کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب گریه کردن

تعبیر گریه کردن در خواب، شادمانی کردن در بیداری است. اگر کسی در خواب از ترس خدا گریه می کرد، به شادمانی و سرور از جانب پروردگار می رسد. گریه اگر اشک به همراه نداشته باشد، زیان است. اگر به جای اشک خون از چشمانش جاری بود، ندامت از کارهای گذشته است.

امام صادق (ع) می فرماید: اگر دید بگریست و بعد از آن بخندید، دلیل که اجلش نزدیک است.

محمد ابن سیرین می گوید: دیدن گریستن در خواب، دلیل شادی است از حق تعالی. اگر دید بر گناه می گریست یا درمجلس علم و قران خواندن و آن چه بدین ماند، دلیل که حق تعالی از فضل خود بر وی رحمت کند و گناهان او را بیامرزد. اگر دید که می گریست و اشک از چشم او نمی آمد، دلیل زیان است. اگر دید بگریست و خون به جای اشک می آید، دلیل از کاری که گذشته، حیرت و حسرت و ندامت خورد.

تعبیر خواب گریه کردن مرده
شیخ طوسی می‌گوید: در واقع حالت چهره و نوع گریستن و یا زار زدن مرده در خواب مهم است اگر در ابتدا او را خوشحال و شادمان دیدید و سپس شروع به گریه کردن کرد این خواب بد است و معنای خوبی ندارد اما اگر شما مرده ای را در خواب دیدید که فقط گریه میکند و شما نظاره گریه او هستید و قبل از گریه از وی حالات دیگری را مشاهده نکردید این خواب خوب است و معنای بدی ندارد.

منوچهر مطیعی تهرانی گوید: اگر در خواب ببینیم کسی که مرده است گریه می کند خوب است و جای نگرانی نیست.

تعبیر خواب ناله و زاری مرده
ابن سیرین می‌گوید: اگر کسی که مرده است را در خواب خودت ببینی که ناله و زاری می‌کند، آن مرده در زمان حیاتش در دنیا بدکردار بوده است، بطوریکه:

اگر ببینی از سردرد ناله می‌کند، آن مرده در زمان حیاتش در دنیا با مردم به تکبر رفتار می‌کرده است.
اگر از درد دندان ناله می‌کند، در زمان حیاتش فحش و ناسزای فراوانی به دیگران گفته است.
اگر از درد شکم ناله می‌کند، آن مرده در دنیا مال حرام مصرف کرده است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

433 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Dina

Dina : سلام وقت بخیر،من دیشب نزدیکای صبح دقیقا قبل از بیدار شدن ،خواب دیدم که خواهر کوچک تر از خودم، درحال گریه کردن بود وصورتش از گریه خیس بود و سرشو گذاشته بود روی شانه مادرم و اینجوری به نظر میومد که با دوست پسرش مشکلاتی دارن یا همچین چیزی و سعی میکرد پدرم متوجه نشه (هرچند که کمی بعد بنظر میومد پدر یه چیزایی میدونه) در همین حین ک سرش رو شانه مادرم بود و گریه میکرد من هم خواستم بهشون ملحق بشم و سرمو بذارم رو شانه مادرم که خواهرم مانعم شد و با دستش جلومو گرفت و گفت نیا اونوفت حالت تهوع میگیریاااا، یکی دو ثانیه بعدش پدرم اومد و درحالی که تو فکر بود گفت اگر الان محرم و صفر نبود ماشین رو میفروختم.

پاسخ
لینک۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۴۳:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواهر شما نیاز به حمایت و پشتیبانی مادرتان دارد و از غم رها خواهد شد. او نمی خواهد که شما فکرتان ناراحت شود و نسبت به زندگی بدبین شوید. پدر شما به خاطر خدای بزرگ و به خاطر حفظ تعادل در زندگی تان، سعی می کند که کنترل اوضاع را بدست گرفته و آرامش خودش را حفظ کند و اگر نه، او هم از اینکه اوضاع مطابق میلش به پیش نرود خسته شده و می خواهد که شرایط زندگی تان را عوض کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۳۲:۱۶
fateme

fateme : با سلام و احترام. بنده خواب دیدم تو خونمون هستم دارم دور خودم میچرخم و بلند بلند گریه میکنم، ضجه میزدم، همراه با اشک، و به صورتم میزدم. حال خودمو نمی‌فهمیدم توخواب. خانوادمم نگاهم میکردن انگار براشون طبیعی بود

پاسخ
لینک۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۰۲:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما به خاطر مسئله ای ناراحت هستید و احساس استیصال و بی یاوری می کنید. شما از اینکه بتوانید رابطه ی صمیمی با خانواده تان داشته باشید و ارتباط تان را با آنها قویتر کنید، ناامید هستید و فکر می کنید که برای خانواده تان، احساس شما مهم نیست. حتی زمانی که احساس شادی و هارمونی در زندگی تان داشته باشید، باز نمی توانید این احساس را به خانواده تان انتقال دهید و فکر می کنید که شما را درک نمی کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۰۴:۵۶
حسین

حسین : سلام.قبل از اینکه این خواب رو ببینم با دختر داییم دعوا کرده بودم.گفتم دیگه همه چیز تموم شد بین ما. منظورم عشق و ازدواجه.یه جا خوندم تعبیر عروسک عشق میشه.منم گفتم حتما پشیمون شده از دعوا کردنمون و میخواد که دوباره عاشق هم شیم و ازدواج کنیم که همچین خوابی دیدم.الان کدوم رو قبول کنم؟تعبیری که کردین یا چیزی که فکر میکنم.ممنون

پاسخ
لینک۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۳۱:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خواب برای همه ی مردم یکسان نیست. اینطور نیست که هر کسی عروسک دید عاشق باشد. تعبیر بنده درست است ضمن اینکه منافاتی هم با تعبیر شما ندارد.

پاسخ
لینک۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۲۷:۰۶
حسین

حسین : سلام.خواب دیدم دختر داییم داره گریه میکنه بعد یه گوشی هم دستم گرفتم و توی اینستاگرام میبینم که دختر داییم داره میرقصه و خوشگذرونی میکنه. چیزهایی که توی اینستاگرام ازش میبینم رو با خودش که داره گریه میکنه قیاس میکنم و با تعجب به خودم میگم این دختر داییمه؟دختر داییم حین گریه کردن داشت یه عروسک دختر پارچه ای رو احیا میکرد. سینه عروسک رو با دستاش تند تند فشار میداد تا نفسش برگرده(همون کمک های اولیه).ممنون

پاسخ
لینک۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۵۳:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. درک و بینش شما قوی است. دختر دایی شما فکرش بسیار ناراحت است و سعی می کند که جلوی دیگران خوشحال و قوی به نظر برسد. او افکار معصومانه و کودکانه ای دارد و به راحتی تحت تاثیر دیگران قرار می گیرد. او نگرش درست و قوی ای راجع به جنس مخالف ندارد و سعی می کند که خودش را قوی نشان دهد و در برابر مشکلات مقاومت کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۵۶:۵۸
جهانتاب

جهانتاب : سلام.خواب دیدم روی یه تپه کلبه ای هستش و من دارم میرم از اونجا و همه برای بدرقه اومدن،مابین اونها همسرم و دوستاش هم بودن منتها من نگاش نمیکردم اما منتظر بود اومدن اونم مثلا ببینم بعدش من رفتم سمت ماشین دیدم داره گریه میکنه و اشکاش رو گونشه و رفت بالای تپه داخل کلبه..من برگشتم دست گذاشتم رو زانوهام و رفتم بالا به سمت کلبه گفتم بذار قبل رفتن ببینمش.رفتم داخل دوستاش بودن و خواهر دوقلوش تا منو دید گفت اومد...گفتم چی گفتی!خود همسرم گفت چیزی نگفت فقط اومدنت رو گفت و خواهرزنم کفش پوشید و رفت.همسرم رفت دم ظرفشویی با بغض ظرف شستن.رفتم پشتش گفتم چیزی نمیخوای برات بیارم؟ چیزی کم نداری؟ گفت نه!برگشت سمتم سرش رو برد عقب من پیش خودم گفتم یعنی دهنم بو میده؟ بعد منو نگاه کرد گفت با غم برو و بیا اگر نیاز شد برای تضمین بیا ضمانتم رو بکن..و رفت ندیدمش فقط پیش خودم گفتم تو این شرایط (که همش در واقعیت طلاق میخواد و به همه میگه)من چه ضمانتی بکنمش که بیدار شدم.

پاسخ
لینک۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۴۳:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما دارید از اینکه زندگی تان بهبود پیدا کند ناامید می شوید ولی دوست دارید به او یک فرصت دیگر بدهید. او به دنبال شما نخواهد آمد مگر اینکه خودتان بخواهید به سمت او برگردید. خواهر یا دوستان او نمی خواهند که در کار شما دخالت کنند هر چند که شما فکر می کنید که نظرات آنها روی تصمیم خانمتان موثر است. خانم شما مشتاقانه می خواهد که اشتباهات گذشته اش را بشوید برو و شروعی تازه داشته باشد. اما وانمود می کند که علاقه ای به شما ندارد. او می خواهد که شما نازش را بکشید و می داند که حق با شماست. همه ی این کارها را شما و خانمتان با لجبازی با هم ادامه می دهید تا زمانی که سرتان جدا" به سنگ بخورد و دیگر نه راه پس داشته باشید و نه راه پیش. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۱۵:۴۳
Mahnaz

Mahnaz : سلام ديشب خواب ديدم خونه سابق مادربزرگم هستيم ومن سرمسائل بيخودى از دست خالم ناراحتم و همش بى وقفه گريه ميكنم ميگم تو چرا آنديارو گذاشتى بمونه خونه فاميلمون و نياوردى ببينمش(انديا دختر خالمه كه ١ سالش هست)و خالم با تعجب كه من چرا اينطورى گريه ميكنم نگام ميكرد و تو خواب كامل يادمه ٥ ساعت همش گريه كردم و در ثانيه هاى آخر كه داشت ٥ساعت ميشد انگارى مثلا بهم گفتن ٥ساعت پر بشه ميميرى و يكدفعه حالت افت فشار شديد بهم دست داد و از خانوادم كمك خواستم و احساس مرگ داشتم و خالم اومد يك ليوان آب نمك كه توش پر از نمك بود ريخت تو حلقم نمكش انقدر زياد بود كه حالت جامد مونده بود تو آب و خوردم و صحنه بعد ديديم يك سوسك بالدار داره مياد و داييم ميگيرتش و ميميره ولى من تو دستم احساس سوزش داشتم انگارى كه نيش سوسكه تو دستم رفته بود صحنه بعدى خوابم خونه دوستم بودم و كمى رقصيديم و همه از موهام كه كوتاه كرده بودم ومشكى تعريف ميكردن و رفتم دست شويى تو اون دست شويى همرو راه نميدادن و لوكس بود انگارى بايد ميخوابيدى رو تخت بعد دست شويى ميكردى و من اونجا خوابيدم رو يك روتختى فكر كنم بنفش بود و خيلى قشنگ و مدفوع كردم و روتختى و نگاه كردم و ديدم كه خداروشكر كثيف نشده ميدونم خوابم تيكه تيكه و طولانى بود ولى بخدا همرو پشت هم ديدم و گفتم شايد مرتبط باشن ٣ تا حق خواب كسر كنيد ممنون از تعبيرتون.

پاسخ
لینک۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۲۵:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام . شما شخصیتی بسیار احساساتی دارید و می خواهید که شور وشوق زیادی در زندگی تان وجود داشته باشد و سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید. اما به صورتی احساساتی و افراطی خودتان را به خاطر مسائل مختلف ناراحت می کنید. خواهر شما سعی می کند که به شما کمک کند تا مزه و هیجان بیشتری در زندگی تان داشته باشید و با شما دوستانه تر برخورد کند. مسائل کوچک و بی اهمیت فکر شما را به هم می ریزد و دایی شما سعی می کند که افکار منفی را از زندگی تان بیرون کند. کسی قبلا به شما بدی کرده و شما نسبت به ارتباط با مردم بدبین شده اید و نمی خواهید که مثل گذشته سخاوت داشته باشید و با دست و دلبازی به دیگران کمک کنید. شما و دوستتان نسبت به نفر سومی که با شما در ارتباط است ناراحت هستید و ارتباط تان را با او قطع کرده اید و سعی می کنید که مرموزانه رفتار کنید. دوستتان هم از شما حرف می زند و او با هر کسی دوست نمی شود و درددلش را به هر کسی نمی گوید مگر اینکه با او صمیمی و همفکر باشد. شما سعی می کنید که ارتباط خودتان با دوستتان بهبود ببخشید و با او مهربان باشید و هر چه در دل دارید برای او رو کنید و یا پولتان را بدون خست برای او خرج کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۵۳:۱۳
ماندانا

ماندانا : سلام خانم هراتی عزیز

نماز روزه هاتون قبول. پیشاپیش عیدتون مبارک. خودتون و عزیزانتون سلامت و شاد در آرامش باشید.

لطف بفرمایید و محتوای خوابم رو نمایش ندید.

بازم ببخشید واقعا، حلال کنید.

پاسخ
لینک۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۲۸:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. استدعا می کنم. روحشان شاد. شما در آن زمان می خواستید که با شرایط غیر منتظره ای که پیش آمده خودتان را وفق دهید ولی افراطی رفتار می کردید و نیاز داشتید که خویشتندار باشید و تمرکزتان را روی اهدافتان از دست ندهید. قرار بوده که شرایط سخت زندگی تان زود حل و فصل شود و مشکلات شما خیلی زود ناپدید شود. روح پدرتان شاد. او به شما و عشق شما وفادار است و حضور او پیش شما همیشگی است و سعی می کند که از شما و برادرانتان حمایت کند. برادرانتان سعی می کرده اند که امیدتان را زنده نگه دارند و با شما مهربان باشند. پدر شما آمرزیده شده و روح او آزاد است و هیچ نگرانی ندارد. البته که پدر شما زنده است. هر کسی که فوت می کند و آدم خوبی است، فقط جسم او می میرد و روح او آمرزیده و آزاد است که کنار خانواده اش زندگی کند و مراقب آنها باشد. پدر شما خواسته که شما بدانید که حضور او در زندگی شما واقعی است. دوست عزیز روح از چنس انرژیست . انرژی هرگز نمی میرد. تمام عواطف احساسات خاطرات و عشق او تحت مجموعه ی روح او همیشه زنده است ولی او جسمش را از دست داده. گاهی اموات اجازه دارند در شرایطی برای تسلی بازماندگانشان، به آنها ثابت کنند که هستندو پدر شما هم اینکار را کرده تا شما بدانید که او هست. او را با این مدل جدیدش در کالبد روحانی اش بپذیرید و فکر نکنید که مرده او هرگر هرگز نمی میرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۲۵:۳۷
ماندانا

ماندانا : خیلی ممنون خانم هراتی عزیز، چقدر جمله های شما آرامش بخش است. مدتها بود احساس میکردم، پدرم رفتن ولی امشب دوباره احساس کردم برگشتن پیشم.
من تنها کسی هستم که از بعد از فوتشون، هروقت میرم خونه، تو اتاقشون میخوابم. از این کارهام خودم میترسم. حتی برادرام، مادرم و همسرم اونجا نمیخوابن. خودم گاهی حس میکنم رفتارم طبیعی نیست.
خیلی ممنون خانم هراتی عزیز که هستین

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۴:۲۵:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : تشکر. برای چه از کارهای خودتان می ترسید؟ مگر آدم از پدرش می ترسد؟ او همان پدر همیشگی شما با همان عشقش به شماست. تبدیل به لولو نشده! پدرتان است. ترسیدن شما از او طبیعی نیست ولی باور به او کاملا عقلانی و طبیعیست. تشکر از محبت شما.

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۵:۰۴
مریم

مریم : سلام وقت به خیر
من خواب دیدم همسر سابقم به شدت گریه میکنه و صورت و چشمهاش قرمز است بر خلاف همیشه به من نگاه میکنه و میگه مریم بیمه من منظور بیمه تامین اجتماعی بازنشستگی رو تو همه این سالها بر اساس ۲ میلیون تومن ریختن یعنی خیلی کمتر از مبلغ واقعی که باید پرداخت میکردن حالا نمیدونم چیکار کنم رفتم قراردادهای رو پیدا کردم دیدم از ملایر ریختن گفتگو تمام شد ولی در نگاه آخرش انگار از من میخواست برم دنبال قراردادش. گریه اش به نظرم بدون اشک بود ولی لطفا هر دو رو تعبیر بفرمائید همسر سابقم به تازگی ازدواج کرده.

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۶:۵۴:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. همسر شما احساس عدم امنیت می کند. او احساس می کند که زندگی اش سرشار از دوگانگی ها و تضادها بوده و تعادلی در آن وجود ندارد و اعتباری برای موفقیت خودش قائل نیست. او احساس استیصال و ساده لوحی می کند و معتقد است سرش کلاه رفته است. گریه ی بی اشک او نشانه ی زیان اوست. احتمالا خوشبخت نیست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۱۴:۳۰
مریم

مریم : سلام فریبا خانم ممنونم از شما بابت تعبیرهای خوبی که میکنید، امروز ساعت 11 تا 2ونیم ظهر خوابم برد، خواب دیدم خونه عموم هستم ولباس بیرونم رو در آورده بودم میخواستم لباس خونه بپوشم که زن عموم وپسرش از راه رسیدن من دور خودم یه پتو یا پارچه ای پیچیدم، گسر عموم میومد بزور اونو ور داره منو نگاه کنه خستم کرده بود من به دادشم گفتم کاری نکرد داد چند بار داد زدم اسم شوهرم رو تا از خواب پا شد و اومد دعواش کرد اونم دست برداشت، بعد دیدم
با ماشینی که مثل کالسکه بود میخواستن جایی برن منم گفتم با هاتون میام داداشم وپسر عموم واحتمال زیاد شوهرم هم تو ماشین بود رفتیم یه خونه ای که توش گل بزاریم من بالای دیوار خونه بودم تا گل رو اونجا بزارم بعد یه عده مردها اومدن که نمی‌شناختم انگار اومدن که مراسمی بگیرن که همون گل گذاشتن جزوش بود گفتم یه چیزی بدید من آستینم و شلوارم کوتاه بود بالا زده بودم، باز هم پتو ویا یه شال بزرگی رو سرم وبدنم انداختم بعد گفتم یه نردبون بیارید من بیام پایین دیوارش بلند بود یکی از همون آقایون گفت این نردبون خوبه من گفتم من سنگینم این ممکنه بشکنه نردبون چوبی ونازک بود، بعد یکی دیگه که از شاخه‌های ریز درخت به هم وصل شده بود ومحکم بود آورد من از دیوار پامو گذاشتم رو یه پله از همون نردبون وانگار دیوار کوتاه شده بود زود به زمین رسیدم، بعد خیلی از خانم‌ها رو اونجا دیدم که مراسمی میخواست تشکیل بشه ومن با خودم فکر کردم به دادشم وبقیه بگم برن منم تو مراسم شرکت میکنم بعد خودم میرم، دیگه همه خانم بودیم همون ساختمون نیمه کاره من جلو پیش پنجره بودم واز پنجره به کوهی که جلو بود ونمیدونم چی روش بودوبه یاد قدرت خدا بودم و انگار دعایی خونده بشه من داشتم گریه میکردم همه مشغول دعا بودن من صدای گریم یه ریتم خاصی مثل یه موزیک داشت که باخودم فکر کردم خانم کناریم ممکنه تو یادش بمونه، اشکم یادم نمیاد ولی حال خوشی داشتم تو اون مجلس و خانمها معمولا با روپوش بودن ومن با همون چیزی که دورم پیچیده بودم، و با حجاب تر از بقیه، مراسم تموم شد موقع رفتن خودکاری امانتی تو دستم بود به یکی‌از خانمها دادم و یه شال ویا روسری هم گرفته بودم از یکی دیگه که بهش دادم و تا اینجای خواب یادمه ممنونم، مارو هم این شبها از دعا فراموش نکنید

پاسخ
لینک۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۵۶:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر . شما از شرایطی که امروز در زندگی تان دارید راضی نیستید. می خواهید خود واقعی تان را به خانواده تان نشان دهید و احساس آرامش و راحتی بکنید و نمی خواهید به صورتی که جلوی دیگران و غریبه ها رفتار می کنید، جلوی خانواده تان هم همان رفتار را داشته باشید. شما می خواهید که احساستان را شفاف تر بیان کنید ولی دوست ندارید که عده ای از فامیل تان، رک و پوست کنده از تمام شرایط و جریانات زندگی شما و احساساتتان با خبر باشند. شما در مقابل آنها وانمود می کنید که در گرمی و امنیت کامل به سر می برید و سفت و سخت به زندگی تان چسبیده اید. برادر شما در مقابل سوالهای خسته کننده ی پسر عمویتان کار خاصی انجام نمی دهد و شما مجبور می شوید به همسرتان که به احتمال قوی با خود او مشکل دارید متوسل شوید و وانمود کنید که خیلی هم حالتان خوب است تا از سوالات بیجایی که دیگران از زندگی تان می پرسند، خلاص شوید. شیوه ی کنترل زندگی خانوادگی شما، دمده و قدیمی و مرد سالارانه است و مردها هستند که قوانین را وضع می کند و آنها به این فکر می کنند که زندگی شما را کنترل کنند و جوری جهت دهی اش کنند که شما آشتی کنید. ولی شما از موضع قدرت خودتان پایین نمی آیید و به این زودی ها راضی نمی شوید که با مهربانی به مشکلاتتان خاتمه بدهید. شما می خواهید در زندگی تان امنیت داشته باشید و نه اینکه شما را با سیاست به پایین بکشند و شکستتان بدهند. شما آرزوها و آرمانهایی دارید که برآورده نشده اند و با چالش بزرگی در زندکی تان مواجه هستید. مجلسی ترتیب خواهید داد و با خانمها به عبادت خواهید پرداخت و از خدای بزرگ طلب یاری خواهید کرد. شما با کسی که قهر هستید آشتی خواهید کرد ولی می خواهید که دیگر مشکلات به سراغتان نیایند و در زندگی تان با هارمونی و هماهنگی زندگی کنید. خانمها هر کدام زندگی شخصی خودشان و مشکلاتشان را دارند ولی همه ظاهر سازی می کنند و همرنگ جماعت شده و وانمود می کنند که همه مثل هم خوشبخت هستند. و شما بیشتر از همیشه سعی می کنید که رازهایتان را بپوشانید و نشان دهید که در امنیت و گرمی کامل به سر می برید. شما می خواهید شخصیتی تاثیرگذار داشته باشید و همانطور که کسی قبل روی شما و شخصیتتان تاثیر مثبتی داشته، شما هم زندگی کسی دیگر را بهبود ببخشید و بنابراین به دیگران هم یاد می دهید که با توسل به ائمه ی اطهار مشکلاتشان را حل کنند و به قدرت خداوند توکل کنند و افکارتان را در این زمینه با دیگران به اشتراک خواهید گذاشت. من به شدت احساس می کنم که شما را می شناسم. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۴۹:۴۳
pouneh

pouneh : سلام. من ممنون ازشما لطفا نمایش ندهید.

پاسخ
لینک۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۱۶:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. او احتمالا از اینکه شما را با مخفی کاری گول زده و فقط می خواسته خوشگذرانی کند، عذاب وجدان گرفته یا می ترسد که خداوند او را به خاطر گناهانش مواخذه کند و امیدوار است که شما او را حلال کنید و ببخشید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۰۵:۲۰
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.