کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب غذا

خوردن غذای مطبوع در خواب، نشانه صحت و تقویت بدنی است. اگر طعام از اجزاء بدن حیوانات باشد، نیکو است و اگر از گیاهان باشد مفید است. غذا به طور کلی نعمت و روزی است ولی اگر غذایی که پیش روی داشته باشید بد رنگ و متعفن و بد بو باشد و در شما کراهت پدید آورد، تعبیر غذای سالم را ندارد و به بیماری و رنجوری تعبیر می شود.

اگر از آن غذا بخورید و شور باشد، گرفتار ندامت یا خشم می شوید و اگر ترش باشد غم می آورد. چنانچه تلخ باشد، تلخ کامی و شکست است .اگر غذایی که می خورید دارچین و فلفل داشته باشد، همین تعبیر را دارد یعنی گرفتار تلخ کامی می شوید و چنانچه زردی زعفران و زردچوبه را تشخیص دهید، غمگین می شوید. به کار گرفتن زعفران و زردچوبه اگر ندانید و به شما نگویند و زردی آن را نبینید مهم نیست و تعبیر بد ندارد.

محل خوردن غذا هم اثر می گذارد. اگر در خواب دیدید که در بیابان سفره گسترده اید و غذا می خورید و از آن غذا خوشتان می آید، در سفر مالی به دست می آورید. اگر محل صرف غذا در شهر و یا آبادی و در خانه یک دوست باشد، به پولی می رسید که تامین می شوید و احساس آرامش می کنید. اگر دیدید که در آشپزخانه غذا صرف می کنید، به وسیله همسرتان پولی به دست می آورید.

حضرت دانیال می گوید: هر طعام، که خوردن آن دشوارتر و بیمزه تر است، تاویل به خلاف خوشی است و دلیل بر رنج و اندوه کند و هر طعام که ترش بود، دلیل بیماری است. طعام شیرین به خواب، دلیل بر عیش خوش است.

جابر مغربی می گوید: اگر ببیند هر طعام که در خانه داشت بخورد، دلیل که آخر عمر او نزدیک است. اگر ببیند طعام او را مرده خورد، دلیل که آن طعام گران شود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

317 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

atefe

atefe : سلام خواهرم خواب دیده در خونه ی پدربزرگ مرحومم مهمونی بوده ولی خود پدربزرگم نبوده . بعد غذا به صورت پرسی و قرمه سبزی آوردن که همه تعجب کردن چرا پرسی اوردن ...تعبیرش چیه ؟؟
(شاید مهم باشه که پدر بزرگ و مادربزرگم فوت کردن و یک ساله خونه شون فروخته شده)
ممنون از شما

پاسخ
لینک۱۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۶:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. آنها انتظار دارند که بازماندگان آنان هر کدام به سهم خودشان برای ایشان خیرات بدهند یا فاتحه بفرستند. از اینکه نسبت به آنان زیاد قدردانی نمی شود ناراحت هستند و حس می کنند که برای بازماندگانشان خیلی مهم نیستند در حالی که آنها بودند که تمام سعی خودشان را برای خوشبختی خانواده شان انجام دادند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۱۸:۵۲
khorshid

khorshid : سلام دختر مجردم.خواب ديدم امتحان دارم و رفتم دانشگاه ولي ديدم همه نشستن سر جلسه ولي من کارت ورود به جلسه رو يادم رفته بگيرم و کسي بهم گفت هرکي کارت نداره هيچکدوم از امتحاناشو نميتونه بده تا آخر.منم ناراحت گفتم توروخدا يه راهي پيدا کنيد پولش هرچي بشه ميدم و يه اقا گفت پس بيا بريم اتاق يه راهي هست من کارت امتحان تقلبي واست درست ميکنم و رفتم اتاقش افراد زيادي همکارش بودن پيشش بودن و درست کرد ولي نگاش کردم ديدم اصلا شبيه کارت امتحان نشد و با مداد سبز روشن کشيده بود خيلي بچگانه و گفتم من اينو نميخوام و اومدم بيرون رفتم تو راهروي امتحان و به اين فکر ميکردم که چه حقه اي بزنم که کارت درست کنم و برگه امتحان رو بگيرم و رفتم يواشکي يه برگه سفيد برداشتم و قبل از نشستن رو صندلي به برگه هاي دانشجوهاي ديگه نگاه کردم و نوشته هاشو حفظ ميکردم که الگو بردارم و مثل اونا برگه رو درست کنم و داشتم همينکارم ميکردم و برگه اي رو پر ميکردم. در واقعيت دارم سعي ميکنم خودمو براي کار کردن در شرکتي مهم آماده کنم.و خواب ديدم همه خانواده خونه ي مادربزرگم هستيم که در حال حاضر مريض احوال و بيمارستانه،و همه توي آشپزخونه بوديم و منو مادرم داشتيم ناهار آماده ميکرديم که چي بخوريم و مادرم در قابلمه اي رو باز کرد گفت اين غذا رو بخوريد و واسه عموم کشيديم خورد گفت ترشه ولي خوشمزه اس بخور و منم کشيدم تو بشقاب خوردم گفتم ترشه ولي خوش طعمه و دختر فاميلمونم داشت ازون ميخورد.غذاي شلي بود که رنگشم کرمي رنگ بود مثل خوراک لوبيا.ممنون

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۶:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که باید در مقابل مردم امتحان پس بدهید و خودتان را اثبات کنید ولی باور ندارید که بتوانید اصلا در این شرکت استخدام شوید که حالا بخواهید خودتان را اثبات کنید. از نظر کسانی که در آن شرکت کار می کنند، شما از تجربیات کافی برخوردار نیستید و فکر می کنند که شما همه چیز را به صورتی بچه گانه می خواهید پیش ببرید ولی نظر خودتان اینطور نیست و امیدوارید که موقعیت را به شما بدهند تا بتوانید به خوبی خودتان را اثبات کنید. مادر بزرگ شما به احتمال قوی فوت می کند و هر چند که همه ی شما ناراحت می شوید ولی احساستان این است که شاید این اتفاق برای او از زندگی که امروز دارد بهتر باشد. شما می خواهید از هم حمایت کنید ولی در عین حال همه جانب خودشان را می گیرند و به خاطر دلسوزی کسی دیگر، کاری را انجام نمی دهند. همه خسته شده اند و می خواهند اوضاع ختم به خیر شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۱۳:۵۵
سحر

سحر : سلام
خواب میدیدم که کف اشپزخانه ی خونه ام نشستم و جلوم یه ظرف غذاست که برنج و خورشه و خورشش میدونستم شیرینه و خیلی خوشمزه بود و چندتا قاشق خوردم و دیگه میخواستم منتظر همسرم بشم که بیادو باهم باقیشو بخوریم.

پاسخ
لینک۱۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۶:۳۷:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به گرمی و امنیت و آرامشی که دوست دارید رسیده اید و اجزای تشکیل دهنده ی زندگی شما با هم هارمونی و هماهنگی دارند. شما احساس خوشبختی می کنید و می خواهید از همسرتان حمایت کنید و از حمایت او برخوردار باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۷:۴۵
Mrym77

Mrym77 : سلام خواب دیدم تو خونه شخصی ک دوسش دارم بودم ما خیلی وقته ک باهم در ازتباط نیستیم، طبقه پایینشون بهم ریخته بود و داشتن تعمیرش میکردن تو واقعیت نوسازه و من تو خواب تعجب میکردم ک دوباره دارن تعمیرش میکنن و منو مامانش تنها باهم بودیم یهو دیدم رو اوپنشون ی پشقاب غذاس رفتم درشو ورداشتم دیدم برنجو قورمه سبزیه مامانش گف ک سهم اونه و برا اون نگه داشته،،، ممنون میشم تعبیرس کنین زیاد خواب قورمه سبزی میبینم دیشبم باز خواب دیدم خودم دارم میخورم اصلا انگار لوبیا نداش فقط برنجه سبز بود اونم پیشم بود شرمنده خانم هراتی اینم نوشتم ک کامل تعبیرسو برام بنویسین عزیرم ممنون از حسن توجه و دقتتون تو تعابیرتون

پاسخ
لینک۳۰ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۳۱:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به او فکر می کنید و زندگی او در پایه و اساس مشکلی دارد که باید او سعی کند خودش را عوض کند و ذهن و جسمش را بهتر بسازد. تمام جنبه های یک موضوع را باید در نظر بگیرد تا بتواند موفق باشد. خورشتی که مادر او پخته به حمایت مادرش از او اشاره می کند و مادرش می خواهد که او هم مثبت اندیش باشد هم به ثروتش فکر کند و هم از ترشی ها و استرس های زندگی نترسد و هراسی نداشته باشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۳۱:۴۳
Pardis

Pardis : با سلام و عرض ادب خدمت شما خانم هراتي عزيز، خواب ديدم اول در جايي مثل مدرسه يا دانشگاه هستم بعد توي جاميزي كلي غذا پيدا مي كنم. غذاها در طرف در بسته وشامل غذاهايي مثل دلمه برگ مو بود ولي مي بينم انگار اينا رو خيلي وقته پيش با خودم آورده بودم ولي يادم رفته بخورم و الان هم ديگه قابل خوردن نيست. باز در جاي ديگه ساندويچ گرد و بزرگى پيدا كردم كه يادم رفته بود بخورم و همين جوري مونده بود. راستش ديروز درباره انجام ندادن موضوعي احساس پشيماني مي كردم. خيلي ممنون مي شم بفرمايين كه اين خواب به اون موضوع مربوط مي شه يا تعبير ديگه اي داره؟

پاسخ
لینک۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۹:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما درس های زیادی دارید که از زندگی بگیرید. افرادی هستند که به شما ابراز عشق و محبت می کنند و از شما حمایت می کنند ولی شما حمایت آنان را نادیده می گیرید و با آنها بی محلی می کنید تا زمانی که دیگر دوستی و رابطه ی شما قطع می شود و یا دور از جان آنان می میرند و شما که به حمایت نیاز دارید تازه می فهمید که چه کسانی را از دست داده اید. این خواب هشداری به شماست که قدر دوستان و خانواده تان را بدانید و آنها را از زندگی تان کنار نکشید و با آنها ارتباطتان را برقرار کنید. شما مسئولیت های زیادی در زندگی به عهده گرفته اید ولی نمی توانید با یک دست چند هندوانه بلند کنید و به کارتان هم نمی رسید. من نمی دانم شما راجع به چه موضوعی احساس پشیمانی می کردید که بخواهم بگویم مربوط به آن هست یا خیر و علم غیب ندارم. فقط چیزی را تعبیر می کنم که شما در باره ی آن توضیح می دهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۲:۱۴
فاطمه

فاطمه : سلام خانم هراتی عزیز این خواب را از زبان خواهرم برایتان مینویسم: سه روز پیش خواب دیدم که انگار تو خونه باغ بزرگی بودم و تعدادی پسر بچه ده تا پانزده سال از طرف مدرسه برای گردش اومده بودن که در گوشه ایی ازین خونه باغ متوجه ساختمون شدم که انگار همان لحظه متوجه شدم که آن را پدرم خریده . داخل خانه شدم هنوز ساکن خانه نشده بودیم. ولی اشیا تزیینی بسیار مجلل به رنگ سفید از جنس چوب یا سنگ آنجا چیده شده بود و خیلی خوشم اومد. با خواهرم رفتیم فروشگاه بزرگ لباس زیر خیلی شلوغ بود انگار خانه بود! نه پاساژ. میدونستم این فروشگاه شعبه دوم داره بدون خبر دادن به خواهرم به شعبه دوم در همان خانه رفتم( دور نبود همونجا) بود. در حال دیدن لباسا یک حسی بهم دست داد که خواهرم نگرانم شده و خیال کرده گم شدم. برگشتم شعبه یک و دیدم سراسیمه و نگران دنبالم میگرده متوجه شدم دشمنم( فامیل درجه یکم) کنار خواهرم ایستاده. نمیدانم آیا لباس زیری خریدیم یا نه. بعد رفتیم در سالن که قالی پهن بود نشستیم شبیه خانه بود بیشتر تا فروشگاه. دو ظرف غذا یکی جلو دشمنم که یادم نیست چی بود، و یک ظرف دیگر که توش پلو وگوشت قلقلی بود بین خواهرم و دشمن قرار داشت که به دشمن نزدیکتر بود، ولی میدانستم این ظرف متعلق به خواهرم است. دشمن در حالی که غذا میخورد نگاهش به اون ظرف بود که یهو دیدم یواشکی دو الی سه دونه گوشت قلقلی برداشت میگفتم چرا خواهرم ظرفشو نمیکشه سمت خودش بخوره این همه رو نخوره. یکهو دیدم سه تاییمون بیرون اومدیم بدون کفش رد شدیم از جایی پراز خاک وگل که پاهامون گلی شد. شب بود. گفتم اینطور نمیشه باید برگردیم کفشهامون بپوشیم انگار فراموش کرده بودیم کفشامون بپوشیم.

پاسخ
لینک۲۳ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۳۳:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام. طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام در سایت اخیرا مشاهده فرمودید، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بسیار بالای تعابیری که فرستاده می شود، هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است. در صفحه پرداخت قسمتی که که تیک می زنید قوانین رو قبول دارم بالای اون قسمت قوانین نوشته شده. و یک خواب شما امروز تعبیر شد. لطفا مجددا خواب خود را پس فردا ارسال کنید . تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۴۹:۱۰
Mona

Mona : سلام .خسته نباشید خواهرم تو خواب دیده بود که دایی و پسرخاله ام یه قابلمه غذا اورده بودن خونه ولی مامانم قبول نمیکرد غذا را بگیره و داد میزد و میگفت نه ما مگه غذا نداریم که شما اوردین وتو خونه هم کلی مهمون بودن و این بین فقط دو تا از دختر عموهام لباس خیلی باز و زننده و لخت پوشیده بودن و حرف های رکیک به خوانواده ما میزدن بعد تو خواب دیده که بابام بلند شده و جواب اونا رو میداده و داد و بیداد راه افتاده بود پدرم هم از دست اونا حرص میخورد این اتفاقات هم جلوی کل مهمونا که همگی از فامیلای پدری بودن اتفاق افتاد و فقط خواهرم میگفت من که اونجا ایستاده بودم از این که بابام داره با اونا اینجوری حرف میزنه و جواب اونا رو میده کاملا راضی بودم و احساس شعف میکردم و جلوی اونا رو هم نمیگرفتم( البته این دو تا دختر عمو هام که گفتم خواهر شوهرای من هستند)

پاسخ
لینک۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۷:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. دایی و پسرخاله شما می خواهند به نحوی از شما حمایت کنند ولی مادرتان کمک آنها را قبول نمی کند. دختر عموهای شما رفتار زشت و بی پروایی دارند و پدر شما از رفتار آنها عصبانی خواهد شد. آنها هر چه در دلشان هست را رک مطرح می کنند و ممکن است روابط خانوادگی تان با ایشان خراب شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۱۴:۱۵
sara

sara : چند وقت پیش خواهرم خواب دید که خونه عمم که باهاش قهریم رفتیم رویه یه میز سفید رنگ دوتا زبان گاو ومقداری مرغ بود منو خواهرم بامرغا سوپ درست کردیم زبونم پختیم ازهردوخوردیم بسیارخوش طعم بود

پاسخ
لینک۱۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۵:۵۸:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۳۱:۰۹
ستایش

ستایش : خواب دیدم برای مراسمی (ظاهرا پدربزرگم فوت کرده بودند ولی مطمئن نیستم) پدرم به همراه عموی کوچکم در جای دیگری غذا آماده کرده بودند و عمه کوچکم غذاها را گرفته بود در ظرف یکبار مصرف و آورد خیلی غذا بود. در این لحظه من مادربزرگم که به رحمت خدا رفته اند را دیدم که از خواب بیدار شدند و سر سفره نشستند. من با خودم گفتم خیلی گرسنه هستند، یکی از غذاها را به ایشان بدهم تا بخورند. وقتی غذاها را باز کردند چیزهای عجیبی بود. آنها را روی بقچه ای ریخته بودند. قطعه هایی از گوشت و سبزی (ببخشید تکه ای از آلت تناسلی مردانه هم بود) که با دیدنش ناراحت شدم. ولی ندیدم که مادربزرگم از غذاها بخورند. بعد دیدم پدربزرگم در بیمارستان بستری بودند و من به ملاقات ایشان رفتم. اقوام هم بودند ولی پدربزرگم به روی صورت خوابیده بودند.

پاسخ
لینک۱۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۰۶:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. پدر و عموی شما سعی می کنند که از خانواده تان حمایت کنند. ( ولی باید توجه کنند که به هر قیمتی این کار را نکنند!!!) روح مادر بزرگتان شاد هر کاری که پدر شما برای کمک به خانواده اش بکند، ثوابش به مادر بزرگتان هم می رسد و اگر خدای نکرده پدرتان برای حمایت از خانواده دست به گناهی بزند و حق کسی را از او سلب کند هم روح مادر بزرگتان از آن با خبر خواهد شد و متوجه گناه ایشان و عمویتان می شود. آلت تناسلی بریده لای غذاها یعنی سلب کردن و گرفتن حقوق کسی از او. یعنی اینکه پدر یا عموی شما باعث شده اند که حق کسی از او گرفته شود و اقتدار مالی اش از بین برود. پدر بزرگ شما به خاطر مسئله ی ناراحت است و قدرت مقابله و رودر رویی با اشتباهاتش را ندارد و به این دلی به روی صورت خوابیده ولی امیدوار است که خداوند او را ببخشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۱۵:۴۹
zahra

zahra : سلام من خواب دیدم توی روستای همسرم بودیم برف اومده بود با بچمون رفتیم تا پدربزرگ مادربزرگش و سورپرایز کنیم رفتیم خونشون از دیدن ما خیلی خوشجال شدن بعد گفتن باید برن جایی انگار به ما گفتن شما هم بیاین ما گفتیم غذا میخوریم بعد میایم اما گفتن شمام بیاین واسشون یه بخاری برده بودم که تو جعبه بود یکی اومد دنبالشون چون ماشین خودش تو برف گیرکرده بود سوییچ ماشین همسرم و گرفت اونا رو برد من یه دیس برنج آماده کردم یه ته دیگ کوچیک معمولی هم داشت گفتم اینم برداریم بریم اونجا با هم بخوریم همسرم میخواست بره دریاچه شنا کنه که برف اومده بود نمیشد بعد دیدیم بخاری هم جا گذاشتم من بخاری و دیس و برداشتم رفتیم یه جایی شبیه مسجد ده بود سفره انداخته بودن همه نشسته بودن سر سفره پدربزرگ همسرم گفت پس این غذات چی شد من منتظرم من دیدم سر سفره شون یه دیس ته دیگ های خوب هست تعدادشونم زیاده روم نشد غذارو بدم گفتم میارم حالا رفتم طبقه بالا که زنونه بود همش نگران کم اومدن غذاهای اونا بودم انگار مجلس اونا بود بعد به غذام نگاه کردم دیدم خیلی کمه دوتا کفگیر برنج بود انگار کم شده بود گفتم تقصیر همسرمه اگر میدونستم یه نون تهش میذاشتم ته دیگ داشته باشم گفتم واسه کمک فقط خودم این غذارو میخورم از غذای اونا نمیخورم همین و بردم سر سفره یه تیکه فویل شبیه کفش پاشنه بلند زنانه سر سفره بود بازش کردم توش گوشت بود که پخته شده بود یه کم از اون و گذاشتم رو برنجم عمه همسرم هم بهم ته دیگ تعارف کرد ته دیگاش خوب بود ولی خیلی چرررب بود کنارش پر روغن منم یه کوچولو ازش برداشتم

پاسخ
لینک۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۱:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. زندگی مردم در روستای همسرتان خوب نیست و با فقر مواجه شده اند. پدر بزرگ و مادر بزرگ همسرتان به کمک شما نیاز دارند و می خواهند که شما به آنها پشت گرمی و حمایت برسانید. اما شما هم شرایط مالی قوی ندارید و همه تان کفگیرتان ته دیگ خورده و اوضاع اقتصادی همه شما بد است. رکود و بی پولی همه را با مشکل مواجه کرده و شما از اینکه نمی توانید از آنها حمایت کنید احساس خوبی ندارید. اما خوب هر چه هست همه شرایطشان همین است و سعی می کنید از داشته های خودتان بین هم تقسیم کنید و با هم مهربان باشید. عمه همسرتان احتمالا از دیگران شرایط مالی اش بهتر است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۱۳:۱۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.