کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب گم شدن

اگر کسی در خواب دید در جایی است و راه خانه خود را گم کرده، راه دیانت و دین را گم کرده و اگر در شهری غریب راه به جایی نمی برد، سرگردانی در کار و حرفه اوست.

تعبیر خواب گم کردن

اگر همسر و فرزند خود را گم کرده دید، زیان و ضرر به او می رسد. اگر مالی را گم کرده بود، در حرفه اش خسارت خواهد دید.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی ببیند گم شد، دلیل که در آن موضع ضایع بماند و قدر او را ندانند. اگر ببیند فرزند یا عیالش گم شد، دلیل زیان خواهد بود. اگر ببیند چیزی از او گم شد، اگر آن چیز به تاویل نیک بود، غم است. اگر بد بود، کارش به نظام شود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

269 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

roksana

roksana : ببخشیدخانم هراتی.فراموش کردم بگم‌موقعی که‌چاله رو‌پرکردبدربزرگم‌اول که خاک‌ریخت من فک کردم‌چاله پرشدنگاه کردم دیدم نه خاکا رفتن پایین دوباره جاداشت پربشه دوباره پدربزرگم خاک ریخت .ممنون

پاسخ
لینک۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۳۰:۱۲
roksana

roksana : سلام خانم هراتی.خواب دیدم بامادرم وتوشهرمادرم رفتیم بیرون پسرم تازه راه رفتن یادگرفته بود،توکوچه هایی که میشناختم رفتیم یهوبه ماماگفتم پس بچم کوفهمیدم گمش کردم برگشتم تمام کوچه هاروگشتم نبودکه نبودتویه کوچه گربه بود،برگشتم خونه(اماخونه ای که چندسال پیش قبل ازدواج بامادرم زندگی میکردیم)به شوهرم گفتم بچه رو،خیلی ناراحت وعصبی شداومدسمت من زدمنو،وَ،ردشددلش انگار نمیخواس بزنه.بعد چهاریاپنج تسبیح صلوات نذرخانم فاطمه زهراکردم برم درو بازکنم پسرم جلودرباشه.رفتموجلودر نبودچندجاروگشتم بعددیدم یه چاله ای داخل خونه بودپسرم افتاده تواون زخمی شده ولی گریه نمیکنه باخودم گفتم یعنی پسرم همون اول افتاده توچاله بامانیومده ولی یادم بودتوکوچه هاراه میرف(فقط اینجای خواب توخونه پدربزرگم که فوت شده دیدم یعنی چاله خونه اونابود)درش اوردیم پدربزرگم بابیل اون چاله رو پرکردتادیگه کسی توش نیوفته.باخودم شکرمیکردم وبه مهربونی خانم فاطمه زهرافک میکردم وهمش صداش میکردم.باخودم‌گفتم پسرم اگه گریه میکردشوهرم که خونه بودزودترمیفهمیدگم نشده.زخمای پسرمم زود محوشدن از صورتش(توواقعیت هنوزپسرم نوزاده راه نمیره).ممنون

پاسخ
لینک۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۵۱:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما باید بگویید برای سلامتی پسرتان یک مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. اگر تا به حال برای او عقیقه نکرده اید، بگویید به جای مرغ یک گوسفند برایش عقیقه کنند. خطری پسرتان را تهدید می کند و ممکن است که کسی بخواهد پسرتان را آزار دهد و یا از او سو استفاده کند. دعای خیر پدربزرگتان ( روحش شاد)، پشت سر پسر شماست تا او از شر تمام آدمهای بد و خطرات زندگی مصون باشد. مراقب او باشید و فکر نکنید که چون پسر است، می توانید در آینده نسبت به او با خیال راحت تری رفتار کنید. آدمهای بد همه جا هستند و برایشان هم دختر و پسر یکیست. خیلی مراقب فرزندتان باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۴۹:۴۱
baran

baran : سلام کیف پولی دارم که همه مدارک کارت ملی و کارتهای بانکی وپول وهمه چیزهای مهم رو داخلش میگدارم خواب دیدم درحالی که داخل اسانسور میشدم کیف مدترکم لای دراسانسور ماند و بالا رفت وگمش کردم احساس بدی داشتم فکر میکروم حتی کارت ملی هم ندارم که برم دنبال بقیه مدارکم واحساس بی هویتی وسرگردونی داشتم بناگاه دیدم کیف پولم سالم ودست نخورده جلوم تو محوطه هست نمیدونم چطوری وکی اورده بودش بازش کردم همه چیز سرجاش بود وبیدارشدم

پاسخ
لینک۲۸ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۵۶:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما باید بیشتر مراقب خرج و مخارج و مسائل اقتصادی و مالی تان باشید. برای بهبود شرایط زندگی تان شاید موقتا مجبور شوید که پول بیشتری خرج کنید و در اینصورت نگران هستید که امنیت مالی و هویت تان را از دست بدهید. اما نگرانی شما بی مورد است. خیلی زود دوباره ثبات مالی تان را بدست خواهید آورد و احساس امنیت می کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۴۶:۳۰
baran

baran : سلام مادرپدرم وعموم که سالهاست فوت کردن را درخواب دیدم که زنده هستن و اصلا یادم نبود که فوت کردن به مادرپدرم ننه میگفتیم اورو سخت دراغوش گرفتم وبشدت بوسیدم هنوز حس اون بوسیدن را دارم گفتم ننه فکرنکن فراموشت کردم برااو وعموم بادمجون پختم و بعد به ننه گفتم ننه هنوز باهمون یه دونه دندون غذا میخوری دهنشو باز کرد دیدم پایین دندونای سفید ودرست داره ولی بالا دندونای کمی تیره تو فکربودم که گوشت هم بپزم که بیدارشدم

پاسخ
لینک۲۸ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۵۱:۳۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. طبق قوانین سایت شما باید هر خواب را در صفحه ی تعبیر خواب مربوط به خودش ثبت کنید و خواب شما مربوط به تعبیر خواب مرده است و ربطی به گم شدن ندارد. مضافا به اینکه طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۱۱:۳۷
Fateme

Fateme : سلام خواب

پاسخ
لینک۲۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۱۲:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. طاعات شما هم قبول. شما باید برای اینکه تمرکز فکرتان را از دست ندهید و احساس امنیت و آرامش داشته باشید، نذر کنید که ده بار سوره ی یاسین را بخوانید. روح پدرتان شاد. شما می خواهید به آرامش و رفاه بیشتری در زندگی تان برسید و ثروت و سلامتی و خوشبختی به زندگی تان راه پیدا کند، به این منظور هم نذر کنید که ده آیت الکرسی بخوانید و حضور پدرتان در آن اتاق، گویای آن است که روح ایشان زنده و در کنار شماست پس خصوصا در این شبهای مبارک، ایشان را با دعاهای خیرتان خوشحال کنید تا آرامش بیشتری داشته باشند و قطعا دعای خیر پدرتان هم پشت سر شماست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۳۲:۴۴
 فاطمه

فاطمه : ببخشید یادم رفت بگم همین پارچی که تو خواب دیدم شکستمش رو تو واقعیت داریمش

پاسخ
لینک۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۰۴:۴۶
 فاطمه

فاطمه : سلام
من۱۱صبح دیدم کنار خونه یه خانمی و از خونه بغل داشتم از پنجره بزرگ داخل اون خونه میدیدم وانگار دوتا کمد خیلی خوب داشتن و خونه دوربین داشت وفکر میکردم که چه جنسش خوبه و میدونستم اونا فقیرن و این وسایلا مال خودشون نیست و ما قبلا به اونا کمک کرده بودیم بعد مامانمم اومد نگاه کرد انگار پنجره شیشه نداشت میخواست بره تو که من نذاشتم گفتم دوربین داره بعد انگار اونجا یکی رو کشتن پلیس اومد بعد من رفتم بیرون انگار مثلا تازه فامیل یا خانوادمو پیدا کرده بودم رفتم پیش یکیشون بعد اومدم بیرون تو راه از چند تا پله بالا رفتم که روشون پر شن ریز مثل خاک بود که پام تا مچ رفت توش و من دستامو گذاشتم زمین پامو کشیدم بیرون ازش رد شدم بعد دیدم اینجاها رو نمیشناسم و گم شدم خیلی عصبانی و ناراحت شدم دوست داشتم مردم و چند تا مرد که اونجا بودن بهم توجه و کمک کنن ولی کسی نمیدونست مشکلمو بعد یه پارچ آب پلاستیکی خالی دستم بود و من از عصابانیت محکم طدم زمسن و شکستمش بعد بیدار شدم

پاسخ
لینک۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۵۲:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. توضیحات شما در مورد خانمی که خوابش را دیده اید کافی نیست و من اصلا متوجه نشدم که شما او را در بیداری می شناسید یا خیر. اما به فرض اینکه او را در بیداری بشناسید تعبیر این است که شما تلاش می کنید که خانمی را که به خانه اش نگاه می کردید را بیشتر بشناسید. آنان شخصیت هایی رازدار و مراقب اسرارشان دارند. حواسشان به همه چیز هست و دیگران را از روی رفتارشان قضاوت می کنند. شما نمی خواهید که مادرتان مستقیما در کار آنان تفحص کند و یا به حریم شخصی آنان وارد شود. خصلت های آنان مشابه شما نیست و اگر بخواهید در کارشان دخالت کنید به شدت عصبانی خواهند شد. تلاش شما برای اینکه از کار آنان سردر بیاورید، باعث خواهد شد که برایتان مشکلات زیادی به وجود بباید و همه شما را به خاطر اشتباه خودتان سرزنش خواهند کرد. دوستی شما با آنان سطحی و ظاهریست و از فکر گسترش دادن این دوستی بیرون خواهید آمد.

پاسخ
لینک۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۴۳:۱۵
محمد

محمد : من خواب دیدم با دخترم و پسرم در کوچه ای می رفتیم (پسر دایی و پسرش هم همراه ما بودند ) دست من یک جعبه شیرینی بود و دخترم هم همراه من بود بعد یک مسافتی احساس کردم چیزی گم کردم و بعد دیدم دخترم نیست و به دنبال آن و صدایش کردن دیدم جلوتر دارد جواب می دهد و بعد رفتم دیدم در خانه ای است دارن اذیتش می کنند با آنها درگیر شدم و برهمه آنها غلبه کردم و برگشتیم و در برگشت به پسرم گفتم جعبه شیرینی کو دیدم دستش تعدادی تخم مرغ است که به علت حمل کردن بد آنها شکست شده اند داشتم تخم مرغ های شکسته را جابجا می کردم که از خواب بلند شدم . پسر دایی و پسرش هم در کنار من بودند .

پاسخ
لینک۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۰۴:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. گزینه های شما محدود هستند. شما باید سعی کنید که روشنفکرانه به همه ی وظائفتان توجه کنید و این که از اهداف اصلی تان منحرف نشوید. شما با شرایط بغرنج و یا محدودیت هایی مواجه می شوید و در حالی که هدفتان این است که خانواده تان خوش باشند و از حمایت شما برخوردار شوند، حالا یا به خاطر تمرکزتان به پیشنهادات پسر دایی تان و یا بخاطر عدم توجه کافی به فرزندانتان، دخترتان با اشخاصی دوست می شود که صالح نیستند و پسرتان احساس شکنندگی و ضعف و ناراحتی خواهد کرد و احساسات او جریحه دار می شود. اولویت اولتان را روی فرزندانتان قرار دهید و نه کسب ثروت محض؛ در غیر اینصورت سرمایه هایتان هدر می روند و دلتان خواهد شکست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۵۸:۵۲
تینا

تینا : سلام من یه طوطی گم کردم،خواب دیدم که روی شونه مادرم بود ویکدفه پروازکردبه اسمون بعدبال هاش اتیش گرفت بخاطرهمین اومدپایین گرفتمش بالهاش داشت میسوخت خاموش کردم واب پاچیدم بعددیدم که چندتاازانگشت هاش کنده شده

پاسخ
لینک۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۳۵:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به خاطر طوطی تان دلتان شور می زند ولی در عین حال، دلتان می خواهد آزادانه به اهدافتان برسید ولی موانع و مشکلاتی در زندگی تان بوجود می آید که مانع رسیدن شما به موفقیت می شود. اگر منطقی باشید و سعی کنید که خونسردی تان را حفظ کنید، قادر خواهید بود روی زندگی تان کنترل بهتری داشته باشید و اجازه نخواهید داد که مشکلات زندگی، مانع رسیدن شما به آرزوهایتان شوند. شما به مهارتهای فیزیکی و ذهنی تان شک کرده اید ( یا می کنید ) و نگران هستید که نتوانید وظائفتان را بخوبی انجام دهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۱۵:۰۵
Hoshang

Hoshang : سلام خدا قوت.تو جایی شبیه به خوابگاه محل کارم هستم.دخترها و خانمم همرام هستن.با خانمم به یک اتاقی می رم تا رو تخت دراز بکشیم،تخت یک نفره بود ویک پتو رو تخت بود و سطحش را برای دراز کشیدن دو نفر کوچک کرده بود،داشتیم تخت را مرتب می کردیم که متوجه شدیم آنسوی تخت دیگه ایی رو کف اتاق یکی از همکاران خواب و پتو پیچیده. ما اتاق را عوض می کنیم،در اتاق دیگه کنار ما چند تخته یک نفره دیگه بود که دو تا همکار دیگه هم بودن و ما فکر می کردیم که چقدر سخت و بد در این اتاق بودن،بعد دختر کوچکم را به دستشویی می خواستم ببرم که ،فضا یهویی تبدیل به یک حمام شد که ورودی حمام لباس عروس بود و بعد چند جوان که نمی شناختمشون.دخترم رفت و بعد من اومدم بیرون و هر چی تقلا کردم اونجا را پیدا نکردم. و دخترم گم کردم،بعد با کلی تقلا و دویدن یکی کمک کرد تااونجا را پیدا کنم.

پاسخ
لینک۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۰:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما و خانمتان تلاش می کنید که با همفکری هم به آرامش برسید و شادی و امنیت داشته باشید و حریم خصوصی تان حفظ شود. اما با توجه به اینکه نمی توانید با غریبه ها صمیمیت داشته باشید، آرامش تان مختلف شده است. شما می خواهید مشکلات دختر کوچکتان را حل کنید تا او بتواند شروعی تازه داشته باشد ولی او رفتاری از خودش نشان می دهد که از ارزش و اعتبار او کم می کند و خودش را ناراحت می کند، یا خودش احساس بی ارزشی می کند. برای شما سخت است که بتوانید فاز فکری دخترتان را با خودتان تطبیق دهید و سخت است که بتوانید او را وادار کنید مثل خودتان فکر کند کما اینکه شما هم نخواهید توانست مثل او فکر کنید. اما کم کم راه حل و چاره ی کار دستتان خواهد آمد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۱۷:۰۸
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.