تعبیر خواب بیمارستان
لوک اویتنهاو میگوید: اگر خواب بیمارستان دیدید، دوستانتان نیازمند کمک شما خواهند شد. اگر خود را در درون بیمارستان ببینید، خبرهای غمگین خواهید شنید. اگر خواب ببینید در بیمارستان بستری هستید، نشانه آن است که باید با دقت و هوشیاری از بیماری مسری فرار کنید. اما اگر خواب ببینید برای عیادت شخصی به بیمارستان می روید، نشانه آن است که از حال یکی از نزدیکان خبرهای بدی خواهید شنید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
roksana : سلام خانم هراتی روز پنجشنبه ممنونمیشم خذف بشه خوابم
فریبا هراتی
:
سلام. اینطور که شما خوابتان را طولانی فرستاده اید نمی توانم همزمان که تعبیر می کنم خوابتان را در مانیتور مشاهده کنم. برای تعبیر شما حتما باید در 3 بخش متفاوت ولی همزمان خوابتان را ارسال کنید. ضمن اینکه طبق قوانین سایت که در تمام صفحات تعبیر خواب ذکر شده است هر 750 کاراکتر معادل یک حق خواب است و خواب شما شامل 3888 کاراکتر و 6 حق خواب و از حد مجاز طولانی تر است. لطفا 4 خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. نوبت شما محفوظ خواهد بود تشکر.
bita : سلام در واقعیت پدرم عمل جراحی داشتن چند روز پیش و تازه از بیمارستان مرخص شدن خواب دیدم دوست پسر سابقم اومده توی بیمارستانی که پدرم عمل کرده و توی اسانسور کنارم وایساده و یه تخت خالی جلومه انگار داشتیم میرفتیم طبقه ی بالاتر روی تخت یکی دوتا لکه بود ولی خون نبود که گفتم اینا چیه گفت پدر منم اینطوری بود نگران نباش (پدرشون فوت کردن) بعد اومدیم قسمت اورژانس بیمارستان دم پنجره وایساده بودیم که دوس دختر سابقشو اوردن میخوااستم عکس العملشو ببینم یه نگاه بهش کردو گفت اون که به خاطره ها پیوست ، دوست دختر سابقش تختش از همه تخت ها کوتاهتر بود بعد دست منو محکم گرفت و از اونجا اومدیم بیرون دوس پسر سابقم اصلا نمیدونن پدرم عمل داشتن ممنون از شما
فریبا هراتی
: سلام. شما تمایل دارید که در این شرایط که پدرتان تازه عمل کرده اند؛ دوست پسرتان همراه شما و حامی شما بود و رابطه تان با او پیشرفت می کرده و به سطح بالاتری می رسید. او شما را ناراحت کرده ولی نه آنقدر که نتوانید او را ببخشید. او هم دوران سختی را پشت سر گذاشته ولی سبک زندگی امروز شما، می تواند به شما لطمه بزند و هر دوی شما می خواهید کارهای سابق و پیامد آن کارها و رفتارها را دوباره ارزیابی کنید. او از دوست سابقش دست کشیده و دیگر آن خانم برای دوست شما از ارزش و اعتبار بالایی برخوردار نیست. او می خواهد ارتباطش را با شما تقویت کند. تشکر از همراهیتون
Fereshte : سلام وقتتون بخير
خواب ديدم همسر مرحومم با بلوز و شلوار كرم تو بيمارستان كار ميكرد در صورتي كه مهندس بودن تو واقعيت و من رفتم بيمارستان ديدنش و كلي خوشحال بود و با پرسنل ناهار ميخورد وكه متوجه شدم دمپايي پلاستيكي سفيد مايل به صورتي پامه كه انگار كنارش يكم پاره بود و كلي خجالت كشيدم كه نكنه كسي متوجه بشه من با دمپايي اومدم و زدم از اون بخش بيرون كه روي زمين خون خشك شده ديدم و يه خرس عروسكي بزرگ بعد از اين خواب ديدم تو تاكسي هستم با دخترم و خواهرم كه يه گربه بي پناه ديديم باهامون بود رانده تاكسي يه جا نگه داشت يه چند گل رز رنگي بود ولي منطقه آلوده بود و يه گربه كه مرده بود آريزون بود به آينه بغل يه ماشين و چند گربه ديگه هم بود فوري رفتم ولي دخترم جا موند و ديدم داره گريه ميكنه و افتاد دنيال ماشين فوري پياده شدم و بغلش كردم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. اگر بین خواب اولتان و دومتان بیدار شده باشید و دنبال هم نباشند باید به بنده اطلاع دهید تا از شما حق خواب دوم کسر شود تا خدای نکرده مدیون سایت و کارمندان آن نباشید چون برای این تعبیر از شما فقط یک حق خواب کسر شده است. روح همسرتان شاد. دعاهای خیر او پشت سر کسانیست که محتاج کمک و دعا هستند و شما را هم دعا می کند. شما احساس می کنید که جاپای قرص و محکمی در زندگی تان ندارید هر چند که شخصیتی مهربان دارید و سخت کوش هستید. استرس و نگرانی زیادی در زندگی شما وجود دارد و شخصیتی احساساتی و رویاباف دارید که دوست دارید به امنیت گذشته و آرامش قبلی تان برگردید. شما می خواهید از کسی کمک بگیرید که راه درست را به شما نشان دهد و از شما حمایت کند. احساس می کنید که در دنیای کثیفی زندگی می کنید که خودمختاری و استقلالتان را از دست داده اید و به خاطرات قدیمی تان دلخوشید. شما باید بیشتر مراقب دخترتان باشید چون او به حمایت شما نیاز دارد و نباید فقط به کمبودهای خودتان فکر کنید. تشکر از همراهیتون
zahra : سلام.دیشب خواب دیدم دوباره توی بیمارستان هستم و عمل جراحی کردم و از اینجا دیدم که مرا با تخت از اتاق عمل خارج کردن و من هیچ دردی نداشتم ولی میدانستم بیهوش شدم و عمل روی من انجام شده و تازه به هوش آمدم. و تصویر بدن خودم را در ذهنم میدیدم که پایین تر از ناف شکم و کمی بالاتر از رحم جراحی شده و لخت بودم و میگفتم :الان جراح بدن منو دیده و کمی ناراحت بودم .بعد دوتا دکتر اونجا بودن که برام یک نایلون دارو نوشتن و دستم دادن .گفتن که میخوای آمپول را ما بزنیم گفتم نه خواهرام تزریفات بلدن.و بعد روی تخت دراز کشیدم کمی سوزش از داخل رحم داشتم.به خواهرزادم گفتم کمی دراز بکشم من تازه عمل کردم .اونم گفت خاله تو چطور راحت نشتی !؟ در صورتی که الان عمل کردی.من منتطر بودم خواهرم بیاد تا از بیمارستان بریم.خانم هراتی هفته قبل هم همین خواب را دیدم.تعبیرش برام مهمه.
فریبا هراتی
: سلام. انشالله از نظر فکری و روحی به آرامش خواهید رسید و خداوند مشکلاتتان را تمام می کند و جنبه های بد زندگی تان یا اخلاق اشتباه را از وجودتان دور خواهد کرد. احساسات منفی از ذهنتان پاک می شود. خداوند از تمام احساسات شما رک و صریح و پوست کنده با خبر است و حاجت روا خواهید شد. مشکلاتتان تمام می شود. تشکر از همراهیتون.
lalazaza : سلام و وقت بخیر. خواب نشون داده نشه لطفا.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و این شخص می خواهید از نظر ذهنی به آرامش برسید و کنترل کاملی روی افکار و احساساتتان داشته باشید و مطمئن باشید که برای هم مناسبید. شما زودتر از او به این نتیجه رسیده اید ولی او هنوز مطمئن نیست. اما خونسرد و آرام نشسته و به خودش فرصت کافی برای فکر کردن می دهد تا بتواند تصمیم درستی در رابطه با شما اتخاذ کند. تشکر از همراهیتون
نیلوفر : سلام خواب دیدم خواهرکوچکم روی تخت بیمارستان بستریه و یه پسر جوان زیبا با لباس سفید پایین تخت روی صندلی نشسته و فقط من میدیدمش و میدونستم که روحه خواهرم یدفعه گفت او کی بود بعد من ازش پرسیدم مگه تو دیدیش، گفت آره گفتم هیچی او اومده به ما کمک کنه نترس اما خودم در دلم پنهانی ترس داشتم، کنار خواهرم روی تخت دراز کشیدم بعد دیدم با مادرم(سالهاس فوت شده) جلوی درِ بیمارستان هستیم و زنِ عموم (عموم قبل عید فوت شد) داشت بینهایت از ما تشکر میکرد که شوهرشو نجات دادیم! (زنِ در واقعیتش نبود زنی دیگه بود) و دستای منو دودستی گرفته بود و برای من دعا کرد که ازدواج موفقی کنم، بعد دیدم که مامانم نگران مادربزرگ پدریم(فوت شده)هست که در همون بیمارستان بستری بود و وقتی دوتایی رفتیم داخل راهرو دیدیم مادربزرگمو جواب کردن و مرخص کردن و بچه هاش دارن میبرنش و روسری داشت و اومد که سوار ماشین شه، همین حین که اونا توی راهرو بودن دیدم مامانم رفته به سمت یه راهروی دیگه که به اون راهرو وصل میشد و خیره و مبهوت به کسی نگاه میکنه من از اونا رد شدم و رفتم سمت مامان و دیدم مامانبزرگ مادریم (فوت شده) داخل راهرو و در انتها و نزدیک ما ایستاده و کاملا لخته و به جاهایی از بدنش پنبه چسبیده و بدنش پیر بود اما صورتش جوان و زیبا بود و بمن خیره شده بود و لبخند میزد چشمهاش عسلی و درشت و خیلی براق بود و طولانی بمن نگاه میکرد و من دوبار صداش زدم، اون راهرو سردخونه و همه جاش استیل فلزی بود و مامانبزرگم که کفن پیچش هم کرده بودن زنده شده بود و اومده بود بیرون، داخل خواب حس میکردم مادرم از مرگ او خبر نداشته! و بجای اینکه به مادر خودش اهمیت بده هوای مادرشوهرشو داشته بیشتر، مامانبزرگم انگار بخاطر من اومده بود بیرون از کفنش. ممنونم.
فریبا هراتی
: سلام. خواهر کوچک شما آرزویی دارد که به خاطرش دست به دعا برداشته و فکرش ناراحت است ولی تقریبا مطمئن است که به آن چیز نخواهد رسید مگر اینکه خواهرتان فکرش را عوض کند یا برای رسیدن به هدفش، دست به کار شود. روح مادرتان شاد. او روحش زنده است و از حالات خواهرتان و دیگر اقوام با خبر است و در کنار شما در تعامل است. مرحوم عموی شما، از اینکه شما دعایش کرده اید و روح او را نجات داده اید احساس بسیار مثبتی دارد و از شما به این خاطر شاکر است. ( زن او در واقع وجهه ی احساساتی خود عمویتان است که دیده اید). او هم برای شما متقابلا دعا می کند که خوشبخت باشید. مادربزرگ پدری شما، اشتباهات و گناهانی را در زمان حیاتش مرتکب شده که بخشودنی نیست مگر اینکه بچه های او، برای آمرزش او خیلی دعا و سعی کنند ( اگر منظورتان از جواب کردنش، این است که گفته اند می میرد) و اگر منظورتان مرخص کردنش است، او روحش آمرزیده شده. از جهتی مرحوم مادربزرگ مادری تان هم نیاز به حمایت و پشتیبانی بیشتری از جانب شما دارد. او می خواهد به شما بگوید که نباید احساسات سردی نسبت به او داشته باشید و نباید فکر کنید که مرده و تمام شده بلکه روح او هم زنده است و او هم اشتباهاتی را مرتکب شده بوده که حالا بخشیده شده است. تعجب مادر شما از اینکه او اینطور بوده به این دلیل است که مادرتان باور نمی کرده که مادرش مرتکب خطایی شده باشد و یا باور نمی کرده که او نیازمند دعاهای خیر شما باشد. تشکر از همراهیتون.
Negar : سلام.خواب دیدم در محل کارعشقم بودیم .بعد اینکه کارش تموم شد اومد و هممون در اتاق جمع بودیم.همه اتاقها دوربین مدار بسته داشت.تو اتاق من بودم.مامانم، دو تا برادر بزرگم و پدرم و عشقم(خانوادمو نمیشناسه).یه خانم مسن دیگه به مامانم گفت پاشو من بشینم جای تو.چون مادرم روی یه بلندی مثل پله نشسته بود مادرم عصبانی شد و گفت نمیتونم بلند شم و بشینم زمین زانوهایم درد میکنه(در واقعیت زانو درد داره) با اون خانم دعوا میکرد و من تو دلم گفتم آبروم پیش عشقم رفت سعی میکردم ساکتش کنم ولی مادرم همچنان خل بازی درمیآورد که عشقم برگشت به مادرم گفت:تو باید دوباره برگردی بیمارستان قلب(درواقعیت مادرم تازه از بیمارستان قلب مرخص شده) بعد عشقم گفت: اگه بره بیمارستان ،پدر من اونجا کار میکنه و به خوبی ازش مراقبت میکنه و بیمه شما تامین اجتماعیه و هزینتون کم میشه
فریبا هراتی
: سلام. خانواده ی شما نسبت به رفتار شما کنجکاو هستند و کارهایتان را مورد قضاوت و بررسی و موشکافی قرار می دهند. مادر شما باید سعی کند که کمتر استرس داشته باشد و خردمندانه تر رفتار کند. او می خواهد جایگاه امنی در زندگی داشته باشد تا بعدا" مستاصل نشده و مجبور نباشد برای آرامش و امنیت بیشتر، به کسی وابسته باشد. عشق شما می خواهد که شما و مادرتان خردمندانه فکر کنید و به او اعتماد کنید. مادرتان با توکل به خداوند و کمک خواهی از او به آرامش بیشتری می رسد. عشق شما خردمند است و قصد آزار شما را ندارد بلکه می خواهد امنیت و آرامش شما را فراهم کند. تشکر از همراهیتون
سروناز : خانم هراتي جان، تمديد كردم❤️
سروناز : سلام خانم هراتي گلم،
لطفامخفي شه
فریبا هراتی
: سلام. احساس او واقعیست و یا ثروت او حلال است. شما درکتان بالاست و او سعی می کند که شما را بیشتر درک کند هر چند که زیاد در شناخت شما موفق نبوده. شما دوست دارید از آینده تان با خبر شوید و انشالله با کسی ازدواج خواهید کرد که همفکر شماست. تشکر از همراهیتون
Shima11 : سلام وقت بخیر.مخفی بمونه.
فریبا هراتی
: سلام. خواهرتان فکرش ناراحت است و نیاز به شفا و آرامش دارد و از اینکه دیگران در کارش دخالت و فضولی کنند خوشش نمی آید. او دوست ندارد که هر کسی بخواهد به نوبت و به سهم خودش، به بهانه ی کمک به او، اعصابش را خورد کند. شما سعی می کنید که مثل زن عمویتان با سیاست رفتار کنید و مستقیما به کسی نگویید که دخالت نکن و فضول نباش. شما می خواهید به آرامش و عشق برسید ولی از اینکه هر کسی که از راه برسد، بخواهد اسم عاشق روی خودش بگذارد، خوشتان نمی آید و یک عشق واقعی می خواهید. شما تمایلات خودتان را همیشه سرکوب کرده اید چون دوست نداشتید که این مسئله برایتان گران تمام شود و الان وقتش رسیده که شما با بعضی واقعیت ها روبرو شوید. نه عشق و عاشقی نه تمایلات جسمانی و ج نسی، تا زمانی که به حرمت شما لطمه وارد کند، ارزشی ندارند. شما خردمندانه در این رابطه تصمیم می گیرید. تشکر از همراهیتون