تعبیر خواب فرار کردن
اگر کسی خواب دید از چیزی فرار می کند، دشمنی را مغلوب می کند.
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن گریختن دلیل شادی است، وقتی که فریاد و زاری نکند. اگر فریاد کند، دلیل مصیبت است.
محمد ابن سیرین می گوید: گریختن درخواب، دلیل رستگاری است.
جابر مغربی می گوید: اگر دید مردان از زنان می گریختند، دلیل که بیننده از شخص بزرگی می ترسد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
sajjad : کسی را که دوستش دارم از من فرار می کرد و من به دنبال او می دویدم و تا اخر خواب به او نرسیدم
فریبا هراتی
: سلام. شما به دنبال رسیدن به او تلاش می کنید ولی قادر نخواهید بود که او را به دست بیاورید. او نمی خواهد که مسئولیت بپذیرد یا شما را بپذیرد یا به شما تعلق داشته باشد و محدود شود. تشکر از همراهیتون.
Arezou : سلام خانم هراتي صبحتون به خير
خواب ديدم با نامزدم و دوست ايشون و نامزد ايشون رفتيم انگار مسافرت بوديم و انگار جايي كه بوديم مال من بود و اونا مهمون بودن توي خونه ما ، تصميم گرفتيم بريم بيرون همگي ،من مشغول لباس عوض كردن بودم هي ميپوشيدم و در مياوردم تا بالاخره يه كدوم از لباسهام اكي شد اومديم از خونه بيرون اما هنوز داخل ساختمان بوديم يكي دو نفر دختر غريبه داخل ساختمان بود كه من دو سه بار نگاهم به نامزدم افتاد ديدم داره به يه كدوم از دخترا نگاه ميكنه من ناراحت شدم .مشغول درست كردن گردنبدم بودم اومديم بيرون ديدم كلا به من بي توجهي ميكنه و ديگه نتونستم جلوي عصبانيتم وبگيرم صداش كردم گفتم من نميام گفت باشه نيا برو خونه با صداي بلند تر كه دوستش هم بشنوه گفتم تو هم نبايد بري!! داشتم ميرفتم سمتش كه يه دفعه شروع كرد به دويدن خيلي تند ، منم دنبالش اما نتونستم بهش برسم وگمش كردم .... و با حال بد از خواب پريدم
ممنون ميشم تعبير كنيد
فریبا هراتی
: شما و نامزدتان احساس می کنید که زندگی تان در تعادل نیست و می خواهید چشم انداز جدیدی از زندگی داشته باشید و دوست دارید که خودتان برای زندگی تان تصمیم بگیرید و نه اینکه وقتتان را صرف رضایت دیگران کنید. شما در مورد نوع رفتاری که باید از خودتان در زندگی تان نشان دهید مردد هستید و مرتب سعی می کنید که رفتارهای متفاوتی را در برخوردهای مختلف امتحان کنید. نسبت به عشقتان و تعهدات نامزدتان به خودتان شک دارید. نامزد شما شاید خیلی به دنبال کسب ثروت و پول است و شما از اینکه او به شما زیاد توجه نمی کند شاکی هستید و احساس می کنید که دوستتان ندارد. احساس بد بینی و عدم اعتماد به نفس شما به ضررتان تمام خواهد شد. هیچ مردی را نمی توانید اینطوری با حسادت و قاطعیت و خشونت و مستبدانه حفظ کنید. شما باید سیاست داشته باشید اعتماد به نفستان را بالا ببرید. زمان کافی بگذارید تا نامزدتان را بشناسید و کاری کنید که او عاشقانه دنبالتان بدود و نه اینکه از شما فرار کند. ادامه ی این روند اخلاقی باعث خواهد شد که او از شما دور شود. تشکر از همراهیتون.
fahime : چرا خواب بنده تعبير نميشه
فریبا هراتی
: شما در نوبت بودید و صدها نفر هر روز خواب ارسال می کنند پس انتظار نداشته باشید که خیلی زود پاسختان را دریافت کنید. هر چند که نوبت شما 1 دقیقه پیش بود و خوابتان تعبیر شد.
fahime : سلام .من چند وقته همش خواب ميبينم روي پشت بام هستم و از دست كسي فرار ميكنم كه يا من را پيدا نميكننن يا كاري به من ندارن .ديشب خواب ديدم روي پشت بام نشسته بودم با دوستام و دوستم براي كسي تتو ميزد همون موقع پليس رسيد من از بالا نگاه كردم ديدم پليس أمده وسايلم را جمع كردم و فرار كردم و تصميم داشتم از پشت بام به داخل حياط بپرم .بعد از اونً امدمً روي كُوهي و از اونجا وقتي ديم دنبالمه از كوه پايين اومدم
فریبا هراتی
: سلام. شما به اوج موفقیت خواهید رسید. اگر دوست شما در بیداری تتو کار نیست، او سلایق و تجارب عجیب و غریبی دارد که می خواهد نسبت به دیگران متفاوت باشد ولی از سوی جامعه به روش زندگی او مثبت نگاه نمی کنند. شما نمی خواهید درگیر مشکلات باشید و یا مسئولیت کارهایتان را بپذیرید و نمی خواهید که دیگران شما را محدود کنند و نظراتشان را به شما تحمیل کنند. شما با چالشی مواجه خواهید شد ولی ختم به خیر خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
hana : سلام خانم هراتي عزيز
من ديشب تو خواب ديدم در يه مكاني كه نميشناسم در واقعيت هستم ولي احساس ميكردم خونه مادر شوهرم هست ووپسراش وخانوادهههاشون اونجا زندگي ميكنند خونه ويلايي بزرگي بود من تو ته يه اتاق فكر ميكنم در حال صاف كردن يه قاليچه بودم جاري كوچيكم كه در واقعيت خيلي من رو اذيت كرده بهم نزديك شد (تو خواب چهرش با خودش كمي فرق داشت چهرش كمي سبزه تر وقدش كمي كوتاهتر از خودش وكلا از خودش بچه تر به نظر ميرسيد) ومتوجه شد كه من دارم خيلي اروم گريه ميكنم من اول خواستم كه صورتم روپنهان كنم ولي صورتم كامل از اشك خيس بود وبرام مهم نبود كه بفهمه خواست براي ارامش من پشتم رو ماساژ بده ولي يه دفعه ناخن يه انگشتش رو به پشتم فشار داد ومن از اين كارش خيلي ناراحت شدم وبهش پرخاش كردم وقتي برگشتم ديدم يه خانمي تو استانه در ايستاده در واقعيت نميشناسم ولي تو خواب فكر ميكردم كه بزرگ خانواده هست واز اينكه ايشون اين صحنه رو از نزديك ديده بود خيلي خوشحال بودم وازشون خواستم پيش مادرشوهرم (كه تو واقعيت مرده ) وبقيه به نفع من شهادت بده تا همه بفهمن كه ايشون بي دليل من رو اذيت ميكنن اون خانم اومد وشهادت داد وهمه حق روبه من دادن ومن گفتم اگه اين خانم روبيرون نكنيد (چون فكر ميكردم از فتنه هاي اون در امان نيستم) والا من از اينجا ميرم رفتم داخل يه اتاق نشستم بيرون از اتاق هياهو بود صداي بازي بچه ها مي اومد همه بيرون در حال تدارك غذاي زيادي براي شام بودن يكي اومد گفت باز خانواده جاريت قشون كشيدن براي دعوا اومدن (البته تو واقعيت هم همينجوري بودن) از بيرون صداهاي زيادي ميشنيدم يه لحظه از جلوي در دخترم رو از بين بچه ها اوردم داخل نميدونم ديگه تو اين قسمتهاي خوابم با اينكه همه چي رو ميديدم چرا فكر ميكردم كورم رفتم توي يه انباري چند تا كيف سامسونت واداري بود كه ميدونستم براي برادر شوهر بزرگم هست دنبال شناسنامم ميگشتم پيداش نكردم وبه خودم گفتم فعلا فرار كنم تا كسي من رو نديده بهتره بعدا شوهرم شناسنامه هام رو مياره واز اونجا فراركردم به همراه دخترم نگران بودم دنبالم بيان پيدام كنن ازيه جا رفتم چند تا شبيه يه كوچه بود ولي پر مغازه بن بست بود بعد يه كوچه پيدا كردم كه راه داشت واز خواب بلند شدم ( درواقعيت به خاطر اذيتهاي جاريم به خواست همسرم چندين سال هست با كل خانواده شوهرم قطع رابطه هستيم)
فریبا هراتی
: سلام. شما در شرایط روحی و احساسی جدیدی قرار می گیرید. روح مادر شوهرتان شاد. جایگاه او در آخرت خوب است و در رفاه زندگی می کند و شما سعی می کنید که زمینه ی زندگی صادقانه و یکدستی داشته باشید و مشکلاتتان را حل کنید. جاری شما مرموز است و احساسش را بروز نمی دهد و احترامش نسبت به قبل کمتر شده و بچه گانه برخورد می کند. شما نمی توانید نگرانی ها و ناراحتی هایتان را مخفی کنید و جاری تان وانمود می کند که می خواهد از شما پشتیبانی و حمایت کند ولی برای دفاع از خودش پشت سر شما ممکن است حرف بزند. خداوند نیت ها و کارهای همه را می بیند و الان مادر شوهرتان می داند که شخصیت واقعی شما چیست و شخصیت واقعی جاریتان چگونه است. شما می خواهید این قائله را ختم کنید و تکلیفتان را مشخص کنید. شما نمی توانید درک کنید که باید چکار کنید و هویت خودتان را دست کم گرفته اید و فکر می کنید که به تنهایی از پس مشکلاتتان بر نمی آیید. شما فکر می کنید که کاش می شد از برادر شوهرتان راهنمایی بگیرید. اما نمی توانید از او هم راهنمایی بگیرید و هر کار می کنید می خورید به بن بست و راه چاره ای نیست. این خواب شما در واقع مربوط به گذشته است و اینکه چه وقایعی رخ داده که شما مجبور به قطع رابطه با آنان شده اید. تشکر از همراهیتون.
معصومه : سلام وقت بخیر،من چندشب پیش خواب دیدم خونه زنعموم بودم البته خونه واقعیش نه ولی توخواب خونه زنعموم بود بعد اونا نمی دونستن که من اونجام داشتن میومدن خودش وعروسش بیرون که من تافهیمیدم سریع اومدم فرار کنم از در خونشون برم بیرون که منو نبینن فقط بدو بدو می خواستم فرار کنم تا نفهیمدن منم ومنو ندیدن ولی این که فرار کردم رو ادامه شو یادم نمیاد یاتوخوابم در خوشون هم یه در آهنی سفید بود زنعموی من خیلی آدم بدیه وخیلی منو اذیت کرده تو خواب تمام تلاشمو میکردم خودش یاعروسش منو نبینن چون می ترسیدم که اگه بفهمه کسی که تو خونشه من هستم بعدا بیچاره ام می کنه.ممنون میشم خوابمو تعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که از افکار زن عمویتان با خبر شوید. او در ظاهر خوش برخورد است و صلح جو اما بسیار قوانین سرسختانه ای برای خودش و دیگران وضع می کند و هر کسی را به ذهنش راه نمی دهد و با کسی درددل نمی کند. اما با عروسش رابطه ی خوبی دارد و او را به قلب و روح خودش راه داده. تشکر از همراهیتون.
Mansoure : سلام .من رابطه ام رو كه چند وقت باهم قهر بوديم رو دوباره شروع كردم ولى خوب نيست زياد، ديشب خواب ديدم كه با دوست پسرم با هم هستيم جا خونه اونه، بعد يه پسرى كه مياد از يه اتاق بيرون مى گه فاميلشونه بايد برسونم جايى،بعد من سوار يه ماشين وانتى كه پشتش اتاقك داره مى شم اونم سوار ماشين خودش،راه مى افتيم، ولى شهرپره از دايناسور كه وحشين، بكى از اونا كه خيلى بزرگ هست دنباله منه، حمله مى كنه به ماشين منم پشت خيلى ترسيدم،تا در ماشين رو مى كنه، ماشين با سرعت داره مى ره كه يه تيكه از در كنده مى شه مى خوره به اون دايناسور مى ميره، جلوتر ماشين نمى دونم چى مى شه خراب مى شه من پياده مى شم دنبال يه جاى امن مى گردم مى رم تو يه جوبى كه پره آبه تا پيدام نكن ، زنگ مى زنم به دوست پسرم مى گم كه تو راه موندم ولى نمى دونم قطع مى شه يا قطع مى كنه، بعد هر چى سعى مى كنم دوباره بگيرمش نمى تونم ترسيدم شماره رو اشتباه مى گيرم،،، مى پرسم از آدماى اونجا چجورى برم تهران مى گن ديگه نمى شه رفت تهران ....
فریبا هراتی
: سلام. شما نتوانسته اید مسائل و مشکلات قدیمی تان را با دوست پسرتان به طور کامل حل کنید و همان نگرشهای قدیمی که قبلا ناراحتتان می کرده هنوز هم شما را در زندگی تان تعقیب می کند. شما می ترسید که دوست پسرتان شما را نیاز نداشته باشد. دوست پسر شما و شما طرز فکرهایتان با هم تناسب ندارد. شما به او خیلی فکر می کنید و او به شما کمتر اهمیت می دهد و دنبال گشایش کار خودش است. شما خاطرات قدیمی تان را به دوش می کشید و مسئولیت حمایت و کنترل زندگی خودتان را به دست می گیرید و از او تبعیت و پیروی نمی کنید. شما از رازها و نگرانیهایتان برای دیگران گفته و د درددل می کنید و حریم خصوصی تان را می شکنید. ارتباط شما با همدیگر قطع خواهد شد و شما نخواهید توانست به آرمانها و اهداف بالایی که در رابطه با او دارید، برسید. تشکر از همراهیتون.
بهار : با سلام و احترام
خواب دیدم با پدر و مادر و... بیرون بودم و ازشون خداحافظی کردم که برم خونه خودم.با خوشحالی برمیگشتم وارد ساختمان آپارتمان که شدم روی راه پله ها یک مرد رو دیدم که ظاهرا خدمتکار بود و چون تنها بودم ترسیدم برم توی خونه.با کلیدی که داشتم قفل در رو باز کردم ولی مجددا قفل کردم و پیش خودم گفتم شاید بیاد داخل این مرد.وقتی داشتم برمیگشتم همان مرد اومد و کلید دست من رو کشید گفت بده به من داخل کار دارم.من بهش ندادم و فرار میکردم.تا اینکه وارد مدرسه راهنماییم شدم.کمی خیالم راحت شد اما دفتر مدرسه رو نگاه انداختم دیدم کسی نیست.چند کلاس چند پله پایین تر بود .رفتم اونجا و دو کلاس درس رو دیدم که یکی درش کامل پلمپ بود (با در خاکستری چوبی )و یکی دیگه باز احساس کردم خالی هست.پیش خودم گفتم باید برم طبقه آخر چون سال آخر راهنمایی اونجا بودم و حتما اونجا هستن اعضای مدرسه ؛که بیدار شدم از خواب.لازم به ذکر هست که من وارد مدرسه که شدم فقط یک فرد بزرگسال رو دیدم که روی راه پله ای که به طبقات بالا میرفت ایستاده بود و داشت پایین میومد ازش اما نمیدونم کی بود
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. اگر مجرد هستید کسی عاشق شما شده و می خواهد به زندگی شما بیاید ولی شما مردد هستید و نیاز به راهنمایی دارید. احساستان این است که به خاطر غرورتان و یا کم حرف زدنتان نمی خواهید راجع به این مسئله با کسی صحبت کنید یا اینکه نصیحیتی که به شما می شود، معلوم نیست که واقعا مفید و درست باشد. اگر متاهل هستید کسی می خواهد در کارتان دخالت کند و باز نیاز به راهنماییی دارید. تشکر از همراهیتون.
Sara : سلام در واقعیت بتازگی کلاس زبان انگلیسی ثبتنام کردم بعد خواب دیدم رفتم خونه ی معلم زبانم که البته خودشون در واقعیت مدیر موسسه زبان هستن... خواب دیدم رفتم خونش یه دختر کوچولو داره تو خونش میگردم به وسایلش نگاه میکنم دخترش یه اتاق پر از وسایل سفید سلطنتی با لبه های طلایی داره بعد کلی دختر هم سن منهم اونجا بودن ولی بمن یه توجه خاصی داشت در واقعیت دختر با حجابی نیستم ولی بین اون همه دختر من یه مقنعه سفید با چادر سفید گل گلی رو سرمه و میخندم و ب دخترای دیگه نگاه میکنم ... بعد انگار در جای دیگه هستم انگار چند نفریم که یه سری ادم یا دقیق یادم نیست یه موجودایی دنبالمون میکنن و هممون در حال فراریم یه جا یه قایق پیدا میکنم سعی دارم فرار کنم یهو مسیح اون خواننده معروف ایرانی رو میبینم ک همراهمه با هم در حال فراریم یه لحظه انگار اون افراد نزدیک بود من رو بگیرن و بیافتم تو دریاچه ناخوداگاه میپرم و به گردنش اویزون میشم میپرم اون سمت بهش میگم واقعا عذر میخوام چون نزدیک بود من رو بگیرن بهتون اویزون شدم بعد بغلم میکنه بلوز تنش نبود و دقیق یادم نیس فکر کنم همو میبوسیم.
فریبا هراتی
: سلام. معلم شما به موفقیت های زیادی در زندگی اش رسیده و البته این برای او تازه شروع کار است. شما احساس می کنید که می توانید خودتان را در زندگی بالا ببرید و گشایش کار داشته باشید و از این جهت به خودتان افتخار می کنید و خودتان را بالاتر از دیگران می دانید. باید دقت داشته باشید که نسبت به مسائل احساسی عاقلانه فکر کنید و خودتان را درگیر موضوعات احساسی نکنید چون در غیر اینصورت از موفقیت شما کاسته خواهد شد. شما البته عاقلانه فکر خواهید کرد و سعی می کنید که آوازه ی خوش نامی و عقل شما به دیگران برسد و شما را نادان و احساساتی تصور نکنند. شما خودتان را از شر افکار منفی و نادانی ها در سایه ی عقلانیتی که دارید حفظ خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
یاسمن : با سلام و احترام.من و همسرم توی ماشین داشتیم میرفتیم.من برای انجام کاری وارد یک ساختمان شدم.بعد خودمو همسرم رو دیدم که وارد یکی از واحد های اون ساختمان شدیم.یک نفر اونجا خواب بود و ما پشت ستون بودیم که مارو نبینه.انگار شخصی که میخواستیم ببینیم یا چیزی که دنبالش بودیم ، نبود.بعد اون شخص بیدار شد و دیدیم دو نفر هستن انگار ،ما هم رفتیم بیرون و در رو محکم بستیم.برای همین فرار کردیم که ما رو نبینن.همسرم کفشش رو پوشید اما من گرفتم دستم کفش هامو(اسپورت سفید بود)و با عجله از پله ها اومدیم پایین.چند طبقه پایین اومدیم من دکمه آسانسور یکی از طبقات رو در همین حین زدم که اونا گمراه بشن.بعد رسیدم به حیاط.من خواستم کفشم رو بپوشم که باز گفتم ولش کن وقت گیر هست.دوباره گرفتم دستم.یک نفر غریبه که یک لیوان یبار مصرف پلاستیکی دستش بود و تهش کمی آب بود میگفت من این رو قیچی میکنم که آبش بریزه ولی به شما نمیدم.داشتیم از خیابون رد میشدیم که بریم تو ماشین که بیدار شدم.(من در واقعیت از یک شرکت پول طلب دارم که هر چی به منشی و ...زنگ میزنیم جوابگو نیستنن ایا به این خواب مرتبطه؟)
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما و همسرتان می خواهید ایده ای را که در ذهنتان دارید را عملی کنید و شاید از کسی کمک بگیرید که به واسطه ی او بتوانید به حقی یا به خواسته تان برسید. اما نقشه ی شما عملی نخواهد شد و کسی که می خواهید از او حقتان را بگیرید متوجه نقشه ی شما خواهد شد. شما احساس خواهید کرد که جاپای قرصی در موقعیتی که در آن قرار گرفته اید ندارید و شما سعی می کنید که از مواجه با موقعیتی که برایتان دردسرآفرین بشود فرار کنید. کسی که خودش را دوست شما جا می زند، متقلب و غیر قابل اعتماد است و هیچ کمکی به شما نخواهد کرد. نقشه ای که برای رسیدن به پولتان به شما پیشنهاد می کنند عملی نیست. بله مرتبط با مشکل مالی شماست. تشکر از همراهیتون.