کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب فرار کردن

اگر کسی خواب دید از چیزی فرار می کند، دشمنی را مغلوب می کند.

امام صادق (ع) می فرماید: دیدن گریختن دلیل شادی است، وقتی که فریاد و زاری نکند. اگر فریاد کند، دلیل مصیبت است.

محمد ابن سیرین می گوید: گریختن درخواب، دلیل رستگاری است.

جابر مغربی می گوید: اگر دید مردان از زنان می گریختند، دلیل که بیننده از شخص بزرگی می ترسد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

212 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

sami mt

sami mt : سلام خانم هراتی عزیز خسته نباشید ممنون میشم اگه متن این پیامم در سایت گذاشته نشه.

پاسخ
لینک۲۲ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۴:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. چشم زدن خرافه نیست. بعضی از مردم افکار منفی زیاد و حسادت هایی دارند که نمی توانند خوشبختی و رفاه دیگران را تحمل کنند و انرژی های منفی مخربی از خودشان نشان می دهند. بدن انسان مانند یک آنتن قوی عمل می کندو همه ی این امواج را جذب می کند. برای دفع چشم زخم باید ان یکاد بخوانید و اسفند دود کنید. آیت الکرسی بخوانید صدقه بدهید و اگر وسعتان می رسد یک مرغ بگویید برایتان قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. یا می توانید یک تخم مرغ دور سرتان بچرخانید و سپس در کیسه ای قرار دهید و به زمین پرت کنید تا بشکند. انشالله چشم زخم از شما دور خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۰۲:۴۱
sami mt

sami mt : سلام خانم هراتی عزیز صبحتون بخیر دیشب خواب دیدم که توی پیاده رو داشتم راه میرفتم معلم زبان چند سال پیشم با یه آقا پسری داشتن راه میرفتن و من مخواستم تند تر برم و فشار زیادی به پاهام میوردم اما چون سربالایی بود نمیتونستم با سرعت برم از معلمم و اون آقا زدم جلو بعد وارد دانشگاه شدم تو یه کلاس دو نفر میخواستن کاری بکنن در و قفل کردن بعد گفتن با وجود من در اونجا کسی نمیتونه بهشون شک کنه یهو کلاس شلوغ شد همه نشسته بودن من اومدم بیرون تو حیاط متوجه شدم چند نفر دنبال من هستن و من فرار کردم اونا هم به دنبالم از راهرو و دستشویی گذشتم اما در خروجو پیدا نمیکردم همه جا تاریک بود یهو تو حیاط یه ون دیدم چند نفر با اسلحه اونجا بودن، مامان و بابام هم اونجا بودن و من نگران مامانم بودم که تو اون شلوغی کسی چیزی به مامانم نزنه (مامانم چند ماه پیش عمل قلب باز نجام دادن) رفتم با مامانم سوار ون شدیم یه کتاب دادن دستم گفتن بخون و دوباره یه کتاب دیگه دادن، بخش دیگه خوابم این بود که بیرون بودم و یه روسری زرد و نو خوشگلی دستم بود و دوستم یه شال توسی داشت گفت اینو سرت کن که جلب توجه نکنه انگار هنوز دنبالم بودن، رفتم داخل یه خونه ای که یه خانم یه بچه داشت بچه رو گرفتم تو دستم نگاه به صورتش کردم بچه یه عالمه چشم تو صورتش داشت مثل کیبورد کامپیوتر بعد بچه رو گذاشتم رو تخت و گفتم خدایا شکرت خدا هر کسی و یه جور می آفرینه وقتی از اون خونه اومدم بیرون یه ساعت پشت دستم راستم بود که مال من نبود نمیدونم چجوری پشت دستم بود تو خیابون دوستام و دیدم یکی از اونها ساعتو دید گفت مبارکه ساعتت مارکش کاسیو یه نگاه به مارکش کردم دیدم کاسیو

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۰۵:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما سعی می کنید که در مسیر زندگی تان به صورتی پیوسته و آهسته مراتب ترقی و پیشرفت را طی کنید و می خواهید که از کسانی که قبلا از شما در زندگی دانش و درک بیشتر و امکانات بالاتری داشته اند هم جلو بزنید و با ایشان رقابت کنید. درک شما بالاتر خواهد رفت و باید مراقب باشید که به هوای صمیمیت با شما، سرتان را کلاه نگذارند و کاری نکنند که تقصیرها را گردن شما بیاندازند. شما از مواجهه با مشکلات خودداری می کنید و سعی می کنید که بی دردسر زندگی کنید. زندگی شما با تحولی روبرو خواهد شد و شرایط سختی پیش رو دارید و باید مراقب باشید که مادرتان دچار استرس و تنش های عصبی ناشی از این دوران نشود. باید سعی کنید که در امنیت و آرامش فضای خانواده تان زندگی کنید و دانشتان را بالا ببرید. شما شخصیتی روشنفکر دارید و افکارتان را با دیگران مطرح می کنید ولی عاقلانه است که سعی کنید که کم حرف و خوددار باشید و با هر کسی قاطی نشوید تا برایتان مشکلی به وجود نیاید. کاری نکنید که همه بگویند که شما روشنفکر هستید ولی سرتان را از دست بدهید!!! شما هدفی را دنبال می کنید که اگر دست به انجام آن بزنید همه ی چشمها روبه شماست و شما را تحت نظر خواهند گرفت. کسی سعی می کند که به عنوان روشنفکر و مترقی با شما دوستی کند و از منطق برایتان بگوید. تعبیر دوم قسمت ساعت در خوابتان این است که به نفع شماست که قدر وقتتان و فرصتی را که در دست دارید را بدانید و نگذارید که منطق تان از دست برود و با انجام احساساتی کاری، خودتان را به دردسری بزرگ نیاندازید. هر قدر هم که این کار مدرن و همه پسند به نظر بیاید منطقتان را زیر با نگذارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۴۷:۵۶
بتول

بتول : سلام خانم هراتی عزیز

بسیارسپاسگزارم

پاسخ
لینک۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۱۲:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما سعی می کنید که فکرتان راحت باشد و در آرامش بسر ببرید ولی نابسامانیهای جامعه و فکر ناراحتی های دیگران، ذهن شما را مشغول کرده و از طرفی فشارهای اقتصادی و مسائل غیر مترقبه ناشی از آن که گاهی به صورت غیر مترقبه به یک باره مطرح می شوند، همه فکرتان را خسته می کند. شما بعضی از عصبانیت های مرم را به خاطر مسائل اقتصادیشان، می توانید درک کنید و به آنها حق می دهید که ناراحت باشند ولی مسائل دیگری هم هستند که صرفا به اقتصاد ربطی ندارند. رفتار خود آدمها از نظر شما در نوع ساختار جامعه موثر است. شما خودتان خیلی سعی می کنید که مثبت اندیش و امیدوار باشید ولی باز تحت تاثیر این مسائل اجتماعی قرار می گیرید و مجبورید سعی کنید که از مواجهه با مشکلات اجتناب کنید. روح پدر بزرگتان شاد. شما موفق می شوید که عقلانی و خردمندانه رفتار کرده و با آرامش به اهدافتان برسید. شما به سنت ها و فرهنگ خانوادگی تان احترام می گذارید و در سایه ی این فرهنگ احساس آرامش و امنیت می کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۵:۴۰
Maryam

Maryam : سلام بانوی عزیز.من خواب دیدم که از اداره شادان بیرون امدم و جلو ادارمون بجای خیابون کوچه بود از جلوی مسیول نقلیه اداره رد شدم( اتفاقا همسن شوهرم هست )بهم گفت کاری نداری گفتم نه و رفتم سمت ماشینم که جلوم یه پیکان دیدم و توش شوهرم پشت رول بود و یه ادم انگار کمی لات و خلافم جلو نشسته بود .شوهرم خیلی جوانتر از الان قیافش بود و به من نگاه میگرد .(از وقتی متارکه ام و کارای جدایی انجام میدم اونو به این وضوح تو خواب ندیده بودم)زل زده بود بدون حرف .من تا دیدمش احساس ترس کردم گفتم میخواد بدزده منو.و برگستم و به سمت مسیول نقلیه مون فرارا کردم و میگفتم خدا کنه نرفته باشه و کمکم کنه .حس میکردم شوهرم با ماشین دنبالم کرد.من از ترس از خواب پریدم.(ضمنا بگم وکیل شوهرم تو دادگاه گفت طلاق نمیده و میخواد با من زندگی کنه ولی من فکر میکنم واسه فریب دادگاهه .گفت اگرم طلاق توافقی بخواد ۱۳۰ میلیون پول خسارت ازم میگیره)

پاسخ
لینک۲۳ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۲۷:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. همسر شما می خواهد شما را آزار دهد و لات بازی در می آوردو وانمود می کند که حواسش به شما هست او در واقع کم عقلی دارد می کند و اختیارات و قدرت او کم شده. شما می دانید باید چه کار کنید؟ شما باید او را ممنوع الخروج کنید و بگویید که این آقا می خواهد مرا از کشور خارج کند. بعد که گیر افتاد و نتوانست که به ایران برگردد، بروید بگویید که من طلاق می خواهم و مهرم را هم می بخشم و به این دلیل طلاقتان را راحت به شما می دهند. یک ریال پول به این دزد پرداخت نکنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۵۲:۵۶
kimia

kimia : سلام خانوم هراتی عزیز .روزتون پر برکت.خانوم هراتی عزیزم تعبیر این خواب خیلی برام مهمه چون این خواب رو من بصورت های متفاوت چند بار دیدم .خواب دیدم یجایی هستم که زمینش بصورت نیم دایرست و بزرگه و تخت های چوبی تفریحی هست که مردم روش نشستن و و بالای سرمون اکواریم بزرگ بصورت همون زمین نیم دایره که منتظریم چیزیو ببینیم.همسرم کمی اونطرف تر نشسته بلوز سفید تنشه وانگار من بهش زیاد مهل نمیدم و قهرم ولی حواسم بهش هست (الان معمولا زیاد باهم قهر میکنیم )یکدفعه یه وال بزرگ از تو اکواریم عظیم رد شد و یه کوسه هم تو یه دهنش بود و شکار کرده بودو همه از دیدنش به وجد اومدن یکدفعه یه کوسه دیگه اومد و با دهن ضربه ای به اکواریم زد و ترک برداشت ولی کسی جدی نگرفت ومن فهمیدم جدیه چند ثانیه از بقیه زودتر پاشودم بلند گفتم الان میشکنه و فرار کردم به سمت ورودی و میدونستم همسرمم داره میاد ولی نمیتونستم برگردم حتی یه ثانیه.یسری پله بود رفتم بالا و از در خارج شدم و وارد کوچه باریکی شدیم که به سمت راست پیچیدم و همینکه من از کوچه خارج شدم اکواریوم که شکسته بود کلا زمین نشت کرد و همه لای گل و لای موندن و تنها کسی که از این سمت اومد بیرون من بودم شروع کردم یدونه یدونه افرادی که رویه همن نجات بدم هفت هشت نفرو که همه زن و دوتا پسر نوجون در اوردم یکی از همسرم خبر داشت با گریه گفت حامد داشت میومد اما یکدفعه کنار یه سنگ پناه گرفت دیگه ازش خبر ندارم .اومدم نفر بعدو نجات بدم یدفعه از زیر کشیده شد و دیدم کوسه تو خشکیه و همرو یکی یکی کشیده بود پایین خورده بود .کوچه در داشت سریع دروبستم و به چند نفری که نجات داده بودم گفتم بدویین فقط سر خیابون میدونیستم تا اونجا نمیتونه بیاد .ممنون عزیزم همسرم برام مهمه شاید اگه کنارم بودو قهر نبودیم اونم بامن نجات پیدا میکرد

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۱:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما هیچ وقت نتوانسته اید با همسرتان احساس کمال و جاودانگی کنید و با موانع بسیاری در راه رسیدن به اهدافتان روبرو شده اید و زندگی تان عالی نبوده است. همسر شما ظاهری صلح طلب و متمول دارد ولی او حریص و بی پرواست و رفاه حال دیگران برایش مهم نیست و فقط به خودش فکر می کند. او احساسات منفی سخت و طولانی را در دراز مدت در وجودش نگه داشته و به نوعی تهدیدی عاطفی برای خودش و دیگران محسوب می شود. ولی رابطه یا پروزه ی بزرگی برای او پیش می آید که مدیریت کردنش خیلی سخت است و شما سعی می کنید که در مقابل همسرتان مقابله به مثل کنید و این حفاظی را که برای خودتان در نظر گرفته اید خواهید شکست و تصمیم می گیرید که این دور باطلی را که دارید بشکنید و خودتان را از سختی ها رها کنید. شما با محدودیت ها و شرایط بغرنجی مواجه خواهید شد و نگرانیها و مشکلات زیادی برای همسرتان بوجود می آید و در نهایت شما سعی می کنید که به خودتان و عاقبتتان فکر کنید و مسیر زندگی تان را از او جدا خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۰۳:۳۹
کوروش

کوروش : سلام و عرض ادب
روزتان بخیر
خواب میدیدم در یک خیابان ایستاده بودم . و بصورت اتفاقی مادرم را دیدم(حدودا یک سالی هست که با هم سرو سنگین هستیم یعنی بیشتر من بعلت اینکه ایشان بقیه اعضا خانواده رو یخاطر لجبازی ترک کرده و تنها زندگی میکنند ) گفتم اینجا چکار میکنید گفتند آمده ام این ملک را ببینم برای خرید چون ۲میلیارد بدهی دارم باید خونه را بفروشم ( خانه ای که بقیه اعضا خانواده در آن زندگی میکنند ) و اینجارو بخرم تا بدهی ها رو بدهم الان اوضاع مالی خوب نیست و حتی قیض آب و برق را هم مانده ایم . با هم به داخل یه ساختمان ویلایی بزرگ ولی قدیمی رفتیم ،مردی که بنظر بنگاه دار بود هم مارا راهنمایی میکرد و کلی از ملک تعریف میکرد و تعریف بیخودی چون اصلا ملک نمی ارزید و کهنه بود من با آن مرد که خیلی هیکل درشتی داشت بحثم شد و او به سمت من حمله ور شد من چون میدیدم زورم به او نمیرسد پا به فرار گذاشتم و در حال فرار اورا مسخره هم میکردم طوری که خیلی عصبانی شده بود و مانند یه دیو نعره زنان دنبالم میدوید توی خواب حس میکردم این بیشتر از یه بنگاهی ذینفع است که اینطور از مخالفت من ناراحت است در ضمن هنگام فرار کردن متوجه شدم که این محل مثل یه باغ بزرگی است که اطرافش دیوارکشی شده و نگهبانی هم دارد ممنون میشم تعبیر بفرمایید .

پاسخ
لینک۲۲ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۱۱:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. مادر شما فکرش بسته است و ذهنش ناراحت است. او به خاطر تناقضاتی که در رفتار و افکارش داشته الان نه می تواند به زندگی با شما برگردد و نه می تواند تنها زندگی کند. او ایده ای داشته که موفق نشده که آن را عملی کند و هیچ نسبت به بهبود شرایطش در آینده، امیدوار هم نیست. اما او به خاطر آرامش، از افکار قدیمی خودش پیروی کرده و مجبور است که خودش را قوی و عصبانی نشان دهد تا شما او را به خاطر شکست در ایده هایش مسخره نکنید. شما هم نمی خواهید که با مشکلی مواجه شوید و شاید ترجیح می دهید که به جای تماس با مادرتان و حل مشکلات او، به کار او کاری نداشته باشید تا خودش سر عقل بیاید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۲۵:۵۶
لاله

لاله : سلام خوبین‌.وقت به خیر .خواب دیدم من و مامانم تو خونه بودیم و مامانم‌داشت با تلفن حرف میزد. در حیاط باز بود ولی نرده داشت و نرده اش بسته بود . یه گربه ی نارنجی رنگ جلوی نرده بود . یه لحظه دیدم گربه بزرگ شد و پوستش شبیه پلنگ . ینی سرش همون گربه بود ولی بدنش قوی و پلنگ بود .وحشی و قدر تمند نرده رو کشید بالا پرید داخل خونه . من فریاد زدم و فرار کردم اتاق و در رو بستم . مامانم ولی تو پذیرایی موند و فرار نکرد.از لابه لای در هی نگاه میکردم و خیلی پر از استرس و وحشت زده بودم . وقتی به سمت در اتاق نزدیک شد و خواست به من چنگ بندازه یه لحظه کوچیک و تبدیل به همون گربه ی کوچک شد ومنم بهش یه لگد زدم . تعبیرش چی میتونه باشه ؟ خیلی ممنون

پاسخ
لینک۲۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۶:۱۹:۵۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. مادر شما شخصیتی اجتماعی دارد و با دیگران رفت و آمد می کند ولی به هر کسی اجازه ی دخالت در زندگی تان را نمی دهد. شما هم شخصیتی اجتماعی دارید و برونگرا و خوش برخورد هستید و در عین حال بسیار مصمم و قوی عمل می کنید. شما همانی هستید که هستید و با حرف این و آن خودتان را عوض نمی کنید و زود تغییر رنگ نداده و نقشتان را عوض نمی کنید اما در عین حال که قوی و شجاع و نیرومند عمل می کنید، مهربان و رئوف هم هستید. شما تا اندازه ای هم خودخواه و جاه طلب هستید و با همه ی این اوصاف؛ فکرتان آنقدر قوی هست که بتواند به روحتان تسلط داشته باشید و عقلتان را به دلتان ترجیح می دهید. می توانید پا روی دلتان بگذارید و عقلانی و خردمندانه رفتار کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۲۴:۴۶
پیمان

پیمان : سلام خواب دیدم که دارم از یه جمعی گه معتادن خیلی زیاد بودن و میدویدن مثل زامبیا منم میترسیدم یه امپولی یا چیزی بهم بزنن یا بریزن سرم بینشون منم میدویدم تا فرار کنم از دستشون یه وانت پیکان دیدم سوارش شدم و فرار کردم تا به مغازه مادرم (مادرم تو بیداری همیچین مغازه ای نداره) رسیدم ممنونم

پاسخ
لینک۲۲ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۲۹:۵۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در جامعه با افراد زیادی که فقط زنده اند و راه می روند و کار می کنند ولی بسیار منفی باف و ناامید هستند در تماس هستید و سعی می کنید که کارهای سخت و زیادی را انجام دهید ولی تنها کسی که می تواند شما را درک کند و خواسته ها و احتیاجات روحی تان را بفهمد و مثل شما فکر می کند، مادرتان است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۲ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۴۶:۰۱
Asayesh

Asayesh : سلام وقت بخیر...من یه مدت تقریبا خواب رو هر چند روز میبینم...و پریشب خواب دیدم مثل خواب ها این موردی دیگه ...تو حیاط خلوت خونمون ایستادم و دارم حرف میزنم..یه هو اقایی رو ( که ازم خواستگاری کرده و الان خودش تقریبا کات کرده..و میگه دلیلش ربط به من نداره)پشت دیوار حیاط خلوتمون میبینم..برای اینکه من رو نبینه سریع وسایلم رو میریزم تو یک کیف مسافرتی از پله ها میرم رو پشت بوم..ولی انگار اقاهه من رو میبینه..من سریع میرم رو پشت بوم و از اون طرف میپرم پایین تو کوچه پشتی ..اقاهه هم میاد رو پشت بوم دنبالم ..من دارم فرار میکنم برمیگردمم ببینم من رو دیده فرار میکنم یا نه میبینم رو پشت بوم ایستاده داره نگاهم میکنه ..سریع سوار ماشین میشم به راننده میگم من رو ببر یه شهر دور مثلا شیراز ..ولی برمیگردم میبینم اقاهه سوار ماشین داره ماشین ما دنبال میکنه..میرسمم شیراز باز دنبالم هس..استرس دارم و ترس هی میگم خب چرا ول نمیکنه من هرچی فرار میکنم میاد..از خواب بیدار شدم...اینکه گفتم تکرار ..اخه یک مدت خواب میبینم هی دارم به همین حالت از رو پشت بوم فرار میکنم..ِِولی اینبار این اقا بود

پاسخ
لینک۴ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۰۴:۰۳:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. جنبه هایی از زندگی شما هست که نادیده شان می گیرید و رازها یا خاطراتی دارید که نمی خواهید جلوی چشم دیگران باشد. همان چیزهایی که فکرتان را آزار می دهد و در پس زمینه ی ذهنتان نگه شان داشته اید، شما می خواهید از این افکار ناراحت کننده فرار کنید و به اوج موفقیت برسید و بروید پی خواسته ها و آرزوهای مخفی خودتان می خواهید به خوشبختی و موفقیت برسید و زود آرزوهایتان برایتان برآورده شود. هر چند وقت یکبار چیزی هست که می خواهید آن را فراموش کنید و به موفقیت و ازادی برسید و اینبار این آقا فکر شما را ناراحت کرده و نمی توانید از فکرش خلاص شوید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۲:۲۱
Neda

Neda : سلام خانم هراتی گلم.سال نو رو تبریک میگم خدمت شما و خانواده ی محترمتان امیدوارم تنی سالم و دلی شاد داشته باشید بهترینها رو برات ارزو دارم و همیشه تنتون سلامت و لب شما خندون باشه.خانم هراتی عزیزم خواب دیدم البته در طول روز یا صبح بود خواب دیدم خوابم هم طولانی بود.فقط این قسمت یادمه انگار اول خونه ی خودمون بودم کنار مادرم یکی از دوستام اومد خونمون خونه هم شبیه منزل ما نبود.یکی از دوستام اومد به همراه همسرش شوهرش یک اقای قد بلند بود.و جوان که ته ریش داشت و خوشتیپ بود. من انگار توی خواب به حالت شوخی و اینکه انگار خیلی توی خواب باهاشون صمیمی بودم دویدم همسرش یعنی شوهر دوستم هم دوید ودوستم هم میخندید میدونست باهم شوخی میکنیم منو محکم بغل کرد منم اونو بعد روی زمین غلط خوریدم و خیلی ببخشید از من لب گرفت ولی من صورتمو برگردوندم که صورتمو ببوسه و سریع بلند شدم چون فهمیدم بهم نظر داره توی خوابم دوستم و شوهرش رو میشناختم ولی در واقعیت نه.بعددیدم شوهر دوستم همش بهم نظر داره و اشاره میکنه و به حالت هیزی و میخواد بهم نزدیک بشه محلش نمیزاشتم و خودمو به اون راه میزدم حتی رفتم به کنار میز خونمون یک‌سری کتاب و فک کنم دفتر قلم بود با اونا مشعول شدم.بعد انگاراون اقا منو با پادرمیونی کسی به حالت حیله کشید پایین چندین پله میخورد تا بهم تجاوز کنه منم رفتم پایین انگار یک نوزاد هم بغلم بود.من میخواستم نه به من اسیب برسه و بهم دست بزنه نه نواد زیر دست پا چیزیش بشه از خودم مقاومت نشون دادم و از خودم دفاع کردم و انگار دو سه نفر هم خانم بودن پله ها رو اومدن پایین اون اقا تا اونا دید شروع کرد به اینکه تهدید کرد ولی من مقاومت کردم و فرار کردم و خودمو به بالا رسوندم بالا هم که اومدم احساس میکنم اومدن دنبالم.ولی دیگه نمیتونست سمتم بیاد بهم تجاوز و دست درازی کنه عصبی بود ولی من زندگی عادیمو داشتم ولی ی جورایی حواسم بهش بود

پاسخ
لینک۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۱۷:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. سال نوی شما هم مبارک عزیزم. همینطور برای شما. ایده ی تازه ای به ذهن شما می رسد و شما می خواهید به ثروت برسید و گشایش کار پیدا کنید و با مادرتان راجع به این ایده ی جدید صحبت خواهید کرد. شما می خواهید که شروعی تازه داشته باشید و آگاهانه و با دانش کافی تاثیر مثبتی روی زندگی تان بگذارید و نه اینکه از روی هوس و ندانم کاری به انجام کارتان مشغول شوید. می خواهید شرایط تان را اول به خوبی قضاوت کنید و مورد بررسی قرار دهید. شما اجازه نمی دهید که اگر پروژه ی تازه ای به شما واگذار شد، کسی از شما سو استفاده کند و سرتان را کلاه بگذارد. شما سعی می کنید که در کارتان موفق باشید هرگز خودتان را دست کم نگیرید از حقوق خودتان دفاع می کنید و می دانید که اگر از حقتان کوتاه بیایید می خواهند به شما زور بگویند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۳۵:۳۵
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.