تعبیر خواب دانش آموختن
اگر کسی در خواب دید که حکمت می آموزد، به قرائت و خواندن قرآن راغب می شود و اگر کسی به او حکمت می آموخت، از آن شخص مسایل دینی خود را فرا خواهد گرفت. اگر ببیند که خودش به کسی حکمت می آموخت، کسی را به راه داست هدایت خواهد کرد و اگر کتابی که حاوی حکمت بود، به دست وی خراب و پاره شد یا آسیب دید، دین و ایمانش رو به فاد و تباهی می رود.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر به خواب ببیند که حکمت و علم می خواند، دلیل است که قرآن خواندن، او را کرامت گردد. اگر ببیند کتابی درحکمت و علم خرید، دلیل که مصحفی بخرد. اگر ببیند کتاب حکمت بسوخت، دلیل بر تباهی دین او است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند اوراق کتاب حکمت می خورد، دلیل است که علم و حکمت بسیار خواند. اگر دید اوراق حکمت می درید، دلیل که نمازها نگذارد. اگر ببیند کتاب حکمت می خواندند و او می شنید، دلیل که هوس علم و حکمت خواندن داشته باشد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
b : سلام خانم هراتی عزیز .
خواب دیدم وارد یه فضای دانشکده ایی شدم که تو ساختمونش امکانات و تسهیلات حداقلی رو داره . داشتم توی ساختمون رو بازدید میکردم که مثلا یکی از جاهاش باشگاه بدنسازیش بود و رفتم توش یه دوری زدم و برگشتم . ساختمون دو طبقه به نظر میومد و هر طبقه کلاس هایی داشت . تمام طبقات و کلاساش پر بودن . از در هر کلاس رد میشدم توش دختر و پسرای کاملا شیک و پیک بودن . با اینکه کلاس داخل کشورمون بود ولی هیچ دختری با حجاب توش نبود.از در هرکلاسی رد میشدم بیشتر دانشجو ها منو با یه نگاه خاصی ، شاید اشتیاق یا شاید حسرت .نگاهشون قابل درک نبود. یه دختری بود که تو جمع دخترا خیلی سر تر از دیگران بود . چندباری که داشتم دنبال کلاس میگشتم کاملا با چشاش بصورت آشکارا منو نگاه میکرد.یه کلاسی رو شرکت کرده بودم و برای زنگ تفریح اومدم بیرون و دوباره میخواستم برگردم و کلاس بعدیمو پیدا کنم ، کلاسو گم کرده بودم .چنتا کلاس در طبقه ی دوم رو سرک کشیده بودم و یکی داشت حضور غیاب میکرد که اتفاقا استاد رو ذهنم کاملا آشنا برام طراحی کرده بود و استاد دانشگاه من بود تو واقعیت . حضور غیابش در لحظات آخر بود و من چند بار ازش پرسیدم ببخشید میشه ببینید اسم من تو لیست هست یا نه ؟ اهمیت نداد . آخرش پا شدم و رفتم نزدیکش و ازش پرسیدم . مکث کرد و یکی خوابوند تو گوشم. بهم گفت بخاطر اهمیت کلاس چک میکنم . بعد چک کردن گفت تو لیست نیستی . من تو حالت عادی عصبانی میشدم و شاید بدجوری حق اون ادم رو میزاشتم کف دستش که اینجوری با من برخورد میکرد . ولی من خونسردیمو حفظ کردم و یه جمله عاقلانه بهش گفتم . گفتم شخصیت ادما در قامت انسان نیست بلکه درونشونه و بی اینکه چیزی دیگه بگم از کلاس اومدم بیرون .
مثل همیشه ممنون از بابت وقتی که میزارید.
فریبا هراتی
: سلام. شما روحیه و درک جدیدی نسبت به مسائل پیدا کرده اید. می دانید که با شرایط و حداقل امکاناتی که در زندگی داشته اید سعی کرده اید که بسیار ورزیده و مجرب عمل کنید و به تمام نکات مهم زندگی با دقت، توجه کنید و درسهای لازم را از زندگی تان بگیرید. می دانید که در انجام کارها همیشه سعی کرده اید به بهترین وجه رفتار کنید و با روشنفکری و دیدگاهی مدرن به مسائل نگاه کنید. ولی با این وجود، این را متوجه شده اید که قدرتان را ندانسته اند و احساسات و مهارت های شما را دست کم گرفته اند و یا در راه رسیدن به اهدافتان به شما خیانت کرده اند. شما اهمیتی به کوتاه فکری کسانی که دم از روشنفکری می زنند نمی دهید و به عمق شخصیت آدمها توجه می کنید و نه به رفتاری که در ظاهر از خودشان نشان می دهند. تشکر از همراهیتون.
hana : سلام ، ايام سوگواري سالار شهيدان رو تسليت عرض ميكنم. من ديشب تو خواب ديدم جواب كنكور امده اول فكر كرديم پسرم قبول نشده بعد ديديم تو همون رشته اي كه دوست داره قبول شده بعد پسرم ميگه امسال تا رتبه ١٢٠٠٠ تو اين رشته قبول شدن كه من تعحب كردم پسرم گفت كه دانشگاهشون تو جمهوريه بعد ديدم دم خونه مادرم هستم منتظر سرويس بودم يه اقايي اونجا بود كه فكر ميكردم راننده سرويس هست هي بامن صحبت ميكرد كه من به خاطر فاصله اي كه داشتيم خوب نميشنيدم همش در مورد گنج صحبت ميكرد كه ميگن قديم اينجا زير خونه هاش گنج بوده ولي همه رو بردن ومن ميگفتم اره هنوزم هست بعد دوتا دختر خانم رو ديدم كه اومدن سوار ماشين شدن يكي از دخترها رفت جاي راننده نشست ومن خيلي تعجب كردم راننده سرويس اون خانم بود خانمي كه بامن تو ماشين نشست روبه من گفت شماهم دانشگاه ميريد گفتم من امروز به جاي پسرم اومدم اون خانم گفت رشته پزشكي با رتبت ١٦،١٨ قبول شده ومن تحسينش كردم موقع رانندگي ماشين تو خيابان گيشا بود ماشين با سرعت حركت ميكرد خيلي موانع بود ولي ماشين همه رو رد كرد من يه كم ترسيده بودم رسيديم دانشگاه تو دانشگاه همه دختر بودن من تو تراس طبقه دوم ايستاده بودم يه خانمي كه من فكر ميكنم استاد بود اهنگ تركي ميخوند وبعضي از دانشجوها كه فكر ميكردن رقصشون خوبه يكي يكي ميرقصيدن (مثل رقصهاي اصيل باكويي كه تكنفره ميرقصن يكي يكم ميرقصه بيرون مياد نفر بعدي ميرقصه ورقصشون بايه هارموني خاصي هست ) ومن از اون بالا نگاهشون ميكردم بعد من به راننده سرويس كه حالا مرد بود گفتم از فردا پسرم با سرويس مياد البته اينم بگم كه من براي قبولي پسرم تو رشته مورد علاقش خيلي دعا ميكنم وكلي نذر كردم وخيلي نماز حاجت ميخونم .ممنون از همراهيتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. همینطور برای شما. 12 اشاره به کمال الهی و خواست خداوند می کند و این تعبیر را دارد که پسرتان می گوید انشالله قبول می شوم ( اگر خدا بخواهد). شما می خواهید این گنج را برنده شوید و پسرتان به موفقیت برسد و ناامید نیستید. این رشته خرج زیادی دست شما می گذارد و باید پولدار باشید و شما هم حاضرید از امکانات مالی تان مایه بگذارید. اما تعداد بسیاری هستند که رد شده و ناراحتی می کنند اما شما از بالا به آنها نگاه کرده اید و نمی رقصیدید و این اشاره به این دارد که انشالله شما خوشحال خواهید شد و پسرتان احتمال قوی قبول می شود. 16 به تولدی جدید اشاره دارد و 18 به بزرگسال شدن و مسئولیت پذیر شدن پسرتان اشاره می کند. انشالله خوش خبر باشید و بنویسد که پسرتان قبول شد. تشکر از همراهیتون.
Narjeskhatoon : سلام روزتون پر برکت خانم هراتی عزیز.چند وقت پیش خواب دیدم که دانشگاه ارشد قبول شدم و برای ثبت نام رفتم دانشگاه و مدارک ثبت نامم دستمه تو محوطه و راهرو کلاسها منتظر بودم انگار با یک خانم آشنا شدم که یهو تا من حواسم نبود مدارک منو باز کرده و چیزیو که لازم داشت از ازشون برداشته بود...ناراحت شدم ولی گفتم بخاطر خدا اشکالی نداره و بعدش داشتم تو دانشگاه دنبال اتاق ثبت نام میگشتم که همون خانم منو سرگرم کرد و یهو دوتا پسر با تاکسی مدارکمو دزدیدن و رفتن و بعدش خیلی ناراحت شدم با خودم گفتم خداروشکر دوربین هست میتونم پیداشون کنم و از دور یک خانم چادری نقاب دار داشت نزدیک میشد من از فاصله خیلی دور چشماشو میدیدم و با خودم گفتم این حتما میدونه خوابگاه و...کجاست و کمکم میکنه.ممنون میشم راهنمایی کنید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می دانید که توانایی های شما بالاست و می خواهید که اعتبار شما را تصدیق کنند ولی کسی سعی می کند که اعتبار و ارزش کارهای شما را پایین بیاورد و حقوق شما را پایمال کند. اما شما توکلتان به خداست و می دانید که هیچ چیز از چشم خداوند مخفی نمی ماند. شما مطمئن باشید که اگر در کارهایتان به خدای بزرگ توکل کنید او به شما آرامش خواهد بخشید و اجازه نخواهد داد که ارزش کارهای شما نادیده گرفته شود. تشکر از همراهیتون.
majid : سلام خوابی که من دیدم خیلی طولانی بود اما من باید از شرایط زندگیم بگم و بعدخوابم چون بی ربط نیست.مادرم به تازگی کمی یک سمت گردنش باد کرده و نگرانم به خدا گفتم پدر و مادرمو حداقل تا وقتی که ازدواج میکنم صحیح و سالم واسم نگه داره و یه جوری بهم بفهمونه این ارزو رو واسم براورده میکنه تا استرسشو نداشته باشم..اما خوابم خواب دیدم با دوتا از دوستایی که میشناسم دانشگاهم و بعد از اونجا رفتیم پارک با تاکسی که من هرچی گشتم پول پیدا نکردم رفتم سمت عابربانک یهو برادرم اونجا بود کمکم کرد بعدشم به نظر نامعلومی با سه نفری که اصلا نمیشناختم رفتم کافی شاپ اونا هرچی میخوردن سیر نمیشدن اما من تو خوردن چیزی هم که خریده بودم،مونده بودم تا اینکه صاحب کافی شاپ اومد به من و یکی دیگه گفت کم شیطونی کنین بالبخند درصورتی که من اصلا شیطونی نکردم و تو حال و هوای خودم بودم..میدونم طولانی شد اما شما بزرگواری کنین..ممنونم.
فریبا هراتی
: سلام. شما درک بالایی نسبت به زندگی دارید. می خواهید آرامش داشته باشید و زندگی تان از سختی ها پاک باشد. دلیلی برای نگرانی امروز شما وجود ندارد ولی با این حساب می خواهید که اعتبارتان بالا باشد. برادر شما حامی و پشتیبان شماست و گشایش کار خواهید یافت. دوستان زیادی پیدا خواهید کرد. وقتش رسیده که شما دورهمی های اجتماعی و نشاط بیشتری به زندگی تان بیاورید. شما توقع چندانی از کسی ندارید ولی شخصیت پرباری دارید که می توانید به خیلی ها کمک کنید و حامی دوستانتان باشید. البته کمتر کسی هست که بتواند به عنوان یک حامی قوی برای شما عمل کند ولی از این جهت که تنهایی باعث ایجاد اضطراب و افکار منفی زیادی در ذهن انسان می شود، خوب است که دوستان بیشتری داشته باشید. شما نیاز دارید بیشتر بخندید شاد باشید جوانی کنید. شیطونی کردن شما در خواب در اثر به این اشاره می کند که منفی بافی نکنید و شاد باشید. خدای مهربان از شما می خواهد که تا زمانی که دلیل محکمی برای نگرانی تان نیست، به نگرانی ها فکر نکنید. هیچ کسی تا ابد زنده نیست و هر زمان که صحبت غم و یا از دست دادن عزیزی مطرح باشد، انسان ناراحت می شود. جهت اطلاعتان عرض کنم که حدود 20 سال پیش خانمی را می شناختم که می گفتند این بنده ی خدا اخرهای عمرش است و مادر من می گفت که دکترها گفته اند که این خانم، نهایتا" یکی دو سال دیگر به خاطر بیماری که دارد فوت می کند. او از مادر من 20 سال هم مسن تر بود. مادر من که کاملا سالم بود، 10 سال بعد، به ناگاه مبتلا به یک سرطان بدخیم شد و در عرض 1 ماه فوت کرد. این خانمی که اول داستان عرض کردم، بعد از گذشت بیشتر از 20 سال از آن زمان، هنوز زنده هستند و شاد و خندان زندگی می کنند!! پس به جای اینکه مثل آن زمان مادر من، بنشینید غصه بخورید که در آینده بد پیش نیاید، شاد باشید و به مادرتان هم روحیه بدهید. شاید عمر مادرتان خیلی خیلی هم انشالله طولانی باشد! تشکر از همراهیتون.
majid : سلام وقت بخیر من دانشجو هستم ادبیات انگلیسی هستم و یکی از اساتید به شدت با احساس فوق العاده و خاصی راجع به اشعار انگلیسی صحبت میکردن جدا از این موضوع من شخصا شیفته شخصیت ایشون شدم درست مثل پدرم..تااینکه ایشون رو تو خواب دیدم و توخواب فهمیدم که پدر واقعیمه حتی خواست دستمو بگیره اما من خیلی ترسیدم دوتا پسرهم داشتن درصورتیکه ایشون اصلا بچه دار نمیشن و توخواب خیلی ناراحت بودن که این همه دیربهم گفتن من بچشونم..میخواستم تعبیرشو بدونم البته راجع به اینکه گفته میشه وقتی کسی میاد به خوابتون یعنی روحش اجاز داده و دوس داشته وارد خواب شماا بشه هم ممنون میشم اطلاعاتی دراختیار بذارین...بابت طولانی شدن پیام عذرخواهی میکنم
فریبا هراتی
: سلام. استاد شما شخصیتی حمایتگرایانه از خودش در مقابل شما نشان می دهد و شما با عملکردتان، اختیار او را برای کنترل بعضی از احساسات یا رفتارتان، بالا می برید چون می دانید که او خیرخواه شماست و نصایحش را می پذیرید و متکی به او می شوید. پدر شما در خوابتان، نمادی از حمایت و اختیاراتی است که شما از این آقا دریافت می کنید و او هم چنین احساس مثبتی را به شما دارد که شما را مثل فرزندش دوست داشته باشد. پسران او اختیارات و گشایش کار و مسئولیت های اوست. اینکه کسی به خوابتان بیاید، به خاطر انرژی قوی شما در درک محیط اطرافتان است و به اصطلاح به خاطر حس ششم شماست. انسان می تواند مثل دیش ماهواره، در خواب یا حتی در بیداری، تمام انرژی های موجود در اطراف خود را گرفته و به تصویر بکشد. در خواب به صورت رویا و در بیداری به صورت انرژی مثبت و منفی که شما از اطرافیان می گیرید، این حالات محسوس می شوند. کافیست کسی به شما فکر کند، انرژی او به شما می رسد و شما می فهمید ( البته اگر گیرنده های خودتان هم قوی باشد و روحتان بزرگ باشد). تشکر از همراهیتون
پیمان : سلام من خواب دیدم که رفتم یه کلاس اموزشی بعد خیلی کلاس خوبی بود قرار بود بعد ۳ ماه بریم تورنتو برا ادامه تحصیل سه تا دختر بودن یه دختره بود لات بود ولی دختر خوبی بود ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما درسهای خوبی از زندگی تان خواهید گرفت و به اوج موفقیت خواهید رسید. درک شما برای تعامل با مردم بالاتر خواهد رفت و سطحی نگری را کنار خواهید گذاشت و از روی ظاهر مردم دیگران را قضاوت نخواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
پیمان : سلام من خواب دیدم که موجوز از دانشگاه شریف بهم دادن که اونجا سه ماه درس بخونم و ترن اخرم اونجا باشم خیلی دانشگاه خوبی بود فروشگاه داشت غذا خوری تمیز داشت خییییلی سرسبز بود انگار تو جنگل بودیم و خیلی خوشحال بود مخصوصا وقتی سردرشو نگاه میکردم بعد اینکه رفتم داخل دیدم که یه دختری که سال های قبل میخواستمش اونجا بود تو خواب بغلش کرده بودم و داشتیم از نظر جنسی با هم بودیم و لذت میبردیم ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما به درک بسیار بالایی در زندگی تان خواهید رسید و مقام و احترام بالایی کسب خواهید کرد. تجارب بهتری کسب می کنید و اعتبار بالاتری به دست خواهید آورد. به انتخاب ها و خواسته هایتان خواهید رسید. از شما حمایت روحی خواهد شد. امید و خوشحالی به زندگی تان راه می یابد. ثروتی به دست خواهید آورد که باعث شادی و شور و نشاط زندگی شما خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Sara : سلام خواب دیدم .جاری سابقمو دیدم انگار رو ویلچر بود و دوستش داشت هلش میداد.با خودم گفتم این که تو عکسهاش سالمه. بعد احساس کردن با سرعت دارم از یک جایی میگذارم.اون خانم و دوستش پشت سر من بودند و حرف میزدند با خودشون.اون خانم سالم بود و راه میرفت.من تند تند حرکت میکردم تا منو یک موقع نبینه.
یک دفعه یک فرعی پیدا کردم و پیچیدم داخلش.بعد انگار وارد یک جایی شدم که مثل خونه های سازمانی بود و ورودی داشت.داشتم میرفتم که دور بزنم، دیدم داره به یک خرابه میرسه.راهمو کج کردم و دوباره برگشتم که خارج بشم .یک دفعه احساس کردم یک جایی شبیه دانشگاه هستم. همه بهم نگاه میکردن.البته نگاه مثبت و پرانرژی. دوستم رو دیدم که( در واقعیت میخوام باهاش کاری رو شروع کنم) ، با دوستم داشتیم نمره هامون می دیدیم و کلی راضی و شاد بودیم.
در واقعیت من بیمارم و مستاسل شدم.از نظر روحی هم این بیماری ناامیدم کرده.
فریبا هراتی
: سلام. جاری سابق شما به خاطر مسئله ای نیاز به حمایت و پشتیبانی دارد و احساس استیصال می کند. دوست او سعی می کند که او را راهنمایی کند. شما سعی می کنید که خیلی زود به خواسته هایتان برسید و در این راه عجولانه اقدام می کنید. می خواهید در کمترین زمان به بیشترین بازدهی در کارتان برسید. شما افکارتان را سازماندهی و برنامه ریزی می کنید. تصمیم می گیرید که درست فکر کنید تا برنامه هایتان خراب نشود. حتی در مرحله ای از انجام تصمیمتان پشیمان خواهید شد ولی بعد، درک و آگاهی شما نسبت به موضوعی که می خواهید اجرایش کنید، بیشتر می شود. دیگران شما را تشویق خواهند کرد و عملیات شما را زیر ذره بین می گذارند. نمرات شما می توانست در تعبیر موثر باشد که ننوشته اید. مشکلات شما هم حل خواهد شد دوست خوبم. با امید سلامتی و بهبودی برای شما. تشکر از همراهیتون.
Hoshang : سلام.خدا قوت.در دو شب متوالی دانشگاه محل تحصیل حدود ۲۵ سال پیش را خواب دیدم.شب اول را به دلیل رعایت قانون سایت نمی نویسم.اما دیشب تو طبقات دانشکده که وارد شدم،دیدم هر دو سوی راه رو ها گل کاری شده ولی انگار گل های مصنوعی بودند ولی خیلی زیبا شده بود،به یک طبقه وارد شدم که انگار اونجا من استاد بودم ولی کلاس من را بابت ساختار قدیمی و نبود امکاتات داشتن باز سازی و کلاسم به جای دیگه ایی که کوچک و نامرتب بود منتقل کرده بودند،می خواستم وارد کلاس که بشم موانعی بود بهر حال اونها را برداشتم ولی دانشجویی داخل نبودندو بعد از مدتی از اونجاخارج شدم،و کلاس خودم را دیدم که باز سازی شده بود و امکانات خوبی براش فراهم،در همان حال دیدم دانشجویانم در کلاس استاد دیگه ای در سرسرا هستند،اون استاد که به نظر استاد قدیمی ام بود،با بلند گو منو صدا زد و بعد دانشجوها فهمیدن و حالت عذر خواهی اومدن دور و برم ظاهرا یا امضا می خواستن،و اون استاد و دانشجوها علت قضیه را بازسازی کلاس می گفتن.ناگفته که ۲۰ ساله که ارتباط با اونجا ندارم.
فریبا هراتی
: سلام. شما در پس زمینه ی ذهنتان می دانید که تمام احساس محبت و شفقت و کمال که در گذشته نسبت به آنجا داشتید، هنوز هم در وجود شما هست و هر چند که شما الان نسبت به آن زمان خیلی متحول شده اید ولی خاطرات آن زمان برای شما هنوز عزیز است و با انبساط خاطر به آن نگاه می کنید. الان شرایط بسیار متفاوت تر از گذشته است و از لحاظ سطح معلومات امکانات بیشتری برای دانشجویان فراهم است و اینطور نیست که چون شما دیگر در آنجا کار نمی کنید، از خاطر استادها و دانشجویان قدیمی فراموش شده باشید. همه ی دانشجویان آن زمان یک جا در پس زمینه ی ذهنشان شما را به یاد دارند و شما هم هرگز آن دوران را فراموش نخواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
zaahraa : سلام خواب ديدم كه در يك مكاني بوديم كه هم مثل دانشگاه بود هم اينكه در اونجا اكثر فاميلمون بودن و اساتيد اونجا چند نفرشون رو ديدم آدمهاي مهم بودن مثل دكتر آزمنديان و اينگار اينها اساتيد خاهرم بودن و من هم در حال عكاسي بودم(عكاسي بلدم) و يكي از دوستام كه از خارج اومده بود از خودش و بچش عكس گرفتم ولي يكدفعه اون دكمه ي عكس كار نكرد و رفتم به يكي از اساتيد كه استاد عكاسي بود گفتم دوربينم كار نميكنه و او كل مموري دوربين را پاك كرد و درست شد و با خودم گفتم عكسايي كه از دوستم گرفتم پاك شد ولي برام مهم نبود و خيلي آدم اونجا بود زن و مرد و فاميل و غريبه و ديدم در حياط اونجا بابامم هست و يك كت و شلوار خيلي براق رنگ مِسي و يك كمي مايل به طلايي خيلي كمرنك و همينطور يك كمي قهوه اي خيلي كم رنگ ميخورد، كه يك رنگ خاصي بود ،پوشيده بود و با همه ميگفت و ميخنديد و رفت قسمت زير زمين اون مكان و يك قسمت اون مكان ديدم مامانم داشت شله زرد درست ميكرد و اينگار براي اونجا درست ميكرد و اكثر فاميل اونجا نشسته بودن و يكسري از سيدهاي فاميل هم بودن(مادر خودمم سيده) و من ديگه ميخاستم برم خونه كه يكي از فاميل منو صدا زد گفت صبر كن ما هم باهات مياييم و مامانت گفته از اين شله زردا ببر خونه و ديدم يك عالمه ظرف خيلي بزرگ يك بار مصرف شله زرد اوردن كه من ببرم خونه و خيلي داغ بود و من گفتم اينهمه چرا ببرم خونه؟ و به خنده گفتم مگه مامانم مهموني يا مولودي داره و يكم ازش خوردم خيلي خوشمزه بود و ديدم يك ظرف حليم هم بود اونم خيلي خوشمزه بود كه مزه اش هنوز حس ميكنم و اينگار چيزاي ديگه هم ميخاست مامانم بده كه ببرم خونه كه همه رو خودش درست كرده بود و در اين حين از خواب بيدار شدم.مجردم.
فریبا هراتی
: سلام. درک شما بالاتر خواهد رفت و تجربیات جدیدی خواهید آموخت. شما یاد خواهید گرفت که احساساتی فکر نکنید و به گذشته نچسبید؛ در تصمیم گیریهایتان هدفمند تر رفتار کنید و روی وظائفتان تمرکز کنید؛ یاد می گیرید که درست قضاوت کنید و از اشتباهات گذشته درس بگیرید ولی در خاطراتتان زندگی نکنید. روابط اجتماعی شما قویتر خواهد شد و خردمندانه تر رفتار خواهید کرد. پدر شما نگرشی جدید و شخصیتی موفق تر و ثروتمند تر خواهد داشت و مادرتان از زندگی احساس رضایت و شادی خواهد کرد. دعای خیر مادرتان در حق شما مستجاب خواهد شد. مادر شما از ته دلش و با تمام احساسش برای شما آرزوی موفقیت کرده و انشالله شما حاجت روا می شوید و مادرتان هم مولودی خواهد داد و شله زرد هم خواهد پخت ( باید بپزد). شما شخصیتی صبور از خودتان نشان داده اید و مادرتان برای رسیدن به حاجتش خیلی صبر کرده و او می خواهد به شدت از شما حمایت کند. تشکر از همراهیتون.