تعبیر خواب دریا
اگر کسی در خواب دید که از دور دریا را تماشا می کند، با رسیدن به آرزوهای خود فاصله دارد. اگر دید در میان دریا گرفتار شده به بلایی دچار می شود. اگر آب دریا را صاف و زلال دید و از آن خورد، از عالم و دانشمندی سخنان حکمت آور می شنود و اگر از آب کثیف دریا خورد، بیمار می شود ولی از بیماری بهبود می یابد. اگر دید بدون هراس در دریا شنا می کند، ثروتمند می شود و اگر آب زلال بود ثروت حلال و اگر آب ناخالصی داشت، آن ثروت از راه حرام به دست او می رسد.
اگر کسی دید روی آب دریا به راحتی راه می رود، و در آب فرو نمی رود، از صراط می گذرد و ایمن می شود و توفیق طاعت می یابد. اگر کسی خود را با دریا یکسان دید، خدمت بزرگی می رسد که عالم و فاضل است و از وی بسیار علوم را می آموزد. اگر در آب گرم دریا شنا می کرد، در آموختن علم حریص است ولی اگر سرد بود، بی رغبت است. اگر آب دریا را نوشید و آن را بد بو یافت، دشمن قوی پیدا خواهد کرد. اگر از دریا شکار می گرفت، روزی حلال یابد و عیش و نوش او افزون شود. اگر ببیند که از دریا موجی برخواست و جهان از ابر تاریک شده بود، نشانه گناه و عصیان مردم آن دیار است.
بعضی معبران می گویند دیدن دریا در خواب پادشاه یا حاکمی است، یا عالمی. اگر ببیند که آب دریا روشن و صاف است، دلیل که پادشاه عالم و فاضل است. اگر تیره و صاف بود، دلیل که مفسد و ظالم است. اگر ببیند که از آب دریا برخی بخورد، دلیل که به قدر آن چه خورده است عزت یابد. اگر ببیند که از دریا به شنا بیرون آمد، دلیل است از زندان و خدمت پادشاه یا حاکم، به سلامت بیرون آید.
اگر ببیند که در دریا غرق شد و بِمُرد و بعد از آن وی را بالا افکند، دلیل که در کار دنیا به حرص غرق شود. اگر ببیند که غرق شد و باز از دریا بیرون آمد، دلیل است که از کار دنیا خلاصی یابد. اگر ببیند که از دور به دریا می نگریست و نزدیک او نرفت، دلیل که بدانچه امید دارد نرسد. اگر ببیند که بر روی دریا می شد، چنانکه پای او تر نبود، دلیل است از آتش دوزخ ایمن شود و کارهای دنیا بر او آسان شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر کسی ببیند که در دریا است، دلیل که به خدمت پادشاه یا حاکم شود، یا مطیع مردی عالم و فاضل شود. اگر ببیند درمیان دریا متحیر فرومانده است، دلیل که کار او بر خطر است. اگر ببیند که از دریا بیرون آید، دلیل است بی غم شود. اگر ببیند که آب دریا بخورد و به غایت سرد است، اگر بیننده عالم است از علم بهره تمام یابد.
اگر بیننده خواب از مردم پادشاه است، از پادشاه ایمن شود، یا علم آموزد، لکن از علم بهره یابد. اگر ببیند که آب دریا می خورد و سخت گرم است، دلیل که گناه کند و تاویل آن به غایت بد است. اگر ببیند که آب دریا گنده و ناخوش است، دلیل که او را خصمی بزرگ پیش آید و او را آن خصم بیم سخت است.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند که در آب دریا می رفت، دلیل است توفیق طاعت یابد. اگر ببیند که آب دریا زیاده شد، دلیل که لشگر پادشاه زیاد شود. اگر ببیند که آب دریا کم شد، دلیل که لشگر پادشاه هلاک شود. اگر ببیند که برخی از آب دریا بخورد و بر وی هیچ پدید نیامد، دلیل که پادشاه یا عالمی را هلاک کند. اگر ببیند که آب از دریاها و رودها جمع شدند، دلیل که پادشاه آن دیار مال و خزانه خویش را به یکجا جمع کند.
اگر ببیند که از دریا موج ها برخاست و جهان از ابر تاریک شده بود، دلیل است بر گناه و عصیان مردم آن دیار. اگر ببیند که از دریا موجی برخاست یا از دریا شکار می گرفت، دلیل است که به اندازه و قدر آن، روزی حلال یابد و عیش بر عیال او فراخ و گشاد شود. اگر ببیند که آب دریا شور است که خورد، دلیل که کسب حلال بگذارد و کسب حرام کند.
تعبیر خواب مَد دریا
دیدن مَدِ دریا در خواب، علامت پیشرفتن مطلوب کارهاست.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Leila Kazemi : سلام خانم هراتی من الان خوابمو براتون ارسال کردم پیام اومد در ثبت دیدگاه خطایی رخ داد ! آیا تو این حالت هم ازم پول کم میشه؟!!!
دیشب خواب دیدم از پست پنجره خونمون دارم دریا رو نگاه میکنم اروم بود ، مادرم درو باز کرد رفت به طرف دریا داد زدممادر نرو توی دریا اما مادرمهمینطور رفت و رفت و داخل دریا رفت ولی روی دریا داشت راه میرفت همینطور میرفت راحت و آسوده تا اینکه دیگه دیده نشد از نگرانی داشتممیمردم گفتم خدایا نکنه مادرمغرق شده باشه ! به غریق نجات زنگ دم و کمک خواستم کنار دریا پر شده بود از غریق نجات اجسادی روی آب اومده بود دختر بچه ایی داشت ضجه میزد و مادرش و صدا میکرد از خونه بیرون زدم از یه خانمجون ادرس دریا رو پرسیدم گفت دنبالم بیا رفتم و با اون وارد یه سوله شدم نهنگیا کوسه ایی رو اورده بودند داستند پاره میکردند گفتمخدایا مادرم تو شکم این حیون نباشه گریمگرفته بود خدابمو لطفا تعبیر کنید
با تشکر از شما
فریبا هراتی
: خیر. فقط زمانی که خوابتان تعبیر شود، از شما کسر خواهد شد. در نوبت هستید.
فریبا هراتی
: سلام. شما به تصمیمی احساسی فکر می کنید و می خواهید زندگی را تجربه کنید. سعی می کنید که منطقی باشید ولی مادر شما خیلی احساسی رفتار می کند. او بدون هیچ جهتی در زندگی اش اینطرف و آنطرف می رود و اراده ای ندارد یا شما فکر می کنید که او زیر بار احساسات له می شود و خیلی نگران او هستید. تشکر از همراهیتون.
مروارید : سلام خانم هراتی
خواب دیدم کنار دریا و جایی ناشناس با چند تا دختر که فکر کنم دختر داییم هم بود ایستاده بودم و آب کامل ما رو احاطه کرده بود و آب داشت میومد بالا و خیلی میترسیدم بعدش من به بقیه گفتم اگه از این قسمت بریم میتونیم نجات پیدا کنیم و از دور ی صخره دیدم که کنارش آب بود و خودمون رو رساندیم به صخره و نجات پیدا کردیم بعدش تو ذهنم برادرم اومد که داشتم بهش میگفتم دیدی نجات پیدا کردیم. تشکر .
فریبا هراتی
: سلام. شما در شرایط احساسی قرار می گیرید و با چند خانم تبادل نظر می کنید که چطور باید رفتار کنید تا احساسات منفی شما را غرق نکند. شما معتقدید باید سفت و سخت و مقاوم بود و منطقی فکر کرد و معتقدید آدم باید جاپایش سفت باشد و از روی منطق و واقعیاتی که بتواند روی انان تکیه کرد صحبت کرد. دیگران را هم نصیحت می کنید و باعث می شوید که زندگی آنان بهتر شود و اشتباه نکنند. تشکر از همراهیتون.
نگار : سلام
خواب دیدم رفتم یه جایی مسافرت که فکر میکنم لرستانه. دیدم که یه دریا داره و من دارم از دریا عکس میگیرم. یه طرف دریاش به رنگ نیلی و آبی خیلی خوشرنگ بود و صاف و اروم بود و ازش بخار به شکل خیلی خوشگل بالا میرفت و یه طرف دیگه رنگش انگار که گل آلود باشه و موج داشت.بعد دیدم من با همسرم و مادر و پدر همسرم تو یه هتلی هستیم که کنار همین دریاست ولی دیگه دریاش گلالود نبود و من رفتم تو حمومهای کنار دریا دوش میگیرم اما لباس دارم و کاملا لخت نیستم ولی دو سه بار رفتم زیر دوش آب. بعد دیدم همسرم اومده و من محکم دستم و انداختم دور بازوش و باهاش دارم راه میرم و خیلی خوشحالم که پیشمه. بعد باهم رفتیم پیش مادر و پدرش که نشسته بودن تا غذا سفارش بدن و ما هم رفتیم نشستیم پیششون و من نشستم پیش پدر شوهرم و اون هم دستش و انداخت دور گردنم و انگار که داشت از من دلجویی میکرد. پدر و مادر شوهرم سفارش فسنجون دادن. یادم نمیاد اما انگار ما چیزی سفارش ندادیم اما یادمه که همسرم بشقابش پلو داشت و به منم از پلو و ته دیگ داد.
بعد خواب دیدم خونه مادر شوهرم هستم و همسرم هم اونجاست و نشستن دور میز و من پاشدم یه بشقاب برنج خام رو شستم تا برنج بپذره مادر شوهرم.
بعد انگار که فکر میکردن من و همسرم با هم مشکل داریم و همش نگاه میکردن که ببینن همسرم به من توجه میکنه یا نه و من که میدونستم ما مشکل نداریم تو دلم میگفتم اشکال نداره اینا نمیدونن که چه خبره.همسرم اومد طرف من و دست من و گرفت و پدر مادرش فهمیدن مشکلی نیس و خوشحال شدن. بعد من به همسرم گفتم چرا قیافت عوض شده؟ چی کار کردی ؟ موهات و رنگ کردی؟(موهاش جوگندمیه اما تو خواب سیاه شده بود و شکل بابام بود اما من تو خواب فکر نمیکردم شکل بابامه الان تو بیداری فهمیدم) اونم میگفت نه کاری نکردم بعد من گفتم مدل موهات و عوض کردی؟ گفت اره. و من بغلش کردم.
بهش گفتم من میخوام برم تهران خونه بگیرم برای خودم چون کار تو معلوم نیس کی تموم شه و من خسته شدم از منتظر موندن. بهم گفت چهارشنبه میرم سازمان معلوم میشه.بهت میگم.
( خانم هراتی همسرم یه مشکل کاری داره و از من چند ماهه دوره و تماسی با من نداره)
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید شرایط زندگی تان بهتر شود و از هرج و مرج و نگرانی بیرون بیایید. امید و انرژی مثبت در وجود شما زیاد است و البته خاطراتی هم از مشکلاتتان در ذهن دارید. اما بیشتر مثبت اندیش هستید. می خواهید عادات و روش های قدیمی زندگی تان را کنار بگذارید و مشکلاتتان را بشویید برود. فکرتان باز و خیالتان راحت خواهد شد. خانواده همسرتان هم از شما حمایت می کنند ولی امکانات مالی و رفاهی همسرتان زیاد نیست و شما می خواهید به شرایط بهتری برسید. شما احساس می کنید که خانواده همسرتان شما را قضاوت می کنند. همسر شما مرموزانه رفتار می کند و نگرانی هایش را در خصوص مسائل مالی به شما نمی گوید و سعی می کند شما را ناراحت نکند. شما امیدوار هستید که زندگی تان بهتر شود. امیدوارم مشکلاتتان زود حل شود ولی به هر جهت شما باید یک تیم قوی باشید و پشت همدیگر را تحت هیچ شرایطی خالی نکنید. تشکر از همراهیتون.
پروین : سلام علیکم
خواب دیدم می خواستم با همسرم برای کاری شاید خرید خانه بیرون برویم، من داشتم روسری سرم می کردم که روسری مشکی رنگ بود و با خودم می گفتم روسری نیاز به کمی اتو دارد ولی آنقدر ها هم چروک نیست که نشود پوشید، بعد فضای خوابم عوض شد و ما داشتیم به همراه خانواده ی من به شمال لب دریا می رفتیم، وقتی به لب دریا رسیدم، دریا خیلی عمیق و وسیع نبود و آبش شبیه نفت سیاه به چشمم آمد تعجب کردم و با خودم می گفتم این هم یکی از سواحل شمال است که تاحالاندیده بودم. نگاه کردم تا انتهای دریا را ببینم که دیدم کف دریا کاملا مشخص بود به خاطر زلالی زیاد آب شن های کف آب دیده می شدند، کمی آنطرف تر رفتم، دیدم که ته دریا مشخص نیست چون سنگ هایی بلندی دیده می شدند، دقت که کردم دیدم یک کوه بزرگ از وسط دریا درآمده و به خاطر زلالی آب بجز قله که بیرون آب بود، بدنه ی کوه هم کاملا مشخص بود.
فریبا هراتی
: سلام. شما و همسرتان می خواهید برای رسیدن به خواسته هایتان تلاش کنید ولی شما کمی نگران هستید و فکر می کنید که اوضاع زیاد خوب نیست. شما و خانواده تان با مسائلی احساسی روبرو خواهید شد. نسبت به بهبود شرایط بدبین هستید ولی اوضاع به گونه ای رازآلود، و البته خیلی با شفافیت و به طور مشخصی، عوض خواهد شد. چالشی بزرگ و اهدافی جدید به وجود می آید که باعث موفقیت مردم خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
آرام : ممنونم خانم هراتی. من در حال حاضر توی یک رابطه احساسی هستم که به خاطر شرایطی که هر دوی ما داریم اصلا تکلیف رابطه مشخص نیست و من خیلی به بیهوده بودن این رابطه فکر میکنم و اینکه انرژی و وقتم بیخودی داره هدر میره. ممکنه این خواب در رابطه با این موضوع باشه؟ ممنون میشم از پاسختون
فریبا هراتی
: بله. ولی باز هم نباید عحولانه تصمیم بگیرید. ضمنا همانطور که هنگام ثبت نام در سایت به شما اطلاع رسانی شد، هر 2 کامنت شما یک حق خواب ازشما کسر می کند و شما قبلا در تعبیر خواب مهمان و الان اینجا کامنت داشته اید و یک حق خواب از شما کسر شد. تشکر از همراهیتون.
آرام : با سلام و عرض ادب
خواب دیدم که با چند نفر از اعضای خانواده سوار ماشین شدیم و به سمت ساحل رفتیم. ی مسیر باریک که با سنگ درست شده بود و از دو طرف موج میزد. دریا به شدت مواج و خروشان بود و ما با سرعت حرکت میکردیم. از ماشین پیاده شدیم و کنار دریا ایستاده بودم که ناگهان یک شیر دریایی از پشت بهم حمله کرد و گردنمو گرفت. به شدت از ناحیه پشت گردن احساس درد کردم، خیلی ترسیدم و با خودم گفتم دیگه دارم میمیرم. شیر دریایی منو به زیر آب برد. زمانی که زیر آب بودم ی چیزی رو در گوشم گفت مثل ی نصیحت یا یک دستور ( دقیقا یادم نمیاد ) بعد رها شدم و به روی آب اومدم. در حالیکه دریا مواج بود و من با خودم فکر میکردم شنا کردن بلد نيستم و غرق میشم همینطور که به پشت روی آب خوابیده بودم شنا کردم و خودمو به ساحل رسوندم و از آب بیرون اومدم. سپاسگزارم
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما و خانواده تان می خواهید کنترل زندگی تان را به دست بگیرید و درست و منطقی فکر کنید و جاپایتان قرص باشد ولی در مورد بعضی مسائل، احساساتی می شوید و زیادی عجله می کنید و سوء تفاهم برایتان به وجود می آید. موردی پیش می آید که کسی یا موقعیتی مقدار زیادی از زمان و انرژی شما را می گیرد و غرق در احساسات می شوید ولی راه خودتان را پیدا خواهید کرد و خطر از سرتان می گذرد. نصیحت او به شما این بوده که اینقدر زود قضاوت نکن!! تشکر از همراهیتون.
xanum : درسته بانو،پلاستیک رو هم مادرم فک کنم انداخته بود زمین که من ناراحت بودم که حیاط رو کثیف کرده، اما طرز فکر اونا درسته دقیقا همیشه مادرم بهم میگه ساده ای و هر وقت در مورد سیاست و مشکلات کشور حرف میزنیم پدرم میگه باز کی این فکرارو تو سرت کرده شبیه قبل انقلابیا حرف میزنی بمامانم گفته بود نزار بره با دوستاش بیرون معلوم نیست کی این حرفارو میکنه تو مخش اینم گولشونو میخوره :))) مامانمم گفته بود بهم که بابات اینطوری میگه برا همین همه امیدام پوچ شدن نسبت به زندگی و آینده :) ولی باز همه امیدمون بخداست، ممنون از لطفتون و وقتی که برامون میزارید.
فریبا هراتی
: خواهش میکنم عزیزم. ضمنا لازم به تذکر می دانم که همانطور که در هنگام ثبت نام در سایت به شما اطلاع رسانی شد، هر دو کامنتی که ارسال می کنید یک حق خواب از شما کسر می کند. تشکر از همراهیتون.
xanum : ممنون خانم هراتی عزیز ولی دنبال هیچ عشقی نیستم چون دوس پسر دارم یعنی عشق دارم و اینکه هیچ دوستی به معنای دوست واقعی و صمیمی ندارم یعنی با هیچکس دوستی نمیکنم از همشون فاصله گرفتم و هیچ رازی رو به دوستای اجتماعیم نمیگم و رابطه ای ندارم که کمکی هم براشون بکنم و این اواخر فقط خونه نشستم دارم درس میخونم با این وضعیت نابسامان کشور بله نا امیدم بسیار و حتی فکر میکنم درس خوندم پوچه
فریبا هراتی
: دوست خوبم تمام این مسائل از بعد نقطه نظر فکری پدر و مادر شما است که کتاب های شما را می خواندند.. نه اینکه شما به اینکار مشغول باشید. زبان خارجه یعنی که آنها درک درستی از ایده ها و نظرات شما ندارند. باقی خوابتان هم طبق آنچیزی که نوشته اید تعبیر شده و بنده هیچ اطلاعی از زندگی شما ندارم و نظر خودم را در این مورد هرگز مطرح نکرده ام.
xanum : سلام خانم هراتی عزیز خواب دیدم توی حیاط خونمون (اپارتمانیه) پدرو ومادرم دارن کتاب زبان های منو میخونن که رنگشونم نارنجیه، بعدش یه چیزایی تو کتاب نوشته بوده که اصلا مبحث درس نبود رو زمینم اشغال و پلاستیک چیپس بود. یهو پارک ظاهر شدم و همکلاسی زبانم بهم ملحق شد داشتیم در مورد درس حرف میزدیم و راه میرفتیم که یهو دیدم تو اسمون بالن که رنگش سفیده و دوتا معشوق توشن و بالنم چراغانیه زیبا دیده میشه داره پرواز میکنه هوا هم نسبتا تاریک بود، مثل گرگ و میش، بعد انگار تو کتاب در مورد همین پرواز نوشته بود با دوستم رفتیم نشتیم تو یه کالسکه سفید مثل تاپ تکونش دادیم اینم شروع کرد به پرواز که زمینو نمیدیدم، چون اگه نگا میکردم میترسیدم، بعدش فرود اومدیم ، ولی احساس همون پروازو داشتیم که دوستم رفت روی یک دریای بزرگ که فک میکردم مدیترانه است با قلموی بزرگ با حالتی که پرواز میکرد شروع کرد به نوشتن اولش نفهمیدم چی مینویسه اما به شکل خیلی بزرگ روی دریا نوشت الله و رنگش یهو سبز شد، خیلی تعجب کردم و خوشحال شدم و یه انرژی خوب بهم داد، چون ظاهر دوستمم شبیه کسایی نیست که الله بنویسه ولی خیلی خوشم اومد، بعدش انگار کلاسمون تو یه زیر زمین بزرگ تشکیل میشد رفتیم اونجا انگار مسابقه بفرمایید شام بود غذا پخته بودن ماهم رفتیم از اون غذا که خورشت قیمه با بادمجون بود خوردیم، یکی از دوستامم لباس سیاه گل گلی تنش کرده بود از غذاها ایراد میگرفت که چربیش زیاده یکی دیگه از دوستامم یهو متوجه شدم مانتوی بلند سیاه منو پوشیده و راه میره منم به رو خودم نیاوردم تا راحت باشه و معذب نشه.بعدش اومدیم طبقه دوم، آب اینا خوردیم همراه چایی که استادمون اومد کلاس درس شروع شد.کلاسمون اصلا شبیه کلاسی نبود که تو واقعیت برگزار میشه.ممنون از وقتی که برامون میزارید.
فریبا هراتی
: سلام. پدر مادر شما سعی می کنند شما را درک کنند و راجع به روابط اجتماعی شما بیشتر سر در بیاورند. آنها از اجتماعی بودن و سخاوت و احساسات شما با هم حرف می زنند و خیلی ایرادها و اشتباهاتی هست که در این شیوه ی فکری شما وجود دارد. پلاستیک چیپس از این می گوید که شما ساده لوحی می کنید و از شما سو استفاده می شود و بعد این دوستی های ظاهری و تصنعی و غیر قلبی، مثل یک آشغال ( دور از جان شما) که منابعش را استفاده کرده اند، شما را رها می کنند و می روند. دیدن بالن در خواب بیانگر کاهش امید است. شما از اینکه دنبال عشق خود باشید و آن را بیابید ناامید می شوید. به صورت رویایی زیبا و دوست داشتنی احساسات شما به بازی کشیده می شود و رویایی فکر می کنید و جاپایتان دیگر قرص نخواهد بود و به شرایطی نامطمئن و تیره کشیده می شوید و هر لحظه احتمال سقوط تان وجود دارد. شما می خواهید جلوی چشم کسی بالا بروید ولی به هیچ و پوچ بند هستید. شما می خواهید به قدرت و جایگاه برسید و به سمت آرزوهایتان پرواز کنید . دوست شما احساساتی است و به خدای بزرگ توکل می کند که زندگی اش سرشار از صلح و صفا باشد. او قلبش با ایمان است و ظاهرش مثل کسانی است که عاشق زندگی خارج از ایران هستند. شما به ذهنیت خودتان و سلیقه های دوستانتان و مشورت هایی که با هم دارید فکر می کنید و می خواهید در زندگی پیشرفت کنید و به آرامش برسید. تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام خانم هراتی
من دیشب خواب دیدم در خانه ای هستم و همسر سابقم (که منو اذیت کردند و تمام اموالم رو از من گرفتند) برهنه در جایی مثل حمام بودند، من نگاهشان نکردم، سر به زیر گفتم که حتی اگر هرگز اموالم را نگیرم به آن زندگی برنمی گردم و پشیمان نیستم. بعد از آن خانه بیرون آمدم و رفتم کنار دریا، در یک آن هم خلیج فارس و عمان را دیدم و بعد رفتم ساحل خزر، آب هر دو دریا، شدیداً گل آلود و مواج بود. مخصوصاً خزر، من با شگفتی در مقابل دریا ایستاده بودم و می گفتم طوفانهای زیادی را دیده ام اما دیدن کل دریا تا انتهای افق اینطور گل آلود، خیلی عجیب است، موجهای دریا قوی و سنگین بودند و با خودشان گل زیادی در ساحل جا می گذاشتند، مردمی در اطراف من آن گلها را برمی داشتند و در ماشین هایشان می ریختند، من چادرم را روی سرم محکم کردم و در امتداد ساحل به سمت راست با سرعت دویدم، در مسیرم به بازارچه خلوت شهری رسیدم، برای آنکه دیده نشوم قدم را کوتاه کردم (انگار نصف شده باشم) اما وقتی از بازار بیرون می رفتم قدم را دوباره صاف کردم. در مسیر دویدن یک سگ قهوه ای رنگ دنبالم بود، شهری که به آن وارد شدم انگار تازه باران باریده بود و کف خیابانهایش گلی بود، مردم آنجا همه سیاه پوشیده بودند و به سمت خانه ای می دویدند، من هم همراهشان دویدم، مردی مرده بود، او را در تابوت گذاشتند و روی دست می بردند، پشت سر او، مرا هم روی دست بلند کردند، من روی دست هایشان دراز کشیده بودم و با آنها می رفتم، سگی که دنبالم بود، رد مرا گم کرد و از راه دیگری رفت، وقتی به قبرستان رسیدند، من مجددا به جستجوی سمت دریا پرداختم و دوباره به سمت راست شروع به دویدن کردم، کمی از میزان گل دریا کم شده بود، در این ساحل پدر مرحومم را دیدم که مثل همیشه کوله پشتی انداخته بود و داشت در ساحل راه می رفت، خیلی از دیدنش خوشحال شدم، رویش را بوسیدم و با هم قدم زدیم (من خیلی خیلی دوستش داشتم و با شرایط سختی که دارم از او می خواهم مرا با خودش ببرد)، جایی برای استراحت نشستیم و پدرم کفش هایش را درآورد، جای محکمی نبود اما آدمهای دیگر هم می خواستند همانجا بنشینند از پدرم خواهش کردم جایمان را عوض کنیم و خودم کفش هایش را برایش آوردم، با هم گفتگو می کردیم، با آرامش باز با هم مقداری راه رفتیم، آب دریا روشنتر می شد. خیلی از ساحل اول دور شده بودیم، به پدرم گفتم، برویم به ساحل اول، اما پدرم گفت راهش را ادامه می دهد و دیدم که رفت، مادرم را می دیدم که در ساحل اول ایستاده است، قبل رفتن پدرم باز بوسیدمش و بغل گرفتم و دوباره دویدم تا رسیدم به ساحل اول، وقتی رسیدم آب دریا کاملا شفاف و آبی سبز روشن شده بود و انگار می درخشید.
می بخشید بابت طولانی شدن شرح خوابم
فریبا هراتی
: سلام. شما به همسر سابقتان فکر کرده اید که حالا او از حمایت شما برخوردار نیست و همه چیز را راجع به او می دانید و گناهان زیادی را مرتکب شده که باید توبه کند و شما از اینکه از او جدا شدید ناراحت نیستید. شما هم به احساسات منفی فکر می کنید و هم به احساسات مثبت ولی حتی در مورد احساسات مثبتی که راجع به موفقیت هایتان در زندگی دارید، با شک و تردید و بدبینی نگاه می کنید و حس می کنید که با مشکلات زیادی روبرو خواهید شد. مردم در مورد تصمیمات مهم زندگی شان، اشتباهات بزرگی را مرتکب می شوند و باعث می شوند که کوله بار عظیمی از مشکلات، دامنشان را بگیرد. اما شما سعی می کنید که احترام و عزت و افکار درست خودتان را حفظ کنید و در راهی درست قدم بردارید و از مشکلات دوری کنید. شما نمی خواهید مرکز توجه دیگران باشید و در چشم ها باشید. آدم پولداری از شما خوشش خواهد آمد. شرایطی پیش می اید که احساسات منفی زیادی در زندگی مردم به وجود می آید و مشکلات زیادی را تجربه خواهند کرد و همه افسرده هستند. مردم از موفقیت ناامید شده و احساس می کنند که هیچ شانسی ندارند و باید یک سری عقاید و عادات خودشان را به گور بسپارند. شما هم همینگونه فکر می کنید و آن آدم پولدار از افکار شما خوشش نخواهد آمد و شما را رها می کند. شما دوباره سعی می کنید احساس مثبت به زندگی تان بیاورید. روح پدرتان شاد. او بسیار مجرب و احساساتی است. شما می خواهید فقط با پدرتان باشید و تنها و جدا از دیگران بمانید. کم کم شما مثبت اندیش تر خواهید شد. دعای خیر او پشت سر شماست. عمر شما به دنیاست و عمرتان طولانیست. زندگی شما خوب خواهد شد همه چیز امیدوار کنند و شفاف و مثبت خواهد شد. تشکر از همراهیتون.