تعبیر خواب برهنه و لخت بودن
اگر خود را در خواب برهنه دیدیم ولی عورت ما پوشیده بود از چیزی می ترسیم که فاش شدن آن رسوایی نمی آورد. اگر برهنه بودیم و لباس پوشیدیم از گزندی در امان می مانیم. اگر در حال برهنگی کسی به ما لباس پوشانید یا خودمان لباس بپوشیم به یاری کسی از رسوایی نجات می یابیم.
دیدن بدن برهنه دیگران، آگاهی از شخصیت نهانی دیگران است. لخت شدن این را می گوید که خودمان کاری می کنیم تا سر زبان ها بیافتیم و دیگران درباره ما حرف بزنند و احیانا بد بگویند.
از امام صادق (ع) نقل است که برهنگی در خواب، برای مرد صالح خیر و نیکی است و برای مرد مفسد و فاسق بدی و رسوایی است.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی به خواب دید برهنه است و از مردم شرم دارد، دلیل که حج طلب کند. اگر بیننده خواب مردی مستور بود، گناهش عفو گردد. اگر صالح نباشد، دلیلش بد است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر خود را برهنه دید و در طلب دنیا بود، دلیل بر غم و اندوه است. اگر ببیند شلوار دارد، دلیل که در طاعت و عبادت مجتهد شود.
جابر مغربی می گوید: برهنگی در خواب، محنت و رسوایی است. اما اگر عورت را پوشیده ببیند، برای مرد صالح تعبیر نیکو دارد و برای فاسق تعبیرش بد است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
alirezaee : سلام خانم هراتی عزیز.صبح خواب دیدم رفتم خونه یکی از اقوام.زن و دخترش خونه نبودن تازه از جایی رسیدن اومدن خونه دوتاشون به پشت دراز کشیدن و جلو مانتوشون رو باز کردن جوری که شکم و پستوناشون کامل معلوم بود و اصلا براشون مهم نبود که من اونارو میبینم.من خیلی خجالت میکشیدم سرم انداختم پایین اما برادرم کنار دختره نشسته بود و خیلی عادی داشت حرف میزد باهاش.بعد انگار من رفتم حموم با شامپو سرم شستم (فکر کنم ی پیراهن آبی نو دادن بهم پوشیدم دقیق یادم نیست)ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما با فامیلتان رابطه ی قوی و دوستانه ای ایجاد خواهید کرد و همسر و دختر او نسبت به شما احساس صمیمیت و آرامش خواهند داشت. آنها رک و پوست کنده راجع به احساساتشان و نیازهای عاطفی و قدرت و اختیاراتشان صحبت خواهند کرد. شاید برادر شما اگر مجرد است به ایشان فکر می کند. شما می خواهید که نگرانی هایتان را از بین ببرید و شروعی تازه داشته باشید و افکار منفی را از ذهنتان پاک کنید. شما نشان خواهید داد که می توانید رفتاری توام با آرامش و خونسردی و گذشت و فداکاری و شخصیتی خردمند از خودتان نشان دهید. تشکر از همراهیتون.
Eli : سلام خسته نباشید . خواب دیدم یه شخصی که چند ماهیه فوت شده از زیر رختخواب بیرون اومد و لخته تعبیرش چیه ؟ دو مرتبه این خوابو دیدم در فاصله ی ۲ ماه . یک بار کامل لخت بود یک بار عورت رو ندیدم . ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. تعبیر خوابتان این است که او روحش زنده است و نیاز به حمایت و پشتیبانی دارد اما دیگران او را مرده حساب می کنند. او نمی تواند از خودش دفاع کند و از نظر احساسی آسیب پذیر است. هیچ حامی ندارد. تشکر از همراهیتون.
hani : سلام لطفا خوابم مخفی باشه
فریبا هراتی
: سلام. فکر شما به خاطر مسائلی کمی شلوع می شود و نیاز به راهنمایی دارید. در خانواده ی شما مردها می خواهند از زنهایشان حمایت و پشتیبانی کنند و شما دوست دارید که اشتباهات گذشته تان را بشویید برود و شروعی تازه داشته باشید. برادر شما می خواهد که شما نظراتتان را راجع به مسائلی که فکرتان را ناراحت می کند، رک و پوست کنده با او مطرح کنید تا او شما را راهنمایی کند. ولی اینکار شما باعث می شود که شما افکار و نظراتتان را راجع به احساسات خودتان با برادرتان مطرح کنید که به نوبه ی خود، باعث خواهد شد که نگران این موضوع باشید که حالا برادرتان تمام افکار شما را می تواند بخواند و از زیر و بم ذهنیات شما و احساساتتان با خبر است. شما فکر می کنید که خواهرتان کار خوبی کرده که زیاد با برادرتان راجع به تمایلات و احساس خودش در بعضی زمینه ها، صحبت نکرده است. تشکر از همراهیتون.
کیمیا کیانی : سلام زنده باشید من در خواب دیدم که به حمام بیرون خانه رفتم و لخت هستم و یک دفعه دو نفر مرد وارد وان شدند و مسخره بازی در آوردند واب سمتم میریختن من خیلی عصبانی بودم و از وان خارج شدم و همینجوری لخت در حالیکه اندام شرمگاهیم را پوشانده بودم میدویدم از خیابان ها رد میشدم به خانه رسیدم و نمیدونم برادرم منو لخت دید یا نه ولی براش تعریف کردم ویادم نیست اون چی گفت و یادمه یکی از اون افراد به من پیام داد جون من مجرد هستم تعبیر خوابم چی میشه خانم هراتی من از خواب ساعت 6و40 دقیقه بیدار شدم خیلی متشکرم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید نگرانی هایتان را بشویید برود، مشکلاتتان را کنار بگذارید و از مسائلی که روزانه در زندگی تان وجود دارند و باعث ناراحتی تان می شوند، خلاص شوید. می خواهید که شروعی تازه داشته باشید. شما نمی خواهید که با مشکلات عاطفی و احساسی فکرتان را مشغول کنید و احترامتان را از دست بدهید. اما احساستان را شاید رک و پوست کنده با برادرتان در میان بگذارید. شما نمی خواهید که مورد قضاوت نادرست مردم واقع شوید و نظراتتان را خیلی راحت با عملکردتان، به دیگران نشان می دهید. شاید کسانی هستند که عاشق شما سده اند و یک نفر از آنان با شما تماس خواهد گرفت. تشکر از همراهیتون.
maryam19 : سلام من امروز خواب دیدم پیش ماشین برادرم بودم که دیدم دندنش رو یک گذاسته پیش خودم گفتم حتما یادش رفته دنده رو آزاد کنه همش تو فکر بودم براش بزارم رو دنده آزاد دلم میخواست ماشینو روشن کنم برونم که گفتم حوصله ندارم صندلیو بکشم جلو (برای اینکه پام به پدال برسه )بعد یهو خودمو دیدم تو ماشین که یهو حرکت کرد از سراشیبی ،عقب عقب ،مستقیم،با سرعت رفت بالا (گفتم این بخاطر این بوده که تو دنده یک بوده شروع کرده به حرکت )واردمسیر اصلی جاده شد گفتم خوب شد که ماشین از این ور و اونور نیومد بزنه به ماشین بعد بلافاصله همون سراشیبیو با سرعت دوباره اومدم پایین که خودمو این دفعه روی یه دوچرخه بلند دیدم. فک کردم پام به پایه نمیرسه که برونم، ولی دوچرخه رو روندم پیش خودم گفتم اون میدونی رو یه دور میزنم، با دوچرخه رفتم یه دور زدم (دوچرخه سواریم خیلی روان و راحت نبود،چون بلندو بزرگ بود )بعد یهو یه پسر جوون کم سن و سال لاغر اندام ترکه ای کاملا لخت،کل بدنش و صورتش بدون مو بود ، دیدم که یه جایی تو حمام بود که درحمام باز بود این پسر ناشناس بود ولی تو خواب انگار معشوق یا نامزدم بود پرشور و شوق و بازیگوش بود همش میخواست نظر منو جلب کنه منم یه چیز میله مانند تو دستم بودم دلم میخاست باآلتش ور برم ،،اونم خوشش میومد باهاش عشق بازی کنم ولی من انگار عجله داشتم برم عشق بازی نکردیم فقط درحد خواستن بود که تو این وسط صدا خواهرمو شنیدم دیگه نموندم و رفتم ممنون. میشم تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید مثل برادرتان بتوانید اختیار عمل و آزادی بیشتری داشته باشید و کنترل بخشی از زندگی تان را بعهده بگیرید. برادر شما بی کار و بی خیال نیست و آماده است که پروژه و مسیر جدیدی را در زندگی اش پیش بگیرد و شروع کند. شما نمی توانید مثل او مسئولیت های سنگینی را به عهده بگیرید و قدرت تصمیم گیری تان یا کنترل زندگی تان خیلی قوی نیست. شما سعی می کنید که تعادل را در زندگی تان بدست بیاورید و البته این حفظ تعادل و آرامش هم برای شما خیلی راحت نیست. شما می خواهید که استقلال عمل داشته باشید ولی خیلی مجرب نیستید اما بی خیال و مثبت اندیش هستید و دوست دارید که قدرتتان را به همه نشان دهید، سیاست داشته باشید و نشان دهید که با اراده و جسور هستید. تشکر از همراهیتون.
Maya : سلام وقت بخیر دیشب با آشفتگی و ذهن مشعولی بسیار خوابیدم و ذهنم درگیر چند مسیله بود و خوابهای متفاوتی دیدم و نمی دونم این خواب تعبیر داره یانه ولی این بخش از خواب خیلی نگرانم کرد من در خیابون بودم کسی تو خیابون نبود من کاملا لخت بودم و لباسی به تن نداشتم ولی دونفر کنارم بودن که نمی شناختمشون و جوری بود انگار اونهام منو نمیدیدن یا براشون مهم نبود بعد اومدم بشینم رو جدول ببخشید با باسن نشستم روی جدول ولی با وسواس که نکنه مریصی بگیرم ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر . شما نمی خواهید که به خاطر بعضی کارهایتان مورد قضاوت اشتباه دیگران قرار بگیرید و در معرض نمایش باشید. شاید شما در یک موقعیتی احساس آسیب پذیری می کنید. در حالی که این فقط احساس شماست و اصلا کسی در واقعیت به کار شما کاری ندارد. تشکر از همراهیتون.
DF : سلام.این خواب رو فکر کنم بعد از ساعت ۱۰ صبح دیدم یا شاید هم ظهر این خواب رو دیدم .خواب دیدم که توی خیابون دنبال یه ماشینم تا برم پیش دوست پسرم که در واقعیت ۳ ماهه که رابطهمون تموم شده .. خیلی انگار سخت بود رفتن پیشش انگار مسیرش سخت بود و من بلد نبودم از کجا چه ماشینی بگیرم هوا هم انگار نزدیک غروب بود و با استرس و پرس و جو میفهمیدم چجوری برم . یه جا هم سوار یه ون شدم و حتی برام جالب بود که چرا همه عقب نشستن و من تونستم جلو کنار راننده بشینم خیلی هم تیپ زده بودم انگار . و راننده گفت موقع پیاده شدن دکمه صندلی رو خاموش کن انگار از صندلی گرما میزد .. بعد که رسیدیم به مقصد من پیاده شدم هوا تاریک تر شده بود و گفتم بلد نیستم که دکمه صندلی رو خاموش کنم راننده اومد بهم یاد داد و آخر هم گفت شما خیلی خانومی و خندید و دور شد .. از تعریفش نه ناراحت شدم نه خوشحال بعد یا به استرسی دوییدم به سمت خونه دوست پسرم یه جا هم انگار از وسط چند تا آدم رد شدم که داشتن فیلم عروسی میگرفتن و عصبی شدن گفتم ببخشید من متوجه نشدم فیلم دارید میگیرد . خلاصه رسیدم به خونه دوست پسرم و دیدم نمای خونهش یه در خیلی خیلی بزرگ چوبی داره . (خونه ی خودش اصلا این شکلی نیست و اپارتمانیه) ولی این خونه انگار مثل قصر بود ولی خب خیلی کوچیکتر از قصر هوا اینجا روشن تر شده بود .. در زدم و اون از پشت در با خوشحالی و آواز خوندن در رو باز کرد منو دید جا خورد و عصبی هم شد و داشت در رو میبست من گفتم وایسا توروخدا کارت دارم یهو دیدم لباس تنم نیست یعنی مانتو ندارم سینه هام معلومه ولی شلوار و شال داشتم .همون دم گفتم وایسا مانتومو گذاشتهم تو ساکم اونم نگام میکرد و من تو یه ساک پر از لباس و مانتو داشتم دنبال همون مانتوم میگشتم که تنم بود ولی پیداش نمیکردم خیلی هم نگران بودم و همش هم داشتم مرور میکردم مانتومو کجا گذاشتم . تنم بود که .نکنه تو ون جا گذاشتم و دیگه نا امید شدم و استرس داشتم یه پسری که تو خونش بود متو ببینه احساس شرم داشتم که سینه هام معلومه اونم با تاسف به من نگاه میکرد انگار یه مانتو آبی کمرنگ پیدا کردم و اونو سریع کردم تنم .حتی وقتی مانتو رو کردم تنم به نظر خودم خوب اومد و به شالم میومد. اون همچنان عصبی بود از دیدن من و دیدم تو خونه ش یه پسر رد شد گفتم کیه گفت تو نمیشناسی اصرار کردم گفت آرمانه یه پسر جدید بود و از دوستای قدیمیش نبود یعنی من این دوستشو ندیده بودم و نمیشناختم .نمیدونم چی شد یهو دیدم رفت از جلو در و دیگه پیداش نبود من رفتم تو خونه یهو دیدم چندتا فامیلمون که من ازشون بدم میاد و اونا هم با من بدن اونجان دو سه تا از دختر خاله و پسرخاله ای که از من خوششون نمیاد و منم دلم نمیخواست اونا منو ببینن و بفهمن اومدم خونه دوست پسرم منتشو بکشم .و سعی میکردم سریع رد شم منو نبینن و دنبال دوست پسرم تو خونهش میگشتم . کلی دختر و پسر از خودش خیلی کوچیکتر و هم سن خودش و ... تو خونه بودن .تو دلم گفتم بعد از من خونه رو چرا اینطوری کرده یهو یکی از دوستاش که منم نمیشناختمش گفت امیرعلی(دوست پسرم) خیلی عوض شده خیلی گریه کرد و غصه خورد الان دیگه یه آدم دیگه شده منم گفتم آره اینجا رو مهمون سرا کرده که مثلا وقت بگذرونه با اینا و اینارو با حرص میگفتم ..ته خوابمو یادم نیست ولی انگار تو اون شلوغی که میگشتم دو سه بار برای چند ثانیه تو جمع پیداش میکردم و چهرشو میدیدم و همش دعا میکردم خواب باشم حس خیلی بدی داشتم بیدار هم شدم حالم بد بود
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید با دوست پسرتان آشتی کنید ولی برایتان سخت است که قدم به پیش بگذارید و بخواهید با او آشتی کنید. نمی دانید چطور باید اینکار را بکنید. شاید خیلی ها شما را راهنمایی کنند ولی کسی برای شما قدمی بر نمی دارد و همه خودشان را عقب کشیده اند. استرس زیادی در وجود شماست و باید سعی کنید که خونسرد باشید. شما می ترسید که دیر شود و شرایط بدتر شود. شما برای آشتی با دوست پسرتان که قلبی بزرگ و روحی بزرگ و مثبت اندیش دارد، باید خیلی خیلی سیاستمدارانه و آگاهانه اقدام کنید و جوری صحبت کنید که به دل او بنشیند. شما به او خواهید گفت که نیاز به حمایت او و پشتیبانی او دارید و رک و پوست کنده احساستان را با او در میان می گذارید. شما نمی دانید نسبت به او چگونه باید رفتار کنید و استرس می گیرید و او دلش برای شما خواهد سوخت. شما خودتان را آماده کرده اید که در شرایط مختلف، رفتارهای مختلفی از خودتان نشان دهید ولی الان، احساس می کنید که گیج شده اید و او می تواند احساس واقعی شما را درک کند. شما سعی خواهید کرد که خونسرد باشید و خونسردی تان و آرامشتان را حفظ کنید. می خواهید نشان دهید که نسبت به او از خودگذشته و وفادار و نسبت به آینده خوشبین هستید. می خواهید خردمندانه رفتار کنید. او می خواهد به آرمانها و اهداف خودش برسد و توقع و انتظار بازگشت شما را ندارد. شما به این فکر می کنید که او هم می داند که شما نمی خواهید که احساستان و تمایلتان را برای آشتی با او، کسی بفهمد. می دانید که او خیلی اهداف دارد که می خواهد آنها را دنبال کند. او خیلی بعد از شما ناراحتی کشیده و تصمیم گرفته که به جای غصه خوردن برای شما، آینده اش را بسازد. او هم گاهی به شما فکر می کند ولی به صورت کوتاه و نه به صورت جدی. تشکر از همراهیتون.
چکاوک : سلام وقت بخیر من خواب دیدم مردیکه قبلا دوسش داشتم تو اینستا یکی از پستهام رو لایک کرده ولی عکسی برا پروفایلش گذاشته که در حالیکه رو به دوربین یوری خوابیده برهنه هم هست موهای سینه ش قهوه ای و بدنی پر داشت البته تا کمرش معلوم بود با تعجب به برادرم نشون دادم گفت این خوب نیست معنیش میتونه این باشه که با مردها رابطه داره!!!!که من قبول نکردم ...جای دیگه زنش رو دیدم که داشت برام از بیماری سختی که اون اقا گرفته بود و منجر به ریختن تمام موهای سرش شده بود حرف میزد من خیلی ناراحت شدم ولی زنش گفت با این وجود من اصلا اهمیت نمیدادم و در دوران بیماریش براش از تلگرام رنگ مو میخریدم ..تو خواب به خودم گفتم چه جالب تجسم خلاق میکرده ......البته کمی هم تعجب کردم ....ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. این آقا با مشکلی مواجه شده که جلوی دیگران حرمت و احترام او کم شده و به شدت مادیگرا شده ، هر چند که مجربتر شده و قدرت بیشتری در کارش پیدا کرده است. او احساس تنهایی می کند و دوستان زیادی ندارد و این موضوع برای خانم او هم مهم نیست. همینکه پول به خانه بیاورد برای او کافیست و خانمش به ثروتمند بودن او بیشتر از هر چیزی اهمیت می دهد. این آقا گاهی شما را به یاد می آورد و بعضی از خصلت های اخلاقی شما را به خانمش ترجیح می دهد. تشکر از همراهیتون.
ساجده : سلام.چند شب پیش خواب دیدم با همسرم میخواستیم از آپارتمانمون خارج شیم.من در آسانسور متوجه شدم که شلوار پام نیست و شورت سفید فقط پامه،علی رغم اینکه همسرم در واقعیت روی حجاب حساسه در خوابم حساسیتی نشون نداد.موقع خروج از آسانسور همسرم طبقه ۱و ۳رو زد.من پیش خودم گفتم خوب شد،آسانسور میره اون طبقات و همسایه بیشتر معطل میشن و فرصت هست که زودتر سوار ماشین شم.بیرون ساختمان شب بود،من ایستادم تا همسرم بره ماشین رو از اون سمت خیابون که در یک پارکینگ که حالت خاکی داشت ،پارک بود بیاره.من در این لحظه دیدم کاملا لختم،فقط شال قهوه ای دارم که سعی میکردم روی سینه ها و عورت و باسن رو بپوشونوم باهاش و موفق هم بودم در این کار.وقتی همسرم اون سمت خیابان رسید،شروع کرد برای من شکلک دراوردن که مثلا منو اذیت کنه.من خندیدم و توی دلم میگفتم زودتر ماشینو بیار دیگه الان چه وقته اینکاره؟چندتا موتوری و ماشین و ...از خیابان رد میشدند ولی چون تاریک بود هیچکدوم منو ندیدن و بهم توجه نکردن،درکل هیچکس منو ندید.و بالاخره همسرم ماشین آورد و من سوار شدم
فریبا هراتی
: سلام. شما و همسرتان می خواهید نسبت به مسئله ای وارد عمل شوید. ولی شما نمی دانید باید چکار کنید و نقش شما در این موقعیت، برایتان مشخص نیست. شما فکرتان را برای کسی مطرح نمی کنید و می خواهید محافظه کارانه به سعادت خانواده تان فکر کنید. تا حدودی مادیگرا هستید ولی در عین حال، در موقعیتی که در آن قرار گرفته اید احساس آسیب پذیری می کنید و مثل این است که قربانی شرایط شده اید. همسر شما رفتار و یا افکار شما را در آن زمینه ی خاص جدی نمی گیرد. اعتماد به نفس شما پایین است و نگران هستید که مردم راجع به شما چه فکری می کنند. به هر جهت شما سعی می کنید که با احترام برخورد کنید و از همسرتان در رابطه با این مسئله ی خاص، تبعیت کنید. تشکر از همراهیتون.
ma : باعرض سلام خسته نباشید در شب اول ذی حجه در یک لحظه درخواب دختر ۸ ساله ام رابرهنه دیدم البته شرت داشت که پشت به دریا روی تپه ای تقریبا به ارتفاع ۱متر درست نزدیک دریا نشسته بود ممنونم از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دختر شما احساساتی شده و درک بالاتری نسبت به بعضی مسائل پیدا کرده است. او احساس خودش را رک و پوست کنده با شما مطرح می کند و با شما صداقت دارد و همینطور چیزی در مورد او نیست که شما از آن بی خبر باشید. تشکر از همراهیتون.