تعبیر خواب کوه
تعبیر دیدن کوه، یا کار بزرگ است یا شخصیت بزرگ. اگر در خواب ببینید از کوهی عظیم بالا می روید، کاری بزرگ در دست می گیرید. اگر دیدید که از کوه به سختی و با رنج و زحمت بالا می روید، کار شما دشوار خواهد بود و اگر آسان و سبک کوه پیمایی می کنید، به سهولت بر دشواری یا آن شخص دور از دسترس چیره می گردید.
اگر کسی دید بر نوک کوهی ایستاده، به اوج موفقیت می رسد و اگر آنجا تکبیر می گفت، آرزوی سربلندی دین و معتقدات خود را دارد. اگر آنجا اذان گفت و نماز خواند، کارش بسیار خوب و روبراه خواهد شد. سقوط از کوه، از دست دادن مال دنیا و یا ارزش معنوی او است. اگر دیدید در کوهی به غار پناه بردید امنیت می یابید یا رازی را کشف می کنید.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن کوه در خواب بر پنج وجه است:
- پادشاهی،
- دلیری،
- ظفر یافتن،
- بلندی،
- رئیسی. اگر ببیند بر کوه نتوانست شدن، دلیل نامرادی است.
حضرت دانیال می گوید: اگر کسی درخواب خود را بر سر کوهی ببیند، دلیل است در پناه بزرگی رود. اگر ببیند کوه از جای برکند، دلیل که بزرگی را قهر کند. اگر ببیند در کوهی مُقام بساخت، دلیل که مقرب پادشاه شود.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند بر سر کوهی بانگ نماز گفت یا نماز کرد، دلیل است کارش بالا گیرد. اگر دید که بر دامن کوهی مقام نمود و بیفتاد، دلیل غم است. اگر ببیند که در کوه پنهان شد و راه بیرون آمدن نداشت، دلیل که او را به حیله در کاری اندازند و از آن کار به دشواری خلاصی یابد.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند کوهی بجنبد، دلیل که بزرگی از آن دیار رنجور شود. اگر ببیند کوهی می کند و بر وی آسان است، دلیل که کسی چیزی به وی دهد. اگر در خواب خود را به کوه طور ببیند، دلیل است معتقد پادشاه شود. اگر دید در کوه سوراخی بود و در آنجا رفت، دلیل که از راز پادشاه آگاه شود.
اگر ببیند که از کوه سنگ برمی گرفت و از هر جا که بود می انداخت، دلیل که نامه های پراکنده نویسد. اگر ببیند از کوه بیفتاد، دلیل است مرادش برنیابد. اگر ببیند نردبانی بسته بود از کچ و او بدان نردبان بر سرکوه رفت، دلیل است مرادش زود برآید. اگر نردبان را از گل و خشت ببیند به تاویل نیکوتر است.
اگر نردبان را از مس و برنج ببیند، دلیل نامرادی است. اگر از آهن ببیند، دلیل قوت است. اگر ببیند بر سر کوهی بلند ایستاده بود، دلیل است مقرب پادشاه شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند کوه می کند، دلیل که با مردم حیله کند. اگر ببیند در کوهی است و بیرون نتوانست آمد، دلیل که در کاری بماند و خلاصی نیابد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
فريبان : با سلام وقتتون بخير
من خواب ديدم بروي قله كوه خيلي بلندي شبيه دماوند خونه اي وجود دارد ك به همراه خانوادم اونجا بوديم وه من از خونه بيرون ميام و يه كوه بلند تر كنار كوهي ك روي اين ايستادم ميبينم ك سفره غذايي خيلي مرتبي پهن شده وه كنارش رودخونه ارومي جريان داره و من خيلي بهش نگاه ميكنم ، بعد با خانواده تصميم ميگيرم ك به سمت پايين كوه حركت كنيم و موقع حركت متوجه بد بودن كفش پدرم و مادرم ميشوم و براي پدرم كفشي ميارم و كفشي ك پاي خودمه ميدم مامانم و يك كفشي ك يك لنگش كمي تنگ بود خودم ميپوشم و اولين نفر من. حركت ميكنم موقع حركت متوجه چشمه ابي ميشم و و وقتي ميخوام حركت كنم به دليل شيب زياد سر ميخورم و در حالي ك زير پام كلا اب جريان داشت خودم و به سنگي ميگيرم و بعد بقيه خانوادم ك به پيش من سر ميخورن نگه مي دارم اما سر مادرم به سنگي برخورد ميكند و خون دماغ ميشود سپس به قسمت ابتداي كوه ك هموار و صاف هست ميرسيم و بعد يك عقاب بزرگي بالاي سرمون انگار خشك شده بود يا شايدم بي حركت بود ميبينم و اون جاده خيلي امن و با وجود خشك بودن خيلي زيبا و ارامش بخش بود و بعد به يك جاده اي ك از سنگ هاي ريز و درشت ساخته شده ميرسيم و من به خانواده ميگم صبر كنيد من يه بررسي كنم بعد اون مسير و پرواز ميكنم وبرميگردم پيششون و ميگم حركت كنيم
معذرت ك طولاني شد. ممنون ميشم تعبير خوابم و بگيد چون خيلي واسم خواب عجيبي بود
فریبا هراتی
: سلام. وقت شمام به خیر. شما آگاهی و دید وسیع و معنویتی قوی دارید. جاه طلبی و عزم و اراده و امکانات رفاهی شما بالاست ولی تصمیم می گیرید به جای روبرو شدن با چالش های بیشتر، از تصمیم خودتان منصرف شوید و مسیر خودتان را در زندگی تغییر دهید تا راحت تر یا بی دغدغه تر زندگی کنید. پدر و مادر شما به این تغییر تصمیم و رویکرد جدید شما به زندگی و درستی آن اعتماد و اعتقادی ندارند و شما سعی می کنید نظر آنان را عوض کنید. سعی می کنید جایگاه و جای پای خودتان را در زندگی پیدا کنید. شما در مورد درستی کارتان شک خواهید کرد و اهدافتان را زیر سوال خواهید برد. سعی می کنید مثبت اندیش باشید. جرات و توانایی ذهنی شما بالاست و سعی می کنید همیشه شجاعانه اهدافتان را پیش ببرید . مادر شما اما خیلی استرس دارد و نگران است. شما آزادیخواه و بلند پروازید و سعی می کنید از شرایط بد فرار کنید. تشکر از همراهیتون.
Fatemeh : سلام. ممنون از مهرتون و وقتی که می گذارید. خواب دیدم که داشتم به حالت دست به سنگ از کوهی بالا میرفتم. تو نقطه انتهایی ترسیدم و میخواستم ادامه ندم، ولی راهمو ادامه دادم، و به همون حالت دست به سنگ مسیر رو طی کردم . فقط هم من رو دیواره کوه بوده بقیه پایین بودن.
فریبا هراتی
: سلام. خواهش می کنم. شما چالش های بزرگ زندگی تان را با موفقیت طی خواهید کرد و سخت ترین موانع برای شما به راحتی کنار گذاشته می شوند. به اوج موفقیت می رسید و دیدتان وسیع و انرژی مثبت در زندگی تان وجود خواهد داشت. درک شما از دیگران خیلی بالاتر خواهد رفت. تشکر از همراهیتون.
Mehrsa : سلام وقتتون بخیر و شادی خواب دیدم داخل یه کوهی هستم که داخلش تو در تو بود و من میخواستم با ماشین برم ولی پول نداشتم یکی از خانم های فامیلمون سوار ماشین شد , من میخواستم کنارشون سوار شم ولی اون سریع حرکت کرد و من جا موندمو خیلی ناراحت شدم , بعد من یه کم رفتم رسیدم به یه بلندی که خط پایان بود و من انگار برنده شده بودم اونجا 3 تا چایی بود که من و برادرزاده ام با سوهان که مال اون خانم بود خوردیم بعد اون خانم با ماشین رسید و از دیدن ما خیلی تعجب کرد و از خدا حاجتشو خواست که خدا فرزند دوم هم بده ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما در برابر چالش ها و مشکلاتی گیر کرده اید و احساس استیصال می کنید که چکار کنم... ولی خیلی زودتر از کسانی که امکانات عالی برای رسیدن به اهدافشان دارند، شما و برادرانتان حاجت روا و شیرینکام و خوشبخت خواهید شد. توکلتان به خدا باشد و بس. تشکر از همراهیتون.
Mojtaba : سلام. خواب دیدم با گروهی داشتیم قدم بر میداشتیم. گروه رو من نمیشناختم هیچکدوم. رسیدیم به یه سراشیبی تند و تیز با زاویه تقریبا عمود. گروه این سراشیبی رو که دید گفت که ما دیگه ادامه نمیدیم. ولی من به راه خودم ادامه دادم و حتی اونارو هم تشویق میکردم که بیان ولی اونا نیومدن. اولش سختم میومد بالا رفتن ولی بعد که دیگه گروه رو ندیدم خیلی راحت میرفتم بالا بدون هیچ خستگی. بعد که شیب تموم شد و رسیدم به قله به یکباره یه صحنه فوق العاده زیبا از طلوع خورشید به همراه دشتی وسیع جلوم دیدم. خیلی زیبا بود و نمونش رو تو بیداری ندیده بودم. بعد اومدم از این زیبایی فیلم بگیرم که به یکباره وارد جای دیگه ای شدم. چراشم نمیدونم. اونجا یه عده آدم بودن که میشه گفت برده یه نفر دیگه بودن. البته انگاری به این برده بودن راضی بودن و خودشون نمیدونستن که برده هستن. خیلی حالمو بد میکرد اونجا و سریع میخواستم برگردم ولی رییس اونا میگفت که ما خیلی وقته چیز خوبی نخوردیم. خواهش کرد که براش حلوا بپزم. اینجا مادرم از کجا اومد تو خوابم نمیدونم. داشتم آرد رو خمیر میکردم که دیدم رییس اونا اومد خمیر رو انداخت رو زمین و کثیف کرد و گفت که از این خمیر کثیف باید بدم به اون افراد بخورن. ولی خمیر شما و من جدا باشه. خلاصه اینکه حلوا رو پختیم و دادیم به اونا اومدیم بیرون. از کار اون رییس اصلا خوشم نیومد ولی انگاری که افراد دورو ورش با این قضیه کنار اومده بودن. ممنون میشم تعبیر این خواب کوه و طلوع آفتاب و حلوا و اون افردا عجیب قریب رو برای من کنید
فریبا هراتی
: سلام. شما در راهی قدم بر می دارید که با چالش های بسیار بزرگی روبرو خواهید شد و اراده ی شما بسیار قوی است بنابر این از سختی های راه نخواهید ترسید و با مثبت اندیشی و جاه طلبی، به اوج قدرت و موفقیت خواهید رسید. موقعیتی بسیار بالا و درکی بسیار بالا خواهید یافت. شما بیشتر از مردمان دیگر، دیدتان وسیع خواهد شد و حقایق را در می یابید. شما ایمانتان از دیگرا بالاتر خواهد رفت و قدرت و شکوه خداوند را درک می کنید. شما حقایقی را از دنیا می فهمید که مردمان سطحی و عادی نمی فهمند. متوجه خواهید شد که چطور عده ای دیگران را برده و بنده خویش کرده اند و از آنان سو استفاده می کنند. این افراد تحت عنوان خیر خواهی برای دیگران، از زندگی لذت می برند و می خواهند که شما هم برای آنان خدمت کنید و در ازایش حقوق بالایی دریافت کنید. شما شاید ظاهرا چیزی نگویید ولی قلبتان می داند که این رفتار با افکار پاک شما متناقض است و اینجاست که مورد آزمایش خداوند قرار می گیرید که هرکه علمش بیشتر باشد، خداوند از او انتظار بالاتری دارد و خدای نکرده تخطی از خواست و اوامر خداوند، آنهم به صورتی آگاهانه، تقاص سخت تری در پیش خواهد داشت. تشکر از همراهیتون.
Ooppaata : سلام روزتون به خیر
من خواب دیدم به همراه خواهرم داریم از یک کوه به راحتی بالا میریم و بالای کوه یک بستنی فروشی بود از اون بالاتر دیگه صخره بود و گفتیم نمیشه رفت بالا و همون جا دم بستنی فروشی نشستیم که یک خانم چادری و همسرش اونجا نشسته بودن و اون خانم به محض این که من و خواهرم رسیدیم بالای کوه از بستنی و فالوده خودش به ما داد به خواهرم بستنی و فالوده داد و به من فالوده داد که من نصفش رو دوباره برگردوندم ظرفش و تعارفش رو زیاد قبول نکردم گفتم همین بسه خودمون داریم بستنی سفارش میدیم.
بعدش انگار خانوادمون پایین بودن و یهو دیدم پایینیم و با چند تا از دخترهای فامیل داریم در یک مسیر خاکی تو باغ راه میریم و من و خواهرم می گفتیم مسیر کوه این وره انگار دوباره میخواستیم بریم بالای کوه
ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. شما اهداف بالایی در زندگی تان دارید و به راحتی به اهدافتان می رسید و شیرین کام خواهید شد. خونسردی و آرامش خودتان را حفظ می کنید و به دیگران هم توصیه می کنید که در زندگی خودشان را بالا ببرند. و غصه نخورند. تشکر از همراهیتون.
رویا : با سلام و احترام
خانم هراتی عزیزم، روزتون بخیر.
خواب دیدم تووی رستوران با یه جمعی شام دعوتیم، همه طبقه ی دوم رستوران نشسته بودن من طبقه ی اول داشتم کاری انجام میدادم، بعدش رفتم دنبال مادرم که اونم بیارم رستوران و همه منتظره ما بودن، وقتی برگشتیم دیدم برای رفتن داخل رستوران بجای در، یه کوه بوجود اومده و برای ورود به رستوران باید این کوه رو پاایین بریم،مامان رفتن اما ندیدم چجوری رفتن، وقتی من خواستم برم کسایی که اونجا بودن بهم گفتن خیلی مراقب باش چون بسیار خطرناکه، شیب این کوه خیلی تنده و مطمعنن میوفتی، من گفتم خوب یه گونی میزاریم زیرمون و میشینیم روو گونی بعد همون حالته نشسته مثه سرسره از کوه میریم پایین، گفتن اصلا امکان نداره که بشه، وقتی خوب کوه رو چک کردم دیدم یه راهه دیگه ام برای ورود به رستوران هست وقتی خواستم امتحان کنم بهم گفتن اینکارو هم نکن چون با اینکه بنظر راحت میاد اما یه بریدگی داره که اون بریدگی مثه درره هست و سقوط میکنی و میمیری، بعد فک کردم و به پسری که انگار با اون رفته بودم دنبال مامان و خودشم ازمهمانان اون شام دعوتی بوده گفتم، ببین توکه ماشین داری بیا بریم از یه راهه دیگه من بلدم که برسیم، و رفتیم سواره ماشینش شدیم و اون راننده بود و منم جلو نشستم.
یادم نیست بعدش چی شد.
میشه لطفا برای تعبیره خوابم کمکم کنید خانم هراتی؟
زنده باشین و پیشاپیش سپاسگزارم از محبتتون.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما احساس می کنید بیشتر از باقی مردم، زیر بار فشار تصمیمات و انتخاب هایی که باید در زندگی بگیرید له می شوید. احتیاج به آزادی روحی به روش خودتان دارید و نوعی غذای احساسی که فکرتان را آرام کند. مادر شما حاضر است سختی های راه را برای همراهی با شما طی کند. شما نگرانید که این راه را طی کنید و احتیاج به حمایت و عشق دارید. می خواهید کسی دائما به شما راهنمایی دهد و شما منفعل از پیشنهادات او استقبال کنید. و همین هم خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Sahel : با سلام
اگر خانمی ۳۴ ساله متاهل خواب ببیند که بهمراه دوتن از دوستان قدیمیش موفق شدهن از یه کوه بالا برن و در بالای کوه به آب دست پیدا کنند تعبیرش چیه؟
فریبا هراتی
: سلام. او و دوستانش موفق می شوند با چالش های بزرگی در زندگی مقابله کنند و پیروز شوند و البته به ثروت و آرامش خاطر خواهند رسید. تشکر از همراهیتون.
Sheyda :
باسلام و احترام
خواب دیدم، با پدر و مادرم با یه ماشین شبیه به پاترول اما زیباتر که پدرم راننده بود و مادرم جلو نشسته بود و من صندلیه پشت، رفتیم بالایه بالای یه کوهه سنگی، خیلی کوه بلندی بود و بسیار شیب تندی داشت و پر از سنگهای درشت بود، من استرس داشتم سقوط نکنیم، رفتیم تا نزدیکه قله ها، بعد از ماشین پیاده شدیم و پدرم جایی رو بالای کوه بهمون نشون داد که پر از فرشهای بسیار زیبا بود و بهمون گفت اومدن به اینجا خیلی سخت بود و ممکن بود هر لحظه سقوط کنیم، من گفتم دور ازجون، حالا که سقوط نکردیم که اگرم میکردیم همه امون باهم میمردیم و قبلش میتونستیم همو بغل کنیم و ببوسیم، بعد بابام گفت درسته و باید بگم که اینجا گنج بزرگی دفن شده که باید بگیریم.
یادم نمیاد برای گرفتن گنج اقدامی کردیم یا نه اما یادمه یه اقایی اومد پیشمون و بهم گفت من حقیقت رو به اون مرد گفتم،بهش گفتم راجبه کدوم مرد داری صحبت میکنی و از چه حقیقتی حرف میزنی؟ گفت همون مرد مو بلندی که سرشو گذاشته بود روو پاهات و تو داشتی موهاشو نوازش میکردی و اونم اروم گریه میکرد و از نوازشت ارامش میگرفت، بهش حقیقت رو گفتم که اون پدره بچه اته!!
ميشه لطفا راهنماييم كنين، ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما به صورت منفعل و مطیع پدر و مادرتان هستید و آنان شما را در اوج آسایش و آرامش نگه می دارند. شما و پدر و مادرتان از سختی ها به راحتی خواهید گذشت و به اوج موفقیت می رسید و زمنیه ی خوشبختی همه شما فراهم می شود. شما گشایش کار خواهید یافت و همسر شما فکرش بسیار درگیر و به استیصال می رسد و مسبب این روش شما خود اوست. اوست که این طرز فکر جدید و خوشبختی را ناخواسته به شما اهدا کرده ... با نشان دادن ذات خودش و با طلاق از شما، شما به خوشبختی و عاقبی خوش خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
Fatemeh : خیلی ممنون از تعبیر خوبتون. عزیزم من پارسال دوبار واسطه فرستادم اما این اقا خیلی خودرای و لجبازه، سر حرف خودش مونده و میگه تقصیر توئه رابطمون خراب شده،واقعا به من علاقه داره و چندماه پیش از دوستم سراغموگرفت.توخوابهای مختلف میبینمش که همش ناراحته تعبیر کردید پشیمونه. اما اون کوهی که دیدم تو خواب با اون خونه در سفید، توی خواب دیگه که تو صفحه زیارت دیروز نوشتم حرم امام رضا اونجا بود توی اون مسیر چندبار رفتم زیارت با اینکه ضریح رو نمیدیدم تعبیر کردید که مشکلم حل میشه. حالا تو تعبیر خواب امروزم منظورتون اینه که من نذر کنم حاجت میگیرم؟ یا اینکه حاجت گرفتم و باید برم زیارت؟بازهم بی نهایت سپاسگزارم.
فریبا هراتی
: به شما گفته اند که کسی که نتیجه گرفته باید بره خوشحالیشو خالی کنه. پس حاجت گرفتید بروید. چه اشکالی داره که آدم به اشتباهش اعتراف کنه؟ اصلا چه اشکالی داره آدم به خاطر عشقش کوتاه بیاد حتی اگر عشق شما باشه که مقصره. این کار شما به او یاد می ده که او هم انعطاف پذیر باشه. با غرور و لجبازی و کینه نمیشه عشق آفرینی کرد. با گذشت و بخشش و مهربونی شما دشمنانتونم می تونید دلشونو نرم کنید چه برسه به عشقتونو.
Fatemeh : سلام و عرض ادب واحترام روزتون بخیر.(من و عشقم بیش از یکساله ازهم جداشدیم)خواب دیدم جایی بودم اصلا اونجارو نمیشناختم،نمیدونستم این دنیاست یا دنیای دیگه. وسط یه بازار بودم، خیلی جای خوبی بود. یهو دیدم جایی دیگه هستم حس میکردم که اون آقا اونجا حضور داره امانمیدیدمش.چشمم افتاد به گوشیش. دیدم تمام مدتی که از هم جدا شدیم این آقا هرشب با خودش راجع به من حرف زده و هرشب بهم گفته دلتنگتم و اونارو توی یادداشتهایی گوشیش نوشته و ثبت کرده.من یه ویدئو از خودمو خودش رو دیدم که کنار هم نشستیم و زیرش نوشته بود که منو تو میخواستیم اینجوری خوشبخت باشیم اما تو خرابش کردی و از ناراحتی خندیده بود.یک آن دوباره برگشتم سر جای اول ودوباره داخل اون بازار بودم. دیدم یه نفر برام واسطه شده و رفته بود اون آقا رو برای همیشه برگردونه پیشم. من اون شخص رو نمیدیدم. نمیتونستم ماهیتشو تشخیص بدم که آدمه یا فرشته، زنه یا مرد،فقط رفتو اون آقا رو برای همیشه آورد پیشم.عشقم توی اون بازار قدم میزد من از اینکه اومده بود برای همیشه پیشم بمونه بیش از حد خوشحال شدم. یک دفعه خواهرمو دیدم که بصورت تله پاتی بهم فهموند که کوهی وجودداره و کسیکه دعاش مستجاب شده و نتیجه گرفته باید بره بالای اون کوه و انرژی و خوشحالیشو خالی کنه. من با خواهرم رفتم اونجا.شب بود چندتا خونه اونجا بود وآخرین خونه یه در بزرگ و سفید داشت که منتهی میشد به اون کوه.(اون محله با اون خونه در سفید رو توی یه خواب دیگه هم دیدم) من و خواهرم با خوشحالی از کوه بالا میرفتیم و من میدویدم وبا خوشحالی زیاد میگفتم خدایا شکرت دعای منم مستجاب شد آخرش جواب گرفتم همینطور که از کوه بالا میرفتم دیدم کوه مثل دیوار راست شد وسفید بود.گفتم دیگه نیازی نیست تا بالا برم باز باشادی زیاد دویدیم و اومدیم پایین دیدم دوتا پسر هم مثل من نتیجه گرفته بودن و ازاینکه من اینقدر خوشحال بودم نگام میکردن ولبخند میزدن،من خودمو خواهرمو بصورت موجودیتی بیرنگ و نامرئی میدیدم حتی خواهرم بصورت دختربچه ای که بلوزودامن تنش بود بااینکه نامرئی بود،حسش میکردم. خیلی خیلی سپاسگزارم.(بخاطر طولانی بودنش عذرخواهی میکنم).
فریبا هراتی
: سلام. شاید بهتر باشد به ضمیر ناخودآگاهتان گوش دهید و کسی را واسطه بفرستید تا با او صحبت کند. اینقدر که شما او را دوست دارید و احتمالا او هم همینطور.... حیف است این رابطه به هم بخورد. نذر امام رضا ع کنید. یا به خوابی که قبلا دیده بودید رجوع کنید تا متوجه شوید این شخصیت بزرگ در قالب کوه کجاست و باید بعد از اینکه حاجت روا شدید به آنجا بروید و به شکرانه حاجت روایی تان او را زیارت کنید و از دعای خیرش و اینکه پاسخ شما را به خواست خدای مهربان داده، از او تشکر کنید. روحیه شما و خواهرتان هردو لطیف است و بی گناهید. تشکر از همراهیتون.