تعبیر خواب گوشت
دیدن گوشت در خواب مال و ثروت است . اگر از حیوان حلال گوشت باشد، ثروت از راه حلال به دست می آید و اگر از حرام گوشت باشد، از راه حرام کسب ثروت می شود. خوردن گوشت پخته، رسیدن سود بیشتر است. خوردن گوشت خام، غم خوردن است. خریدن و فروختن گوشت، غم و اندوه و بلا و فتنه تعبیر شده است. خوردن و دیدن گوشت گوسفند، غنیمت و نعمت است.
اگر ببینید گوشت شتر دارید یا گوشت شتر را می خواهید بخورید، میراثی به شما می رسد که انتظارش را ندارید. گوشت گاو نعمت و فراخی معیشت است. گوشت خرگوش را نیز میراث از یک زن تعبیر کرده اند. اگر در خواب ببینید که گوشت بز لاغری را می خورید، یا دارید و نمی خورید، مال فقیر و یتیمی را با پستی به چنگ می آورید و بهره می برید.
اگر در خواب ببینید که گوشت خروس می خورید، از مردی شجاع و نام آور متمتع می شوید و از او نعمت می یابید. خوردن گوشت پخته اسب، رسیدن سود از جانب بزرگی است.
اگر کسی خواب دید که گوشت خشک کرده می خورد، مالی را به زحمت به دست می آورد و از آن سود چندانی نیز نخواهد دید.
تعبیر خواب گوشت شانه حیوان
داشتن گوشت شانه حیوان حلال گوشت، نشانه خیر و برکت است. اگر در هنگام بریدن گوشت، فسادی در داخل آن مشاهده کنید، کسی در پنهانی سرگرم نقشه کشیدن است تا به شما زیان برساند. اگر فساد و سیاهی بود و بوی بد از آن استشمام می شد، زیان به آن سامان خواهد رسید.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن شانه حیوان، دلیل وزن باشد، اگر ببیند گوشت شانه باز کرد و رگ ها دید، دلیل که در آن سال باران بسیار باشد. اگر ببیند که در آن شانه سیاهی بسیار بود، دلیل که در آن سال بلا بسیار خواهد بود.
تعبیر خواب گوشت انسان
حضرت دانیال (ع) میفرمایند: اگر در خواب ببینی گوشت بدن خودت را میخوری، تعبیرش این است که پشت سر افراد خانه خودت غیبت خواهی کرد.
جابر مغربی میگوید: اگر ببینی گوشت ران خودت را میخوری، به اندازه آن از اموال خودت مصرف میکنی.
ابراهیم کرمانی میگوید: اگر ببینی از گوشت بدن خودت بریده و جلوی پرندهای انداختهای، چیزی از مال و دارایی خودت را به کسی میبخشی.
جابر مغربی میگوید: اگر ببینی پرندهای تکهای از گوشت بدن تو را کنده و ربوده است، یـعـنـی قسمتی از مال و اموال تو را به زور میگیرند، ابراهیم کرمانی نیز میگوید: تعبیرش این است که مال و اموال تو را به زور میگیرند.
ابن سیرین میگوید: اگر ببینی پهلوی تو قرمز و سرخ شده و تکهای گوشت خونآلود از آن افتاده است، زن تو به طور ناگهانی سقط جنین میشود.
تعبیر خواب گوشت سگ
ابن سیرین میگوید: اگر در خواب ببینی گوشت سگ میخوری، تعبیرش این است که دشمن خود را با یکی دیگر از دشمنانت شکست میدهی، ابراهیم کرمانی نیز میگوید: تعبیرش این است که بر دشمن پیروز میشوی.
تعبیر خواب گوشت مار
ابن سیرین میگوید: اگر در خواب ببینی گوشت مار میخوری، تعبیرش پادشاهی میباشد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
b1 : سلام خانم هراتی .
خواب دیدم تو جای خوابم خوابیدم و خانمی از پشت اومد منو بغل کرد تو جام .برگشتم که ازش کام بگیرم چند لحظه بعد از برگشتنم جامو ترک کرد . پشتش رفتم دیدم داخل یک کشتی چوبی بزرگیهستیم که ناخدا داره و دستش یک شمشیر بود و چند نفر دیگم بودن . اونجا قفسه هایی بودن که توش آدمای مرده رو قصابی میکردن و گوشتشون رو از استخوان جدا میکردن . اون خان که اومدم دنبالش کارش همین بود . یکی ازین انسان مرده رو دراورده بود و شروع کرده بود به قصابی و جدا کردن استخوان. از یه جایی رون پا رو داد بهم و من با چاقو بی استخونش کردم . بعد دیدم گوشت رو تو دیگی گذاشت و توش آب و مخلفات ریخت برای آبگوشت و سر دیگ رو گذاشت و تحویل اونها داد. . بعد اماده سازی گوشت برای اونها وارد یکمسیرس شد و اونها بدنبالش . من پشت اونها نرفتم و از راهی دیگه رفتم راهش باریک بود و تاریک و چراغی هم دستمبود . رفتم که باهاشون تلاقی پیدا کنم .وسطای راه یکی از فوتبالیستای معروف رو دیدم که با چاقو بهم حمله کرده ولی من چاقو رو تو قلبش فرو کردم و مرد . وقتی به اونها رسیدیممتوجه شدم یکنفر دیگه رو همکشتم . سرگروه اونها این خانم بود و با دیدن این صحنه ازش رد شد و منم دنبالشون . تو راه اتاق های شیکی رو هم میدیدم که انگار ول شده بودن .
فریبا هراتی
: سلام. شما وسوسه می شوید که ثروتی را بدست بیاورید که کسب آن برایتان ممکن است استرس زا باشد. شما با اشخاصی که مستبدانه و سرد و بی روح رفتار می کنند تعامل خواهید داشت و رفتار و عملکرد آنان ممکن است باعث تنزل روانی شما شود. شما با موانع و دلسردیهایی در راه رسیدن به اهدافتان مواجه می شوید؛ به قلب مسائل می روید و از نقاط قوت یا ضعف کسانی که قبلا در این خصوص فعالیت داشته اند با خبر خواهید شد ولی از نظر احساسی به شدت تحت فشار خواهید بود. شما سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید و صرفا تابع دیگران نباشید. در اینکار با شما رقابت می شود ولی قادر خواهید بود که رقبای خودتان را شکست بدهید و با موقعیت های مختلف و امکانات تازه ای برای پیشرفت در زندگی تان مواجه خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
Farham : سلام شبتون خوش
دوشب پیش خواب دیدم توی یه قصابی هستم ، داره برام گوشت گوساله تمیز میکنه ، یه استخوان بزرگ قلم رو از گوشت جدا میکنه ، ولی کلی گوشت رو استخوان مونده ، قصابه یه پوست کن بهمن میده که گوشتای روی استخوان رو جدا کنم ، منم یکبار امتحان میکنم ولی گوشت همراه با یه قسمت استخوان جدا میشه ، منم منصرف میشم ،
بعدا دیدم تو خونه هستم و دارم گوشتا رو خرد میکنم ، همسرم هم میگه که استخوان رو جدا بذار بدیم به مامانم ، منم بهش میگم نه اینو خودمون برداریم ، بعدا برای مامانت میخریم که از خواب بیدارشدم، نزدیکی صبح بودبعد از اذان...خیلی نگرانم لطفا تعبیرشو زود برام بفرستید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما در راه رسیدن به اهدافتان، با موانع و دلسردی هایی روبرو خواهید شد و احساسات خامی از خودتان بروز خواهید داد. حتی ممکن است تشویق شوید که رفتارهای غیر اخلاقی از خودتان نشان دهید و خشم و خصومتتان را ابراز کنید. اما خیلی زود متوجه می شوید که شما بی رحم نیستید و نمی توانید هنگام عصبانیت قساوت قلب از خودتان نشان دهید. شما سعی می کنید که خردمندانه فکر کنید و مسائل و مشکلاتی که باعث ناراحتی تان شده اند را درست پردازش کنید و به جزء جزء آن فکر کنید و مشکلات را تحلیل کنید. شما نقاط قوت خودتان و رازهای خانوادگی یا فرهنگی تان را کشف می کنید و یا به نقطه ضعف هایی که در خط فکری تان وجود دارد پی می برید. شما به سمت یه موقعیت خاص، توجه فوری می کنید و شاید خانمتان بخواهد که این مسائل را با مادر او در میان بگذارید. اما شما می خواهید که خودتان مشکلاتتان را حل کنید. برای دفع ناراحتی و جلوگیری از خشم تان صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
زهرا : سلام من یک دختر خانمم که مادرم خواب دیدن من مقدار زیادی دنده گوسفند کباب شده دارم و مادرم بسیار تعجب میکنن که چطور این همه رو میخام بخورم... تعبیرش رو میخاستم؟......
در ضمن آیا لزوما دیدن خواب گوشت گوسفند حتی کباب شده اون نشونه به دست آوردن مال اما با زحمت هست... منظورم با توجه با شرح حال خواب مادرم هست ؟
فریبا هراتی
: سلام. شما بسیار زندگی مرفه ای خواهید داشت و در پاداشها و خوشی های زندگی افراط خواهید کرد. خیر عزیزم. تعابیر معبران گذشته منوط به شرایط فرهنگی و اجتماعی زمان خودشان نوشته شده و نمی توانید صرفا با خواندن آن تعابیر استناد کنید که وحی مُنزل از آسمان به شما رسیده است و قطعا همان خواهد شد!! این تعابیر صرفا به عنوان رفرنس آمده اند و برای هر کسی که خواب کباب دنده می بیند، تعبیر خواب مال با زحمت نیست. تشکر از همراهیتون.
firuze mehrabani : درود بانو هراتی عزیزم امیدوارم حالتون خوب باشه، خواب دوستم که بانوی جوان مجردی هست را از زبان خودش تعریف میکنم. خواب: خواب دیدم شخص ناشناسی یک کیسه بزرگ گوشت خام و یک کیسه بزرگ مرغ خام به عنوان نذری بهم داد. مقدار گوشت بیشتر بود. من نذری رو پس دادم ولی دوباره دیدم پلاستیک مرغ و گوشت در دستم هست.با سپاس فراوان از تعبیرهای زیباتون
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تشکر. کسی که به شما گوشت خام داده، از موانع و دلسردی هایی که شما در راه رسیدن به اهدافتان با آن مواجه می شوید، برایتان صحبت خواهد کرد و به شما خواهد گفت که شما خودسر و رام نشدنی هستید، مطابق غرایزتان رفتار می کنید و عقلانیت کافی در کارتان نیست، او معتقد است که شما بی تجربه هستید و احساساتتان خام است! کیسه ی مرغ خام هم به ترس ها، مشکلات و نگرانیهایی که ممکن است برای رسیدن به اهدافتان با آن مواجه شوید، تعبیر می شود. شما اما حرفهای او را رد می کنید و باور نمی کنید. هر چند که حرف او را باور کنید یا نکنید، در هر صورت این مشکلات وبال گردنتان خواهد بود. تشکر از همراهیتون.
خدیجه : سلام خانم هراتی عزیز دیشب خواب دیدم مادر شوهرم به من گفت چرا دنبه ام را برداشتی فکر میکرد من برداشته ام به اوگفتم یخچال خودم پر از دنبه وگوشت است او وجاری ام به خانه ما آمدند فکر میکنم خودم گفتم بیابند یخچال را ببینند در کشواول فریزر را که خودم همیشه دنبه ها را درون کشو قرار میدهم را باز کردم تا ببینند خودم چقدر دنبه در یخچال دارم اما کشو اول پر از گوشت بود کشو دوم وسوم همینطور درون یکی از کشوها ماهی پیدا کردم با خودم گفتم چه خوب چرا ندیده بودمشان یکی از ماهی ها را جاری ام برش داد برای مادر شوهرم کشوی آخری هم پر از گوشت بود ولی گوشتها یخ نزده بودند در کشور آخر برداشتم یک تکه دیدم پر از کرمها ی سفید کوچک است آنها را پرتاب میکردم بیرون روی خاک می افتاد وکرمهای دیگری از روی خاک به طرف گوشت میرفتندازدیدن ماهی خوشحال شدم ولی از کرمها چندشم شد
فریبا هراتی
: سلام. مادر شوهر شما شاید فکر می کند که شما از نظر اقتصادی باعث شده اید که او متضرر شود و شما احساستان این است که خودتان شرایط خوبی دارید و نیاز به ثروت او ندارید. شما احساسات سردی نسبت به مادر شوهرتان دارید و منابع دست نخورده ای هم دارید که می توانید از آن استفاده کنید. اما افکار منفی و نگرانیها را از ذهنتان بیرون می کنید. شاید مقداری پول خرج می کنید و عده ای را مهمان می کنید تا فکر نکنند که شما فقط مهمانی می روید و خرج نمی کنید. تشکر از همراهیتون.
مخمد : سلام، از سراشیبی تند که کرت زیادی بود پایین می امدم وصدای مردمی که از گردو چیدن برمی گشتند می آمد پیرزنی در حال دادو فریاد زدن با بدوبیراه گفتن بود مردی که پیرزن را عصبی کرده بود دیدم که رد شد وبه پیرزن گفت خسته نشدی از داد زدن ومن پایین تر آمدم البته تند می امدم در دست راستم دسته ای گوشت که بصورت میله ای با قطر یک سانتیمتر وقدی حدود 30 سانت بود و از 2 طرف دست آویزان شده بود می خوردم که احساس کردم یکی ظاهرا خام است بدم آمد و با چند تای دیگرپرت کردم ،حالا پایین امده بودم وبه رودخانه رسیده (بی آب وخشک)وگوشت ها به داخل رودخانه وسنگها افتاد ممنون وسپاسگزارم.
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که با نوعی بی ثباتی و نبود کنترل در زندگی تان مواجه شده اید، و خیلی از مردم هستند که مرتب کار می کنند تا به ثروت برسند، اما مرتب انتظارات و توقعاتشان در هم می شکند و احساس می کنند که عمرشان به هدر رفته است. احساس می کنید که دنیا درهم برهم شده و هیچ آرامشی نیست و زندگی هیچ کسی به خوبی به پیش نمی رود. شما سعی می کنید که منطقی باشید و موانع و دلسردی هایی که در راه رسیدن به اهدافتان وجود دارد را از بین ببرید. شما احساس می کنید که مردم نسبت به شما سرد و بی احساس هستند و با مشکلات شما سطحی برخورد می کنند؛ و کمکی به شما نمی کنند. شما هم از اینکه نسبت به مشکلات مردم، سرد و بی تفاوت برخورد کنید، بدتان می آید. اما این احساس شکست در زندگی، شما را نسبت به همه چیز کرخ و سرد و بی تفاوت کرده است. تشکر از همراهیتون.
Lale : با عرض سلام و خسته نباشید
من دیروز نزدیک صبح خواب دیدم با خواهرم هستم ومتوجه شدم شوهر خواهرم رفته یک عد آدم رو خرید که به جای گاو قربونی کنه و گوشتشون رو مصرف کند( ما در واقعیت رسم داریم گوسفند میخریم و نو حیاط خونه ذبح میکنیم به جای اینکه گوشت بخریم ) من خیلی ناراحت شدم و شوهر خواهرم گفت مشکلی نداره و فقط گوشتشون مکروهه ... با خواهرم بحث کردم که چطور می تونند یک عده آدم رو برای مصرف گوشت قربونی کنند و دو تا بچه هم بینشون بود که با پدر مادرشون تو جایی مثل طویله همه رو نگه میداشت
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. حواب شما 2 تعبیر متفاوت می تواند داشته باشد. اول اینکه شوهر خواهر شما مشکلات مردم را حل می کند و فکر آنها راحت می شود. او باعث می شود که مردم از استرس و فکر اضافه خارج شوند و مثلا بدهی های آنها را می دهد یا مشکلاتشان را رفع می کند که آنها فکر نکنند. او نمی خواهد که با کسی سرد و بی عاطفه برخورد کند یا از حال کسی بی خبر باشد. اما تعبیر دوم این است که شوهر خواهر شما برای رسیدن به موفقیت، حاضر است عده ای را قربانی اهداف خودش کند و با سردی و بی عاطفگی با آنان رفتار کند. او انسانیت را قربانی منافع خودش می کند. اینکه کدامیک از این تعابیر درست است، منوط به شناخت شما از شخصیت ایشان است ولی به احتمال قوی تعبیر اول درست تر است. تشکر از همراهیتون.
مهتاب : سلام
خواب دیدم که یک لاشه یا شقه گوسفند را به محل کار دوست مرحومم (ایشان در زمان حیات کارخانه دار بودند) بردم تا به او بفروشم ( کار من هم اداری است ونمیدانم چرا این خواب را دیدم )و از او میخواهم که آنرا وزن کنند او بمن میگوید نیاز نیست هر چه خودت بگویی ولی با اصرار من به یکی از کارکنانش محول میکند و در زمان توزین خودم حضور دارشتم و میبینم که کارمند ایشان وزن را چند کیلو کمتر اعلام میکند من به دوست مرحومم اعتراض میکنم ولی او بجای اینکه وزن را بگوید و در قیمت ضرب کند فقط یک قیمت کل اعلام میکند که درخواب تصور میکنم که میخواهد مساله را مخدوش کند در حالیکه در زمانی که زنده بود همیشه میخواست منفعت به من برساند (البته توانایی تعبیر خواب هم داشت) و تعجب میکنم که چرا ایشان را خواب دیدم لطفا تعبیر آنرا بفرمایید چیست. با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید به دوست مرحومتان ( روحش شاد) بگویید که بر نفس اماره تان فائق شده اید و دیگر ساده و دنباله رو و مطیع (چشم و گوش بسته) نیستید که بخواهید از جماعت تبعیت کنید. شما می خواهید برای شما اعتبار بالایی قائل باشد و شما را تصدیق کند که روح بزرگی دارید. اما چون شما می خواهید که دقیقا او به شما بگوید که چقدر برایتان از لحاظ معنوی اعتبار قائل است، او ملاک این اعتبار گذاری را با توجه به اندازه ای که برای این اعتبار نفسانی قیاس شده است، واگذار می کند و شما هنوز کاملا از لحاظ معنوی 100 درصد قوی نیستید. در کل خوابتان به شما می گوید که دوست مرحومتان برای سطح معنویت در شما اعتبار بالایی قائل است ولی هنوز باید روی خودتان کار کنید و قدرت های معنوی و خردمندی تان را ارتقا ببخشید. تشکر از همراهیتون.
نگار : سلام
خواب دیدم برادرم تو سن نه ده سالگیشه و دراز کشیده انگار کمی مریض احواله، بعد مدیر عامل شرکت من اومد دستش و گذاشت رو گلوی برادرم فشار داد و گفت چرا ضعیفه این؟ و انگار که داشت برادرم و خفه میکرد و برادرم میخواست نشون بده که قوی هست و در مقابل فشار اون ، بدنش و فشار میداد بالا که پاشه،بعد مدیر عامل من تن برادرم و باز کرد و گوشت تن برادرم دیده میشد ،انگار از دهنش بازش کرده بود و بررسیش میکرد و یه تیکه کوچولو از گوشتش و برید و برد که بده ازمایش تا ببینه چرا برادرم ضعیفه، بهد برادرم و دیدم و رفتم پیشش نشستم و نازش کردم و دیدم یه چشمم رنگش روشن شده در اثر فشاری که داده به خودش تا خفه نشه.
برادرم در واقهیت ۳۱ سالشه و مریض هم نیس.
فریبا هراتی
: سلام. برادر شما در مقابل مدیر عاملش ناپخته و خام رفتار می کند و اعتماد به نفسش کم است و بنابراین مدیر عامل او از او سو استفاده می کند و اجازه نمی دهد که برادرتان احساس قدرت کند. او جوری با برادرتان حرف می زند که برادرتان شجاعت پاسخگویی به او را ندارد و حرفش را در گلویش خفه می کند و احساسش را سرکوب می کند. مدیر عامل برادرتان با رفتار تند خودش نسبت به برادرتان با او با سردی رفتار می کند و می داند که برادرتان قدرت دفاع از خودش را ندارد چون می ترسد که کارش را از دست بدهد. تشکر از همراهیتون.
ناشناخته : با سلام وعرض ادب.دیشب خواب دیدم که همگیمون از خونه ی مادربزرگم برگشتیم وبه خونه ی خودمون اومدیم ودیدم که برادرم جواد( که اصلا ایران نیست واهل این کارها هم اصلا نیست) میخواد با موبایل به مادربزرگم زنگ بزنه ، بهش گفتم الان صبح هست واون ها ممکنه خواب باشند که بدون توجه به حرف من زنگ زد وچند دقیقه ی باهاشون حرف زد ووقتی قطع کرد بهش گفتم خواب نبودند؟ که گفت نه بابا اتفاقا مادرجون گفت به خاطر مریضیمون از وقتی که اون مرغ ها رو توی اون روز خوردیم همش مریضیم ( انگار تو یه روز خاصی که معمولا عرف نیست یعنی گناه داره اون ها برای خودشون مهمونی گرفته بودندومرغ خورده بودند البته تو خواب من اینو حس کرده بودم ) ومن در جواب برادرم گفتم ربطی به این نداره به نظر من چون اون مرغ ها مال کس دیگه ی بود واون راضی نبود این ها همش مریضند وبعد از گفتن این حرف رفتم اشپزخونه ودیدم یه سینی که توش چند تیکه بزرگ ازگوشت مرغ خام هست که تیکه سینه مرغ کاملا معلوم بود روی سینگ هست ومن با خودم گفتم حتما این ها رو قبل از اینکه بریم خونه ی مادرجون اینجا گذاشتم ودیگه تو یخچال نذاشتیم ومن با خودم گفتم با اینکه تیکه ها از نظر ظاهری تازه وسالم بودند ولی حتما بو در اوردند پس میندازم بیرون وداشتم به این فکر میکردم که نگاهم افتاد به گوشه ی از اشپزخونه که انگار یه چیزی مثل پارچه رو روی یه چیزای گذاشته بودند که باعث شده بود اون زیر دیده نشه ومن وقتی پارچه رو برداشتم دیدم چند تا مرغ وخروس زنده هستند که با دیدن من ترسیدن وفرار کردند ومن داشتم با نگاهم تعقیبشون میکردم که دیدم برادر دیگه ام که( تو واقعیت قد متوسطی وچهره سبزه ای داره ) با چهره ای متمایل به سفید وقد بلندی وبا پولیور قرمزی وبا موهای اصلاح شده یعنی مرتب شد وارد خونه شد ویه سری وسایلشو رو از جیبیش در اورد وداد به من که توش یه چاقوی متوسطی که دسته اش سیاه بود رو هم به همراه این وسایل روش گذاشتو وداد به من ومن گرفتم ( درحالی که تو واقعیت ایشون مهندس هستند واصلا تو 500 کیلومتریشون هم این چیزها رو نمیذارند چه برسه که توجیبشون) ومن دختر ومجردم
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما از افکار مادر بزرگتان و اعتقادات او حمایت نمی کنید و به افکار و باورهای خودتان اعتقاد بیشتری دارید. اما در واقع مادر بزرگتان حواسش به بعضی مسائل بخوبی جمع است و دوست ندارد که تعمدا مرتکب اشتباه و گناه شود هر چند که در ظاهر شاید شما درک درستی از سیستم فکری او ندارید. شما دوست ندارید که مرتکب گناه شوید و سردی روابط و بی مهری نسبت به دیگران یا بدگویی از دیگران را از زندگی تان دفع می کنید. شما از اخبار و شایعاتی با خبر می شوید و یک سری از مردم یواشکی پشت سرتان حرف می زنند. برادر شما که سبزه روست، به مقام و موقعیتی بالا و موفق خواهد رسید و حرفش برّایی خواهد داشت؛ به او احترام م یگذارند و در کارش پیشرفت خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.