کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب کیف (ساک)

کیف یا ساک در خواب، هم به روابط بین زن و شوهر تعبیر می شود و هم به تدبیر خانوادگی و عقل معاش. اگر در خواب ببینید ساک نوی تمیز و خوبی در دست دارید، روابط شما با همسرتان خوب است. اگر ببینید ساک شما سوخته یا آسیب دیده، یا نشانه عدم موفقیت شما در کسب معاشتان است و یا همسرتان بیمار می شود.

داشتن کیف بدون دسته، از جدایی بین زن و شوهر خبر می دهد. اگر کسی ببیند در کیف خود به دنبال چیزی می گردد که نمی یابد، با همسرش بگو مگو می کند و یا کاری پر تلاش پیش روی او قرار می گیرد که خستگی ایجاد می کند.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

213 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Sepide

Sepide : سلام من خواب دیدم چندتا کیف و کوله پشتی دارم همه رو خالی میکنم بعد یه چیزی دستم بود مثله شمشیر. شروع میکنم به فرو کردن اون شمشیر توی کوله ها و پارشون میکنم. چون معتقد بودم این کوله پشتی ها شاید نحس باشن و انگار یکی توشون دعا گذاشته بود و من با این کار میخاستم از شرشون راحت شم. کوله پشتی آخر کوله ای بود که همیشه استفاده میکنم چندتا ضربه زدم ولی ادامه ندادم با خودم فک کردم حیفه. بعد میخاستم جمعشون کنم بریزمشون دور. ولی کوله آخرو نگه داشتم با اینکه چندجاش پاره شده بود گفتم اشکال نداره میدم مامانم بدوزش. چندجا خابمم دیدم دارم بسم الله میگم یا آیت الکرسی میخونم یا سوره ناس و فلق میخونم و یک زنی که توی خاب اطرافمه و توی کار دعا نویسیه فرار میکنه

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۲:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید با قاطعیت و قدرت، با تقابل با تجربیات خودتان، سعی کنید نکات منفی و اشتباهاتی را که از گذشته داشتید را از بین ببرید و افکار منفی و بارها و سختی های گذشته را نابود کنید. شما اشتباهات گذشته را تکرار نمی کنید و خاطرات بد قدیمی را دور می ریزید و البته سعی می کنید از تجربیات مثبت خودتان استفاده کنید. شما با ایمان به خدای مهربان و قدرت عقلتان پیش خواهید رفت و جمیع بلایا و شر و فساد از زندگی تان بیرون می رود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۱۷:۴۷
حسین

حسین : سلام
من خوابی دیدم که توی یک مکان شلوغ که نمیدونم اتوبوس بود یا جایی دیگه، ی خانومی خودشو از پشت به من چسبونده بود و وانمود میکرد که جا نیست تا فاصله بگیره، وقتی کمی خلوت شد و از اون فضای شلوغ خارج شدم ،جایی دیگه مثل محل کار بحث کیف دزدی شده بود،منم کیف پولمو دراوردم نگاه کردم دیدم کیف هست ولی داخل کیفمو با کارت جا کارتی و وسایلی که توش بوده رو اون خانومه کًنده و بُرده،من خندم گرفته بود از تعجب ولی انگار چیزی از دست نداده بودم

پاسخ
لینک۱۳ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۳۷:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. در حالی که شما کمی پشتوانه ی مالی پیدا می کنید، خرجتان هم زیاد می شود و دیگران سعی می کنند منابع مالی شما را استفاده کنند ولی ضرر مالی نخواهید کرد و ثروتتان خرج چیزهایی می شود که خودتان نسبت به آن توافق دارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۹:۴۳
Narjeskhatoon

Narjeskhatoon : سلام خانم هراتی عزیز
روز آدینتون بخیر
دیشب خواب دیدم با عمه ها و مادرم رفتیم بازار رفتم تو مغازه ای که مانتو میفروشه دیدم مانتو هاش خیلی بلند بودن خیلی منظورم اینه شاید ۲متر میشدن
گشتم داخل مغازه تا اینکه مانتو هایی که قدشون کوتاه تره رو پیدا کردم ولی متاسفانه اندازه من نمیشد همینجوری نگاه میکردم که مادرم زنداداشمو صدا زدو گفت ببین چه کیف قشنگیه (کیف دستی مشکی چرم بود)منم گفتم وااای این همونه که من میخوام ولی مادرم جلو همه اونو بهم ندادو برد واسه زنداداشم منم عصبی شدم (ببخشید اینو میگم تو خواب فحش دادم به زنداداشم)نمیدونم چرا این کارو کردم؟
بعدش دیدم همون صندل هایی ک من دوست دارم اونم خریده و گفتم خوشبحالش ...منم باید بگردم تو کفش فروشی ها تا کفشمو پیدا کنم
یهو خودمو تو هایپرمارکت دیدم رفتم خرید یادمه (پوشک یک بسته گفتم واسه وقتی پریود میشم ...سس خردل ...پنیرخانه ای و..)فیششو بهم داد شد ۲۳هزار منم کیفمو گشتم کارتمو ندیدم یک کیف پول خردلی رنگ چرم (در واقعیت دارمش) درآوردم یهو همممه نگام کردن و از کیفم تعریف کردن ولی باز کارت بانکیم تو اون نبود کل کیفمو خالی کردم پر بود از وسایل هایی مثل (یک زنجیر به نسبت بزرگ آهنی بود ، یک گردنبند پر از نگین بنفش مثل الماس ولی نمیدونم عتیقه بود یا بدل، مدارک و...)خالی شون کردم پولامو شمردم ۲۳هزار تو کیفم نقد بود میخواستم بهشون بدم و بیام بیرون، هوا داشت تاریک میشد و من نگران دیر رسیدنم بودم ...

پاسخ
لینک۷ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۱۲:۳۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما رفتاری را می پسندید که برایتان برازنده باشد و حاضر نیستید هر چیزی را که جامعه به خورد شما می دهد به عنوان خط فکریتان بپذیرید. مادرتان آرزو دارد خانم دایی تان و برادرش خوشبخت باشند و شما هم چنین آرزویی برای خودتان دارید و زندگی مشابهی را می خواهید. بیست و سه بیانگر این است که شما زیادی حواستان به مردم و خواسته هاشان است. که شما اهداف بلند و/یا غیر واقعی دارید. ممکن است در باور ها و خط فکری تان زیادی ایده آل گرا باشید. شما می خواهید خوشبخت باشید و نگرانی مالیتان آزارتان می دهد یا نوعی پوچی عاطفی دارید و از چیزهایی که در زندگی تان دارید راضی نیستید. فکر می کنید که زمان دارد می گذرد و هنوز به خواسته هایتان نرسیده اید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۰۵:۱۹
مریم

مریم : سلام من خواب دیدم که رفتم مسافرت فک کنم پیک نیک بود و قراره عشقم بیاد دنبالم و من داشتم وسایلمو جمع میکردم و میرختم داخل کیف و نگران بودم گه نکنه همه تو کیف جا نشه و داخل کیف لیوانای چای بود که شسته نشده بود و تونسنه بودم بیشتر وسایلو تو کیف جا بدم ممنون میشم تعبیرشو بگید  

پاسخ
لینک۱۹ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۵۵:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. ذهن شما خسته است و نیاز به تغییر چشم انداز در زندگی دارید. می خواهید که زندگی آرام و لذت بخش داشته باشید و ایده ها و نظراتتان را با دیگران به اشتراک بگذارید. می خواهید که روابطتان با دوستانتان خوب شود و اختلافات با آنها از بین برود و امیدوار هستید که ظرفیت و تحمل شما برای این مسائل زیاد باشد و بتوانید روی اعصابتان کنترل داشته باشید. شاید حس کرده اید که دیگران در کارتان خیلی دخالت می کنند و برای شما تصمیم می گیرند و یا از شما سو استفاده می کنند. شما نیاز به تایید و حمایت عشقتان دارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۵۰:۱۶
Maya

Maya : سلام روزتون بخیر خانم هراتی عزیز
خواب دیدم در یک مغازه کیف فروشی هستم و قصد خرید کیف دارم یک کیف خریدم و اومدم بیرون انگار خوشم نیومد دوباره برگشتم و فصد عوض کردن کیفو داشتم گفتم اونیکه پشت ویترینه فروشنده گفت همو یه دونه باهمون رنگ مونده برام اوردش توشو نگاه کردم دیدم از نطر قسمت یندی داخل کیف همونیه که دوست دارم و رنگش قهوه ای روشن بودخریدم و اومدم بیرون خواهرزادمم کنارم بود توی راه به خواهرزادم گفتم ایکاش مشکیشو داشت به ست لباسام میومد بعدش گفتم اشکال نداره نهایت یا می ذارمش کنار یا یکی مشکی می خرم سپاسگزارم

پاسخ
لینک۲۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۵۴:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما عقل معاشتان خوب کار می کند و بلدید که چطور خرج هایتان را تقسیم بندی کنید یا ذهنیت تازه ای خواهید داشت که پولهایتان را یکجا خرج نمی کنید. تعبیر سوم این است که اگر مجرد هستید با آدمی ازدواج می کنید که عقل معاشش درست کار می کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۰۳:۲۳
 همسفر

همسفر : با سلام و تشکر ممنونم از تعبیر زیبا و بی نقصتان، چشم بازم عذر میخوام بابت طولانی نوشتن خواب

پاسخ
لینک۱۶ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۵۴:۴۹
 همسفر

همسفر : سلام خانم هراتی عزیز، امروز بعد نماز صبح خواب دیدم، نگار رفته بودیم تو پاساژ و فکر کنم مادر شوهرم خرید داشت من جایی کار داشتم دیدم صداش از تو مغازه ای میاد رفتم کنار دوتا خانم مسن نشسته بود و یه اقا،منم رفتم دیدم اکثر مانتو و شلوار فرم سرمه ای دارن از صاحب مغازه قیمت گرفتم و اول خود مانتو و شلوار که هم سایز من بودند، بعدگفتم شلوار تک مانتو رو چند میدی؟ خانم صاحب مغاز حالش مساعد نبود انگار کسی از اقوامش بیمارستان بود و عمل داشت گفت الان حالم مساعد نیست جواب بدم، بعد از تو شهر با ماشین ما ولی رانندش بچه دختر خاله مامانم بود آمدیم خونه ما من و بچه‌ها م همه جلو نشستیم بعد گفتم وای چرا حواسم نبود بگم مادرشوهرش بیاد جلو بنشینه، آمدیم خونه ما رفتم دیدم تو آشپزخانه ام اقوام مث بچه های برادرشوهر ، خواهرشوهرام هستن و هم عروسم که شروع کننده فتنه و بحث خواهرشوهرم بود اونم بود من گفتم ای وای کیفم کیف چرمی که آقام برام گرفته جاش گذاشتم نیست دیدم دوتا کیف مث کیف خودم بودن یکی رنگش تیره تر و یکی مث کیف من هم عروسم گفت این یکی مال کنه و اون یکی انگار مال یکی از خواهر شوهرام من باهم عروسم خیلی عادی و خوب برخورد کردم انگار اتفاقی بین ما پیش نیامده، آمدم رو حیاط و برم مثلا بیرون دنبال کیفم در حیاطمون نیمه باز بود و دو تا ماشین جلوتر پارک بود و باران نم نم میامد، بعد انگار یکی از بچه های خانواده شوهرم گفت ماری رو دیواره در پی بودیم پیداش کنم بکشیمش بعد به نظرم به هزار پا اندازه دو وجب شباهت داشت با پاهای زیاد و مشکی در پی بودیم بزنیم چیزی بهش گفتم جارو رو بزن روش دختر برادر شوهرم زد افتاد پایین گفتم وای میبایست بکشیش اینجوری می‌ره زیر وسایل قایم میشه خطر داره بعد لبه دیوار دیدم مرغ و خروس و یه پرنده خاص دریایی مث مرغ ماهیخوار البته خوشگلتر و ظریف تر و یه جوجه از پرنده های خاص با قد بلند و سیاه مثلا یه ماه بدنیا آمده بود و قدش اندازه مرغای معمولی با پاهای بلند هم بود روی لبه دیوار و پناهگاه ،همشون لونه داشتن و خوابیده بودند ، بعد دیدم عمه ام با چند تا زن سبزه پررنگ و یکیشون سرخ و سفید که هم شهرکیش بودن، آمد باهام روبوسی کرد و بعضاشون دستمو فشردند و می‌رفتند داخل خونه ما و من هنگ بودیم اینا کین برا چی امدند و یکیشون که خوشکل بود و آرایشگر به اون یکی که وایستادن بود در حیاط و جمعیتی بود می‌گفت بیا ابروهاتو بردارم اون یکی می‌گفت زشته و ابروهای خودش پر و خشکل برداشته بود، بعد آمدم تو خونه دیدم آقام به حالت سجده سرش رو گذاشته تو آشپزخانه زمین و دو طرف سرش رو گرفته پسر بزرگ خواهر شوهرم که اذیتم کرد ولی خود پسرش ک رابطه اش با آقام و ما خوبه پای ظرف شور ایستاده گریه میکرد و هم عروسم که اذیتم کرده بود خواهر شوهرم که اذیتم کرده بود بدون صحبت نشسته بود و رنگ چهره اش خوب بود، بعد من گفتم احتمالا بخاطر این امدندکه در عمل نشون بده پشیمونه و بعد رفتند آقام گفت یه نیشی از دوباره خواهرم بهت زدند ناراحت شدم و بعدا بهت میگم و گفت پسر کوچک همین خواهرم آمده کنارم و هوامو داشته بعد من نگاه کردم دیدم کیفم زیر اپن رو کمده و اندازه اش دو برابر اون دوتا کیفه هم جنس خودشه که مال هم عروس و یکی از خواهر شوهرامه، و در خوابم اندازه اش مث اندازه تو واقیعت بود، عذر میخوام طولانی شد

پاسخ
لینک۱۶ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۱۹:۲۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام دوست عزیزم از شما تقاضا دارم لطفا به دلیل کثرت تعداد کاربران و کمبود وقت خواهشا خوابهایتان را مختصر بنویسید و از ذکر جزئیات بی اهمیت خودداری کنید. مادر شوهر شما می خواهد که شما منطبق با خانواده او باشید و خیلی از منیت دم نزنید. شما می خواهید کاری کنید که آنها راضی باشند ولی نمی خواهید که کل شخصیتتان را عوض کنید که آنها شما را بپسندند! شما فکرتان مشغول شده و سعی می کنید که با سیاست کاری کنید که شر کارهای بد عروس و خانواده شوهرتان از بین برود. شما به ثروت می رسید و دنیا ره شما رو می آورد. شما سعی می کنید که احساستان را به زیبایی بیان کنید. همسر شما از زندگی اش راضی است و خدا را شکر می کند و کاری به حرفهای دیگران ندارد. زندگی شما خیلی بهتر از آنی خواهد شد که الان هست و عشق همسرتان به شما 2 برابر می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۴۲:۲۲
پری

پری : سلام.
مادرم چندوقت پیش خواب دیدن که من از دانشگاه به خونه برگشتم و با خودم یک کیف خیلی خیلی زیبا و چشمگیر آوردم که سه تا کیف کوچکتر به اون وصل بود ولی داخل کیف ها خالی بودن و چیزی توشون نبود؛ بعد از این خواب بود که در دانشگاه یک نفربه من ابرازتوجه و علاقه کرد، ولی به مرحله خواستگاری نکشید و از اون موقع تا حالا حدود ۳سالی میگذره و ناگفته نماند که همچنان به هم تمایل داریم ولی هیچگونه ارتباطی باهم نداریم.چندروز پیش هم مادرم مجددا خواب میبینن که درهمون اتاق دارن وسایل رو جاسازی و مرتب میکنن.یه کیف کرم رنگ شبیه سامسونت باظاهر معمولی رو داخل کمد جا میدن و میگن که این کیف برای پریساست؛ داخل کیف هم به گفته خودشون پراز زیورآلات و جواهرات بوده.بعد از این قضیه از طرف یه واسطه یه خواستگار برای من پیدا میشه و قراره که امشب مجلس خواستگاری رسمی تشکیل بشه. ولی باتوجه به اون کلیاتی( نه جزئیات) که من راجع به این خواستگار میدونم قلبا تمایلی به این وصلت ندارم و به قول معروف دلم نیست و ته دلم ناراحتم.اما خانواده و آشنا خیلی اصرار دارن و میگن که پسر مومن و خوبیه و نباید نعمت های خدارو براحتی دور کرد وبه خودت فرصت بده خیلی وقتها نعمتها اولش پس زده میشن ولی بعدا میفهمیم که نعمتن و...خلاصه اینکه من بخاطر این حرفها اجازه خواستگاری رسمی رو دادم ولی خدا میدونه که قلبا به دلم نیست .شاید باطنا پسر خوبی باشه ولی ازلحاظ کار و خانواده و ظاهر و تحصیلات، با ایده آل های ذهنی من راجع به همسرآینده ام خیلی فرق میکنن! از طرفی هم میترسم که براحتی فرصت هارو از دست بدم و نتیجه اش بشه تنهایی یه عمر..خلاصه اینکه تو اینجور مواقع باید خوشحال بود ولی من بغض دارم و ناراحتم.التماس دعا

پاسخ
لینک۳۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۰۴:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. این که کیف سامسونت پر از جواهرات بوده و در کمد گذاشته اید، یعنی شما به موفقیت های چشمگیری خواهید رسید که در زندگی تان می ماند اما کیف های اول خالی بودند! شما از شخصی که به او علاقه داشتید به جایی نخواهید رسید. هیچ کس هم نمی تواند به همه ایده های خودش برسد. مهمترین سرمایه یک انسان شغور و قلب اوست نه مدرک تحصیلی و ماهیچه های بازویش! کسی که قوی باشد و در گوش شما بکوبد خوب است؟! یا کسی که دانشمند باشد و با شما مثل یک برده رفتار کند؟ عاقل باشید. تشکر ازهمراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۴۶:۳۸
IRAN

IRAN : سلام خواب دیدم دارم میرم یه امامزاده تو یه روستا چمنزار بود خانوما اوله امامزاده باهام سلام علیک کردند مثله شالیزار بود شب یا اوایل صبح بود وقتی نزدیک امامزاده رسیدم چون هیچکس نبود وانگار از یه محوطه جنگل رد میشد برگشتم و پایین پاهامو نگاه کردم دیدم مثله شالیزار گلی بود اما من پایین رو که نگاه کردم اصلا پاهام رو زمین نبود یه چیزی مثله اسکیت یا دوچرخه که از زمین حدود 20سانت فاصله داشت راهامو بردم سمته یه جای خشک وسبز که گل نبود بالای یه خیابون رسیدم دیدم یه گنبد ساختند برای پدرم با دو تاقبر کنار هم یا دو طبقه (یکیش برای پدرم بود یکیش برادرم هر دو فوت کردند)دو تاقبر دیگه هم که خالی بود حدسم این بود برای من و مادرمه بعد شلوغ شد همه نشسته بودند منم نشستم خانومی اومد و سبدی گرفته بود مثله آجیل مشکل گشا من یه کیف پولِ سبز از داخل سبد برداشتم ممنون از تعبیرتون.

پاسخ
لینک۳۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۲۶:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دنیا به شما رو می آورد و زندگی خوبی در انتظار شماست. حاجتتان را خواهید گرفت و در شرایط حاضر احساستان این است که مشکلات زیادی پیش روی شماست ولی دعای خیر پدر و برادرتان ( روحشان شاد) پشت سر شماست و آنها با دعای خودشان از شما حمایت می کنند که به سختی ها و ناراحتی ها دچار نشوید و احساس نکنید که تنها هستید یا ایزوله شده اید. زنذگی شما روی غلطک خواهد افتاد و به سهولت در زندگی پیش خواهید رفت. مقام پدر و برادر شما پیش خدای بزرگ بالاست و دعای آنان در حق شما مستجاب خواهد شد. شما و مادرتان هم نباید نگران و افسرده باشید. زندگی دنیا و عاقبت شما خوش خواهد بود. مشکلاتتان حل می شود و از لحاظ مالی هم روزی حلال و پاکیزه ای خواهید یافت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۴:۲۲
زیبا

زیبا : سلام عصر بخیر
من و دوستم بتازگی دانشگاه قبول شدیم. قبل از ورود به دانشگاه، خواب دیدم من و دوستم هر دو برای ثبت نام به دانشگاه رفتیم و در صف ثبت نام قرار گرفتیم. در صف دوستم جلو افتاد و من آخرای صف ایستاده بودم. یکدفعه مردی آمد سمتم و گفت قبل از ثبت نام بیا به این اتاق و جایزه هایت را بردار. این جوایز محدود هستند و به همه نمیرسد. من داخل اتاق شدم. و یک میز پر از جوایز دیدم. یکی از جوایزی که خیلی به چشمم آمد، کیف آبی رنگ بزرگ و دربسته ای بود که گویی داخل آن پر بود. و تنها یک کیف بیشتر نبود. در حالی که محو تماشای آن بودم. شخصی در گوشم گفت، که اینجا غذا هم می دهند. گویی یک ظرف قیمه بود. کمی آنطرف تر که رفتم میزی پر از لوازم تحریر کوچک مثل چسب و ... به دو رنگ سبز و صورتی دیدم که من رنگ سبز آنها را انتخاب کردم.

پاسخ
لینک۲۲ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۳۵:۲۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما پیشرفت های مهمی در اهداف شخصیتان خواهید داشت و به دستاوردهای بزرگی می رسید. مسئولیت هایی را به دوش خواهید کشید که با از خود گذشتگی و با آغوش باز آنها را انجام می دهید. ذهن شما شفاف است و نسبت به آینده مثبت نگر هستید. شما از لحاظ روحی هم حمایت خواهید شد و زندگی خوبی در انتظار شماست. به انجام کاری متعهد می شوید و به آن می چسبید تغییرات مثبت و صلح و آرامش خواهید یافت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۴۳:۰۶
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.