کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب گِل

اگر کسی در خواب مشاهده کرد خانه اش را با گل تعمیر و گل اندود می کرد، به غم و اندوه دچار می شود. گل قرمز نشانه لهو و لعب است و گل سیاه نشانه غم. اگر کسی در میان گل فرو رفت، به بلا و مصیبت دچار می شود. گِل در خواب هر قدر چسبناک تر و غلیظ تر باشد، ابتلا به گرفتاری و غم و رنج بیشتر است. کمترین ناراحتی آب گِل آلود یا گِل رقیق و سیال است که اوقات تلخی ساده تعبیر می شود.

امام صادق (ع) می فرماید: اگر ببیند که از میان گل برآمد و خود را بشست، دلیل که از غم برهد.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند که گل خورد، دلیل که مال بر عیال هزینه کند. اگرببیند که خانه خود را به گل اندود کرد، دلیل غم است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

64 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

aida

aida : سلام.وقت بخیر.من دیشب خواب دیدم که من به همراه مادر و پدر و خواهرم داریم از یک مسیری که پر از گل عبور میکنیم به طوری که این گل پای ما رو به سمت داخل میکشید یه اقایی هم جلوی ما بود که ما را به سمت مسیری هدایت میکردن که البته غریبه بود ما یه مسیر کوتاهی رورفتیم و به خشکی رسیدیم وناگهان دیدم تمام کفشم از گل پاک شده و هیچ اثاری از گل نیست.

پاسخ
لینک۱۷ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۷:۳۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما و خانواده تان به اجبار و بنا به تقدیر با دوره ای از مشکلات دست و پاگیر و یک سری ناراحتی ها مواجه خواهید شد ولی این ناراحتی ها کوتاه مدت است و به زودی دوباره افکار منفی و نگرانی ها از زندگی تان پاک می شود و ناراحتی هایتان به کل از بین خواهد رفت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۵۵:۰۶
b1

b1 : سلام روزتون بخیر.
خواب دیدم که یه برنامه ی دعوت از مهمون یا چیزی شبیه برنامه ی دعوت از مهمان سیما، داخل یه گودالی از گل(gel ) که گل هاش مرطوب هم بودن و تقریبا چند متر پایین بود توی گودال و یک مجری آقا داشت و یک مهمان و یک مانیتوری از جنس آب که روبروی مهمون مسطح و افقی بودو تصویری شفاف از مهمون روی اون بوود ، داره برگزار میشه و چنتا نماشا چی هم داره اون داخل . من لباس کهنم تنم بود و خیلی ساده با اینکه جای پله و اینچیزا نداشت بهم گفتن از دستش نده و من با همون وضعیت لباس خیلی ساده و بدون دردسر رفتم داخل و اتفاقا از قسمتی که مجری و مهمان داشت ، وارد شدم
ممنون بابت وقتی که میزارید

پاسخ
لینک۱۵ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۲:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما در مورد کسی یا موقعیتی احساس ناامیدی می کنید و می دانید که نمی توانید به او اعتماد داشته باشید. برای شما پر واضح است که او برایتان مانع تراشی می کند و دردسر درست می کند هر چند که خودش هم مجبور است که برای بقای خودش دروغ بگوید و با مشکلاتی هم مواجه است. مردم به این شخص اعتماد دارند و او از اعتماد مردم سو استفاده می کند و جور دیگری خودش را به دنیا نشان می دهد. شما همان روش قدیمی و رفتار همیشگی تان را در مقابل او از خودتان ابراز می کنید و مثل مردم گول او را نمی خورید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۴۸:۱۸
Zahra

Zahra : سلام ممنونم از تعبیرات قبلی، لطفا خوابم نمایش داده نشود.

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۳۴:۳۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. استدعا می کنم. شما می خواهید که زندگی تان را متحول کنید و بر طبق موازین فرهنگی خودتان زندگی کنید ولی برایتان مشکلات زیادی وجود دارد که عملی کردن این هدف، مستقل زندگی کردن و بر طبق تصمیمات خودتان پیش رفتن، راحت نیست و شما از این بابت ناراحت خواهید شد. اما تصمیمتان را عملی می کنید چه دیگران خوششان بیاید چه نیاید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۵:۴۳
nedaaa

nedaaa : سلام خانم هراتي جان خوب هستيد. انشاءالله هميشه سالم باشيد. ماه رمضان خيليي التماس دعا.

پاسخ
لینک۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۰:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. روحشان شاد. عزیز شما می دانند که در قلب همه ی شما چه خبر است و چه کسی بیشتر او را دوست دارد و چه کسی او را فراموش کرده و یا به زنده بودن او باور ندارد. دعای خیر او پشت سر شما و مادرتان است.انشالله مادر شما سلامتی شان را بدست می آورند. منظور عزیزتان این است که مادرتان به جاهایی که حرفهای منفی می زنند و انرژی منفی می دهند به مردم نرود. هر چیزی اندازه ای دارد! عبادت همه اش گریه زاری نیست! بعضی وقتها به خاطر عبادت خداوند باید شادی کرد. خداوند تشنه ی گریه بشر نیست!! باید دلی را شاد کنید و به کسی کمک کنید تا او از غم رها شود و بخندد!! این هم عبادت است و نه اینکه چادرتان را بکشید روی سرتان و مرتب اشک بریزید. متاسفانه در بعضی از مجالس از عدم آگاهی و جهالت مردم استفاده می شود و خرافاتی را در غالب دین به مردم تلقین می کنند!!و این حقیقت را روح "عزیزتان" بهتر از شما و مادرتان می داند. مادر بزرگ شما می خواهد که شما را با تربت امام حسین ع تبرک کند تا مشکلاتتان را از بین ببرید ولی هر کاری یک راه و شیوه ای دارد و با "خوردن" و "فوت کردن" همه ی مشکلات حل نمی شوند! بعضی مشکلات راه حلشان تفکر است!! در مورد اعتماد به نفس، متاسفم که شما نه تنها خودتان را دست کم می گیرید بلکه همه ی کسانی را که دوستتان دارند را به خاطر کسی که دوستش دارید دست کم می گیرید. شما تمام عباداتی که تا به حال در مقابل خدای عظیم کرده اید، توسلتان به ائمه ی اطهار، دلسوزی های مادرتان و همه ی کسانی را که برای موفقیت شما تلاشی، نصیحتی، دعایی کرده اند و همه ی نصایح بنده را نادیده می گیرید و از نامزدتان کوهی از عظمت برای خودتان ساخته اید و در مقابلش احساس کوچکی می کنید ( هیچ کدام از ما نتوانسته تاثیر قوی روی شخصیت شما داشته باشد الا ایشان!) . متاسفم. ضمنا" وظیفه ی خودم می دانم که یاداوری کنم که خوابهای بالای 10 خط به ازای هر 10 خط یک خواب اضافه محسوب می شوند و بنابراین لطفا یادآوری کنید که از شما یک حق خواب اضافه برای دفعه ی بعد کسر کنم که خدای نکرده مدیون سایت نباشید. با عشقی که خدای بزرگ نسبت به شما دارد شما باید یکی از قویترین و با اعتماد به نفس ترین آدمهای دنیا باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۰۶:۴۸
خداوردی

خداوردی : سلام وقت بخیر
خواب دیدم یه جای جدید و دور رفتم. انگار مکه بود ولی اصلا شبیه مکه نبود.
اونجا یه تخته سنگی بود که میگفتن جزء معجزات به حساب میاد و وقتی به یه چاله نزدیک میشدی، اون سنگ میومد روی چاله تا بتونی رد بشی.
ولی وقتی من بهش رسیدم، برای من کاملا برعکس عمل میکرد، یعنی وقتی من بهش نزدیک میشدم سنگ کنار میرفت و وقتی ازش دور میشدم سنگ میومد روی چاله.
بعدش یهو دیدم اطرافم زمین گل آلود شده و قسمت‌های خشک زمین خیلی کمه. سعی میکردم از قسمت‌های خشک عبور کنم ولی هر لحظه به قسمت‌های خیس اضافه میشد.
ناگهان خودمو دیدم که توی گل گیر کردم. اولش نترسیدم ولی لحظه به لحظه بیشتر میرفتم توی گل. شبیه باتلاق بود. تا سینه رفته بودم توی گل و دیگه ترس تمام وجودم رو گرفته بود و داشتم تقلا میکردم که کامل توی گل فرو نرم.
دیگه یادم نیست چه اتفاقی افتاد.

خانم هراتی
قابل ذکر است که بنده در حال تغییر محل کارم و رفتن به محل کار جدید هستم و البته تصمیم قطعی خود را نگرفته و هنوز برای انجام این کار کاملا دودل هستم و شک دارم که محل کار فعلی ام را ترک کنم یا خیر و اینکه آیا رفتن به محل کار جدید به نفع من در آینده خواهد بود.
حدس میزنم این خوب در رابطه با این موضوع میباشد.

پاسخ
لینک۸ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۵۲:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید به خداوند توکل کنید و شرایط زندگی تان را عوض کنید. ولی تصمیم شما مبنی بر جابجایی به ضرر شماست! اگر شما چیزی را بخواهید که به صلاحتان نیست، به مشکل بزرگی برخواهید خورد و نمی توانید خودتان را از این مشکل بیرون بیاورید. اگر مشکل خاصی با محل کارتان ندارید از تصمیمتان مبنی بر جابجایی صرفنظر کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۵۹:۰۴
 maryam19

maryam19 : سلام من صبح امروز بعد از طلوع افتاب خواب دیدم تو سالن آرایشگاه بودم از یکیشون خاستم موهامو کوتاه کنه اما خیلی طول کشید من منتظر بودم تا اینکه صبرم تموم شد گفتم پس کی میای گفت سه دیقه دیگه بعد یه دختر نوجون اومد بهم گفت موهای کوتاه بهت نمیاد بعد خودش جلوشو برام گیس کرد گفت ببین اینجوری بهتره منم خوشم اومد تو دلم گفتم خوبه ازش مدلای دیگه هم یاد بگیرم ، تو همون حین از تلویزیون سالن که صحفش مثل اینستگرام بود یه صحنه خنده دار بود که من با صدای بلند اما خیلی کم خندیدم شبیه قهقه ، اون دختر یه چیز کوچیک شبیه لیزر تو دستش بود یواشکی طوری که اونایی که حضور داشتن نبینن یه دونه از موی پیشونیمو کند بعد من بلند شدم چادر مشکی پوشیدم اولش نمیتونستم بپوشم ولی درنهایت پوشیدمش (من مانتویی هستم ولی یه دونه چادر مشکی دارم فقط اگه لازم بشه بپوشم ،خیلی کم میپوشم ،اونم به مناسبتی چیزی ،)بعد میخاستم از سالن برم که همون دختره که عینکی بود گفت وایسا خودم با ماشین میرسونمت بعد که رفتم بیرون جاده گل و لای بودانگار من منتظر یه پسر بودم تا دختر اولش یه پسر نوجون با دوچرخه رد شد گفتم این نبود که این که خودش نمیتونه تو این گلا و لای حرکت چطور باهاش برم اصن این اون نیست اون پسر تو گلا هر طور بود با زحمت رفت ،من وایساده بودم منتظر که هی عقبو نگاه میکردم که اون بیاد باهاش برم حالا پسر بیاد یا دختر یادم نیست ،البته من تو جاده گل و لای نبودم فقط نظاره گر صحنه بودم ساعت 8:20از خواب بیدار شدم

پاسخ
لینک۲۰ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۰۹:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید از افکار منفی راحت و خلاص شوید و یا با یک سری از آدمها قطع ارتباط کنید تا در کارتان دخالت نکنند. ولی به جای قطع ارتباط با کسی یاد خواهید گرفت که افکارتان را مرتب و دسته بندی کنید و با سیاست برخورد کنید. عزم و اراده و طرز فکرتان قویتر خواهد شد و احترامتان بالاتر خواهد رفت. شما خودتان را کنترل می کنید که ناراحتی هایتان را زود بروز ندهید و به خاطر هر چیزی فکرتان را خراب نکنید. با سیاست برخورد خواهید کرد و می خواهید در مقابل مشکلاتی که در زندگی تان وجود دارد به امنیت برسید. باید صبور باشید تا دنیا به شما رو بیاورد و زندگی بر وفق مرادتان شود. تصمیم عجولانه ای برای آینده تان نگیرید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۲۵:۳۸
farah

farah : سلام خواب ديدم دانشگاه يا كلاس زبان ميخاستم برم دقيق يادم نيست دانشگاه زبان يا كلاس زبان كه با راننده ي پدرم ساعت ٩يا ده صبح قرار داشتم برم و در همين حين خونه ي برادرم بودم كه هي اصرار ميكردن پيش ما بمون و يكم ديرتر برو كه اينقدر موندنم طولاني شد كه ديدم يهو ٤ بعد از ظهره و وقتي ميخاستم از خونه برادرم بيام بيرون چند تا لباس نو كه كاپشن لي هم بود از خونه برادرم برداشتم گذاشتم توي ماشينم كه دختر برادرم اومد ببينه چي برداشتم و بعد دوباره رفتم خونشون كه باهاشون خدافظي كنم كه ديدم دو تا حيوان كه كوچيك بود ولي يادم نيست چي بود و اينا با من همزمان اومدن توي خونه داداشم و وقتي خاستم از خونه داداشم خارج بشم در اين لحظه ديدم خونشون حالت بنايي و نيمه كاره هست و خاكي هست و خاستم برم سمت دستشوييشون كه ديدم دستشويي نيمه كاره بود كه كاسه توالت نداشت و حالت گِلي بودكه حالا يادم نيست كه گلِ بود يا چيز ديگه اي كه پام رفت توش ولي تونستم درش بيارم ولي ته كفشم گِلي شد و از دستشويي اومدم بيرون ولي ادرار نكردم. ممنون مجردم

پاسخ
لینک۱۵ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۱۹:۳۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید به درک بالاتری نسبت به مردم برسید و زندگی تان را بهتر کنید و در مسیر سازنده تری قرار بگیرید. برادر شما می خواهد که شما از روش فکری او استفاده کنید و مانند او رفتار کنید. شما شخصیتی ساده و بی ریا و مهربان دارید و مجبور هستید که خودتان را عوض کنید!! دقت بیشتری داشته باشید و مردم را بهتر بشناسید. شما می خواهید که سخت بکوشید و از خودتان حمایت کنید. برادر شما خودش در زندگی اش اهدافی دارد که نتوانسته به آنها برسد و مسائل نیمه کاره ای در ذهن او مانده و فکرش خراب است و ناراحتی های زیادی در زندگی اش دارد ! پس فکر می کنید که او چطور می خواهد برای شما الگویی برای رسیدن به موفقیت باشد؟ شما باید سعی کنید که مجرب تر شوید و مثل این باشد که خود قدیمی تان را عوض کرده و تولدی دیگر داشته باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۵۵:۱۶
Mitra

Mitra : سلام.خواهرم خواب دید که توی یه جاده هستن که شبیه روستای پدریمه یه دور راهی بود که یه راهش گل بود مثل یخ سفت بود یه پیرزن بود که پدرم میخواست برسونش میره که پیرزنه رو برسونه خواهرم از بالا میبینه که پیرزنه جنه به پدرم میگه دنبالش نرو همزمان گل میشکنه و زیرش آب میشه بابام به سمت راه برگشت میاد(مادربزرگم توی همون روستای پدریم خاک شده)توی جاده ای که خواهرم اینا بودن اجنه(یا یه چیزی شبیه زامبی)قصد حمله داشتن خواهرم اینا هم به کلیسا پناه بردن(ما مسلمانیم)ولی زامبیا داشتن در کلیسا رو میشکستن که برن داخل.

پاسخ
لینک۱۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۲۶:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. در مسیر زندگی شما، پدرتان با مشکلی مواجه می شود که باید برای آینده تصمیم بگیرد و او باید خردمندانه رفتار کند و به حرف کسانی که به ظاهر دوست او هستند اعتماد نکند. شما دشمنانی دارید که می خواهند شما در زندگی شکست بخورید و این اشخاص ممکن است با استفاده از دعانویسان و جلب موکلانی از اجنه بخواهند به شما آسیب برسانند. اما اگر شما توکلتان به خدای بزرگ باشد، مطلقا هیچ جنی نمی تواند به شما آسیب برساند و هیچ جادویی در برابر شما کارساز نخواهد بود. کسی که می خواهد شما را گول بزند ظاهری به شدت مذهبی دارد و شما پیش خودتان خواهید گفت که اگر این مذهب است!! ما ترجیح می دهیم نامسلمان باشیم. خوابتان می گوید که ایمان به اسم مسلمانی نیست بلکه ایمان به دل است و شما باید دلتان قوی باشد. ای مطلب را در رابطه با دعانویسان بخوانید و اگر لازم شد چند بار بخوانید و بدانید که مطلقا اگر ایمانتان قوی باشد و درست فکر کنید، هیچ جادویی به شما موثر نخواهد بود. در برابر مشکلاتتان هم فقط به خدا توکل کنید و با هم مشورت کنید و درست تصمیم بگیرید:
شما باید از ارتباط با جن ها و دعانویسان پرهیز کنید و اینکارها واقعا گناه است شر کارتان گردنتان را می گیرد و در نهایت به ضعف اعصاب یا دیوانگی خدای نکرده دچار می شوید. همانطور که در قرآن آمده هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر اینکه خدا بخواهد. جادو فقط برای کسانی موثر واقع می شود که به جادو ایمان دارند و قدرت آن را بالاتر از قدرت خدا می دانند. آیه 6 سوره جن می فرماید: یک عده از انسان ها و نوع بشر، به جای پناه بردن به خدا، به جن پناه می برند در صورتی که اجنه نمی توانند پناه آنها باشند. ( پس این کارهای دعا نویسان برای اجیر کردن اجنه برای موفقیت انسان ها در زندگی شان وعده ای دروغ و باطل است. هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست! ) در جای دیگری در قرآن در سوره بقره آیه 102 آمده که (عده ای از بنی اسرائیل از دو فرشته که در بابل نازل شده بودند، به اسم هاروت و ماروت که دعاهایی می آموختند، که بین زن و شوهران جدایی می انداخت، و جدایی نمی انداخت مگر آنکه خدا می خواست!! ) و این به این معنی است که حتی اگر جنیان بخواهند کاری کنند، موفق نمی شوند مگر اینکه خدا بخواهد! حالا جای سوال است که مگر خدا می خواهد؟ مگر خدا دوست دارد که کسی بد بخت شود؟ حقیقت این است که اگر جنیان به خودی خود می توانستند به انسان ها آسیب برسانند، احدی بر پشت زمین باقی نمی ماند زیرا شیطان از بدو خلقت انسان با او دشمنی داشت!! خداوند انسان ها را دوست دارد و عاشق آنان است زیرا از روح خود در بدن انسان دمید. تنها کسانی اسیر جادو جنبل می شوند و آسیب می بینند، که معتقد هسنند که قدرت شیاطین از قدرت خداوند بیشتر است. معتقد هستند که خداوند مهربان نیست و حامی بنده های خود نیست. معتقد هستند که خدا نمی بیند و نمی شنود و آنان را رها کرده تا شیاطین و اجنه بتوانند آنان را اذیت کنند. خداوند به واسطه چن ها، باور انسانها را نسبت به قدرت خودش آزمایش می کند. تا بفهمد که چه کسانی به او توکل می کنندو چه کسانی به اجنه!! این باور منفی انسانها، انرژی منفی دشمنانشان و اجنه را جذب کرده و آنان را آسیب پذیر و مغلوب می کند. اگر شما به خدای بزرگ و الرحم الراحمین ایمان داشته باشید و مطمئن باشید که عشق او شامل حال بندگانش است، هرگز آسیبی از هیچ جنی نخواهید دید. برای کارهایتان هم مطلقا از این دعا نویسان کمک نگیرید. گر اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی!! تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۱۴:۴۲
Atena

Atena : سلام وقت بخير
خواب ديدم تو زمينهاي كشاورزي روستاي بابابزرگم هستيم موقع كاشت برنج بود ميخواستيم رد شيم تمام زمينا گل و لاي بودن به سختي ميشد راه رفت بعضي جاهاش تا نصف پامون ميرفت تو اب تمام سعيمو كردم كه ازش عبور كنم ولي بيفايده بود چند بار غرق ميشدم ولي وقتي ميرفتم زير اصلا آب گلي نبود كاملا زلال بود انگار سبزي و ميوه ها ديگه اي هم كاشته بودن تو زميناشون ولي ريز بودن پسرعموم وزن بچه ش اون سمت جاده منتظرمون بودن بريم پيششون خيليا تو زمين گلي بودن خواهرم و داداشم هم بودن خواهرم باوجوديكه ٢٢ سالشه ولي حس ميكردم خيلي بچه س خيلي مواظبش بودم ميگفتم اگه اون غرق شه من ميميرم هي داداشمو صدا ميكردم كه با خودش اروم بيارش منم موندم تا رسيد پيشم بين اونهمه ادم منو خواهرم با هم غرق شديم گفتم الان ديگه ما دوتا ميميريم چون عميق ترين قسمتش بود ولي هرچي مي گذشت طوريمون نميشد حتي قطره اي آب هم نرفت تو گلومون اينقد اين آب هم زلال و پاك بود لذت ميبردم از ديدنش گفتم ٥٠ متر شده پس مطمينا نميميريم خدا ميخواد زنده بمونيم همه حواسم هم به خواهرم بود

پاسخ
لینک۲۴ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۲۱:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما احساس می کنید که مشکلات زیادی برای مردم روستای پدربزرگتان یا برای خودشان وجود دارد ولی اینطور نیست. بر خلاف ظاهر امر که به نظر می آید که زندگی های خیلی سختی دارند، احساسات مثبتی در زندگی ایشان در جریان است که خبر از صداقت و پاکی روح و حل مشکلاتشان خواهد داد. شما هم امیدوارید که زندگی تان پرثمر باشد. خواهر شما کم تجربه است و شما به او اعتماد ندارید که به تنهایی بتواند با مشکلات احساسی کنار بیاید. در واقع شما و خواهرتان هر دو شخصیت هایی احساساتی دارید و با تمام وجودتان غرق مسائل احساسی می شوید ولی خوش بین و مثبت اندیش هستید و به همین دلیل، جای نگرانی نیست و در زندگی تان به شادی و جشن و سرور خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۴۳:۴۶
Sahar

Sahar : سلام خسته نباشید
خواب دیدم با دوست پسرم دارم ویدیو کال میکنم و هرچی گله دارم ازش بهش میکنم اونم هی دلیل میاره و انگار کوتاه میاد بعد یهو میبینمش انگار تو یه کشور خارجی بودیمو بهم بر میخوریم بعد بهش میگم این ساختمونو میبینی چقد قشنگه یه ساختمون بلند رنگی رنگی بود انگار آثار باستانی میگه چشام ضعیف شده خوب نمیبینم انگار یه بچه ای که همراهشون بود یه عینک با شماره بالا داشت گفتم از اینم میتونی بگیری بعد گفتم نه با این عینکم نمیشه شمارش بالاست گفتم اینجام نمیتونی بخری چون گرونه بعد جلوتر تو کشور غریب انگار آشناشونو میبینن مارو دعوت میکنن خونشون انگار مادرش و پدرشم همراهمون هستن میریم خونه دوستشون میشینیم بعد من همش سعی میکنم حرفامو بهش بزنم بعد مامانبزرگم کنارم نشسته بود نمیتونستم خوب حرف بزنم گفتم بعدا میحرفم،انگار مامانش زیاد از من خوشش نمیومد و برخورد سردی داشت.. بعد یهو خواب میبینم که خونه ماییم میریم پشت بوم که باهم حرف بزنیم(در واقعیت ‌پشت بوم نداریم) پشت بوم پر از میزهایی که دورش صندلی بود ته پشت بومو انتخاب میکنه یه جایی که گل بود میگم اینجا تو گل فرو میری امتحان میکنم که از گل درمیاد یا نه میگم بشین و من رو صندلی میشینم که تو گل فرو نرفته بود ولی صندلی این کامل رفته بود بعد شروع میکنیم به صحبت میگه تو فکر کردی تو زندگیم کسی هست ولی هیچکی نیست من خیلی درگیرمو.. بعد مامانم میاد اونم شروع میکنه به صحبت و یهو دورمون خیلی شلوغ میشه انگار مثلا دوره هست یکی از دوستای خانوادکی دورمون فرشته هم اونجا بود میگم جامونو عوض کنیم بریم یه جای دیگه رفتیم یه جایی که کافی شاپ عمومی بود ونشستیم به صحبت و دوست پسرم انگار حقو به من میداد..و من خیلی قاطع حرفامو زدم..(در واقعیتم دوست پسرم سفر خارجیه و باهم کاتیم)

پاسخ
لینک۲۸ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۴۷:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و دوست پسرتان می توانید ذهنیت هم را خوب متوجه شوید. شما احساس می کنید که دوستی تان در حال حاضر در هرج و مرج قرار دارد و او انگار خاطرات خوبتان را فراموش کرده. شما فکر می کنید که او نمی خواهد واقعیات را ببیند و شما هم نمی خواهید هر چیزی را مطرح کنید و انتظار دارید که او خودش همه چیز را درک کند. از جهتی احتمالا فرهنگ شما و دوست پسرتان خیلی با هم تناسب ندارد. شما می خواهید به اوج موفقیت برسید و جایگاهتان را در ارتباط با او پیدا کنید. او خونسردتر است از شما و شما بیشتر ناراحتی می کنید. اگر سعی کنید که شرایط همدیگر را درک کنید و خودتان را جای هم بگذارید برای شما حل مشکلاتتان راحتتر خواهد بود. شما نمی خواهید مشکلاتتان را با دیگران مطرح کنید. ترجیح می دهید که مشکلاتتان خیلی دوستانه بین خودتان حل شود و قبل از اینکه هر تصمیمی بگیرید خوب فکر کنید و به عواقب کارتان بیاندیشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۵۵:۳۶
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.