرب تر رفتار می کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۵۶:۲۴
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.