کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب گنج

پیدا کردن گنج در خواب، بدست آوردن مال حلالی است که از جایی که گمان نمی برده به او می رسد و دیدن و ناپدید شدن و یا گم کردن محل گنج، همه دلیل بر غم و اندوه است.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر در خواب ببیند گنج یافت، دلیل است بیمار شود. اگر ببیند گنج ناپدید شد، تاویلش به خلاف این است.

جابر مغربی می گوید: یافتن گنج در خواب درجایی خراب، سخت تر است تا جایی آبادان به سبب آن که در جای آبادان، بیمار زود شفا یابد و درجای خراب، بیمار هلاک شود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

77 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

b

b : سلام خانم هراتی ..
عرض احترام و ادب ..
من خواب دیدم جایی هستم که اطلاع کافی دارم اونجا پر از گنج هست و جای جای اونو میدونم توش گنج هست و البته تو هرجایی به مقدار تقریبا دهتا مشت جفت وجود داره . اینجوری نبود بگم حجم زیادی توی هر چاله وجود داشته باشه . ولی اون مکان تاریکه و من دید ندارم . یه چراغی داشتم که اونو روشن کردم و یکی از جاها رو زدم و به انداره یه مشت جفت گنج بالا اوردم و اینم بگم میدونستم تمام جاهایی که گنج هست تو فاصله یک دست تا ارنج بیشتر از سطح زمین نیس . من یبار چراغ زدم و یکیشو بالا اوردم که دیدم چراغ قوم بعدش خاموش شد و دیگه روشن نشد . توی خواب من حضور یه حیوون رو حس میکردم که البته وجود فیزیکی هم داشت . واقعا نمیدونم اسم این حیووم چیه حداقل تو واقعیت همچین حیوونی رو سراغ ندارم ولی میتونم توصیفش کنم براتون . فیزیک یک گوریل تقریبا بالغ رو داشت با موهای کاملا سفید و البته اینم بگم که قابلیت پریدن و پرواز کردن داشت . روی درخت مثل پرنده ها زندگی میکرد و انگار خیلی از جمع دور افتاده بود و کسی بهش محل نمیزاشت اما من باهاش مهربون بودم و بهش اهمیت میدادم . یه جاهایی هم شاید برای محافظت من بوده یا هرچیزی روی من کاملا پهن خوابید درحالی که من روی زمین دراز کشیده بودم و بدنش کاملا صورت و قیافمو پوشوند . تو این جمع من اعضای فامیل و خونوادمم میدیدم . از پدرم و دوتا از خواهرزاده های من . کل خوابم انگار توی شب بود یا حداقل تو خاموشی و تاریکی زیاد بود .
ممنونم ازینکه راهنمایی میکنید منو .

پاسخ
لینک۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۷:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب و احترام متقابل. شما می خواهید کاری را انجام دهید و در حضور دیگران راحت نیستید و آرامش ندارید که کارتان را انجام دهید چون می ترسید یا تردید دارید که نکند آنها روی شما قضاوت اشتباه انجام دهند و م یخواهید فضایی برای خودتان بسازید که در آن بتوانید به راحتی و آرامش کارتان را انجام دهید. شما مهارت ها و استعدادهای نهانی دارید که می توانید به قدرت و دستاوردهای بزرگی برسید و کارتان می تواند بسیار با ارزش باشد و برایتان امنیت و آرامش خاطر به همراه بیاورد. آگاهی ناگهانی، بینش و توانایی شما برای پیدا کردن راهتان برای رسیدن به موفقیت به کمک شما می آید و خواهید توانست با بینش و نیروی ذهن خودتان یک موقعیت خوب را برای رسیدن به ثروت پیشنهاد دهید ولی بعد از آن انگار ذهنتان دیگر به چیز جدیدی قد نمی دهد و با وجودی که می دانید که راههای کسب ثروت زیاد هستند ولی نمی توانید تشخیص دهید که باید جطور به خواسته هایتان برسید. شما شخصیتی مجرب و آگاه و خبره و قوی دارید که می توانید بسیار زیرک و حتی موذیانه عمل کنید و در عین قدرت می توانید تهاجمی و یا رئوف عمل کنید. شما می توانید ماهرانه برای رسیدن به خواسته هایتان تلاش کنید، بلند پروازی کنید، گاهی بی خیال باشید و گاهی سریعا به خواسته هایتان برسید. شما اجازه نمی دهید که شخصیت واقعی تان و روحیات واقعی تان را کسی جز خودتان بشناسد. با هر کسی صمیمی نمی شوید و خیلی ها هم قدرت و بینش شما را باور ندارند. شما فقط با خانواده تزدیکتان صمیمی هستید و هیچ چیز از اینده برایتان روشن نیست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۵۶:۰۵
b

b : هیچ چیزی از آینده برای من روشن نیست تو سطر آخر ، دقیقا منظورتون چیه؟ توضیح بازتری براش هست که بگید لطفا؟

پاسخ
لینک۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۲:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : همه چیز را در فضای شب دیده اید و معنی اش این است که چیزی از آینده مشخص نیست. من بیشتر از این نمیدانم چون خوابتان بیشتر نمی گوید.

پاسخ
لینک۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۰:۱۰
b

b : سلام خانم هراتی .
خواب دیدم با دوستم دارم از جایی که جاده گلی هست با ماشین برمیگردیم و هوا تقریبا تاریک شده بود که یدفعه دوستم ترمز کرد و دنده عقب گرفت . دیدیم سمت چپمون یک نفر داشت کنار دیوار خونه ی خودش با بیل و کلنگ برای گنج میکند . ما اومدیم عقب . به دوستم میگم ول کن میگه نه اینا دارن میکنن. اون ادم بیخ دیوار خونه ی خودش سمت داخل داشت اینکارو میکرد . وقتی مارو دید خونوادشو صدا زد و برای ما هرچی دم دست داشت از کارد و بیل و کلنگ تمام آهنی ، پرتاب کرد که جا خالی دادیم هوشیارانه و بخیر. من دیدم دوستم داره کار اشتباهی میکنه پاشدم رفتم وسایلو به صاحبش تحویل دادم بهش گفتم این اشتباه دوستمه . اونها هم منو پذیرفتن و وسایل رو که برامون پرتاب کرده بودن ازمتخویل گرفتن ولی منو شناخته بودن . یه پسر کوچیکتری بود در حد 15 تا 20 سال که ادعا میکرد منو میشناسه و ادرس درستی هم میداد ولی من بخاطر اینکه این ادرس دوستم بود بهشون میگفتم اشتباه گرفتن . بعدش سوار ماشین شدیم و اومدیم .
ممنون که راهنمایی میکنید

پاسخ
لینک۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۲۹:۳۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و دوستتان نگرانی هایی دارید و با سختی در مسیر زندگی تان مواجه شده و شرایط برایتان روشن و امید دهنده نیست. موانعی را برای رسیدن به اهدافتان تجربه می کنید و شاید نمی خواهید واقعیت را ببینید. دوست شما احساس ناامیدی می کند و از پیشروی در مسیر زندگی اش سرباز زده و حتی به جای پیشرفت، عقب گرد هم خواهد داشت. او مانعی بزرگ را برای رسیدن به اهدافش تجربه می کند و می خواهد ریشه ی مشکلاتش را کشف کند و بداند که با وجود استعدادهای خودش چرا هنوز موفق به پیشروی در زندگی نشده. او احساس گیجی و سرشکستگی دارد ولی شما به او کمک می کنید که افکارش را جمع و جور کند و بتواند در مسیر درستی در زندگی به پیش برود و اجازه نمی دهید که انرژی های منفی او را از پا درآورد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۳۵:۱۵
b

b : دروود خانم هراتی .
این خوابی که تعریف میکنم خواب من نیس ، خواب دوستی هست که قراره کار مالی مهمی باهمدیگه به همراه یه گروه انجام بدیم . دوستم تعریف کرده که خواب دیده گنجی رو با همکاری چنفر بالا اورده شده و گنجی که بالا اومده رو دیده . گفت بعد از بالا اومدش مامورا رسیدن . این خواب به کار مهم مالی که قراره ما انجام بدیم مرتبط میشه؟ میتونه خواب خوبی نباشه؟ ممنون میشم راهنمایی میکنین

پاسخ
لینک۱۷ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۰۹:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. اینکه دوست شما گنج را دیده به احساس امنیت و تعلق خاطر او اشاره می کند و اینکه او احساس می کند توانایی هایش برای رسیدن به خواسته هایش زیاد است. اما دیدن مامور در خوابش به این موضوع اشاره می کند که اگر دوست شما رفتار بی ملاحظه ای در رابطه با کاری که پیش رو دارد، از خودش نشان دهد، قانون قطعا او را خواهد گرفت! اگر از دیدن مامور ناراحت بوده یعنی از مواجهه با پیامد کارش خودداری خواهد کرد. من از ماهیت کار شما خبر ندارم و نمی توانم بگویم که این خواب برایتان خوب است یا خیر.

پاسخ
لینک۱۷ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۴۷:۲۶
b

b : ماهیت کار ما همین کلمه ایی هست که توش خواب رو برای تعبیر نوشتم

پاسخ
لینک۱۷ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۲۵:۰۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : فکر نکنم با توجه به اینکه کارتان همین است و خوابش را دیده اید اصلا تعبیری داشته باشد چون احتمالا خواب دوستتان بازتاب افکارش در بیداری است. ولی اگر هم تعبیری داشته باشد بسیار ریسکی و خطرناک است و ممکن است واقعا مامورها برسند.

پاسخ
لینک۱۷ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۳۷:۰۸
اتیلا

اتیلا : سلام خانم هراتی سال نو مبارک.ابتدابخاطرطولانی بودن خوابم ازشماعذرخواهی میکنم.دقیقااولین روزسال جدیدبوددم دم صبح بودخواب دیدم ی جای تاریخی هستم کدوم شهرایران بودیاخارج ایران نمی‌دونم .خودموببین زنان زیادی دیدم ی خانم زیباروباموهای طلای به طرف امدبهم گفت امشب مهمان من هستی ویک دخترزیبادرخدمت توهستش .....بهش گفتم خودت چی ...سرموگذاشت روسینه اش...بعدتودستم که چیزی گذاشت گفت ایناروببرواسه ی خانم دیگه.باهم آمدیم بیرون به ی نفرگفت این اقاروببرپیش خانم که اسمش یادم نیست .خودش برگشت داخل به اون نفرشک کردم دیدم مامورهستش .تودستم نگاه کردم چندتاقرص بودودوحبه قندکه پرتشون کردم توکوچه مامورامدن ولی بامن کاری نداشتن یکی شوند امدپیش گفت کجامیری گفتم همینجوری می‌خوام قدم بزنم گفت بامن بیامنم باهاش رفتم مث ی شهیدبوداحساس میکنم میشناختمش سوارماشین شدیم توراه دیدم ی تی شرت سفیددراوردوپشتش ی چیزی نوشت که فکرکنم اسم خودش بودبهم دادش وگفت هنوزتمام نشده چندتاکارت بهم دادکه دیدم یکی ازکارتهابه اسم خودمه.جلو ی قله پیادم کرد.رفتم داخل انگاربهشت بودداخل قله ازشدت زیبایی سنگ چین های زیباجوی آب کنارش سر شیربزرگ گذاشته بودن بین آب سنگ سرشیرآتش بودباخودم گفتم چطوری این کارو کردن.راه افتادم رفتم داخل قله خیلی زیبابودانگاریکی دستموبه سمت سقف اتاق بالابردوگفت اینجاروبکن باانگشتات به ارومی کندم اول خاک رس بعدی خاک صورتی رنگ امدپایین وبعدش کلی طلاجواهرات .جیب هاموپرکردم انگاریکی بهم گفت بیابامن دیوارهارونگاه کن ضربه بزنه درب های پلمپ پیدامیکنی امدبیرون همه جعمیت زیادی ازمردزن دیدم که میگفتن خبرنگارهستن دوربین عکسای تودستشون بود بیخیال اوناشدم رفتم دنبال همان صدارودیوارضربه زدم به راحتی بازش کردم چندین لوح وکتیبه بودکه ورشون داشتم بین چندتاروزنامه وی کاورصورتی گذاشتم .دیدم خبرنگارهادنبال ی چیزی هستندگفتم که شماخبرنگارنیستیدامدیددنبال گنج ی خانم امدجلوگفت اره .بهشون گفتم دنبال من بیایدمن میگم کجاروبازکنید.ی اتاق براشون بازکردم توراهرو انگاری فرش رابه حالتی که می‌خوان پهن کنم یاجمع کردن دیدم نشستم چندنفرازاون بچه هاهم بودن انگارنشستم که بگم زیراین هم گنجه ولی سخت دراوردنش بلندشدم دیدم لوح کتیبه هاکه داخل روزنامه کاورصورتی نیستن مهم نبودانگاراون صدابهم می‌گفت ناراحت نشو.امدم بیرون دیدم ی دفعه کل قله شدماموربهم نگاه میکردم دستم خالیه کاری نداشتن امدبیرون. دیدم ی جوان خوش بررو ودنبالم راه افتاد به قدم هاموتندترکردم گفتم فهمیده جیب هام طلاجواهرته میخوادازم بگیرشون بهم رسیدخم شدازروی زمین ی چیزی که گردبودبهم دادگفت مال توهستش گفتم نه ولی بهم دادش جلوتررفتیم دوباره همین اتفاق افتاد بازم ولی اینبارشکلات بودگفت دوس دارم به من میدی گفتم مال نیست گفت نه همه اینامال توهستش گفت نوش جونت ازهم جداشدیم .ازیک مسیری که شایدهزارتاخانم بودبایدرد میشدم ازمیانش داشتم رد میشدم که پله هاروداشتم میرفتم بالایک دفعه ازجیبم ی زنجیرافتاد غم شدم ورش داشتم پله بعدبازم افتاددیدیدم دوتا دخترکه انگاردوست بودن دیدن ازجیب من افتادیکیشون هم شدورش داشت گفت خداچقداین زنجیروفرشته زیباهستش کاشکی مال من بودمونده بودم بدم بهش یانه دیدم ی صدای خانمی شنیدم صورتش ند یدم بهم گفت اگه بهش بدی توراصاحب گنج بزرگی میکنم.منم گفتم اینهم جواهرات همرام هست بذاراینم مال این دختربشه نمی‌دونم حرف اون خانم باعث شدولی انگارراضی بودم .بازم عذرخواهی میکنم بدلیل طولانی بودن خوابم .

پاسخ
لینک۱۰ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۶:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. سال نوی شمام مبارک. شما به زمانهای گذشته خودتان فکر می کنید و احساسات گذشته خودتان را برای خودتان مرور و زنده می کنید. به باورهای قدیمی خودتان هنوز معتقد و پایبند هستید. شما به دنیا و آرزوهای دنیایی تمایل زیادی داشته اید و امکانات رسیدن به خوشبختی و شادی را هم داشته اید. ولی اهداف بالاتری برای خودتان در نظر گرفته اید. شما می خواهید بعد معنوی خودتان را قوی کنید و رفتاری حاکی از ایمان و آرمانهای بالاتری از صرفا مادی پرستی از خودتان نشان دهید. شما با چالشهای بزرگی در زندگی تان روبرو می شوید و به اوج موفقیت می رسید. به خاطر افکار درست و ایمان قوی و مبارزه با نفس، زندگی شما مثل بهشت خواهد شد. سرشار از موفقیت و عشق... و چشمها به دنبال موفقیت شما خواهد بود هر چند که شما به نظرات دیگران و تعاریف دیگران نسبت به خودتان اهمیت نمی دهید و نگاهتان به هدفتان است. شما به دانش و عقل و خرد بالایی خواهید رسید و مهارت ها و استعدادهای نهانی شما آشکار خواهد شد. شما به دیگران هم یاد خواهید داد که چطور در زندگی موفق باشند. شما به دانشی می رسید که برایتان رسیدن به ثروت راحت خواهد بود و از دست دادن ثروت هم اصلا مشکلی برایتان فراهم نخواهد کرد چون گنج شما مغز شماست. شما بسیار گشایش کار خواهید یافت و در زندگی به مراتب بالا خواهید رسید و بسیار پیشرفت می کنید و حرص مال دنیا را هم نخواهید زد. شما زنجیر تعهد خودتان را گردن کسی می کنید که خیلی دوستتان دارد و با او تشکیل زندگی خواهید داد و دنیا به شما رو می آورد و به همه ی خواسته های خودتان می رسید. می دانید چرا؟ چون آن دو حبه قند اول راه را به ایمانتان ترجیح ندادید!! تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۱۰:۱۲
اتیلا

اتیلا : مرسی مث همیشه عالیه ودفیق گفتیدخانم هراتی عزیز.فقط من ازکیبوردگوگول استفاده کردم ظاهراقلعه روقله تایپ میکردکه متوجه نشدم وموضوع دیگه که میفرماییدمن زنجیرتعهدخودم گردن کسی میندازم که خیلی هم منودوست داره وباهاش زندگی خواهم کردمن متاهل هستم

پاسخ
لینک۱۱ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۰۴:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : خواهش می کنم. لازم به ذکر می دانم که من این کامنت شما را برایتان کامنت حساب نمی کنم بلکه یک خواب از شما کسر می کنم چون قله و قلعه دو تعبیر متفاوت دارند و همینطور چون بنده از شرایط یکایک کاربران عزیز مطلع نیستم و روزانه شاید صدها خواب را تعبیر می کنم بنابراین در بعضی موارد لازم است که حتما از شرایط خودتان برایم بنویسید چون علم غیب ندارم و مثل الان تعبیر تاهل که فرمودید اشتباه تعبیر شد. و من هم خواب شما را تا حدود زیادی فراموش کردم و مجبور هستم از ابتدا آن را بخوانم و نکاتی را اضافه کنم. در مورد قلعه تعبیر آن این است که شما به پاداش و افتخارات زیادی خواهید رسید و دستاوردهای شما را خواهند شناخت و ستایشتان خواهند کرد. شما به جایگاه قدرت و ارزش و پرستیژ می رسید. به خاطر شرایطتان مجبور خواهید شد که تا اندازه ای خودتان را از دیگران ایزوله کنید. در مورد زنجیر تعهد که عرض کردم با شرایطی که شما متاهل هستید، به انجام کار پولسازی متعهد خواهید شد که با عشق به آن کار می پردازید. دو مورد کاری برایتان پیش می آید که یکی را می پذیرید و بسیار سودآور خواهد بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۰۶:۵۸
بابک

بابک : عرض ادب واحترام خدمت سرکارخانم هراتی بزرگوار
دو سه شب پیش خانومم خوابی دیده که از زبان ایشون اینجا خدمتتون ارسال میکنم... ایشون میگه:
خواب دیدم منو تو یک جایی که تقریباً خرابه بود رفته بودیم و زمین رو من کندیم تا اینکه بک گنج(زیرخاکی)پیدا کردم.
زیرخاکی ها شبیه به چندتا عروسک بودن وقرارگذاشتیم تو مشتری واسشون پیداکنی که بفروشیشون... یکنفرو کسی بهت معرفی کردکه بفروشی بهش ومن بهت گفتم که بابکم حواستو خوب جمع کن یک وقت اون شخصی که قراره ازت بخره سرت کلاه نذاره یک وقت قیمت رو خیلی کمتراز ارزشش بهت نگه؟... هرقیمتی بهت پیشنهاد داد تو دو برابر اون قیمت بهش بده.(نمیدونم بهم الهام شده بود توخواب یا اینکه کسی بهم گفته که قیمتش یک میلیارده).

سرکار خانم هراتی عزیز، چند شب قبل از خوابی که خانمم دیده، پسرخواهرم هم خواب دیده بود که من توی یک قرعه کشی دومیلیارد تومان برنده شده ام، آیا این دو خواب از این دونفر که در رابطه با زندگی ماست با هم مرتبط هست و حاکی از نشانه های خاصی می باشد؟

سپاسگزارم از شما.

پاسخ
لینک۳۰ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۰۵:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما سخت کار می کنید تا حقیقتی را نمایان کنید. مهارتها و ظرفیت های خودتان را کشف خواهید کرد و دیگران ارزش شما را درک خواهند کرد و می توانند با استفاده از مهارتهای شما به آرزوهایشان برسند. خانمتان می خواهد که شما قدر خودتان را بدانید و قدرت خودتان را همیشه مضاعف بدانید و خودتان را دست کم نگیرید. شما در کاری که به شما واگذار شود موفق خواهید بود و به سود زیادی می رسید. لطفا منبعد دو خواب در یک خواب ادغام نفرمایید . تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۳۰ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۰۸:۵۹
irene

irene : سلام خانم هراتي عزيز اميدوارم شاد و سلامت باشيد
خانم هراتي من ديشب خواب ديدم كه با پدرم و يكي از اشناهامون داريم ميريم يه جايي يه سگ خوب و وفادار كه در بيداري هم اونو ميشناسم همراهمونه، وارد يه جايي ميشيم( خونهي قديميمون ولي يهو به رود تبديل شد) كه اب زلالي داره ما تو قايق نشسته بوديم كه انگار يه گنج ديديم ، پدرم از قايق پاشو گذاشت تو اب كه بره برش داره اما اب سعي كرد اونو بكشه پايين ، من بهش گفتم بابا تو بشين اينجا فقط منو صدا ميزنه ( دقيقا عين همين جمله) فقط من ميشنوم ، و من كه پامو تو اب گذاشتم يه عالمه گنج و طلا اومدن تقريبا رو سطح آب منم پامو گذاشتم تو اب ولي نرفتم زير ، راه رفتم سمت يكيشون و يه سبد برداشتم كه پر ازسيب هاي طلايي بود دوباره سوار قايق شدم بقيه ميگفتن بيشتر بردار من گفتم فقط اجازه دارم هر بار يكي بردارم ، و در راه برگشت اب ازمون قرباني ميخواست ( فك كنم خون) منم ( مطمئن نيستم من بودم يا يكي ديگه) دستم رو با چاقو برديم از خونم ريختم تو اب و تونستيم برگرديم ، اين شده بود كارمون كه ميرفتيم نقاط مختلف و من يچيزي كه دوس داشتمو برميداشتم كه يه بار موقع برگشت يه دختر جوان با عروسكش هم تو قايق بود و زماني كه ميخواستيم قرباني بديم اون گفت من همه چيزمو اينجا از دست دادم و توروخدا منو بنداز تو اب اما من قبول نكردم كه اون پريد تو اب ، يه بار ديگش رفتم تو يه قلعه ي قديمي و چيز خيلي عجيب پيدا كردم كه مربوط به سال ١٩١١ بود ، روي خودش نوشته بود ، و يه تيشرت آبي خيلي عجيب كه پوشيدمش و گفتم به هيچكس نميدم ،من تو خواب متوجه شدم كه انگار تكنولوژي درسال هاي گذشته خيلي پيشرفته تر از الان بوده ولي سعي داشتم ارن قلعه و همه چيزشو از ادم بدا مخفي كنم ، اخرين قسمت خوابم ،يه فانوس دريايي تو يه گوي بود كه به خانوادم گفتم اونجا پر از چيزاي باارزشه ميخوام برا اخرين بار برم اونجا و يه شونه بردارم ، كه همه بهم خنديدن.
فقط اينا يادم بود ،خيلي عجيب و شگفت انگيزه برام .
و اينكه يه قسمت از خوابم هم اين بود ، زنعموم تو خونه بارداره و وقت زايمانش شده ولي كسي نيست كه بچرو بدنيا بياره و من با يه فشار بچشو بدنيا ميارم كه يه پسره خوشگله اسمش رو هم انتخاب ميكنم بدنافشم ميبرم،
ببخشيد اگه پيچيده بود .
خسته نباشيد عباداتتون هم قبول.

پاسخ
لینک۱ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۳۰:۵۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید به موفقیت برسید و می دانید که امکانات و استعدادهای کافی را هم برای رسیدنتان به خواسته هایی که دارید، دروجودتان نهفته است و برای رسیدن به خواسته هایتان این بار شما هستید که باید سعی کنید از استعدادهایتان استفاده کنید. موفقیت های زیادی برای شما فراهم می شود ولی شما باید به ازای هر بار موفقیت قسمتی از ثروتتان را ببخشید و به دیگران کمک کنید در غیر اینصورت انگیزه یا شور و اشتیاقتان را از دست خواهید داد. شما باید سعی کنید هر بار که به موفقیت می رسید تمایلات نفسانی تان را فدا کنید وگرنه ثروتتان از دستتان ممکن است بپرد و از بین برود. شما به افتخاراتی دست می یابید و به امنیت می رسید. شما عاقل آرام وفادار و با گذشت هستید و قدر تجربه های قدیمتان را هم می دانید. دانش و خرد شما از درون شما تشعشع پیدا می کند و راهنمای شما در سفر زندگی تان خواهد بود. زن عموی شما به خاطر مسئله ای ناراحت است و شما به او کمک می کنید که از غم فارغ شود. برای او کاری پیدا می کنید یا باعث می شوید که گشایش کار بیابد و موجبات استقلال مالی زن عمویتان را فراهم می کنید. ( شاید به واسطه ی همین کار یا گشایش کاری که شما باعث آن هستید).لطفا سعی کنید خوابهایتان را خلاصه تر بنویسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۱۶:۴۹
مریم

مریم : سلام . روزتون بخیر و شادی . عیدتونم مبارک.
خواب دیدم یکی از دایی ها که چند سال پیش رحمت خدا رفته ،اومده به خوابم و بهم گفته که روی کوه کنار سنگ ی سنگ لوزی نارنجی هست که روش علامت کلید نقش بسته . برو اون سنگ را فشار بده و جایی که برات باز میشه را ببین. من هم به همراه همسر و برادرزاده ام به اونجا رفتیم و اون چیزی که دایی گفته بود را انجام دادیم . یهو دیدم که زیر زمین باز شد و گنجی نمایان شد . اون گنج شامل دو تا سینی نقره ای بزرگ که حکاکی شده بود و همچنین تعدادی قاشق قدیمی در سایز های مختلف بود.
همین که این گنج ها را نگاه می کردم از خواب بیدار شدم.

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۱۳:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. عید شما هم مبارک. روح دایی تان شاد. دعای خیر او پشت سر شماست و زندگی شما با ثبات و پردوام خواهد شد. از بی حرکتی و رکود و یکنواختی بیرون می آیید و گشایش کار خواهید یافت. شما به امنیت خاطر می رسید. قدر خودتان را بیشتر خواهید دانست. فکرتان آرام می شود و اعتماد به نفس شما بالا می رود. شما و خانواده تان حامیان هم خواهید بود و همدیگر را با عشق و دست و دلبازی و با محبت زیاد، حمایت و تغذیه می کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۰۸:۰۱
Pardis

Pardis : با سلام و عرض ادب خدمت شما خانم هراتى عزيز، يكي از نزديكان خواب ديده كه وارد محل كسبى كه اخيرا راه اندازى كرده مى شه و مىبينه عده اى كه كار تعميرات اونجا روقبل از بازگشايي به عهده داشتن، با اسلحه سر مى رسن و مي گن كه زير اينجا گنج هست و محبورش مي كنن كه گنج رو در بياره. همين كه مشغول مي شه مي بينه كه يكي از اون آدم ها بالا سرش ايستاده و بقيه بيرون منتظرن. ولي به گنج كه مي رسن ، مي بينن كه خيلي زياده و اون شخص مي ره رفيق هاش رو صدا كنه كه براي بردنش بيان كمك كنن. ولي همين كه مي ره تو خيابون مي بينه كه پليس رسيده و همه رو گرفته و اون هم پا به فرار مي زاره. نهايتاً خود ايشون( صاحبكار) موفق مي شه مشت مشت پول از تو اون گنج ها در بياره. و وقتي مياد بيرون پشت پنجره ساختمان مقابل يكي از افراد فاميل رو مي بينه كه سمت اجرايي داشته و ايشون احساس مي كنه كه اون فاميل كمكش كرده. البته اينو بگم كه در واقعيت اين فاميل و اون آدم ها هچ گونه ربط جغرافيايي با هم پيدا نمي كنن. ممنون مي شم كه راهنمايي بفرمايين.

پاسخ
لینک۲۰ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۵۳:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. کاسبی این شخص بسیار رونق خواهد یافت و او قادر خواهد بود از این طریق به موفقیت های بسیار زیادی برسد و همه حسرت او را خواهند خورد. ولی همانطور که دیده اند مشت مشت از گنجها را در آورده اند باید هر وقت کاسبی شان خوب است حتما صدقه کنار بگذارند تا چشم زخم نخورند و رکود در کارشان ایجاد نشود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۵۹:۰۸
پویا

پویا : سلام خواب دیدم در جایی باستانی با دوستان گنجی پیدا کردیم اما متوجه ادم زخمی که اون اطراف بود شدم و به کمک اون رفتم و حتی به اصرار دوستان که میگفتن قسمتی از گنج رو بردارم توجه نکردم و فقط تلاش کردم به اون ادم زخمی کمک کنم میخواستم بدونم تعبیرش چی میشه؟؟

پاسخ
لینک۱۸ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۰۹:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مهارت ها و استعدادهای نهانی شما اشکار می شود و شما سعی می کنید که به جای اینکه به خودتان ببالید و از استعدادهایتان برای رسیدن به ثروت محض استفاده کنید، از استعدادتان برای آرامش رساندن و از بین بردن انرزی های منفی و مشکلات کسی استفاده خواهید کرد. شما از جایگاه موفقی که دارید برای اصلاح امور مردم استفاده می کنید. مثل دوستانتان پولپرست نیستید و به سود شخصی خودتان فکر نمی کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۵۴:۴۶
سمانه

سمانه : سلام.روزتون به خیر.این خواب رو دوستم برای من دیده و از زبان ایشان نقل میکنم.
دوستم گفت خواب دیدم یه کامیون اسباب اثاثیه بار زدی واسه زندگی جای دیگه ومیگفتی داری میری دنبال گنج، بعد منم بهت گفتم که منم دنبال گنج هستم

پاسخ
لینک۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۲۰:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. زندگی شما متحول می شود و تغییر و تحولات مهم و بنیادینی در زندگی تان بوجود خواهد آمد. مسئولیت های شما سنگین خواهد بود و می خواهید روحیات و طرزفکرتان و ارزش هایی را که به آن معتقد هستید را عوض کنید و می خواهید به موفقیت برسید و آرزوهایتان را تحقق ببخشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۴۴:۲۶
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.