تعبیر خواب کوه
تعبیر دیدن کوه، یا کار بزرگ است یا شخصیت بزرگ. اگر در خواب ببینید از کوهی عظیم بالا می روید، کاری بزرگ در دست می گیرید. اگر دیدید که از کوه به سختی و با رنج و زحمت بالا می روید، کار شما دشوار خواهد بود و اگر آسان و سبک کوه پیمایی می کنید، به سهولت بر دشواری یا آن شخص دور از دسترس چیره می گردید.
اگر کسی دید بر نوک کوهی ایستاده، به اوج موفقیت می رسد و اگر آنجا تکبیر می گفت، آرزوی سربلندی دین و معتقدات خود را دارد. اگر آنجا اذان گفت و نماز خواند، کارش بسیار خوب و روبراه خواهد شد. سقوط از کوه، از دست دادن مال دنیا و یا ارزش معنوی او است. اگر دیدید در کوهی به غار پناه بردید امنیت می یابید یا رازی را کشف می کنید.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن کوه در خواب بر پنج وجه است:
- پادشاهی،
- دلیری،
- ظفر یافتن،
- بلندی،
- رئیسی. اگر ببیند بر کوه نتوانست شدن، دلیل نامرادی است.
حضرت دانیال می گوید: اگر کسی درخواب خود را بر سر کوهی ببیند، دلیل است در پناه بزرگی رود. اگر ببیند کوه از جای برکند، دلیل که بزرگی را قهر کند. اگر ببیند در کوهی مُقام بساخت، دلیل که مقرب پادشاه شود.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند بر سر کوهی بانگ نماز گفت یا نماز کرد، دلیل است کارش بالا گیرد. اگر دید که بر دامن کوهی مقام نمود و بیفتاد، دلیل غم است. اگر ببیند که در کوه پنهان شد و راه بیرون آمدن نداشت، دلیل که او را به حیله در کاری اندازند و از آن کار به دشواری خلاصی یابد.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند کوهی بجنبد، دلیل که بزرگی از آن دیار رنجور شود. اگر ببیند کوهی می کند و بر وی آسان است، دلیل که کسی چیزی به وی دهد. اگر در خواب خود را به کوه طور ببیند، دلیل است معتقد پادشاه شود. اگر دید در کوه سوراخی بود و در آنجا رفت، دلیل که از راز پادشاه آگاه شود.
اگر ببیند که از کوه سنگ برمی گرفت و از هر جا که بود می انداخت، دلیل که نامه های پراکنده نویسد. اگر ببیند از کوه بیفتاد، دلیل است مرادش برنیابد. اگر ببیند نردبانی بسته بود از کچ و او بدان نردبان بر سرکوه رفت، دلیل است مرادش زود برآید. اگر نردبان را از گل و خشت ببیند به تاویل نیکوتر است.
اگر نردبان را از مس و برنج ببیند، دلیل نامرادی است. اگر از آهن ببیند، دلیل قوت است. اگر ببیند بر سر کوهی بلند ایستاده بود، دلیل است مقرب پادشاه شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند کوه می کند، دلیل که با مردم حیله کند. اگر ببیند در کوهی است و بیرون نتوانست آمد، دلیل که در کاری بماند و خلاصی نیابد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
اشرف مردی بانی : سلام وقت بخیر
مادرم خواب دیدن همراه من و برادرم و خواهرم کنار یه کوه هستیم میخوایم بریم بالا. کوه خیلی بزرگ و سرسبز بود. مادرم میگفت هرکاری میخواستیم بکنیم یهو ظاهر میشد.میگفتم راه نیست راه باز میشد میگفتم روسری میخوام ظاهر میشد.
بعد که از کوه اومدیم پایین مامانم به داداشم گفت خیلی قشنگ بود خوشم اومد داداشم گفت دوبااره مبارکتون.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و خانواده تان با چالش بزرگی در زندگی تان مواجه هستید و می خواهید پیشرفت کنید و به اوج موفقیت برسید. شرایط موفقیت شما خیلی راحت برایتان فراهم می شود و بهترین افکار و بهترین شرایط برای پیشرفتتان را بدست خواهید آورد. شما به هدفتان خواهید رسید و از این بابت احساس آرامش و غرور خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
دلارام : سلام
خواب دیدم میخوام با عده ای برم کوهنوردی، به افرادی که همراه منن میگم آخر اون کوه ، آبشار داره ، شما برید منم میام
بعد دیدم دارم از کوه بالا میرم ی سری از دوستان قبل من رفته بودن و کسی هم همراهم بود وقتی رسیدم آخر کوه دیدم آبشار از بالای کوه داره می ریزه و من داشتم نگاهش میکردم و آب آبشار تا زیر پاهام می اومد
فریبا هراتی
: سلام. طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام در سایت اخیرا مشاهده فرمودید، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بسیار بالای تعابیری که فرستاده می شود، هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است. در صفحه پرداخت قسمتی که که تیک می زنید قوانین رو قبول دارم بالای اون قسمت قوانین نوشته شده. و یک خواب شما امروز تعبیر شد. لطفا مجددا خواب خود را پس فردا ارسال کنید. سایت روزهای دوشنبه و پنج شنبه تعطیل است . تشکر از همراهیتون.
Heliya : باسلام خدمت خانم هراتی عزیز،مادرم چندروزپیش درخواب دیده ان که من خانه ای بزرگ وبسیارزیبایی دارم واین خانه پنجره های بسیاربزرگ باچشم اندازی زیبا داره ،منومادرم ازپشت پنجره داشتیم بیرون رو نگاه میکردیم دربیرون منظره ای ازیک کوه بسیاربلندو زیبا بوده که ازبالای این کوهه سنگی چشمه ی آبی به پایین جاری بوده وآب چشمه بسیارزلال و زیاد بوده ،مادرم به من میگفته که چقدر منظره ی خانه ی شما زیباست ولی ناگهان کوه شروع به لرزیدن وخرد شدن کرده (بدونه اینکه زلزله آمده باشه فقط کوه خودبه خود شروع به لرزیدن وخردشدن کرده)ولی همچنان آب فراوان ازش جاری بوده ،مادرم به من گفته که فرار کن دخترم وما هردو درحالیکه ترسیده بودیم فرار میکردیم وخانه هم همراهه منومادرم از کوه دور میشده به طوریکه هیچ آسیبی نه به منو مادرم ونه به خانه نمیرسیده ومادرم مرتب به من میگفته که آیت الکرسی بخوان وهردو آیت الکرسی می خواندیم .باتشکر از شما .
فریبا هراتی
: سلام. شما روحیه ای تازه خواهید داشت. زندگی تان تحولی مثبت پیدا می کند. افکار و ایده های خوبی به ذهنتان می رسد و چشم انداز تازه ای در زندگی خواهید یافت. شما به موفقیت می رسید و آرامش به زندگی شما جاری می شود. کم کم تکان های شدید اجتماعی باعث می شوند که چالش ها و سختی های زندگی شما از بین برود و اعتبار و قدرت اشخاص بسیار غنی از بین خواهد رفت تا آنان همسطح مردم معمولی باشند و کسی از دیگران خودش را بالاتر نداند. اما زندگی شما دستخوش تغییرات منفی ناشی از این تحولات نخواهد شد. شما زیر سایه ی قرآن کریم و با توکل به خدای بزرگ در امنیت و رفاه زندگی خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
Asi : سلام وقت بخیر. دیروز بعد از نماز صبح خواب دیدم یکی از همسایه ها فوت شده و مجلس ختمشه ولی نمیدونم کی فوت شده. اقوام خونه ما هستن که بریم ختم، همه ماشینا رفتن من لباس مناسب پیدا نمیکردم چون مجلس بالای کوه بود و اونجا هم سرد. لباس و روسری مشکی ضخیم پوشیدم پالتو مناسب ضخیم نبود یه پالتو صورتی پوشیدم رفتم که دیر نشه. رفتم دم در فقط ماشین زنعموم بود که جا نداشت، خواهرم و عمه ام جلو نشستن من و دونفر دیگه پشت نشستیم و رفتیم تا پای کوه. باید از کوه میرفتیم بالا، قبرستون اونجا بود. شیب خیلی زیادی داشت و کوه سنگلاخی و خشک بود. یکم رفتیم بالا یه گودال بزرگ جلومون بود اگه می افتادی توش راه بیرون اومدنی نبود. همه رو هدایت کردم که حواسشون به گودال باشه. همه رد شدن بعد خودم رفتم. رسیدیم بالای کوه دوتا کلبه چوبی رو قله بود یکی سمت راست یکی سمت چپ و قبرستون پایین کلبه سمت چپ. ما از سمت راست بالا اومده بودیم. انتهای مسیر هیشکی همراهم نبود تنهایی رفتم کلبه سمت راست، قبل رفتن چندتا کرم ضدآفتاب و آینه بود که از یکیش به صورتم زدم و رفتم تو کلبه چوبی. کلبه ی خنک و قشنگی بود و دور و ورش کلی درخت و چمن و سبزی داشت و درختها سایه انداخته بودن. دوتا از اقوام متوفی اونجا بود و حرفای خاله زنکی میزدن در مورد من و آدم هایی که تو کلبه روبه رویی بودن. منم فکر میکردم اینا چرا چرت و پرت میگن و از اون بالا قبرستون پایین رو نگاه میکردم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. زندگی همسایه ی شما عوض خواهد شد و او به عادت و رفتاری در زندگی اش خاتمه می دهد. شما با چالشی در زندگی تان مواجه می شوید و سعی می کنید که درست و خردمندانه فکر کنید. شما شخصیتی مهربان و دلسوز و شیرین دارید و وجهه ی خوبی دارید. می خواهید فکرتان به آرامش برسد و منطقی باشید؛ زندگی آرام و ساده ای داشته باشید و بینش تان قوی باشد. شما در مقابل افرادی که سرد و بی روح هستند و بدون احساس و شناختی از دیگران صرفا قضاوتشان می کنند؛ بی تفاوت و سرد هستید و آنها را از خودتان پایین تر می دانید. تشکر از همراهیتون.
Yasi : سلام روزتون بخیر دیشب خواب دیدم یه خونه گرفتیم که انتهای کوچه کوه بود . من پیاده رفتم نگاه کردم گفتم چقدر خوبه شهر اراک کوهستانی هر جا خونه میگیریم نزدیک کوه و می تونیم به راحتی کوهنوردی کنیم احساس میکنم خوشحال بودم از اینکه اونجا خونه گرفته بودم بعضی از همسایه های ما ایرانی نبودن البته تو بیداری خونه من تهران و تو خواب یه دامن مشکی خریده بودم که با نگاه گفتم چه بد بهم کوچیکه ولی وقتی بازش کردم دیدم داخلش کش داره و بهم اندازه است
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما با چالش هایی در زندگی تان مواجه می شوید و سعی می کنید که خودتان را در زندگی بالا کشیده و به موفقیت برسید. درک بعضی از مردم و رفتارهای آنان برای شما سخت است ولی سعی می کنید که مقام و عزت و احترامتان را حفظ کنید و خودتان را با شرایط موجود، تطبیق بدهید تا به شما سخت نگذرد. تشکر از همراهیتون.
محمدرضا : سلام روزبخیر،در کنار روستای مادری با دختر ومادرم نشسته بودیم که پسر خاله ام 2 لاشه گوشت خر برای کباب آورد من با ناراحتی سعی کردم بفهمانم که نمانیم ولی ماندند مرد آشنایی می خواست که بمانم راه افتادم که به روستای خودمان از راه مالرو بروم ولی کج کردم وبه کوه رفتم ،مادرم با ناراحتی گفت که این راه سخت و پر خطره .ولی من با شتاب و کمی عصبانی ار کوه بالا رفتم وکم کم به جاهای دشوار رسیدم، دره های پرشیب با دیواره هایی صاف که کم کم بلند می شدند،پرتگاه با سنگهای صاف تقریبا مکعب مستطیل شکل قهوه ای که از لبه آن می رفتم، مسیر را چند قدم عوض کردم سریع برگشتم و ار یک قسمت کوتاه پایین پریدم و خود را بر زمین چسباندم آنسوی کوه به جاده رسیدم برادرم با یک ماشین وانت پیکان در ابتدای مسیر مرا دبد پیاده رفت تا خبر سالم بودنم را به مادرم برساند و در راه چند اثر از برادرم مانند جای یک انبردست بزرگ که با مشعل روی آن وماسه دورش را سوزانده بود(2مورد) و یا یک تخته دیدم ولی بی توجه رد شدم تا به چند گوسفند سفید و چند بز سیاه ،سفید وقهوه ای از برادرم رسیم که آنها را با سنگ پرانی جمع می کردم پیرو نمی شدند واز هر طرف در می رفتند حتی یکی از بز های سفید گردنش را درون چیزی شبیه تله گداشته و افتاده بود رهایش کردم حیوانها وقتی پافشاریم را دیدند تسلیم شده و درسربالایی که به روستا می رسید به را افتادند در حالیکه سمت راستم خاکهای سرخ را در کنار درختان توت تلنبار کرده صدای ویز ویزی شنیدم که گوشی قهوه ای رنگ وکروی برادرم بود که به درخت توت بلند آویزان بود وبا یک چوب آن را برداشتم صدای 2 زن از گوشی می آمد که می گفتند خوب زنده وسالم رسیده وبا تاسف گفتند که چی شد ما که از این کباب چیزی نفهمیدیم که بیدار شدم ممنونم.
فریبا هراتی
: سلام. شما شخصیتی زحمتکش ولی لجباز و یک دنده دارید که مسئولیت های سنگینی را به دوش کشیده اید ولی از تناقضات و دوگانگی ها و تضادهایی که در زندگی با آن مواجه شده اید، خسته هستید. پسر خاله ی شما می خواهد از موقعیتی برای شما صحبت کند که شما اصلا تمایلی ندارید راجع به جزییات آن بدانید. احتمالا او رفتار لذت جویانه و خوش گذران یا بی قید و بندی از خودش نشان می دهد که شما او را بی اخلاق و بی بند و بار متصور می شوید و این باعث می شود که دوست نداشته باشید که با او همصحبت باشید. شما می خواهید با چالشی در زندگی تان مقابله کنید و مادر شما دوست ندارد که شما به سختی و مشکلی دچار شوید و دلش برایتان شور می زند. اما به هر جهت شما سعی می کنید که با سختی ها مقابله کنید و تا جایی که بتوانید، برای رسیدن به موفقیت تلاش خواهید کرد. اما بعد به خاطر مسائل مادی و سختی های مالی و پولی مجبور خواهید شد که ریسک کنید و دوباره راه کم دردسرتری را برای رسیدن به اهدافتان انتخاب خواهید کرد. برادر شما هم بسیار سخت کوش ومسئولیت پذیر ، ماهر و توانا و در بعضی از موارد با سیاست و گاهی سرد و خشک و بی روح و جدی رفتار می کند. او سختی زیاد کشیده و بسیار مردانه و جدیست. او بعضی وقتها خیلی رام و مطیع است و بعضی وقتها سیاستمدارانه رفتار می کند و البته محافظه کار و مادیگراست و به سعادت خانواده اش فکر می کند. شما گاهی برادرتان را راهنمایی می کنید و به او کمک می کنید که ساده لوح نباشد و گول نخورد. ( یا به خانواده ی او کمک می کنید و از ایشان حمایت می کنید). برادر شما تلاش می کند که به ثروت و رفاه زیاد برسد ولی ثروت او پاک و حلال است و شخصیتی با ایمان دارد و به ثروت زیاد هم خواهد رسید. تشکر از همراهیتون.
رعنا : عرض ادب و ارادت. همسرم دیشب دیده بالای کوهی در ایران بودیم و منتظر آسانسور که بیایم پایین. اما سوار چیزی شبیه ترن هوایی می شیم و داخل شهربازی قرار می گیریم. وسیله ای که مارو می چرخونده و ما لذت می بردیم. ناگهان تصادف یا شکستگی ایجاد میشه و همه چی در هم میریزه. من از وسط یعنی از کمر به دونیم تقسیم شده! :) و تبدیل به کریستال و بلور میشم. همسرم هم آسیب می بینه اما کماکان میتونسته حرکت کنه. به بیمارستانی میره که همون بغل بوده و درخواست کمک می کنه. ولی پزشک بسیار بی تفاوت بوده و اصرار به پرکردن فرم ها داشته. سپاس بی کران
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و همسرتان به اوج موفقیت در زندگی تان می رسید ولی به خاطر اینکه از فرهنگ و اصول ایرانی پیروی می کنید، در بالا و پایین های زندگی، احساس سقوط و شکست خواهید داشت. شما مجبور خواهید شد واقع گرا باشید. شما این بالا پایین های زندگی را به خاطر روش خودتان یا موقعیتی که در آن هستید تجربه می کنید و در زندگی بیداری تان، احساس امنیت نمی کنید. شما می خواهید خوش باشید ولی احساساتتان از کنترل خارج می شود. شما بدشانسی می آورید و اهدافتان با شکست مواجه خواهند شد. شما از اینکه از حمایت کافی همسرتان برخوردار نیستید، بار سنگین و غیر قابل تحملی را بر پشتتان احساس می کنید و از نظر احساسی می شکنید. احساسات ظریف و شکننده ی شما آسیب می بیند و همسرتان هم متاثر از این شرایط از نظر احساسی ضربه می خورد. او هم می خواهد به شفای احساسی و آرامش برسد ولی چاره ی کار این است که او ببیند که چه چیزی در زندگی اش کم است و باعث این ناراحتی ها چیست. شما باید سعی کنید که با همدیگر شفاف و واضح صحبت کنید تا بتوانید مشکلاتتان را حل کنید. تشکر از همراهیتون.
سحرم : سلام خانم هراتی عزیز این ممنون
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما به شما می گوید که اگر می خواهید در زندگی تان پیشرفت کنید، باید با چالشهای بزرگی در زندگی مواجه شوید و تلاش کنید که با عزم و اراده ی راسخ به پیش بروید. اما نباید ریسک کنید و نباید شلختگی و عدم تمرکز و بی خیالی از خودتان نشان دهید. بلکه باید با نظم و دیسیپلین و دقت بسیار زیاد و با عزم و اراده ی قوی کارهایتان را به پیش ببرید. مهم این نیست که در کارتان جلوه کنید و به چشم بیایید ( یا زیبا باشید) بلکه مهم این است که کارتان را عالی انجام دهید حتی اگر دیده نشوید. شما مجددا موقعیت خوبی در کارتان به دست می آورید که بتوانید ثابت کنید که خردمند هستید و از انجام وظائفتان بر می آیید. هر چند که کمی احساساتی شده و ناراحت شده اید ولی رمز موفقیت نظم و دیسیپلین و دقت است و نه شیک پوشی و رفتار اجتماعی خوب داشتن. تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام . من خواب دیدم با یه عده رفتیم کوه وقتی پایین اومدیم من جدا از بقیه از بین دو تا کوه میاومدم که افتادم ولی چیزیم نشد.آقایی که تو واقعیت قبلا با هم دوست بودیم و الان کاتیم (و خیلی باسیاست رفتار میکرد و من از سیاست زیادش بدم میومد) پایین کوه بود وقتی فهمید من افتادم بهم خندید و یه پتو تیره رنگ رو یه جوری از دوطرفش گرفت بالا! (نمیدونم برای چی شاید برای کمک به من!!ولی این آقارو من چند ساعت یا روز بعد از افتادنم انگار دیدم!) بعد چند وقت فهمیدم که یه دختر دیگه هم بعد از من از همون مسیری که من اومدم پایین، داشته میاومده که مرده بود و انگار تیکه تیکه شده بود ولی من فقط کفشاشومیدیدم. بعددیدم انگار نزدیک عروسیمه و خونوادم دنبال روتختی دونفره هستن یه روتختی نو خوشگل سفید با گلهای مخمل ارغوانی از قبل داشتیم مامانم گفت این خوب نیست و به خواهرم که متاهله گفت برو یه روتختی سفید یا سبز پسته ای یا صورتی بخر و تاکید میکرد رنگ استخوونی نخر که فامیل فکر نکنن ما ناراحتیم! (منظورش این بود که چون خواهر بزرگم مجرده).ولی من از داماد خوشم نمیومد. با یک زن و شوهر جوون (آقاهه خیلی خوشتیپ بود)تو یه رستوران بودم،انگار آقاهه آشنا نزدیکم بود و بهشون میگفتم داماد مثل تو با سیاسته و من این اخلاقشو دوست ندارم ولی به جزاخلاقش قدشم کوتاهه. یه جا دیگه دایی مو دیدم که بهم گفت تو فقط دوسال تو شهر محل کارت هستی بعد انتقالیت درست میشه و میای. من تعجب کردم چون تو واقعیت من ده سال تعهد دادم که تو اون شهر بمونم. من هنوز دودل بودم برای ازدواج ولی خونوادم آماده میشدن برای عروسی.(داماد نمیدونم دقیق کی بودتیپ یکی از خواستگارام تو ذهنم میومد، ولی اون تو واقعیت چندان با سیاست نبود) . ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما از انجام بعضی از کارهایی که در دست دارید، منصرف خواهید شد یا در انجامشان با شکست مواجه خواهید شد هر چند که شاید چالشهای گذشته ی شما برایتان خیلی مهم نبوده اند و خطرات چندانی برایتان به همراه نداشته است ولی شاید اگر کسی دیگر جای شما بود، نمی توانست به اندازه ی شما مقاوم باشد. این چالشها شاید به ارتباط شما با دوست پسر سابقتان مربوط باشد و اینکه او می خواهد بگوید که متاسف است که شما حمایت او را از دست داده اید. خانواده ی شما از اینکه شما با کسی ازدواج کنید که صرفا از شما حمایت کند و رفاه تان را فراهم کند، استقبال نمی کنند بلکه مادر شما ( یا خرد و عقلانیت شما) تمایل دارد که شما عشق و انرژی مثبت و آرامش را در زندگی تان تجربه کنید و نه اینکه صرفا به خاطر حفظ منافع مادی، با کسی زندگی کنید که به او احساسی ندارید. شما در اخذ تصمیمات زندگی تان نیاز به راهنمایی و مشورت با کسی دارید که بتواند از شما حمایت روحی کند. همچنین ازدواج شما در خوابتان ممکن است به تعهدات شما به انجام کارهایی اشاره داشته باشد که خیلی تمایل به انجامشان ندارید. منظور از 2 سال این است که شما مجبور هستید که نسبت به تعهدات و وظائفی که به عهده گرفته اید، پایبند باقی بمانید و از دوگانگی ها و تضادهایی که در این مشارکت با آن مواجه می شوید، پرهیز کنید. شما مجبورید که تعادل را در زندگی تان ایجاد کنید تا بتوانید در کارتان موفق باشید و بعد شرایط زندگی تان را بتوانید عوض کنید. تشکر از همراهیتون.
Sh : سلام وقتتون بخیر اگه خواستید حق دو تعبیر خواب رو کسر بفرمایید این تعبیر خواب علیرغم اعتقادم خ برام مهمه خ ، که الان مینویسم امیدوارم جواب درستو بگیرم ، من سه ساله که در واقعیت به شخصی علاقه دارم که ایشونم توجه داره ولی بدلایلی ازطرف منوایشون رابطه ای باهم نداریم؛ من چند ماهه ک رها کردم این حس رو و فراموششون کردن با اینکه در چند ماه دیگه خاهم دید ایشونو ولی در چند قدمی هدفم کلا رها کردم الان خابی رو دیدم ک مثلشو تا حالا تو زندگیم ندیدم
☆خوابم از اینجا شروع میشه ☆
ادامه جاده خاکی که رفتم یه کوهی به نظرم اومد فوری رفتم سمتشو و دویدم اولش به سمت پایین بود بعد دیدم یه تخته زیرم هس و با یه اقای x(تو اول خوابم دیده بودم که دوست خونوادگیه وسر یه سفره نشستیم درواقعیت ندیدم قیافشونو اصلا )همون اقایx پشتم بود رو اون تخته و منم جلوش،سر میخوردیم مثل اسکی ولی کوه بود برف نبود یه جایی یادمه خیلی خیلی بالا رفتیم من ترسیدم اما بخودم روحیه دادم و دیگه از مسیر نترسیدم حتی با شجاعت تمام وول میخوردم رو تخته ولی چیزی که عجیبه تو یکی از این پیچا این اقای x منو بوسید و من بخاطر اینکه فکر کردم الان معشوقم منو میبینه برای تحریک حسودیش چیزی نگفتم ولی تا بخودم اومدم دیدم کلی لباس و کلاه های زمستونی هست این اقا به قصد ازدواج داره همه اونا رو با ولخرجی تمام برام میخره حتی یکیش لباس طراح معروف ترکیه بود ک خیلی هزینش بود و میگفتم من هیچی نمیخام اما توجهی نکرد همشو خرید من ناراضی بودم چون ب معشوقم فک میکردم تو خیالم بعد حتی وقتی اون اقای x از اسانسور میومد پایین من به اسانسور کناری رفتم بعد خاستم یه دکمه ای رو همینجور شانسی بزنم حسم بهم میگف شاید با معشوقم که داشت منو میپایید روبرو شم وحل شه سوتفاهممون
فریبا هراتی
: سلام. کسر خواب بنا به سلیقه ی من نیست و منوط به تعداد کاراکترهاییست که شما ارسال می کنید. هر 750 کاراکتر از نوشته های شما معادل یک حق خواب است. متوجه ی منظور شما از علیرغم اعتقادتان به خواب نشدم. خوابها هم می توانند ساخته و پرداخته ی ذهن انسان و ناشی از جریانات روزمره باشند که در این صورت تحلیل ذهنی شماست و یا می توانند الهاماتی برای آینده ی شما باشند و هر چه که شما دیده اید، ذهنیت شماست و نه سلیقه ی من برای تعبیر. من بعنوان معبر وظیفه دارم که تصویر ذهنی شما را کد شکنی کرده و به شما نتیجه ی منطقی خوابتان را بیان کنم. خواب فال یا جادو یا غیبگویی نیست. تعبیر خوابتان این است که شما با موانع و مشکلاتی در رسیدن به اهدافتان مواجه شده و با چالش بزرگی مقابله می کنید. در ابتدا شما نوعی بی ثباتی و نبود کنترل را در زندگی تان احساس می کنید. ( اگر شیب به سمت پایین بوده) اگر بالا می رفته اید، سعی می کنید که جاه طلبانه و با اراده ی قوی به سمت اهدافتان حرکت کنید. شما تمام مدت سعی می کنید که با سیاست باشید و احساساتی رفتار نکنید. رفتارتان ماشینی است و به همه ی ابعاد یک موضوع فکر نمی کنید. شما گشایش کار خواهید داشت و خودتان را به خاطر موفقیت تان تحسین می کنید. شما خواهید توانست به خوبی از خودتان حمایت کنید و به نفعتان کار کنید. می خواهید تصویر تازه ای از خودتان به معشوقتان معرفی کنید و نشان دهید که می توانید زندگی تان را متحول کنید و می خواهید که اعتبارتان بالا باشد. در عین حال به معشوقتان فکر می کنید و نمی خواهید که خودخواهانه فقط به فکر منافع خودتان باشید. تشکر از همراهیتون.