تعبیر خواب گم شدن
اگر کسی در خواب دید در جایی است و راه خانه خود را گم کرده، راه دیانت و دین را گم کرده و اگر در شهری غریب راه به جایی نمی برد، سرگردانی در کار و حرفه اوست.
تعبیر خواب گم کردن
اگر همسر و فرزند خود را گم کرده دید، زیان و ضرر به او می رسد. اگر مالی را گم کرده بود، در حرفه اش خسارت خواهد دید.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی ببیند گم شد، دلیل که در آن موضع ضایع بماند و قدر او را ندانند. اگر ببیند فرزند یا عیالش گم شد، دلیل زیان خواهد بود. اگر ببیند چیزی از او گم شد، اگر آن چیز به تاویل نیک بود، غم است. اگر بد بود، کارش به نظام شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Amir : با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما...
من خواب دیدم که ؛ یه جایی هستم با پسر داییم داریم فوتسال بازی میکنیم و من گل هم بهش میزدم و البته با شلوار رسمی داشتم باهاش بازی میکردم (شلوار لی یا کتون / نه شلوار ورزشی و راحتی)...بعد یه پسر غریبه ای اومد و اونم راه دادیم توی بازی و بعد چند دقیقه بازی کردن من رفتم شلوار راحتیمو بپوشم..وقتی اومدم اون پسره مارو دعوت کرده بود شهرشون (شهر غریبه) که بریم اونجا با اونا بازی کنیم...قبل رفتن یه سر رفتم داروخونه با بابامو بعدش رفتیم اونجا با پسر داییم و با قایق و از راه دریایی رفتیم که صیادارو هم می دیدیم..بعد از رسیدن به اونجا ما هی ساختمون هارو میگشتیم و آدرس اون پسره رو پیدا نمیکردیم...تو همین حین من یکی از همکلاسیامو دیدم که اونجا بود و داشت از خودش یکم رفتار دخترونه بروز میداد...یه خرده باهم شوخی کردیم و پسر داییم میخواست بیشتر سر به سرش بزاره که من گفتم اذیتش نکن...(البته از سر شوخی و دل خوشی بود)..تو همین حین باز یکی دیگه از دوستامو دیدم که رفتش آویزون یکی از شاخه های یه درخت شده بود و داشت مسخره بازی در میورد که تهش شاخه شکست و فکر کنم خورد زمین...من و همکلاسیم باهم رفتیم بگردیم توی شهر که وارد یه عطر فروشی شدیم(میخواستم به همکلاسیم هدیه بدم)...به فروشنده گفتم فلان عطر رو دارید بعد گفت آره و بدون اینکه بده به من تستش کنم یا چِکِش کنم گذاشت تو جعبه که من پولشو حساب کنم بعد گفتم نه ، اول باید بوش کنم که وقتی بوش کردم هیچ بویی نمیداد! (نه بد نه خوب) [انگار میخواست سرم کلاه بزاره]...عطرو گذاشتم و رفتیم بیرون...بعد انگار همکلاسیمو تا یه جایی همراهی کردم و بعدش تنها شدم و داشتم میرفتم که راه رو پیدا کنم اما هر چی از این خیابون یا کوچه ها میرفتم راه رو پیدا نمیکردم و وارد مرکز شهر نمیشدم...انگار توی خیابونای فرعی شهر غریب گم شده بودم...
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما شخصیتی سخت کوش و رقابتی دارید و سعی می کنید که در محیط خانواده تان نسبت به پسر دایی تان قویتر و با دیسیپلین تر و موفقتر به نظر برسید. شما گشایش کار خواهید یافت و احساس می کنید که نباید به خودتان سخت بگیرید و سعی می کنید راحت باشید. شما با پدرتان مشورت می کنید و سعی می کنید که چاره ی مشکلاتتان را کشف کنید و احساساتتان را ابراز کنید، سعی می کنید که از دیگران چیزی یاد بگیرید و تجربه کسب کنید و درست تصمیم بگیرید. شما ازاینکه احساساتی برخورد کنید و یا نگرانی هایتان را ابراز کنید خودداری می کنید و دلتان نمی خواهد که وقت کشی کنید و به کارهایی مشغول شوید که عاقبت ندارند. دوست دارید که از شما به خوبی یاد کنند و از شما تعریف مثبت کنند. از تعریف بیجا و بی دلیل مردم هم نسبت به خودتان خوشتان نمی آید و ظاهر بین نیستید. شما هنوز برای آینده تان تصمیم قطعی نگرفته اید و نمی دانید که بهترین کاری که می توانید داشته باشید چیست. تشکر از همراهیتون.
b : دروود خانم هراتی .
خواب دیدم من بهمراه برادر بزرگم و یکی دیگه برادرم که اونم از من بزرگتره باهم از یه پلکان ساختمونی بالا رفتیم توی یه خونه و برادرم توسط کسی که فک کنم صاحب خونه بود از پنجره پرت شد بیرون . ارتفاع ساختمون تقریبا زیاد بود و من همش دلهره داشتم که برادرم رو از دست دادیم . درواقع نمیدونستیم برلدرم زندست یا کجاست که به پدرو مادرم چی باید بگیم . بعد از دوروز بیخبری و نگه داشتن این خبر بین من و اونیکی برادرم دیدم برادر بزرگم صحیح و سالم و خنده به لب پیدا شد . طبیعتا من خوشحال شدم .
ممنون بابت وقتی که میزارید .
فریبا هراتی
: سلام. شما و برادرانتان راجع به مسئله ای صحبت می کنید و فکری دارید که می خواهد آن را عملی کنید ولی برادر بزرگتان با افکار و ایده های شما مخالفت می کند و ایده هایتان با افکار او در تضاد است. او خودش را تحت فشار می بیند و نمی خواهد بر طبق برنامه ی شما و برادر دیگرتان به پیش برود. شما نمی توانید او را درک کنید اما بعدا خودش سعی می کند که با شما همفکری کرده و موافق باشد. تشکر از همراهیتون
Mehrsa : سلام وقتتون بخیر و شادی انشالله این خواب رو خواهرم دیدن : خواب دیدم برادرم چند روزی گم شد،و هیچ خبری ازش نبود.من خیلی نگران بودم.بعد از اون خواهرم هم ناپدید شدو هیچ کس خبری ازش نداشت.تا اینکه خواهرم بعد از سه روز اومد خونه.و گفت رفته بودم مشهد زیارت.و و دوست نداشتم کسی بدونه.برادرم هم زنگ زد و گفت اون هم مشهد بوده. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. برادر و خواهر شما با شما همفکری نمی کنند و همه ی مسائلشان را با شما در میان نمی گذارند. شما احساس می کنید که نمی توانید آنها را درک کنید و یا به قلب و ذهنشان نفوذ کنید. ولی نگران نباشید. ایشان در کارهایشان به امام رضا ع توسل می کنند و انشالله مشکلاتشان حل و فصل خواهد شد. پس شما هم با توکل به خدای بزرگ، از امام رضا ع طلب دعای خیر و حمایت از ایشان کنید. تشکر از همراهیتون.
ایلیار : سلام و خسته نباشید
خواب دیدم دخترم که چهارده ساله هست رفته مدرسه و من به برادرم سپردم که اونو از مدرسه بیاره. بعد دیدم برادرم تنها برگشت.
پرسیده دخترم کجاست؟ گفت با دوستش رفتن عروسی
گفتم عروسی کی؟ گفت نمیدونم انگار یکی از فامیلهای دوستش
گفتم کجا؟ و برادرم گفت نمیدونم. نگران شدم و به تلفنش زنگ زدم که یادم نیست خاموش بود ویا دسترس نمی داد. توو خوا ب شدید نگران بودم و طبیعتا بعد از بیداری هم نگران شدم.
ممنون میشم تعبیر بفرمایین
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دختر شما با دوستش راجع به یک سری مسائل ناراحت کننده صحبت می کنند و فکرش را درگیر این مسائل می کند. برادر شما نمی تواند از لحاظ روحی خیلی با دخترتان صمیمی باشد. باید سعی کنید که خودتان بهترین دوست دخترتان باشید و با او جوری صمیمی شوید که هر وقت مشکلی داشت به شما رجوع کند و نه اینکه با دیگران صحبت کند و آنها او را به اشتباه نصیحت کنند و یا تعمدا او را به گمراهی بکشند. 14 سالگی برای یک دختر سن بسیار حساسی است و از لحاظ روحی بسیار نیازمند محبت است. تشکر از همراهیتون.
علی : باسلام بصورت تکراری هر چند وقت خواب می بینم به مسافرت یا کوهنوردی می روم ولی راه هرچه پیش می روم از مقصد دور شده و مسیر از حالت آسان به تدریج سخت تر شده بطوریکه نمی توانم پیش روی کنم و تمام امکاناتم یکی یکی از دست می رود و درپایان خواب مقصد و مسیر خود و راه بازگشت را گم می کنم
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید در مسیر زندگی تان با چالش های بزرگی روبرو شوید و احساستان این است که شرایط مبارزه برای رسیدن به خواسته هایتان پیچیده و سخت می شود و امکان موفقیت خودتان را تقریبا منتفی می دانید. شما احساس استیصال می کنید و اعتماد به نفستان کم می شود و نمی توانید درک کنید که راه رسیدن به خواسته هایتان کدام است. قبل از اینکه دست به کار شوید باید همیشه اول امکانات و شرایط خودتان را بررسی کنید و برای آینده تان و هدفتان برنامه ریزی کنید تا فکرتان از هرج و مرج بیرون بیاید و وقتتان حرام نشود. تشکر از همراهیتون.
محمد : سلام . مادرم خواب دیدند که منو گم کرده (یعنی پسرشو) و گریه میکنه بدنبالم میگرده که یهو یک شخص غریبه بهش میگه که منو کشته و توی کرمانشاه دفن کرده و وقتی که مادرم اینو میشنوه گریه و زاری میکنه
فریبا هراتی
: سلام. مادر شما نمی تواند به خوبی افکار و کارهای شما را درک کند و سعی می کند که از لحاظ روحی به شما نزدیک شود. شما با مشکلی مواجه هستید و فکرتان ناراحت است ( یا خواهد شد) و این مشکل باعث شده که روحیه ی شما عوض شود. کسی برای شما دردسر بزرگی درست کرده یا خواهد کرد که شما احساس استیصال می کنید یا خواهید کرد. برای دفع شر صدقه بدهید. این خواب شما می تواند هشداری برای کاری که در پیش رو دارید باشد. تشکر از همراهیتون.
نگار : سلام خانم هراتی عزیز. دیشب خواب دیدم در حال مسافرت در یک قطار هستم ولی شبیه قطار البته نبود. وقتی وارد جایی مثل کوپه شدم احساس کردم من جایی ندارم ولی بالاخره نشستم و با دیگران که با من سرد بودند با گرمی صحبت کردم. بعد که رسیدم یادم اقتاد پسرم هم همراهم بود در شلوغی طول کشید او را پیدا کنم. بعد رفتیم و در جایی مثل ایستگاه راه آهن یا فرودگاه پسرم را دیدم که این بار سن چهار پنج سالگی اش بود و داشت بازی می کرد و کم کم از من دور شد تا اینکه پیدایش نکردم. بعد فهمیدم اونجا برزیل است (من برای یک کنفرانس قبلا برزیل رفته ام و البته پسرم آن موقع در سنی بود که بزرگ تر از سن آن در این خواب بود ولی من اون موقع تنها رفته بودم و او را با خودم نبرده بودم). بعد که وسایلم را از قطار و یا هواپیما گرفتم فهمیدم وسایلم همه هست و چیزی گم نشده ولی بچه دزد ها پسرم را گروگان گرفته اند (در حین بازی) برای پول. این را کسی به من گفت که رابط شان بود. بعد ظاهرا بالاخره پسرم را به من برگرداندند ولی دادن پول یادم نمیاید انگار همینجوری برگرداندند. آخر شب که از محل کنفرانس برگشتم پسرم خسته بود ولی بعد دیدم روز است و میخواهم از بازار اونجا خرید کنم و از کسانی دارم مشورت می گیرم و به پسرم میگویم چی دوست داری چیزی نمی گوید و حواسش پیش محیط و نیز خسته به نظر می رسد. با هم در جایی وسیع رفتیم مثل یک دشت بزرگ و بی آب و علف (این جزو گردش مان بود) بعد دیدم انگار من از جایی بلند تر نسبت به او قرار دارم (سمت چپ من در یک پهنه به موازات من میرفت) و او را بصورت نقطه ای می دیدم که در این دشت لایتنهاهی به یک سمت می رویم که من ناگهان دیدم زیر پایمان بی هیچ علامتی یک شکاف بسیار عمیق است سریع سمت پایین آن (سمت راست) پهنه را نگاه کردم ببینم پسرم این شکاف را می بیند یا نه که فریاد هم کشیدم و دیدم که او دید و برگشت. ولی من باز هم بالا تر از او (مثل اینکه در یک پهباد باشم البته دیدم به پایین اینطور بود نه اینکه در خواب فکر کنم در پهبادم) بودم و می خواستم او را پیدا کنم اول نقطه ای بود که اینطرف و آن طرف می رفت بعد من هرقدر نزدیک تر میشدم او را گم تر کردم و بعد نزدیک سطح زمین رسیدم ولی باز او را پیدا نکردم و با وحشت از خواب پریدم حوالی نماز صبح بود. خانم هراتی عزیز پسرم سربازی رفته و یک هفته بعد مرخص میشود و الان در مرخصی پایان دوره است. از تعبیر تان ممنون خواهم بود.
فریبا هراتی
: سلام. زندگی شما در حال تحول است و شما باید برای ارزیابی مجدد اهداف و موقعیت ها و مسیر جدید زندگی تان وقت بگذارید. شما ایده های بالایی برای زندگی تان دارید و جاه طلبانه امیدوار هستید که به آنها برسید ولی مسیر زندگی پسر شما و شما متفاوت است و او از نظر شما بی تجربه و آسیب پذیر است و شما احساس می کنید که نیاز به حمایت شما دارد. شما اما نمی توانید همیشه او را درک کنید. شما نمی خواهید که پسرتان قربانی شرایط شود و به خاطر این شرایط بد موجود، او تصمیم نابخردانه و اشتباهی بگیرد. فکر می کنید که اگر پولدار بودید شرایط زندگی تان فرق می کرد. شما می خواهید بهترین رندگی را برای پسرتان فراهم کنید. شما احساس می کنید که از پسرتان خیلی عاقلتر و خردمند تر هستید و در این دنیای بزرگ که کسی را به کسی نیست، تنها کسی هستید که می توانید از او حمایت کنید و نگران آینده ی او هستید. از جهتی او خودش را مردی می داند که از اینکه شما او را بچه و ناکافی و ناعاقل فرض کنید خسته شده و این دلشوره های شما باعث می شود که کم کم از لحاظ روحی از او فاصله بگیرید و او نمی تواند شما را درک کند. شما باید به او فضای رشد بدهید و اینقدر او را تحت نظر نگیرید وگرنه از شما فرار می کند. برای سلامتی او هم بگویید یک مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. تشکر از همراهیتون.
sahar : سلام خسته نباشيد
خواهرم ساعت ٤صبح تو خواب ناله ميكرد بيدارش كردم خوابش اين چنين بود:خواب ديده سر كوچه مادربزرگم بوديم داداشم گم شده بود(٢٨سالشه) كه همراه با زن داداشم بود تو خواب از اين بابت خيلي ناراحت بودن همه ولي مادرم براي اينكه ما نترسيم انكار ميكرد و ميگفت كه داداشم رو ديده چند دقيقه پيش ديده كه رد شده از اونجا ..ممنون ميشم تعبيرش رو برام بذاريد
فریبا هراتی
: سلام. برادر شما دچار گمراهی شده و اشتباهی را مرتکب شده و یا اینکه برادر شما راجع به مسئله ای نمی داند که دقیقا باید چه فکری بکند و گیج شده است. شما یا خانم او نمی توانید افکار او را بخوبی درک کنید و او را کمک کنید و او هم تا احساس خودش را بازگو نکند، و نگوید که چه چیزی ناراحتش کرده است، شما نمی توانید او را کمک کنید. شاید مادرتان می داند که برادرتان چه مشکلی دارد ولی نمی خواهد که مسئله را بزرگنمایی کند. تشکر از همراهیتون
Ahmade : سلام چند ساله که 2یا3باربافاصله خواب میبینم که دخترم از پنجره پرت میشه روی زمین خونه ماطبقه سوم
فریبا هراتی
: سلام. دختر شما مشتاق نیست که بر طبق برنامه های شما پیش برود و خودش را تحت فشار می بیند و یواشکی می خواهد اهدافش را عملی کند و این کار موجب شکست او خواهد شد. این خواب هشداری به شماست که ارتباطتان را با او صمیمی تر کنید. ضمنا دوست خوبم طبق قوانین سایت هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است و من فقط به خاطر حساسیت شرایط دخترتان این خواب دومتان را تعبیر کردم. لطفا منبعد قوانین سایت را نادیده نگیرید. تشکر از همراهیتون.
Ahmade : سلام خدمت شما عزیز
من امروز صبح بعد از نماز خواب دیدم بادخترم ودوستش از جایی برمی گردیم به جایی رسیدیم کمی خطر ناک بود ولی من میدانستم ازکجا قدم بگذارند که داخل دره نیفتند به آنها گفتم بعد که عبور کردم برگشتم دخترم نبود خیلی صداش کردم دوستش اونو پیدا کرد و گفت الان میاییم ولی صدای دختر م نمی آمد خودم رفتم همان جایی که فکر میکردم افتاده همه آمدن دخترم رادیدم چشمهای پر از خون (قرمز)وبه من نگاه می کرد حرف نمی زد دراز کشیده بود و تکان نمی خورد در خواب به ذهنم می آمد نکنه گردن دست وپا شکسته باشد ودر خواب فقط گریه وبی تابی میکردم و افسوس که چرا اینطور شدهاست بعد از بیدار شدن چند ساعت حالم بد بود .
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید دخترتان و دوستش را هدایت و راهنمایی کنید که دقیقا مثل شما رفتار کنند و از تجارب شما استفاده کنند تا بلایی سرشان نیاید. اما دختر شما با شما خیلی احساس صمیمیت نمی کند و بیشتر با دوستش راحت است و معتقد است که دوستش بیشتر او را درک می کند. عدم تبعیت او از شما به ضرر او تمام خواهد شد و موجب خواهد شد که او با مشکلی مواجه شده و احساس کند که اعتماد به نفسش کم می شود و یا استقلالش را از دست می دهد. با او خیلی دوستانه و صمیمانه صحبت کنید و ارتباطتان را با او قوی کنید. بگذارید که عاشق شما باشد و از شما نترسد. حساب بردن او از شما برای او اصلا خوب نیست و فقط این عشق شما و رفتار صمیمانه ی شما با همدیگر است که می تواند راهگشای مشکلات او باشد. برای دفع شر حتما صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.