تعبیر خواب پل
اگر در خواب ببینیم که از روی یک پل محکم و استوار و بزرگ می گذریم، انسان بزرگ و قدرتمندی دستمان را می گیرد و از مرحله خطر عبور می دهد یا موقعیت شغلی بهتری می یابیم. پل ویران و شکسته، شکست و ناکامی است. پل لرزان، بی اعتباری و دلهره و تشویش است. ساختن پل خوب است اما زیر پل قرار گرفتن خوب نیست.
-
امام صادق (ع) می فرماید: پل در خواب بر چهار وجه است:
- مردی است که همه مردمان را به کار آید و حاجت همه کس را روا کند،
- پادشاه،
- نیکویی و کامرانی یافتن،
- مال بسیار حاصل کردن. اگر ببیند پل بیفتاد و خراب شد، دلیل است بر تباهی حال پادشاه و نقصان ملک او.
محمد ابن سیرین می گوید: پل در خواب پادشاه یامردی بزرگ است که مردمان به سبب او به مراد برسند.
ابراهیم کرمانی می گوید: پل در خواب تاویلش نیکو باشد. اگر دید از پل گذشت، دلیل که از پادشاه یا بزرگی او را عز و جاه رسد و از او منفعت ببیند. اگر دید بنائی بر پل می نهاد و عمارت می کرد، دلیل که ولایت و شاهی یابد و مال بسیار او را جمع شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Behnaz : اونجا که با پسره آشتی کردم و تو بغلش بودم جدای از اینکه قدشان بغلم نسبت به من کوتاهتر شده بود یا هم قدم بود،قیافش شبیه بیداری نبود،ابروهای خیلی سیاه و پهنش توی ذهنم مونده
فریبا هراتی
: او احساسش را راحت مطرح نمی کند.
Behnaz : سلام خانم هراتی عزیزم،من خواب روی ماه شما رو دیدم،خواب دیدم روی یک پل بزرگ عبور میکنم،چراغهای نیویورک رو میبینم از مرز رد میشم و بر میگردم پشت خط مرز،خواهرم میاد و بهش چیزی میدم با هم دستهامون رو زیر ابی که از بالای خط مرز امریکا میومد شستیم،بعد توی یک رستوران که کنار رودخانه زیبا بود رو به دیوار نشستم،به دختری گفتم جای منو گرفتی خوبه من هم وقتی تو بلند میشی جات رو بگیرم!بعد جام رو بهم داد رو به دریا ویو عالی،رستوران ماله پسری بود که در بیداری دوسش دارم و قهر هستیم خودم رو دیدم توی محیط کارش و تعجب کردم،دستمو با مهربونی گرفت میخواست باهام آشتی کنه من ازش فاصله میگرفتم،باز دستمو میگرفت گفت من خیلی مهربونم از تو جز مهربونیو اینکه با هم فیلم پورن(سکسی)ببینیم چیزی نمیخوام،گفتم پر فالورهای پیجت دختر هست،گفت تو باش من یواش یواش پاکشون میکنم،بغلم کرد گفت شاید روزی بهت پیشنهاد ازدواج بدم،آشتی کردیم تو بغلش بودم رو به هم،قدش از بیداری توی بغلم کوتاهتر شده بود،فردا صبحش براش توی یک دفتر یادداشت نوشتم صبح به خیر ولی بعد گفتم پیام بدم بهتره،تو همون خونه پدرم مریض بود،پسره میخواست ببرش بیمارستان توی فلاسک خالی پدر مادرم چای دم کرد و تازه آماده کرد و توی ماشینشون قرار داد و راهننده شد برای پدرم که ببرش بیمارستان(گفتم هیچ کس اینقدر به پدر و مادرم محبت نداشت)بعدش خودمو دم در محیط کار شما دیدمانگار خوشبختی و آرامش اون زندگی رو به اندازه شما دوست نداشتم،اول یک خانم چاق زیبارو پشت میز کامپیوتر شما دیدم بغل کردم گریه کردم،بعد گفت:من خانم هراتی نیستم خانم هراتی الان میاد بعد شما اومدید قد خیلی بلند از همه خانمهای اونجا بلندتر و سینه های خیلی برجستهداشتید که از زیر سینه مانتوتون تنگ بود،برجستگی بیشتر نمایان میشد،خیلی محکم و صاف ایستاده بودید،مقنعه داشتیدوپوست سفیدوگونهولپ،من خیلی از شما خجالت کشیدم که اومدم پیشتون از پشت شیشه به شما نگاه میکردم گریه میکردم،بعد شما بهم گفتید بیا تو من بغلتون کردم آروم گریه میکردم،گفتید میخواید سایت رو ببندیدگفتم:بدون شما نمیتونم زندگی کنم گفتید:بریم طبقه پایین کلاس هست تا هر چیز بلدم بهت آموزش بدم ولی من قبول نمیکردم،دوست داشتم شما همیشه تو زندگیم باشید،بهم گفتید شما یکی از اون میانه محدودی هستید که برگزیده شدید توی کلاس من باشید بعد انگار شما خدا بودید،در واقعیت من همیشه موقع شکر گزاری از آشنایی با شما از خدا سپاسگزاری میکنم و براتون دعا میکنم،شایداگر زمانی که طلاق گرفتم با شما آشنا شده بودم اینقدر زجر نمیکشیدم،واقعا احتیاج داشتم یک نفر تو زندگیم باشه مثل شما روشن و با درک صبر و حوصله،تو اون شرایط اجتماع و قضاوتها از طلاقم بیشتر بهم آسیب زد،همیشه به خودم میگم اگر خانم هراتی رو اون موقع میشناختم دنیا برام اینقدر سیاه نبودم،من بعد از طلاقم دچار نوعی ترس شدید از ازدواج مجدد و جنس مخالف شدم،هر چند از تنها ماندن بدم میاد صحبتهای شما با دیگران و آرامشتون قدرت کلامتون توی وجود من معجزه کرد،شخصیتتون برای من الگو هست،مراقب خودتون باشید که خیلی عزیز هستید 3>سایت به من اجازه تمدید اعتبار نمیده،به محض اجازه تمدید انجام میدم:*
فریبا هراتی
: سلام عزیز دلم. تشکر از محبت شما. تعبیر خوابتان این است که شما می خواهید تحولی بزرگ در زندگی تان بوجود بیاورید. می خواهید زندگی موفقیت آمیزی داشته باشید و با محدوده ی جدیدی روبرو شوید. طرز فکر و نگرش شما هم عوض خواهد شد. شما عزمتان را جزم می کنید که اشتباهات گذشته تان را تکرار نکنید. می خواهید از شما حمایت روحی و پشتیبانی بیشتری بعمل بیاید. احساس تنهایی می کنید و از دنیا شاکی هستید که چرا نوبت شادی شما نمی رسد. شرایط شما عوض خواهد شد. شما می خواهید که این پسر به شما بیشتر توجه کند و حامی شما باشد. او می خواهد که شما بیشتر به او محبت کنید و احساسات و تمایلاتتان را با هم شریک باشید. شاید کمی از ابهت و ارزش او پیش شما کاسته شده باشد. شما می خواهید با او شروعی تر و تازه داشته باشید و به او فرصت دوباره ای بدهید. خرد و عقلانیت شما تحت تاثیر مسائل مرتبط با این آقا، تضعیف شده و نمی توانید به خوبی برای خودتان تصمیم گیری کنید. او سعی می کند که احساس و امید شما را زنده نگه دارد و دوستی تان را هم حفظ کند. شما نمی توانید با مسائلی که باعث خوشی من هستند، به آرامش برسید. نیازها و خواسته های شما و من از هم متفاوت هستند. از نظر شما من شخصیتی پُر و خردمند دارم که پاسخ سوالات شما را می دهم و شما من را آنگونه که تصور می کنید؛ می شناسید. در حالی که بخشی از من که پاسخ گوی سوالات شماست، در واقعیت، اراده ی خداوند و خواست اوست که مقامی بلند - قد بلند- دارد و عزمی راسخ برای حمایت از بندگانش! او بسیار مهربان است و این مهربانی را در شرایطی که من در سختی ها و تنگناها قرار گرفته باشم را از رفتار و کلامم به شما نشان می دهد ( یعنی تحت این سختی ها هم مهربانی خداوند را می توانید از کلام من مشاهده کنید- سینه برجسته در لباسی تنگ). شما در آغوش خداوند در امان هستید و من دست کمک رسان او به شما هستم. ارتباط روحی ما تقویت خواهد شد. - شاید حتی ارتباط فیزیکی و تماس. شرایط روزگار هرگز ثابت و پایدار نیست و تغییراتی در نحوه ی تماس من و مردم هم بوجود خواهد آمد. شما می خواهید من در زندگی تان باشم و شما هم همیشه در زندگی من خواهید ماند. این شاید خواست خداست که من انچه را که آموخته ام به شما بیاموزم. البته خداست که به شما می آموزد و من فقط دست کمک رسان او هستم. شما خیلی گل و مهربانید که برای من دعا می کنید. هرگز هیچ دانشی بدون سختی و مصائب روزگار، مفت و مجانی عاید انسان نمی شود. بسیار سفر باید تا پخته شود خامی؛ صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی. به هرحال این سفرها برای من هم سختی های خاص خودش را داشته و تجاربی که کسب کرده ام امروز راهگشای شماست - به خواست پروردگار بزرگ. هرگز همه ی مردها و زنهای دنیا مثل هم نیستند. نه مثل هم بدند نه مثل هم خوب. خوشحالم که تاثیر مثبتی روی شما داشته ام. عزیز دلم هستید. تشکر گلم از همراهیتون.
نیلوفر : سلام و احترام، خواب دیدم با مادرم که سالهاس برحمت خدا رفتن داخل مراسم عزای امام حسین ع شدیم و کنار سفره نشستیم، چندنفر، کلی از همه پذیرایی کردن و همه چی از غذا و شربت و... بود و آدمهای آشنا هم اونجا بودن، من با مامانم انقد راحت و درگوشی باهم حرف میزدیم انگار که او اصلا ازم دور نشده و نمرده، به مامانم گفتم هیچکس ماسک نداره کرونا میگیریم، داشت میخورد و گفت نگران نباش هیچیمون نمیشه بخور. مراسم عزا بود ولی کسی ناراحت و غمگین نبود، ما هم همینطور. صحنه بعد دیدم تنهام مامانم نبود و من یه سارافون و یه کیف و یه کفش مشکی پاشنه بلند و براق انتخاب کردم و دارم میرم به عروسی، یجوری بود انگار همه باید چیزایی که دوسداشتن رو انتخاب میکردن و میرفتن اونجا، در مسیر که سرسبز بود و دشت، با کیفم و لباسم و همون کفش میرفتم که به یه پل رسیدم که روی یه دره خیلی بزرگ و عمیق بود و پل روی هوا بود و به لبه وصل نبود و حالت پله ای بود چند پله اولش چوبی بود و بعدش سنگی و پله ها شیب ملایمی به سمت پایین هم داشت و من انتهاشو نمیدیدم چون خیلی بزرگ بود و در مه بود و دیده نمیشد، من ترسیدم و همونجا ایستادم و روی پل نرفتم دیدم جدای از ترسم کفشهامم اصلا مناسب نیست و پاشنه داره امتحانم کردم یه پامو گذاشتم دیدم پل معلقه و میلرزه و انگار از من فاصله هم گرفت و پامو برداشتم و همونجا کنار پل با آرامش دراز کشیدم و فرشته هارو صدا زدم و منتظر کمک فرشته ها بودم که اونها اومدن ولی من همینجا بیدارشدم از خواب و یه خانم دیگه با بچه هاش توی این فاصله که دراز کشیده بودم اومدن و از پل رد شدن و رفتن. ممنونم.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. روحشان شاد. روح او زنده و در کنار شماست و نباید او را مرده حساب کنید. دعای خیر او پشت سر شماست و حاجت روا خواهید شد. متوسل به امام حسین ع شوید و انشالله به خواسته هایتان با دعای خیر او خواهید رسید. شما سعی می کنید که رفتاری با کرامت داشته باشید فکرتان را قوی کنید اعتبار مالی تان را بالا ببرید و زندگی تان را متحول کنید و لوکس و با پرستیژ زندگی کنید. شما به مرحله ای از زندگی تان می رسید که باید تصمیم مهمی بگیرید ولی این تصمیم به ضرر شماست. اتخاذ این تصمیم می تواند شرایط زندگی تان را کامل به سمت منفی هدایت کند و شما از ارتکاب به اشتباه دست می کشید و عمرتان طولانیست. تشکر از همراهیتون.
sara : سلام. من خواب دیدم که نسخه ای که پزشک نوشته بود بهم داد و گفت برو داروها رو از داروخانه خداداد بگیر(اسم داروخانه بود و انگار تو یه جای پرت خارج شهر داروها برای کسی دیگه بود) من تو مسیر خاکی می رفتم دیدم پزشک هم دنبالم اومد ولی من از اون فاصله داشتم و به موازات هم راه می رفتیم بی هیچ صحبتی. بعد انگار رسیدیم یک رودخانه که پل خاکی وسطش بود.بعد پزشک تبدیل شد به یک زن که تا حدی چاق بود. گفت من می ترسم از پل رد بشم. گفتم از پشت لباس منو بگیر تا ردت کنم.وسط پل انگار تکونم میداد و می ترسید. اما رد شدیم و دیگه بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. شما باید به شخص مستاصل و فقیری که نیاز به کمک دارد در راه خدا کمک کنید. باید در راه خداوند برای این شخص پول خرج کنید و دست و دلتان نلرزد که این خرج را می کنید. انشالله تحولی مثبت در زندگی تان بوجود می آید و باعث کار خیر خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
psl22 : سلام و عرض احترام
خواب دیدم توی یک دشت سرسبز هستیم و این دشت دو قسمت بود و با یک پل به هم وصل میشد که البته منظور از پل دوتا تخته چوب 20 سانتی بود که کنار هم گذاشته بودند برای رد شدن از این طرف به آن طرف و پایین اون یک دره عمیق بود. یک دختر خانم اونجا بود که من نمیشناختم ولی توی خواب اونو میشناختم. ایشان به راحتی از روی تخته ها عبور کردند و به دشت روبرو رفتند. من گفتم خوش به حالش ببین چقدر راحت تونست رد بشه ولی اگه من باشم همش تخته ها تکان میخورند تا اینکه نوبت خودم شد کمی استرس داشتم اما به راحتی و با سه قدم از روی تخته ها عبور کردم و رفتم به دشت سبز روبرو و خیلی خوشحال بودم
سپاس از توجه شما
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما در دنیا در صحت و سلامت، و فراوانی و آزادی و شادی زندگی خواهید کرد و از سختی ها و بلایا به دور خواهید بود. دنیا به شما رو می آورد و به ثروت می رسید. تصمیم مهمی در زندگیتان می گیرید که باعث می شود تغییر مثبتی در زندگیتان به وجود بیاید. شما موفق می شوید که تحولی مثبت در زندگی تان به وجود بیاورید. تشکر از همراهیتون.
mahta : سلام خواب دیدم رفتیم قبرستان ولی قبر پدرم سر جای خودش نبود و تبدیل شده بود به یه پل ک از کنارش یه مایع تیره رد میشد (منظورم اب گل الود نیست )من این صحنه رو دیدم خییلی ناراحت شدمو گریه میکردم ولی بقیه براشون عادی بود ظاهرا و از همه میپرسیدم چرا جهت قبر بابا با بقیه قبرا فرق داره...بعدش مادر بزرگم (فوت شدن)اونم اومد کنارم نشست روسریشو رو صورتش کشید و شروع کرد ب گریه کردن....ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. پدر شما تحولی منفی را با مرگش تجربه کرده و گناهان بزرگی را مرتکب شده بوده و به خدای بزرگ پشت کرده بوده. مادر بزرگتان به خاطر او احساس تاسف می کند و ناراحت است. برای پدرتان خیلی صدقه بدهید و رد مظالم بدهید تا خدای مهربان گناهانش را ببخشد. تشکر از همراهیتون.
Somayeh : سلام طاعاتتون قبول، خواب دیدم که منو بردن جایی متوجه نشدم کی برد،یه پل خیلی خیلی بزرگ بود که بزرگیش و عظمتش خیلی ب چشمم اومد که سازه ش از اجر بود بعد ک دو طرفش پایه هاش سازه های فلزی ک شبیه دکل نفتی بود و از بلندی تا اسمان رفته بود دیدم بعد اونجا خواهر و چند نفر دیگه رو دیرم رفتم نزدیک خواهرم گفت اینجا چقد شبیه کویر لوت بزرگترین کویر ایران ک از اون طرف پل راه اهن بود و قطار رو ریل بود یه دفعه یه باد خیلی شدید شروع شد من ب خواهرم و بقیه گفتم بدویید بریم کنار پایه پل ک باد ب ما اسیبی نرسونه رفتم اونجا و اصلا اون باد رو حس نکردیم بعد خواهرم گفت ک همون باد واگن اول قطار رو از ریل خارج کرده و من گفتم زنگ میزنیم بیان درست بکنن ما مسافر اون قطار نبودیم فقط از کنار ما رد شد، این خواب رو بعد از نماز صبح ۲۱ ماه رمضون دیدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به سیستم فکری و یا باوری خاصی توجه می کنید که هر چند که از بیرون سخت و غیر قابل نفوذ به نظر می رسد اما از درون حساس و شکننده است. ایده ها و افکاری در جریان هستند و تصمیم مهمی در حال اتخاذ است که محل اتصال بحرانی در زندگی مردم خواهد بود و یک دوره ی گذار را مشاهده می کنید که می تواند موجب تغییرات مهمی در زندگی مردم شود. مردم می خواهند از ایزولگی و سختی ها بیرون آمده و زندگی شان را متحول کنند. اما آشفتگی ها و مشکلات موجود در جامعه مانع از این خواهد شد که این تغییر مسیر زندگی مردم، به راحتی اتفاق بیافتد و عده ای در این میان، زندگی شان به مخاطره خواهد افتاد و نخواهند توانست اهدافشان را عملی کنند. اما زندگی شما تحت تاثیر این جریانات، آسیبی نخواهد دید. تشکر از همراهیتون.
Shahrzad : باسلام.من خواب دیدم روی یک پل هستم که نرده های کنارش سبز هست و داشتم نامزدمو ترک میکردم برم که نامزدم اخم کرد با ابروهای مشکیش گفت نمیای گفتم نه و اومد جلوی راهمو گرفتو منو برگردوند به مغازش که کنار همون پل بود و زیر پل رودخانه بود چند جا پدرم که ازش دورم اونجا تبدیل به نامزدم شد و نامزدمم یکبار به پدرم تبدیل شد با این که این دو همو ندیدن،دومین خوابیه که میبینم نامزدم شبیه پدرم شده.من هم شال و مانتوی مشکی تنم بود و صورتمم تپل و سفید شده بود
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید در زندگی تان امنیت داشته باشید و زندگی تان را متحول کنید. نامزد شما از اینکه شما از او دل کنده اید البته خوشش نمی آید و تعجب می کند و او دوست دارد که شما به او وابسته باشید و به احساساتتان لطمه بزند. اخلاق او مانند پدرتان است. اگر پدرتان مادرتان را ترک کرده و رفته او هم شما را احتمال دارد که ترک کند! اگر شما از اخلاقیات پدرتان خوشتان نمی آید، به نامزدتان وابسته نباشید. شما رفتاری بدبینانه از خودتان نسبت به او بروز می دهید و می خواهید او را طرد کنید. وجهه ی شما بهتر است و عاقلتر شده اید. تشکر از همراهیتون.
Shahrzad : با سلام.من خواب دیدم روی یک پل سفید و محکم هستم.منو نامزدم به سمت هم دویدیم و دستای همو گرفتیم من میخواستم بهش ابراز علاقه کنم گفتم میخوام بهت بگم که و نامزدمم چشماش درشت شده بود و منتظر حرفم بود.نامزدم کاپشن آبی رنگ تنش بود.ادامه حرفمو اومدم بزنم از خواب پریدم
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید برای زندگی تان تصمیم بگیرید که با هم باشید یا خیر و او تمام توجه اش به شماست و بینش او قویتر شده و شخصیتی خردمند دارد که نمی خواهد احساساتی برخورد کند بلکه در مقابل احساسات سرد دیگران، از خودش با استفاده از تفکری منطقی، حمایت خواهد کرد. شما اما مردد هستید که تصمیمتان در قبال با او بودن به نفعتان است یا خیر. تشکر از همراهیتون.
Tahere : سلام
خواب دیدم درحال رانندگی برای برگشت به خونهام هی خودمو تحسین میکردم که چقدر رانندگیم خوبه یهو رسیدم به یه کانالِ اب که دو تا پل روش بودیکی خراب شده بود یکی درحال تخریب بود. تنها راه برای رسیدن به خونه عبورازپل بتنیِ درحال تخریب بود. خواستم باماشین از روش عبورکنم که وسط راه خرابتر شدسریع برگشتم عقب،پل فروریخت منو ماشین موندیم اینطرف پل.۳ جوان که تیشرت مشکی تنشون بودگفتن ماشینتو بذارهمینجابااسنپ بروفردابیا ببرش.با اکراه همین کارو کردمودرماشینوقفل کردم.داشتم میرفتم که دیدم اون۳جواندنبالمراه افتادن. تا به پایین محوطه برسم تعدادشون بیشتر ازدهتا شد، فهمیدم قصددزدی دارن.خیلی ترسیدم شروع کردم به فرارکردنو دادزدن.فقط یکیشون بود که جلوی بقیه رو میگرفتو میگفت قرارِما دزدی نبودوسعی داشت مجابشون کنه که یهوخودم رو در حالی دیدم که روی تخت اتاقمم و یکی از خواستگارام که به پیشونیش چاقوی کوچکی اویزون کرده بود و خالکوبی داشتو به صورتش چیزهایی شبیه میخ و زنجیر وصل کرده بود، چاقو گذاشت رو گردنم وبه طرزوحشیانهای قصدتجاوز داشت.مادرم اشپزخونه بود ولی هر چی داد زدم نمیشنید. مستاصل شدم توان مقابله نداشتم وقتی تسلیم شدم و اون فرد استیصالمو دید یهو به گریه افتاد وعذرخواهی کرد. گفت من داشتم کار اشتباهی میکردم.
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید به اهدافتان برسید و فکرتان را روی اهدافتان متمرکز می کنید. تصوی می کنید که می توانید خیلی خوب زندگی تان را کنترل کنید. می خواهید برای زندگی تان تصمیمی بگیرید که تغییر مثبتی در زندگی تان ایجادکنید. شما به مرحله ی تازه ای از زندگی تان وارد شده اید و یک مسئله ی احساسی را تجربه خواهید کرد. اما فرصت مهمی را از دست می دهید و قادر نخواهید بود مطابق با نقشه هایی که برای آینده طرح کرده اید در زندگی به پیش بروید. شما نمی خواهید که وادار به انجام کاری شوید که تمایلی به آن ندارید هر قدر هم که این کارها، برایتان دستاوردهای مالی زیاد و سود داشته باشد. و نمی خواهید که دیگران نظراتشان را با زور به شما تحمیل کنند. تا زمانی هم که خودتان نخواهید از مبارزه دست بکشید، هیچ کسی قادر به عوض کردن نظرات شما نخواهد بود. در نهایت اینکه شما به اینکه تصمیمات تان درست بوده اند یا خیر شک می کنید و می خواهید از شر احساسات و عادات بد گذشته تان رها شوید و همین هم خواهد شد. افکار منفی از ذهنتان پاک خواهند شد. تشکر از همراهیتون.