کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب گوشت

دیدن گوشت در خواب مال و ثروت است . اگر از حیوان حلال گوشت باشد، ثروت از راه حلال به دست می آید و اگر از حرام گوشت باشد، از راه حرام کسب ثروت می شود. خوردن گوشت پخته، رسیدن سود بیشتر است. خوردن گوشت خام، غم خوردن است. خریدن و فروختن گوشت، غم و اندوه و بلا و فتنه تعبیر شده است. خوردن و دیدن گوشت گوسفند، غنیمت و نعمت است.

اگر ببینید گوشت شتر دارید یا گوشت شتر را می خواهید بخورید، میراثی به شما می رسد که انتظارش را ندارید. گوشت گاو نعمت و فراخی معیشت است. گوشت خرگوش را نیز میراث از یک زن تعبیر کرده اند. اگر در خواب ببینید که گوشت بز لاغری را می خورید، یا دارید و نمی خورید، مال فقیر و یتیمی را با پستی به چنگ می آورید و بهره می برید.
اگر در خواب ببینید که گوشت خروس می خورید، از مردی شجاع و نام آور متمتع می شوید و از او نعمت می یابید. خوردن گوشت پخته اسب، رسیدن سود از جانب بزرگی است.

اگر کسی خواب دید که گوشت خشک کرده می خورد، مالی را به زحمت به دست می آورد و از آن سود چندانی نیز نخواهد دید.

تعبیر خواب گوشت شانه حیوان
داشتن گوشت شانه حیوان حلال گوشت، نشانه خیر و برکت است. اگر در هنگام بریدن گوشت، فسادی در داخل آن مشاهده کنید، کسی در پنهانی سرگرم نقشه کشیدن است تا به شما زیان برساند. اگر فساد و سیاهی بود و بوی بد از آن استشمام می شد، زیان به آن سامان خواهد رسید.

محمد ابن سیرین می گوید: دیدن شانه حیوان، دلیل وزن باشد، اگر ببیند گوشت شانه باز کرد و رگ ها دید، دلیل که در آن سال باران بسیار باشد. اگر ببیند که در آن شانه سیاهی بسیار بود، دلیل که در آن سال بلا بسیار خواهد بود.

تعبیر خواب گوشت انسان
حضرت دانیال (ع) می‌فرمایند: اگر در خواب ببینی گوشت بدن خودت را می‌خوری، تعبیرش این است که پشت سر افراد خانه خودت غیبت خواهی کرد.

جابر مغربی می‌گوید: اگر ببینی گوشت ران خودت را می‌خوری، به اندازه آن از اموال خودت مصرف می‌کنی.

ابراهیم کرمانی می‌گوید: اگر ببینی از گوشت بدن خودت بریده و جلوی پرنده‌ای انداخته‌ای، چیزی از مال و دارایی خودت را به کسی می‌بخشی.

جابر مغربی می‌گوید: اگر ببینی پرنده‌ای تکه‌ای از گوشت بدن تو را کنده و ربوده است، یـعـنـی قسمتی از مال و اموال تو را به زور می‌گیرند، ابراهیم کرمانی نیز می‌گوید: تعبیرش این است که مال و اموال تو را به زور می‌گیرند.

ابن سیرین می‌گوید: اگر ببینی پهلوی تو قرمز و سرخ شده و تکه‌ای گوشت خون‌آلود از آن افتاده است، زن تو به طور ناگهانی سقط جنین می‌شود.

تعبیر خواب گوشت سگ
ابن سیرین می‌گوید: اگر در خواب ببینی گوشت سگ می‌خوری، تعبیرش این است که دشمن خود را با یکی دیگر از دشمنانت شکست می‌دهی، ابراهیم کرمانی نیز می‌گوید: تعبیرش این است که بر دشمن پیروز می‌شوی.

تعبیر خواب گوشت مار
ابن سیرین می‌گوید: اگر در خواب ببینی گوشت مار می‌خوری، تعبیرش پادشاهی می‌باشد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

195 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

لیلا

لیلا : من یه دختر مجردم خواب دیدم عشقم عروسی کرده رفت برا عروسی اون تو تالار اونرو دیدم و زنشو تو اون خواب زنش خیلی طلا داش من طلاهاش و دیدم ک چطوری میپوشبد طلاهاشو تو اون خواب من خیلی ناراحت بودم جوری ک دلم گرفته بود دوست داشتم برم خونه وگریه کنم تعبیر خوابم چیه؟

پاسخ
لینک۶ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۰:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عشق شما به ثروت می رسد و سرمایه و موفقیت های زیادی کسب خواهد کرد. اگر کسی به جز شما در زندگی او نیست، نگران نباشید چون زن غریبه در خواب دنیا و ثروت است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۰۶:۲۸
yalda

yalda : سلام خانم هراتی ارجمند ، خدا قوت (این خواب نقل قول هست) خواب دیدم در کنار خیابان وارد دورهمی همکارانم شدم . (این دورهمی ها را گاها داریم ولی استثنا در خواب خبر نداشتم و بطور اتفاقی متوجه شدم ) و قرار بود برای ناهار هر کس برای خودش غذایی بیاورد که من نیاورده بودم . به پیشنهاد یکی از همکارانم قرار شد بدون اینکه کسی متوجه شود از رستوران ان طرف خیابان برای خودم کباب کوبیده گوسفند یا گوساله بخرم . (یادم نیست رفتم یا نه ) . در ادامه خواب ، خودمو با همکارانم در اتاق نسبتا کوچک و قدیمی دیدم که همه آنها برای خودشان یک تشک پهن کرده بودند (به نظرم رسید که شب می خواهند بمانند ) منم به همراه خودم سه تا تشک با روکش سفید داشتم ! چون در اتاق جا نبود در یک طرف اتاق راهرو یی دیدم دو تا از تشک ها را پهن کردم ولی سومی رو باز نکردم (چون راهرو کمی باریک بود ترجیح دادم دوتا باز کنم ). متوجه شدم که همکارانم فقط تابعدازظهر در اتاق هستند کمی دلخور شدم و گفتم نیاز به پهن کردن این همه تشک نبود، یک پتو و بالش کافیه و آدم می تونه توی این شرایط روی زمین بخوابه . ولی با این همه تشک ها جمع نکردیم و همزمان کمی نگران فرزندم کوچیکم که در خانه تنها بود ، بودم ( بیمار هستند ) . سعی داشتم به کمک موبایل تماس بگیرم تا از شرایط خانه با خبر باشم ولی احساس های چندگانه داشتم از طرفی حدس می زدم یکی دیگه از فرزندانم هست نباید نگران باشم و باز به نظرم می رسید بد نیست توی این شرایط فرزندم تنها باشه و از خودش مراقبت کنه ( یادم نیست چیکار کردم ولی احساس می کنم تماس گرفتم ولی موفق به صحبت نشدم ). همه دوستان مشغول خوردن شدند در کنارم ظرفی از قطعه های گوشت گوسفند یا گوساله پخته بود خوردم (شاید بجای کباب گرفتم ) . مدیر سابقم ( معمولادر دورهمی ها شرکت می کند ) آب گوشت پخته داشتند(شاید هم ابگوشت ظرفم بود ) در لیوانهای کوچکی ریخت و در طاقچه کنار هم چید و چیزی گفت که یادم نیست ، ولی من با خودم می گفتم هر جوری شده آب گوشت پخته شده یکی از این لیوانها رو می خورم ( یادم نیست انجام دادم یانه) . دوباره خودمو کنار پیاده رویی دیدم که پر از سبدهای نسبتا کوچک تزیینی از گل های خشک شده بود (تعداد کمی گل رز که هر کدام با ترکیب رنگی سفیدو قرمز کم رنگ درسبد بود )و آنها را نگاه می کردم ولی خوشم نیامد برگشتم که برم ولی به اصرار یکی از همکارانم ، یکی از سبدها رو برای خانه انتخاب کردم و ایشان تایید کردند که سبد انتخاب شده نسبت به بقیه بهتر هست ولی در کل راضی نبودم (از این همکارم بخاطر نوع رفتارشان در محیط کار خوشم نمی اید) . ممنون بابت تعبیرهای خوبتان . ببخشید بازم طولانی شد

پاسخ
لینک۲۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۵:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در مسیر زندگی تان گاها" نیاز دارید از جانب دوستانتان حمایت شوید و البته دیگران را هم حمایت کنید. شما احساس می کنید که زیر بار فشار تصمیمات و انتخاب هایی که باید در زندگی بگیرید دارید له می شوید و نیاز به یک سیستم حمایتی خارج از منزل و خانواده تان دارید. شما تمایل دارید که به ثروت برسید ولی در عین حال از مردم بی تفاوتی و احساسات سرد دیده اید. در یک مقطع زمانی کوتاه همه می خواهند زمینه ای را فراهم کنند که مورد آرامش قرار بگیرند ولی شما را زیاد قاطی خودشان نمی پذیرند و شما مجبور هستید به صورت گذرا و موقت ، خودتان از خودتان حمایت کنید و روی خودتان و برای خودتان وقت بگذارید. شما شخصیتی پاک و بی گناه دارید. می خواهید سعی کنید که با خانواده تان بیشتر در تماس باشید ولی ترجیح می دهید که از آنان مدتی دور باشید تا قدرتان را بدانند. البته نگران فرزندتان هم هستید. امیدوارید که به شما درامد بیشتری برسد و بتوانید امکانات بهتری برای خانواده تان فراهم کنید. همکار شما می خواهد به شما سرکوفت بزند و بگوید که زندگی خانوادگی خوبی ندارید. او می خواهد به شما بگوید که عشق بین شما و همسرتان تمام شده یا او به شما خیانت کرده ( هر چند که شاید واقعا اینطور نباشد). تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۳۷:۱۳
yalda

yalda : سلام روزتون بخیر
خواب دیدم که جاریم بعداز مدتها به عنوان مهمان به خانه ام آمده است . (فکر می کنم ) می خواستم برای ناهار مرغ بار بذارم به همین خاطر با جاریم برای خرید گوشت به مکانی رفتیم که یادم نیست فروشگاه بود یا نه .
در این مکان پر از بسته های کوچک و بزرگ گوشت قطعه شده ی مرغ بود . جاریم در بین بسته ها ، یک بسته خیلی بزرگ که بصورت مکعب مستطیل بسته بندی شده بود برداشت و خرید . من نگران شدم چون احساس کردم در خانه جا برای نگهداری این همه گوشت ندارم ولی جاریم بی توجه به این نکته ، پشت به من کرد ه (یادم نیست خانه بود یا جای دیگر ) و بسته‌ی گوشت را در ظرف شویی باز کرد وشروع به شستن گوشت ها کرد . گوشت ها ی قطعات درشت و ریز شده ی مرغ بود.
من در خواب نگران و از برخورد بی تفاوت جاریم مکدر بودم . گاهی در خواب احساس می کردم که جاریم قسمتی ازاین گوشتها را برای خودش خریده و من باید آنها را تا زمان رفتنش نگه دارم .
با تشکر

پاسخ
لینک۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۸:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما نمی دانید نسبت به او چه حسی داشته باشید. نمی دانید دوستتان هست یا دشمنتان. از سردی احساسات او نسبت به خودتان رنج می برید و نگران هستید که در تعامل با او با مشکلی مواجه شوید. هیچ کدام از شما اما دوست ندارید در واقعیت با دیگری در ارتباط باشید. او شاید حتی بیشتر از شما از وجود شما استرس می گیرد. اما سیاستمدارتر از شماست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۳۲:۵۲
خرسند

خرسند : سلام خانم هراتی، خسته نباشید. من در یکشب دو خواب دیدم. اولی این بود که مادرم قصد داشت برای مادربزرگم روغن زیتون بخرد اما من جلوتر از او وارد مغازه شدم. مغازه دار به من در یک ظرف پلاستیکی که تقریبا تا نصف آن روغن زیتون کرده بود روغن زیتون سبز کم رنگ داد. بعد گفت می شه صد و هشتاد تومان. من فکر کردم که اینقدر در کیفم پول ندارم ولی بعد دیدم یک تراول نو صدی و یک تراول پنجاهی و سه اسکناس نوی دهی در آن پیدا شد و پول آن را پرداختم. من این خرید را بجای مادرم کردم. بعد خواب دیدم سر سفره خانه ی مادربزرگم هستم. در آنجا در خورش خوری ها قرمه سبزی بود اما گوشت در انها کم بود. من با احتیاط برای اینکه کم نیاید مقداری گوشت تکه کردم و با خورشت برداشتم روی برنجم گذاشتم. اما بعد داییم با قاشقش آمد و از گوشت بشقاب من که بنظر خودم هم الان بزرگ می آمد مقداری برداشت و با خوشرویی گفت که گوشت کم است و چون تو گوشتت زیاد بود از اینجا برداشتم. من هم گفتم راست می گی، من هم حواسم بود برای همین گوشت را در خورش خوری تکه کردم و برداشتم.
ببخشید اگر یه مقدار زیاد شد.

پاسخ
لینک۲۶ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۵۶:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. مادر شما برای حل مشکلات مادر بزرگتان فکر می کند که چه کارهایی می تواند بکند و شما بسیار بالغانه و مسئولیت پذیر عمل خواهید کرد و آنچه که در توانتان هست برای این منظور از خودتان مایه می گذارید. مادر بزرگ شما روحیه ای بسیار مثبت اندیش و شخصیتی با صفا دارد ولی استطاعت مالی اش زیاد نیست. در کشمکش بین مادیگرایی و معنویت شما موفق خواهید شد که شخصیت معنویتان را رشد بدهید و روابط خودتان را با خانواده تان استحکام بیشتری ببخشید و اجازه نمی دهید که سردی و بی تفاوتی در رفتار شما نسبت به انان به وجود بیاید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۵۱:۰۹
رزیتا

رزیتا : سلام.وقت بخیر.خواب دیدم به طبقه دوم یه خانه جدید اسباب کشی کردیم وخونه تمیز بود وبیشتر جاهاش رنگ سفید زده بودند ولی نیازبه بازسازی داشت وقصد داشتیم با ز سازی کنیم،اونجا داشتم گوشت ودنبه گوسفندی رومیشستم بعد خواهرشوهرم که باهاش قهرم اومد باهام حرف زد وانگار سلامم کرد ،منم جوابشو دادم ونمیدونستم باهاش قهرم؛سردش بود ولباس گرم پوشیده بود وسرش به شدت درد میکرد و روی زمین خوابید،یه سهم از گوشت رو برداشتم وانگار حکم ارثیه باباش رو داشت ،بهش دادم گفتم سهمتو بگیر گفت نمیخوام(وضع مالیش خیلی بده واز شوهرش جدا زندگی میکنه وباهم قهریم وقصد آشتی هم ندارم)هر وقت خونه رو ساختید من اون موقع سهمم رو از ارث میگیرم (انگار قرار بود شوهرم یه اپارتمان بسازه ) منم موضوع رو به شوهرم گفتم اونم با تاسف به طرز فکر خواهرش،سرش را تکان داد و گفت برو بذار تویخچال، منم با بقیه گوشتها گذاشتم داخل یخچال خودمون . ممنون از لطفتون

پاسخ
لینک۱۷ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۲۹:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. ایده ی جدیدی به ذهنتان می رسد و زندگی تان متحول می شود ولی شما تصمیم می گیرید که به سختی ها غلبه کنید و ایده های قدیمی تان را بازسازی کنید و اشکال کارتان را از بین ببرید. به آرامش و ثروت خواهید رسید. خواهر شوهرتان تمایل به آشتی با شما دارد و از این سردی و بی مهری خسته شده و می خواهد رفتار گرمی از خودش نشان دهد. او افتاده و خاکی برخورد می کند. شما شاید بخواهید به او کمک مالی کنید ولی او امیدوار است که ایده ی جدیدی که در ذهن شماست با موفقیت عملی شود و وقتی شوهرتان پولدار شد آن موقع از شما کمک بگیرد. شما هم از کمک به او پشیمان می شوید چون او به این کمک قانع نیست و بیشتر می خواهد . تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۱:۳۱
Pardis

Pardis : با سلام و عرض ادب خدمت شما خانم هراتى عزيز، دوستى داشتم كه دوره اى با هم صميمى بوديم ولي بعدش نمى دونم چى شد كه بين مون كاملاً فاصله افتاد. خواب ديدم در جايي هستم كه اون هم هست. انگار قبلش من براش غذا برده بودم و بعد مي ديدم يه ظرف كه داخلش گوشت ( گوشت چرخ كرده سرخ شده با پياز داغ ) بود اونجا هست. مي فهمم اين غذايي بوده كه من براش برده بودم. انگار غذا به همراه پلو و چيزهاي ديگه هم بود كه مي فهميدم اونها رو دوست داشته و ظرف گوشت رو انگاردست نخورده همون جا گذاشته بود. بعد رو به من كرد و چند بارى تكرار كرد كه اين گوشت ها رو دوست نداره ولي براي من واضح نبود كه مشكلش چيه و نهايتا به نظرم رسيد كه شايد به جاى گوشت چيزي مثل نخود و لوبيا كه از قبل مى شه خيسش كرد تا نفخش گرفته شه و آماده شه، براش آورده بودم بهتر بود. تو خواب از رك گويي دوستم هم در عجب بودم چون در واقعيت اصلا اين طوري نيست و خيلي ديپلماتيك رفتار مي كنه. ممنون مي شم اگه خوابم تعبيرى داره بفرمايين

پاسخ
لینک۱۷ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۱۴:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما در درس و کارتان به موفقیت خواهید رسید و ثروت زیادی بهم می زنید! شاید به این فکر کنید که خوب بود هنوز با هم دوست بودید. ولی دوست شما این دوستی را نمی خواهد و روابط سردی که بین شما حکمفرما شده را نمی خواهد و ثروتتان را هم نمی خواهد کلا حمایت شما را نمی خواهد و شما فکر می کنید که همان حس بد دعوا و اختلاف و ناراحتی برای دوستتان بس است و اینکه لیاقت ندارد که با او مهربان باشید و اختلافاتتان را از بین ببرید. معمولا احساس انسان در خواب مطابق با احساس او در بیداریست. پس شاید در بیداری با سیاست باشد ولی در خواب احساسش صادقانه است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۰۷:۴۶
sara

sara : سلام مادرم چن شب پیش خواب دیده مادربزرگم (مادر پدرم ) ی تیکه گوشت از قسمت بد با چربی آورده گفته اینو بده به شوهرت(یعنی پسر مادربزرگم بابام) گفته این خیلی گوشت بدیه شوهرت داده به همسایه زشته این گوشت و میده به همسایه مادرمم گوشت و گرفته گذاشته تو یخچال که به بابام بده دیگه خوابش تموم شده

پاسخ
لینک۲۷ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۰۳:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. پدر شما با همسایه تان رفتار بدی دارد که باعث تنزل روانی و فیزیکی و اعصاب خوردی و سردی و کدورت بین همسایه و خانواده شما می شود و مادر بزرگتان از اینکه پسرش اینطور رفتار بدی از خودش نسبت به همسایه نشان می دهد ناراحت است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۳۰:۰۶
چکاوک

چکاوک : سلام خانم هراتی روزتون بخیر ....من خواب دیدم خونه خاله هام هستم .... و قرار بود به دلیلی که نمیدونم اون شب تنها بمونم خاله کوچیکم اومد دستش پر ار خوراکی بود میگفت اینا رو برای من آورده که تنهایی بهم سخت نگذره..ولی بعدش تو حرفاش فهمیدم فقط تعارف بوده یه چند تا چیز برداشته بودم برش گردوندم مثل بادوم و گردو اما یه شیرینی کوچولو رو خورده بودم ..خوشم نیومد که الکی حرفی زده بود تازه پشیمون بودم همون شیرینی رو هم خوردم بعدش خواستم شام بخورم ولی دیگه اومدم بیرون تو رستوران بخورم شب دیروقت اومدم چادر بسر ...یه رستوران پیدا کردم و گوشت بره کبابی سفارش دادم قشنگ دیدم شاگردش یه بره پوست کنده شده رو داخل اجاق گذاشت کباب بشه برام آوردن و من بیشترشو خوردم کمی بیشتر کباب میشد بهتر بود خام نبود ولی من تو بیداری اینجوری آبدار نمیخورم ....از خونه یه استکان خالی و سینی آورده بودم که اونجا جا گذاشتم فردا با داییم اومدیم دنبالش ولی هر چی گشتیم مغازه رو ندیدیم بعد متوجه شدیم مغازه رو کاملا تخلیه کردن برای همین پیداش نمیکردیم .....ما سالهاست با این داییم قطع رابطه ایم سر تهمتی که به ما سر دخترش زدن و خداروشکر بعدها رسوا شدن ....عجیب بود که من با اون بودم ....تشکر فراوان

پاسخ
لینک۴ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۵۳:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به خاطر مسئله ای با خاله هایتان همفکری می کنید و خیال می کنید که خاله هایتان حامی شما هستند. ولی بعد متوجه می شوید که از آنها حمایتی دریافت نمی کنید. شما زیر بار فشار تصمیمات و انتخابهایی که باید در زندگی بگیرید دارید له می شوید و نیاز دارید که از شما حمایت روحی بشود. خودتان را بسیار ساده دل و بی آزار می دانید و اینکه دلتان را سوزانده اند و به روبط سردی که با خاله تان دارید فکر می کنید. شما احساس می کنید که خیلی دست و دلباز و مهربان هستید ولی هیچ دوستی ندارید. دایی تان هم که سالهاست با شما قطع رابطه کرده و بنابراین شما نمی توانید او را دوست خودتان بدانید که هیچ ، اصلا وجودش برای شما معنی ندارد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۴ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۵۰:۴۴
Sheyda

Sheyda : باسلام و احترام

خانم هراتی عزیزم، بسیار سپاسگزارم از توضیحات جامع اتون و قلب مهربونتون، ممنونتونم.
دیشب خواب دیدم جایی هستم مثه دانشگاه و کلاس درس، روی میز یکی از پسرها خورشت گوشت چرخکرده بود، میخواستم بخورم، بعد دیدم یکی دیگه از پسرها یه بشقاب پر خورشت گوشت چرخکرده دیگه برام اورده، هردوتاش گوشت گوساله بود اما بنظرم دومی بهتر و خوشمزه تر بود و اونو انتخاب کردم و گرفتم.

میشه لطفا برای تعبیرش راهنماییم کنید.
سپاسگزارم.

پاسخ
لینک۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۵۳:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. تشکر. شما درسهای زیادی هست که از زندگی بگیرید. اگر پسرها را می شناسید، یکی از پسرها راجع به نگرانی هایش راجع به دلائل سردی در روابط اجتماعی می خواهد موشکافانه به صحبت بنشیند و دیگری مسائل را واضح تر بیان خواهد کرد و دلائلش برای شما منطقی تر خواهد بود. اگر پسرها را در بیداری نمی شناسید، شما راجع به علت سردی روابط اجتماعی با کسی به بحث می نشینید و با کسی توافق خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۵۶:۰۴
Zahra

Zahra : سلام خسته نباشید، امروز صبح نزدیکه ساعت ۶ خواب دیدم تو محل کارم هستم ، یکی از مشتری هامون که آشنا هست اومد داخل شعبه و یکی از همکاران و به عروسی دعوت کرد و همکارم قبول کرد و گفت من با پدر زنم میام که خیلی با کلاسه ،، بعد همون مشتری یه گاو آورد داخل شعبه قصابی کرد و گوشتت بین من و رئیس شعبه تقسیم کرد ، میشه گفت سه چهارم به رئیس داد و یک چهارم به من ،(تو خواب فقط میدیدم مال من کمتره ، این مقدار عددی رو الان میگم که بدانید تفاوت مقدار و) هر قسمت و تو نایلون گذاشته بود و گفت دو کیلو سیرابی هم بهت دادم که من سیرابی رو تو نایلون دیدم تمیز بود ،

پاسخ
لینک۸ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۳۷:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. مشتری شما به موفقیتی دست می یابد و از ثروتی که بدست می آورد به رئیس شعبه و شما هم پاداش می دهد. به شما سودی می رسد که صرفنظر از حرام یا حلال بودن اصل پول، سهم شما حلال است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۳۸:۳۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.