کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب کتک خوردن

اگر خواب ببینید که کسی شما را کتک می زند، آن شخص در بیداری دوست شماست و از شما حمایت و دفاع خواهد کرد. اگر ببینید مرده ای شما را کتک می زند، دعای خیر او پشت سر شماست . اگر ببینید خودتان کسی را کتک می زنید و از او عصبانی هستید، در بیداری به آن شخص علاقه دارید و از او حمایت می کنید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

110 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

علیرضا

علیرضا : ممنون بابت تعبیرخوبتان دراین خواب قید کردم پدربزرگم مرحوم شده که بصورت شیر بود یعنی از اون دنیا هم میتونه کاری برامون انجام بده

پاسخ
لینک۱۰ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۱۲:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : روحشان شاد. روح او زنده است و در جریان است که در خانواده چطور رفتار می کنند و از اینکه مردان با زنان تندخویی کنند، ناراضی است. او می خواهد به شما و دیگران بفهماند که اجازه نمی دهد که کسی به دیگری ظلم کند و دعای خیر او پشت سر شماست. اگر کسی در خانواده تان تابع اوست باید به فرامین او احترام بگذارند.

پاسخ
لینک۱۰ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۲۱:۳۱
علیرضا

علیرضا : سلام پنجشنبه صبح دیدم تو آشپزخونه خونه پدرم دورتادور یه سری حیوان اهلی و وحشی نشستن وحیوانهای وحشی حمله کردن به حیوانهای اهلی .بهم الهام شد که حیوانهای وحشی برادرام وعموم هستن و حیوانهای اهلی خواهرمو عمه هام هستن وهمینطور خودم ولی خودمو تواونا نمیدیدم یهو یه شیر نر بزرگ وخوشگل وباهیبت پریدوسط روبروی وحشیها که باهاشون بجنگه من شیرو که دیدم حس کردم پدر بزرگ مرحوم منه و به شیره گفتم پدربزرگ ودراین حین ازترس حیوانهای وحشی ازآشپزخونه پریدم بیرون ودر رو بستم ودستگیره در رو نگه داشتم وخودمو دیدم که انسانم

پاسخ
لینک۱۰ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۲۶:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. در خانواده ی شما همه بر طبق غرایز و خصلت های ذاتی شان رفتار می کنند و فکرشان را به کار نمی اندازند. مردان فامیل شما برادران و عموهایتان، مستبد و زورگو و تندخو هستند و زنان فامیل مهربان و متین و آرام و شما بر خلاف همه ی اینها، اهل تفکر و اندیشه هستید و سعی می کنید که روی خودتان کنترل داشته باشید. پدر بزرگ شما شخصیتی مسلط و قوی دارد و می تواند خیلی راحت رهبری خانواده را به عهده بگیرد. او خویشتندار و مسلط به همه ی کارهاست. شما نمی خواهید که کسی در کارتان دخالت کند و تحت تاثیر غرایز ذاتی تان رفتار کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۵۴:۳۴
علیرضا

علیرضا : سلام ساعت ۷صبح جمعه دیدم طبقه اول خونه ای ازپشت شیشه خیابونو نگاه میکردم یه خانم جوان وغریبه یه سنگ طرفم پرت کرد وبه شیشه بغلیم خوردوشیشه ریخت بعددیدم درکنار خیابون وایستادم
ودو مرد باتهدید به مرگ بطرفم می آیند یه دفعه یه دیسک آهنی ازپشت سرم پرت شدسینه ی یکی از اون دو مردو مردش وبهم الهام شد که یکی ازدوستانم دیسک را پرت کرده بعدمرد دوم به سمت من آمد به اون گفتم تو هم مثل اون‌ رفیقت میمیری جونت را بردار وبرو بعد اون مرد رفت

پاسخ
لینک۲۹ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۳۱:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. کسی در آینده سعی خواهد کرد که شما را متهم به این کند که اشتباهاتی را مرتکب شده اید و می خواهد که حرمت شما را بشکند و احترامتان را پایین بیاورد. شما ممکن است به دلائلی احساس مظلومیت کنید و فکر کنید که حقتان را پایمال کرده اند اما می خواهید برای رسیدن به خواسته هایتان ایستادگی کنید، از خودتان دفاع کنید و اجازه ندهید که کسی برایتان رئیس بازی دراورد. شما قطعا قادر خواهید بود که به موفقیت در اهدافتان برسید و موانع و مسائل منفی را از زندگی تان دور کنید. زمانی خواهد رسید که کسی جرات نخواهد کرد به شما بی احترامی کند چرا که می داند که توانایی شما برای رسیدن به موفقیت بسیار بالاست و دیگران در مقابل شما به خاطر مهارت ها و دانشتان و موفقیت هایی که کسب کرده اید، متواضعانه برخورد خواهند کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۰۷:۰۹
علیرضا

علیرضا : سلام شنبه ساعت ۱۰ صبح دیدم که خونه عمم هستم ویه پسربدنیا آورده توخواب دخترعمم کم شده بودو ۵ ساله بود وپیش بچه نشسته بود عمم پوشک بچه روداشت عوض میکرد دیدم پوشکاش همه زردن متوجه شدم پوشکای کثیف رومیزاره خشک میشه ودوباره استفاده میکنه گفتم بچه مریض میشه اونم همه روانداخت تونایلون ونون تافتون روتا کردو پوشک کنه که من مبهوت شدم بعد یهودیدم خانمهای فامیل‌ تو اتاق خونه پدرمرحومم نشستن وپدرم مرده وبراش ختم گرفتن ومادر مادرم که مرحوم شده وسط اتاق آروم میرقصه وخانمها با لحن غمگین آهنگ قشنگتر ازپریا میخونن منم ازاتاق دیگه مبهوت بهشون نگاه میکنم وگریه میکنم بعد زن عموم منوبغل کردوگفت این چه جور گریه کردنه

پاسخ
لینک۱۰ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۲۶:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عمه ی شما از غم رها شده و گشایش کار می یابد. او سعی می کند که هدف یا کاری را که در دست گرفته است را به خوبی انجام دهد و به کسب ثروت بپردازد. ولی برای رسیدن به موفقیت بیشتر، او نباید اشتباهات گذشته اش را تکرار کند. شما شاید به او پیشنهاد می کنید که هزینه ی لازم برای پیشبرد کارش را بپردازد و او نیز از ثروتش برای پیشبرد اهدافش مایه خواهد گذاشت. دختر عمه تان بی تجربگی و کم عقلی از خودش نشان می دهد. روح پدرتان شاد. باید برای شادی او نماز و فاتحه بخوانید و صدقه برای او بدهید چون پدرتان در دنیا مرتکب گناهانی شده بوده که الان به خاطر آنها نگران است که مجازات شود و مادر مادرتان هم نگران اوست. دادن خیرات و صدقات برای پدرتان به روح او آرامش می بخشد و خدای مهربان او را می آمرزد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۱۸:۲۰
Vahideh

Vahideh : سلام خانم هراتی گرامی
چند شب پیش خواب میدیدم که تو خونه‌ای نشستیم وسط هال. من و مادرم کنار هم و مادرشوهرم جلوی ما. نمیدونم مادرشوهرم چی گفت. انگار اومد دفاع کنه از عمل نکردن به قولش (نزدن ملک به نام من) و یا میخواست یه جوری وساطت کنه من و همسرم به هم برگردیم. اما جمله‌اش رو که گفت من زدم تو صورتش که دیگه حرف نزنه!!! (البته هیچ خشونت و حس بدی نبود در زمان زدن) ما رو به روی در حیاط خلوت نشسته بودیم که باز بود و آفتاب گرفته بود. همزمان میدونستم که همسرم هم تو حیاط خلوته گویا و پشتش به ماست. اما سرش رو کمی به عقب برگردونده بود و نگاه و ذهنش به سمت ما بود. انگار فکر می‌کرد که چی قراره بشه. آیا مادرش میتونه ما رو قانع کنه؟

پاسخ
لینک۲۵ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۰۷:۴۶:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. اینکه شما به صورت او سیلی زدید بیانگر این است که شما خشم سرکوب شده و تلمبار شده ای نسبت به آنها در وجودتان دارید و حالا نوبت آنهاست که به این فکر کنند که باختند!! همسر شیاد شما از خدا می خواست که شما گول مقام الهی او را بخورید و او هم از جیب و ثروت پدرتان به موقع اش بخورد! حالا دید که شما عاقلتر از او هستید و او هم باید به جای پول، کوفت بخورد :)))) برای همین در پس زمینه ی ذهنش مات و متحیر نشده که چه شد... به این سرعت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۱۵:۰۱
Mohammad

Mohammad : سلام و خسته نباشید
ببخشید من دیشب خواب دیدم که تو خونمون هستیم و که خاله هام و خواهرم و مادرم و زن پسر عموم هم هست که با پسرعموم رابطه خوبی نداریم
بعد من میخواستم روزه بگیرم که بیدار شدم و برق اتاق رو روشن کردم برا سحر که دیگه بقیه هم بیدار شدن و نمیدونم داشتیم باهم صحبت میکردیم که یهو خواهرم نمیدونم چی گفت و من جلوی اونا خواهرمو خیلی زدم خواستم بدونم تعبیرش چی میشه
با تشکر

پاسخ
لینک۲۴ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۱۹:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما راجع به مسئله ای فکر می کنید و می خواهید که برای رسیدن به اهدافتان از خیر خیلی از خوشی ها بگذرید و به خودتان سختی وارد کنید. ذهن شما کاملا روشن شده و می دانید که باید چه کار کنید و از روی جهالت و نادانی حرف نمی زنید. شما می خواهید نظراتتان را با زور هم که شده به خواهرتان تحمیل کنید و انتظار دارید که او از شما جانبداری و حمایت کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۱۵:۳۵
فاطمه

فاطمه : سلام خانم هراتی.لطفا خوابم نمایش داده نشود.تشکر از شما

پاسخ
لینک۵ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۳:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خدا رحمت کند. دیدن آنها در منزل قدیمی تان به نقطه نظرات آنها در گذشته و خاطرات قدیم شما اشاره دارد و اینکه شما هنوز از مادر بزرگتان عصبانی هستید. هیچ جادویی برای مومن کارساز نیست. اگر توکل به خدای بزرگ کنید و بدانید که دست خدا بالاتر از همه ی دستهاست هیچ اتفاق منفی برای شما رخ نخواهد داد. کتاب دعا به جای قرآن اشاره به این دارد که شما باید به مسائل عمیقتر نگاه کنید و سطحی نگر نباشید. روح مادربزرگتان به خاطر اشتباهاتی که در حق شما کرده معذب است و شراره هم از ارزش و احترامش کم خواهد شد و هیچ قدرتی برای آزار شما ندارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۷:۲۵
فاطمه

فاطمه : سلام خانم هراتی عزیزم وقت بخیر.خوابم نمایش داده نشود تشکر.

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۰۳:۱۶:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. مادر بزرگ شما الان که فوت شده می داند که ذات دشمنتان چیست ولی در عین حال او بچه اش را دوست دارد ( مثل هر مادری) ولی می خواهد به شما بگوید که گناه او را ببخشید و دختر شراره را هم نفرین نکنید چرا که او به خاطر رفتار مادرش مقصر نیست. اما شما حق دارید که به خاطر شراره عصبانی باشید. اگر کارتان را به خدای بزرگ واگذار کنید، او خودش بهترین قاضی ها و مجازات کنندگان است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۹:۲۹
ستاره ها

ستاره ها : سلام خانوم هراتی عزیز. دختری هستم وبه پسری علاقه مندم.خواب دیدم تو اتاقی روی تخت همراه آقایی نشستم(که انگار همون پسره).خانومی که جراح بود به ما زور میگفت که باید اون خونه رو به نامش کنم! ماتسلیم نمیشدیم،اون به هرکدوممون یک بشقاب آب خوراند که طعم بدی داشت.یکدفعه برادر پسرموردعلاقه م اومدو باچوب دستی یدونه محکم از پشت من زدودوتا ازپشت اون پسره!منم التماسش میکردم‌که‌نزنه واونم شل میکرد.

پاسخ
لینک۱۳ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۴۱:۱۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. کسی سعی می کند که نظر شما را عوض کند و کاری کند که شما روش زندگی تان و یا انتخابتان را عوض کنید. اگر منظورتان این است که خانم جراح می خواسته که خانه را به اسم آن خانم کنید، کسی می خواهد شما را وادار کند که به حرفش گوش کنید و هر چه که او گفت، همان کار را بکنید. ولی اگر خانم جراح می خواسته که خانه را به اسم این آقا کنید، این آقا می خواهد که شما مطیع او باشید. خوردن آب با طعم بد، بدبین شدن شما نسبت به ارتیاط با همدیگر است و برادر او هم می خواهد که شما را متقاعد کند که به حرف او گوش کنید و شما را وادار کند که مانند او فکر کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۶:۱۹
Yazdan

Yazdan : سلام۷صبح شنبه دیدم درطبقه سوم خونه ای قدیمی تنهاهستم وتازه خریدیم ودربسته بود ولی من امنیت نداشتم راه دیگه ای بود به خونه که کسی بیاد تو ، دیدم آقای همسایه رفت بالا پشت بوم ودرهای کولرو بازکرد وکاغذهایی را که به پوشالها زده بود روبرداشت ومن تودلم گفتم برای اینکه خاک نره کاغذها رو گذاشته بعد درهای کولرو بست ورفت بعدرفتم پایین خونه همسایه دیدم دومرد وزن جوان هستن که لباسی به تن نداشتن وعادی بودن وبه من گفتندکه لباستو در بیار وراحت باش من چادر سرم بود و خودمو پوشونده بودم وگفتم همینطوری راحتم بعد ازخونه همسایه حیاط رودیدم که یهو دوتابچه ۸و۱۲ساله توکف حیاط بصورت جنینی درازکشیده ظاهرشدندومن تعجب کردم بعدرفتم بالا وشوهرم ازسرکار اومد خونه بهش گفتم اینجاراحت نیستم ودلگیره واونم تاییدکردو گفت یادم رفت وقتی اینجا رومیخریدم توروبیارم ببینی وبعدروی لباسش چندتا رشته نازک زرزری بود وبرداشتم پرسیدم ایناچیه رولباست گفت تو شرکت رو تزیین میکردیم برای مراسم فردا

پاسخ
لینک۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۲۱:۲۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. ایده های تازه ای به ذهن شما می رسد و روحیه تان عوض خواهد شد. زندگی شما متحول شده و شرایط مالی بهتری پیدا خواهید کرد. گشایش مالی پیدا می کنید و خیالتان راحت تر می شود. اما شما از اینکه بخواهید افکار و زندگی تان را برای دیگران مطرح کرده و توضیح دهید خوشتان نمی آید و مسائل و اتفاق های تازه ای هم در زندگی تان در شرف وقوع هستند. همسرتان تلاش می کند تا موفقیت های بیشتری برای شما فراهم کند ولی شما هنوز به این شروع تازه عادت ندارید و کمی طول می کشد که روحیات شما با شرایط موجود، منطبق شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۲:۱۵
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.