کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب اتومبیل

اگر خواب ببینید مشغول رانندگی هستید، در کار و زندگی خود تغییری می دهید و این تغییر باعث نشاط و خوشحالی شما می شود. اگر هنگام رانندگی، ماشین شما خراب و متوقف شد، دلالت برآن دارد که خوش گذرانی به آن حدی که شما انتظار دارید، ادامه نمی یابد. اگر دیدید از مقابل ماشینی که در حال حرکت است فرار می کردید، از رقابت و چشم و هم چشمی پرهیز می کنید.

اگر زن جوانی ببیند به جستجوی اتومبیلی می گردد، برای جلب حمایت فردی تلاش می کند، اما موفق به جلب حمایت او نمی شود. اگر سوار اتومبیل کسی شدید و او رانندگی میکرد، از نظر فکری با او همراه هستید یا او کنترل موضوعی که شما نیز در آن دخیل هستید را به عهده دارد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

686 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

anita

anita : ببخشید خانم هراتی فک کنم یه کوچولو اشتباه تعریف کردم.. در مورد اون پسر که بغل دستم نشسته بود جاش خانمی نیومده بود انگار خودش بود اما خانمی که جای من نشسته بود هیکلی و درشت بود و منم بالاسر وایستادم تا از جام پاشه

پاسخ
لینک۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۳۵:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : در تعبیر فرقی ندارد عزیزم.

پاسخ
لینک۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۵۵:۵۸
anita

anita : سلام خانم هراتی عزیز وقتتون بخیر.. خواب دیدم سوار یه اتوبوس قدیمی و تقریبا کهنه شدم و برای زیارت امام رضا راهی مشهد شدم اتوبوس مسافر زیادی نداشت چن تا خانم بودن و فک کنم یه آقا.. ردیف جلو پشت راننده یه پسر جوان بود که خواب بود و کولش رو رو صندلی بغلیش گذاشته بود من کولش رو برداشتم و خودم نشستم یه کم شد نمیدونم واسه چی از جام پا شدم یه خانم فورا جام نشست البته جای اون پسر هم یه خانم دیگه بود من بالا سر اون خانم که جام نشسته بود وایسادم انگار اون خواست پاشه من بشینم اتوبوس تعداد صندلی‌هاش کم بود

پاسخ
لینک۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۵۵:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما بر طبق عادات قدیم و سنت هایی که داشته اید برای رسیدن به حوائجتان متوسل به امام رضا ع خواهید شد و امیدوارید که گشایش کار پیدا کنید و دنیا به کامتان شود. در شرایط حاضر احساس می کنید که حقتان زایل شده و می خواهید عدالت در مورد شما برقرار شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۲۸:۲۰
فاطمه

فاطمه : سلام
من خواب ديدم تو يك خانه ايي هستيم كه خيلي بزرگه و صاحبش يك پيرزن سرحال بود(در واقعيت ميخوايم خانه مان را عوض كنيم)در خواب اون پيرزن همسايه ي همان خانه ي جديدي كه خريده ايم بود اما متراژ خانه از واقيعتش خيلي بزرگتر بود،من تو خانه ي اون پيرزن نشسته بودم و يك تاكسي گرفته بودم كه چيزي رو ببره جايي و انگار يه مانتيتور جلوم بود و ميديم تاكسيه داره از چه مسيري ميره،همينطور كه داشتم تاكسي رو تو مانيتور نگاه ميكردم ديدم تاكسي مسير رو اشتباه رفت،از طريق اون مانيتور با راننده صحبت كردم و گفتم اشتباه رفتي الان مسير خيلي دور ميشه،همينطور با راننده بحث ميكردم و روي نقشه ميديم كه ماشين تو يه كوچه گير كرده و نميرونه از كجا بره،دقيقاً يادم نيست ولي انگار از يه اقايي تلفني كمك گرفتم و با راننده حرف زدم بعد از كلي ادرس دادن بالاخره تونست راهو پيدا كنه و شروع به حركت كرد،كن كه داشتم تو اون مانيتور رو نقشه نگاه ميكردم ديدم كه خيلي فلصله داره تا مقصدش اما با خودم گفتم ديرتر ميرسه اما باز خوبه كه راه پيدا كرد تا برسه....و در تمام مدت خوابم كه داشتم نان لواش خالي همراه با گوجه ميخوردم،اون پيرزن هم با من حرفي نميزد فقط تو خانه ي اون بودم.انگار با مادرم كه همراهم بود صحبت ميكرد.ممنون

پاسخ
لینک۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۶:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به ثروت زیادی خواهید رسید و دنیا به شما رو می آورد و بسیار موفق و پولدار خواهید شد. اما نقشه های شما برای پیشبرد اهدافتان با کمی تاخیر انجام خواهد شد هر چند که موفقیت تان در نهایت حتمی است. آرامش و سلامتی و شادی خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۳۳:۵۰
Hiva

Hiva : با سلام خسته نباشید
من خواب دیدم رفتم تو کوچه سوار ماشینم بشم دیدم اونجایی که پارک کردم نیست،دنبالش گشتم دیدم یکی تو ماشینم نشسته و به زور اون رو تا چند متر اونورتر برده و می‌خواد بدزده،رفتم زدم به شیشه ماشین و با سرو صدا فریاد زدم که یارو از ماشینم پیاده شه،دزده یه دختر باحجاب کامل و چادری بود که کامل مشکی پوشیده بود،با ناراحتی از ماشین پیاده شد و گفت “حالا دیگه بخت تو باز شد،چون قرار بوده هرکی سوار این ماشین میشه بختش باز شه” یه چیزی مثل دعای عربی هم خوند که معنی شو نفهمیدم چیه،بعدشم چندتاگیفت مثل اینا که سر سفره عقد میدن،گذاشت رو ماشینم،گیفت ها شبیه نبات کوچولوها که به چوب وصله و تو سفره خونه ها میذارن بود ولی رنگش قهوه ای اکلیلی بود،منم با خودم گفتم اینارو میذارم دکوری جلو ماشینم،ممنون از تعبیرهاتون

پاسخ
لینک۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۵۶:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما ممکن است وقتتان را مدتی صرف کارهای بیهوده کنید و از هدف اصلی تان غافل شوید. ولی کسی نمی تواند کار یا بخت یا رابطه ای که متعلق به شما است را بدزدد و شما قادر خواهید بود به اهدافتان برسید. چنانچه مجرد هستید ازدواج خواهید کرد و به ثروت می رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۹:۵۷
مه شاد

مه شاد : سلام . من چون خوابم طولانیه لطفا ۲ تا از حق خوابام کم کنید.
دیروز خواب دیدم آقایی که قبلا خواستگارم بود دوباره  اومده و تازه نامزدشده بودیم من میخواستم برم داروخونه قرار شد  اون منو مامانمو با ماشینش  ببره . مامان جلو نشسته بود و من عقب. اون اقاخیلی اصرار  داشت دقیقا دم داروخونه پارک کنه که ما پیاده نریم و اذیت نشیم ولی دفعه اول داروخونه رو پیدا نکرد(تو واقعیت چند ساله ایران نیست و تو خوابم میدونستم که به همین دلیل خیابونها رو خوب بلد نیست) گفت از یه مسیر دیگه میرم ولی انگار اومدیم از نزدیک خونه دوباره رفتیم (منظورم اینه که تو خواب فکر میکردم راهشو دور کرد )یه کوچه بن بست بود و گفتم حواسش نیست که بن بسته، ولی دیدم یه جوری اون راهی که میخواستو پیدا کرد. اینجا مامانم خیلی ازش راضی بود و میگفت چقدر خوش برخورد و خوبه. یه لحظه من داشتم دستشو نگاه میکردم دستاش موی بیشتری از واقعیت داشت یهو دیدم از تو ایینه ماشین داره نگام میکنه و یه لبخند با محبت بهم زد منم باهاش خندیدم انگار تازه داشتم بهش علاقه پیدا میکردم . کلا خیلی مهربون و محترمانه رفتار میکرد. بعد یه جا که من و مامانم تنها شدیم  مامانم گفت اون اقا گفته الان حساسیتم عود کرده و الانه که ورم کنم!(انگار با اینکه من تو ماشین بودم زیاد به حرفاشون گوش نمیدادم و بیرونو نگاه میکردم) و مامانم اینجا انگار ازش راضی نبود( به خاطر همین حساسیتش)که من گفتم من قبلا میدونستم حساسیت داره. بعد یه جا نگه داشت مامانم کارت عابرشو بهش داد انگار یه کاری میخواست برای مامانم انجام بده به نظرم دم یه داروخونه بود وقتی برگشت یه بز مشکی تو بغلش بود و گفت  "اینو برای اینکه زن سابق داداشت ازدواج نکنه گرفتم چون الان خواستگار داره"!، فکر میکرد ما میخوایم دوباره داداشم با زنش ازدواج کنه وانگار میگفت قربونیش کنیم  که مشکلتون حل شه، انگار میخواست کباب هم ازش درست کنه برای خودمون! و با پول مامانم خریده بودش. منو مامانم شاخ دراوردیم(خیلی متعجب بودیم) که برای چه کاری رفت و با چی اومد! مامانم راضی نبود ولی تو رودربایستی مونده بود من برام مهم نبود ولی از ترس مامانم، خیلی جدی بهش گفتم"  ما اون موضوع دیگه برامون مهم نیست تازه کی با اون دختره ازدواج میکنه؟!!! برو پسش بده" و اونم بدون اینکه ناراحت بشه سریع رفت پسش داد.  مامانم عصبانی بود و بهم گفت تو هم با این خواستگارت!!! بعد مامانم خسته شده بود رفت رو زمین تو خیابون دراز کشید وقتی اون اقا اومد بهش گفتم بیا زود بریم خونه مامانم خسته شده ولی اصلا گوش نداد ، انگار گیج بود و به هیچی از محیط اطرافش توجهی نمیکرد. دیگه بیدار شدم.
[تو واقعیتم این اقا حساسیت داشت البته ورم نمیکرد!!!
قبلا خیلی دوسش داشتم الان کمتر شده چون خیلی طولانی شده دوری و بی خبری ازش. تو خواب احساس و توجه اون به من بیشتر بود نسبت به توجه من به اون. بجز همون اخر که گیج بود.
و اینکه تو واقعیت داداشم از خانمش جدا شده و چندروز پیش شنیدیم خانمش دوباره ازدواج کرده. ]
ممنون بابت تعبیر.

پاسخ
لینک۵ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۵۷:۴۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواستگار سابق شما حتی اگر بخواهد که خط فکری خودش را اصلاح کرده و نگرش خودش را در مسائل مختلف تعدیل ببخشد و رابطه ی بین شما را اصلاح کند، راهش را بلد نیست! او می خواهد که کنترل زندگی شما را بدست بگیرد و اول دل مادرتان را به دست بیاورد و بعد دل شما را. اما او اصلا فکرش درست کار نمی کند و به بن بست می خورد. از نظر او توانایی شما برای قضاوت کم است و شما را به ساده لوحی متهم می کند در حالی که این خود اوست که قضاوتش اشتباه است. او به خودش می بالد و غرور و تکبر زیادی دارد. مشکل او با شما رو به رشد است. اگر مادرتان به او اعتبار دهد او از شما سو استفاده خواهد کرد و اینکار او باعث می شود که مادرتان پشیمان شود که چرا به او اعتماد کرده. شما این خواب را دیده اید چون احتمالا او به شما فکر کرده ولی شخصیت او همان است که عرض کردم. ممنونم از این که درک و درایت بسیار بالایی دارید. فقط حق یک خواب از شما کسر کردم چون نشان دادید که بسیار با شخصیت هستید و گذشته از این خوابتان هم خیلی طولانی نبود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۴۴:۲۴
Mehrnika

Mehrnika : با سلام و احترام فراوان
خانم هراتی عزیز
خواب دیدم با همسر و فرزندانم وارد خانه ای شدیم به عنوان میهمان ولی من خیلی راحت و خودمونی بودم، انگار خوته مادر همسرم بود (ایشون فوت شدن) و ما موقع ناهار رسیدیم و سر میز نشستیم خانه ای تقربیا فاخر بود با میزی به رنگ عنابی و براق ، ناهار خورده شده بودمن روبروی خواهر همسرم نشستم ایشون با دیدن من صورتشو پوشاند با روسری ،من با لبختد گفتم نکن اینکارو بزار صورتتو ببینم مامانی میگفت خیلی خوشگل شدی و اون روسریشو بالا کشید و گفت نه سرم گنده تر شده، پیشونیش بزرگ و برامده شده بود و پوستش روشن تر امابه طرز عجیبی ترسناک بود.
من بلافاصله بلتد شدم وه به اشپزخانه رفتم برای خودم در ظرف کوچکی غذا درست کردم از سیب زمینی و گوجه و رشته و اندازه چند لحظه که دور شدم وقتی برگشتم ظرفم خالی بود با تعجب سر میز رفتم و سوال کردم که کی غذای منو خورده
مادر همسرم گفت رو میز برات غذا هست و دیدم برام شنیتسل کنار گذاشتن
بعد من و همسر و بچه ها در اتومبیلی بودیم همسر م با پسرا جلو بودند و من عقب که دیدم یکی از همکارانم کنار من نشسته من پرسیدم اقای افشین شما چرا اینجاید؟گفت من هم با شما تا تجریش میام
همسرم با سرعت رانندگی میکرد و از واقیعیتش پیر تر بودبا مو و محاسن سفید و صدایی پیر تر از واقعیت
کناری ایستاد وسط اتوبانو به سمت جلو ماشین رفت من کتارش قرار گرفتم و گفتم چرا اینقدر تند میری؟ ماشین مال خواهر زاده اته و مرتب براش پیامک میره (ماشین سفید و شاسی بلند بود) همسرم پشت رل نشست و من به سمت عقب ماشین رفتم که درهای بزرگ پشت ماشین را ببندم چندین در داشت چوبی و فلزی هر کدومو میبستم در دیگه ای بود و ماشینهای پشت سرم مرتب بوق میزدند که ناگهان همسرم گاز داد و ماشین به سرعت از جا کنده شد و با سرعت زیاد در اتوبانی دو برابر اتوباتهای فعلی (خیلی پهن و بزرگ بود) به حرکت در اومد و من شوک زده دنبالش میدویدم و فریاد میزدم که بایسته انگار صدام رو شنید و خولست از لاین سرعت کتار بکشه و وایسته اما ماشین از مسیرش منحرف شد و چندین ملق زد (حالا رنگش سیاه بود)
و من دیواته وار به سمتشون میرفتم و داد میکشیدم و تا بحال ماشنها از پشت سرم میامدند ولی حالا همه از سمت مقابل ماشینهایی مدل بالا سفید و شیک من میخواستن به سمت خانواده ام برم و ماشین بنزی با سرعت جلو من بود با اینکه چند قدم عقب رفتم اما حس میکردم الان باید تسلیم مرگ بشم.

پاسخ
لینک۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۰۴:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. روحشان شاد. شما سعی می کنید که روابط خودتان را با خواهر همسرتان بهبود ببخشید ولی او افکاری در سر دارد که نمی خواهد شما متوجه آن باشید و به خاطر این افکار بدش، وجهه ی بدی پیدا می کند در واقع او بد طینت است و از چیزی می ترسد. می ترسد که شما به افکار او پی ببرید. شما شخصیتی بی ریا و ساده دل دارید و می خواهید که رشته ی کار دستتان بیاید و زندگی تان را گرما و امنیت ببخشید. مادر همسر شما ( روحشان شاد) از شما حمایت می کند و می خواهد که شما حواستان را جمع کنید و مورد و جنبه ی ناسالمی در زندگی شما هست که او می خواهد آن را دور بریزید مثل زیادی دست و دلباز بودن یا رک گویی و بی پرده صحبت کردنتان. در زندگی شما همسرتان نقش تصمیم گیرنده و تعیین کننده دارد و پسرانتان از او تبعیت می کنند و شما فقط تابع آنها هستید. شما خودتان را دست کم می گیرید و به دیگران اجازه می دهید که اختیارتان را در دست بگیرند. همکارتان هم می خواهد از امکانات شما استفاده کند تا خودش را به موفقیت برساند. همسر شما برای رسیدن به خواسته هایش بسیار عجولانه تصمیم می گیرد و هر چند که مجرب تر از قبل شده ولی احساس او نسبت به مسائل مثل قبل مثبت نیست. شما سعی می کنید که به او مشاوره بدهید و او را راهنمایی کنید و اجازه ندهید که هر کسی در کار و زندگی تان دخالت کند. چه از روی سیاست و چه از روی قدرت، به مردم می فهمانید که در هر کاری که به آنها ربطی ندارد نباید دخالت کنند و همسر شما باز شروع می کند به تصمیم عجولانه گرفتن و اینبار با شما هیچ مشورتی نمی کند و نمی خواهد که از او تبعیت کنید. همسرتان بسیار کینه توزانه رفتار می کند و حادثه ی مهمی شما و او را از رسیدن به اهدافتان باز می دارد. شما مجبور می شوید خلاف جهت آب شنا کنید و به مخالفت با کسانی برخیزید که صاحب مقام و ثروتمند هستند. شما با ناامیدی مواجه خواهید شد. برای دفع شر از زندگی و سلامتتان، بگویید فورا برایتان به اندازه وسعتان مرغ یا گوسفند قربانی کنند و گوشتش را درسته به فقرا ببخشید و مطلقا از آن تناول نکنید انشالله دفع شر می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۱۶:۱۳
فاطمه

فاطمه : سلام خانوم هراتی. بله دقیقا من همین تصمیم در زندگیم گرفته ام. اما در مورد عشق سابقم من مخالف شدید منش و افکار او هستم. و همیشه او را در دلم نکوهش میکردم. و اصلا اون رو به عنوان یک مرد واقعی و مستقل و با ثبات قبول ندارم او بسیار دهن بین و وابسته به مادر هستن. (همین باعث جداییمون شد) و همیشه میگفتم ای کاش او مثل من فکر میکرد. آیا میشه او شبیه من شده یا بشود؟ یا تعبیر دیگر دارد؟

پاسخ
لینک۳۱ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۵۶:۳۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خیر او مثل شما نمی شود ولی شما مثل او شده اید. از این جهت که قبلا انعطاف پذیر و وابسته بودید اما الان جاه طلبی های خودتان را دارید و می خواهید مثل او مستقل باشید کنترل زندگی تان را دستتان بگیرید. منظور من این نیست که شما می خواهید همسوی او فکر کنید. نوشته ام مثل او منظورم از حهاتی است که عرض کردم.

پاسخ
لینک۳۱ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۶:۴۲
فاطمه

فاطمه : سلام خانوم هراتی.شبتون خوش.خواب خواهر مجردم را می نویسم: خواب دیدم یه ماشین مشکی داشتم یا رنو بود یا ماشین مدل عشق سابقم. دقیق یادم نیست. بیشتر احتمال میدم ماشین عشقم بود( آیا احتمال داره مربوط به اون باشه؟) با خواهرام برای دور دور بیرون بودیم.توی مسیر فامیل زن نزدیک درجه یک که ضربه های زیادی بهم زده ( با همکاری مادر عشقم رابطمون کامل خراب کرد) رو دیدم. لباس مشکی تنش بود.تو خواب انگار دشمنی و کینه وجود نداشت.ایستادم سوار ماشینم شد انگار خیلی محو بود مطمئن نیستم آیا بخاطر او ایستادم یا نه حضورش محو بود. انگار برام بی اهمیت بود. یهو ناپدید شد یا پیاده شد رفت... منو خواهرام رفتیم خونه خواهر متاهل مون. ماشینم رو بیرون دم خونه اش پارک کردم. نگران شدم شب تا صبح نکنه ماشینمو بدزدن دزدگیر هم نداره. صبح شد داشتیم آماده بشیم بیاییم خونه تو دل خدا خدا میکردم ماشینم دم در باشه. ولی نگرانیم کم بود.

پاسخ
لینک۳۱ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۴۰:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما سعی می کنید که کنترل زندگی تان را به دست بگیرید و با روشی که عشق شما زندگی می کرد یا با جاه طلبی های مشابه او زندگی کنید می خواهید مثل او فکر کنید و مثل او در مسیر زندگی تان قدم بردارید. شیوه ی فکری او جزئی از وجود شما شده. حالا دیگر فرق نمی کند برای شما که این فامیل وجود داشته باشد یا نه... دیگر از جانب او خطری شما را تهدید نمی کند چون این هویتی که شما در دلتان دارید متعلق به خود شماست. شما با همین روش اخلاقی جدیدی که دارید با خانواده تان رفتار می کنید و شیوه ی تفکر عشق شما الان جزئی از اخلاق شماست و کسی نمی تواند این شیوه را از شما بدزدد. شما آنقدر به این شیوه علاقه دارید و در وجودتان نقش بسته که نمی دانید که شخصیت خود شماست که این شیوه را در فکرتان جا انداخته یا شخصیت عشق شماست که شما سعی می کنید او را الگوی خودتان قرار دهید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۳۱ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۲۶:۵۵
Samira

Samira : سلام روزتون خوش ممنون ميشم اين خواب را تعبير كنيد
سلام من با پسري بيش از دوازده ساله كه دوستم و بخاطر خانواده هامون نتونستيم ازدواج كنيم و خودمون هم ديگه بيخيالش شديم منتها بخاطر علاقه نتونستيم جدا شيم و بارها به هم برگشتيم.تو چندماه اخير ايشون خيلي گرفتار كار شده و رفتارش عوض شده و توجهش به من كم شده.
خواب ديدم باهم تو مكان شلوغي شبيه دانشگاه نشستيم و منتظريم كه ايشون با شخصي ملاقات كنه.بعدش من رفتم كيفمو از جايي بردارم و ايشون دم در تو ماشين منتظر من بود.حالا من تو راه خروج از اونجا مدام آشنا و فاميل ميديدم و مجبور ميشدم بايستم به سلام و عليك كردن.خلاصه رفتم بيرون و سوار ماشينش شدم(درواقعيت ماشين نداره) و جام خيلي تنگ بود پاهام جا نميشد و خيلي معذب بودم.يه بارم پياده شدم دوباره بشينم پاهام به سختي جا ميشد.بعد جايي پياده شديم ميخواست به چند تا دستفروش ميوه هاي ريز خوشه اي بفروشه.ميوه ها رو داد و قبل اينكه پولشو بگيره يهو ديدم نيست و رفته.(كلا اخيرا همش خواب ميبينم كه باهم هستيم يهو گمش ميكنم).منم نميدونستم چكار كنم گوشيمو دراوردم كه بهش زنگ بزنم.گوشيم تو خواب مدلش قديمي بود.چندتا زنگ خورد و قطع كردم با خودم گفتم نكنه پيش مادرش باشه اون بفهمه ما هنوز در ارتباطيم.بعد گوشيم زنگ خورد با يه شماره ديگه كه اسم فيروزه كريمي افتاد رو گوشيم.(همچين شخصي نميشناسم).و من چون ترسيدم از خانواده ش باشن جواب ندادم.
عذر ميخوام طولاني شد.

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۲:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به درک بالایی نسبت به هم رسیده اید و او می خواهد برای زندگی اش تصمیم بگیرد و شرایطش را عوض کند. شما هم آدمی نیستید که تنها بمانید و بدون او از پس خودتان بر نیایید. او می خواهد مثل همیشه زندگی خودش را کنترل کند و شما از تبعیت از او در این شرایط سخت خسته شده اید. شما می خواهید مستقل باشید و به شما اهمیت داده شود. او دستاوردهای خودش را در رابطه با شما به راحتی می فروشد و ناراحت هم نمی شود. شما نمی توانید مثل قبل او را درک کنید. ارتباط شما با او قدیمی است و همانطور که گفتید چیزی نیست که تازه شروع شده باشد. ولی او احتمال قوی می خواهد مثل گذشته باز سعی کند از شما فاصله بگیرد. خودتان را به خدای بزرگ بسپارید که هر چه که او به صلاحتان است همان پیش بیاید شما اینجوری پیروز خواهید بود وقتی که خودتان را به خدای کریم و بزرگ بسپارید. تکیه بر دوستتان بی فایده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۲۵:۰۶
shamim

shamim : سلام خانم هراتی خسته نباشید. خواب دیدم که برگه ای بنفش رنگ که توش یه چیز خوشایندی نوشته و انگار امضا شده بود ولی الان یادم نیست در دستم هست و به همراه مادرم در حال عبور از کوچه هستیم در حالی که نم بارون میزد. و میخواستیم بریم خونه خاله ام. در طول مسیر آقایی که مدنظرم هست رو دیدم که در حال سوار شدن ماشینش هست. من به مادرم گفتم بیا تند تر بریم تا مارو نبینه که تعارف بزنه سوار شیم. مامانم اگرچه دلش میخواست سوار شه اما بامن همراه شد. من و مادرم به سمت خونه خاله ام می دویدیم. البته با حالت خنده های ریز و آهسته و البته زیر نم بارون. این اقا هم البته مقصدش خونه خاله ام بود و تمام مسیر در ماشینی قرمز رنگ پشت سر ما در حرکت بود بود و انگار ما رو مراعات کرده بود و میدونست رودروایسی داریم. در عالم واقعیت قدیم ها کوچه خاله ام اینا خاکی بود و چاله زیاد داشت. ولی من تو خواب ماشین این اقا رو که دیدم مسیرش چاله های پر شده از اب بارون هم میدیدم. وقتی که هم ما و هم این اقا رسیدم خونه خاله ام یه لحظه با این اقا چشم تو چشم شدم یه چشمش انگار یکم توش خونی بود مثل حالت هایی که از بیداری و خستگی مطالعه زیاد چشم ها قرمز میشن. مهمونای دیگه از اقوام ما اونجا بودند. بعد من خودم رو در حال راه رفتن با یه شلوار چسبیده و سورمه ای رنگ دیدم. مامانم به این اقا سیب تعارف کرد و گفتند که حسین آقا بفرمایید(در واقعیت اسمش حسین نیست) خود این اقا هم تعجب کرد و باحالت تعجب کلمه حسین اقا رو تکرار کرد و بعدش این اقاگفت: فلانی(اسم منو برد) توهم بخور. منم گفتم من خوردم. خوردنم رو ندیدم و شاید هم الکی گفتم از رو خجالت و رودروایسی. ممنون از تعبیرتون. لطفا متن منو پاک کنید

پاسخ
لینک۱۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۳۰:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. خبرهای خوش به شما خواهد رسید و عشق وعطوفت و آرامش به زندگی تان راه می یابد. کسی که دوستش دارید به اصالت خانوادگی شما احترام می گذارد و به این خاطر به شما توجه زیاد می کند. او پر شور و شوق است و با موانع و مشکلاتی که در زندگی تان پیش بیاید مقابله خواهد کرد و سعی می کند که درست رفتار کند. از نظر مادر شما او شخصیتی پاک و با ایمان دارد و مادرتان هم او را می پسندد. او از شما خواستگاری خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۱۶:۲۳
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.