تعبیر خواب بازار
اگر خواب ببینید در بازار هستید، در تمامی امور زندگی موفق خواهید بود. ولی دیدن بازاری متروک در خواب، رسیدن پریشانی و افسردگی خاطر است. دیدن سبزیجات گندیده در بازار، زیان شغلی است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
ahijan : درود خانم هراتی عزیز.ممنون از تعابیر دقیقتون.بین ساعت۷تا۸صبح خواب دیدم خودم ،خواهرم ودخترشون در بازار هستیم،بدلیل کرونا کل بازار تعطیل هست وهمه مغازه ها اجناسشونو با کارتن پوشاندن،کنار یه مغازه لوازم منزلی یا جهیزیه فروشی،یه دستفروش بود که انگار همه جور خرت وپرت داشت،آبجیم یه کاغذشفاف(مثل کاغذروغنی) که روش پراز نقش ونگار بود برداشت منم کاغد را ورانداز کردم انگار میخواست واسه تزئین کیک وشیرینی استفاده کنه،من رفتم تو مغازه لوازم منزلی که با کارتن همه چیز راپوشانده بود وانگاراینطور برداشت میکردم که فروشنده ها اجناس رو احتکار کردن که تا۴ یا ۶ماه دیگه اونو گرونتر بفروشن یا دربازار فعلی ضرر نکنن.بعدآبجیم صدام زد دیدم رویه صندلی نشسته وگلی از همون دستفروش خریده که میگفت اسمش گل زردزعفرونیه،که پرچمهاشو که به رنگ نارنجی بود میچید ومیریخت تو لیوان آب ورنگش زعفرانی میشد منم همین کار رو انجام دادم برای رنگی کردن همون کیک وشیرینی خریده بود.(انگار قرار بود آبجی واسه منم کاغذوگل بخره اما گفت خودم خریدم امتحان کنم،اگر خوب بودبعدا واسه توهم بخرم)انگار یه لحظه بیرون از بازار یه آقایی یه گلدان گل بنفشه خریده بود که میگفت میخام بزارمش اینجا(جایی که نشسته بودیم آفتاب می تابید)اگر خوب مراقبت بشه ونمیره همینجا بکارمش.بعد انگارتو همون بازار سرپوشیده بودیم ومامانم هم بودن ولی چیزی نمیگفت.یه آقایی اونجا بودن که هم سن آقای مهران مدیری بود که خیلی معروف بود ومن خیلی دوسش داشتم وانگار یا خودشون بودن یا آقای ابی خواننده بود(هردوشون از هنرمندان مورد علاقه من هستن)من درحال آموزش دادن چیزی یا صحبت کردن با ایشون بودم، حین آموزش یا صحبت کردن مدام علاقه م رو ابراز میکردم وایشون تشکر میکردن.تو بازار یه مرد خوشقیافه جوان بود که شانه های پهن وقدبلندی داشت پوستش سفید بود وخودشو به من نزدیک میکرد منم رفتم نزدیکش،بعدانگار آشنا بود از فامیلامون که من میگفتم ایشون دیگه ازدواج کرده چرابه من نزدیک میشه.(ایشون درواقعیت دیر ازدواج کردن،رنگ موها وچشماشون ژنتیکی خاکستری هست وخیلی جذاب وخوشقیافه هستن)بعدرفت وقتی دوباره برگشت،موهای سینه شو تراشیده بود(ولی موهای سینه ش مشکی بود که تراشیده شده بود)وباز خودشو بهم نزدیک کرد من بغلش کردم انگار یه سنگینی خاص توی سینه ش داشت ومن انو روخودم احساس میکردم،بعد پشتشو تو بغل من میمالید وچون منو تحریک میکردوتکون میخوردم میگفت این رقص عشقه وچندین بار این کاروانجام داد.انگار قبل از اینکه این آقارو ببینم لبهای دختر خواهرمو میبوسیدم واونم لب منو،یه کم این بوسیدن شهوتی بود خیلی کم یا من فکر میکردم.بعد یه نفر واسه اینکه مژه هام پرپشت وبلندتر بشه میخواست رومژه هاموبا قیچی کوتاه کنه،خودم قیچی رو از دستش گرفتم،رومژه هامو کوتاه کردم بعد یه دفعه تا ریشه جلو مژه هامو چیدم وانتهاشو کمتر چیدم،اما زشت نشده بودم ونگرانش نبودم .ممنونم از تعبیرتون.(خانم هراتی چرابعضی موقع ها آدم این همه خواب باهم میبینه؟)
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم طبق قوانین سایت خوابهای طولانی ( بیشتر از 10 خط) نباید تعبیر شوند چون این خوابها فرصت تعبیر چندین خواب کاربران دیگر را در همین زمان تعبیر یک خواب شما، از بنده می گیرند و لذا برای خوابهای بالاتر از 10 خط به ازای هر 10 خط یک حق خواب مضاعف کسر می شود. این جهت اطلاع شما بود که بدانید برای این خوابتان 2 حق خواب کسر شده و از این به بعد کوتاه خوابتان را ارسال کنید. شما و خواهرتان به نیازها و احتیاجاتی که در زندگی تان دارید و به انتخاب های پیش رویتان نگاه می کنید و به خاطر شرایطی که پیش آمده احساس ترس و نگرانی دارید ولی شخصیت های شما مهربان است و می خواهید بهترین عملکرد و بازدهی را در این دوران از خودتان نشان داده و زندگی تان را صفا ببخشید. شما شخصیت هایی امیدوار و مثبت اندیش دارید و می دانید که اگر با شخصیت مهربانتان به خوبی برخورد نشود، ناامیدی و افسردگی به سراغتان می آید. شما سعی می کنید که آوازه ی موفقیتتان را همه بشنوند و شخصیتی برونگرا و احتماعی از خودتان نشان دهید. می خواهید گشایش کار پیدا کنید و به این خاطر، زبان تلخ را کنار می گذارید و در مقابل مردم هرگز جبهه نمی گیرید و تندخویی نمی کنید. شما روی شخصیت تان کار می کنید تا به موفقیت های زیاد برسید. شما از خودتان حمایت می کنید و افکار خودتان را تایید می کنید. با اعتماد به نفس بالا رفتار می کنید و با عشق به اهدافتان کار می کنید تا هارمونی و هماهنگی به زندگی تان راه یابد. شما و دختر خواهرتان هر دو می خواهید به ثروت برسید و نظرات همدیگر را تحسین و تصدیق می کنید. ولی گاهی نسبت به مردم بدبین می شوید و آدمها را از خودتان دور می کنید ولی خوب، به خودتان حق می دهید که این کار را هم بکنید. وقتی چند حق خواب از شما کسر کردم دیگر این همه خواب را با هم نمی بینید! :))))) تشکر از همراهیتون
ahijan : درود خانم هراتی عزیز.
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم شما می دانید که مجاز به ثبت دو خواب در یک کامنت نیستید حتی اگر به هم مربوط باشند. پس لطفا به قوانین سایت احترام بگذارید. شما می خواهید رفتار مناسبی از خودتان نشان دهید و نمی خواهید که فکرتان مشغول و ناراحت باشد. ولی در عین حال می خواهید سعی کنید که حتی زمانی که فکرتان ناراحت است برازنده و با آرامش و صلح طلبانه رفتار کنید. سعی می کنید که در خلوت خودتان و در جمع خانواده هم آرامشتان را حفظ کنید و نه اینکه صرفا بیرون منزل از تندخویی اجتناب کنید. به هر جهت زمانی که با مشکلات مواجه شوید، رفتارتان تا حد زیادی دست خودتان نیست و نخواهید توانست کنترل اوضاع را خوب بدست بگیرید. تشکر از همراهیتون.
علی : سلام.خواب دیدم به همراه پدر خانمم و یک نفر دیگه که فکر کنم کارگرم بود در یک بازار قدیمی قدم میزنیم و پدر خانمم به یک مغازه سوپر مارکت میره و یک پوشه آبی مخصوص پرونده برای دختر کوچکش میخره و یک بسته نون هم برای من میخره و هر کاری میکنم نمیزاره من پول بدم ولی من ناراحت شدم چون دوست داشتم برام از نونوایی نون تازه بگیره بعدش راه افتادیم و به یک سوله مخروبه رسیدیم و من با خودم گفتم کاش میتونستم این سوله مخروبه را بخرم چون زمینش خیلی خوبه.ممنون از شما
فریبا هراتی
: سلام. شما به مسائل گذشته ی زندگی تان در رابطه با پدر خانمتان فکر می کنید و می خواهید روی ذهنتان بیشتر کار کنید و خودسازی بیشتری داشته باشید. پدر خانم شما امیدوار است که شما به ثروت بیشتری برسید و رفتار دختر کوچکش هم مهربانتر و با گذشت تر باشد و دوست ندارد که شما با آنها بد رفتار باشید. شما سعی می کنید که زمینه ی نامناسب و خاطرات زشت و بد قدیمی زندگی تان را تبدیل کنید به وسیله ای برای رسیدن به موفقیت ها و آرامش بیشتر در زندگی تان. تشکر از همراهیتون.
فرانک : سلام و عرض ادب همسرم دیشب خواب دیده که توی یک بازار لباس فروشی بوده میره تو یک مغازه که لباس های خیلی خیلی زیاد اونجا بوده طوری که کف مغازه و راه پله مغازه هم لباسهای زیاد افتاده بوده (گمان میکند لباسهای کف زمین کهنه بوده)وهمانطور که داخل مغازه بوده چندین بار از طبقه بالا به پایین و پایین به بالا حرکت میکرده طوری که هنگام بالا پایین شدن راه پله خیلی تنگ و سقف کوتاهی داشته سر و دستش به راه پله میخورده ولی به راحتی بالا و پایین میشده فراموش کرده که آیا لباسی از این مغازه یا بازار خریده یا نه !!! ولی همسرم میگه به احتمال زیاد لباس خریده سپاس
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. همسر شما می خواهد که تصویر جدیدی از خودش به دیگران نشان دهد و روش متفاوتی را در زندگی به پیش بگیرد. او به این فکر می کند که متناسب یک نقش یا موقعیت هست یا نه. رفتارهای زیادی به ذهن او می رسد که پیش پا افتاده و قدیمی و بدرد نخور هستند و رفتارهایی که شاید موقرانه و با کلاس و با پرستیژتر باشد. امکانات او برای برخورد با دیگران محدودیت هایی دارد و نمی تواند هر جور که دوست داشته با دیگران تعامل کند. اگر لباس خریده، رفتار مناسبی را در شرایط مناسبی از خودش بروز خواهد داد. تشکر از همراهیتون.
عبدالله یزدانی : سلام خواهرم خواب دیدن که آون و من برای خرید به یک سوپر مارکت که در یک ساختمان بلند و در طبقه آخر این ساختمان بوده رفتیم و چیز خریدیم. ولی یادش نیست چی بوده. ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما و خواهرتان ایده های زیادی در ذهنتان دارید و انتظاراتتان بالاست و به انتخاب های پیش رویتان نگاه می کنید. به اوج موفقیت و ثروت خواهید رسید و خواسته هایتان را به دست می آورید. تشکر از همراهیتون.
زهرا : سلام، سالهاقبل
✫لطفا متن نمایش داده نشود
فریبا هراتی
: سلام. ارتباط و اتصال شما با معنویت قویست و نسبت به شرایط موجود به دنبال روشنگری و راهنمایی بوده اید. شما می خواستید که در زندگی تان پرورش و تکامل بیشتری از هر جهت پیدا کنید و نیازهای احساسی و فیزیکی تان را بدست بیاورید. شما احساس افسردگی و یاس و ناامیدی می کردید و مثل این بوده که حفره ای خالی در زندگی تان وجود دارد. فرصت ها و انتخاب های چندانی هم البته نداشتید. اما از لحاظ احساسی امیدوار بودید که بتوانید به آرامش برسید هر چند که پیشروی شما به سمت اهدافتان امکان پذیر نبوده است. شما دلتان برای دوستتان تنگ شده بود. ( روحش شاد) شما احساس می کردید که تنها کسی که در کنارش آرامش می گیرید دوستتان بوده ولی نمی خواستید که بیمار شوید و یا به افسردگی دچار شوید. تشکر از همراهیتون.
مهربان : سلام و خسته نباشید خدمت شما . ببخشید من از مدتها پیش هر ساله بدون استثنا خواب بازار تاناکورا ( بازار لباس های خارجی دست دوم ) میبینم. دیشب هم خواب دیدم که به همراه خواهرهایم به تاناکورا رفته ام و یک پالتو یا دقیق تر بگم یک بارانی بلند قرمز روشن انتخاب کرده بودم . امتحان کردم دیدم مقداری برای من گشاد است اما قد آن مناسب بود. از خرید آن مقداری دو دل بودم . راستش هم دلم میخواست بخرم و هم اینکه از گشاد بودن آن زیاد راضی نبودم. ولی نمیدانم در نهایت خریدم یا نه.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که تصویر جدیدی از خودتان ارائه دهید که مدرنتر به نظر بیایید و از نگرش هایی در عملکردتان استفاده کنید که دیگران درک زیادی نسبت به آن عقاید و نگرشها ندارند. شما نمی خواهید که زیادی احساسات به خرج بدهید و رفتاری داشته باشید که به خاطر این احساساتی بودنتان به شما ضربه بخورد. سعی می کنید که شاد و با انرژی و با قدرت و پر جرات و با جنب و جوش باشید و اگر لازم شد خشمتان را بروز بدهید و از خودتان دفاع کنید. اما در عمل اعتماد به نفستان آنقدر قوی نیست که اینطور باشید و در عمل سعی می کنید که برخلاف آرمانهایتان، خودتان را از چشم دنیا قایم کنید. تشکر از همراهیتون.
نرگس : با سلام خواب دیدم،که روز عروسیمه اما خبری از همسر سابقم نیست،یعنی من منتظرش بودم،انگار قرار بود با هم ازدواج کنیم، رفتم سراغ پدرش و گریه کردم که اون رو برام پیدا کنه،قبول کرد من به دنبالش وارد بازار شدم ، اما سر یک پیچ گمش کردم، یا شایدم اون من رو تنها گذاشت مطمئن نیستم، اما زیاد ناراحت نشدم و برگشتم، کاملا احساس بی تفاوتی داشتم.
هر چی توی خواب سعی میکردم خودم پیداش کنم،امکانش نبود، تا اینکه خودش بهم زنگ زد و اومد دنبالم، توی ماشین کناارش نشسته بود، چهرش زیبا تر شده بود، انگار آرایش کرده بود چهرش غمگین و خجالت زده بود و من زشت شده بودم ، به این صورتم که صورتم زرد شده بود و موی داشت یا به اصطلاحی اصلاح نرفته بودم و به من میگفت میخوای ببرمت آرایشگاه؟
فریبا هراتی
: سلام. شما از نبود همسرتان خیلی غصه می خورید و از پدر شوهرتان کمک می خواهید ولی او شما را می پیچاند و قالتان می گذارد. شما کم کم احساس بی تفاوتی نسبت به شرایط پیدا کرده اید. اما خودش به شما فکر می کند و سعی می کند که وجهه ی خوبی از خودش نشان دهد و ناراحتی هایش را رو نکند و با سیاست با شما حرف بزند. شما خودتان را دارید زیاد ناراحت می کنید و رفتارتان تند شده و خصمانه صحبت می کنید و این حالت شما به نفع شما نیست. شما هم باید یاد بگیرید که سیاست داشته باشید و بخودتان برسید. کاری کنید که وقتی شوهرتان امد از اینکه شما را نداشته تاسف بخورد نه اینکه ببیند یک آدم با رنگ و روی زرد و قیافه ای خسته و خراب.... منتظر نشسته که او بیاید با او دعوا کند!! اینطوری او اصلا از آمدنش پشیمان خواهد شد. بخودتان برسید که اگر او دورادور شما را دید دلش برایتان لک بزند نه اینکه بگوید همان بهتر که نیستم. تشکر از همراهیتون.
مینا : سلام و عرض ادب روزخوش
خواب دیدم تو یه مغازه باریک که انگار طبقه بالا بودو پراز لباسهای زنونه هست و انگار خارج از کشور بود ویه فروشنده مثل چینی یا کره اییها منو راهنمایی می کرد مثل اینکه می خواستم برای مامانم لباس بخرم که البته همشون کوچیک بود بعد دیدم در پشتی مغازه باز شد و من داخل پشت بومی رفتم که پراز لباس بود مثل بازارای محلی بعددیدم کنارخیابونم ویه اقای کروکثیف با یه سری میلههای بلنر و سقفهای سفید اماده با حرکاتی مثل حرکات اکروبات این قطعه ها رو بهم وصل می کرد و تو زمان خیای کم یه مرکز فروش چند طبقه درست کرد اولش به نظر نمی رسید ولی سازه محکمی شد من اولش می ترسیدم روش راه برم ولی چند قدم که برداشتم انگار زیر پام به اسفالت تبدیل شده بود دیگه میله هایی که مابینشون یه خورده بازبود نبود بعددیدم عمع خدابیامرزم کنارمه وباهم می گشتیم و ثحبت می کردیم وانگار ۲۰ یا ۳۰ تا دونه شکلات گرد خریده بودم ولی دسته دختر بزرگه عمم بود بعددیدم دختر عمم و دوست دوران دبیرستانم باهم دارن میان شکلاتا دستشون بود من ازشون گرفتم وروی یه گویی که جلوم بود ریختم دلهشوم کردم می خواستم از این حبابای شکلات درست کنم که دیدم عمم گفت خوب من دیگه نمی خورم گفتم نگران نباش یکی از شکلاتا که خیلی خرد نشده بود وتقریبا سالم بود به طرفش گرفتم ولی ازم نگرفت گفت نه عمه حالم خوب نیست نمیتونم بخورم و دیدم که کف دستخودم توف کرد انگار از دهنش اب امده بود یا اصطلاحا دهنش اب کنده بود البته تمام این کارا تو خیابون انجام شد با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما سعی می کنید که مادرتان را وادار کنید که مدلی رفتار کند که دوست ندارد و این برای مادرتان سخت است که شما را درک کند که چرا چنین چیزی از او می خواهید. یا می خواهید مادرتان را ترغیب کنید که رفتار زنان شرقی را درک کند و مادرتان نمی خواهد مثل آنان خودش را مقید به قوائد خاصی کند که تحت فشار باشد. شما می خواهید رفتاری موفقیت آمیز داشته باشید تا زندگی تان به تعادل بالاتری برسد. شما می خواهید که کسی از این نظرات شما حمایت کند و بگوید که حق با شماست ولی عمه تان افکار شما را تصدیق نمی کند اما ممکن است دوستتان یا دختر عمه تان نظرات شما را بپسندد. تشکر از همراهیتون.
سارا : باسلام من دیشب بعد از نماز صبح خواب دیدم ک در بازار راه میرم بدون حجاب بدون روسری بازار شلوغ آدما میرن میان بعد یهو میگم وسایلم کو؟نه موبایلم نه کیف پولم نه مانتوم یادم میفته ک من تو شلوغی بازار کنار یه کیوسک اونجا جاشون گزاشتم میگم وای حتماالان دزدیده شدن بردنشون توشلوغی بازار محاله بمونن باناامیدی میرم سمت جایی ک اونجا جا گزاشتمشون باکمال تعجب میبینم ک هستن و کسی دست بهشون نزده یکی از همکارا خانمم بهم میگه بگیر اینم وسایلت گزاشتیشون و رفتی با توجه به اینکه من دارم طلاق میگیرم و فقط گیر مهریه دادن همسرم هستیم تعبیرش چی می تونه باشه
فریبا هراتی
: سلام. شما دارید به انتخاب های پیش رویتان فکر می کنید و برای خودتان تخمین می زنید که باید چه کار کنید. فکرتان را راحت برای همه بیان می کنید و احساس می کنید که نمی دانید چطور باید رفتار کنید و یا از کدامیک از تجربیاتتان در حل مشکلاتتان با همسرتان می توانید استفاده کنید. شما تحت فشار اقتصادی قرار گرفته اید و متوجه می شوید که بیشتر از هر چیزی، در شرایط حاضر شما نیاز به کسی دارید ک به شما توصیه و نصیحت لازم برای موفقیت در مقابل همسرتان را بکند و اینکه بدانید رفتارتان در مقابل همسرتان، چه هزینه ای می تواند برای شما داشته باشد. دنیا به شما رو خواهد آورد و شما راهنمایی و توصیه ی لازم را برای رسیدن به موفقیت، از جایی دریافت خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.