تعبیر خواب کودک
اگر کسی خواب ببیند کودکی را به او دادند تا او را به سرپرستی بگیرد، اگر کودک دختر باشد، وضع مالی او پیشرفت خواهد کرد و اگر پسر باشد، کار و بارش خوب خواهد شد و حمایت خواهد دید.
تعبیر خواب بچه زیبا
ابراهیم کرمانی می گوید: دیدن کودک زیبا، دلیل فرشته است و کودک زشت روی، دلیل مال است. اگر مردی در خواب ببیند کودکی را شیر می داد، دلیل است او را در زندان کنند.

تعبیر خواب کودکی
اگر کسی در خواب دید که به دوران کودکی بازگشته، وضع و حالش بد خواهد شد.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی در خواب ببیند کودک شده بود، دلیل غم و اندوه است زیرا که کودک صلاح از فساد نداند و نیز گویند کارش ضعیف خواهد بود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
aram : سلام خواب دیدم پسری که دوستش دارم و خواستگارمه صاحب پسریه که حدودا ۳_۲ سالشه. این کودک بر اثر سانحه ای از مچ دست راستش قطع شده بود و دست چپش بعضی انگشتاش قطع بود.موههای سرش هم از جلو و پشت سر کم مو بود مثل پدرش. من به این فکر میکردم که چه راحت پدر این بچه با معلولیتش کنار اومده. ناگهان بچه رو لخت و در حال دویدن دیدم. دنبالش دویدم ولی انقدر سرعتش زیاد بود که بهش نرسیدم. عده ای هم سر راه بچه بودن ولی نتونستن بگیرنش و از در حیاط یکی از اقوام ما بیرون رفت. به پدرش قضیه رو گفتم. پرسید از نظر سلامت پا و بدن وضعیتش چطوره، گفتم خوبه.بعد پدربزرگ بچه رو دیدم.بهش گفتم پسرت خوبه (پدر بچه) ولی بد شانسه(به خاطر معلولیت و وضعیت پسر کوچیکش)...
فریبا هراتی
: سلام. خواستگار شما در امور کاری اش ، به اندازه کافی از پس انتظارات دیگران بر نمی آید و به پای ایشان نمی رسد و با این وجود از گرفتن کمک از دیگران هم خودداری می کند. او دوستان زیادی ندارد و خیلی هم نگران چیزی نیست و مهارت های فیزیکی و ذهنی خیلی قوی ای هم ندارد. شاید زود در کارش پیشرفت کند ولی به همان نسبت هم زود موقعیت های خوب را از دست می دهد . به همین دلیل شما زیاد او را نمی پسندید. تشکر از همراهیتون.
Arash : سلام، وقت شما بخیر، بنده خواب دیدم که داخل یک مجموعه استخر مردانه هستیم و همه مرد بودن و تا حدودی آشنا، و دختربچه دوستم که حدودا ۴ سالش هم هست با من بود، همراه با دوست دخترم(دوستی معمولی)، ولی دوست دخترم مایو مردانه داشت و سینه نداشت و انگار بریده بودن و جاش رو دوخته بودند و کنارم بود ولی یهو میدیدم اشتباهی رفته یه جا دیگه مثل سونا که دیگرانم داخلش بودن بعد میدید من اونجا نیستم و دوباره میومد پیش من و از خنگ بودنش حرص میخوردم،دختربچه دوستم هم در عالم بیداری زیباست ولی در خواب فوق العاده زیباتر شده بود و خیلی به من وابسته بود و بغلم میکرد، بعدش بهم گفت که انگار حال داییش بد شده وخانواده ش واسه همین گذاشتنش پیش من، داییش هم دوست قدیمی من بود که 5،6 سال پیش تو تصادف یه مدت تو کما بود و فوت کرد، مجردم بود، بعد از استخر اومدیم بیرون و به سمت خونه دوستم حرکت کردیم، تو راه من تلفنی متوجه شدم داییش فوت کرده و یهو وارد یه خونه شدم که تشییع جنازه همون بنده خدا بود و انگار خونه اون مرحوم بود(ولی تو واقعیت خونه شون یه شکل دیگه ست) و داشتن داخل خونه و اتاق واسه باره آخر میچرخوندنش و شلوغ بود، بعد از این مراسم من به سمت خونه همون دوستم که پدره دختربچه بود رفتم و ماشین رو داخل حیاطشون پارک کردم و دوستم اومد و یه بطری عرق هم دستش بود که توش یه تیک یخ بود و گفت بیا واست چندتا پیک بریزم، منم سه تا پیک خوردم و خودش کلان نمیخوره و اونجا هم نخورد و فقط واسه من ریخت و خیلی خوش طعم بود، منم گفتم میخایم بریم مسجد و زشته دهنم بو الکل بده و دیگه نخوردم و بعد بیدار شدم.
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید با سر درون مسائل احساسی مردانه بپرید و راجع به این مسائل صحبت کنید. می خواهید که گذشته تان را بشویید و شروعی تازه داشته باشید. دوست معمولی شما، احساس و یا نیازی برای مراقبت شدن ندارد. او ثروت چندانی ندارد یا دوستی ندارد که بتواند از او حمایت کند. او در کارش خیلی قوی عمل نمی کند و حریم خصوصی او هم رعایت نمی شود. او پذیرای نظرات و ایده های دیگران است و می خواهد از شر انرژی های منفی در زندگی اش خلاص شود. شما انتظار ندارید که او اینقدر استرس داشته باشد. روح دوستتان شاد. روح او به دلائلی نگران است و خانواده اش مثل قبل از او یاد نمی کنند و یا اینکه خانواده اش به عملی گناه آلود دست می زنند که عاقبت خوبی برایشان ندارد. شما با دوستتان خیلی زیاد صمیمی نیستید و در کار هم دخالت نمی کنید. ولی با این وجود احتمالا او به شما پیشنهاد انجام کاری را می دهد که سود زیادی برایتان به همراه خواهد داشت و شاید شما به واسطه ی او به ثروت برسید. اما به شما می گوید که هیچ ایده ای ندارد که اینکار عملی خواهد شد یا خیر و اینکه شما باید خونسرد با این موضوع کنار بیایید ولی می توانید با انجام این کاری که او پیشنهاد می دهد به آرامش برسید. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : با عرض سلام و احترام..
خواب دیدم تو یه خونه ناشناس هستم که صاحبخونه ۹ تا بچه قد و نیم قد داره، مادر بچه ها یه گوشه نشسته بود و من اسم تک تک بچه ها رو از خودشون می پرسیدم و با اونها دست میدادم..بیشتر دختر بودند تا پسر.. رنج سنی اونها ۵ ساله تا ۱۳،۱۲ ساله بود ..همه شون بور بودند خوشگل و چشم آبی ، شبیه بچه های خارجیا بودند و همه لباسهای سفید تنشون بود ویه دختر تاج گل هم داشت ...وقتی اسم یکیشون رو پرسیدم ..مادرشون گفت اسم این دخترم لورای هست ..که همون لقب حضرت زهرا در اسلامه...تازه متوجه شدم که این خانواده ارمنی هستند...منتها مادره گفت،ما معتقدیم حضرت زهرا ۸۰ سال داشتند ..من خیلی ناراحت شدم اومدم بگم ما معتقدیم که حضرت زهرا ۱۸ساله بودند که شهید شدند اما از ترس نتونستم بگم ..فقط تو خودم خیلی ناراحت شدم..
بعد دیدم پدر و مادرم من رو از زیر قرآن رد کردند..یکبار مادرم رد کرد وبار دوم پدرم بزور سینی آب و قرآن رو از مادرم گرفت و خودش اون رو بالا سرم گرفت ،بعد پدرم با من رو بوسی کرد..بعد خودم رو تو یه مغازه دیدم که روی یه صندلی خیلی راحت نشسته بودم پیش خودم گفتم این صندلی چقدر راحته...برگشتم بقیه صندلیها رو ببینم که یدفعه صاحب مغازه رو دیدم ..از ترس اینکه فک نکنه من دستم کجه،گفتم من یه صندلی دارم که خیلی وقته ازش استفاده نمیکنم اون رو میدم به شما ..اما اون صندلی به راحتی این صندلی که نشستم روش نیست...خانم هراتی بعد دیدم یه چیز عجیب غریب ولی خوشگل و طلایی رو سقف اون مغازه داره حرکت میکنه ..من از ظاهرش خوشم اومده بود اما ازش می ترسیدم...انگار دوست داشتم اون برای من به باشه ولی ازش می ترسیدم.. کاملا داشتم به حرکاتش نگاه میکردم که از خواب بیدار شدم..
میدونم طولانی شد ..شرمنده ..
ممنون میشم تعبیر بفرمائید..
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما به افکاری فکر می کنید که بتوانید به واسطه ی آن اوضاع جهانی را بهبود ببخشید. می خواهید که انسانی رفتار کنید ولی می دانید که موانع زیادی سر راه شما هست و باید در راه رسیدن به اهدافتان استقامت کنید و سخت بکوشید. می دانید که باید شجاع باشید و مهربانی کنید. می دانید که درک این مسئله برای خیلی از مردم مشکل است و خودتان هم نمی دانید که چطور انسان هایی که زبان هم را نمی فهمند و درکشان به اندازه ای نیست که روح هم را احساس کنند، بتوانند گفتگوهای مثبتی را در جهت سازندگی جهان با هم داشته باشند. اگر بخواهید موفق باشید باید زهرا گونه حرکت کنید و در زندگی به پیش بروید. شاید شما به جایی سفر می کنید که نیات شما را درست درک نمی کنند و شما به هر جهت نیت بدی ندارید و جایگاه خودتان را هم دارید. اما رسیدن به موفقیت در شرایط جدید برای شما عجیب غریب به نظر می رسد چون اختلاف روحی و فرهنگی با عده ای خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.
Hiva : سلام خانم هراتی عزیزم من شغلم پرستاریه
توی خواب دیدم یه مریض جدید اومده بود بخش که یه نوزاد بود و جالب اینکه انگار توی شکم اون نوزاد یه نوزاد دیگه هم بود که تو اتاق عمل وقتی متوجه شده بودن اونو هم دراورده بودن یعنی درواقع دوتا نوزاد روی تخت بود،چون کنترل اون نوزاد کوچیکتره سخت بود من. تا لباس بیمارستانم روپوشیدم رفتم کمک همکارم ،همکارم گفت این نوزاد آزمایش ادرار داره بعد دیدم بچه داره ادرار میکنه ولی با اینکه سوند بهش وصل بود ادرارش نشت میکرد و پرتاب میشد رو دست و صورتمون و توی کیسه ادرار نمیرفت تا ما نمونه ادرارش رو بگیریم ،نوزاد خیلی هم زیاد ادرار میکرد و یه کیسه مثل سرم بهش وصل بود و نوزاد انقد ادرار کرد که کیسه پر شد و خود نوزاد هم توش بود و نزدیک بود خفه شه بچه توی ادرار خودش که نجاتش دادیم،به مسئول بخشمون گفتیم کنترل این بچه سخته و درست نیست دوتا روی تخت هستن چون در واقع دوتا مریض محسوب میشد و مراقبت خیلی بیشتر میخواست،مسیولمون بغل کرد اون نوزاد کوچیکتر رو و برد یه اتاق دیگه تا جا پیدا کنه واسش ولی مریض های اون اتاق همه از صدای گریه بچه عصبانی شدن ونذاشتن اونجا بذاریمش،تو این فاصله من لباسم رو که به ادرار نوزاد آلوده شده بود عوض کردم ودیدم که مانتو شلوار آبی کمرنگ تنمه، مسیولمون نوزاد رو که آرومتر شده بود داد دست من ولی کنترلش باز هم سخت بود چون هم خیلی کوچیک بود هم آروم و قرار نداشت هی میخواست در بره از دستم،اخرش من دادمش دست همکارم ولی هی کنترلش سخت وسخت تر میشد و دیگه آخر خوابم نوزاد به شکل یه اردک درومده بود که چنگ هم مینداخت،من و همکارم به زور گرفته بودیمش که یه وقت از تخت نیفته و ضربه مغزی نشه ،تو این گیرودار بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. پروژه ی کاملا جدید و فرصت و امکانی جدید به شما محول می شود که بسیار مشکل است و دستاورد بزرگی هم دارد. این پروژه در عین سخت بودن، پولساز هم هست ولی شما احساس می کنید که به تنهایی از پس انجامش بر نمی ایید. به اندازه کافی به شما و احتیاجاتتان توجه نمی شود و شما می دانید که امکان ندارد به تنهایی از پس این کار بربیایید . مسئولیت خیلی سنگینی به شما محول شده است و البته نمی خواهید که دیگران از نقاط ضعف شما آگاه شوند. نمی خواهید که احساس بی کفایتی و بی ارزشی کنید یا کسی به شما چنین نسبتی بدهد و انگ ناکافی بودن به شما بزنند. زندگی شما در حال تحول است و شما از این تحول می ترسید و نگران هستید که دیگر هیچ جیز مثل قبل نشود. شما در نهایت مجبور می شوید که با شرایط خودتان را انطباق بدهید و تطبیق پذیر باشید. چاره ای دیگر ندارید. شما شخصیتی خلاق دارید. در هر کاری که در دست دارید و به انجامش مشغول هستید، می خواهید به اندازه ی کافی وقت و زمان بگذارید و خوب به آن برسید. باید به کارتان سفت و سخت بچسبید و هدفتان را به چنگ بیاورید و هر کاری که به شما واگذار می شود را تا نهایت ممکن بپذیرید و تحت هر شرایطی آن را انجام دهید. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام روز بخیر. من صبحی خواب دیدم که صاحب یه نوزاد دختر شدم ( من مجردم و بزرگترین آرزوم اینه که یه روزی دختر دار بشم) توی خواب من میخواستم برم سرکار ولی یسری مشکل برام پیش اومد... بعد یهو یادم افتاد یک روزه که بهش هیچ غذایی ندادم، و بچه داشت از گرسنگی غش میکرد بعد اومذم بهش غذا بدم گریه میکرد و من با دست زدم تو صورتش، انقدری که صورتش تاول زد و بعد اون خودم نشستم به گریه کردن و از طرفی از خودم متنفر شده بودم که بچمو زدم و از طرفیم نمیدونستم سرکارمو چکار منم... خواب بکل وحشتناکی بود.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. صاحب فرزند دختر شدن در خواب به کسب ثروت و سرمایه ای اشاره می کند ولی از بخشی که می خواستید سر کار بروید تا اخر خواب باطل است و ساخته و پرداخته ی ذهن شماست- با توجه به شرایط امروزتان مغز اینطوری تحلیل می کند که بچه داشته باشم کارم چه. تشکر از همراهیتون.
بهار : سلام وقت بخیر
خواب دیدم داشتم درس میخوندم و استاد اون درس هم بود.یک دختر بچه آمد و به استادگفت این جمله که در کتاب نوشتین با چیزی که در ویس گفتین همخوانی ندارد.استاد میخواست چک کنه مطلب رو، جزوه من رو نگاه کرد و گفت بس که خط کشیدی و نوشتی پیداش نمیکنم مطلب رو.و نهایتا به دختر گفت مطمعنم جایی از کتاب چیزی که در ویس گفته شده نوشته شده است.یک دختر بچه سفید و بور بود من ازش پرسیدم سال چند دانشگاه هستی؟خندید گفت سال چهارم.گفتم سال ۴؟لبخند زد و گفت اره کتاب ادبیاتم دستته نگاه کن مال کلاس ۴م دبستان هست.و دیدم یک کتاب ادبیات توی دستم هست.ازش پرسیدم پس از کجا مطلب رو بلد بودی؟گفت اخه من سرطان دارم(اسمی که گفت یادم نیست ولی مربوط به گوش و حلق میشد،که خارجیشو گفت)گفتم مطلبی که گفتی رو پس از کجا بلد بودی؟گفت اخه خیلی نزدیک هست به بیماری که دارم برای همین کامل بلد بودم.(اینو هم اضافه کنم من کلا زیاد کتاب میخونم در روز)
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواب شما به احتمال قوی باطل است. اما اگر تعبیری داشته باشد به این معنی است که حرف و عمل شما با هم همخوانی ندارد و شما به خاطر خودخوری کردن و استرسی که دارید نمی توانید احساس واقعی تان را بیان کنید. تشکر از همراهیتون.
nasim : سلام خانوم هراتی عزیز. من خواب دیدم که تو مسجد محلمون که امامزاده هم هست (الان بازسازیش کردن اما تو خوابم هم قدیمی بود هم جدید) نوه همسایمون که دختر بچه ایی بود کنارم بود و از مادرش جدا شد اومد پیشم گفت پیش تو بخوابم و اینکه هرجا میرفتم میومد تو بغلم میگفت باهات بیام، و موقعه نماز گفتم بزار نماز بخونم؛رکعت اول رو خوندن و من بهشون وصل شم و نمازم جماعت شه گفت باشه و بقیه رو یادم نیست فک کنم بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. شما به ثروت خواهید رسید و پول دستتان می آید. و البته حاجت روا هم خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
نگار : سلام خانم هراتی عزیز
خواب دیدم یه بچه به دنیا اوردم که دختره اما دستاش لاغره و انگار قایمش کردم و پیچیدمش تو پتو ولی دلم میسوزه و میگم باید بهش شیر بدم. بعد انگار اون بچه بزرگ شد یا یه بچه دیگه بود که شد ۲ ساله اینا و یه پسر خییییلللییی خوشگل توپول سفید چشم روشن شده که من خیلی دوسش دارم و هی بغلش میکنم و میبوسمش و خیلی حس خوبی داشتم از داشتنش. بعد دیدم یکی از بچه های فامیل بردتش حموم رفتم در حموم و باز کردم پیچیدمش تو حوله بردمش تو یه حموم دیگه فرستادمش تو حموم گفتم واستا خودم بیام حمومت کنم اونم میخنده و خیلی من و دوست داره. بعد به مامانم نشونش دادم گفتم ببین چقدر چشاش روشنه و مامانم نگاه میکنه و میبینه که خیلی چشاش خوشرنگه و برق میزنه. با خودم میگفتم که حتما رنگ چشاش به مادر شوهرم رفنه. بعد داشت بازی میکرد دیدم باباش یه هنرپیشه خیلی معروف و خوشتیپه که چشاش روشنه. اما مامانش منمااا اما هیچ ربطی به اون مرده که هنرپییشست ندارم.
در واقعیت من بچه ندارم و بچه بور و خیلی دوست دارم.
فریبا هراتی
: سلام. شما به ثروتی می رسید که احساس می کنید که این ثروت کم است و باعث نمی شود که شما بتوانید به خواسته هایتان دست یابید و در ابتدا اصلا این ثروت به نظرتان نمی آید. اما بعد با جان و دل سعی می کنید که سرمایه تان را زیاد کنید و به مرور زمان گشایش کار خواهید یافت و علیرغم شواهد کنونی؛ شرایط زندگی تان خوب خواهد شد. شما می خواهید خودتان تسلط کامل روی کارتان داشته باشید و در مورد خودتان تصمیم بگیرید و اختیارتان را به کسی از فامیل واگذار نمی کنید. شما خوش بین هستید که کارتان خوب پیش برود. این کار به واسطه ی شخصی که فیلم بازی می کند و همه را گول می زند به شما واگذار شده و یا خودتان به واسطه ی نقش بازی کردن و سیاست مدارانه رفتار کردن توانسته اید ( خواهید توانست) این کار را بدست آورده و حفظ کنید. :)))) تشخیص ایندو با خود شماست. تشکر از همراهیتون.
نگار : سلام خانم هراتی عزیز
من یه سوال دارم اگر جوابی براش هست لطفا بگید. چند باری که شما خواب من و تعبیر کردید یک قسمتش مثلا یه روز بعد تعبیر میشه همون جوری که گفتید ولی یه قسمتش نمیشه. این علت خاصی داره؟؟؟ ممنونم ازتون اگر جوابم و بدید و اگر لازم به عنوان یه خواب از هزینه کم کنید
فریبا هراتی
: سلام. اگر قسمتی از خوابتان تعبیر می شود این بدین معنی است که همه ی خوابتان تعبیر می شود! ولی زمان تعبیر آن هنوز نرسیده. برای تعبیر بعضی قسمت ها زمان باید بگذرد و نشانه هایی از تعبیر زودتر برای شما مشخص می شود. این که دقیقا کی تعبیر می شود زیاد مشخص نیست و از چند دقیقه تا چند سال می تواند این زمان به طول بیانجامد. اگر مثلا خواب ببینید که قرار است ثروتمند شوید این تعبیر یک شبه اتفاق نخواهد افتاد اما اگر ببینید مثلا دارید زایمان می کنید و در تعبیر به رهایی از غم اشاره کند، این هرگز چند سال بعد به وقوع نمی پیوندد و مسئله ای است که در شرف وقوع است. تشکر از همراهیتون.
Sepidesamimi : سلام و هزاران خداقوت خدمت شما سرکار خانم هراتی
من خواب دیدم که در راه رفتن به امامزاده ایی هستیم و با خانم و کودک پسرش که تقریبا ۴ ساله بود تو یه ماشین نشستیم...از بس پسربچه شلوغ بود من زدمش مخصوصا صورت و باسنش رو و مادرش هم چیزی نمیگفت...راننده مارو تا جایی پیاده کرد و رفت بقیه راه رو که بایدپیاده میرفتیمو من و اون خانم و کودک پسرش بودیم....دیدم کلی سگ اونجا هستن و کودک ترسید ولی من جوری خونسردیمو حفظ کردم که اونا هم اروم بشن و پشت سرم بیان....با اینکه تو دلم ترس از سگ ها رو داشتم ولی ظاهرم کاملا اروم و خونسرد بود ...کمی جلوتر سوار ماشین شدیم که اون کودک با اینکه بچه ۴ ساله بود بعد از مادرش و من سوار ماشین شد....باید بگم پسر بچه ی فوقالعاده شیطونی بود که منم همش دام میخواست بزنمش....
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما کارهای نیمه تمام زیادی دارید و حاجاتی که می خواهید به آن برسید ولی خشم تان را مدتی طولانی در دلتان نگه داشته اید و خسته اید. تحمل کار بیشتر و دعوا را ندارید ولی در دلتان حرص می خورید و خودتان را خونسرد نشان می دهید. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام خواب دیدم در یک اتوبوس در حال حرکت هستم و قراره پیاده بشم یک مرد کرد اونجا بود در خواب انگار برام غریبه نبود بهم یه پسر بچه رو نشون داد گفت با این پیاده شو و مراقبش باش منم فکر کردم خودشم پیاده میشه اما گفت من کار دیگه ای دارم موقع پیاده شدن دست پسربچه رو گرفتم که دیدم نگاهش دنبال یه بچه حدود دوسال از خودش کوچیکتره .. اون بچه رو هم دادن گفتن بدون برادرش نمیتونه.... اول احساس زحمت کردم گفتم حالا من باید جور این بچه کوچیک هم بکشم و بغلش کنم بعد که پیاده شدیم دیدم خود اون پسر بچه برادرش و تو بغلش گرفته و اصلا زحمتی واسه من نداشت ( من خودم یک پسر بچه یک ساله دارم در واقعیت)
فریبا هراتی
: سلام. شما باید مسیر زندگی تان را خودتان بسازید و ابتکار داشته باشید و از پیروی از جماعت برای رسیدن به موفقیت دست بردارید. شما احساس خستگی و عصبانیت می کنید ولی گشایش کار خواهید یافت. کارهای شما خیلی راحت تر و بهتر از آنچه که انتظارش را دارید پیش خواهد رفت و خودبخود جور و ردیف خواهد شد ولی شما باید دقت عمل داشته باشید و از هیچ چیزی نترسید. پروژه ها و کارهایی به شما واگذار می شود که می توانید به راحتی آنها را به موفقیت برسانید. تشکر از همراهیتون.