تعبیر خواب پله
هر چیزی که می تواند وسیله ترقی ما قرار بگیرد، در خواب به شکل پله ظاهر می شود از آن جمله می توان به پول، تحصیلات، هنر، هوش، نسبت و پیوندهای خانوادگی و غیره اشاره کرد.
اگر در خواب ببینیم که بالای پلکان هستیم، پیشرفت حاصل می کنیم و اگر دیدیم که از پله فرود می آبیم تنزل مقام می یابیم. اگر پله در جابی تاریک بود، مشکلات ما را نشان می دهد و اگر پله سست بود، تردید و فقدان اراده و همت خود ما است. پله باریک و طولانی، سختی راهی است که در پیش دارید. نرده های اطراف پله ها، فرزندان و دوستان هستند.
اگر به سرعت و شتاب از پله ای بالا رفتید و آن جا چیزی را که می خواستید نیافتید، تلاش بیهوده ای خواهید کرد. پله بی نهایت که تا اعماق آسمان وجود داشته باشد نیکو نیست. پلکانی که از سنگ و آهن باشد بهتر از پلکان آجری و خشتی و گلی است. پرت شدن از پلکان هم خوب نیست. اگر بالای پله بودید و به دعوت و اشاره کسی پایین آمدید، فریب می خورید و زیان می بینید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
الهه : سلام، خواب دیدم که با یک آقا وارد دانشگاه شدم . این اقا میخواست به من کمک کنه که جایی مَشغول به کار بشم. همراهش رفتم برای دانشکده حقوق پله های زیادی داشت. همینجور وه از پله ها میرفتیم بالا دیدم دست این آقا پشتم هست و انگار قصد و غرضی داره. اهمیت ندادم. توی پاگرد یه خانم اشنا رو دیدم. دیگه نگذاشتم دستم رو بگیره و به خانمه سلام کردم و صحبت میکردیم. بعد که خواستم پله ها رو ادامه بدم دیدیم تا پام رو گذاشتم روی پله بالایی شل شد. شد از این پله های طنابی که پایینش هم آویزه بود و اون اقا از بالا صدام میکرد که بیا. خواهرم به من زنگ زد گفت بدو بیا که داریم میریم من هم پله ها رو سریع اومدم پایین و رسیدم سر خیابون و دنبال جای دیگه قراری که با خواهرم داشتم مجسمه ای روی سنگ ها. فکر کنم اون اقا هم همرام بود اگه اشتباه نکنم.
با تشکر.
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز برای اینکه خوابها درست تعبیر شوند شما باید همیشه بگویید که شخصی که در خواب می بینید خیالی است یا واقعی! من علم غیب ندارم که بتوانم این موضوع را تشخیص دهم. شما درک بالایی دارید و درس مهمی هم از زندگی خواهید گرفت. کسی می خواهد به بهانه رساندن شما به حقوقتان و پیشرفت دادن زندگی تان و نیز به بهانه ی حمایت از شما، سرتان را کلاه بگذارد و بعد زیر پایتان را خالی کند و شکست بخورید. شما باید سعی کنید منطقی فکر کنید و تکیه بر جایی نزنید که هیچ پایه و اساس درست و حسابی ندارد. شما از کار خودتان پشیمان خواهید شد و از انجام آن منصرف می شوید. جمله آخرتان را تکمی ننوشته اید!!! با خواهرم داشتم مجسمه ای روی سنگ ها یعنی چه؟ تشکر از همراهیتون.
الهه : سلام. خواب دیدم که به همراهی یک اقا وارد یه دانشگاه شدم داشت من رو همراهی میکرد که بتونه برام یه کار جور کنه. میخواستیم دانشکده فکر کنم حقوق بریم. از پله ها داشتیم میرفتیم بالا بعد من متوجه شدم که این اقا دستش به پشتم هست و انگار یه قصد و غرضی هم داره. برام مهم نبود تا توی پاگرد یه خانم رو دیدم که میشناختمش و از اونجا دیگه نگذاشتم دستش رو من باشه. بعد خواستم از پله ها برم بالا دیدم پله شل شده و پایینش آویزونه و اون اقا بالا صدام میزنه. تا اینکه خواهرم به من زنگ میزنه که بدو بیا داریم میریم من هم پله ها رو اومدم پایین رسیدم به خیابون. قرارم با خواهرم یه مجسمه بود که روی سنگاست. و داشتم دنبال جای قرار میگشتم وقتی اومدم دم در توی خیابون.
ممنون.
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.
مینا : سلام وقتون بخیرو شادی
خواب دیدم داخل طبقه بالای یه ساختمانی هستیم که انگار یه خطری هست که باید به یه جای امن بریم که این جای امن که مثل انباری بود کنار ورودی اتاق وبالای پله ها بود من داخل این جا بودم که در کوتاهی داشت دیدم یه پیرزن کوتاه قد وخیلی چاق باموهای سفیدداره از پله ها میاد بالا.اول فکر کردم همراه اون پیرزن یه بچه کوچیکه ولی وقتی نزدیک شدن دیدم یه سگ پشمالوی کوچکه که زودتر از پیرزن وارد شد من باخودم داشتم میگفتم معمولا جای امن طبقه های پایین خونه هست نه طبقه بالا
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به مقام بالا و ثروت زیاد می رسید و امنیت و آرامش خواهید داشت. دنیا به شما رو می آورد و دوست جدیدی به زندگی شما می آید. ممکن است شما حامله باشید. تشکر از همراهیتون.
Mohsen : درود به شما خانم هراتی
خواب دیدم منزل قدیمی پدر هستم که یه مغازه داشت املاکی بود پدر خدابیامرز یه سری ام دی اف کابینت که بلند بودن تکیه دارم میدم به در مغازه شغلم ام دی افه برای کاره بعد همه رو چیدم تکیه دادم به در مغازه بعد یهو شکست شیشه مغازه بخاطر سنگینی یه آن ترسیدم برادرم و با چند نفر دیگه که بالا بودن اومدن پایین از تو داخل خود مغازه پرسیدن چی شده گفتم اره اینجوریه جریان بعد گفت این شیشه قبل ترک داشته شکسته بود بعد خورده شیشه هارو رو زمین میدیدم و یه مقدارم ترسیده بودم بعد از این جریان یه پله فلزی حالت مارپیچ اما خیلی کمه پیچش یه آقایی داره رنگ میکنه از بالا به پایین رنگ آبی روشن مثل آسمان بعد دستش کند بود یکی از آدما که اونجا بود البته فکر کنم میشناختمش بهش گفت بده من تندتر کار میکنم ازش گرفت یدونه پله رنگ زد بعد بهش گفتم من خیلی تندتر از شما رنگ میزنم و زودتر تمومش میکنم قلمو ازش گرفتم شروع کردم رنگ زدن سریع در حین رنگ زدن که رو پله نشسته بدم مشغول رنگ زدن زیر کار یا پله بودم گفتن چه خوب رنگ میزنی گفتم قبلا چند سال نقاش بودم (که در اصل قدیما کار میکردم) بعد تمومش کردم یه آقایی قد بلند اسمشم تو خواب میگفتم صداش میکردم اسمش یادم نیست پیرهن قرمز تنش بود با شلوار مشکی که انگار از رنگ پیرنش خوشش نمیومد منم یه مقدار بالا سرشونشو رنگ زدم یعنی رنگ پاشید مشکی شد بعد گفت نمیخواد رنگ کنی منم عذر خواهی کردم و فکر کردم ناراحت شده گفتم یه پیراهن نو برات میارم بعد با همین آقا سر سفره با یه جمعیتی بودیم میخواستیم غذا بخوریم غذا یادم نیست اما سر سفره یه بچه حرف استادیوم زد که بازیه گفتم من میتونم ده دقیقه ای برسونمت گفت مگه میشه گفتم اره میندازیم اتوبان همت سریع میرسیم نمیدونم میخواستم خودنمایی کنم یا اینکه از توانایی هام بگم بعد شبش رفتم خونه پدرزنم کنار همسرم نشسته بودم داشتم نکاش میکزدم میخاستم بپرسم ازش بهم علاقه داری که خانوادش سر رسیدن جا انداختن هممون تو یه اتاق خوابیدیم مادرزن و خانم کنار هم منو پدرزن و برادرزن کوچیکه بغل هم تو رختخواب نشسته بودیم حرف میزدیم که پدرزن داشت تلویزیون نگاه میکرد و یه برنامه میداد سیاسی گفت من به این برنامه علاقه دارم در مورد سوریه حرف میزدن برادر زن و دخترم داشتن بغلم بازی میکردن پدرزن سمت راستم بود برادرزن سمت چپ برادر زنه یه خط کش و خودکار دستش بود ازشون گرفتم گفتم میزارمش پشت پشتی لازم داشتی اینجاس که مزاحمت ایجاد نکنه البته این حس که تازه رفتم خونشونو داشتم و خانم بنده هم موهای مشکی داشت و برادرزنه احساس میکردم یه نمه بوره در حین اینکه تو رختخواب هممون نشسته بودیم حواسم به زنم بود که بهم نگاه نمیکرد حواسش جای دیگه بود تو این فکر بودم اس بدم بهش ازش بپرسم دوسم داره یا نه
همه این خواب وچیزایی که دیدم از ام دی اف نقاشی و رانندگی تو بیداری کار کردم و تجربه دارم واقعی خانم هراتی شغل زیاد عوض کردم گفتم بگم شاید تاثیر داره
میدونم زیاد شد اما همش مال یه خواب بود خانم هراتی عزیز
با تشکر از شما
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید مطمئن شوید که می توانید به خانمتان تکیه کنید یا خیر. ولی اینطور که خوابتان می گوید او قادر به تحمل این تکیه نیست و احتمالا قبول نخواهد کرد که با شما زندگی کند. برادرانتان هم می گویند که او از اولش هم مشکل داشته و آمادگی داشته که بشکند... و تکیه گاه خوبی برایتان نبوده. زندگی شما متحول خواهد شد و شما رنگ جدیدی به زندگی تان می بخشید. شما سعی می کنید از خود گذشته و آرام و وفادار به خواسته هایتان باشید و در زندگی تان خلاقیت به خرج دهید. شما گشایش کار می یابید و از عصبانیت و خشونت و یا ابراز احساسات زیادی، دست می کشید و شخصیت خودتان را قوی کرده بر خودتان مسلط خواهید بود. تقصیر خانواده همسرتان نیست که او سردی نشان می دهد. آنان با وجود شما مخالفتی ندارند. شما پر شور و شوق هستید و می خواهید همت کنید و زود خودتان را در زندگی به پیش ببرید و حالتی رقابتی از خودتان نشان می دهید ولی احتمال اینکه خانمتان دوباره ابراز عدم علاقه به شما بکند بسیار زیاد است. برادر خانمتان هم تا اندازه ای از جریان با خبر است و خودش را زده به بی خیالی و خونسردی. خانمتان اما مرموز رفتار می کند. اگر خانمتان با شما موافقت نکرد، اصلا نگران نباشید. احساس امروز او این است که عرض کردم... و شاید بعدا احساس دیگری داشته باشد ولی شما به او لااقل یک بار دیگر شانس داده اید. اما اگر عاشقتان نباشد، خیلی خوش شانس تر خواهید بود که الان برود!! نه باز بعد از چند سال و بعد از یک فرزند دیگر. تشکر از همراهیتون.
Mohsen : سپاسگزارم از شما برای تعبیر خوبتون خانم هراتی عزیز
فریبا هراتی
: خواهش می کنم.
Mohsen : خانم هراتی به نظرتون ارزش برگشت داره فکر کنم از اولشم شیطون بوده خیلی چیزا ازش دیدم از همون اوایل زندگی
فریبا هراتی
: من فکر می کنم ارزش امتحان را داشت. نه به خاطر خود او، بلکه به خاطر خودتان. چون اگر امتحان نمی کردید.... یا نکنید، همیشه خودتان را در آینده سرزنش می کردید که اگر گفته بودم برگرد چه می شد. اگر آمده بود چه می شد. اصلا می آمد ... نمی آمد.... و این افکار نمی گذارند که شما برای آینده تان برنامه ریزی کنید. ولی علیرغم اینکه خودم پیشنهاد دادم که دوباره دنبالش بروید، اگر دیدید که با اخلاق شما سازگار نیست، بگذارید برود و خیالتان هم راحت باشد. عشق را گدایی نمی کنند!! عشق دو جانبه است. آنهایی که عاشق هم هستند بعد از چند سال از چشم هم می افتند و برای هم عادی می شوند وای به حال کسانی که عشقشان هم دشمنی است... اینها به مرور زمان بدتر می شوند که بهتر نمی شوند. مگر آدم چقدر زنده است که تمام عمر بنشیند و سوهان روح همدیگر شود؟ در قرآن ازدواج آمده طلاق هم آمده. وقتی دو نفر با هم نمی سازند طلاق یک شفاست یک داروست و نه یک درد. امیدوارم درست تصمیم بگیرید و در هیچ کاری عجله نکنید.
Mohsen : خیلی ممنون بابت توجهتون و راهنمایی
مروارید : سلام خانم هراتی
خواب دیدم رفتم بازار و ی جایی میخوام رد شم کلی پله هست باید بیام پایین و اونجا ی دختر بچه دست فروشی بود که کل پله ها از بالا به پایین جعبه هایی که داخلشون رژلب بود پهن کرده بود و من نمیتونستم رد شم بهش گفتم جعبه ها چرا اینجا پهن کردی مزاحم هستی و من و بقیه مردم نمیتونیم رد شیم ولی اون زبون درازی میکرد و قبول نمیکرد من اومدم جعبه ها کنار زدم و ی راهی از بالا تا پایین پله ها درست کردم گفتم ببین الان درست شد بعدش من اومدم پایین دیدم مردم هجوم آوردن و دقیقا از اون راهی که من درست کردم نیومدن پایین و زدن کل جعبه ها دختر رو خراب کردن و من خودم رو مقصر میدونستم میگفتم کاش اینکار رو نکرده بودم و دلم به حال اون دختر می سوخت بعد دیدم که پله ها خالی شد نه اثری از مردم بود نه جعبه ها.
ممنون.
فریبا هراتی
: سلام. شما موانعی را در زندگی تان تجربه خواهید کرد. احتمالا افکاری سرکوب شده دارید و چیزی از گذشته تان هست که تاییدش نمی کنید. از اینکه دنیا به شما به صورت های مختلف دروغ بگوید و هر باز شما را یک جور رنگ کند بدتان می آید. می خواهید دیگران با شما صادق باشند و خودتان هم باید مراقب حرف زدنتان با دیگران باشید. هیچ کس از آدم دروغگو خوشش نمی آید. تشکر از همراهیتون.
روشن : سلام و عرض ادب خدمت سرکار خانم هراتی
این خواب که برایتان تعریف می کنم یکی از خوابهای تکراری من است که سالی چند بار با محتواهای شبیه به هم می بینم. در خواب می بینم که در دانشگاهی که سابقا درس می خواندم یا در یک مکان عمومی هستم ولی راه پله ای که باید از آن عبور کنم تا به کلاس بروم یا به محل کارم بروم غیر عادی است یا مانند یک تونل بسیار تنگ است که عبور از آن غیر ممکن است یا چند پله در مسیر راه پله وجود ندارد و ارتباط پله ها قطع است یا اینکه اصلا راه پله شبیه به یک راه پله واقعی نیست و اشکال عجیب و غریبی دارد ولی گاهی می بینم که دیگران با همین شرایط از پله ها عبور می کنند ولی من نمی توانم و در خواب رنج زیادی از این وضعیت می کشم. مثلا در خواب دیدم در دانشگاه بودم می خواستم بروم طبقه بالا ولی پله ها شبیه یک سرسره خطرناک بود و در قسمتی از پله ها مجبور بودم از یک ارتفاع زیاد بپرم ولی نمی توانستم در حالیکه دیگران هیچ اعتراضی به این شرایط نداشتند.
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. زندگی شما متحول خواهد شد و شما در یک فاز عبور از یک مرحله به مرحله ی دیگر زندگی تان هستید. درک شما بالاست ولی انطباق پذیر با شرایط موجود نیستید و نمی توانید خیلی راحت خودتان را با مشکلات وفق دهید. شما احساس می کنید که زندگی تان بی ثبات شده و تسلط تان را روی یک موقعیت از دست داده اید. حس می کنید جاپایتان قرص نیست و کنترلی روی اوضاع ندارید. شما بیشتر از دیگران سخت می گیرید و مسائل را برای خودتان بزرگ می کنید. تشکر از همراهیتون.
روشن : سلام خدمت خانم هراتی و همکاران محترم
این خواب که برایتان تعریف می کنم یکی از خوابهای تکراری من است که سالی چند بار با محتواهای شبیه به هم می بینم. در خواب می بینم که در دانشگاهی که سابقا درس می خواندم یا در یک مکان عمومی هستم ولی راه پله ای که باید از آن عبور کنم تا به کلاس بروم یا به محل کارم بروم غیر عادی است یا مانند یک تونل بسیار تنگ است که عبور از آن غیر ممکن است یا چند پله در مسیر راه پله وجود ندارد و ارتباط پله ها قطع است یا اینکه اصلا راه پله شبیه به یک راه پله واقعی نیست و اشکال عجیب و غریبی دارد ولی گاهی می بینم که دیگران با همین شرایط از پله ها عبور می کنند ولی من نمی توانم و در خواب رنج زیادی از این وضعیت می کشم. مثلا در خواب دیدم در دانشگاه بودم می خواستم بروم طبقه بالا ولی پله ها شبیه یک سرسره خطرناک بود و در قسمتی از پله ها مجبور بودم از یک ارتفاع زیاد بپرم ولی نمی توانستم در حالیکه دیگران هیچ اعتراضی به این شرایط نداشتند.
فریبا هراتی
: سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.
shr : سلام. وقتتون بخیر. من خیلی کم پیش میاد که خواب واضح و روشن که به یادم بمونه ببینم اما میدونم اکثر خواب هایی که میبینم تعبیر دارن برام و قبلا هم پیش اومده. آخر سال 97 من به شدت از محیط کاری و شغلی خودم ناراضی بوده و دنبال کار جدید بودم چون از لحاظ روحی خیلی اذیت میشدم اما تا اخر سال کاری پیدا نکردم. اسفند ماه هم امتحان ورودی بانک شرکت کردم ولی جوابش هنوز نیومده. بعد از تعطیلات نوروز، شب آخری که قرار بود صبحش دوباره برم سر کار چون تا اون لحظه کاری پیدا نکرده بودم خیلی ناراحت و مضطرب بودم که باز باید همون شرایط رو تحمل کنم... من یه زنعموی سید دارم و تا حالا برام پیش نیومده بود تو خواب ببینمش. همون شب توو خواب دیدم توو یه اتاقی هستم و فضا و ساختمونی تقریبا تاریک و قدیمی و این زنعموم اومد در رو وا کرد و گفت اینقدر ناراحت نباش اصلا نمیخواد از فردا هم بری این شرکت. تو توو بانک قبول شدی... .همینو گفت و رفت... منم خوشحال و با تعجب هی داد میزنم و صداش میکردم که وایستا دوباره بگو... چی گفتی؟ واقعا راست میگی... و شروع کردم کلی شال و پارچه توو انواع رنگ ها (رنگای روشن) از جاهای مختلف اتاق توو دستم جمع کردم و از اتاق زدم بیرون و کلی راه پله پیچ در پیچ ساختمون رو افتادم دنبال زنعموم و از پله ها با سرعت میرفتم پایین. هی صداش میکردم میگفتم واقعا راست میگی راستشو بگو... شال سفید و شال آبی آسمونی از دستم میافتاد رو پله ها و برمیگشتم جمعشون میکردم و دوباره میرفتم دنبالش... که تا در ساختمون رفتم پایین و در باز شد و زنعموم تازه تو کوچه برگشت و گفت اره دیگه بانک قبول شدی... و منم از در اومدم بیرون و از خواب پریدم...
انقدر این خواب بهم حس آرامش و خوشحالی داد که حد نداره. تا جایی که از خواب پا شدم واقعا احساس میکردم نباید دیگه برم اونجا. دقیقا صبح همون روز که رفتم سرکار یکی از دوستانم زنگ زد و برای کار توو شرکتی که خودش مشغول بود ازم دعوت کرد برای مصاحبه. دوست داشتم هم تعبیر خوابم رو بدونم و هم اینکه آیا میتونه این خواب ارتباط و نشونه ای برای این کار پیشنهادی باشه؟
ممنون از زحمتتون.
فریبا هراتی
: سلام. خانم عموی شما علاوه بر سیده بودنشان، زن هستند و دیدن زن در خواب به این تعبیر است که دنیا به شما رو می آورد و شرایط خوبی در زندگی تان به وجود می آید که در ابتدا شما باید مولفه ها و تکه های مختلفی از زندگی را فراهم کنید و خودتان خمیر مایه ای از تجربه دستتان باشد! پارچه های رنگی در خوابتان دقیقا به این موضوع اشاره می کند و اینکه از پله ها پایین آمدید یعنی شما مجبور می شوید از صفر شروع کنید و در کار جدید هیچ تجربه ای ندارید و سوابق کاری شما برایتان معرف خاص و مهمی محسوب نمی شود. احتمال قوی اینکه گفته اند در بانک قبول شدی هم به این موضوع اشاره دارد که از نظر مالی تامین خواهید شد و امنیت مالی خواهید یافت. این خواب می تواند هم اشاره به قبولی واقعی در بانک داشته باشد و هم می تواند به کار دوستتان برای شرکت خودش اشاره کند که از نظر مالی تامین می شوید و از صفر شروع می کنید. شما باید کاری را شروع کنید که برایتان ماندنی باشد و دوباره مجبور نشوید دو روز دیگر کارتان را عوض کنید. اگر پاسخ کار بانک برایتان مثبت بود بانک را انتخاب کنید و اگر مشخص نبود یا رد شدید، کار دوستتان انتخاب خوبی است. تشکر از همراهیتون.
shr : ممنون از تعبیر زیبایتان.
zaahraa : ببخشید خانم هراتی از ارتباط من با اون پسری که قبلا باهاش در ارتباط بودم خواهرم اصلا خبر نداشت و اون ارتباط به هفت سال پیش برمیگرده، اینکه اون پسر به خابم اومد و با خواهرم تلفنی در ارتباط بود چه تعبیری دارد؟ و من خیلی به گذشته فکر نمیکنم مخصوصا این اقا پسر.
فریبا هراتی
: دوست عزیزم بهتر است شما این اطلاعات را همزمان با ارسال خوابتان همیشه ذکر کنید چون من علم غیب ندارم و خوابهای شما را بر طبق اطلاعاتی که در اختیارم می گذارید تعبیر می کنم . هر نقصی در این اطلاعات می تواند مثل الان منجر به اشتباه در تعبیر شود. رابطه شما با پسری که 7 سال پیش با او دوست بودید برایتان به صورتی منفی پیش رفته و اثرات بدی در ذهن شما گذاشته و اگر این رابطه ادامه داشت، می توانست موجب شود که ارتباط شما و خواهرتان به سمت منفی پیش برود و خودتان هم در زندگی به جای پیشرفت، پسرفت کنید و شکست بخورید. احتمال دارد این خواب را به این دلیل هم دیده باشید که او به شما فکر کرده و انرژی اش را به صورت تله پاتی دریافت کرده باشید. تشکر از همراهیتون.
zaahraa : سلام خواب ديدم كه خواهرم( كه متاهل هست) داره با دوست پسر قبلي من حرف ميزنه و من خيلي عصباني شدم و با خواهرم دعوا كردم و گوشي رو گرفتم و به اون پسر هم كلي چيز گفتم كه ديگه حق نداري با خاهرم حرف بزني شوهر داره و بعد رفتيم بيرون يكي از دوستانمو ديدم و مارو برد خونشون و خونش كاملا شبيه خونه ي قبليمون بود و من خيلي دلم برا اون خونه تنگ شده بود و بهش گفتم برم كل خونه رو ببينم و داشتم اتاقاشو ميديدم كه يكي از اتاقا يك دري داشت كه در رو باز كردم يه حياط خيلي بزرگ با استخر داشت و رفتم دوباره بيرون خونه رو ببينم و وقتي ميخاستم بيام توي خونه يك عالمه پله ميخورد به پايين خونه و پله هاش چوبي يا آهني بود دقيق يادم نيست و من اومدم كه بيام پايين يهو داشت پله ها برميگشت و من داشتم ميافتادم كه از خواب بيدار شدم ولي ديگه افتادنمو نديدم ولي تا ميخاستم بيافتم از خواب بيدار شدم. ممنون از تعبيرتون و اينكه خواهرم با اون پسر حرف ميزد يعني چي؟ خواهرم متاهله و خودم مجرد.
فریبا هراتی
: سلام. شما خیلی راجع به مسائل گذشته کندو کاو می کنید و می خواهید ته و توی همه چیز را در بیاورید. خواهرتان راجع به دوست قبلی شما فکر کرده و شاید برای خودش بررسی کرده که چرا دوستی شما به هم خورده. اما این احساس منفی شما راجع به اینکه می خواهید همه ی سوراخ سمبه های روابط را کشف کنید، قطعا به ضرر شما تمام می شود و تنش های عصبی برای شما بوجود می آورد که شخصیت شما را پایین می اورد و موجب شکست شما خواهد شد. خونسرد باشید و مثبت نگر. گذشته ها گذشته است. تشکر از همراهیتون.